جاده نجف‌آباد به اصفهان

ناگفته نماند که نه‌تنها در اصفهان و حومه حتی یک‌متر راه آسفالت وجود نداشت. بلکه بین نجف‌آباد و اصفهان راه شوسه نیز نبود و برای رسیدن به اصفهان مجبور بودیم از کوچه پس کوچه‌ها و دهات‌ نزدیک اصفهان بنام درب شهر حرکت کنیم

جاده نجف‌آباد به اصفهان

ناگفته نماند که نه‌تنها در اصفهان و حومه حتی یک‌متر راه آسفالت وجود نداشت. بلکه بین نجف‌آباد و اصفهان راه شوسه نیز نبود و برای رسیدن به اصفهان مجبور بودیم از کوچه پس کوچه‌ها و دهات‌ نزدیک اصفهان بنام درب شهر حرکت کنیم. اغلب در این کوچه‌های تنگ جوی آبی بنام مادی جریان داشت. الاغ‌های زیادی که بار هر کدام دو دَلِه حلبی بنام پیت (pit) که مخصوص حمل ذباله مستراح‌های اصفهان برای مصرف کشاورزی بود در حرکت بودند. بعضی مواقع سد معبر می شد. (ترافیک الاغ و قاطر) و گاهی الاغ‌ها با یکدیگر دعوا و تصادم می‌نمودند. که نتیجه آن افتادن بار آنها و ریختن ذباله‌های مایع در کوچه و سرازیر شدن آن در مادی آب بود.

بعداً در حدود سال ۱۳۱۸و اوایل جنگ بین المللی دوم راه شوسه‌ای بین اصفهان و نجف‌آباد کشیده شد. که مسیر آن همین راه فعلی است و دو گاراژ در نجف‌آباد یکی بنام گاراژ سید عظیم و دیگری بنام گاراژ ستاری احداث گردید که هر کدام دارای یک اتوبوس بود و یکروز در میان نوبت یکی از این اتوبوس‌ها برای رفتن به اصفهان می‌شد و آن هم به گردش در آوردن آن بطور آهسته و داد زدن شاگرد آن و جمع کردن مسافر و گفتن «شهر، شهر فوری، بدو ، رفتیم، ماشین دیگر نیست.» مسافران را ترغیب به سوار شدن می‌کردند و پس از دو تا سه ساعت به اصفهان می‌رسیدند و در گاراژی بنام گاراژ اتحاد در دروازه دولت مسافرین را پیاده می کرند.

این جریان حتی تا موقعی که برای تحصیل به اصفهان رفتم ادامه داشت. منتهی تعداد اتوبوس‌ها به سه تا چهار عدد افزایش یافته بودند.

بخشی از کتاب «خاطرات هشتاد ساله (مرحوم) دکتر سید مصطفی مرتضوی» به قلم «فضل الله خلیلی»؛ کاری از انتشارات مهر زهرا(س)

کتاب خاطرات هشتاد ساله دکتر سید مصطفی مرتضوی

کتاب خاطرات هشتاد ساله دکتر سید مصطفی مرتضوی

جاده نجف‌آباد به اصفهان