سوخت و روشنایی در نجف آبادِ قدیم
سوخت و روشنایی در نجف آبادِ قدیم
طبق شنیدههایم از قدیمیها، تا قبل از دهۀ۳۰ مردم از چراغهای «پیهسوز» برای تامین روشنایی معابر استفاده میکردند. این چراغها عبارت بودند از ظرف سفالی یا فلزی که داخلش پیه (چربی حیوان) یا روغن کَرچک میریختند و فتیلۀ پنبهای آنرا روشن میکردند. استفاده از همین منابع روشنایی بسیار ضعیف نیز محدویتهای خاص خود را داشت و به دلیل سختی تامین سوخت، با وسواس بسیار زیادی استفاده میشد. به عنوان مثال، فقط نقاطی مانند تقاطع فرعی به اصلی را آن هم برای چند ساعت در طول شب روشن میکردند.
از دهۀ ۳۰ به بعد، استفاده از «چراغ مَرکَبی» متداول شد. چراغهایی با استوانهای شیشهای که نورِ حاصل از سوختن فتیلۀ متصل به مخزن نفت را تا شعاع محدودی پخش میکرد. با گسترش استفاده از این وسیله که آن اوایل بیشتر نمونههایش وارداتی بود، شهرداری سرِ برخی کوچهها تیر چوبی کوبید تا هر شب چراغی به این تیرها آویزان کند. به همین منظور، واحد مستقل «چراغچی» در ساختمان فعلی شهرداری مرکزی ایجاد شد و «جعفر چراغچی» شد مسئول اینکار. جعفر، گاری مخصوصی برای اینکار داشت که هر شب چراغها را روی آن گذاشته و به هر تیر چوبی، یک مرکبی روشن میکرد و صبح روز بعد جمعشان میکرد. چراغچی شهرداری، علاوه بر نگهداری، نفت کردن، تعمیرات و سرویس دورهای چراغها، گاهی مشغول نگهبانی از این منابع نوری نیز میشد و تمام وقتش به نوعی درگیر این امورات بود.
نفت را در بطریهای شیشهای مدرج کوچکتر از شیشۀ نوشابه، میفروختند. روی شیشه، نشانههایی برای یک ریال، ۱۰شاهی و ۳۰شاهی درج شده بود و خریدار، نفت را داخل آفتابۀ نفتیاش خالی کرده و شیشه را تحویل فروشنده میداد. بعد از چراغهای مرکبی و گردسوز، نسل «سه فتیلهای»ها ظهور کردند. تهران که بودم، دیدم برای چراغ گردسوز، سهپایهای در حدود یک متر درست کرده بودند و رویش پخت و پز هم میکردند. ابتکاری برای استفادۀ همزمان از نور و گرمای چراغ که جای دیگری ندیدم.
طی سالهای بعد به تدریج سر و کلۀ چراغهای توری هم پیدا شد. یکی از اولین نمونههایی که وارد نجفآباد شد، متعلق به «سلیماننژاد» ساعتساز بود که چراغ را موقع کار در تهران خریده بود. خودش تعریف میکرد که به واسطۀ همین چراغ، تبدیل به پایهثابت مجالس مختلف از جمله عروسیها شده بود از چند هفته قبل از برگزاری مراسم، وعدهاش را میگرفتند تا با چراغش، مجلس را روشن کند و حتی ممکن بود تاریخ مراسم را برای حضور او عقب و جلو کنند. از چند ساعت قبل از شروع برنامه، با سلام و صلوات مینشست بر صدرِ مجلس تا با آدابی خاص، چراغ را نفت کرده، تلمبه زده و آمادۀ استفاده کند.
دیگر سوخت پر استفاده در آن زمان، بوتههای بیابان بود که فروشندگان دورهگرد، از بیابانهای اطراف مانند جوزدان، روی الاغ بار زده و در شهر میفروختند. هر بارِ الاغ از این بوتهها، سهریال قیمت داشت که خیلی زیاد نبود ولی به خاطر مشکلات اقتصادی، کمتر خانوادهای امکان پرداخت آنرا داشت. دو مشتری اصلی این بوتهها، نانواییها و حمامیها بودند. حمامیها، بوتهها را همراه آت و آشغالهای دیگر در تونِ حمام سوزانده و نانواها، بوته را به عنوان «آتشزننده» زیر چوبها میگذاشتند.
وضعیت روشنایی شهر تا اوایل دهۀ۴۰ که منصورخان امیرنیرومند، کارخانۀ برق نجفآباد را تاسیس کرد، تغییر چندانی نداشت. منصورخان این کارخانه را که با ژنراتورهای دیزلی کار میکرد، در تقاطع خیابانهای رجایی (رضایی) مرکزی و ۱۷شهریور راه انداخت. پولدارها، شروع کردند به خرید امتیاز برق و به تدریج شبکۀ برق شهر گسترش پیدا کرد.
«ناگفته ها»؛ خاطرات محمد رضا پزشکی خبرنگار دهه ۴۰ و ۵۰ موسسه اطلاعات در نجف آباد؛ کاری از انتشارات مهر زهرا (س)
سوخت و روشنایی در نجف آبادِ قدیم
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰