و روايت شده است ؟ عبدالله
بن جندب كه از بزرگان اصحاب حضرت امام موسى بن جعفر و امام رضا عليه
السلام است عريضه اى به خدمت حضرت ابوالحسن عليه السلام نوشت و عـرض
كـرد فـدايت شوم من پير و ضعيف شده ام و عاجز شده ام از انجام بسيارى
از اعمالى كـه بـر آن قوت داشتم ، دوست دارم به من كلامى تعليم نمائى
كه مرا به خداوند نزديك تـر كـنـد و فـهـم و عـلم مـرا زياد نمايد حضرت
در جواب او را امر فرموده بود كه بسيار بـخـوانـد ايـن ذكـر شـريـف رابـسـم
الله الرحـمـن الرحـيـم لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم .و
مرويست كه هر بنده كه بگويد:ما شاء الله لا حـول
و لا قـوه الا بالله .حقتعالى به ملائكه فرمايد كه بنده مرا در
يابيد و به او كـمـك نـمـائيـد و حـاجـتـش را بـرآوريـد. و هـفـتـاد
نـوع از بـلا را دفـع مـى كـنـد و مـنـقـول اسـت كـه هـر كـه در يـك
مـجـلس ، هـزار مـرتـبـه بـگـويـد: (لا
حـول و لا قـوه الا بـالله ) تـوفـيـق
حـج يـابـدو در روايـتى است : هر كه هزار مرتبه (ماشاء الله ) را در يك
مجلس بگويد نيز چنين باشد.
O قسم هشتم (از اذكار)
اسـتـغـفار است يعنى ذكر
(استغفر الله ربى و اتوب اليه )
كه گفتن آن باعث زياد شـدن روزى و كثرت اولاد مى شود و بر طرف كننده
هموم (و غمها) و دواء گناهان و امان خدا بر بندگان است .
و از براى گفتن هفتاد مرتبه استغفر الله بعد از نماز صبح ثواب بسيارى
وارد شده است و مـرويست كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در هر روز
هفتاد مرتبه مى گفت (استغفر الله
) و هـفتاد مرتبه مى گفت
(اتوب الى الله ) و از آن
حضرت روايت شده است كـه فـرمـودنـد: هـر كـسـى در شـدت يـا سـخـتـى يـا
تـنـگـى باشد، هزار مرتبه بگويد: (اسـتـغـفـر
الله ربـى و اتوب اليه ) تا حقتعالى او
را فرج كرامت فرمايد: و وارد شده است كه استغفار كنيد در آخر شب صد
مرتبه و اگر فراموش شد در روز قضا نمائيد.
و بـراى گفتن استغفر الله الذى لا اله الا هو
الحى القيوم سه مرتبه يا پنج مرتبه فـضـيـلت بـسـيـار رسـيـده
اسـت و اگـر بـر آن اضافه شود:بديع السموات و
الارض ذاالجـلال و الاكـرام و اسـئله ان (يـصـلى عـلى مـحـمـد و آل
محمد و ان ) يتوب على .باعث آمرزش چهل گناه كبيره شود و مستحب
است در هر روز بعد از نـمـاز عـصـر ايـن اسـتـغـفـار:اسـتـغـفـر
الله الذى لا اله الا هـو الحـى القـيـوم ذاالجـلال (ذوالجـلال ، خ ل )
و الاكـرام و اسـئله ان يـتـوب عـلى تـوبـه عـبـد ذليـل خـاضـع فقير
بائس مسكين مستكين مستجير لا يملك لنفسه نفعا و لا ضرا و لا موتا و لا
حـيـوه و لا نـشـورا.و شـيـخ طوسى (رحمه الله ) فرموده است كه
مستحب است در آخر روز پـنجشنبه به اين روش استغفار كننداستغفر
الله الذى لا اله الا هو الحى القيوم و اتوب اليـه توبه عبد خاضع مسكين
مستكين لا يستطيع لنفسه صرفا و لا عدلا و لا نفعا و لاضرا و لا حـيوه و
لا موتا و لا نشورا و صلى الله على محمد و عترته الطاهرين الاخيار
الابرار و سلم تسليما.
و بـراى اسـتـغـفـار وقـتـى و مـاهـى و روزى (خـاص ) نـيـسـت بـلكـه در
هـمـه حـال نـيـكو است ، بلى افضل اوقات آن وقت سحر و بعد از صبح و عصر
است و بخصوص در ماه شعبان ،تاءكيد دارد. و روايت شده است كه بهترين
دعاها در ماه شعبان ، استغفار است و در هر روز از ماه شعبان وارد شده
است كه هفتاد مرتبه بگويند:استغفر الله الذى لا
اله الا هـو الرحمن الرحيم الحى القيوم و اتوب اليه .و در روايت
وارد شده است كه حق تعالى فـرمـوده اسـت هـركـه در مـاه رجـب ، هـزار
مـرتـبـه بـگـويـد:اسـتـغـفـر الله ذاالجـلال و
الاكـرام مـن جـمـيع الذنوب و الاثام .پس اگر او را نيامرزم
پروردگار شما نيستم .
بـراى گـفـتـن هـفـتـاد مـرتبه : (استغفر
الله و اتوب اليه ) بعد از عصر روز جمعه
فضيلت بسيار است
O و طـلب آمـرزش و استغفار از براى والدين و مؤ منين بسيار نيكو است و
از حضرت صادق عـليـه السـلام مـرويـسـت كـه هـر كـس در هـر روز بـيست و
پنج نوبت بگويد:اللهم اغفر للمومنين و المؤ منات
و المسلمين و المسلمات .حق تعالى بعدد هر مؤ منى كه گذشته است و
خـواهـد آمـد تـا روز قـيـامـت حـسـنه براى او بنويسد و گناهى را از او
محو كند و درجه اى بـراى او بـلنـد گـرداند و بايد دانست كه استغفار
تنها گفتن : استغفر الله نيست ، بلكه بـايـد حـالت پـشيمانى و عزم بر
ترك گناهان و اداء حقوق الهيه (حق الله ) و حقوق مردم (حـق النـاس ) و
سـاير آداب استغفار با آن همراه باشد و گرنه مجرد حركت زبان ، نوعى
سخريه و استهزاء است و از چنين استغفارى بايد استغفار كرد.
O قسم نهم :
ذكـر صـلوات اسـت كـه اذكـار شـريـفـه مـى بـاشـد و چـيـزى در
مـيـزان اعـمـال سـنـگـين تر از صلوات گذاشته نمى شود و زياد صلوات
فرستادن گناهان را از بين مى برد.
و صلوات در ابتداء و انتهاى دعا، باعث مستجاب شدن آن دعا است و دعائى
كه در آن صلوات نـبـاشـد، بـه آسـمـان بـالا نـمـى رود و مـحـجـوب مـى
گـردد و افـضـل اعـمـال روز جمعه ، صلوات فرستادن است و در هر روز صد
مرتبه و در روز جمعه هـزار مـرتـبـه صـلوات ، مـسـتـحـب اسـت و همچنين
در شب آن ، و خوب است كه اين صد مرتبه صـلوات يـوميه را بعد از نماز
فجر (صبح ) بگويند و روايت شده است كه هر كه بعد از نـمـاز صـبـح و
بـعـد از نـمـاز مغرب ، پيش از آنكه سخنى بگويد و از حالت تشهد خارج
شـود، بـگـويـد:ان الله و مـلائكـته يصلون على
النبى يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه و سـلمـوا تـسـليـمـا اللهـم صـل
عـل مـحـمـد و ذريـتـه .حـق تـعال صد حاجت او را بر آوبرد كه
هفتاد حاجت آن ، مربوط به دنيا و سى حاجت آن ، متعلق به آخرت باشد.
و از حـضـرت امـام مـوسـى عـليـه السـلام مـنـقـول اسـت كـه افـضـل
اعمال در روز جمعه ، آن است كه بعد از نماز عصر صد مرتبه صلوات بفرستى
و اگر زيادتر شود، افضل است .
و در روايتى وارد شده است كه بهترين اوقات صلوات در روز جمعه بعد از
عصر است .
و صد مرتبه مى گوئى اللهم صل على محمد و آل محمد
و عجل فرجهم .و اگر كسى بعد از نماز صبح و ظهر روز جمعه به ايـن
نـحـو، صـلوات بفرستد وارد شده است كه از دنيا بيرون نرود تا آنكه حضرت
قائم (عـج ) را درك نـمـايـد و صـلوات فـرسـتـادن در وقـت شـنـيـدن و
بـردن نـام مـبارك حضرت رسـول صـلى الله عـليـه و آله مـسـتـحـب مـوكـد
اسـت و در حـكـم آنـحـضـرت اسـت ، اهـل بـيـت طاهره آن جناب - صلوات
الله عليهم - كه در وقت شنيدن و بردن نام آنان ، بايد بر ايشان سلام و
صلوات فرستاد و ساير انبياء و اوصياء - عليهم السلام - نيز چنين مى
بـاشـنـد، لكـن خـوب اسـت اول صـلوات بـر رسـول خـدا و اهـل بـيـت او -
عـليـه السلام - فرستاده شود، بعد برايشان ، مگر درباره حضرت ابراهيم
عليه السلام .
و ابن ادريس قدس سره از جامع بزنطى نقل كرده كه حضرت صادق عليه السلام
فرمود: كـه هـر كـه بـعـد از عـصـر روز جـمـعـه : صـلوات ذيـل را
بـخـوانـد، مثل ثواب عمل جن و انس را در آن روز، به او اعطا كنند:
اللهـم صـل عـلى مـحـمـد و الاوصـيـاء
المـرضـيـيـن بـافـضـل صـلواتـك و بـارك عـليـهـم بـافضل بركاتك و
السلام عليهم و على ارواحهم و اجسادهم و رحمه الله و بركاته .
مـولف گـويـد: ايـن صـلوات را جـمـاعـت بسيارى از علماء، با فضيلت
بسيار و با اختلاف جزئى ، روايت كرده اند و در روايت سيد بن طاووس قدس
سره ده مرتبه و در روايت ديگر، هـفـت مـرتـبـه وارد شـده است و بجاى
(السلام عليهم )
دارد (عليه و عليهم السلام
) و در كتاب كافى و ثواب الاعمال
(و السلام عليه و عليهم
) است و نيز در روز جـمـعـه ، خـوانـدن صـلوات مـرويـه
از امـام زمان عليه السلام كه براى ابوالحسن ضراب اصفهانى بيرون آمده ،
مستحب است .
و نـيـز خـوانـدن صـلوات كـبـيـر، بـعـد از عـصـر جـمـعـه مـسـتـحـب
اسـت كـه اول آن ، اين چنين است :اللهم ان محمدا
صلى الله عليه و آله و صفته فى كتابك ...
O دهم (از اذكار)
ذكـربـسـم الله و يـالله و يـا رب و يـا
ارحـم الرحـمـيـن و يـا ذالجلال و الاكرام .و امثال اينها است .
بـدان كـه ذكـر بـسـم الله در اول هـر كـارى سـزاوار اسـت ، بـخـصـوص
در وقـت اكل و شرب و جماع و پوشيدن لباس و سوارى و بيرون آمدن از خانه
و مانند آن .
از حضرت امام على النقى عليه السلام منقول است كه فرمودند: كه اگر
بگويم كسى كه تـرك كـنـد، گـفـتـن و نـوشـتـن بـسـم الله را در كـارهـا
و نـوشـتـه هـا مثل كسى است كه نماز را ترك كرده است ، به يقين كه راست
گفته ام .
و روايـت شـده اسـت كـه (بـسـم الله
الرحـمن الرحيم ) نزديك تر است به اسم
اعظم الهـى ، از سـيـاهـى چـشم به سفيدى آن و مروى است كه هر كه ده
مرتبه يا الله گويد يا آنـكـه به اندازه اى يا الله بگويد كه نفس ،
منقطع شود،حق تعالى فرمايد: (لبيك اى
بـنـده مـن ، حـاجـت خـود را بخواه ) و
همچنين است گفتن (يا ارحم الراحمين
) و (يا
رحـيـم ) و يـا ارحـم الراحـمـيـن را بـه
قـدرى بگويد كه نفس : منقطع شود و سپس حاجت بخواهد و براى ذكر
(يا ذالجلال و الاكرام
) فضيلت بسيارى وارد شده و گفته شده اسـت كـه آن ، اسـم
اعـظـم الهـى اسـت و در حـديـث نـبـوى اسـت كـه ذكـر
(يـا ذالجـلال و الاكـرام )
را بـسـيـار بـگـوئيد و نقل شده كه آن حضرت مرور كرد، به مرد
نـمـازگزارى كه دعا مى كرد و اين كلمه را مى گفت ، حضرت فرمود: كه
(حقتعالى دعاى تـو را مـسـتـجـاب
فـرمـود.) و وارد شـده كـه در وقـت
تـحـويـل (سـال ) ايـن ذكـر را بـسـيـار بـگـوئيـد و عـالم جـليـل ،
سـيـد عـليـخـان (ره) در كـلم الطـيـب ، بـراى مـواظـبـت بـر كـلمـات
ذيـل ، فـايـده عظيمى ذكر كرده است :يا حليم يا
عليم يا على يا عظيم يا حى يا قيوم يا ذالجـلال و الاكـرام بـرحمتك
استغيث فاغثنى يا مغيث يا مغيث يا مغيث لا اله الا انت سبحانك انى كنت
من الظالمين فاستجبناله و نجيناه من الغم و كذلك ننجى المومنين .
و بـراى بـر طـرف شـدن شـدائد و سـخـتيها و گرفتاريها، بسيار گفتن
(يا رئوف يا رحيم )
وارد شده است .
و براى زنده شدن دل ، ذكر اين كلمات نقل شده است :يا
حى يا قيوم يا لا اله الا الله انت اسـئلك ان تـحـيـى قـلبـى اللهـم
صـل عـلى مـحـمـد و آل مـحـمـد.و از حـضـرت بـاقـر العـلوم
عـليه السلام ثواب بسيارى براى گفتن كلمات ذيل نقل شده است
يا اسمع السامعين و يا ابصر الناظرين و يا اسرع
الحاسبين و يا ارحم الراحمين و يا احكم الحاكمين .
و وارد شده است كه اگر كسى ، حاجتى داشته باشد و يا از امرى خائف باشد،
هفتاد مرتبه بگويد:يا ابصر الناظرين يا ابصر
الناظرين يا اسمع السامعين و يا اسرع الحاسبين و يا ارحم الراحمين
و بعد از هر مرتبه حاجت و مقصود خود را بيان كند كه به قصد خود خواهد
رسيد.
و بـراى خـوف از دشـمـن ، و غـيـره ذكـر (حـسـبـنـا
الله و نـعـم الوكيل )
و بـراى رفـع غـم ، ذكـرلا اله الا انـت سـبحانك
انى كنت من الظالمين و براى دفع مكر دشـمـن ، ذكرو
افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد.و براى به دست آوردن
مال و متاع ، ذكر، ماشاء الله لا حول و لا قوه الا بالله نافع است .
تتميم : شيخ صدوق رضوان الله عليه از حضرت امام رضا عليه السلام روايت
كرده است و آن حـضـرت از پدران بزرگوار خود از اميرالمؤ منين عليه
السلام حديث كرده كه پيامبر خـدا صـلى الله عليه و آله فرمود براى حق
تعالى ،نود و نه نام است ، هر كه خدا را به آن نـامـهـا بـخـوانـد،
دعـايـش مـسـتـجـاب مـى شـود و هـر كـه احـصـاء كـنـد آن نـامـهـا را،
داخل بهشت مى شود و همچنين شيخ صدوق رحمه الله قريب به اين مضمون را از
حضرت امام صـادق عـليـه السـلام روايـت كرده است و آن نامهاى شريفه اين
است :الله الواحد، الاحد، الصمد، الاول ، الاخر،
السميع ، البصير، القدير، القاهر(10).
العـلى ، الاعلى ، الباقى ، البديع ، البارى ، الاكرم ، الظاهر، الباطن
، الحى ، الحكيم (20)، العليم ، الحليم ، الحفيظ، الحق ، الحسيب ،
الحميد، الحفى ، الرب ، الرحمن ، الرحيم (30)،الذارى ، الرازق ،
الرقـيـب ، الروف ، الرآئى ، السـلام ، المؤ من ، المهين ، العزيز،
الجبار(40)،
المـتـكـبـر، السـيـد، السـبـوح ، الشـهـيـد، الصـادق ، الصـانـع ،
الطـاهـر، العدل ، العفو، الغفور (50) الغنى ، الغياث ، الفاطر، الفرد،
الفتاح ، الفاق ، القديم ، الملك ، القدوس ، القوى (60) القريب ،
القيوم ، القابض ، الباسط، قاضى الحاجات ، المـجـيـد، الولى ، المـنـان
، المـحـيـط، المـبـيـن (70) المـقـيت ، المصور، الكريم ، الكبير،
الكـافـى ، كـاشـف الضـر، الوتـر، النـور، الوهـاب ، النـاصر، (80)
الواسع ، الودود، الهـادى ، الوفـى ، الوكـيـل ، الوارث ، البـر،
البـاعـث ، التـواب ، الجليل (90) الجواد، الخبير الخالق ، خيرالناصرين
، الديان ، الشكور، العظيم اللطيف ، اشافى (99)
فصل سوم : در ادعيه و اذكار
ايـن فـصـل در ادعـيـه و اذكـارى اسـت كـه مـتـعـلق بـه عـادات
و احـوال و مـطـالب و مـقـاصد و غيره است و به مناسبت هر مقامى ، برخى
از آداب و سنن ، ذكر خواهد گرديد.
دعـاى خـروج از مـنـزل و ورود بـه آن و مـخـتـصـرى از آداب منزل :
وقتى كه از منزل بيرون مى روى بگو: (بسم
الله آمنت بالله و توكلت على الله ) و
اگـر بـخـواهى كه در حفظ خدا باشى ، تا به خانه برگردى بخوان ده مرتبه
سوره تـوحـيد و چون داخل خانه مى شوى سوره (قل هو الله احد) بخوان كه
فقر و پريشانى را بر طرف مى كند و سلام كن بر اهل خانه و اگر كسى نباشد
بگو: (السلام علينا من ربنا) و چـون داخـل حـجـره شـوى بـسـم الله
بـگـو كـه شيطان مى گريزد و نيز هنگام ورود به منزل بگو:اشهد
ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله .
و بـدان كـه از سـعـادت آدمى است خانه وسيع ، و شومى خانه در تنگى فضاى
آن و بدى هـمـسـايگان آن است و بايد در بنا نمودن خانه ، بقدر نياز
اكتفا كرد كه زيادتر از آن در قيامت موجب وبال است و اگر كسى خانه اى
را براى ريا وسمعه بنا كند و براى آنكه بر هـمـسـايگان فخر فروشى كندو
مباهات كند به آن خانه ، در روز قيامت تا طبقه هفتم زمين ، آتـش بـر
افروزند و در گردن صاحب خانه افكنند و سپس او را در جهنم اندازند. و
سقف را زيـادتـر از هـفت يا هشت ذراع ، بلند مكن كه شيطان و جنيان در
آنجا ساكن مى شوند و اگر احـيـانـا بـلنـدتر شد، آيه الكرسى را بر
زيادى آن بنويس كه جنيان را دفع مى كند، و چـون خـانـه اى سـاخـتى
گوسفند فربهى را بكش (قربانى كن ) و گوشت آنرا به مردم پـريـشـان و
تـهـى دسـت بخوران و بگواللهم ادحر عنى مردة
الجن و الانس و الشياطين و بـارك لى فـى بـنـائى تا از تو ضرر
متمردان جن و انس و شياطين دفع شود و خانه بر تو مبارك گردد.
و در خـانـه و اتـاق ، صـورت (عـكـس و تـصـويـر) و مـثـال (مـجـسـمـه
انـسـان و حـيوان ) نكش و مكان نمازى براى خود قرار بده و قرآن در خانه
بـخوان كه بركت و خير خانه زياد شود و ملائكه حاضر و شياطين دور شوند و
گوشه و كـنـار خـانـه را جاروب كن و آن را كثيف نگذار و خاكروبه را
بيرون ببر و تار عنكبوت را زائل كـن كـه مـانـدن آن ، بـاعـث فـقـر و
پـريـشـانـى اسـت و در خـانه شكسته و (تركدار) منزل نكن و بر بام غير
محجر (بدون ديوار) نخواب و به خانه همسايگان نگاه مكن و ايشان را اذيـت
و آزار نـرسان و ناودان در خانه ايشان مگزار و خاكروبه در خانه ايشان
نريز و از دود و بـوى طـعـام خـود ايشان و اطفال آنان را اذيت نكن و با
ايشان مواسات كن ، مبادا كه شب سير بخوابى و آنان گرسنه باشند و يا در
راحتى باشى و آنان در شدت و سختى و بـدون لبـاس مـنـاسـب و در سـرمـا
باشند و از آنان نمك و آتش و مانند اينها را منع نكن و اگـر چـيزى از
ضروريات خانه به عاريه خواستند به آنها بده و اگر خميرى يا نانى قـرض
بـخـواهـنـد مـضـايـقـه مـكـن . و بـالجـمـله از هـر جـهـت مـراعـات
كـن ايـشـان را، كه از اهـل بـيت عصمت عليهم السلام تاءكيد و توصيه
بسيار، در باب رعايت همسايه شده است و در تعيين همسايه ، رجوع به عرف
شود.
و تنها در خانه مباش و تنها نخواب و درب خانه و اتاق و درب ظرفهاى آب و
طعام را ببند كـه شـيـاطـيـن در بـسـتـه و ظـرف سـر بـسـتـه را نـمـى
گـشـايـنـد. و داخل خانه و اتاق تاريك مشو مگر آنكه چراغى يا آتشى
افروخته ، با خود داشته باشى و چـراغ را پيش از غروب آفتاب روشن كن
پريشانى را مى برد و روزى را زياد مى كند و چون چراغ را افروختى بخوان
:اللهم اجعل لنا نورا نمشى به فى الناس و لا
تحرمنا نورك يوم نلقاك و اجعل لنا نورا انك نور لا اله الا انت .و
چراغ را به نفس ، خاموش مكن و چون خاموش شود، بخوان :
(اللهم اخرجنا من الظلمات الى النور).
و نـگـهـدارى حـيوانات ، مانند كبوتر و مرغ و خروس و بزغاله در خانه
ممدوح است و باعث اشـتـغال شياطين به آنها است و موجب ايمنى اطفال از
ضرر شياطين به آنها است و نگهدارى سـگ در خـانه مذموم است و وارد شده
است كه هر كه سگ در خانه نگه دارد هر روز از ثواب اعـمـالش يـك قـيـراط
كـم مـى شـود و روايـت شـده كـه مـلائكـه داخـل نـمـى شـود در خـانـه
اى كـه سـه چـيـز در او بـاشـد. (سـگ ، تمثال جسد و ظرفى كه در آن بول
كنند).
دعاى ورود به بازار:
اللهم انى اسئلك من خيرها و خير اهلها و نيز روايت شده كه هر كه در
بازار بگويد:اشهد ان لا اله الا الله وحـده لا
شـريـك له و اشـهـد ان مـحـمـدا عـبـده و رسـوله اللهـم صل على محمد و
آل محمد.هزار هزار حسنه براى او نوشته مى شود بدان كه :
بـازار بـدتـريـن بـقـعـه هـاى زمـيـن و مـيـدان شـيـاطـيـن اسـت و بـا
اوليـن كـسـى كـه داخل بازار مى شود شيطان داخل ميشود و با آخرين كسى
كه بيرون مى رود، شيطان بيرون مـى رود و بـايـد دانـسـت كـه از بـراى
تـجـارت و كـسـب حـلال ، فـضـيـلت بـى شـمـار رسـيـده اسـت و لكـن
بـايـد در بـازار نـنـشـيـنـى مـگـر آنكه مـسـائل خـريـد و فـروش را
بـدانـى كـه تـجـارت و كـسـب بـا حـال نادانى ، باعث خوردن ربا مى شود
و بايد اجتناب كنى از قسم خوردن و دروغ گفتن ، در وقـت خـريد و فروش ،
و از پوشاندن عيب كالاى خود دورى كنى و از مدح كردن آن هنگام فـروخـتـن
و مـذمـت كـردن آن در وقـت خريدن دورى كن و در هنگام معامله سخت گيرى
نكن و با مـشترى مهربانى و بردبارى كن و اگر بايع يا مشترى خواستار فسخ
معامله شدند، آنرا اقاله (گذشت ) كن .
و بـه مـردم سـتم مكن و با مظلومان انصاف از خود (نشان ) بده و از
مردمى كه كار بر آنها بـسـتـه شـده ، چـيـزى نـخـر و بـا كـردان و بـا
نو كيسه و با افرادى كه پيسى و جذام و مـرضـهاى مسرى و يا نقصان در بدن
دارند، معامله نكن و اجتناب كن از فريب دادن مردم و كم فروشى و آب در
شير كردن و احتكار نمودن و فروختن متاع در تاريكى و زير سقف و كسب كردن
در مابين الطلوعين و داخل شدن در معامله برادر مؤ من و مستحب است كه
كاسب چون چيزى را خريد سه بار تكبير و شهادتين را بگويد و در مجموعه
شيخ شهيد، به خط شيخ محمد جـبـعـى ، جـد شـيـخـنـا البـهـائى - رضـوان
الله عـليـهـم - صـورت ذيـل را بـه جـهـت حـفـظ مـتـاع (و كـالا)
يـافـتـم :لا الا الا الاول بـاالله مـحـيـط
تـعـسـلون و بـالحـق انـزلنـاه و بـالحـق نزل لسعلون كعسلهن .
دعاى نشستن و برخواستن در
مجالس و مقدارى از آداب آن :
بـدان اى عـزيـز مـن كـه چـون خـواسـتـى وارد مـجـلسـى شـوى اول
بـايـد ملاحظه كنى كه جائى نباشد كه محل تهمت و گمان باشد بلكه مجلسى
باشد كـه سـزاوار داخـل شـدنـت را داشـته باشد و چون خواستى بنشينى
جائى را انتخاب كن كه ليـاقـت آنـرا داشـتـه بـاشـى و اگر مكانى باشد
كه شان تو مناسب بالاتر از آن است ، بـهـتـر و خوبتر و به تواضع
نزديكتر است و مكانى را كه سزاوار آن نيستى ، منشين كه اگـر خـوار شـدى
، خـود را بـايـد ملامت كنى و كسى كه هر چه از او بپرسند نتواند جواب
گـويـد يا آنكه وقتى كه ديگران عاجز از جواب شدند او حق را نتواند بيان
كند و با چنين حالى در صدر مجلس نشيند، احمق است و اگر اهل مجلس برايت
جايى را باز كردند، بنشين و اگـر نـه هـر جـائى كـه خـلوت تـر اسـت و
يـا صـاحـب خانه پيشنهاد مى كند بنشين و چون خـواسـتـى بـنـشـيـنـى
بـگـوبـسـم الله الرحـمـن الرحـيـم و صـلى الله
عـلى مـحـمـد و آل مـحـمـد.و جاى رو به قبله را در مجالس انتخاب
كن و در جاى تنگ چهار زانو، منشين كه وارد شده چنين كسى را آدم
نشماريد.
و اهل علم و صلاحى و پيرمردان و محترمين را احترام كن و از مجالس
اشرار و فساق و ظلمه ، اجـتـنـاب كن و با كسى بنشين كه رؤ يت او خدا را
به ياد تو آورد و سخن گفتن او، بر علم تـو بيفزايد و كردار او، تو را
به سوى آخرت رغبت فرمايد و چون در مجلسى نشينى با اهـل مـجـلس نيكو
معاشرت كن و حى (با نشاط) و حليم و با وقار باش و سخن مردم را قطع مكن
مگر آنكه غيبتى يا بهتانى و يا دروغى يا حرام ديگرى در آن باشد.
و در نـهـى از مـنـكـر و امـر بـه مـعـروف مـسـامـحـه (و سـهـل
انـگـارى ) مـكن و مزاح بسيار مكن كه آبرو و مهابت را مى بردى و كينه
ها توليد مى كند و بسيار پرده از ميان خود و بردار مؤ من خود بر ندار
كه باعث بر طرف شدن حيا است .
و زنـهـار از مـجـادله و آزار نمودن مردمان ، و بر تو باد به عفو كردن
و فرو بردن خشم خود كه عفو و كظم غيظ از مكارم دنيا و آخرت و باعث عزت
دارين است .
و بـدان كـه اظـهـار دوسـتـى و مـهـربـانـى بـا مـردم ، نـصـف عـقـل
اسـت و بـهـتـريـن مـجالس مجلسى است كه در آن ذكر خدا و مذاكره احاديث
و فقه و علوم اهـل بـيـت عـليـه السـلام شود و در سابق گذشت روايتى كه
فرمود: (هر گروهى كه در مـجـلسـى جـمـع
شوند و در آن مجلس ياد خدا نكنند و صلوات نفرستند، آن مجلس براى آنان
حسرت و وبال است در قيامت ) و چون از
مجلسى بر خواستى . بگو،سبحان ربك رب العـزه
عـمـا يصفون و سلام على المرسلين و الحمد لله رب العالمين كه
اين ذكر شريف كفاره آن مجلس خواهد بود.
دعاى قهقهه :
به جهت كفاره قهقهه و خنده بگو: (اللهم
لا تمقتنى ) و وارد شده است كه خنده
قهقهه از شـيـطـان اسـت و بـسـيـار خـنـديـدن ، فـعـل بـى خـردان اسـت
و دل را مـى مـيـرانـد و ديـن را مـى گـدازد چـنـانكه آب نمك را و آدمى
را در روز قيامت فقير مى گـردانـد و چـه بـسـيـار كـسـى كه از روى لعب
و بازى زياد مى خندد، در قيامت گريه اش فـراوان خـواهـد بود. و حضرت
رسول صلى الله عليه و آله فرموده اند: (در
تعجبم از كـسـى كـه ايـمـان بـه جـهـنم دارد، پس چرا مى خندد)
بلى اگر خنديدن از نوع گشاده روئى و تـبـسـم باشد باكى نيست ، بلكه
ممدوح است . زيرا مؤ من بايد عبوس و گرفته نباشد.
دعـاى عـطـسـه : چـون كـسـى عـطسه كند دست بر روى بينى نهد و بگويد
الحمدلله رب العـالمين حمدا كثيرا كما هو اهله و صلى الله على محمد
النبى و آله و سلم .و چون صداى عـطـسـه كـسـى را شـنـيد او را
دعا كند و بگويد: (يرحمك الله ) و صاحب عطسه در جواب او بـگـويـد:
(يـغـفـر الله لكـم و يـرحـمـكـم ) و دعاى عطسه از جمله حقوق است كه
مسلمان بر برادرش دارد.
ذكر وقت غضب :
وقـتـى كـه بـر كـسـى خـشـم گرفتى ، به جهت تسكين آن بگو:اعوذ
بالله من الشيطان الرجيم .و نيز به جهت فرو نشستن غضب خدا را
ياد كن و صلوات بفرست و اگر ايستاده اى بنشين و اگر غضب بر رحم است بدن
او را مس نما.
براى تحصيل علم و مال بسيار:
دو مـاه روزى 400 مـرتـبـه بـگـويـد:اسـتغفر
الله الذى لا اله الا هو الحى القيوم بديع السـمـوات و الارض ذوالجـلال
و الاكـرام مـن جـمـيـع جـرمى و ظلمى و اسرافى على نفسى و اتوب اليه .
ادعيه و اذكار مرتبط به
امر تزويج و طلب اولاد و آسانى ولادت .
و مختصرى از آداب و سنن مناسب با اين مقام :
بـدان كـه از بـراى تـزويـج ، فـضـيـلت بـسـيـار وارد شـده اسـت و در
فـضـل آن كـافى است كه به سبب آن نصف دين حفظ مى شود و عزوبت انسان كه
از آن نهى شـده از او بـر طرف مى شود و باعث زيادى قبيله و عشيره و
موجب اولاد مى شود كه بعد از خـودش اثـرى مـى مـانـد و عـمـلش منقطع
نمى شود اگر صالح باشند و استغفار براى او نمايند و او را شفاعت خواهند
نمود، اگر پيش از او بميرد و باعث زياد شدن امت مى شود كه به واسطه آن
واسطه آن رسول خدا صلى الله عليه و آله در قيامت مباهات مى نمايد و بس
است در فضيلت تزويج كه سبب رياضت نفس مى شود، و كسالت در مداومت كردن
به عبادت را بر مى دارد و باعث رغبت در لذتهاى بهشت مى شود و تزويج از
آن سه عبادت را بر مى دارد و بـاعـث رغـبـت در لذتـهـاى بـهشت مى شود و
تزويج از آن سه چيزى است كه حضرت رسـول اكـرم صلى الله عليه و آله از
دنيا فرمودند. و چون اراده تزويج كردى ، زنى را انـتـخـاب كـن كـه كفو
(و هم شان ) تو باشد و باكره و كم مهر و خوش مو و گندم گون و فـراخ
چـشـم و ميانه بالا و سياه چشم و گردنش خوشبو و غوزك پايش پر گوشت و
ولود باشد.(147)
و بـهـتـريـن زنـان ، زنـى است كه فرزند بسيار آورد و صاحب عفت و در
ميان خويشان خود، عـزيـز و داراى احـتـرام و نـزد شـوهـر ذليـل
(مـتـواضع ) باشد و براى شوهر خود زينت و خـوشـرويـى كـنـد و از
ديـگـران عـفـت ورزد و مـطـيع شوهر و غير مسلطه باشد و چون اراده
خـواسـتـگـارى نـمودى ، روز جمعه را انتخاب كن پس دو ركعت نماز بگذار و
حمد الهى كن و بـخـوان :اللهـم انـى اريـد ان
تـزوج فـقدر لى من النسآء اعفهن فرجا و احفظهن لى فى نـفـسـهـا و مـالى
و او سعهن رزقا و اعظمهن بركه و قدر لى ولدا طيبا تجعله خلفا صالحا فـى
حـيـوتـى و بـعـد مـوتـى .و زن را از بـراى مـال و جـمـال مگير
بلكه براى ديندارى و صلاح خود بخواه و تزويج مكن در ساعت گرم و سـاعـت
كـه تحت شعاع است و يا قمر در عقرب باشد و وليمه در عروسى و خطبه
خواندن پيش از عقد نكاح ، سنت است .
خطبه امام محمد تقى عليه السلام : زمانى كه دختر مامون را عقد فرمودند:
الحـمـد الله اقـرارا بـنـعـمه و لا اله الا
الله اخلاصا لو حدانيته و صلى الله على سيد بـريـتـه و عـلى
الاصـفـيـاء مـن عـتـرتـه ، امـا بـعـد، فـقـد كـان مـن فـضـل الله
عـلى الانـام ان اغـنـاهـم بـالحـلال عـن الحـرام فقال سبحانه و انكحوا
الايامى منكم و الصالحين من عبادكم و امائكم ان يكونوا فقراء يغنهم
الله من فضله والله واسع عليم .و عروسى را در شب قرار ده و چون
عروس را به نزد تـو آوردنـد بـگـو كـه وضو بگيرد و دو ركعت نماز بجا
آورد و تو نيز چنين كن ، پس حمد الهـى و صـلوات بـر حـضـرت رسـالت
پـنـاهـى و آل او بـفـرسـت پـس دعا كن و به آن زنانى كه همراه او آمده
اند بگو كه آمين بگويند و اين دعـا را بخوان :
اللهم ارزقنى الفها و ودها و رضاها و ارضنى بها و اجمع بيننا باحسن
اجتماع و آنس ايتلاف فانك تحب الحلال و تكره الحرام .و چون نزد
او روى ، دست خود را بـر بـالاى پـيـشـانـيش بگذار و بگو:اللهم
على كتابك تزوجتها و فى امانتك اخذتها و بـكلماتك استحللت فرجها فان
قضيت لى فى رحمها شئيا فاجعله مسلما سويا و لا تجعله شـرك شـيطان .و
كفشهايش را در بياور تا بنشيند و پاهايش را بشوى و آن آب را از در
خـانـه تا منتهاى خانه بپاش و او را از خوردن سركه و سيب ترش و گشنيز و
شير تا هفت روز مـنـع كـن ، و چون خواستى مباشرت كنى
(بسم الله الرحمن الرحيم )
بگو و نيت كن حفظ نفس خود را از شيطان و فراغت قلب خود را.
و از حـق تـعـالى فرزند پسر زكى مستوى الخلقه (سالم ) طلب نما وپناه بر
به خدا از شـر شـيـطـان و پيش از جماع فى الجمله ، ملاعبه و دست بازى
كن با او. و جماع مكن در شب اول و ميان و آخر ماه مگر شب اول ماه رمضان
كه مستحب است و در وقت مجامعت ، سخن مگو و نظر به عورت او مكن و عريان
و رو به قبله و پشت به قبله و ايستاده ، جماع مكن و هر دو خود را بـا
يـك دسـتـمـال پـاك نـكـنـيـد، و اجتناب كن از جماع كردن ، در شب نيمه
شعبان و روز آخر شـعـبان و شب عيد فطر و قربان و در زير درخت ميوه دار
و در برابر آفتاب و در كشتى و زيـر آسـمـان و در پـشـت بـام و در سـر
راهـى كه مردم ، تردد كنند و در بين اذان و اقامه و مـابـيـن طلوعين و
از وقت غروب تا بر طرف شدن سرخى طرف مغرب و در شب و روزى كه خـسـوف يـا
كسوف يا زلزله شود يا بادهاى سخت بوزد و براى هر يك از آنچه ذكر شد،
آثارى وارد شده است و چون زن حامله باشد، بى وضو با او جماع مكن و اگر
محتلم شده اى يـا جـمـاع كـرده اى و غـسـل نـكـرده ، خـواسـتـى دوبـاره
مـجـامـعـت كـنـى ، بـول كـن و عـورت خـود را بـشـوى و وضـو بـگير، بعد
جماع كن و حرام است مجامعت با زن حائض و اگر فرزندى متولد شود، دشمن
اهل بيت عليه السلام خواهد شد.
و مـمدوح است جماع در شب دوشنبه و سه شنبه و پنج شنبه و روز آن ، وقتى
كه آفتاب در مـيـان آسـمـان باشد و در شب جمعه ، بخصوص بعد از نماز
خفتن (عشاء) و بدان كه براى زن و شوهر بر يكديگر حقوق است :
از جمله آنكه : بر زن لازم است كه اطاعت شوهر كند و بدون اجازه او تصدق
ننمايد و (بدن اجازه ) از خانه بيرون نرود و روزه سنت مستحبى بدون
اجازه او نگيرد و از شوهر، مباشرت را مـضـايـقـه نـكـنـد و درشـتـى و
بـدگوئى و بدخوئى با او نكند و شوهر را آزرده خاطر نـنـمـايد و خود را
براى او خوشبو نمايد و زينت كند و لباسهاى نو بپوشد و هر بامداد و شام
، خود را بر او عرضه كند، و بر مرد است نفقه و مسكن او و سزاوار است كه
با او كج خـلقـى نـنـمـايـد و بـر او عفو كند و با او رفتار نيك داشته
باشد و او را منع كند از آنچه احـتـمـال فساد در آن مى باشد، مانند
شنيدن ساز و نوا و شنيدن خوانندگى و غنا و بيرون رفـتـن از خانه و آمد
و شد (رفت آمد) با بيگانه و تردد به حمامها و مساجد و عروسى ها و ساير
مجالس . و نيز منع كند او را از شنيدن حكايات شهوت انگيز و سخنان عشرت
آميز و مصاحبت با پير زنانى كه با مردم ، آمد و شد دارند و او را بيكار
نگذارد كه شيطان او را بـه فـكـرهـاى بـاطـل مى اندازد و ميل به سير
(گشت و گذار) و تفرج و خود آرائى و خود نـمـائى پـيـدا مـى كـنـد،
بـلكـه او را بـه امـرى از امـور خـانـه و رشـتـن پـنـبـه ، مـشـغـول
سـازد و خـود را در نـظر او با مهابت و صلابت دارد و بايد مرد سخن زن
را در حق ديـگـران ، قبول نكند و خود را زياد به دست او ندهد و او را
مدير كارهاى خود قرار ندهد و در بـالاخـانـه او را جـا ندهد و علم خط،
تعليم او نكند و بر زين او را ننشاند و راز خود را بـه او نـگويد و او
را براى سير و تماشا به حمامهاى و عروسيها و عيدها و عزاها بيرون
نـفـرسـتـد و بـايد هر چهارشب يك شب ، پيش او بخوابد و در هر چهار ماه
يك دفعه ، با او مباشرت نمايد.
بـه جـهـت طـلب اولادن در هـر روز چهار صد مرتبه بگويد:
(استغفر الله ربى و اتوب اليـه )
و نـيـز بـراى طـلب اولاد، مـروى است كه چون بخواهد براى مباشرت به نزد
زوجـه خـود رود، سـه مـرتـبه آيه (و ذالنون ) را تا خير الوارثين (آيه
87 تا 89 سوره انبياء را بخواند).
و اگر فرزند ذكور خواهد، نيت كند كه اگر حق تعالى او را فرزندى كرامت
فرمود: محمد يـا عـلى نام گذارى كند و نيز اگر فرزند ذكور خواهد، هر
گاه چهار ماه از حامله شدن زن گـذشـت ، مرد روى زن را به طرف قبله كند
و آيه الكرسى را بخواند و دست بر پهلوى زوجه زند و بگويد:
(اللهم اءنى قد سميته محمدا).
براى آسانى ولادت :
چـون بـر زن دشـوار شـد زائيـدن ، آيـات ذيـل را بـر پـوست
بنويسند و بر ران راست او بـنـدنـد و پـس از وضع حمل باز نمايند:بسم
الله الرحمن الرحيم كانهم يوم يرونها لم يـلبـثـوا الا عـشـيـه او
ضـحـيـهـا اذ قـالت امـراءة عـمـران رب انـى نذرت لك ما فى بطنى
مـحـررا.و نـيز وارد شده كه هفت مرتبه بر پوست بنويسد:
(ان مع العسر يسرا ان مع العسر يسرا)
و نيز وارد شده كه يك مرتبه بر پوست بنويسد:يا
ايها الناس اتقوا ربـكـم ان زلزله السـاعـه شـى عـظـيـم يـوم تـرونـهـا
تذهل كل مرضعه عما ارضعت و تضع كل ذات حمل حملها.پس هنگام درد،
بر ران زن ببندند تا وضع حمل ، براى او آسان شود انشاء الله .
و نـيـز براى سهل شدن ولادت سوره قدر را هنگام درد، برزن بخوانند و چون
كودك متولد شـد بـه جهت دفع ضرر شيطان و ام الصبيان اذان در گوش راست
و اقامه در گوش چپش بـگـويـد و سـزاوار اسـت كـه كـام طـفـل را بـا آب
فرات يا آب باران و تربت حسين عليه السـلام بـردارنـد و در روز هـفـتم
براى او عقيقه كنند و سوراخ كردن نرمه گوش راست و بالاى گوش چپ براى
پسران سنت است و ختنه كردن ايشان واجب است و خواندن دعاى ختنه :
(اللهـم هـذه سـنـتـك ... سـنـت (مـسـتـحـب ) اسـت و بـايـد طفل را نام
نيكو گذاشت .)
و راسـت تـريـن (مـنـاسـب تـريـن ) نـامها، نامى است كه دلالت بر بندگى
خدا نمايد مانند عـبـدالله و مـانـنـد آن و بهترين نام ها، نام
پيامبران ، و ائمه عليه السلام است و وارد شده است كه فقر و بينوائى
داخل خانه اى كه در آن ، نام محمد، احمد، على ، حسن و حسين ، جعفر،
طالب ، عبدالله يا فاطمه باشد، نمى شود و نهى شده از نام نهادن فرزندان
، به حكيم و خـالد و مـالك و حـارث و خـوب است هر فرزندى را تا روز
هفتم محمد نامگذارى كنند سپس اسـمـش را تعيين نمايند و غسل دادن مولود،
سنت مؤ كد است . و نيكو و سزاوار است كه وقتى سـر طـفـل را مـى تـراشند
به اندازه وزن موى او، طلا و نقره تصدق كنند و تمام سرش را بـتـراشـنـد
و كـاكـل و زلف بـراى او نـگـذارنـد و بـراى نـتـرسيدن كودك در خواب ،
وقت خوابيدن دست و دهان او را بشويند.
اذكار متعلق به حمام و
تراشيدن سر و نوره كشيدن و آداب هر يك
حـمـام ، دواى بـلغم است و هر روز پى در پى ، خوب نيست زيرا
گرده
(148) را آب ، و بـدن را لاغـر مـى كـنـد و مـوجـب مرض
سل مى شود و يك روز در ميان آن خوب است ، بدن را فربه و گوشت آن را
زياد مى كند و زنان را به جهت سير و گشت ، به حمام مفرست و بى لنـگ
داخـل حـمـام نـشـو و بـه حـالت نـاشـتـا و با شكم پر به حمام نرو و
چون در رخت كن داخـل شدى ، بگواللهم انى اعوذ بك
من شر نفسى و استغيذ بك من اذاه و چون لباسها را در آوردى ،
بـگـو:اللهـم انـزع عـنـى ربـقـه النـفـاق و
ثـبتنى على الايمان .و چون داخـل خـانـه دوم شـدى ، بـگـو:اللهـم
اذهب عنى الرجس النجس و طهر جسدى و قلبى .و چون داخل خزينه شدى
تا وقتى كه از خزينه بيرون مى آيى ، مكرر بگو: (نعوذ
بالله من النار و نسئله الجنه ) و آب سرد
و خربزه در حمام مخور و آب سرد بر خود نريز و در حـمـام بـر پـشـت و
پـهـلو نـخـواب و پـاى خـود را بـه آجـر و سـفـال مـسـاى و چـشـم خـود
را از نگاه كردن به عورت ديگران ، نگهدار و در حمام شانه و مـسـواك
مـكـن و لنـگ بـر سـر و رو نـمـال و سـر را بـه گل مصر نشو و در حمام ،
بول مكن كه مورث فقر است و براى شستن سر با سدر و خطمى ، فـضـيلت بسيار
است . و چون خواستى سر بتراشى ، رو به قبله كن و ابتدا كن از پيش سـر،
و در وقـت شـروع ، بـخـوان ،بـسـم الله و بـا
لله و عـلى مـلة رسـول الله صـلى الله عـليـه و آله اللهـم اعـطـنـى
بـكـل شـعره نورا يوم القيامه .و چون فارغ شوى ، بگو:
(اللهم زينى بالتقوى و جنبى الردى
) و نهى شده از كاكل گذاشتن و از حضرت
صادق عليه السلام مروى است كه فرمودند: (من
در هر جمعه سر مى تراشم ).
و بـدان كـه خـضـاب كـردن سـر و ريش براى مردان و خضاب نمودن دست و پا
و موى سر بـراى زنـان ، سـنـت مؤ كد است و مشهور آن است كه براى جنب و
حائض خضاب مكروه است و همچنين است جنب شدن در حال خضاب .
و از براى نوره كشيدن فضيلت و فوائد بسيار است ، زيرا موى بدن چون بلند
شود، آب پـشـت را قـطع كند و بندها را سست مى نمايد و ضعف و تنبلى مى
آورد و گذاشتن موى زير بـغـل مـذمـوم اسـت . و شـيـطـان در آن پـنـهـان
مـى شـود و نـوره كـشـيـدن زيـر بغل بهتر از تراشيدن آن و تراشيدن بهتر
است از كندن موى آن و سنت در نوره كشيدن آن اسـت كـه در هـر پانزده
روز، كشيدن در روز چهارشنبه كه موجب پيسى است و در روز جمعه اخـتـلاف
اسـت و صـاحـب كـشـف الغـطـاء فـرمـود ظـاهـر، عدم كراهت است و بر نوره
كشيدن در تابستان ، تاءكيد بيشترى شده است و با ده مرتبه نوره كشيدن در
زمستان ، (در فضيلت ) برابر است . و در حال نوره منشين كه بيم ابتلاى
به بيمارى فتق است . و چون خواستى نـوره بـكـشـى ، ابـتـدا انـدكـى از
آن را بـردار و بـو كـن و بـر سـر بـيـنـى بـگـذار و بـگـو:صـلى
الله (اللهـم ارحـم ، خ ل ) عـلى سليمان بن داود كما امرنا بالنوره
تا نوره تو را نسوزاند. و اگر توانستى آن دعا را كه اولش :
(اللهم طيب ما طهر منى
) اسـت ، بـخـوان كـه فـضـيـلت بـسيار دارد و چون نوره
كشيدى ، از سر تا پاى خود را حنا بـمـال و مـقـدراى حـنـا بـر نـاخـن
هـاى خود بگذار و چون از حمام بيرون آمدى ، پاى خود را بـشـوى و
عـمـامـه بـر سـر بـبند و لباسهاى خود را بپوشد و شكر الهى را بجاى آور
و بـگـو: (شـكـرا لله عـلى هـذه
النـعـمـه ) و چـون ذكـر حـمـام شـد،
مناسب است كه ذكر اغسال نيز بشود.
O بـدان كـه واجـب اسـت غـسـل جـنـابـت و حـيـض و نـفـاس و بـعـض صـور
اسـتـحـاضـه و غـسـل مـيـت و مـس مـيـت و سـنـت اسـت غـسـل جـمـعـه و
غسل در شبهاى طاق ماه رمضان خصوصا شب اول و نـيـمـه و هفدهم و ليالى
قدر و تمام ده شب آخر ماه رمضان و در شب و روز عيد فطر و روز فـطـر و
روز هـشـتـم و نـهـم و دهـم و هـيـجـدهـم و بـيـسـت و چـهـارم ذى حـجـه
و اول و نـيـمـه و آخـر رجـب و شـب نيمه رجب و شعبان و روز مبعث و
مولود و نوروز. و سنت است غـسـل براى احرامى و دخول حرمين و مسجدين و
مكه و كعبه و براى زيارت حجج طاهره (ائمه مـعـصـومـيـن عـليـه السـلام
) و اسـتخاره و توبه و كشتن وزغ (قورباغه ) و طلب باران و بـراى حـاجت
و مس ميت غسل داده شده و براى رويت امام در خواب و غير اينها كه در كتب
فقهيه بيان شده است .