شهادت چهارمین نیروی لشگر ۸ نجف اشرف در سوریه
با شهادت ستوان دوم پاسدار علیرضا نوری یکی از نیروهای گردان پیاده لشگر ۸ نجف اشرف که برای ماموریت مستشاری به کشور سوریه اعزام شده بود،آمار شهدای این لشگر در جنگ با تروریست های تکفیری طی دو سال اخیر به چهار نفر رسید. نوری که در پاره ای اوقات نیز در پذیرش درمانگاه نبی اکرم […]
با شهادت ستوان دوم پاسدار علیرضا نوری یکی از نیروهای گردان پیاده لشگر ۸ نجف اشرف که برای ماموریت مستشاری به کشور سوریه اعزام شده بود،آمار شهدای این لشگر در جنگ با تروریست های تکفیری طی دو سال اخیر به چهار نفر رسید.
نوری که در پاره ای اوقات نیز در پذیرش درمانگاه نبی اکرم انجام وظیفه می کرد در اولین روز سال ۹۴ به شهادت رسیده و پس از انتقال پیکر مطهرش عصر جمعه مراسم وداع در محل پادگان عاشورا برگزار می شود. پس از تشییع پیکر این شهید در ساعت ۹ صبح روز شنبه از مقابل محل سابق بنیاد شهید نجف آباد در خیابان شریعتی نیز، بدن این مجاهد راه خدا برای خاکسپاری به گلزار شهدای نجف آباد و یا روستای خیر آباد به عنوان زادگاهش انتقال داده خواهد شد.
علی اکبر دو و نیم ساله تنها یادگار این شهید عزیز به شمار می آید که بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.
پیش از این نیز کافی،حیدری و کاظمی از نیروهای لشگر زرهی ۸ نجف اشرف در جنگ با تروریست های تکفیری به شهادت رسیده بودند.
من دلیل حضور نیروهای ایرانی در سوریه و عراق و کمک به این کشور ها را اصلا نمی فهمم! چرا باید جوان های ما در این مسیر به شهادت برسند؟ آیا واقعا نیازی به این کار هست؟ دوست دارم یک نفر منطقی جواب من را بدهد..
سلام دوست عزیز و بزرگوار فعلا خط مقدم جبهه نبرد علیه کفر سوریه و عراق است اگر خط مقدم شکسته شود بازهم ایران وارد جنگ سرزمینی خواهد شد……علاوه بر آن اینقدر که ما بچه مذهبی ها دم از امام حسین(ع) می زنیم حالا که بحث دفاع از حرم ایشان و همچنین اسوه صبر حضرت زینب کبری(س) پیش آمده باید بنشینیم و دست روی دست بگداریم؟؟؟آیا این درست است…اینچنین قصدیاری امام زمانمان راداریم؟؟؟
باسلام
دوست گرامی
این جنگ و جنگ مشابه در یمن، اساساً برای مقابله با محور مقاومت که با پیش قراولی جمهوری اسلامی هست ، شکل گرفته و حامیان اصلی و ایجاد کنندگانش رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی با حمایت مالی و تسلیحاتی سفاکان آل سعود (لعنهالله علیهم) و امریکای جنایتکار هستند و اجرای این سناریوی شیطانی بعهده تربیت یافتگان فرهنگ غرب است که در حقیقت حیواناتی با هیبت انسان هستند که نام اسلام را به یدک میکشند.
اوج سادگی خواهد بود اگر فکر کنیم این شیطانکهای وحشی بدتر از حیوان ابزاری هستند که وظیفه ای جز به زانو در آوردن انقلاب اسلامی و فرزندانش در کشورهای دیگر دارد و این فرزندان عزیز پرورش یافته در پرتو معارف انقلاب اسلامیِ مردم ایران در حال جنگ با این دژخیمان کریهِ سیاه پوشِ سیاه روی هستند و شایسته و بایسته است جمهوری اسلامی تمام قد به حمایت از این عزیزان برخیزد که در حقیقت حمایت از موجودیت نظام جمهوری اسلامی است. و چه بسا اگر دشمن در سوریه و عراق زمین گیر نشود باید در کوچه و خیابانهای شهرهایمان به دنبالشان بود.
لذا شهادت ،که آرزوی “فرزندان راستین پیامبر اسلام یعنى حضرت ابى عبدالله الحسین علیهالسلام و یاوران با وفاى اوست” بالاترین پاداش است در مقابل چنین مجاهدتی و فراموش نخواهیم کرد که “شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانهشان و در شادى وصولشان عند ربهم یرزقون اند و از نفوس مطمئنهاى هستند که مورد خطاب فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى پروردگارند”
“انشاءالله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد، و با برپایى جشن پیروزى حق بر جنود کفر و نفاق و آزادى کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.”
انشاءالله روزی برسد که کاروان پیاده روی به سمت مکه و مدینه را مثل آنچه برای کربلا انجام میدهیم با همدیگر هماهنگ کنیم.
والسلام
پاسخ به این سوال را با یک جمله استفهامی (سوال ساده که پاسخش معلوم است) میدهم:
آیا ما ترجیح میدهیم مرزهای کشورمان درگیر جنگ شود یا درگیری با یک فاصله معقول از مرزهایمان باشد؟
آیا ما شکی در دشمنی داعش و اربابش اسراییل و امریکا با خودمان داریم؟ آیا شکی داریم که این ها هدفشان نهایتاً ایران است؟