نوروز نجف آباد در دهه ۴۰ و ۵۰
نوروز نجف آباد در دهه ۴۰ و ۵۰
امیدِ همه به شبهای عید یا عروسیها بود تا دستشان به بشقاب پُلو برسد؛ پلویی که حداکثر مخلفاتش، ماست یا چیزی در همان حد بود. بر همین اساس، عبارت «این شب عید پلو تا آن شب عید» متداول شده بود. پلو در مجموع غذایی کمیاب و محبوب بود.
دیوانهای مشهور به «فَرَجی» داشتیم که آمار مجالس متوفیات را خیلی خوب میگرفت و کمتر ناهار و شامی را از دست میداد. وقتی از او سوال میکردند «فلانی پلو داد؟»، بعد از ذکر چند فحش آبدار خطاب به روح مرده و خانوادهاش، میگفت: «نه، آبگوشت داشت!»
نوروز که میرسید، بازار کشتی، «پِلچُفتَک»، «زِلِهبند»، «گردوبازی»، «اَلَکدولک»، «شاهابولی» و «کفشکفشی» گرم میشد. هر کس اهل این بازیها بود، میتوانست برود به مرکز شهر و محدودۀ زمینهای بایر پشت فرمانداری فعلی یا اگر وسیلهای گیر میآورد، مسافر امامزاده سارهمریم جوزدان میشد.
این بازیهای گروهی گاهی در دیگر ایام تعطیل سال هم برگزار میشد ولی اوج آن در ایام نوروز بود و بخشی از مشتریهای اینگونه برنامهها، قماربازهای حرفهای یا نیمهحرفهای بودند.
«ناگفته ها» کاری از انتشارات مهر زهرا؛ خاطرات محمدرضا پزشکی خبرنگار موسسه اطلاعات در نجف آباد طی دهه های ۴۰ و ۵۰
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰