در این مستند صوتی از بیانات حضرت آیتالله خامنهای درباره مسئلهی مذاکره با آمریکا در موضوع عراق و بخشهایی از مصاحبه با آقایان کاظمی قمی، امیریفر و امیرعبداللهیان، سه عضو هیأت دیپلماتیک ایرانی مذاکرهکننده با آمریکا استفاده شده است.
مخاطب پیام دوم، کشورهای همسایه و از همه مهمتر جمهوری اسلامی ایران بود: عراق اشغال شده است و هیچ امنیتی ندارد. پس ما مسئولیتی در قبال جان سفیران دیگر کشورها بر عهده نمیگیریم. اما پیام سوم:
آقای حسن کاظمی قمی: به معارضین واقعی این پیام را دادند که اینها اگر بدون هماهنگی وارد عراق بشوند، با اینها مثل تروریزم برخورد خواهد شد. خب، شما میدانید که معارضین واقعی اینهایی نبودند که در آمریکا و اروپا بودند، آنهایی بودند که در دوره صدام و در دوره معارضه و جنگ تحمیلی اینها عمدتاً در ارتباط با ایران بودند؛ چون ایران میزبان دو میلیون عراقی بود و عمدتاً معارضین واقعی این جا بودند. در نتیجه آمریکا این پیام را داشت.
آقای رضا امیری مقدم، عضو هیأت ایرانی مذاکرهکننده با آمریکا: آخرین اخطاری که آمریکاییها به مجلس اعلا کردند، به مجلس اعلا گفتند که اگر هر بدری غیر از سوار تانکهای آمریکایی بشود و وارد عراق بشود ما میزنیم؛ حق ندارند و رسماً گفتند بدر حق ورود به عراق ندارد. رسماً به کردها اعلام کردند پیشمرگهای کرد حق ورود به بغداد ندارند اما جالب این است که قبل از موقعی که آمریکاییها وارد بغداد شدند، جمهوری اسلامی به اینها گفت بروید در بغداد.
آقای حسن کاظمی قمی: و تصور آمریکا این بود که الآن مردم را از دیکتاتور نجات دادند. مردم میآیند برایش کوچه وجد باز میکنند، استقبال میکنند؛ در حالی که باور مردم عراق این نبود. بله یک جاهایی تبلیغات هم میشد، یک جاهایی هم در برخی از مناطق یک شادیهای زودگذری شکل گرفت. آن هم به این دلیل بود که برخی نمیدانستند که ماهیت آمریکا به چه گونه است اما این زود روشن شد.
تمام رهبران شیعه عراق و کرد آمدند از ایران درخواست کردند. همه به ما میگفتند میدانیم شما و آمریکا اصلاً با هم رابطه ندارید؛ برای نجات عراق بیایید با آمریکاییها مذاکره کنید.
آقای رضا امیری مقدم: آمریکاییها به معارضه عراقی گفتند شما در حد مشاور با ما هستید. معارضه عراقی آمدند گفتند: اینها این جور میگویند. جمهوری اسلامی به آنها گفت: بیخود کردند، شما صاحب عراق هستید، شما پایگاه مردمی دارید، شما پیشمرگ کرد دارید، شما نیروی بدر دارید، آنها چه دارند؟
جمهوری اسلامی پشت سر معارضه ایستاد. آمریکاییها انکار مردم عراق و معارضه، جمهوری اسلامی درصدد اثبات مردم عراق که شما صاحب عراق هستید، بیخود کردند آنها. ایران شد محل رایزنی معارضه عراقی.
آقای حسن کاظمی قمی: یعنی آمریکا برخلاف این که قرار بود که معارضین وارد عمل بشوند و آمریکا حمایت کند، خودش آمد وارد عمل شد. آمد یک حکومتی تشکیل داد. یک آمریکایی بازنشسته نظامی را گذاشت و به عراقیها گفت به عنوان مشاور، شما هستید در حالی که قرار بود عراقیها بیایند حاکم بشوند.
شما اگر نگاه کنید آمریکا بعد از یک فتح دو ماهه مجبور شد که آن حاکم نظامی را عوض کند و اصطلاحاً یک حاکم مدنی را بیاورد.
در حالی که تئوریسینهای ایالات متحده، مقدمات ایجاد حکومت دلخواه در عراق را فراهم میکردند، نخبگان و بزرگان عراقی که مخالف حکومت صدام بودند و سالها دور از عراق زندگی میکردند، آماده بازگشت به کشورشان میشدند.
آقای رضا امیری مقدم: دو تا جبهه از همان زمان کنار هم شکل گرفت. یک جبهه، جبهه غربی بود، آمریکاییها بودند که آمدند یک سری از تحصیلکردههای غربی عراقی را آوردند و یک قانون اساسی نوشتند؛ یک جبهه هم جمهوری اسلامی بود که پشت سر معارضه قرار گرفت. معارضه یعنی چی؟ معارضه یعنی مجلس اعلا، معارضه یعنی بارزانی، معارضه یعنی طالبانی، معارضه یعنی چلبی؛ اینها را در ایران مفصل جلسه میگذاشت، هدایت میکرد که اجازه ندهد آنچه آمریکا میخواهد در عراق اتفاق بیفتد.
آقای حسن کاظمی قمی: آمریکا در همین فاصله دو ماه متوجه شد که هزینههای سیاسیاش و امنیتیاش و اقتصادیاش به شدت بسیار بالاست؛ به دلیل این که مردم و رهبران و مراجع دینی تمکین نکردند. این است که مجبور شد به سرعت آمد رجوع کرد به شورای امنیت سازمان ملل. یعنی شما بعد از دو ماه است که میبینید که میرود و با همکاری انگلیسیها و متحدینش این قطعنامه ۱۴۸۳ را که در آن قطعنامه تصریح میشود بر این که عراق یک کشور اشغالشده است و توسط اشغالگر باید اداره بشود. از این جاست که بحث حاکم مدنی پیش میآید و اولین عقبنشینی آمریکا را شما در صحنه عراق میبینید.
آقای حسن کاظمی قمی: آمریکاییها وقتی که آمدند منطقه خضرا را درست کردند. وزیر این کشور را توسط یک سرباز از ماشین پیاده کردند، کف خیابان خواباندند. شما ببینید که با روحیه و شخصیت یک جامعه این گونه بازی میشود. طبیعی است که این واکنش دارد.
آقای رضا امیری مقدم: آمریکاییها این جوری با عراقیها داشتند برخورد میکردند که آقای حکیم وارد شد و اصلاً نتوانستند جمع کنند و آن استقبال آن چنانی برایش طراحی شد و اصلاً آمریکاییها و انگلیسیها متعجب ماندند که این چه وضعی است که در آن جا اتفاق افتاده.
رهبران مردمی عراق که سالها میهمان ایران بودند، با استقبال مردم وارد عراق شدند.
کار از دست نیروهای خارجی مستقر در عراق خارج شده بود. شمشیر دو لبه ناامنی که بهانه حضور پررنگ سربازان ایالات متحده در عراق بود، داشت دست آنها را میبرید.
آقای حسن کاظمی قمی: تروریزم جان گرفت. مقاومتهای مردمی در برابر اشغالگر شکل گرفت. رفتار و سیاستهای آمریکا که عرض کردم آمریکا دنبال این بود یک نظام سیاسی با مدل آمریکا شکل بگیرد و شعار دمکراسی هم بدهد. خب، این با خواسته مردم همخوانی نداشت. خب این یک اعتراضاتی داشت.
آقای رضا امیری مقدم: و موقعی که بحران عراق عمیق شد، دیگر مردم عراق با انگیزه خودشان دست به اسلحه بردند علیه آمریکا و آمریکاییها رفتند در یک ناامنی، آمریکاییها در سیاستشان تجدید نظر کردند.
آقای حسن کاظمی قمی: به شرایطی رسید که دید ابزارهای نظامی و فشارها و تهدید و تطمیعها هیچ کدام دیگر جواب نداده.
نه تنها آنهادرخواست مذاکره میکردند، تمام رهبران شیعه عراق و کرد آمدند از ایران درخواست کردند. مرحوم آقای عبدالعزیز حکیم، بارها از مقام معظم رهبری درخواست کردند. آقای جعفری، آقای مالکی، آقای طالبانی، آقای بارزانی. همه به ما میگفتند میدانیم شما و آمریکا اصلاً با هم رابطه ندارید؛ برای نجات عراق بیایید با آمریکاییها مذاکره کنید. خب، بر اساس این مقام معظم رهبری اجازه داد که ما راجع به عراق با آمریکاییها مذاکره کنیم. و ما وارد مذاکره شدیم.
حضرت آیتالله خامنهای؛ اول فروردین ماه هشتاد و پنج: آنچه که این روزها مطرح شد که درباره مسئله امنیت عراق مسئولین آمریکایی چه در عراق، چه در بیرون عراق، از مسئولین ما درخواستهای مکرری کردند، پی در پی؛ اینها هم اول اعتنایی نکردند. بعد برای این که شاید برای جلوگیری از ناامنیهای فاجعهبار ملت مظلوم عراق این لازم باشد گفتند در این مسئله ما حرفی نداریم که نظرات خودمان را به طرف آمریکایی منتقل کنیم. آن نظرات چی است؟ آن نظرات تفهیم این نکته است به آمریکاییها که آنها دست از سر عراق باید بردارند تا ملت عراق کشورشان را خودشان اداره کنند.
[متن کامل]
[پایان قسمت دوم]
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰