ساخت میدان در نجف آباد با مشارکت ذوب آهن
ساخت میدان در نجف آباد با مشارکت ذوب آهن
کمربندیهای شهر تا آستانۀ انقلاب به صورت خاکی، تاریک، بدون علائم ترافیکی و پرحادثه بودند طوری که تا سالها بعد از احداث کمربندیها، خیلی از رانندگان از راندن در این جادهها خوف داشتند. یکی از افتضاحترینشان کمربندی جنوبی شهر بود، به خصوص در محدودهای که به تقاطع جادۀ ذوبآهن میرسید. از یک طرف ماشینهای سنگین با همان سرعت بیابان میآمدند و از سمت دیگر هم سرویس نیروهای ذوبآهن.
خیلی از اوقات به ویژه شبها، این دو گروه برخوردهای شدید و خونباری با هم داشتند که نتیجهاش دهها کشته و زخمی بود. با افزایش آمار تلفات، مسئولان شهر و استان از ذوبآهن خواستند تا میدانی را در این تقاطع بسازد. ذوبآهن نیز تعدادی از کارگران نجفآبادیاش که ظاهراً مهارتهایی در ساخت و ساز داشتند را «مامور به خدمت» کرد تا با همان حقوقی که در شرایط سخت ذوبآهن میگرفتند، مشغول ساخت میدان شوند. شرایط کاری پروژه بسیار ایدهآل! و کمی سختتر از حالت بخور و بخواب بود و همین شد که ساخت یک میدان معمولی نزدیک به یک سال طول کشید. در نهایت نیز خروجی کار، چیزِ دندانگیری نبود و پر بود از عیبهای ریز و درشت که به تدریج اصلاح شدند.
نمونۀ مشابه دیگر، درمانگاه امیرآباد بود. یک معلم بسیار مومن، شریف و محبوب با اصالتی نایینی داشتیم با نامخانوادگی «شریفزاده» که پدرش کارگر کارخانۀ ریسندگی و بافندگی و عضو شورای امیرآباد بود. شریفزادۀ بزرگ وقتی از ذوبآهن برای ساخت درمانگاه امیرآباد کمک خواست، دوباره سر و کلۀ کارگرها پیدا شد. این دفعه برای دو سال. صبحها که به عنوان ناظر شبکه بهداشت از پروژه بازدید میکردم، از نزدیک شاهد تلاش طاقتفرسای دوستان بودم؛ تا حوالی ۹ یا ۱۰ صبح که درگیر چایی و صبحانه بودند و بعدش هم تا قبل از ساعت۲ که موعد رفتنشان بود، چند متری گچ کشیده یا کاری در همین حد انجام میدادند.
? بخشی از کتاب «ناگفته ها» به روایت «محمد رضا پزشکی» خبرنگار دهه ۴۰ و ۵۰ موسسه اطلاعات در نجف آباد؛ کاری از انتشارات مهر زهرا (س)
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰