مشکلات معابر نجف آباد برای نابینایان

راستی آن مهندس محترمی که چنین مانعی را در این مکان و سایر مکانهای شهر و محل عبور عابران پیاده تعبیه کرده است، خودش یک بار پیاده از این مسیر و از میان شاهکار خویش گذشته است و کمی دنده اش به این میله ها برخورد کرده است، تا بداند من نابینا و معلول هنگام عبور از جایی که حق مسلممان است، چه رنجی می کشیم؟!

مشکلات معابر نجف آباد برای نابینایان

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن

سخنی صادقانه و صمیمانه با شهردار عزیز و مسؤولان عمرانی شهر!

در یکی از روزها، به ضلع جنوبی خیابان شریعتی، حد فاصل چهار راه بازار و آتشنشانی رفتم. از سطح شیبدار کنار بانک ملت و عابر بانک عبور کردم و به گمان این که پیاده رو مطمئن است، عصای خویش را به آرامی حرکت دادم و موانع را یکی یکی رد می کردم. ناگهان دو قطعه آهن بسیار محکم به دو سوی دنده ها و قفسه سینه ام برخورد. تعجب کردم، در پایین و جایی که عصای من حرکت می کرد، چیزی نبود، پس این مانع هوایی چیست؟ کمی که دقت کردم، متوجه شدم که این هم یک نوع گارد ضد موتور است که پایه های آن شاید حدود یک متر با هم فاصله دارند و سطح بالایی آن به اندازه عبور یک آدم متوسط است. یعنی اگر حتی یک فرد بینا هم دقت نکند، دنده های مبارکش با آن اصابت خواهد کرد و چه بسا که آسیب هم ببیند.

مشابه این نوع گارد را در بازار و چند جای دیگر هم می توان مشاهده کرد.

راستی آن مهندس محترمی که چنین مانعی را در این مکان و سایر مکانهای شهر و محل عبور عابران پیاده تعبیه کرده است، خودش یک بار پیاده از این مسیر و از میان شاهکار خویش گذشته است و کمی دنده اش به این میله ها برخورد کرده است، تا بداند من نابینا و معلول هنگام عبور از جایی که حق مسلممان است، چه رنجی می کشیم؟!

آیا هرگز لحظه ای درد ناشی از اصابت دنده و قفسه سینه و یا ساق پا به این گونه میله ها را هیچ یک از مسؤولان شهر حس که نه فکرش را کرده اند!؟

آیا وقت آن نرسیده است که به جای تنبیه و جریمه من معلول، فکر دیگری کرد و آن موتورسوار محترم خاطی را به گونه ای دیگر متنبه نمود؟!

از سوی دیگر آیا تنها شکل گاردها همین است یا می توان گاردهایی با شکل دیگر تعبیه نمود که فقط مانع عبور موتوریها باشد؟!

جلوه نازیبای شهر را بنگریم: در پیاده روها میله هایی در هر چند متری جاسازی شده است تا موتورسوارها داخل پیاده روها نیایند!

روی اغلب پلهای عابر پیاده میله هایی قرار گرفته است که عابر بیچاره باید به طور مارپیچ و به سختی از آن بگذرد و چه بسا لباس خانمها نیز بدان گیر کند و موجب آلودگی، آسیب‌دیدگی و یا حتی سقوط آنان بشود.

افراد سالمند و ناتوان هم که اصولا لابد نباید در خیابان بیایند که با چنین مشکلی مواجه شوند!

آیا شهرداری محترم که هنگام پایان ساخت پروژه های اداری از مهندسان ناظر میخواهد که پس از تأیید رعایت قوانین مناسب‌سازی ویژه معلولان به آن مجوز بدهند، این پیاده روها و پلها و معابر سطح شهر را با آن قوانین مطابق می بیند!؟

اگر پیشنهاد شود که در خیابانها مکانهای خطکشی شده کمی برجسته شود تا نابینایان از جایگاه آن مطلع شوند، بیان می گردد که موجب سختی عبور عابران پیاده می شود،

اگر پیشنهاد داده شود که جداول کنار جویهای آب کمی بلندتر گرفته شود تا نابینایان بتوانند با عصا لبه جویها را کنترل کنند، گفته می شود که پای عابران پیاده به آن گیر می کند و دچار مشکل می شوند،…

ولی انگار معلولان نه شهروند هستند و نه حق عبور دارند و نه اصلا جایگاهی برای اینگونه توجهات!

از جناب آقای شهردار و رئیس محترم شورا و معاونت محترم عمرانی درخواست می کنم، یکبار پیاده از یکی از معابر و یا پلهای عابر بگذرند و در آن هنگام من نابینا را نیز با عصای سفید مد نظر بگیرند و آن برادر جانباز و معلول قطع نخاعی و ویلچری را نیز. آنگاه در چنین تصمیماتی تجدید نظر کنند و در معماری شهری ضمن رعایت قوانین مناسب‌سازی، یکی از معلولان و یا یکی از نابینایان را طرف مشورت خویش قرار دهند و مشکلات آنان را نیز در ساختار معابر لحاظ نمایند؟

گمان نمی کنم هیچ یک از مسؤولان محترم حاضر باشند همراه من نابینا ساعتی را در پیاده روها و معابر شهر قدم بزنند و کمی شرایط نامناسب گذرگاه ها را از نزدیک لمس کنند!

روز عصای سفید (حوالی ۲۴مهر)  فرصتی خوبی است تا دست اندرکاران امر خود را محک بزنند و این تجربه هرچند کوتاه مدت را داشته باشند و لا اقل با معلولان و نابینایان همدلی کنند.

من آن چه شرط بلاغ است با تو می گویم،

تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال.

یدالله قربعلی نجف آبادی

مهرماه ۱۴۰۱

یدالله قربعلی کتابخانه نابینایان نجف آباد، نفر وسط

یدالله قربعلی کتابخانه نابینایان نجف آباد، نفر وسط

نابینایان

نابینایان

مشکلات معابر نجف آباد برای نابینایان