نهج الفصاحه

ابوالقاسم پاینده

- ۷ -


گفتار محمد از گفتار آسمانى فروتر و از گفتار انسانى فراتر است

نهج الفصاحة مجموعه كلمات قصار حضرت رسول اكرم«ص» با ترجمه فارسى بانضمام فهرست موضوعى‏

مترجم و فراهم ‏آورنده: ابو القاسم پاينده‏

بسم اللّه الرّحمن الرّحيم


سخنان پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) - حرف الف

1 آفة الشّجاعة البغى و آفة الحسب الافتخار و آفة السّماحة المنّ و آفة الجمال الخيلاء و آفة الحديث الكذب و آفة العلم النّسيان و آفة الحلم السّفه و آفة الجود السّرف و آفة الدّين الهوى.

سركشى آفت شجاعت است، تفاخر آفت شرافت است، منت آفت سماحت است، خود پسندى آفت جمال است، دروغ آفت سخن است فراموشى آفت دانش است، سفاهت آفت بردبارى است، اسراف آفت بخشش است، هوس آفت دين است.

2 إئتوا الدّعوة إذا دعيتم.

وقتى شما را دعوت كردند بپذيريد.

3 إئت المعروف و اجتنب المنكر و انظر ما يعجب أذنك أن يقول لك القوم إذا قمت من عندهم فأته و انظر الّذي تكره أن يقول لك القوم إذا قمت من عندهم فاجتنبه. 

نيك‏ كردار باش و از كار بد بپرهيز ببين ميل دارى ديگران درباره تو چه بگويند همانطور رفتار كن و از آنچه نمي خواهى درباره تو بگويند بركنار باش.

4 آفة الدّين ثلاثة فقيه فاجر و إمام جائر و مجتهد جاهل

آفت دين سه چيز است، داناى بد كار و پيشواى ستم كار و مجتهد نادان

5 آفة العلم النّسيان و إضاعته أن تحدّث به غير أهله.

آفت دانش فراموشيست و دانشى كه بنا اهل سپارى تلف ميشود.

6 آكل كما يأكل العبد و أجلس كما يجلس العبد.

مانند بندگان غذا ميخورم و مانند آنها بر زمين مى‏نشينم.

7 آمروا النّساء في بناتهنّ. آية المنافق ثلاث، إذا حدّث كذب و إذا وعد أخلف و إذا ائتمن خان.

با زنان درباره دخترانشان شور كنيد

نشان منافق سه چيز است، سخن بدروغ گويد، از وعده تخلف كند و در امانت خيانت نمايد.

8 أبى اللّه أن يجعل لقاتل المؤمن توبة.

خداوند از گناه قاتل مؤمن نميگذرد و توبه او را نمى‏پذيرد.

9 أبى اللّه أن يقبل عمل صاحب بدعة حتّى يدع بدعته.

خداوند عمل بدعتگذار را نمى پذيرد تا از بدعت خويش دست بردارد

10 إبتغوا الرّفعة عند اللّه تحلم عمّن جهل عليك و تعطي من حرمك.

اگر ميخواهيد پيش خداوند منزلتى بلند يابيد خشونت را به بردبارى و محروميت را به عطا تلافى كنيد.

11 أبد المودّة لمن وادّك فإنها أثبت.

آنكه با تو در دوستى مى‏زند با وى ره دوستى گير كه اين گونه دوستى پايدارتر است.

12 إبدء بنفسك فتصدّق عليها فإن فضل شيى‏ء فلأهلك فإن فضل شيى‏ء عن أهلك فلذي قرابتك فإن فضل عن ذي قرابتك شيى‏ء فهكذا و هكذا إبدء بمن تعول.

صدقه را از خويشتن آغاز كن اگر چيزى فزون آمد بكسان خود ده اگر از كسان تو چيزى فزون آمد بخويشان ده و اگر از خويشان نيز چيزى فزون آمد به ديگران ده و همچنين صدقه را از عيال خويش آغاز كن.

13 أبى اللّه أن يرزق عبده المؤمن إلاّ من حيث لا يحتسب.

خدا روزى بنده مؤمن خويش را از جائى كه انتظار ندارد ميرساند

14 إبدؤا بما بدأ اللّه به.

صدقه را از آنچه خداوند آغاز كرده است آغاز كنيد.

15 أبشروا و بشّروا من وراءكم أنّه من شهد أن لا إله إلاّ اللّه صادقا لها دخل الجنّة .

شما را مژده ميدهم و شما بديگران مژده دهيد كه هر كس شهادت دهد كه خدائى جز خداى يگانه نيست و بدان معتقد باشد وارد بهشت ميشود

16 أبغض الحلال إلى اللّه الطّلاق.

منفورترين چيزهاى حلال در پيش خدا طلاق است.

17 أبغض الخلق إلى اللّه من آمن ثمّ كفر.

منفورترين مردم پيش خدا آن كس است كه ايمان آورد و سپس كافر شود.

18 أبغض الرّجال إلى اللّه ألألدّ الخصم.

منفورترين مردان در پيش خدا مرد لجوج و ستيزه جوست.

19 أبغض العباد إلى اللّه من كان ثوباه خيرا من عمله: أن تكون ثيابه ثياب الأنبياء و عمله عمل الجبّارين.

منفورترين بندگان در پيش خدا كسى است كه جامه وى از كارش بهتر باشد، يعنى جامه او جامه پيمبران باشد و كار وى كار ستمگران.

20 أبغوني الضّعفاء فإنّما ترزقون و تنصرون بضعفاءكم.

ناتوان را پيش من آريد زيرا شما ببركت ناتوانان خود روزى مى‏خوريد و يارى مى‏شويد.

21 أبلغوا حاجة من لا يستطيع إبلاغ حاجته. فمن أبلغ سلطانا حاجة من لا يستطيع إبلاغها ثبّت اللّه قدميه على الصّراط يوم القيامة.

حاجت كسى را كه از ابلاغ آن ناتوانست ببزرگان برسانيد زيرا هر كس حاجت درمانده ‏اي را ببزرگى برساند روز رستاخيز خداوند پاهاى وى را بر صراط استوار ميسازد.

22 إبن آدم أطع ربّك تسمّى عاقلا و لا تعصه فتسمّى جاهلا.

فرزند آدم!پروردگار خويش را فرمانبردار باش تا ترا خردمند خوانند و از فرمان وى بيرون مباش كه ترا نادان شمارند.

23 إبن آدم إذا أصبحت معافى في جسدك آمنا في سربك عندك قوت يومك فعلى الدّنيا ألعفاء .

فرزند آدم وقتى تن تو سالم است و خاطرت آسوده است و قوت يكروز خويش را دارى جهان گو مباش.

24 إبن آدم عندك ما يكفيك و تطلب ما يطغيك إبن آدم لا بقليل تقنع و لا بكثير تشبع

فرزند آدم، آنچه حاجت ترا رفع كند در دسترس خود دارى و در پى آنچه ترا بطغيان واميدارد روز ميگذارى، باندك قناعت نميكنى و از بسيار سير نميشوى.

25 أتاني جبريل فقال يا محمّد عش ما شئت فإنّك ميّت و أحبب ما شئت فإنّك مفارقه و اعمل ما شئت فإنّك مجزيّ به. و اعلم أنّ شرف المؤمن قيامه بالّليل و عزّه إستغناؤه عن النّاس .

جبريل پيش من آمد و گفت اى محمّد هر چه ميخواهى زنده بمان كه عاقبت خواهى مرد، هر چه را ميخواهى دوست بدار زيرا از آن جدا خواهى شد و هر چه ميخواهى بكن كه پاداش آن را خواهى ديد و بدان كه شرف مؤمن بپا خاستن شب است و عزت وى بى نيازى از مردم‏

26 أتاني جبريل فقال بشّر أمّتك إنّه. من مات لا يشرك باللّه شيئا دخل الجنّة قلت يا جبريل و إن سرق و إن زنى قال نعم قلت و إن سرق و إن زنى قال نعم قلت و إن سرق و إن زنى قال نعم و إن شرب الخمر.

جبريل پيش من آمد و گفت امت خود را بشارت بده كه هر كس بميرد و چيزى را با خدا شريك نسازد به بهشت ميرود گفتم اى جبرئيل و اگر دزدى كرده باشد و اگر زنا كرده باشد؟گفت آرى گفتم و اگر دزدى كرده باشد و اگر زنا كرده باشد؟گفت آرى گفتم و اگر دزدى كرده باشد و اگر زنا كرده باشد گفت آرى و اگر هم شراب خورده باشد

27 أتحبّ أن يلين قلبك و تدرك حاجتك؟إرحم اليتيم و امسح رأسه و أطعمه من طعامك يلن قلبك و تدرك حاجتك.

آيا دوست دارى دلت نرم شود و حاجت خود بيابى بر يتيم رحمت آور وى را بنواز و از غذاى خويش بدو بخوران تا دلت نرم شود و حاجت خود بيابى.

28 أتحسبون الشّدّة في حمل الحجارة إنّما الشّدّة أن يمتلي أحدكم غيظا ثمّ يغلبه.

آيا گمان ميكنيد نيرومندى در بردن سنگ است، نيرومند حقيقى آنست كه خشمگين شود و بر خشم خود غالب گردد.

29 إتّخذوا عند الفقراء أيادي فإنّ لهم دولة يوم القيامة.

با فقرا دوستى كنيد زيرا در روز رستاخيز دولتى بزرگ دارند

30 أتدرون ما العضة؟. . نقل الحديث من بعض النّاس إلى بعض ليفسدوا بينهم.

آيا ميدانيد سخن چينى چيست؟ سخن چينى آنست كه سخنى را از كسان پيش ديگران نقل كنند و ميان آنها را بهم بزنند

31 أترك فضول الكلام و حسبك من الكلام ما تبلغ به حاجتك

از سخنان بيهوده چشم بپوش سخنى كه رفع حاجت كند ترا كفايت كند.

32 أتركوا الدّنيا لأهلها فإنّه من أخذ منه فوق ما يكفيه أخذ من حتفه و هو لا يشعر.

دنيا را بمردم دنيا واگذاريد زيرا هر كس از دنيا بيش از حد كفايت بر گيرد در هلاك خويش ميكوشد اما نميداند.

33 إتّق اللّه في عسرك و يسرك.

در سختى و سستى از خدا بترس

34 إتّق اللّه و لا تحقرنّ من المعروف شيئا و لو أن تفرغ من دلوك في إناء المستسقي و أن تلقى أخاك و وجهك إليه منبسط.

از خدا بترس و هيچ كار نيكى را حقير مشمار گر چه كار نيك منحصر باين باشد كه دلو خويش را در ظرف تشنه‏اى بريزى و برادر خود را با روى گشاده ملاقات كنى.

35 إتّق دعوة المظلوم فإنّما يسأل اللّه تعالى حقّه و إنّ اللّه تعالى لا يمنع ذا حق حقّه.

از دعاى مظلوم بپرهيز زيرا وى بدعا حق خويش را از خدا ميخواهد و خدا حق را از حق دار دريغ نميدارد.

36 إتّقوا اللّه واعد لوا بين أولادكم كما تحبّون أن يبرّوكم.

از خدا بترسيد و ميان فرزندان خود بعدالت رفتار كنيد همانطور كه ميخواهيد با شما بنيكى رفتار كنند.

37 إتّقوا دعوة المظلوم فإنّها تحمل على الغمام يقول اللّه تعالى و عزّتي و جلالى لانصرنّك و لو بعد حين.

از نفرين مظلوم بترسيد زيرا نفرين وى بر ابرها ميرود و خداوند مى گويد بعزت و جلال من سوگند كه ترا يارى ميكنم اگر چه پس از مدتى باشد.

38 إتّقوا الحجر الحرام في البنيان فإنّه أساس الخراب.

از استعمال سنگ حرام در ساختمان بپرهيزيد كه مايه ويرانى است.

39 إتّقوا فراسة المؤمن فإنّه ينظر بنور اللّه عزّ و جلّ.

از فراست مؤمن بترسيد كه چيزها را با نور خدا مينگرد.

40 إتّقوا الشّحّ فإنّ الشّحّ أهلك من كان قبلكم و حملهم على أن سفكوا دماءهم و استحلّوا محارمهم.

از بخل بپرهيزيد زيرا كه بخل پيشينيان را هلاك كرد و آنها را وادار كرد كه بخون يكديگر دست بيالايند و محارم خويش را حلال شمارند.

41 إتّقوا النّار و لو بشقّ تمرة فإن لم تجدوا فبكلمة طيّبة.

از آتش بپرهيزيد و گر چه بوسيله يك پاره خرما باشد و اگر نداريد بوسيله سخنى نيك.

42 إتّق المحارم تكن أعبد النّاس و ارض بما قسم اللّه لك تكن أغنى النّاس.

از چيزهاى حرام بپرهيز تا از همه كس عابدتر باشى و بقسمت خويش راضى باش تا از همه كس ثروتمندتر باشى.

43 أتقى النّاس من قال الحقّ فيما له و عليه.

از همه مردم پرهيزگارتر آنكس است كه حق را بر نفع و ضرر خويش بگويد.

44 إتّقوا الدّنيا فو الّذي نفسي بيده إنّها لأسحر من هاروت و ماروت.

از دنيا بپرهيزيد، قسم به آنكس كه جان من در كف اوست كه دنيا از هاروت و ماروت ساحرتر است.

45 إتّقوا اللّه في النّساء فإنّهنّ عندكم عوان.

درباره زنان از خدا بترسيد كه آنها پيش شما اسيرند.

46 إتّق اللّه حيثما كنت و أتبع السّيّئة الحسنة تمحها و خالق النّاس بخلق حسن.

هر كجا هستى از خدا بترس؛به دنبال گناه كار نيك انجام بده تا آن را محو كند و با مردم خوش اخلاق و نيكو رفتار باش.

47 إتّقوا دعوة المظلوم فإنّها تصعد إلى السّماء كأنّها شرارة.

از نفرين مظلوم بترسيد كه چون شعله آتش بر آسمان ميرود.

48 إتّقوا دعوة المظلوم و إن كان كافرا فإنّها ليس دونها حجاب.

از نفرين مظلوم بترسيد اگر چه كافر باشد، زيرا در برابر نفرين مظلوم پرده و مانعى نيست .

49 إتّقوا اللّه و أصلحوا ذات بينكم.

از خدا بترسيد و ميان خويش را اصلاح كنيد.

50 إتّقوا الدّنيا و اتّقوا النّساء فإنّ إبليس طلاّع رصّاد و ما هو بشيى‏ء من فخوخه بأوثق لصيده في الأتقياء من النّساء.

از دنيا بترسيد و از زنان بپرهيزيد زيرا شيطان نگران و در كمين است و هيچيك از دامهاى وى براى صيد پرهيزكاران مانند زنان مورد اطمينان نيست.

51 إتّقوا الظّلم فإنّ الظّلم ظلمات يوم القيامة.

از ستمگرى بپرهيزيد كه ستمگرى مايه تاريكى روز رستاخيز است.

52 إتّقوا صاحب الجذام كما يتّقى السّبع إذا هبط واديا فاهبطوا غيره.

از بيمارى كه بخوره مبتلا است بپرهيزيد چنانكه از شير ميگريزيد اگر در دره‏اى فرود آمد شما در دره ديگر فرود آئيد.

53 إتّقوا زلّة العالم و انتظروا فيئته.

از لغزش دانا بترسيد و منتظر باز گشت وى باشيد.

54 إثنان لا تجاوز صلاتهما رؤسهما عبد أبق من مواليه حتّى يرجع و امرأة عصت زوجها حتّى ترجع.

دو كسند كه نمازشان از سرشان بالاتر نميرود بنده‏ايكه از آقايان خود گريخته باشد تا هنگامى كه باز گردد و زنيكه شوهر خود را نافرمانى كرده باشد تا باز گردد.

55 إثنان لا ينظر اللّه إليهم يوم القيامة قاطع الرّحم و جار السوء.

دو كس را خداوند روز قيامت بنظر رحمت نمى‏نگرد، آنكه با خويشان ببرد و آنكه با همسايه بدى كند.

56 إثنان خير من واحد و ثلاثة خير من اثنين و أربعة خير من ثلاثة فعليكم بالجماعة.

دو تن از يكى بهتر و سه تن از دو تن برتر و چهار تن از سه تن نيكوتر است، هميشه با جماعت باشيد.

57 إثنان يكرههما ابن آدم ألموت و الموت خير له من الفتنة و يكره قلّة المال و قلّة المال أقلّ للحساب.

فرزند آدم از دو چيز بيزار است يكى مرگ در صورتيكه مرگ براى او از فتنه بهتر است و كمى مال در صورتى كه هر چه مال كمتر باشد حساب آن آسانتر است.

58 إثنان يعجّلهما اللّه في الدّنيا ألبغى و عقوق الوالدين.

دو چيز را خداوند در اين جهان كيفر مى‏دهد تعدى و ناسپاسى پدر و مادر.

59 إجتنبوا الخمر فإنّها مفتاح كلّ شرّ.

از شراب بگريزيد كه كليد همه بديهاست.

60 إجتنبوا التّكبّر فإنّ العبد لا يزال يتكبّر حتّى يقول اللّه تعالى أكتبوا عبدي هذا في الجبّارين.

از تكبر بپرهيزيد زيرا بنده همينكه بتكبر خو گرفت خداوند مى گويد اين بنده را در شمار گردن كشان بشمار آريد.

61إجتنبوا كلّ مسكر.

از هر چه مست ميكند بپرهيزيد.

62 إجتنب الغضب.

از خشم بپرهيز.

63 إجتنبوا دعوات المظلوم ما بينها و بين اللّه حجاب.

از نفرين‏هاى مظلوم بترسيد كه ميان آن و خدا حجابى نيست.

64 أجرؤكم على قسم الجدّ أجرؤكم على النّار.

هر كس از شما در خوردن قسم جدى جرى‏تر است بجهنم نزديكتر است

65 إنّ لكلّ ملك حمى و إنّ حمى اللّه في الأرض محارمه.

هر پادشاهى قرقى دارد و قرق خدا در زمين محرمات اوست.

66 أجلّوا اللّه يغفر لكم.

خدا را ستايش كنيد تا شما را بيامرزد

67 أجملوا في طلب الدّنيا فإنّ كلاّ ميسّر لما كتب له منها.

در طلب دنيا معتدل باشيد زيرا بهر كس هر چه قسمت اوست مي  رسد

68 أجوع النّاس طالب العلم و اشبعهم الّذي لا يبتغيه.

از همه مردم گرسنه ‏تر آنكس است كه در پى دانش ميرود و از همه مردم سيرتر آنكس است كه طالب آن نيست.

69 أجيبوا الدّاعي و لا تردّوا الهديّة و لا تضربوا المسلمين.

دعوت را بپذيريد، هديه را رد مكنيد و مسلمانانرا نزنيد.

70 أحبّ الأعمال إلى اللّه الصّلاة لوقتها ثمّ برّ الوالدين ثمّ الجهاد في سبيل اللّه .

بهترين كارها در نزد خدا نماز بوقت است آنگاه نيكى با پدر و مادر آنگاه جنگ در راه خدا .

71 أحبّ البلاد إلى اللّه مساجدها و أبغض البلاد إلى اللّه أسواقها.

محبوبترين جاى شهرها در پيش خدا مسجدهاست و منفورترين جاى شهرها در پيش خدا بازارهاست .

72 أحبّ العباد إلى اللّه الأتقياء الأخفياء.

محبوبترين بندگان در پيش خدا پرهيزكاران گمنامند.

73 أحبّ الأعمال إلى اللّه أدومها و إن قلّ.

محبوبترين كارها در پيش خدا كاريست كه دوام آن بيشتر است اگر چه اندك باشد. ‏

74 أحبب حبيبك هونا مّا عسى أن يكون بغيضك يوما مّا و أبغض بغيضك هونا مّا عسى أن يكون حبيبك يوما مّا.

در دوستى ميانه نگهدار كه شايد دوست روزى دشمن تو شود و در دشمنى راه افراط مسپار كه شايد دشمن روزى دوست گردد.

75 أحبب للنّاس ما تحبّ لنفسك تكن مؤمنا و أحسن مجاورة من جاورك تكن مسلما.

آنچه براى خود مى‏خواهى براى مردم بخواه تا مؤمن باشى و با همسايگان نيكى كن تا مسلمان باشى.

76 أحبّ الأعمال إلى اللّه من أطعم من جوع أو دفع عنه مغرما أو كشف عنه كربا

بهترين كارها در پيش خدا آنست كه بينوائى را سير كنند، يا قرض او را بپردازند يا زحمتى را از او دفع نمايند

77 أحبّ الأعمال إلى اللّه بعد الفرائض إدخال السّرور على المسلم.

بهترين كارها در پيش خدا بعد از اداى واجبات خوشحال كردن مرد مسلمان است.

78 أحبّ الأعمال إلى اللّه حفظ الّلسان.

بهترين كارها در پيش خدا نگه دارى زبان است.

79 أحبّ الأعمال إلى اللّه الحبّ - في اللّه و البغض في اللّه.

بهترين كارها در پيش خدا دوستى‏- و دشمنى در راه خداست.

80 أحبّ الجهاد إلى اللّه كلمة حقّ تقال لإمام جائر.

بهترين جهادها در پيش خدا سخن حقى است كه به پيشواى ستم كار گويند.

81 أحبّ الحديث إلىّ أصدقه

در نظر من بهترين سخنان آنست كه راست تر باشد.

82 أحبّ الطّعام إلى اللّه ما كثرت عليه الأيدي.

بهترين غذاها در پيش خدا آن است كه گروهى بسيار بر آن بنشينند.

83 أحبّ اللّهو إلى اللّه تعالى إجراء الخيل و الرّمي.

بهترين بازى‏ها در پيش خدا اسب دوانى و تير اندازى است.

84 أحبّ عباد اللّه إلى اللّه أحسنهم خلقا.

بهترين بندگان در پيش خدا كسى است كه خلقش نيكتر باشد.

85 أحبّ اللّه تعالى عبدا سمحا إذا باع و سمحا إذا اشترى و سمحا إذا قضى و سمحا إذا اقتضى.

خداوند بنده‏اى را كه بهنگام خريد و هنگام فروش و هنگام پرداخت و هنگام دريافت سهل انگار است دوست دارد.

86 أحبّ عباد اللّه إلى اللّه أنفعهم لعباده.

از جمله بندگان آنكس پيش خدا محبوبتر است كه براى بندگان خدا سودمندتر است.

87 أحبب للنّاس ما تحبّ لنفسك.

آنچه براى خود ميخواهى براى مردم بخواه

88 أحبّ بيوتكم إلى اللّه بيت فيه يتيم مكرّم .

محبوبترين خانه ‏هاى شما در نظر خدا خانه ايست كه در آن يتيمى محترم باشد.

89 إحترسوا من النّاس بسوء الظّنّ.

بوسيله بدگمانى از مردم در امان باشيد.

90 إحتكار الطّعام بمكّة إلحاد

احتكار خوردنيها در مكه كفر است.

91 أحثوا التّراب في وجوه المدّاحين.

بر چهره ستايشگران خاك بيفشانيد.

92 إحذر أن يري عليك آثار المحسنين و أنت تخلو من ذلك فتحشر مع المرائين.

مبادا آثار نيكان در تو نمودار باشد و نيك نباشى كه در اينصورت با ريا كاران محشور خواهى شد.

93 إحذروا الشّهوة الخفيّة: ألعالم يحبّ أن يجلس إليه.

از شهوت مخفى بپرهيزيد شهوت مخفى آنست كه دانشمند دوست دارد كسان در محضر وى بنشينند

94 أحذروا البغى فإنّه ليس من عقوبة هى أحضر من عقوبة البغي.

از ستمگرى بپرهيزيد زيرا كيفرى از كيفر ستمكارى آماده ‏تر نيست.

95 أحزم النّاس أكظمهم للغيظ.

آنكه در فرو بردن خشم از ديگران پيشتر است از همه كس دور انديش تر است.

96 أحذروا زلّة العالم فإنّ زلّته تكبكبه في النّار.

از لغزش عالم بپرهيزيد كه لغزش او در آتش نگون سارش خواهد كرد

97 أحسنوا جوار نعم اللّه لا تنفروها فقلّما زالت عن قوم فعادت إليهم.

قدر نعمتهاى خدا را بدانيد و آن را از خود مرانيد زيرا كمتر ممكن است نعمتى از قومى زايل شود و پس آنان باز گردد.

98 أحسنوا إذا ولّيتم و اعفوا عماّ ملكتم.

وقتى فرمان روائى يافتيد به نيكى گرائيد و زير دستان خود را ببخشيد

99 إحفظ اللّه تجده أمامك.

جانب خدا را نگهدار تا هميشه وى را روبرو بينى.

100 إحفظ لسانك.

زبان خويش را نگهدار. ‏

101 إحفظ ما بين لحييك و ما بين رجليك.

دهان و فرج خويش را نگهدار.

102 إحفظ ودّ أبيك لا تقطعه فيطفي اللّه نورك.

دوستى پدر خويش را حفظ كن و رشته آن را مبر كه خداوند نور تو را خاموش ميكند.

103 إحفظ عورتك إلاّ من زوجتك أو ما ملكت يمينك.

قيل إذا كان القوم بعضهم من بعض قال إن استطعت أن لا يرينّها أحد فلا يرينّها قيل إذا كان أحدنا خاليا قال اللّه أحقّ أن يستحيى منه من النّاس.

عورت خويشرا جز از همسر و كنيز خود مستور دار گفتند اگر كسان خويشاوندان يكديگر باشند؟گفت اگر توانستى كه هيچ كس آن را نبيند بهتر است كه نه بينند گفتند اگر يكى از ما تنها باشد گفت از خداوند بيش از مردم بايد شرم كنند.

104 أحلّ الذّهب و الحرير لاناث أمّتي و حرّم على ذكورها.

طلا و ابريشم بر زنان امت من حلال است و بر مردانشان حرام

105 أخاف على أمّتي من بعدي ثلاثا: ضلالة الأهواء و اتّباع الشّهوات في البطون و الفروج و الغفلة بعد المعرفة.

پس از خودم بر امتم از سه چيزبيم دارم، گمراهى هوسها و پيروى خواهشهاى شكمها و فرجها و غفلت پس از معرفت.

106 إختبروا النّاس بأخدانهم فإنّ الرّجل يخادن من يعجبه.

مردم را از معاشرانشان بشناسيد زيرا كند هم جنس با هم جنس پرواز.

107 أخذ الأمير الهديّة سحت و قبول القاضي الرّشوة كفر.

هديه گرفتن امير نارواست و رشوه گرفتن قاضى كفر است

108 أخسر النّاس صفقة رجل أخلق يديه في آماله و لم يساعده الأيّام على أمنيّته فخرج من الدّنيا بغير زاد و قدم على اللّه تعالى بغير حجّة.

زيانكارترين مردم آن كس است كه عمرى به آرزو گذارند و روزگار وى را بمنظور نرساند و از دنيا بى توشه برون رود و در پيشگاه خداوند دليلى نداشته باشد.

109 أخشى ما خشيت على أمّتي كبر البطن و مداومة النّوم و الكسل و ضعف اليقين.

بر امت خويش، بيشتر از هر چيز، از شكم پرستى و پر خوابى و بيكارگى و بى ايمانى بيمناكم .

110 أخلص دينك يكفك القليل من العمل.

ايمان خويش را خالص كن كه اندكى عبادت ترا كفايت كند.

111 أخلصوا أعمالكم للّه فإنّ اللّه لا يقبل إلاّ ما خلص له.

اعمال خويش را براى خداوند از روى اخلاص انجام دهيد، زيرا خدا فقط كارهائي را ميپذيرد كه از روى اخلاص براى او انجام گرفته باشد

112 أخوف ما أخاف على أمّتي كلّ منافق عليم الّلسان.

بيش از هر چيز از منافقان دانا بر امت خود بيم دارم.

113 إخوانكم خولكم جعلهم اللّه فنية تحت أيديكم فمن كان أخوه تحت يده فليطعمه من طعامه و ليلبسه من لباسه و لا يكلّفه ما يغبه فإن كلّفه ما يغلبه فليعنه.

بندگان شما برادران شما هستند كه خداوند آنها را زير دست شما قرار داده هر كسى برادر وى زير دستش باشد بايد از غذاى خود بدو بخوراند و از لباس خويش بر او بپوشاند و كاريكه بيش از طاقت وى باشد بدو رجوع نكند و اگر كار سختى بدو رجوع كرد ياريش كند

114 أخوف ما أخاف على أمّتي ألهوى و طول الأمل.

بر امت خويش بيش از هر چيز از هوس و آرزوى دراز بيم دارم.

115 أدّ ما افترض اللّه تعالى عليك تكن من أعبد النّاس و اجتنب ما حرّم اللّه عليك تكن من أورع النّاس وارض بما قسمه اللّه لك تكن من أغنى النّاس

واجبات خدا را بجاى آر تا عابد ترين مردم باشى، و از محرمات خدا بپرهيز تا پارساترين مردم باشى به قسمتي كه خدا براى تو تعيين كرده راضى باش تا بى نيازترين مردم باشى. ‏

116 أدعوا اللّه و أنتم مؤمنون بالإجابة و اعلموا أنّ اللّه لا يستجيب دعاء من قلب غافل لاه.

خدا را بخوانيد و باجابت دعاى خود يقين داشته باشيد و بدانيد كه خداوند دعا را از قلب غافل بي خبر نميپذيرد.

117 أدّ الأمانة إلى من ائتمنك و لا تخن من خانك.

با كسيكه تو را امين ميداند به امانت رفتار كن و با كسيكه بتو خيانت كرده است خيانت مكن

118 أدّبني ربّي فأحسن تأديبي.

خداوند مرا ادب آموخت و نيك آموخت.

119 إدرؤا الحدود عن المسلمين ما استطعتم فإنّ الإمام لأن يخطى في العفو خير من أن يخطى في العقوبة.

تا آنجا كه مى‏توانيد مجازات‏ها را از مسلمانان باز داريد زيرا اگر پيشوائى در بخشش خطا كند بهتر از آن است كه در مجازات خطا كند.

120 إدرؤا الحدود بالشّبهات و أقيلوا الكرام عثراتهم إلاّ في حدّ من حدود اللّه.

وقتى ترديد پيش آمد مجازاتها را باز داريد و لغزشهاى بزرگان را ببخشيد مگر در كار حد و مجازات

121 أدنى أهل النّار عذابا ينتعل بنعلين من نار يغلي دماغه من حرارة نعليه .

از مردم جهنم آنكه عذابش از همه آسانتر است دو كفش آتشين بپا دارد كه مغز وى از حرارت كفشهايش بجوش ميآيد.

122 أدنى جبذات الموت بمنزلة مأة ضربة بالسّيف.

آسانترين كششهاى مرگ مانند صد ضربت شمشير است.

123 إذا أبردتم إلىّ بريدا فابعثوه حسن الوجه حسن الإسم

وقتى قاصدى پيش من ميفرستيد نيك صورت و نيك اسم بفرستيد.

124 إذا ابتغيتم المعروف فاطلبوه عند حسان الوجوه.

اگر نيكى ميخواهيد آن را پيش نيكصورتان بجوئيد.

125 إذا ابتلي أحدكم بالقضاء بين المسلمين فلا يقض و هو غضبان و ليسوّ بينهم في النّظر و المجلس و الإشارة.

اگر يكى از شما بكار قضاوت ميان مسلمانان دچار شود بايد به هنگام غضب از قضاوت خوددارى كند و ميان ارباب دعوى در نگاه و نشيمنگاه و اشاره تفاوتى نگذارد‏

126 إذا أتى علىّ يوم لا أزداد فيه علما يقرّبني إلى اللّه تعالى فلا بورك لي في طلوع الشّمس ذلك اليوم.

اگر روزى بر من بگذرد و در آن روز دانشى نياموزم كه مرا بخداوند نزديك كند، طلوع آفتاب آن روز بر من مبارك مباد.

127 إذا أتى أحدكم خادمه بطعامه قد كفاه علاجه و دخانه فليجلسه معه فإن لم يجلسه معه فليناوله أكلة أو أكلتين.

وقتى خادم شما غذائى مى‏آورد كه آن را تهيه كرده و دود آن را خورده بايد وى را با خويشتن بنشاند و اگر او را ننشاند يك يا دو لقمه باو بدهد.

128 إذا أتى أحدكم أهله فليستتر و لا يتجرّدان تجرّد العيرين.

وقتى يكى از شما پيش كسان خود ميرود خود را بپوشاند و مانند شتران برهنه نباشند.

129 إذا آتاك اللّه مالا فلير أثر نعمة اللّه عليك و كرامته.

اگر خداوند چيزى بتو داد بايد نشان نعمت و كرم وى در تو پديدار شود.

130 إذا أتاكم من ترضون خلقه و دينه فزّوّجوه إن لا تفعلوا تكن فتنة في الأرض و فساد عريض.

وقتى كسى كه خلق و دين وى مايه رضايت است بخواستگارى مى آيد بوى زن بدهيد و اگر چنين نكنيد فتنه و فساد در زمين فراوان خواهد شد.

 

‏177


131 إذا أتاكم السّائل فضعوا في يده و لو ظلفا محرقا.

وقتى سائلى پيش شما آمد چيزى بدو بدهيد اگر چه يك قطعه سم سوخته باشد.

132 إذا أتاكم كريم قوم فأكرموه.

وقتى بزرگ طايفه ه‏اى پيش شما آمد او را بزرگ شماريد.

133 إذا أثنى عليك جيرانك أنّك محسن فأنت محسن و إذا أثنى عليك جيرانك أنّك مسي‏ء فأنت مسي‏ء.

اگر همسايگانت ترا نيكوكار دانستند نيكوكارى و اگر همسايه گانت ترا بدكار شمردند بد كارى

134 إذا اجتمع العالم و العابد على الصّراط قيل للعابد أدخل الجنّة و تنعّم بعبادتك و قيل للعالم قف هنا فاشفع لمن أحببت فإنّك لا تشفع لأحد إلاّ شفّعت فقام مقام الأنبياء .

 

وقتى عالم و عابد بر صراط اجتماع كنند بعابد گويند ببهشت درآى و از عبادت خويش بهرمند شو و بعالم گويند اينجا بايست و براى هر كه ميخواهى شفاعت كن زيرا هر كه را شفاعت كنى شفاعت تو پذيرفته خواهد شد آنگاه عالم در صف پيغمبران ميايستد.

135 إذا اجتمع الدّاعيان فأجب أقربهما بابا فإنّ أقربهما بابا أقربهما جوارا و إن سبق

وقتى دو كس ترا با هم دعوت كردند دعوت كسي را كه خانه‏ اش نزديكتر است بپذير زيرا آنكه‏

 

‏178


-أحدهما فأجب الذي سبق.

- خانه ‏اش نزديكتر است در همسايگى مقدم است و اگر يكى زودتر دعوت كرده است دعوت او را بپذير.

136 إذا أحبّ اللّه عبدا إبتلاه و إذا أحبّه الحبّ البالغ إقتناه قالوا ما اقتناؤه قال لا يترك له مالا و لا ولدا.

وقتى خداوند بنده ‏اي را دوست دارد وى را مبتلا سازد و وقتى وي را كاملا دوست دارد او را خاص خود سازد گفتند چگونه او را خاص خود ميسازد گفت مال و فرزندى براى او باقى نميگذارد 

137 إذا أحبّ اللّه عبدا حماه الدّنيا كما يظل أحدكم يحمي سقيمه الماء.

وقتى خداوند بنده ‏اي را دوست دارد دنيا را از او منع ميكند چنانكه شما مريض خويش را از نوشيدن آب منع ميكنيد.

138 إذا أحبّ اللّه عبدا إبتلاه ليسمع تضرّعه.

وقتى خداوند بنده ‏اي را دوست دارد وي را مبتلا سازد تا تضرع او را بشنود.

139 إذا أحبّ اللّه عبدا قذف حبّه في قلوب الملائكة و إذا أبغض اللّه عبدا قذف بغضه في قلوب الملائكة ثمّ يقذفه في قلوب الآدميّين.

وقتى خداوند بنده ‏اي را دوست دارد دوستى وي را در دل فرشتگان جاى ميدهد و وقتى بنده اي را دشمن دارد دشمنى او را در دل فرشتگان اندازد سپس آنرا در دل آدميان جاى دهد،

 

‏179


140 إذا أحبّ أحدكم أخاه فليعلمه فإنّه أبقى في الالفة و أثبت في المودّة.

وقتى كسى آشناى خود را دوست دارد بدو خبر دهد كه اين كار موجب بقاى الفت و دوام مودت است.

141 إذا أحببت رجلا فلا تماره و لا تجاره و لا تشارّه و لا تسئل عنه أحدا فعسى أن توافي له عدوّا فيخبرك بما ليس فيه فيفرّق ما بينك و بينه.

وقتى با كسى دوست شدى با او مجادله و رقابت مكن و بر او برترى مجو و از هيچكس درباره او چيزى مپرس چه ممكن است به يكى از دشمنان او بر خورى و درباره وى سخن بخطا گويد و ميان شما را تفرقه اندازد.

142 إذا أحببتم أن تعلموا ما للعبد عند ربّه فانظروا ما يتبعه من الثّناء.

وقتى بخواهيد مقام بنده را در نظر خدا بدانيد بنگريد كه پشت سر او چه ميگويند.

143 إذا أراد اللّه بعبد خيرا فقّهه في الدّين و زهّده في الدّنيا و بصّره عيوبه.

وقتى خداوند براى بنده‏اى نيكى خواهد ويرا در كار دين دانا و بدنيا بى ‏اعتنا سازد و عيوب وي را بدو بنماياند.

144 إذا أراد اللّه بعبد خيرا صيّر حوايج النّاس إليه.

وقتى خداوند براى بنده‏اى نيكى خواهد حاجت‏هاى مردم را در دست او قرار ميدهد.

 

‏180


145 إذا أراد اللّه بعبده الخير عجّل له العقوبة في الدّنيا و إذا أراد اللّه بعبده الشّرّ أمسك عنه بذنبه حتّى يوافي به يوم القيامة.

وقتى خداوند براى بنده خويش نيكى خواهد كيفر او را در دنيا ميدهد و وقتى براى او بد خواهد گناه وى را ميگذارد كه در روز رستاخيز كيفر دهد.

146 إذا أراد اللّه بعبد خيرا فتح له قفل قلبه و جعل فيه اليقين و الصّدق و جعل قلبه واعيا لما سلك فيه و جعل قلبه سليما و لسانه صادقا و خليقته مستقيمة و جعل أذنه سميعة و عينه بصيرة.

وقتى خداوند براى بنده‏اى خوبى خواهد قفل دل وي را ميگشايد و در آن ايمان و راستى قرار ميدهد و قلب وى را نسبت برفتار او هوشيار ميسازد دل وى را سليم و زبانش را راستگو و اخلاقش را مستقيم و گوش ويرا شنوا و چشمش را بينا ميسازد.

147 إذا أراد اللّه بأهل بيت خيرا فقّههم في الدّين و وقّر صغيرهم كبيرهم و رزقهم الرّفق في معيشتهم و القصد في نفقاتهم و بصّرهم عيوبهم فيتوبوا منها  

وقتى خداوند براى مردم خانه اى نيكى خواهد آنان را در كار دين دانا سازد و خوردسالانشان سال خوردگانشان را محترم دارند.

 

مدارا در معيشت و اعتدال در خرج را نصيب آنها سازد و عيوبشان را به آنها بنماياند تا از آن باز گردند.

 

‏181


- و إذا أراد بهم غير ذلك تركهم هملا.

- و اگر براى آنها جز اين خواهد بخودشان واگذارشان كند.

148 إذا أراد اللّه بقوم خيرا أمدّ لهم في العمر و ألهمهم الشّكر.

وقتى خداوند براى قومى نيكى خواهد عمرشان را دراز و زبانشان را بشكر باز كند.

149 إذا أراد اللّه بقوم نماء رزقهم السّماحة و العفاف و إذا أراد بقوم إنقطاعا فتح عليهم باب الخيانة.

وقتى خدا بخواهد قومى را بزرگ كند آنها را صاحب عفت و گذشت ميكند و وقتى بخواهد قومي را منقرض سازد در خيانت را برويشان ميگشايد.

150 إذا أراد اللّه بقوم خيرا ولّى عليهم حلماءهم و قضى بينهم علمائهم و جعل المال في سمحائهم و إذا أراد بقوم شرّا ولّى عليهم سفهائهم و قضى بينهم جهّالهم و جعل المال في بخلائهم.

 

وقتى خداوند براى قومى نيكى خواهد خردمندانشان را بر آنها فرمانروا سازد و دانشمندانشان ميان آنها قضاوت كند و مال را بدست بخشندگان دهد و وقتى براى قومى بدى خواهد سفيهانشان را بر آنها فرمانروا سازد و نادانان ميان آنها قضاوت كنند و مال را بدست بخيلانشان دهد .

151 إذا أراد اللّه بأهل بيت خيرا أدخل عليهم الرّفق.

وقتى خدا براى مردم خانه‏اى نيكى خواهد آنها را با مدارا قرين سازد

 

‏182


152 إذا أراد اللّه بقوم سوء جعل أمرهم إلى مترفيهم.

وقتى خداوند براى مردمى بدى خواهد كارشان را بدست تجمل پرستان آنها مى ‏سپارد.

153 إذا أراد اللّه بقرية هلاكا أظهر فيهم الزّنا.

وقتى خدا بخواهد مردم قريه ‏اى را نابود سازد زنا را در ميان آنها پديد مي آورد.

154 إذا أراد اللّه بعبد خيرا جعل له واعظا من نفسه يأمره و ينهاه.

وقتى خدا براى بنده ‏اى نيكى خواهد واعظى از نفس وى بر او گمارد كه او را بكار نيك وا دارد و از كار بد باز دارد.

155 إذا أراد اللّه بعبد خيرا طهّره قبل موته قالوا و ما طهور العبد قال عمل صالح يلهمه إياه حتّى يقبضه عليه.

وقتى خدا براى بنده‏ اى نيكى خواهد او را پيش از مرگش پاك ميكند گفتند پاكى بنده چگونه است گفت كار نيكى بدو الهام مى كند تا جان وى را در اثناى انجام آن بگيرد.

156 إذا أراد اللّه بعبد خيرا عاتبه في منامه.

وقتى خداوند براى بنده ‏اى نيكى خواهد او را در خواب عتاب كند

157 إذا أراد اللّه بعبد خيرا عسّله قيل و ما عسله قال يفتح له عملا

وقتى خداوند براى بنده‏اى نيكى خواهد او را شيرين كند گفتند شيرينى او چگونه است‏

 

‏183


- صالحا قبل موته ثمّ يقبضه عليه.

- گفت پيش از مرگش كار نيكى را پيش پاى او ميگذارد و در اثناى انجام آن جانش را ميگيرد .

158 إذا أراد اللّه بعبد خيرا إستعمله قيل و ما استعماله؟قال يفتح له عملا صالحا بين يدي موته حتّى يرضى عنه من حوله.

وقتى خداوند براى بنده‏اى نيكى خواهد او را بكار گيرد گفتند بكار گرفتن او چگونه است گفت نزديك مرگ وى كار نيكى را پيش پايش ميگذارد تا اطرافيانش را از او خشنود كند.

159 إذا أراد اللّه بعبد خيرا رزقهم الرّفق في معائشهم و إذا أراد بهم شرّا رزقهم الخرق في معائشهم.

وقتى خداوند براى بندگان نيكى خواهد آنها را در كارهاى زندگيشان با مدارا قرين سازد و هنگاميكه برايشان بدى خواهد آنها را با زياده روى همراه كند.

160 إذا أراد اللّه بالأمير خيرا جعل له وزير صدق إن نسي ذكّره و إن ذكر أعانه و إذا أراد به غير ذلك جعل له وزير سوء إن نسي لم يذكّره و إن ذكر لم يعنه.

وقتى خداوند براى امير نيكى خواهد براى او وزيرى راست و درست قرار ميدهد كه اگر چيزى را فراموش كرد ياد آوريش كند و اگر بياد آورد در انجام آن ياريش كند و اگر براى او جز اين خواهد براى او وزير بدى قرار دهد كه اگر چيزى را فراموش كرد ياد آوريش نكند و اگر بياد آورد ياريش نكند.

 

‏184


161 إذا أراد اللّه بعبد خيرا جعل صنائعه و معروفه في أهل الحفاظ و إذا أراد اللّه بعبد شرّا جعل صنائعه و معروفه في غير أهل الحفاظ.

وقتى خدا براى كسى نيكى خواهد سر و كار او با مردم حق شناس ميافتد و موقعيكه براى كسى بدى خواهد سر و كار او با مردم حق ناشناس ميافتد.

162 إذا أراد اللّه بعبد خيرا جعل غناه في نفسه و تقاه في قلبه و إذا أراد بعبد شرّا جعل فقره بين عينيه.

وقتى خدا براى كسى نيكى خواهد ثروتش را در روحش و تقوايش را در قلبش قرار ميدهد و وقتى براى كسى بدى خواهد فقر را پيش چشم او جاى ميدهد.

163 إذا أراد اللّه بقوم خيرا كثّر فقهاءهم و أقلّ جهالهم فإذا تكلّم الفقيه وجد أعوانا و إذا تكلّم الجاهل قهر و إذا أراد اللّه بقوم شرّا كثّر جهّالهم و أقلّ فقهاءهم فإذا تكلّم الجاهل وجد أعوانا و إذا تكلّم الفقيه قهر.

وقتى خدا براى قومى نيكى خواهد دانايان آنها را زياد و نادانها ـ يشان را كم كند تا هنگاميكه دانا سخن گويد ياريش كنند و موقعى كه نادان لب گشايد مغلوب گردد و وقتى براى قومى بد خواهد نادان هايشان را زياد و دانايان آنها را كم كند تا هنگاميكه نادان لب گشايد ياريش كنند و وقتى دانا سخن گويد مغلوب گردد.

 

‏185


164 إذا أراد اللّه أن يوقع عبدا أعمى عليه الحيل.

وقتى خداوند خواهد بنده‏اى را از پا درآرد راههاى چاره را بر او ببندد.

165 إذا أراد اللّه خلق شيى‏ء لم يمنعه شيي‏ء.

وقتى خدا بخواهد چيزى را بيافريند چيزى مانع او نميشود.

166 إذا أراد اللّه قبض عبد بأرض جعل له فيها حاجة.

وقتى خداوند بخواهد بنده‏اى را در سرزمينى بميراند براى وى در آنجا حاجتى پديد مي آورد .

167 إذا أراد اللّه تعالى إنفاد قضائه و قدره سلب ذوى العقول عقولهم حتّى ينفذ فيهم قضاؤه و قدره فإذا قضى أمره ردّ إليهم عقولهم و وقعت النّدامة.

وقتى خدا بخواهد قضا و قدر خويش را اجرا كند عقل صاحب خردان را ميگيرد و قضاى خويش را درباره آنها جارى ميسازد، وقتى فرمان وى انجام گرفت عقولشان را باز پس ميدهد و پشيمانى رخ ميدهد.

168 إذا أراد أحدكم أن يبيع عقاره فليعرضه على جاره.

وقتى كسى بخواهد خانه يا ملك خويش را بفروشد بايد نخست به همسايه خويش پيشنهاد كند.

 

‏186


169 إذا أردت أمرا فعليك بالتّؤدّة حتى يريك اللّه منه المخرج.

وقتى خواستى كارى را انجام دهى تأمل كن تا خدا راه آنرا بتو نشان دهد.

170 إذا أردت أن يحبّك اللّه فابغض الدّنيا و إذا أردت أن يحبّك النّاس فما كان عندك من فضولها فانبذه إليهم.

اگر ميخواهى خدا ترا دوست دارد دنيا را دشمن دار و اگر مى خواهى مردم ترا دوست دارند آنچه از زوايد دنيا دارى پيش آن‏ها بريز.

171 إذا أردت أن تفعل أمرا فتدبّر عاقبته فإن كان خيرا فأمضه و إن كان شرّا فانته.

وقتى در كارى تصميم ميگيرى در نتيجه آن بينديش اگر نتيجه نيك است آن كار را انجام بده و اگر بد است از آن در گذر.

172 إذا أردت أن تذكر عيوب غيرك فاذكر عيوب نفسك.

وقتى ميخواهى عيوب ديگرانرا ياد كنى عيوب خويش را بياد آر.

173 إذا أسأت فأحسن.

وقتى بدى كردى، بدي را بنيكى محو كن.

174 إذا استأجر أحدكم أجيرا فليعلمه أجره.

وقتى يكى از شما كسي را مزدور مى ‏كند مزدش را به او بگويد.

 

‏187


175 إذا استشار أحدكم أخاه فليشر عليه.

وقتى يكى از شما با برادر خود مشورت مى‏كند وى بايد رأى خود را صريح بگويد.

176 إذا استشاط السّلطان تسلّط الشّيطان.

وقتى سلطان بغضب آيد شيطان تسلط يابد.

177 إذا استعطرت المرأة فمرّت على القوم ليجدوا ريحها فهي زانية.

اگر زنى خود را معطر كند و بر مردمى بگذرد كه بوى او را دريابند زناكار است.

178 إذا استكتم فاستاكوا عرضا.

وقتى مسواك مى‏كنيد مسواك را بعرض دهان بكشيد.

179 إذا أسأت فأحسن فإنّ الحسنات يذهبن السّيّئات.

وقتى بدى كردى بدنبال آن نيكى كن كه نيكى‏ها بديها را محو مى‏كند.

180 إذا اشتدّ كلب الجوع فعليك برغيف و جرّ من ماء القراح و قل على الدّنيا و أهلها منّي الدّمار.

 

وقتى گرسنگى سخت شد نانى و جرعه آبى برگير و جهان و هر چه در آنست گو مباش.

 

‏188


181 إذا اشتكى المؤمن أخلصه من الذّنوب كما يخلص الكير خبث الحديد.

مصيبتى كه بر مؤمن وارد ميشود او را از گناهان پاك مى‏كند چنانكه كوره كثافت آهن را پاك ميسازد.

182 إذا أصبح ابن آدم فإنّ الأعضاء كلّها تكفّر اللّسان فتقول اتّق اللّه فينا فإنّما نحن بك فإن استقمت استقمنا و إن إعوججت إعوججنا.

وقتى صبح فرا رسد همه اعضاى تن در مقابل زبان تعظيم كنند و گويند درباره ما از خدا بترس زيرا صلاح كار ما بتو وابسته است، اگر باستقامت گرائيدى ما نيز باستقامت گرائيم و اگر به كجى متمايل شدى ما نيز كج شويم.

183 إذا أعطى اللّه أحدكم خيرا فليبدأ بنفسه و أهل بيته

وقتى خدا بيكى از شما چيزى داد در صرف آن از خود و كسان خود آغاز كند،

184 إذا التقى المسلمان بسيفيهما فقتل أحدهما صاحبه فالقاتل و المقتول في النّار قيل يا رسول اللّه هذا القاتل فما بال المقتول قال إنّه كان حريصا على قتل صاحبه.

 

وقتى دو مسلمان شمشير بدست با يكديگر روبرو شوند و يكى از آنها ديگرى را بكشد قاتل و مقتول به جهنم ميروند، گفتند اى پيغمبر خدا قاتل بجاى خود مقتول چرا؟ گفت براى آنكه او نيز بكشتن ديگرى راغب بود.

 

‏189


185 إذا ألقى اللّه في قلب امرء خطبة امرأة فلا بأس أن ينظر إليها.

وقتى خداوند خواستگارى زنى را بدل كسى انداخته باشد مانعى نيست كه او را بنگرد.

186 إذا أمّ أحدكم النّاس فليخفّف فإنّ فيهم الصّغير و الكبير و الضّعيف و المريض و ذا الحاجة و إذا صلّى لنفسه فليطوّل ما يشاء.

وقتى كسى در نماز پيشواى مردم شد نماز را سبك گيرد كه در ميان كسان كوچك و بزرگ و بيمار و ناتوان و حاجتمند هست و هر وقت براى خود نماز گذارد هر چه خواهد طول دهد.

187 إذا باتت المرأة هاجرة فراش زوجها لعنتها الملائكة حتّى تصبح.

وقتى زنى دور از بستر شوهر خود شب را بروز آورد فرشتگان تا صبح او را لعنت كنند.

188 إذا تطيّبت المرأة لغير زوجها فإنّما هو نار و شنار.

وقتى زنى براى كسى جز شوهر خود بوى خوش بكار برد مايه آتش و عار است.

189 إذا تقارب الزّمان أنقى الموت خيار أمّتي كما ينتقي أحدكم خيار الرّطب من الطّبق .

وقتى آخر زمان فرا رسد مرگ نيكان امت مرا گلچين مى كند چنانكه شما خرماهاى خوب را از طبق انتخاب مى‏كنيد.

 

‏190


190 إذا تمنّى أحدكم فلينظر ما تمنّى فإنّه لا يدري ما كتب له من أمنيّته.

وقتى كسى آرزوئى ميكند مراقب باشد كه چه آرزو مى‏كند زيرا نميداند كه از آرزوى وى در نامه اعمال چه مينويسند.

191 إذا تمّ فجور العبد ملك عينيه فبكى بهما متى شاء.

وقتى بد كارى بنده كمال يابد چشمانش در اختيار او باشد و هر وقت بخواهد گريه آغاز كند .

 

192 إذا جاءكم الزّائر فأكرموه.

وقتى كسى بملاقات شما آمد وي را گرامى داريد.

193 إذا جاءكم الأكفاء فأنكحوهنّ و لا ترّبصوا بهنّ الحدثان.

وقتى اشخاص همشأن بخواستگارى پيش شما آمدند دختران خود را بشوهر بدهيد و در كار آنها منتظر حوادث مباشيد.

194 إذا جاء الموت بطالب العلم مات و هو شهيد.

وقتى مرگ طالب علم فرا رسد شهيد ميميرد.

195 إذا جامع أحدكم زوجته أو جاريته فلا ينظر إلى فرجها فإنّ ذلك يورث العمى.

وقتى يكى از شما با همسر يا مملوك خويش نزديك شود بفرج او ننگرد كه مايه كورى است.

 

‏191


196 إذا حاك في نفسك شيى‏ء فدعه.

وقتى دل تو از كارى چركين است از آن چشم بپوش.

197 إذا حدّث الرّجل بحديث ثمّ التفت فهي أمانة.

وقتى مردى سخنى گفت و به اطراف خود نگريست آن سخن در پيش شما امانت است.

198 إذا حجّ الرّجل بمال من غير حلّه فقال لبّيك ألّلهمّ لبّيك قال اللّه لا لبّيك و لا سعديك هذا مردود عليك.

وقتى كسى با مالى كه حلال نيست بحج رود هنگامى كه گويد لبيك خدا يا لبيك، خدا گويد نه لبيك و نه سعديك اين‏ها به تو باز ميگردد.

199 إذا حسدتم فلا تبغوا و إذا ظننتم فلا تحقّقوا و إذا وزنتم فارجحوا.

وقتى دچار حسد شديد تعدى نكنيد و وقتى گمان برديد آن را حقيقت ميپنداريد و وقتى چيزي را وزن ميكنيد چيزى بر آن بيفزائيد.

200 إذا حكمتم فاعدلوا و إذا قلتم فأحسنوا فإنّ اللّه محسن يحبّ المحسنين.

وقتى حكم مى‏كنيد به عدل رفتار كنيد و وقتى سخن ميگوئيد نيك گوئيد زيرا خدا نيك است و نيكوكاران را دوست دارد.

201 إذا خاف اللّه العبد أخاف اللّه منه كلّ شيى‏ء و إذا لم يخف

وقتى بنده از خداى بترسد خداوند همه چيز را از او بترساند

 

‏192


- العبد اللّه أخافه اللّه من كلّ شيى‏ء.

- و اگر بنده از خداى نترسد خداوند او را از همه چيز بترساند.

202 إذا خطب أحدكم المرأة و هو يخضب بالسّواد فليعلمها أنّه يخضب.

اگر كسى زني را خواستگارى كرد و موى خود را رنگ ميبندد بايد بدو خبر دهد كه موى خود را رنگ مى‏بندد.

203 إذا خفيت الخطيئة لا يضرّ إلاّ صاحبها و إذا ظهرت فلم تغيّر ضرّت العامّة.

وقتى گناهى مخفى بماند بجز گنهكار كسي را ضرر نميرساند و اگر آشكار شود و از آن جلوگيرى نكنند براى همه مردم زيان دارد.

204 إذا دخل الضّيف على القوم دخل برزقه و إذا خرج خرج بمغفرة ذنوبهم.

وقتى ميهمانى بر كسان در آيد روزى خود را همراه مي آورد و وقتى برون رود با آمرزش گناهان آنها برون رود.

205 إذا رأيت من أخيك ثلاث خصال فارجه: الحياء و الأمانة و الصّدق و إذا لم ترها فلا ترجه.

وقتى در برادر خود سه صفت ديدى بدو اميدوار باش، حيا و امانت و راستى و اگر اين صفات را ندارد از او اميدى نداشته باش.

206 إذا رأى أحدكم من نفسه

وقتى يكى از شما از خود يا مال‏

 

‏193


-أو ماله أو من أخيه ما يعجبه فليدع له بالبركة فإنّ العين حقّ.

-خود يا برادر خود چيز جالب توجهى ديد براى وى بدعا بركت خواهد زيرا چشم حق است

207 إذا رأيت النّاس قد مرجت عهودهم و خفّت أماناتهم و كانوا هكذا و شبّك بين أنامله فالزم بيتك و املك عليك لسانك و خذ ما تعرف ودع ما تنكر و عليك بخاصّة أمر نفسك ودع عنك أمر العامّة.

وقتى ديدى كه مردم پيمان هايشان سست شده و امانتشان سبكى گرفته و چنين شده اند و انگشتان خود را از هم باز كرد در خانه خود بنشين و زبان خويش را نگهدار و آنچه را ميشناسى بگير و آنچه را نمى‏شناسى رها كن؛ بكار خويش مشغول باش و از كار مردم كناره گير.

208 إذا رأيتم الأمر لا تستطيعون تغييره فاصبروا حتّى يكون اللّه هو الّذي يغيّره.

وقتى ديديد نمى‏توانيد چيزى را تغيير دهيد صبر كنيد تا خدا آن را تغيير دهد.

209 إذا رأيتم أهل الجوع و التّفكّر فادنوا منهم فإنّ الحكمة تجري على ألسنتهم.

وقتى اهل گرسنگى و تفكر را ديديد بآنها نزديك شويد زيرا حكمت بر زبان آنها جارى ميشود

 

‏194


210 إذا رأيتم أهل البلاء فاسألوا اللّه العافية.

وقتى اهل بلا را ديديد از خداوند طلب عافيت كنيد.

211 إذا رأيتم العبد ألّم اللّه به الفقر و المرض فإنّ اللّه يريد أن يصافيه.

وقتى ديديد خداوند فقر و مرض را بر بنده ‏اى فرود آورد ميخواهد او را تصفيه كند.

212 إذا زنى العبد خرج منه الإيمان فكان على رأسه كالظلّة فإذا أقلع رجع إليه.

 

وقتى بنده ‏اى زنا كند ايمان از او بيرون رود و چون سايه ‏اى بر سرش بايستد و هنگامى كه از آن دست بردارد باز ميگردد.

213 إذا سبّك رجل بما يعلم منك فلا تسبّه بما تعلم منه فيكون أجر ذلك لك و وباله عليه .

اگر كسى ترا بدانچه از تو مى داند دشنام گويد تو بدانچه از او ميدانى وي را دشنام مگوى تا اجر اين كار نصيب تو شود و وبال آن بدو باز گردد.

214 إذا سرّتك حسنتك و ساءتك سيّئتك فأنت مؤمن.

اگر از كار نيك خود خوشحال و از كار بد خود دلگير ميشوى مؤمن هستى.

215 إذا سمعتم بجبل زال عن مكانه فصدّقوا و إذا سمعتم

اگر شنيديد كوهى از جاى خود تكان خورده باور كنيد و اگر شنيديد

 

‏195


-برجل زال عن خلقه فلا تصدّقوا فإنّه يصبر إلى ما جبل عليه.

-كسى از خوى خويش دست بر داشته باور مكنيد زيرا عاقبت به فطرت خويش باز ميگردد.

216 إذا شهر المسلم على أخيه سلاحا فلا تزال ملائكة اللّه تعالى تلعنه حتّى يشيمه عنه .

وقتى مسلمانى بروى برادر خود شمشير كشد فرشتگان او را لعنت كنند تا هنگامى كه شمشير را در غلاف كند.

217 إذا طلب أحدكم من أخيه حاجة فلا يبدأه بالمدحة فيقطع ظهره.

اگر كسى از برادر خويش حاجتى ميخواهد گفتار خود را با مدح آغاز نكند و پشت او را گران بار نكند.

218 إذا ظهر الزّنا و الرّبا في قرية فقد أحلّوا بانفسهم عذاب اللّه.

وقتى زنا كارى و ربا خوارى در دهكده‏اى آشكار شود مردم آن عذاب خدا را بخود خريده اند

219 إذا ظهرت الفاحشة كانت الرّجفة و إذا جار الحكّام قلّ المطر و إذا غدر بأهل الذّمّة ظهر العدوّ.

 

وقتى زنا رواج گيرد زلزله پيدا شود، وقتى حاكمان ستم كنند باران كم شود و وقتى كه باذ ميان خيانت شود دشمنان چيره شوند.

 

‏196


220 إذا علم العالم فلم يعمل كان كالمصباح يضيى‏ء للنّاس و يحرق نفسه.

دانشمندى كه بداند و بكار نبندد مانند چراغ است كه مردم را روشن كند و خود را بسوزد .

221 إذا عمل أحدكم عملا فليتقنه

هر كس كارى ميكند بايد آن  را خوب انجام دهد.

222 إذا عملت سيّئة فأحدث عندها توبة، ألسّرّ بالسّرّ و العلانية بالعلانية.

وقتى كار بدى از تو سر زد از آن توبه كن براى گناه نهانى توبه نهانى و براى گناه آشكار توبه آشكار.

223 إذا عملت الخطيئة في الأرض كان من شهدها فكرهها كمن غاب عنها و من غاب عنها فرضيها كان كمن شهدها.

وقتى گناهى در زمين رخ دهد كسى كه آن را ديده ولى از آن متنفر است، مانند كسيست كه آن را نديده و كسى كه آن را نديده ولى از آن راضيست مانند كسيست كه آن را ديده باشد.

224 إذا غضب أحدكم و كان قائما فليقعد و إن كان قاعدا فليضطجع.

وقتى يكى از شما خشمگين شود اگر ايستاده است بنشيند و اگر نشسته است بخوابد.

225 إذا غضبت فاسكت.

 

وقتى خشمگين شدى خاموش باش‏

 

‏197


226 إذا قالت المرأة لزوجها ما رأيت منك خيرا قطّ فقد حبط عملها.

وقتى زنى بشوهر خود گويد از تو خيرى نديدم اعمال نيكش بى اثر ميشود.

227 إذا قدرت على عدوّك فاجعل العفو شكرا للقدرة عليه.

وقتى بر دشمن خود قدرت يافتى بشكرانه قدرت از او در گذر

228 إذا قدم أحدكم من سفر فليقدم معه بهديّة و لو يلقي في مخلاته حجرا.

وقتى كسى از سفرى مى‏آيد ارمغانى با خود بياورد اگر چه سنگى در توبره خود بيندازد.

229 إذا قصّر العبد في العمل ابتلاه اللّه تعالى بالهمّ.

وقتى بنده‏اى در عمل كوتاهى كند خداوند او را بغم مبتلا سازد.

230 إذا كان اثنان يتناجيان فلا تدخل بينهما.

وقتى دو تن آهسته سخن مى گويند ميان آنها داخل مشو.

231 إذا كان عندك ما يكفيك فلا تطلب ما يطغيك.

اگر چيزى كه مايه كفايت باشد در دسترس دارى در جستجوى آنچه ترا بطغيان واميدارد مباش

232 إذا كانت أمراؤكم

وقتى امراى شما

 

‏198


-خياركم و أغنياؤكم سمحاءكم و أموركم شورى بينكم فظهر الأرض خير لكم من بطنها و إذا كانت أمراؤكم أشراركم و أغنياؤكم بخلاءكم و أموركم إلى نساءكم فبطن الأرض خير لكم من ظهرها .

 

-نيكان شما باشند و ثروت مندان شما بخشندگان ‏باشند و كارها ميان شما بمشورت انجام گيرد پشت زمين از شكم آن براى شما بهتر است و وقتى امراى شما اشرار شما و ثروتمندان شما بخيلان باشند و كارهاى شما به دست زنان افتد شكم زمين براى شما بهتر از پشت آنست.

233 إذا كان يوم القيامة نادى مناد من عمل عملا لغير اللّه فليطلب ثوابه ممّن عمله له .

وقتى روز رستاخيز در آيد بانگ زنى بانگ ميزند كه هر كس كارى براى غير خدا انجام داده پاداش خود را از آنكس كه براى او كار كرده بگيرد.

234 إذا كانت عند الرّجل امرأتان فلم يعدل بينهما جاء يوم القيامة و شقّه ساقط.

وقتى مردى دو زن داشته باشد و ميان آنها بعدالت رفتار نكند روز رستاخيز يك نيمه او افتاده است

235 إذا كانوا ثلاثة فلا يتناجى إثنان دون الثّالث.

وقتى سه تن باهمند دوتاشان آهسته با هم سخن نگويند.

236 إذا كنتم ثلاثة فلا يتناجى

وقتى سه تن باهميد دو تن از شما

 

‏199


-رجلان دون الآخر حتّى تختلطوا بالنّاس فإنّ ذلك يحزنه.

-با هم آهسته سخن نگويند، تا با ديگران مخلوط شويد زيرا اين كار وي را غمگين مى‏كند.

237 إذا كثرت ذنوب العبد فلم يكن له من العمل ما تكفّرها إبتلاه اللّه بالحزن ليكفّرها عنه.

وقتى گناهان بنده فزونى گيرد و كار نيك آنقدر نداشته باشد كه گناهان را جبران كند خداوند او را بغم مبتلا سازد تا گناهانش را جبران كند.

238 إذا لم تستحيي فاصنع ما شئت.

وقتى حيا ندارى هر كار مى خواهى بكن.

239 إذا مات الإنسان انقطع عمله إلاّ من ثلاث صدقة جارية أو علم ينتفع به أو ولد صالح يدعو له.

 

وقتى انسان بميرد دنباله كار هاى نيك او بريده شود جز سه چيز صدقه جارى و دانشى كه كسان از آن بهره‏ور شوند و فرزند درست كاريكه براى او دعا كند.

240 إذا مات ولد العبد قال اللّه تعالى لملآئكته قبضتم ولد عبدي؟فيقولون نعم فيقول ماذا قال عبدي؟فيقولون حمدك

وقتى فرزند بنده‏اى بميرد خداوند بفرشتگان گويد فرزند بنده مرا گرفتيد؟گويند آرى گويد بنده من چه گفت؟گويند ترا سپاس گزاشت و گفت همه ما متعلق به‏

 

‏200


-و استرجع فيقول اللّه ابنوا لعبدي بيتا في الجنّة و سمّوه بيت الحمد.

-خدا هستيم و بسوى او باز ميگرديم خداوند گويد براى بنده من خانه اى در بهشت بسازيد و آنرا«خانه سپاسگزارى نام»نهيد.

241 إذا مات صاحبكم فدعوه لا تقعوا فيه

وقتى كسى بميرد وي  را بگذاريد و از او بد نگوئيد .

242 إذا مات العبد قال النّاس ما خلّف و قالت الملآئكة ما قدّم  

وقتى بنده‏اى بميرد مردم گويند چه بجا گذاشت و فرشتگان گويند چه همراه آورد؟

243 إذا نظر أحدكم إلى من فضّل عليه في المال و الخلق فلينظر إلى من هو أسفل منه.

وقتى كسي را كه در مال و جمال از شما پيش است مينگريد بكسى كه از شما پست‏تر است نيز نظرى بيفكنيد.

244 إذا هممت بأمر فاستخر ربّك فيه سبع مرّات ثمّ انظر إلى الّذي يسبق إلى قلبك فإنّ الخيرة فيه.

 

وقتى بكارى تصميم گرفتى هفت بار استخاره كن سپس بنگر دل تو به كدام طرف نگران است زيرا نيكى در آن است.

245 إذا وجد أحدكم لأخيه

اگر كسى نصيحتى براى برادر

 

‏201


-نصحا في نفسه فليذكره له.

-خود در خاطر مى‏بايد باو ياد آورى كند.

246 إذا وسّد الأمر إلى غير أهله فانتظر السّاعة.

وقتى كار را بدست نا اهلان سپارند منتظر رستاخيز باش.

247 إذا وقّع في الرّجل و أنت في ملاء فكن للرّجل ناصرا و للقوم زاجرا و قم عنهم.

وقتى در انجمنى كه تو هستى در باره مردى بد ميگويند آن مرد را يارى كن و آن گروه را از بد گوئى باز دار و از آنجا برخيز.

248 أذكر اللّه فإنّه عون لك على ما تطلب.

خداوند را ياد كن زيرا او در كارها ياور تو است.

249 أذكروا محاسن موتاكم و كفّوا عن مساويهم.

نيكى‏هاى مردگان خود را ياد كنيد و از بديهايشان چشم بپوشيد.

250 أذلّ النّاس من أهان النّاس.

خوارترين مردم كسى است كه مردم را خوار شمارد.

251 أربع إذا كنّ فيك فلا عليك ما فاتك من الدّنيا صدق الحديث و حفظ الأمانة و حسن الخلق و عفّة مطعم.

چهار چيز است كه اگر دارى بر آنچه ندارى غم مخور: راستى گفتار و حفظ امانت و نيكى خلق و عفت در كار خوراك.

 

‏202


252 أربعة قليلها كثير: ألفقر و الوجع و العداوة و النّار.

چهار چيز است كه اندك آن بسيار است بينوائى و درد و دشمنى و آتش.

253 أربعة يبغضهم اللّه تعالى: ألبيّاع الحلاّف و الفقير المختال و الشّيخ الزّاني و الإمام الجائر.

چهار كس را خداوند دشمن دارد، فروشنده قسم خور، فقير متكبر و پير زنا كار و پيشواى ستمگر .

254 أربع حقّ على اللّه تعالى أن لا يدخلهم الجنّة و لا يذيقهم نعيمها: مدمن خمر و آكل الرّبا و آكل مال اليتيم بغير حقّ و العاقّ لوالديه.

چهار كس را خداوند ببهشت درنيارد و از نعيم آن نچشاند، شرابخوار و رباخوار و آنكس كه مال يتيم بناحق خورد و آنكس كه پدر و مادر از او ناخشنود باشند.

255 أربع خصال من الشّقاء: جمود العين و قساوة القلب و بعد الأمل و حبّ البقاء.

چهار چيز نشان بدبختى است خشكى چشم و سختى دل و آرزوى دراز و حب بقا (بيش از حد لزوم)

256 أربع لا يدخل بيتا واحدة منها إلا خرب و لم يعمر

چهار چيز است كه هر يك از آنها در خانه‏اى در آيد خراب شود و ببركت آباد نگردد،

 

‏203


-بالبركة: ألخيانة و السّرقة و شرب الخمر و الزّنا.

-خيانت ودزدى و شرابخوارى و زنا.

257 أربع من سعادة المرء أن تكون زوجته صالحة و أولاده أبرارا و خلطاؤه صالحين و أن يكون رزقه في بلده.

 

چهار چيز نشان خوشبختى مرد است، زنش پارسا باشد و فرزندانش نيكوكار باشند، و معاشرانش صالح باشند و روزى خويش را در شهر خود بدست آورد.

258 أربع من كنّ فيه حرّمه اللّه تعالى على النّار و عصمه من الشّيطان من ملك نفسه حين يرغب و حين يرهب و حين يشتهي و حين يغضب.

چهار چيز است كه هر كه دارد خدايش بر آتش حرام و از شيطان حراست كند آنكه بهنگام رغبت و هنگام بيم و وقت شهوت و موقع غضب عنان خويش از كف نگذارد.

259 أربع من أعطيهنّ فقد أعطي خير الدّنيا و الآخرة لسان ذاكر و قلب شاكر و بدن على البلآء صابر و زوجة لا تبغيه خونا في نفسها و لا ماله.

چهار چيز است كه هر كس از آن بهره دارد. از نيكى دو جهان بهره ‏ور است، زبانى كه ياد خدا كند و قلبى كه سپاس پروردگار گذارد و تنى كه بر بلا صبور باشد و زنى كه بناموس و مال وى خيانت نكند

 

‏204


260 أربى الرّبا شتم الأعراض و أشدّ الشّتم الهجاء و الرّاوية أحد الشّاتمين.

بدترين رباها ناسزائى است كه درباره عرض كسان گويند و سخت ترين ناسزاها هجو است و كسيكه هجا را نقل كند يكى از ناسزا گويان است.

261 إرحم من في الأرض يرحمك من في السّماء.

به آنها كه در زمينند رحم كن تا آنكه در آسمان است بر تو رحم كند.

262 إرحموا عزيزا ذلّ و غنيّا افتقر و عالما ضاع بين جهّال.

بر سه كس رحم كنيد، عزيزى كه خوار شده و ثروتمندى كه فقير گشته و دانشمندى كه ميان جاهلان گمنام مانده.

263 إرحموا ترحموا و اغفروا يغفر لكم

كسان را رحم كنيد تا به شما رحم كنند ديگران را ببخشيد تا بخشيده شويد.

264 إرفعوا ألسنتكم عن المسلمين و إذا مات أحد منهم فقولوا فيه خيرا

زبان خود را از بد گوئى مسلمانان باز داريد، اگر كسى مرد درباره او بنيكى سخن گوئيد.

265 أرقّاءكم أرقأكم فأطعموهم ممّا تأكلون و ألبسوهم

بندگان خود را رعايت كنيد هر چه ميخوريد بآنها بخورانيد و

 

‏205


-ممّا تلبسون و إن جاؤا بذنب لا تريدون أن تغفروه فبيعوا عباد اللّه و لا تعذّبوهم.

-هر چه مى‏پوشيد بآن‏ها بپوشانيد و اگر گناهى كردند كه نميخواهيد ببخشيد آنها را بفروشيد و عذابشان ندهيد.

266 أرقّاؤكم إخوانكم فأحسنوا إليهم إستعينوهم على ما غلبكم و أعينوهم على ما غلبهم .

بندگان شما برادران شما هستند با آنها نيكى كنيد آنها را در كارهاى مشكل خود بكمك گيريد و آنها را در كارهاى مشكل كمك كنيد.

267 إرموا و اركبوا و أن ترموا أحبّ إلىّ من أن تركبوا كلّ شيى‏ء يلهو به الرّجل باطل إلاّ رمى الرّجل بقوسه أو تأديبه فرسه أو ملاعبته امرأته فإنّهنّ من الحقّ و من ترك الرّمى بعد ما علمه فقد كفر الّذي علّمه.

تير اندازى كنيد و سوارى كنيد اگر تيراندازى كنيد بيشتر دوست دارم كه سوارى كنيد هر چيزى كه مرد بدان سر گرم شود بيهوده است جز آنكه مردى با كمان خود تير اندازد يا اسب خود را تربيت كند يا با زن خود بازى كند همه اينها حق است و هر كس تيراندازى آموزد و آن را ترك كند حق معلم خود را ادا نكرده است.

268 إزهد في الدّنيا يحبّك اللّه و ازهد فيما في أيدي النّاس

از دنيا چشم بپوش تا خدا ترا دوست دارد. و از آنچه در دست مردم است چشم بپوش تا مردم ترا

 

‏206


-يحبّك النّاس.

 

-دوست دارند.

269 أزهد النّاس في العالم أهله و جيرانه.

كسان و همسايگان مرد دانشمند از همه مردم نسبت به او بى رغبت ترند.

270 أزهد النّاس من لم ينس القبر و البلاء و ترك أفضل زينة الدّنيا و آثر ما يبقى على ما يفنى و لم يعدّ غدا من أيّامه و عدّ نفسه في الموتى.

زاهدترين مردم آنكس است كه قبر و بلا را فراموش نكند و از بهترين زينت دنيا چشم بپوشد و نعمت باقى را بر نعمت فانى ترجيح دهد و فردا را از عمر خويش حساب نكند و خود را در رديف مردگان شمارد.

271 إستتمام المعروف خير من إبتدائه.

 

انجام دادن كار نيك بهتر از آغاز كردن آنست.

272 إستحي من اللّه إستحياءك من رجلين من صالحي عشيرتك

از خدا مانند دو تن از خويشان صالح خود شرمگين باش.

273 إستحيوا من اللّه تعالى حقّ الحياء فإنّ اللّه قسّم بينكم أخلاقكم كما قسم بينكم أرزاقكم.

از خداوند چنانكه بايد آزرم داشته باشيد زيرا خداوند اخلاق شما را نيز مانند روزيتان ميان شما تقسيم كرده است.

 

‏207


274 إستحيوا من اللّه حقّ الحياء من استحيى من اللّه حقّ الحياء فليحفظ الرّأس و ما وعى و ليحفظ البطن و ما حوى و ليذكر الموت و البلاء و من أراد الآخرة ترك زينة الحياة الدّنيا فمن فعل ذلك فقد استحيا من اللّه حقّ الحياء.

از خداوند چنانكه شايسته است شرم كنيد، هر كه از خدا چنانكه شايد شرم كند سر و اعضاى آن را از گناه نگهدارد و شكم و متعلقات آن را از ناروا حفظ كند و مرگ و بلا را بخاطر داشته باشد و هر كه نعيم آن جهان را خواهد زينت اين جهان را ترك كند و هر كه چنين كند از خدا چنانكه بايد شرم كرده است.

275 إسترشدوا العاقل ترشدوا و لا تعصوه فتندموا.

از خردمند رهبرى جوئيد تا براه راست برسيد و وى را نافرمانى نكنيد كه پشيمانى بريد.

276 إستعدّ للموت قبل نزول الموت.

پيش از آنكه مرگ درآيد براى آن آماده باش.

277 إستعيذوا باللّه من شرّ جار المقام فإنّ جار المسافر إذا شاء أن يزايل زايل.

از شر همسايه مقيم، بخدا پناه بريد زيرا همسايه مسافر اگر خواهد از او بر كنار شود، بر كنار شود.

278 إستعيذوا باللّه من الفقر و

بخدا پناه بريد از فقر و عيالمندى‏

 

‏208


-العيلة و من أن تظلموا أو تظلموا.

-و اينكه ظلم كنيد يا تحمل ظلم كنيد.

279 إستعيذوا باللّه من شرار النّساء و كونوا من خيارهنّ في حذر

از زنان بد بخدا پناه ببريد و از نيكانشان بپرهيزيد.

280 إستعيذوا باللّه من العين فإنّ العين حقّ.

از چشم بد بخدا پناه ببريد زيرا چشم حق است.

281 إستعينوا على أموركم بالكتمان فإنّ كلّ ذي نعمة محسود.

بوسيله پرده پوشى بر انجام كارهاى خود يارى جوئيد زيرا هر كه نعمتى دارد محسود كسانست .

282 إستعينوا على النّساء بالعرى فإنّ إحداهنّ إذا كثرت ثيابها و أحسنت زينتها أعجبها الخروج.

 

از بى‏لباسى براى نگهدارى زنان كمك جوئيد زيرا زن وقتى لباس فراوان و زينت كامل دارد مايل به بيرون رفتن است.

283 إستغنوا عن النّاس و لو بشوص السّواك.

از مردم بى نياز باشيد و يك قطعه چوب مسواك هم از آن‏ها نخواهيد.

 

‏209


284 إستفت نفسك و إن أفتاك المفتون.

نيكى و بدى چيزها را از دل خويش بپرس، ديگران هر چه ميخواهند بگويند

285 إستقم و ليحسن خلقك للنّاس

استوار باش و رفتار خويش را درباره مردم نيك ساز.

286 إستقيموا و نعما إن إستقمتم.

استوار باشيد و چه نيكست كه استوار باشيد.

287 إستوصوا بالنّساء خيرا فإنّ المرأة خلقت من ضلع أعوج و إنّ أعوج شيى‏ء في الضّلع أعلاه فإن ذهبت تقيمه كسرته و إن تركته لم يزل أعوج فاستوصوا بالنّساء خيرا.

با زنان بنيكى رفتار كنيد زيرا زن از دنده كج خلق شده است و در دنده آنچه كج تر است بالاتر است و اگر بخواهيد راستش كنيد آنرا مى‏شكنيد و اگر رهايش كنيد كج ميماند. پس با زنان بنيكى رفتار كنيد.

288 إستووا و لا تختلفوا فتختلف قلوبكم.

با يكديگر برابر شويد و مختلف مشويد تا دلهايتان مختلف نشود.

289 إستووا تستو قلوبكم و تماسّوا تراحموا.

با يكديگر برابر شويد تا دل هايتان برابر شود و با يكديگر آميزش كنيد تا بهم رحم كنيد .

 

‏210


290 أسدّ الأعمال ثلاثة ذكر اللّه على كلّ حال و الإنصاف من نفسك و مواساة الأخ في المال

استوارترين كارها سه چيز است ياد خداوند در همه حال و رعايت انصاف بر ضرر خويش و تقسيم مال با برادر دينى.

291 أسرع الخير ثوابا البرّ و صلة الرّحم و أسرع الشّرّ عقوبة ألبغى و قطيعة الرّحم .

پاداش نيكوكارى و پيوند خويشاوندان از نيكى‏هاى ديگر زودتر ميرسد و كيفر ستمكارى و بريدن از خويشاوندان از بدى‏هاى ديگر سريعتر ميرسد

292 أسرع الدّعاء إجابة دعاء غائب لغائب .

دعائى كه غائبى براى غائبى ديگر كند از همه دعاها زودتر مستجاب مى‏شود.

293 إسمح يسمح لك.

 

با كسان سهل انگارى كن تا با تو سهل انگارى كنند.

294 إشتدّ غضب اللّه على من زعم أنّه ملك الأملاك لا ملك إلاّ اللّه.

خشم خدا بر آنكه گمان مى كند ملك ملكان است بسيار سخت است ملكى جز خدا نيست.

295 إشتدّ غضب اللّه على الزّناة.

 

خشم خدا نسبت بزناكاران بسيار سخت است.

 

‏211


296 إشتدّي أزمّة تنفرجي.

وقتى كار بنهايت سختى رسيد راه چاره پيدا مى‏شود.

297 إشتدّ غضب اللّه على امرأة أدخلت على قوم ولدا ليس منهم يطّلع على عوراتهم و يشركهم في أموالهم.

 

زنى كه فرزندى«بخطا پديد آورد»و بر خانواده ‏اى در آورد كه بناحق محارم آنها را ببيند و در اموالشان شركت كند خشم خدا نسبت بوى بسيار سخت است.

298 إشتدّ غضب اللّه على من ظلم من لا يجد ناصرا غير اللّه.

آنكس كه بر بينوائى كه بجز خدا پناهى ندارد ستم ميكند خشم خدا نسبت باو بسيار سخت است

299 أشجع النّاس من غلب هواه.

شجاعترين مردم آنكس است كه بر هوس خويش تسلط يابد.

300 أشدّ النّاس عذابا يوم القيامة إمام جائر.

روز رستاخيز عذاب پيشواى ستمگر از همه كس سختتر است

301 أشدّ النّاس بلاء ألأنبياء ثمّ الأمثل فالأمثل يبتلي الرّجل على حسب دينه فإن كان في دينه صلبا إشتدّ بلاؤه

ابتلاى پيغمبران از همه مردم سخت‏تر است و پس از آن هر كه بآنها نزديكتر باشد، مرد باندازه قوت دين خود بلا مى‏بيند اگر دين او محكم باشد ابتلاى او سخت است‏

 

‏212


و إن كان في دينه رقّة إبتلى على قدر دينه فما يبرح البلاء بالعبد حتّى يتركه يمشي على الأرض و ما عليه خطيئة.

و اگر دين او سست باشد باندازه دين خود بلا مى‏بيند بلا بر بنده فرو مى‏آيد تا همه گناهان او را پاك كند.

302 أشدّ النّاس عذابا للنّاس في الدّنيا أشدّ النّاس عذابا عند اللّه يوم القيامة.

آنكه در دنيا مردم را بيشتر آزار كند در روز رستاخيز پيش خدا از همه مردم عذاب وى سخت تر است.

303 أشدّ النّاس عذابا يوم القيامة من يري النّاس أنّ فيه خيرا و لا خير فيه.

در روز رستاخيز از همه مردم عذاب آنكس سخت‏تر است كه مردم گمان ميكنند خيرى در او هست ولى خيرى در او نيست.

304 أشدّ النّاس عذابا يوم القيامة عالم لم ينفعه علمه.

روز رستاخيز عذاب دانشمندى كه از دانش خود بهره نمى‏برد از همه مردم سخت‏تر است.

305 أشدّ النّاس حسرة يوم القيامة رجل أمكنه طلب العلم في الدّنيا فلم يطلبه و رجل علّم علما فانتفع به من سمعه منه

دو كس روز رستاخيز از همه مردم بيشتر حسرت ميخورند يكى مردى كه در دنيا براى طلب دانش فرصت داشته ولى به جستجوى آن برنخاسته است يكى ديگر مردى كه دانشى بديگرى آموخته و

 

‏213


-دونه.

-شاگرد وى از آن بهره ‏مند شده ولى او بى بهره مانده است.

306 أشدّكم من ملك نفسه عند الغضب و أحلمكم من عفى بعد المقدرة.

نيرومندترين شما كسى است كه هنگام غضب بر خود تسلط داشته باشد و بردبارترين شما كسى است كه پس از قدرت از گناه كسان در گذرد.

307 أشرف الإيمان أن يأمنك النّاس و أشرف الإسلام أن يسلم النّاس من لسانك و يدك.

بهترين ايمان آنست كه مردم از تو در امان باشند و بهترين اسلام آنست كه مردم از دست و زبان تو بسلامت مانند.

308 أشرف الزّهد أن يسكن قلبك على ما رزقت و إنّ أشرف ما تسأل من اللّه عزّ و جلّ العافية في الدّين و الدّنيا.

بهترين زهدها آنست كه از آنچه دارى خشنود باشى و بهترين چيزى كه از خدا توان خواست عافيت دين و دنياست.

309 أشعر كلمة تكلّم بها العرب كلمة لبيد: ألا كلّ شيى‏ء ما خلا اللّه باطل.

بهترين شعرى كه عرب گفته سخن لبيد است كه گويد بجز خدا همه چيز باطل است.

 

‏214


310 إشفقوا تحمدوا و تؤجروا.

مهربان باشيد تا شما را ستايش كنند و پاداش يابيد.

311 أشقى الأشقياء من اجتمع عليه فقر الدّنيا و عذاب الآخرة

از همه بدبختان بدبخت‏تر كسى است كه فقر دنيا و عذاب آخرترا با هم دارد.

312 أشكر النّاس أشكرهم للنّاس.

از همه مردم سپاسگزارتر آن كس است كه بهتر سپاس مردم را مى‏گزارد.

313 أشيدوا النّكاح و أعلنوه.

عقد نكاح را محكم كنيد و آنرا علنى سازيد.

314 أصابتكم فتنة الضّرّاء فصبرتم و إنّ أخوف ما أخاف عليكم فتنة السّرّاء من قبل النّساء إذا تسوّرن الذّهب و لبسن ربط الشّام و عصب اليمن و أتعبن الغنيّ و كلّفن الفقير ما لا يجد.

فتنه سخت را ديديد و صبر كرديد و من از فتنه‏ اى سخت‏تر بر شما بيم دارم كه از طرف زنان مي آيد هنگامى كه النگوى طلا بدست و پارچه‏ هاى فاخر ببر كنند و توانگران را بزحمت اندازند و از فقير چيزى كه بدان دسترس ندارد بخواهند.

315 أصدق الرّؤيا بالأسحار.

راست‏ترين خوابها را در سحر گاه توان ديد،

 

‏215


316 أصرم الأحمق.

 

با احمق آميزش مكن.

317 أصلح النّاس أصلحهم للنّاس.

بهترين مردم كسى است كه براى مردم سودمندتر است.

318 أصلح بين النّاس ولو تعني الكذب.

ميان مردم را باصلاح آراگر چه با دروغ باشد.

319 أصلحوا دنياكم و اعملوا لآخرتكم كأنّكم تموتون غدا.

دنياى خويش را اصلاح كنيد و براى آخرت خويش بكوشيد چنانكه گوئى فردا خواهيد مرد،

320 إصنع المعروف إلى من هو أهله و إلى غير أهله فإن أصبت أهله أصبت أهله و إن لم تصب أهله كنت أنت أهله.

با آنكس كه سزاوار نيكى است و آنكس  كه سزاوار آن نيست نيكى كن، اگر نيكى تو باهل آن رسيد چه بهتر وگرنه تو خود اهل آن هستى.

321 إضمنوا لي ستّا من أنفسكم أضمن لكم الجنّة أصدقوا إذا حدّثتم و أوفوا إذا وعدتم و أدّوا إذا ائتمنتم و احفظوا

شش چيز را از طرف خود براى من تعهد كنيد تا من بهشت را براى شماها تعهد كنم وقتى سخنى مى گوئيد راست گوئيد و وقتى وعده ميدهيد وفا كنيد. وقتى امانت به‏

 

‏216


-فروجكم و غضّوا أبصاركم و كفّوا أيديكم.

-شما سپردند رد كنيد، خويشتن را از آميزشهاى ناپاك حفظ كنيد، چشمهاى خود را«از نگاههاى نا روا»ببنديد و دست خويش را«از اعمال ناپسند»نگهداريد.

322 إضمنوا لي ستّ خصال أضمن لكم الجنّة لا تظالموا عند قسمة مواريثكم و أنصفوا النّاس من أنفسكم و لا تجبنوا عند قتال عدوّكم و لا تغلوا غنائمكم و امنعوا ظالمكم من مظلومكم .

 

شش صفت را براى من تعهد كنيد تا بهشت را براى شما تعهد كنم، هنگام تقسيم ارث بيكديگر ستم مكنيد؛با مردم به انصاف رفتار كنيد و هنگام جنگ با دشمن ترسان مباشيد و در غنائم خيانت مكنيد و ظالم را از مظلوم دفع كنيد.

323 أطلبوا الرّزق في خبايا الأرض.

روزى را در نهانگاههاى زمين بجوئيد.

324 أطلبوا العلم و لو بالصّين فإنّ طلب العلم فريضة على كلّ مسلم إنّ الملائكة تضع أجنحتها لطالب العلم رضا

دانش را بجوئيد اگر چه در چين باشد زيرا طلب دانش بر هر مسلمانى واجب است و فرشتگان بال خويش را براى طالب علم پهن مى‏كنند زيرا از آنچه وى در طلب‏

 

‏217


-بما يطلب.

-آنست خشنود هستند.

325 أطلبوا الحوائج بعزّة الأنفس فإنّ الامور تجري بالمقادير.

حوائج خويش را با عزت نفس بجوئيد زيرا كارها جريان مقدر دارد،

326 أطلب العافية لغيرك ترزقها في نفسك.

عافيت را براى ديگران بخواه تا نصيب تو شود.

327 أطلبوا العلم من المهد إلى اللّحد.

از گهواره تا گور دانش بجوئيد.

328 أطعموا طعامكم الأتقياء و أولوا معروفكم المؤمنين.

غذاى خود را به پرهيزكاران بخورانيد و نيكيهاى خود را در باره مؤمنان انجام دهيد.

329 أطلبوا الفضل عند الرّحماء من أمّتي تعيشوا في أكنافهم و لا تطلبوه من القاسية قلوبهم .

بزرگوارى را در پيش رحيمان امت من بجوئيد و در پناه آنها زندگى كنيد و آن را از سنگ دلان مجوئيد.

330 إطّلع في القبور و اعتبر بالنّشور.

در قبرها بنگر و از رستاخيز پند آموز

 

‏218


331 إطّلعت في الجنّة فرأيت أكثر أهلها الفقراء و اطّلعت في النّار فرأيت أكثر أهلها النّساء.

در بهشت نگريستم و ديدم كه بيشتر مردم آن فقيرانند و در جهنم نگريستم و ديدم كه بيشتر مردم آن زنانند.

332 أطيب الكسب عمل الرّجل بيده.

بهترين كسبها آنست كه مرد با دست خود كار كند.

333 أطيب كسب الرّجل المسلم سهمه في سبيل اللّه.

بهترين كسب مرد مسلمان تيرى است كه در راه خدا مياندازد

334 أطيب الطّيب المسك.

بهترين بوهاى خوش مشك است.

335 أعبد اللّه كأنّك تراه فإن كنت لا تراه فإنّه يراك.

خداى را چنان پرستش كن كه گوئى او را مى‏بينى اگر تو او را نمى‏بينى او ترا ميبيند.

336 إعتبروا الصّاحب بالصّاحب.

يار را بيار توان سنجيد

337 أعجز النّاس من عجز عن الدّنيا و أبخل النّاس من بخل بالسّلام .

عاجزترين مردم آنكس است كه از كار دنيا عاجز ماند و بخيل‏ترين مردم آنكس است كه در اداى سلام بخل ورزد.

 

‏219


338 أعدي عدوّك نفسك الّتي بين جنبيك.

خطرناكترين دشمن تو نفس تو است كه ميان دو پهلوى تو است.

339 أعدى عدوّك زوجتك الّتي تضاجعك و ما ملكت يمينك.

خطرناكترين دشمن تو همسر تو است كه با تو همخوابه است و مملوك تو.

340 أعدل النّاس من رضى للنّاس ما يرضى لنفسه و كره لهم ما كره لنفسه.

عادل تر از همه مردم كسى است كه آنچه براى خود پسندد براى مردم نيز پسندد و آنچه بر خود روا ندارد بر مردم روا ندارد

341 إعدلوا بين أولادكم بالنّحل كما تحبّون أن يعدلوا بينكم في البرّ و اللّطف.

 

شما كه ميخواهيد فرزندانتان در نيكى و محبت با شما بعدالت رفتار كنند در كار بخشش با آنها بعدالت رفتار كنيد.

342 أعذر اللّه إلى امرى‏ء أخّر أجله حتّى بلغ ستّين سنة.

هر كس را خداوند تا شصت سال زنده نگاهدارد در عذر را به روى او بسته است.

343 أعروا النّساء يلزمن الحجال.

زنان را بى لباس بگذاريد تا در خانه بمانند.

 

‏220


344 أعزّ أمر اللّه يعزّك اللّه.

كار خدا را عزيز دار تا خدايت عزيز كند.

345 أعزل الأذى عن طريق المسلمين.

مانع از راه مسلمانان دور كن.

346 أعطي و لا توكئي فيوكأ عليك.

ببخش و تنگ مگير كه بر تو تنگ گيرند.

347 أعط السّائل و لو جاءك على فرس و أعط الأجير حقّه قبل أن يجفّ عرقه.

بگدا چيزى بده و گر چه بر اسب بنزد تو آمد و مزد اجير را پيش از آنكه عرقش خشك شود بپرداز .

348 أعطيت جوامع الكلم و اختصر لي الكلام اختصارا.

كلمات جامع و پر معنى را بمن بخشيدند و سخن براى من پيچيده و مختصر شد.

349 أعظم العبادة أجرا أخفيها.

پراجرترين عبادت‏ها آنست كه نهانتر باشد.

350 أعظم النّاس همّا ألمؤمن يهتمّ بأمر دنياه و أمر آخرته.

مؤمن از همه مردم گرفتارتر است زيرا بايد بكار دنيا و آخرت هر دو برسد

351 أعظم النّاس حقّا على المرأة

شوهر از همه كس بيشتر بر زن‏

 

‏221


-زوجها و أعظم النّاس حقّا على الرّجل أمّه.

-حق دارد و مادر از همه كس بيشتر بر مرد حق دارد.

352 أعظم الخطايا أللّسان الكذوب.

سر گناهان، زبان دروغ پرداز است.

353 أعظم الظّلم ذراع من الأرض ينتقصه المرء من حقّ أخيه ليست حصاة أخذها إلاّ طوّقها يوم القيامة.

 

بزرگترين ستمها آنست كه مردى يك ذراع زمين از حق برادر خويش بگيرد، هر ريگى كه بدين طريق در تصرف او در آيد روز رستاخيز در گردن او طوقى ميشود

354 أعظم النّاس في الدّنيا خطرا من لم يجعل للدّنيا عنده خطرا.

در دنيا قدر كسى بيشتر است كه دنيا در نظرش قدر ندارد

355 أعظم النّاس قدرا من ترك ما لا يعنيه.

عاليقدر از همه مردم كسيست كه در آنچه بدو مربوط نيست مداخله نكند.

356 أعظم النّساء أحسنهنّ وجوها و أرخصهنّ مهورا.

بهترين زنان آن است كه رويش خوبتر و مهرش كمتر است

357 أعظم النّساء بركة أقلّهن

 از همه زنان پربركت‏تر آنست‏

 

‏222


-مؤنة.

-كه خرجش كمتر باشد.

358 أعقل النّاس أشدّهم مداراة للنّاس.

عاقلتر از همه مردم كسى است كه با مردم بيشتر مدارا كند.

359 إعقلها و توكّل.

زانوى شتر را ببند و توكل كن

360 أعلم النّاس من جمع علم النّاس إلى علمه.

دانشمندتر از همه مردم كسى است كه دانش ديگران را بدانش خود بيفزايد.

361 إعلم أنّ الخلائق لو اجتمعوا على أن يعطوك شيئا و لم يرد اللّه أن يعطيك لم يقدروا عليه أو يصرفوا عنك شيئا أراد اللّه أن يصيبك به لم يقدروا على ذلك فإذا سئلت فاسأل اللّه و إذا استعنت فاستعن باللّه.

بدانكه اگر جهانيان بخواهند چيزى بتو بدهند و خداوند نخواهد نميتوانند و اگر جهانيان بخواهند چيزى را كه خداوند براى تو خواسته از تو منع كنند نميتوانند بنابراين وقتى چيزى ميخواهى از خدا بخواه و وقتى كمك مى‏جوئى از خدا بجوى

362 إعلم أنّ ما أصابك لم يكن ليخطأك و ما أخطأك لم

بدانكه آنچه بتو رسيده ناچار ميرسيد و آنچه از تو فوت شده‏

 

‏223


-يكن ليصيبك.

 

-بناچار فوت ميشد.

363 إعلم أنّ النّصر مع الصّبر و أنّ الفرج مع الكرب و أنّ مع العسر يسرا.

بدانكه ظفر قرين صبر است و كشايش قرين رنج و بدنبال سختى سستى‏اى هست.

364 إعلم أنّ القلم قد جرى بما هو كائن.

بدان كه قلم تقدير، بر همه شدنيها رفته است.

365 إعلم أنّه ليس منكم من أحد إلاّ مال وارثه أحبّ إليه من ماله. مالك ما قدّمت و مال وارثك ما أخّرت.

 

بدانيد كه همه شما مال وارث خويش را از مال خويش بيشتر دوست داريد. مال تو آنست كه از پيش ميفرستى و مال وارث آنست كه بجا ميگذارى.

366 أعمار أمّتي ما بين السّتّين إلى السّبعين.

عمرهاى امت من ميان شصت و هفتاد سال است.

367 إعمل عمل امرى‏ء يظنّ أنّه لن يموت أبدا و احذر حذر امرى‏ء يخشى أن يموت غدا.

چنان كار كن كه گوئى هيچ وقت نخواهى مرد و چنان بيمناك باش كه گوئى فردا خواهى مرد.