حماسه تیربارچی در ماموریت پنج اسفند۶۲

شدت آتش عراق به حدی سنگین است که همه کُپ کرده و اگر اوضاع همین شکلی بماند، نیرویی سالم نمی‌ماند. محسن رادی و محمد‌مهدی حبیب‌الهی[1] جزء اولین نفراتی هستند که از جایشان بلند شده و با آر‌پی‌جی سنگر‌های تیربار را هدف می‌گیرند.

حماسه تیربارچی در ماموریت پنج اسفند۶۲

شدت آتش عراق به حدی سنگین است که همه کُپ کرده و اگر اوضاع همین شکلی بماند، نیرویی سالم نمی‌ماند. محسن رادی و محمد‌مهدی حبیب‌الهی[۱] جزء اولین نفراتی هستند که از جایشان بلند شده و با آر‌پی‌جی سنگر‌های تیربار را هدف می‌گیرند.

با این‌کار چند آر‌پی‌جی زن دیگر هم شروع به شلیک کرده و یکی از سنگرهای تیربار که از بالای برجک بتنی مستقر روی تپه‌ای، آتش شدید و موثری روی نیروها می‌ریخت، خاموش شد. رادی که هنوز ایستاده، شروع می‌کند به گفتن الله‌اکبر و یازهرا و نیروها را تشویق می‌کند به پا شدن و عبور از عرض جاده.

عراق هم انگار دست ایرانی‌ها را خوانده و چند تیربار سبک و سنگین را متمرکز کرده روی جاده تا کسی نتواند از آن رد شود. کم‌کم نیروهای بیشتری به خودشان مسلط شده و با شلیک چند آر‌پی‌جی، آتش عراق مقداری سبک می‌شود ولی نه در حدی که نیروها بتوانند بروند آن طرف جاده.

در این گیر و دار اتفاقی می‌افتد که شاید باورش برای برخی سخت باشد. اصغر حبیبی ماجرا را این‌گونه روایت می‌کند: «یکی از تیربارچی‌ها[۲] رفت روی جاده و شروع کرد به شلیک. برای چند لحظه آتش عراق سبک شد و بچه‌ها به سرعت شروع کردند به عبور از جاده. هنوز همه رد نشده بودیم که عراقی‌ها از شوک چند لحظه‌ای کار شجاعانۀ این شیر بچۀ آذری خارج شدند و شروع کردند به زدن تیربارچی. از آن پایین جاده که من بودم، همه چیز مثل یک فیلم سینمایی پیدا بود. ستونی نورانی از کالیبرهای سبک و سنگین می‌نشست روی بدن تیربارچی و از آن طرف خارج می‌شد ولی بندۀ خدا مثل اولش صاف و محکم ایستاده بود و شلیک می‌کرد. وقتی آخرین نوار فشنگش را زد، از پشت افتاد زمین و این زمانی بود که بیشتر نیروها از جاده رد شده بودند.»

مرتضی بختیاری دیگر شاهد این ماجرا می‌گوید: «صحنۀ عجیبی بود که من و خیلی‌ها تا آن موقع ندیده بودیم. وقتی افتاد زمین، من و چند تا از بچه‌ها از جاده رد شدیم.»

[۱] رادی و حبیب‌الهی که به ترتیب ۲۲ و ۲۴سال داشتند، در همین نقطه به شهادت می‌رسند.

[۲] مرتضی بختیاری اعتقاد دارد که این نیروی آذربایجانی، جزء چند رزمنده‌ای بوده که مدتی قبل از عملیات، از لشکر۳۱ به گردان او مامور شده بودند.

*پنجم اسفند ۶۲ در جریان عملیات خیبر، دو گردان از لشکر۸نجف اشرف و دو گردان از لشکر ۳۱ عاشورا، طی ماموریتی به محاصره درآمده و همگی شهید یا اسیر می شوند. کتاب «حماسه خیبر»، عملکرد لشکر۸نجف اشرف در عملیات خیبر، به زودی رونمایی خواهد شد.

تصاویر، تزیینی است.

رزمندگان لشکر 8 نجف اشرف در دفاع مقدس

رزمندگان لشکر ۸ نجف اشرف در دفاع مقدس

حماسه تیربارچی در ماموریت پنج اسفند۶۲