پیام امام برای حفظ جزایر مجنون در عملیات خیبر
پیام امام برای حفظ جزایر مجنون در عملیات خیبر
چهاردهم اسفند۶۲، فرمانده سپاه به تهران احضار شده و در جلسهای با حضرت امام، پیامی با این مضمون از ایشان دریافت میکند: «جزایر حتماً باید نگه داشته شوند، هر طور که شده.»
البته به نظر میرسد، این صحبت حضرتامام، در روزهای قبل هم با مضامین مشابهی به فرماندهان جنگ انتقال داده شده ولی طی اینروز به نوعی «رسماً» اعلام میشود. یکی از دلایل این ادعا، اشارۀ محمدابراهیم همت در سخنرانی دوازدهم اسفند او در پادگان دوکوهه است. همت میگوید: «دیروز، حضرتامام یک پیام خصوصی به برادرهای مستقر در قرارگاه خاتمالانبیاء داده بود که هر جور شده، بایستی جزایر را حفظ کنید.»
شهید احمد کاظمی در مصاحبه با گروه تلویزیونی روایت فتح در قالب ساخت مستند «سردار خیبر»، اولین لحظۀ شنیدن پیام حضرتامام در سنگر فرماندهان حاضر در جزیره را توصیف میکند. شهید کاظمی میگوید: «من و همت و باکری و زینالدین، در همان سنگر معروف بودیم. داشتیم نتیجه میگرفتیم که ’همه چیز تمام شد‘؛ چون موضعی برای دفاع نداشتیم و عراقیها هم آمده بودند داخل جزیره. هم نفر پیادهشان آمده بود و هم زرهیشان. کاملاً در سرازیری بودیم و خودمان هم خبر نداشتیم. یادم نیست روز چندم بود. نزدیکیهای ظهر، ناگهان همت از جا بلند شد و رو به ما گفت ’خودمان که نمردهایم؛ اسلحه دست میگیریم و میرویم میجنگیم‘»
کاظمی ادامه میدهد: «همت رفت از گوشۀ سنگر یک تیربار برداشت و گفت که من با این میروم. مهدی باکری هم گفت میرود اسلحه بر میدارد و فلانجا میجنگد. داشتیم همینطوری بین خودمان تقسیم کار میکردیم که آمدند و پیام امام را ابلاغ کردند. قبل و بعدش را البته درست یادم نیست ولی شور و هیجان و امیدش را کاملاً یادم هست که بچهها را انگار زنده کرد. وضع جبهه عوض شد. عراق آنقدر کم آورد که مجبور شد آب وِل کند و جزیره را زیر آب ببرد.»
او توصیفی هم در مورد شرایط روحی خاص شهید همت دارد؛ «همت بدجوری در خودش بود. آنروز آمده بود پیشِ من، در همان قرارگاه فرماندهیاش، که سنگری بود ساخته شده از چند تکه الوار و گونی در نزدیکی خطمقدم. داشتیم با هم حرف میزدیم که یک خمپاره خورد به سنگر. محمدابراهیم فقط یک صلوات فرستاد و ساکت شد. انگار نه انگار که خمپاره خورده آنجا! از خودم میپرسیدم چرا اینقدر خونسرد شده؟!»
احمد غلامپور[۱] از فرماندهان ارشد سپاه، سالها بعد از اتمام جنگ در خصوص شرایط خاص عملیات خیبر و پیام امام به رزمندگان میگوید: «یادم هست که عراقیها فشار غیر قابل تحملی میآوردند، غیر از توپ و تانک آن قدر آتش بر سر ما میریختند که خسته شدند و حتی شروع کردند به ریختن آهنآلات با هواپیما. هر ۵۰ تا ۱۰۰ متر را به یک فرمانده داده بودیم. شرایط به گونه ای شده بود که می گفتیم فقط جنازهمان باید از جزایر برود بیرون. همان موقع پیامی از قول امام آمد که حفظ جزایر برابر است با حفظ نظام جمهوری اسلامی. بچهها حسابی متحول شدند و با تمام وجود چنان ایستادگی کردند که عراق خسته شد.»
ابراهیم چترایی در مورد حال و هوای نیروهای لشکر بعد از شنیدن پیام حضرتامام میگوید: «ما پیام را از بلندگوهای تبلیغات لشکر شنیدیم. وضعیت عجیبی شد و بچههای پشتِ خاکریز چون میدانستند آرپیجی به T72ها کارگر نیست، انداخته بودند دنبال تانکها و نارنجک میانداختند داخلشان. جنگِ تانک شده بود با تن و اتفاقاً تن بود که پیروز شد و تانکها از ترسشان عقب نشستند. اگر این ترس به دل عراقیها نیفتاده بود و فقط دو ساعت دیگر فشار آورده بودند، تمام جزایر را تصرف میکردند. تمام بچهها همدل شده بودند که یا حرف امام را عملی کنند یا شهید شوند و زمین ماندن حرف امام را نبینند.»
[۱] متولد ۱۳۳۵اهواز، از فرماندهان ارشد سپاه که در حال حاضر در دانشگاه امام حسین (ع) تدریس میکند.
*«حماسه مجنون»؛ تاریخ شفاهی عملکرد لشکر ۸ نجف اشرف در عملیات خیبر. انتشارات دارخوین.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰