کشتن «شتر» برای تخلفات صنفی/ طنزی تلخ برای برخی کسبه
نمایش شروع میشد؛ خان با ادبیات مخصوص خودش، لغز گویی، کنایه و اشاره، با دل پر خونی که از بعضی کاسبها و نانواها داشت، چند کار را یکجا انجام میداد. تخلف بعضی کسبه را به زبان طنز گوشزد میکرد تا شاید از گران فروشی و احتکار دست بردارند. هشدار میداد که حقوق مردم را ضایع […]
نمایش شروع میشد؛ خان با ادبیات مخصوص خودش، لغز گویی، کنایه و اشاره، با دل پر خونی که از بعضی کاسبها و نانواها داشت، چند کار را یکجا انجام میداد. تخلف بعضی کسبه را به زبان طنز گوشزد میکرد تا شاید از گران فروشی و احتکار دست بردارند. هشدار میداد که حقوق مردم را ضایع نکنند و ارزاق کوپنی مردم را بدهند. در ضمن این انتقادها، مردم را خندانده و سرگرم میکرد. شتر را دور شهر چرخانده و با صدای بلند فریاد میزد:
«آهای اهالی محترم، آهای اهالی محترم، آهای اهالی شهر، این شتر، این شتر قند و شکر و پارچههای کوپنی مردم را نداده (خورده) این شتر، همین شتر را میگم، یک من گندم را از پیرزنی به نیم من خریده، این شتر نون خشکهها را خیسونده، با آرد و آب مخلوط کرده، نون پخته داده به خلق الله، این سم بریده گندم و برنجها را احتکار کرده، این شتر خلافش خیلیه، بدون کروات با زیر شلواری با دمپائی، سر شونه نکرده، اول صبح تو خیابون اومده. کم فروشی کرده،گرون داده، مجرم است، فردا صبح قصاصش میکنند. خودم شاهد بودم دیشب آقای امیدی ۱۰من روغن گل، قلوپ قلوپ قلوپ با تلمبه تو ماتحتش کرد. هر کس گوشتش را بخورد، ایمانش تازه میشه.گوشتش ده نار یه ریال و یه صلوات.»
سپس اشعار زیر را با همراهی دف و دایره میخواند:
این شتر دم بریده حالا نوبتش رسیده
شری به ما رسونده نون خشگهها رو برده
با آرد و آب خیسونده به خلق الله چپونده
بگو آخه سُم بریده چه کسی به دنیا مونده؟(۲مرتبه)
فردا عمرت تمومه جات توی قبرسونه
گوشتت بالای قناره استخونت تو یانِه
بگو آخه سم بریده چه کسی به دنیا مونده (۲مرتبه)
همچنین برای بقالهایی که گندم، جو، برنج و چیزهای دیگر احتکار میکردند شعر زیر را می خواند:
شکمبه تو نگاه کن پر از بقول و کاه کن
چِلتو کارو تو چاه کن زیر زمینو فراخ کن
به شیطونا دعا کن جهنمی به پا کن
فردا وقته حسابه حسابتو نگاه کن
گوشت شتر ارزونه مردن برای حیوونه؟؟
گرچه این اشعار برای مردم خنده دار و نشاط آور بود، اما اوقات کاسبهای خلافکار را به شدت تلخ میکرد ولی چارهای جز سکوت نداشتند. خان در حالی که این اشعار را میخواند، میشد تلخی رنجی که از اعمال کاسبها میبرد را در چهره پُر درد و افسردهاش به خوبی مشاهده کرد.
بخشی از توصیفات «فضل الله خلیلی» از مرحوم غلامحسین نادرخانی معروف به «خان پُر کُنی» در کتاب «مقدمهای بر تاریخ و فرهنگ مردم نجف آباد»
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰