اخبار نجف آباد

بازداشت والدین شهید

بازداشت والدین شهید

بازداشت والدین شهید مش مرتضی، جوراب هایش را که برای چندمین بار روی حباب یک لامپ سوخته وصله کرده بود، از روی میز کنار آشپرخانه برداشت و لنگ لنگان رفت به سمت کلید وانت کنار قاب عکس پسراش. فاطمه همین جور که سوپ جو به دهان بی دندان مادر می ریخت، گفت: بابا راستی امشب