سرکار رفتن دخترانه؛ ریخته گری تا توزیع تراکت
اواخر دیشب، وقتی دختر جوانی تراکتی تبلیغاتی را در دفتر کارمان انداخت، خیلی خاطرات در ذهنم مرور شد. از دختری که چند وقت پیش در کارگاهی متروکه با شمایل «مردان ریخته گر» دیده بودم تا آگهی های رنگارنگ جذب «جوشکار زن» و «منشی با روابط عمومی بالا». مشکلات اقتصادی مردمی محروم از حقوق های نجومی […]
اواخر دیشب، وقتی دختر جوانی تراکتی تبلیغاتی را در دفتر کارمان انداخت، خیلی خاطرات در ذهنم مرور شد. از دختری که چند وقت پیش در کارگاهی متروکه با شمایل «مردان ریخته گر» دیده بودم تا آگهی های رنگارنگ جذب «جوشکار زن» و «منشی با روابط عمومی بالا». مشکلات اقتصادی مردمی محروم از حقوق های نجومی هم به مغز تقریباً خالی ام خطور کرد ولی جوابی که خبری از آن نبود، انگیزه چنین «سر کار رفتن های دخترانه» بود.
موارد جالب دیگری هم در ذهن متعجبم مرور شد؛ زنان و مردان شاغلی که با حداقل۶ میلیون تومان درآمد ماهیانه و حداکثر دو فرزند، باز هم هوس بازاریابی شبکه ای محصولات آرایشی بهداشتی کرده و یا وقت خالی خود را در تاکسی تلفنی می گذراندند.
یادم آمد بسیاری کارگاه های قالی بافی و صنایع دستی از نبود نیروی کاری شکایت داشتند که حقوقی بهتر از جوشکاری و توزیع تراکت برایشان کنار گذاشته بودند. زن کار آفرین شهرمان یادم آمد که عروسک های بافتنی اش مسافر اروپا و آمریکا شده و ده ها شیر زن و دلاور دختری که دوشادوش همسر و خانواده با کاری در شان یک «ریحانه»، کمک حال چرخ زندگی هستند.
بسیاری کارگاه های تولیدی یک فرصت شغلی مردانه را، با بدون پرداخت حق بیمه و حداقل حقوق به چندین زن و دختر جوان واگذار کرده اند؛ واگذاری کوتاه مدتی که در بهترین حالت قابل تصور، با نپرداختن کامل همان «چندر غاز» و آگهی های استخدام هفتگی پایان می یابد.
اما در نقطه مقابل پسران و مردان جوانی که خانه نشین این بازار کار می شوند، دخترانی هستند که از وقتی «سرکار رفته اند»، خواستگار احتمالی را با خواسته های نخواستنی رد می کنند.
کمی منطقی تر که موضوع را بالا و پایین کنیم، در کنار مشکلات متعدد اقتصادی، سوء مدیریت مسئولان و ده ها توجیه تراشیده شده دیگر، می توان صدای زنگ خطر تغییر «سبک زندگی» را هم شنید.
واقعا کی میخواید بفهمید که به شما ربطی نداره… به شما ربطی نداره که من به عنوان یک زن دوست دارم چه شغلی رو انتخاب کنم… این یه انتخاب کاملا شخصیه که به هیچکس هیچ ربطی نداره!
باسلام
درجواب ان دختری که پیام فرستاده بود درکارگاههای
کوچک میخواهد کارکند بایستی
نوشت خلایق هرچه لایق ازقدیم
رسم براین بوده که زن بایستی
تابع والدین وشوهر بوده وتحت
امرخانواده باشدودراین میان
هستند معدود واندک دخترانی
که لگام گسیخته میخواهند به
هرکاری دورازرسم ورسومات و
شان ومرتبت منزلت خانواده دست
بزنند که لیاقتشان هتک حرمت
ورسوایی چیز دیگری جز تباهی
نیست.
وروی همین اصل است که میگویند
خلایق هرچه لایق.
واین ازادی دختران وناموس
این سرزمین است که متاسفانه
درشهری که درحجاب حرف اول
رامیزدوازادی ان مرهون ومدیون
خون هزاران شهید ازاده جانباز
ومفقود الاثری است که شما
ازادانه درهرساعتی ازشبانه روز
به هر نقطه ای راقب بودید میروی
د پس جادارد قدر داشته هایمان
رابداریم.
باسلام خدمت مریم خانم گل
امیدوارم این مطلب را مشاهده کنی. ببین عزیزم ما در جامعه ای زندگی می کنیم که قانون دارد. قانون آن هم برگرفته از شرع و دین است. ما یک آزادی های شخصی {در چارچوب شرع و قانون} داریم و یک آزادی های اجتماعی. محدودیت هایی هم که تعریف شدند به همچنین. شاید من دلم بخواهد خیلی کارها را انجام دهم ولی محدودیت دارم که این محدودیت هم برای حفظ من وضع شده. خودت الآن جامعه ی ما راببین و با ده سال نه پنج سال پیش مقایسه کن. از وقتی که دلم می خواهد و این دست آزادی ها بیشتر شده مشکلات خانوادگی و اجتماعی مان هم بیشتر شده. این طور نیست؟