کدخدای نجف آباد و وانِ شیر
کدخدای نجف آباد و وانِ شیر
بر اساس گفتۀ بزرگترها و منابعی که مطالعه کردهام، نجفآباد در حدود سیصد سال پیش دارای کدخدا بوده است. یکی از کدخداها، آدم ریزه و ضعیفی بود و چون مردم همیشه دنبال کدخداهای قویهیکل و قلدر بودند، جانشینی برای خودش انتخاب کرده بود که فقط هیکل درشتی داشت و چیزی از مدیریت و سیاست نمیدانست.
عوام، مرد قویهیکل را به عنوان کدخدا میشناختند ولی جایی که نیاز به تصمیم و امضاء بود، سراغ کدخدای اصلی میرفتند.
برخی کدخداها هم جایی ساکن و جای دیگری کدخدا بودند. «حاجعلیاکبر»، با زن دومش در نجفآباد زندگی میکرد و زن اولش در شهری در غرب نجفآباد ساکن بود. در محل سکونتش، آدمی معمولی بود ولی در دیار افجان برای خودش کدخدایی مقتدر به حساب میآمد.
بعد از انقلاب، دستبسته آوردندش کمیته و گفتند: «مرتیکۀ طاغوتی، توی وان شیر میخوابیده!» او هم التماس و التجاء که «شیر، گیر خودم نمیاومد بخورم!»
«ناگفته ها» به روایت «محمد رضا پزشکی» خبرنگار موسسه اطلاعات در نجف آباد در دهه ۴۰ و ۵۰؛ کاری از انتشارات مهر زهرا (س)
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰