عاقبت یکی از اراذل نجف آباد

در غائلۀ بیستم دی‌ماه‌57 نجف‌آباد که دو طرف تلفات و زخمی‌های قابل توجهی دادند، «ا.س» یکی از مسببان اصلی تحریک و تهییج مردم بود.

عاقبت یکی از اراذل نجف آباد

در غائلۀ بیستم دی‌ماه‌۵۷ نجف‌آباد که دو طرف تلفات و زخمی‌های قابل توجهی دادند، «ا.س» یکی از مسببان اصلی تحریک و تهییج مردم بود.

یکی از نمونه کارهای او، سرقت طلا از مغازه‌دار مشهور شهر بود. حوالی دهۀ۴۰ و ۵۰، بیشتر طلافروشان گاوصندوق نداشتند و هر کدام روشی برای حفاظت از سرمایه‌شان انتخاب می‌کردند. یکی از آن ها، شب به شب طلاهای مغازه‌اش را می‌ریخت داخل کیسه و می‌برد خانه.

«ا.س» رَدَش را زده و از پشت‌بام خانه دیده بود که طلافروش کیسه را هر شب داخل حلب مخصوص زباله در ورودی خانه می‌گذارد. در فرصتی مناسب، طلاها را دزدیده و شمش شده‌اش را در تهران فروخته بود. طلافروش هم به کمک شهربانی و همسایه‌ها، دزد اموالش را شناخته و دستگیرش می‌کند ولی ا.س همه چیز را منکر شده و حتی ادعای شرف کرده بود. این ادعا را وقتی مطرح کرده بود که وزن طلاهای مکشوفه با مقداری که صاحب مال در شکایتش نوشته بود، مغایرت پیدا می‌کند. ادعایی که پذیرفته نشد و متهم رفت زندان.

بعد از انقلاب، یک شب فردی که همیشۀ خدا ظاهرش را خوب حفظ می‌کرد، از «ا.س» به اتهام باج‌گیری شکایت کرد. پیگیر که شدیم، کاشف به عمل آمد که ایشان سابقۀ طولانی در اغفال و سوء‌استفاده از پسرکان زیبارو دارد. «ا.س» هم با اطلاع از این سابقه برایش تله گذاشته و با خریدن یکی از قربانی‌ها، محل وقوع جرم را به جایی می‌کشاند که امکان سند‌سازی داشته باشد. از صحنۀ ارتکاب جرم، چند عکس گرفته و همان را می‌کند مایۀ باج‌گیری. سه‌هزار تومان به عنوان پیش‌پرداخت باجگیری گرفته و خواسته بود برایش پول و چک بیشتری ببرد.

«ا.س» با تمام شرارت‌هایش، اهل زن و زندگی بود و الآن هم در گوشه‌ای از نجف آباد مشغول گذراندن دوران میان‌سالی است. البته هنوز هم اگر مورد خاصی پیش بیاد، سفارش کتک‌زدن هم قبول می‌کند.

به روایت یکی از فعالان اجتماعی نجف آباد در دهه های ۴۰ و ۵۰

تاریخ شفاهی

تاریخ شفاهی

عاقبت یکی از اراذل نجف آباد