نفوذ تیم های پیشتار لشکر۸نجف در عملیات خیبر
نفوذ تیم های پیشتار لشکر۸نجف در عملیات خیبر
وقتی احمد کاظمی با فرمانده گردانها در خصوص جزئیات پیشنهادی مانور نیروها در جزایر مشورت میکند، غلامحسین عموشاهی پیشنهاد میکند که دو تیم پیشتاز حدود ۲۴ساعت زودتر از آغاز مرحلۀ اصلی عملیات، در نزدیکی مجنون شمالی مستقر شوند تا با تصرف پاسگاههای شمال شرق و مرکز جزیره، با ایجاد سرپُل، مسیر دو آبراه فرعی را جهت ورود امن و سریع نیروها آماده کنند.
با پذیرش این پیشنهاد توسط احمد کاظمی و فرماندهان قرارگاه نصرت، عموشاهی کار انتخاب زبدهترین نیروهای خود را برای این ماموریت حساس شروع میکند. برخی نیروها، دلیل دیگری را هم برای اعزام تیمهای پیشتاز عنوان کردهاند؛ آمادهسازی و ایمنسازی پدهای بالگرد در جزایر برای مرحلۀ هلیبرن.
این گروههای پیشتاز نزدیک به دو روز کامل را روی قایق سپری کرده و به دلیل احتمال ضعیف زنده برگشتن، حال و هوای روحانی و عرفانی خاصی داشتند. در گروهی که جواد صفاری همراه آنها بود، دو دوست قدیمی و هممحله به نام مهدی صدری و غدیرعلی مُجیری حضور داشتند که به دفعات «شهید شدن» را به هم تعارف کرده و حتی از یکدیگر قول شفاعت گرفتند. این دو نفر با فاصلۀ زمانی بسیار کمی، به شهدای خیبر اضافه شدند. تیمهای پیشرو ذخیرۀ غذایی چندانی نداشتند ولی بساط چایی در میان نیزارهای هور برپا بود.
غلامحسین عموشاهی توصیف خود را از سختیهای خاص این ماموریت دارد. این فرماندۀ گردان میگوید: «اینرا میگویم که در تاریخ بماند. سیوشش ساعت سوار بر قایق باشی، نماز میخواهی بخوانی، دستشویی میخواهی بروی، غذا میخواهی بخوری، استراحت میخواهی بکنی، همه را توی همین بلم باید انجام بدهی. تازه باید مواظب باشی دشمن نیاید و گشتیهایش تو را نبینند.»
جواد صفاری نیز در این خصوص اعتقاد دارد: «پاهایمان خشک شده بود و خیلی درد میکرد ولی خیلی نمیشد تکانشان بدهیم یا بایستیم. اگر میایستادیم، هم خطر دیده شدن وجود داشت و هم تعادل قایق به هم میخورد.»
جواد صفاری در تشریح لحظات پیاده شدن به جزایر میگوید: «همین که پیاده شدیم، تعدادی از نیروهای قرارگاه نصرت، شروع کردند به برگرداندن قایقها. خودشان میگفتند قایق کم است و باید قایقها را به ساحل هور برگردانند. نفهمیدم همینکار را کردند یا قایقها را همان حوالی بین نیزارها استتار کردند ولی هر چه بود، اینکار روحیۀ خیلی از نیروها را به هم ریخت. وقتی مصطفی حلوایی متوجه این حالات شد، جمعمان کرد و خیلی آهسته و در یک سخنرانی کوتاه، گفت که اینجا جبلالطارقه و نه راه پس داریم و نه راه پیش؛ یا باید پیروز بشیم یا شهید که ما اومدیم بجنگیم و پیروز بشیم.»
*«حماسه مجنون»، کارنامه عملکرد لشکر ۸ نجف اشرف در عملیات خیبر. کاری از ستاد تدوین لشکر۸نجف و انتشارات دارخوین
نفوذ تیم های پیشتار لشکر۸نجف در عملیات خیبر
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰