اورژانس لشکر۸نجف اشرف در عملیات قادر+فیلم
اورژانس لشکر۸نجف اشرف در عملیات قادر+فیلم
خانه ایثار نجف آباد:در این فیلم که تابستان ۶۴ طی عملیات قادر در شمال غرب کشور ضبط شده، بخشی از فعالیت اورژانس لشکر ۸ نجف اشرف در این عملیات به تصویر کشیده شده است.
ثبت مشخصات مجروح در زمان ورود به اورژانس و هم زمان با انجام اقدامات اولیه برای او در کنار شست و شو، پانسمان و بخیه زدن زخم تعدادی از مجروحان، از جمله بخش های نمایش داده شده در این فیلم هستند.
در بخش انتهایی فیلم نیز مجروحی دیده می شود که روی پیشانی اش، علامت ضربدر خورده. این گونه علامت ها، گاهی برای نشان کردن مجروحانی استفاده می شد که در اولویت رسیدگی قرار داشتند.
برخی نیز گفته اند، مجروحانی که دچار موج گرفتگی می شدند را علامت می زده اند تا کادر درمان، با حساسیت بیشتری مواظب حرکات غیر ارادی آن ها باشند.
«عبدالحسین قاهری» رزمنده واحد بهداری لشکر۸نجف اشرف، حدود سه سال پس از انتشار عمومی فیلم، برایمان نوشت: این فیلم را من امشب برای اولین باره که می بینم.
دقیقاً خوب یادمه، چند تا از مجروحان، که تونسته بودند از دست عراقی ها فرار کنند و توی کوه ها و دره ها مخفی شده بودند، بچه های اطلاعات عملیات لشکر ۸ نجف اشرف با همکاری کُردهای بارزانی که از لشکر مُزد میگرفتند شب سوم بعد از عملیات، پیداشون کرده بودند و آوردنشون توی اورژانس.
اون مجروحی که اول فیلم، پزشکیار (آقای داوری) داره پانسمانش میکنه، تیر کالیبر خورده بود به کف دستش و از بین انگشتاش زده بود بیرون. چند تا ترکش ریز هم پشت کمرش خورده بود. جالبتر اینکه جای گلوله ای هم پشت گوش مجروحش دیده می شد.
من خودم شخصاً توی ورودی اورژانس ازش پرسیدم، گفت: این جای گلوله کُلت عراقیه!
بنده خدا گفت: « من توی میدان پایین قلّه (کلاشین) با چند تا دیگه از رزمنده ها ی گردانمون داشتیم بالا می رفتیم که کالیبر عراقی ها روی ما کار کرد و همه رو خوابوند روی زمین. هفت هشت نفر از بچه ها همون جا درجا شهید شدند، چند نفر هم به شدّت زخمی شدند و بقیه هم فرار کردند. من هم یه تیر کالیبر به دستم خورد. بلافاصله عراقی ها با خمپاره شصت همون جا رو زدند و من که به پشت خوابیده بودم، از ناحیه کمر ترکش خوردم و کنار شهداء و چند تا مجروح دیگه ای که رمق نداشتند، افتادم. چند لحظه بعد چند تا عراقی از قلّه به سمت پایین به طرف ما اومدند و من که به حالت پشت خوابیده بودم، خودم را به مُردن زدم. اون عراقیه شروع کرد با کُلت به مجروحین، تیر خلاص بزنه.»
این رزمنده مجروح ادامه داد: «به من که رسید، چون در اثر ترکشهای ریز خمپاره از پشتم خون بیرون زده بود، از فاصله به طرف سرم یک تیر خلاص زد و من، الکی یه تکون مثل جون کندن به خودم دادم. عراقیه هم فکر کرد من کشته شده ام و از ما دور شد. من هم تا شب همینطور بصورت دَمَرو، بی حرکت خوابیده بودم تا اینکه هوا تاریک شد و به سمت کوه های ایران فرار کردم.»
جالب اینکه تیر خلاص به پشت گوش او خورده بود و به امر و حکمت خداوند فقط چند سانتی متر با شهادت فاصله داشت.
یادم به این آیه شریفه که در نماز غفیله هم میخوانیم، افتادم؛ « و عنده مفاتِحُ الْغیْب…….. و ما تسْقُطُ مِنْ ورقهٍ إلّا یعْلمُها…»
تصاویر، تزیینی هستند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰