معلم‌های برگشتی نجف آباد

ندیدیم و نشنیدیم که چه حرف‌هایی به آقای دری زد ولی مدتی بعد، این مشکل حل شد و بسیاری از معلمان که برخی تا یک ماه خانه‌نشین شده بودند، به سر کارشان برگشتند.

معلم‌های برگشتی نجف آباد

«برگه‌های زرد» اصطلاحی است که شاید خیلی از معلم‌ ها با آن آشنا باشند. مثل همه جای دنیا، انقلاب ما هم شرایط انقلابی خاص خود را داشت. در جریان تسویۀ عناصر نامطلوب و طاغوتی از بدنۀ شریف و زحمتکش آموزش‌و‌پرورش، به نوعی تر و خشک با هم سوختند و چندین معلم و کارمند اداری که مشکل خاصی برای فعالیت نداشتند هم در لیست اخراجی‌ها قرار داده شدند.

حالا بشنوید از شیوۀ خاص اعلام تسویه؛ برگه‌ای زرد رنگ که خبر اخراج را داخلش درج کرده بودند، می‌دادند دست‌شان. یکی از همین اخراجی‌ها که الآن بیمار و زمین‌گیر شده آمد پیشم و گفت: «بابا! به جان خودم من نه کسی را کشته‌ام و نه مال مردم را خورده‌ام. فقط این طرف و آن طرف، فقط حرف می‌زدم.»

بهش گفتم «گرۀ کارت فقط به دست آقای منتظری باز می‌شه!» رفتیم بیت حاج‌آقا در #قم. هر کس که وارد می‌شد، اول از همه یک چایی قند‌پهلو جلویش می‌گذاشتند. مرحوم منتظری اندرونی بود و روحانی ریز‌اندامی روی تشکی در بیرون نشسته و کار ارباب رجوع را راه می‌انداخت. اگر کسی پول می‌خواست، مبلغی را از زیر تشک تقدیم می‌کرد یا وجوهات می‌گرفت و رسید می‌داد. برای نامه‌های دریافتی نیز دو جور تصمیم می‌گرفت؛ یا مطلبی در حاشیه‌شان نوشته و بلافاصله به صاحب نامه بر می‌گرداند یا اگر مطلب‌شان خاص و حساس بود، برای مطالعۀ حاج‌آقا جدایشان می‌کرد. وقتی دلیل مراجعه‌مان را متوجه شد، گفت: «منتظر بمونید تا این موضوع رو به خود حاج‌آقا بگید.»

قضیه را که به مرحوم منتظری گفتیم، مثل همیشه رُک و خودمانی گفت که قضیه را با حجت‌الاسلام دری نجف‌آبادی که به نظرم مسئولیتی در این زمینه داشت، مطرح می‌کند. ندیدیم و نشنیدیم که چه حرف‌هایی به آقای دری زد ولی مدتی بعد، این مشکل حل شد و بسیاری از معلمان که برخی تا یک ماه خانه‌نشین شده بودند، به سر کارشان برگشتند.

بخشی از کتاب تازه چاپ شده «ناگفته ها» خاطرات «محمد رضا پزشکی» خبرنگار روزنامه اطلاعات در دهه های ۴۰ و ۵۰ نجف آباد

محمد رضا پزشکی

محمد رضا پزشکی

کتاب ناگفته ها اثر محمد رضا پزشکی

کتاب ناگفته ها اثر محمد رضا پزشکی

معلم‌های برگشتی نجف آباد