اداره پست
السَّلامُ عليكم:
و
عليكمُ السَّلامُ و رحمةُ اللَّه.
خوش آمديد:
أَهْلا و سَهْلاً و مَرْحَباً.
حضرتعالی اهل چه کشوری هستيد؟
..حَضْرَتُکَ مِنْ أينَ؟
من ايرانی هستم انا إيرانيّ
(أنا مِنْ إيران).
چگونه ميتوانم اين بستههاي
پستي را به ايران ارسال كنم؟َ
كَيْفَ يُمْكِنُني
اِرْسَالُ هذه الطُّرُودِ اِلَی إيران؟
دوست عزيزم لطفاً آدرس پستي
خودت را بنويس.
صَدِيقِي العزيز
مِنْ فَضْلِكَ أُكْتُبْ عنوانَكَ
البَرِيديّ.
آدرس پُستي خودم را كجا بنويسم؟
أَيْنَ أَكْتُبُ عنواني البَرِيديّ؟
آدرس پُستي خودتان را اينجا بنويسد.
أَكْتُبُ عنوانک البَرِيديّ هنا.
آدرس فرستنده و گيرنده و كد پستي را
فراموش نكنيد.
لاتَنْسَ عُِـنْوانَ
المُرسَل اِلَيهِ و عُِـنْوانَ المُرسِل و
الرَّمْزَ البَرِيديّ.
شمارة صندوق پستي خودت را نيز ثبت کن.
سَجِّلْ أيضاً رَقَمَ صُنْدُوقِكَ
البَرِيديّ.
بدان نياز ندارم زيرا من نام خيابان،
محله، پلاك منزل و كد پستي را مينويسم.
لَسْتُ بِحَاجَةٍ اِلَيْهِ
لانَّنِي أَكْتُبُ اسمَ الشَّارِعِ و
الحَارَةَ (الحَيّ) و رقمَ البَيْتِ و
الرَّمْز البَرِيديّ.
آيا پُست الكترونيكي (ايميل)
داريد؟
هَلْ عِنْدَكَ البَرِيدُ
الاِلكترونِيّ (الايمَيل)؟
بله، البته، من ايميلي با
نام ... دارم. نَعَم (أيوه) ،
بِالطَّبْعِ، عندي ايميل باسم ...
پس ايميل خودت را نيز بنويس.
فَاکْتُبْ إيمَيلک أيضاً.
نامة شما سفارشي است؟
رِسالَتُكَ مُسَجَّلةٌ (مَضْمُونةٌ)؟
متوجه منظور شما نشدم.
لَمْ أَنْتَبِهْ ما تَقْصُدُ.
منظورم اين بود که پُست سفارشي
ميخواهيد؟
قصدي هو
أَنَّکَ تُرِيدُ البَرِيدَ المُسَجَّلَ؟
با پست هوايي ميخواهيد يا با
پست عادي؟
تُريد بِالْبَرِيدِ
الجَوِّيّ أَمْ بِالبَريدِ العادي؟
براي هر كيلو چه مبلغي
دريافت ميكنيد؟ كَمْ تَسْتَلِمُ
(تَأْخُذُ) لكيلو واحد؟
30 دلار:
ثَلاثِينَ دُولاراً.
من مدتي پيش ميخواستم وسيلهاي به
ايران ارسال كنم، آنها براي هر كيلو 25
دلار ميخواستند.
أنا مُنْذُ فَتْرَةٍ كُنْتُ
أُرِيدُ أَنْ أُرْسِلَ غَرَضاً (ل، س)
اِلَی إيران فكانُوا يُريدونَ عَلَی
الكيلو 25 دولاراً.
بله، سخن شما درست است ولي از سه
ماه پيش قيمتها تغيير كرده است.
نعم، كلامُكَ حَقٌّ ولكن
تَغَيَّرَتِ الاَسْعَارُ مُنْذُ ثَلاثَةِ
أَشْهُرٍ.
به هر حال اكنون چكار كنم؟ عَلَی
كُلِّ حَالٍ ماذَا أَفْعَلُ الآنَ؟
تمبرها را روي آن الصاق كن.
أَلْصِقْ الطَّوابِعَ عَلَيْهِ.
باجة تمبر فروشي كجاست؟
أَيْنَ
شُبَّاكُ الطَّوابِعِ؟
از كدام باجه تمبرها را بخرم؟ مِنْ
أَيَّةِ نافِذَةٍ أَشْتَرِي الطَّوابِعَ؟
از آن باجه.
مِنْ تِلْكَ النَّافِذَةِ.
آقا، پاكت نامه و تمبر
ميخواهم. سَيِّدي أُرِيدُ الظَّرْفَ
(ظَرْفَ الرِّسَالةِ) و الطَّوابِع.
منظور شما تمبر پستي است يا
تمبر يادگاري؟
تَقْصُدُ
الطَّابِعَ البَرِيدِيّ أَوِ الطَّابِعَ
التِّذْكارِيّ؟
تمبر پستي مي خواهم.
أُريدُ الطَّابِعَ البَرِيدِيّ.
بسيار سپاسگزارم.
شكراً جزيلاً.
يك نامه ديگر هم دارم.
عندي رسالةٌ أخری.
به چه
كشوري؟
اِلَی أيِّ
بِلادٍ؟
به
ايران:
اِلَی
إيران.
شما بايد اين پرسشنامة گمركي
را پر كنيد.
يَجِبُ أَنْ
تَمْلَأَ (تُعَبَّ) هذِهِ الاسْتِمارَةَ
الجُمْرُكيَّةَ.
معذرت میخواهم سؤالی دارم.
بفرماييد. مَعْذِرَةً لديَّ سؤالٌ.
تَفَضَّلْ.
من نامهاي را ارسال كردهام
ولي تاكنون نرسيده و علت را نميدانم.
قَدْ أَرْسَلْتُ
رِسالَةً و لكنَّها لَمْتَصِلْ و
لاأَعْرِفُ السَّبَبَ.
كَي آن را ارسال
كردهايد؟
مَتَی أَرْسَلْتَها؟
دو ماه پيش:
مُنْذُ شَهْرَيْنِ.
در بارة آن از آقاي ... سؤال
كن. اِسْأَلْ (سَلْ) عَنِ السَّيِّدِ
... حولَ ذلكَ.
در ادارة پست مركزي از طريق
اينترنت مسير نامه خودتان را بهايران پيگيری
کنيد.
تابِعْ مسار رسالتک
إلی إيران عن طريق الإنترنت (الشبکة
العنکبوتيَّة)[1]
في دائرةِ البَريدِ المَرْكَزِيّ.
ادارة پست مركزي كجاست؟
أينَ دائرةُ
البَريدِ المَرْكَزِيّ؟
آنجاست، مقابل بانك.
هناكَ، مُقابِل
المَصْرَفِ (البَنْك).
از كمك و همكاري شما بسيار سپاسگزارم.
شكراً جزيلاً
لِمُساعَدَتِكَ و مُساهَمَتِكَ.
کافی نت
ميخواهم نگاهيکوتاه به
اينترنت كنم و ايميلهايم را بخوانم.
أريد أَنْ
أَتَصَفَّحَ النِّتَ قليلاً و أُطالِعَ
ايميلاتي.
نزديكترين كافينِت كجاست؟
أَيْنَ أَقْرَبُ مَقْهَی الانْتِرْنِت؟
ما كافينتهايي در هر خيابان
داريم. عندنا مَقاهي الانترنت في كلِّ
شارعٍ.
شما ميخواهيد به كافينت
مراجعه كنيد؟ بله.
تُريدُ أَنْ
تُراجِعَ اِلَی مَقْهَی الاِنْتِرْنِت؟
نعم.
من اكنون شما را راهنمايي
ميكنم. أنا أُرْشِدُكَ الآن.
در وسط شهر به خيابان ... ميرسيد. آنجا
در اواسط خيابان، يكي از
مشهورترينكافينتها را مييابيد.
في وَسَطِ المَدِينَةِ
سَتَصِلُ اِلَی شارعِ ... حيثُ تَجِدُ
المَقْهَی في مُنْتَصفِ الشَّارعِ و هُو
مِنْ أَشْهرِ مَقَاهِي الانترنت.
و اغلب اوقات، زائران (بازديدکنندگان) و
خارجيان بدان محل ميآيند.
و كثيراً ما يَأْتِي اليه
الزُّوار و الأجانب.
اين كافينت سه طبقه است. طبقه اول
اختصاص به خوردن نوشيدنيهاي معمولي
مانند قهوه و چاي دارد.
هذا المَقْهَي للإنْتِرنت
مُكَوَّنٌ مِنْ ثَلاثَةِ أَدْوارٍ،
خُصِّصَ الطَّابِقُ الاوَّلُ لاحْتِساءِ
(لِشُرْبِ) المَشْرُوبات ِ العادِيَّةِ
كَالْقَهْوةِ و الشَّاي.
طبقه دوم به اينترنت اختصاص
داده شده است. خُصِّصَ الطَّابِقُ
الثَّاني للإنْتِرنت.
طبقه سوم مختص كساني است
كه دنبال برنامههاي كامپيوتري هستند.
والثَّالِثُ
لِمَنْ يَبْحَثُ عنِ البَرامِجِ
الكُومبيوتريَّة (الكمبيوتريَّة).
السَّلامُ عليكم:
و عليكمُ
السَّلامُ و رحمةُ اللَّه.
خوش آمديد:
أَهْلا و سَهْلاً و مَرْحَباً.
ميخواهم يك ايميل به ايران
بفرستم. أُرِيدُ أَنْ أُرْسِلَ ايميلاً
اِلَی ايران.
ميتوانم ايميلم را باز كنم؟
مُمْكِنٌ أَنْ أَفْتَحَ إيميلي؟
متأسفم، خطوط در حال حاضر
شلوغ هستند. آسِف، الخُطُوطُ
مُزْدَحِمَةٌ حالِياً.
لطفاً ده دقيقه صبر كنيد.
مِنْ فَضْلِكَ اِصْبِرْ عَشْرَ دَقائِقَ.
آيا حالا ميتوانم كامپيوتر را
روشن كنم؟
هل يُمْكِنُني
الآنَ أَنْ أَفْتَحَ الكُومبيوتر
(الكمبيوتر)؟
اشكالي ندارد كامپيوتر را روشن
كنيد. لابأسَ اِفْتَحِ الكمبيوتر.
كارم تمام
شد.
تَمَّتْ أَعْمالِي.
كامپيوتر را خاموش كنم؟
هَلْ أُسَكِّرُ الكومْبِيُوتِرَ (الحاسُوب)؟
بله، سپاسگزارم.
نَعَمْ، (أيوه) أَشْكُرُكَ.
بانک
نزديكترين بانك كجاست؟
أَيْنَ أَقْرَبُ البَنْكِ؟
چه بانكی را میخواهيد؟
أَيُّ بَنْكٍ تريدُ؟
بانكی را میخواهم که پولهايم را
تبديل کنم.
أريدُ بَنْكاً
لتَبْدِيل (لِصَرْفِ ، لتصريفِ) عُمْلَتِي
(نُقُودِي).
حدود پانصد متر پياده میروی سپس
به بانكِ مركزی میرسی.
تمشي حوالي خمسين
متراً فَتَصِلُ إلی البَنْكِ المَرْكَزِيّ
و اگر تاکسی سوار شوی در انتهای همين
خيابان به بانک بازرگانی میرسی.
و إذا أردتَ رکوبَ تکسي
تَصِلُ إلی المَصْرفِ (البَنْك) التِّجارِيّ
في نهاية هذا الشارع.
برادر گرامی بانک بازرگانی کجاست؟
آنجاست، مقابل شما.
أخي الکريم أين المَصْرفِ
(البَنْك) التِّجارِيّ؟ هناکَ أمامک.
السَّلامُ عليكم:
وعليكمُ السَّلامُ
و رحمةُ اللَّه.
ببخشيد میخواهم پولهايم را تبديل كنم.
عفواً أُريدُ تَبْدِيلَ
(صَرْفَ، تصريفَ) عُمْلَتِي (نُقُودِي).
چندر دلار يا يورو داريد؟ كَمْ دولاراً
أو يُورو عِنْدَكَ؟
پانصد دلار آمريکا دارم. مَعِي
خَمْسُمائةِ دُولارٍ أمريکيّ.
قيمتها را میدانی؟
هَلْ تَعْرِفُ الأَسْعَارَ؟
خير قيمتها را نمیدانم.
لا، ما أعرفُ الأسعار.
يك دلار معادل چند ريال سعودی
است؟ دولارٌ واحدٌ يُعادِلُ کم ريالاً
سُعُوديّاً؟
يك دلار معادل 75/3 ريال سعودی
است.
دولارٌ واحدٌ
يُعادِلُ ثلاثةً و خمسة و سبعين ريالا
سُعُوديّاً.
پانصد دلار را در 75/3
ضرب كن.
اِضْرَِبْ
خَمْسَمأئة دولارٍ في ثلاثةٍ و خمسةٍ و
سبعينَ.
حاصل ضرب، هزار و هشتصد و هفتاد
و پنج ريال شد.
فَأَصْبَحَ حاصِلُ
الضَّرْبِ ألفاً و ثمانمائةٍ و خَمْسَةً و
سبعينَ ريالٍ.
پنج اسكناس را درشت، و بقيه را
كوچك بدهيد.
أَعْطِنِي خَمْسَةَ
أَوْراق مِنْ فِئَةٍ كبيرةٍ و الباقي مِنْ
فئةٍ صغيرةٍ.
پول خرد داريد؟ هَلْ عِنْدَكم
فُِراطَة (س)، خُردة (ع)، فكَّة (ص)؟
چكهای مسافرتی يا حواله بانكی
میپذيريد؟
هَلْ تَقْبَلُ
الشِّيكاتِ السِّياحِيَّةَ أَوِ الحَوالةَ
المَصْرَفِيَّة؟
اگر چكهای مسافرتی شما (تراول
چك) بينالمللی باشد میپذيريم.
نَقْبَلُها إذَا
كانَتِ الشِّيكاتُ السِّياحِيَّة (تراول شِيك)
دُوَلِيَّة.
خير چكهای مسافرتی من (تراول
چك) بينالمللی نيست.
لا ، ليست شيكاتي السِّياحِيَّة (تراول
شِيك) دُوَلِيَّة.
کارمند بانک: پولها را خرد
كردی؟
مُوَظَّفُ
المَصْرفِ (البَنْک): هَلْ بَدَّلْتَ
(صَرَّفْتَ) نُقُودَكَ؟
بله، سپاسگزارم.
نَعَمْ، (أيوه) شكراً.
چگونه محاسبه كردند؟
كيفَ حاسَبُوا؟
بر اساس نرخ بازار محاسبه كردند.
حاسَبُوا وفقَ أَسْعارِ السُّوقِ.
صرافی
مسافران و زائران عزيز توجه
کنند که تبديل ارز در محلهای مختلف کاملا
متفاوت است بهترين راه مراجعه به بانکها است.
اما در صورتی که به بانکها دسترسی نداشتيد
میتوانيد به چند محل صرافی مراجعه کنيد و پس
از اطمينان از قيمتها ، پول خود را تبديل
کنيد. لازم به ذکر است که اخيراً برخی از
صرافیها، زائران را متهم به دادن ارز تقلبی
میکنند برای جلوگيری از اين کار توصيه میشود
شماره سريال اسکناسها را يادداشت کنيد تا در
صورت تعويض اسکناسها توسط صراف ، حق شما
ضايع نگردد.
صرافیهای مکه مکرمه کجا است؟
أينَ تُوجَدُ
مَحَلَّاتُ الصِّرافَةِ في مکةَ
المُکَرَّمَةِ؟
صرافیهای مکه مکرمه در بازارهای
مشرف به حرم قرار دارند. اغلب صرافان در منطقه
جنوبی حرم در محلة مسفله، و در منطقة شمالی در
محلههای غزه ، شاميه، و فلق قرار دارند.
فروشگاههای متفرقه ای نيز به صورت موسمی در
ماههای رمضان و ذيحجه به کار اشتغال دارند.
تُوجَدُ مَحَلَّاتُ
الصّرافة في
الأسواقِ المُطِلَّةِ عَلَى
الحَرَمِ. أغلبُ الصَّيَارِفَةِ في
المِنْطَقَةِ الجَنُوبيَّةِ لِلْحَرَمِ
المَكِّيِّ في حيِّ المسفلةِ
وفي المنطقة الشّماليَّة في
أَحْياءِ الغَزَّة والشَّاميَّة والفَلَق،
وهناكَ محلاتٌ متفرقةٌ تعملُ
بِشَكْلٍ موسميٍّ فَقَط في شَهْرَي
رمضان وذِي الحِجَّةِ.
اول اين خيابان نيز يک صرافی
بزرگ است.
أَوَّلُ هذا
الشارعِ صرافَةٌ کبيرةٌ أيضاً.
آن مغازه، مخصوص خريد و فروش ارز
است.
ذلکَ المَحَلّ
خاصٌّ لِبَيْع و شِراءِ العُمْلاتِ
الأَجْنَبِيَّةِ (الصَّعْبَةِ).
نرخ رسمی دلار چند است؟ كَمْ هُو
السّعْرُ الرَّسْمی لِلدُّولار؟
نرخها روی تابلو نوشته شده است.
الأسعارُ مَکْتُوبَةٌ عَلَی اللَّوْحِ.
هر دلار برابر پنجاه لير سوری است.
دولارٌ واحدٌ يُعادِلُ خَمْسِينَ لِيراً
سُورِيّاً.
يك دلار معادل 75/3 ريال سعودي است.
دولارٌ واحدٌ يُعادِلُ ثلاثةً
و خمسة و سبعين ريالاً سُعُوديّاً.
چقدر پول همراه داريد؟
كَمْ مَعَكَ
مِنَ النقود؟
هزار و پانصد دلار دارم. لِي ألفٌ و
خَمْسُمائةِ دُولارٍ.
يورو، پوند، ليره مصری يا ليره
استرلينگ نداريد؟ خير.
ليسَ عِنْدَك
اليورو، و الباوند أو الجُنَيْة المصريّ
أوالجُنَيْه الإسترلينيّ؟ لا.
پولهايت را به من بده تا برايت
تبديل کنم.
أَعْطِني
نُقُودکَ لِأُبَدِّلَها (لأُصَرِّفَهَا) لک.
اين پولها (ارزها) تقلبی است.
هذِهِ العُمْلَات مُزَوَّرَةٌ (زائِفَةٌ).
خير، پولها (ارزها) تقلبي نيست.
زيرا من قبل از اينکه آنها را به شما بدهم
شماره سريال آنها را نوشته ام اما اسکناسي که
به من پس داديد اسکناس من نيست.
لا، لَيْسَتْ هذِهِ
العُمْلاتُ مُزَوَّرَةً. لأَنََّنِي قبلَ أَنْ
أُعْطِيکَ سَجَّلْتُ رقَمَها المسلسلَ و
لکنَّکَ أعطيتَني عُملةً أُخْرَی غيرَ
عُمْلَتِي.
معذرت میخواهم شايد آن را از
شخص ديگری گرفتهام.
أَرجُو المعذرةَ
ربَّما أخذتُها عَنْ شخصٍ آخَر.
ديگر فروشگاههای مجاز صرافی
كجاست؟
أَيْنَ سائر
مَحَلاَّت الصَّيْرَفَةِ المُرَخَّصَة؟
آنجاست، سمت راست.
هناكَ، إلَى اليَمِينِ.
شما صراف
هستيد؟
أَنْتَ صَرَّافٌ؟
بله، من صراف هستم. نَعَمْ،
(أيوه) أَنْا صَرَّافٌ.
نرخ يورو، پوند و دلار چند است؟ كم
سعْرُ اليورو و الباوند و الدُّولار؟
قيمتها آنجا است. روی تابلو نوشته شده
است.
الأسعارُ هناكَ.
مکتوبةٌ عَلَی اللَّوْحِ.
قيمتهای شما مناسب نيست. أسعاركم ليست
مناسبةً.
ارزش ارز در بازار نوسان دارد. قِيمَةُ
العُمْلةِ الصَّعْبَةِ تَتذَبْذُبُ في
السُّوقِ.
جمعی از افراد مقيم در عربستان از مليتهای
مختلف، عمليات تبديل انواع ارزها را در بازار
سياه ، در خارج از فروشگاههای صرافی بر عهده
دارند.
مجموعةٌ مِنَ المُقِيمينَ في
السُّعوديَّة مِنْ جِنْسِيَّاتٍ مختلفةٍ
يُديرونَ
تبديلَ العُمْلاتِ في السُّوقِ
السَّوداءِ خارجَ مَحَلَّاتِ الصِّرافَةِ.
اين افراد با انواع ارزها تجارت میکنند و
قيمتهايی کمتر از قيمتهای موجود در فروشگاههای
صرافی را اعلام میکنند.
هؤلاء يُتَاجِرونَ
بِالعملاتِ ويَطْرَحُونَ بأسعارٍ أقلَّ مِنَ
الأسعارِ الموجودةِ في مَحَلَّاتِ
الصِّرافَةِ.
حجاج از تبديل ارزهايشان در خارج
از فروشگاههای مجاز صرافی که در همه جای منطقه
مرکزی حرم پراکنده هستند، بيم دارند. زيرا
بسياری از ارزهايشان تقلبی است.
يَخْشَى الحَجِيجُ
مِنْ اِسْتِبْدالِ (تصريفِ) العُملاتِ خارجَ
مَحَلَّاتِ الصِّرافَةِ المُنْتَشِرَةِ
في
المنطقةِ المركزيَّةِ لِلْحَرمِ. لأنَّ
الکثيرَ مِنْ عُملاتِهِمْ مُزَيَّفَةٌ.
گاهی حجم معاملات روزمره
صرافیهای مکه در زمان اوج ازدحام به دوميليون
ريال سعودی میرسد. به طوری که صاحبان
فروشگاهها به علت درخواست روبه افزايش ارز
محلی سعودی بايد ساعات کاری را دوبرابر کنند.
قد يَبْلُغُ حجمُ
التَّداولِ اليوميِّ في محلات الصِّرافة بمكة
نحوُ
مليونَيْ ريالٍ في فَتْرَةِ الذَّرْوَة
حيثُ تَفْرِضُ عَلَى أصحابِ المحلاتِ مضاعفةَ
أوقاتِ دوامِها
لتلبيةِ الطلبِ المتزايدِ عَلَى
العُمْلَةِ المَحَلِّيَّةِ السعوديَّةِ.
*
بيماريها و درمان
مطب پزشک
مطب پزشك متخصصِ قلب كجاست؟
أَيْنَ عِيادةُ الطَّبِيبِ
الاَخِصَّائيّ لِلْقَلْبِ؟
معمولاً مطب پزشکان متخصص در
غرب مكة مكرمه قرار دارد.
عادةً تَقَعُ
عيادةُ الأطباء الأَخِصَّائيين في غَربيّ
مكَّة المُكرَّمَة.
مطب پزشك مملو از مراجعين
است.
عِيادَةُ
الطَّبيبِ مَمْلُوءةٌ
(مَلِيئَةٌ)(متروسَة)(عا) بِالْمُراجِعينَ.
پزشك چه وقت بيماران را
ميپذيرد؟ مَتی يَسْتَقْبِلُ الطَّبِيبُ
المَرْضَی؟
پزشك از ساعت 4 تا 10 شب
بيماران را ميپذيرد.
يَسْتَقْبِلُ
الطَّبِيبُ المَرْضَی مِنَ السَّاعَةِ
الرابعةِ حتَّی العَاشِرَةِ ليلاً.
بنابراين كارش را عصر آغاز ميكند.
فإذَنْ يَبْدَأُ عَمَلَهُ عَصْراً.
مبلغ معاينه چند است؟
كَمْ
مَبْلغُ الفَحْصِ؟
سی ريال سعودی.
ثلاثينَ ريالاً
سعودياً.
اتاق انتظار كجاست؟ آنجاست. أَيْنَ
غُرفةُ الاِنْتِظارِ؟ هُناکَ.
آقاي دكتر لطفاً مرا معاينه كنيد! يا
دكتور مِنْ فَضْلِكَ اِفْحَصْنِي.
لطفاً روي تخت دراز بكشيد. مِنْ
فَضْلِكَ تَمَدَّدْ (اِسْتَلْقِ) عَلَی
السَّرِيرِ.
دماي بدن شما بسيار بالاست.
درجةُ حَرارةِ
جِسْمِكَ (جَسَدِكَ) عالِيَةٌ
(مُرْتَفِعَةٌ) جِدّاً.
دماي بدن شما بسيار پايين
است.
درجةُ حَرارةِ
جِسْمِكَ (جسدك) مُنْخَفِضَةٌ (واطِئَةٌ)
جِدّاً.
من مبتلا به آبريزش بيني و
عطسه هستم.
أَنَا مُصَابٌ
بِالرَّشْحِ و العَطْسَة (العُطَاس).
آيا من مبتلا به زكام
شدهام؟ هَلْ أُصِبْتُ بِالزُّكّامِ؟
شما مبتلا به آنفلوانزا شده
ايد. أنتَ مُصَابٌ بِالآنفلونزا.
يعني سرما خوردهام؟
يَعْنِي أُصِبْتُ بِالبَرْدِ أَوْ
بِالزُّكّامِ؟
ضمناً احساس سر درد و سرگيجه
نيز دارم.
فَضْلاً عَنْ
ذلكَ أَحسُّ بِوَجعِ الرَّأْسِ
(الصُّدَاع) و الدُّوّار أو الدَّوْخَة (عا)
أَيْضاً.
سعي كن بخوابي زيرا بيدار
ماندن برايت خوب نيست.
حَاوِلْ
لِتَنامَ لاَنَّهُ لايُناسِبُكَ السَّهَرُ.
سعي ميكنم بخوابم ولي
نميتوانم. أُحاوِلُ أَنْ أَنَامَ
ولكن لاأَقْدِرُ.
من سرگيجه دارم و خون دماغ
نيز شدهام.
أَنَا مُصابٌ
بِالدُّوارِ، (أنا دايخ) (عا) و رَعِفَ
أَنْفي (أُصِبْتُ بِالرُّعافِ) أيضاً.
چند لحظه منتظر باش.
اِنتَظِرْ
بعض الوقت.
چرا شما اضطراب داريد؟
لماذا
أنتَ مضطربٌ؟
نگران نباش انشاء الله حالت بهتر خواهد شد.
لا تَقلَقْ ستتحسن
حالکَ إن شاء الله.
مثل اينکه دکتر متوجه نشده لطفاً دوباره
آنچه را ذکر کردی به اطلاع دکتر برسان.
کأنَّ الدکتور لم يَنْتَبِهْ
من فضلک أَعِدْ علی مسامعه ماذكرتَ.
آقای دکتر! من او را به درمانگاه
ناحيه بردم و آنها هم قدری دارو به او دادند
ولی بهتر نشد.
يا دکتور أنا
أخذتُهُ لمستوصفِ الناحية فأَعْطَوْهُ
بعضَ الأدوية و لكنَّهُ لم تتحسن.
من برای او نگرانم:
أنا خائفٌ عليه.
آيا به او دارو دادي؟
هل أعطيتَهُ الدواء؟
بله ، اما دمای بدنش پايين
نيامد. نعم ، و لم تَهبط حرارتُه.
علاوه بر آن رنگ صورتش را زرد
ميبينم. فضلاً عن ذلک أراهُ مُصْفَرَّ
الوجهِ.
اجاز بده گوشي را روي قلبت
قرار دهم. اِسْمَحْ لي أَنْ أَضَعَ
السَّمَّاعَةَ عَلَی قَلْبِكَ.
اكنون فشار خون شما را اندازه
ميگيرم. أَقِيسُ الا´نَ ضَغْطَ
دَمِكَ.
آستينتان را بالا بزنيد.
شَمِّرْ قَمِيصَكَ.
فشار خون شما بالا رفته است.
لَقَدْ اِرْتفعَ ضَغْطُ دَمِكَ.
برايت دارو مينويسم (تجويز ميكنم).
أَصِفُ لَكَ الدَّواءَ.
اين دارو ادرار آور است. هذا
الدَّواءُ مُدِرٌّ لِلْبَوْلِ.
بايد دارو بخوريد. يَجِبُ أَنْ
تَتَناوَلَ الدَّواءَ (عَلَيْكَ بِتَناوُلِ
الدَّواءِ).
داروها را از داروخانة .... خريداري
كنيد.
اِشْتَرِ (خُذ) الاَدْويةَ
(الاَدواءَ) مِنْ صَيْدَلِيَّةِ ....
از كدام داروخانه داروهايت را گرفتي
(خريدي)؟
مِنْ أيِّ صَيْدَليَّةٍ
أَخَذْتَ (اِشْتَرَيْتَ) دَواءَكَ؟
از همان داروخانه.
مِنْ
نَفْسِ الصَيْدَليَّةِ.
آيا در مدينه داروخانه شبانه روزی وجود
دارد؟
هل تُوجَدُ صيدليةٌ
مُنَاوِبَةٌ فی المدينةِ المنورةِ؟
بله در خيابان العوالي. (أيوه)
نَعَمْ في الشَّارِعِ العوالِي.
بهترين درمان براي شما پرهيز
است. خيرُ العِلاجِ لَكَ الحِمْيَةُ.
من شما را از چاقي برحذر
ميدارم. أُحَذِّرُكَ مِنَ البِدَانَةِ
أَوِ السِّمْنَةِ.
من از آنچه برايم زيانآور
است پرهيز ميكنم. انَّني أَحْتَمِي
مِمَّا يَضُرُّني.
علاوه بر آن، به تغذيه خوب
و مصرف زياد مايعات اهتمام ميورزم.
فَضْلاً عَنْ
ذلكَ أَهْتَمُّ بِالتَّغْذِيَةِ
المُفِيدَةِ (الجَيِّدَةِ) و الإكْثار مِنَ
السَّوائِلِ.
خداوند به شما شفا دهد. شَفَاكَ
اللَّهُ (اللَّهُ يَشْفِيكَ).
من از دو روز پيش در معدهام احساس درد
ميكنم و دچار سكسكه شدهام.
أنا مُنْذُ يَوْمَيْنِ
أَحُسُّ بِوَجْعٍ في مَعِدَتِي فأُصِبْتُ
بالحَزُّوقَةِ (ص)، أو الرُّغْطَة(ص).
استفراغ كردهاي؟ هَلْ تَقَيَّأتَ،
تَهَوَّعتَ، تَبَوَّعتَ(ص)؟
خير، استفراغ نكردهام. لا،
ماتَقَيَّأْتُ، ماتَهَوَّعْتُ،
ماتَبَوَّعتُ(ص).
من مبتلا به آسْم (تنگي نَفَس) هستم.
أنا مُصابٌ بِضِيقِ
النَّفَسِ (بِضِّيقٍ في التَّنَفُّسِ؛
بضِيقِ التَّنَفُّسِ).
من مبتلا به التهاب بيضه و پروستات
هستم.
أنا مُصابٌ بِالتهابِ
الخُصْيَةِ و البُروستاتَةِ.
من احساس درد آپانديس دارم.
أنا أَحسُّ بِالاَلمِ في
الزَّائدةِ الدُّودِيَّةِ أَوِ المُصْرَانِ
الاَعْوَرِ.
آيا اين بيماري داخلي، بيماري خطرناكي
است؟
هَلْ هذا المَرَضُ
الدَّاخِليُّ مَرَضٌ خَطِيرٌ؟
آيا بيماري، عفوني است؟ هَلِ
المَرَضُ مَرَضٌ عَفِنٌ؟
احساس شكمدرد (دل درد، دل پيچه)
دارم.
أَنا أَحُسُّ بِالمَغَصِ
(المَغِيصِ، المَغْص، القُضَاع، القَضْع).
از كَي شكمدرد (دلدرد، دل
پيچه) داريد؟ از دو روز پيش.
مُنْذُ مَتَی
مُغِصْتَ (تَمَغَّصتَ، اِنْغَمَصتَ)؟ منذ
يَوْمَيْنِ.
من در ناحية ريه، رودة
بزرگ، رودة باريك، مثانه و كليه احساس
درد ميكنم.
أنا أحسُّ
بِأَلَمٍ (بِوَجعٍ) في الرِّئَةِ، و
المِعَی الغَليظ، و المِعَی الدَّقِيق،
والمَثَانَة و الكُِليَة (الكلوَة).
از كَي اين درد را احساس
ميكنيد؟ از يك هفته پيش.
مُنْذُ متی و
أَنْتَ تَشْعُرُ بِهذا الاَلَم؟ مُنْذُ
أُسْبُوعٍ.
آقاي دكتر اعصابم به هم
ريخته است. - چرا؟
يا دكتور! لَقَدْ
تَوَتَّرَتْ أَعْصابِي. - لماذا؟
زيرا در ناحية سينه و پشت
احساس درد دارم.
لاَنَّنِي
أَحسُّ بأَلَمٍ في الصَّدرِ و الظَّهْرِ.
علاوه بر آن احساس سر گيجه و
لرز دارم و در (ناحية) سرم احساس درد
ميكنم.
فَضْلاً عَنْ
ذلكَ أَشْعُرُ بِدَوْخَة (عا) و رَعْشَة و
أَحُسُّ بِأَلَمٍ في رأسي.
شما احساس سردرد داريد؟ هل أنتَ
تَحُسُّ بِالصُّداعِ؟
بله، احساس سردرد دارم. نَعَمْ،
أَحُسُّ بِالصُّداعِ.
اولين بار است كه اين درد را احساس
ميكنيد؟ أَوَّلُ مَرَّةٍ تَشْعُرُ بِهذا
الاَلَمِ؟
بله، اين اولين باري است كه اين درد
را احساس ميكنم.
نَعَمْ، هذِهِ أَوَّلُ
مَرَّةٍ أشْعُرُ بِهذا الاَلَمِ.
جاي نگراني نيست. ليسَ ما يَدْعُو
اِلَی القَلَقِ.
برای درمان جوش جوانی، برداشتن زوائد
گوشتی (مانند زگيلها) و از بين بردن موها با
ليزر. به کجا مراجعه کنم؟
أين أراجعُ لمعالجة حَبِّ
الشباب و إزالة الزوائد اللَّحْميَّة و
الأشعار بالليزر.
بايد به مرکز (جراحی) زيبايی و مراقبت از
پوست مراجعه کنی.
عليک بالمراجعة الی مرکز
التجميل و العناية بالبشرة.
من از سه روز پيش در ناحية
پشت گردن، پهلو، ستون فقرات، كِتْف،
گردن، شانه، قفسة سينه و دنده احساس درد
ميكنم.
أنا مُنْذُ
ثَلاثةِ أَيَّامٍ أَحُسُّ بِوَجْعٍ في
القَفَا و الخَصْر (الخَاصِرَ) و العَمُودُ
الفِقَرِيّ (خَرْزَةُ«سِلسِلةُ» الظَّهْرِ)
و الكِتْف (الكَتِف) و العُنُق و
المَنْكِب و قَفَصُ الصَّدْرِ و الضِّلْع.
بيماري دوست شما چيست؟
ما هُو مَرَضُ صَدِيقِكَ؟
او از چند روز پيش در ناحية
كفِ دست، ساق پا، شقيقه (گيجگاه)، مچ
دست و پا، چانه و لب احساس درد دارد.
هو منذُ أيامٍ
يَحُسُّ بِوَجْعٍ في الرَّاحَةِ (باطِنِ
اليَدِ) و عَظْمِ السَّاقِ و الصُّدْغ و
رُسْغ اليَدِ و القَدَم ِو الذَّقَن و
الشَّفَة.
علاوه بر آن عَرَق ميكند و
چهرهاش زرد شده است.
فَضْلاً عَنْ
ذلكَ يَتَعَرَّقُ وَ قَد اصْفَرَّ
وَجْهُهُ.
آيا عَرَق كردن و زرد شدن نشانة
بيماري است؟ امكان دارد.
هَلِ التَّعَرُّقُ و
الاِصْفِرارُ عَلامَةُ المَرَضِ؟ يُمْكِنُ
ذلكَ.
آيا يبوست داريد؟
هَلْ أَنْتَ مُصابٌ
بِاليُبُوسَةِ، أو القَبْضِ، أو الحصْرِ أو
الاِمْساكِ؟
آيا دچار تشنج شدهايد؟ هرگز. هَلْ
أُصِبتَ بِالتَّشَنُّجِ (تَشَنَّجتَ)؟
كَلاَّ.
حالا دراز بكشيد:
اُرْقُدِ الآنَ.
دهانتان را باز كنيد:
اِفْتَحْ
فَمَكَ (فاكَ).
نفس عميق بكشيد.
تَنَفَّسْ بِعُمْقٍ.
سرفه بزنيد.
اِسْعَلْ.
آقاي دكتر! ورمي در ناحية رانم ظاهر، و
متورم شده است.
يا دكتور! ظَهَرَ وَرَمٌ في
فخذي و اِنْتَبَرَ (تَوَرَّمَ، اِنْتَفَخَ)
الوَرَمُ.
ورم يك باره پديد آمده يا
به تدريج؟ هَلْ ظَهَرَ الوَرَمُ
فجْأَةً أَمْ بِالتَّدْرِيجِّ؟
نوع درد، زمان و شدت آن
چگونه است؟ ما هُوَ نوعُ الاَلَمِ و
تَوْقِيتُهُ و شِدَّتُهُ؟
معمولاً شدت آن در شب افزايش
مييابد. عادَةً تَزْدَادُ شِدَّتُهُ
فِي اللَّيْلِ.
ورمهاي ديگري نيز در بالاي
رانم ديدم. رَأَيْتُ أَوْراماً أُخْرَی
في أَعْلَی فَخْذِي.
آقاي دكتر چه عواملي درد را
تشديد ميكنند؟
يا دكتور! ما هيَ
العَوامِلُ التي تَزِيدُ الاَلَمَ؟
چه عواملي شدت درد را كاهش
ميدهند؟
ما هي العواملُ
التي تَخِفُّ مِن حِدَّةِ الاَلَمِ؟
اين عوامل فراوان هستند از
جمله: تغيير وضعيت جسمي، استفاده از برخي
داروها وغيره.
هذِهِ العواملُ
كثيرةٌ منها تَغْييرُ الوَضْعِ الجِسْمِيّ،
الاستفادةُ مِنْ بعضِ الأدْوِيةِ و غيرها.
چرا دستانت را روي سر و صورتت
قرار داده ای؟
لماذا وضعتَ
يديکَ علی رأسکَ و وجهکَ؟
زيرا سرم گيج میرود.
لأنَّ رأسي بدأ يدور.
از کی احساس سر گيجه داريد؟ منذ متی
تَحُسُّ بالدوار؟
از ديشب تا حالا به همين حالت است به طوری
که نميتوانم تحمل كنم.
منذ الليلة الماضية و لحد
الآن بهذه الحالة، حيث لم أَعُدْ أَحْتَمِلُ.
آيا از داروهای خاصی استفاده میکنيد؟
هل تستعمل أدوية خاصة؟
بله من از داروهای کاهش دهنده فشار خون
استفاده میکنم . اينها توصيه پزشک مخصوص من
است.
نعم، أستعملُ الأدويةَ الخاصة
لتقليل ضَغْطِ الدَّم. هذه هي وصايا طبيبي
الخاصّ.
خانم بيماری شما چيست؟ يا سيدة ما هو
مرضُکِ؟
ديروز متوجه ظهور لكههاي كبود
و جوشهايي بر پوستم شدم و همراه با آن،
احساسسردرد شديد و دردهاي مفاصل، همراه
با تب شديد کردم.
بالأمسِ انْتَبَهْتُ اِلَی
ظُهُورِ بُقَعٍ زَرْقَاءَ و َبُثُورٍ عَلَی
جِلْدِي فشَعَرْتُ مَعَهَا بِصُدَاعٍ شَدِيدٍ
وَالْآلامِ فِي الْمَفَاصِلِ مَعَ حُمّیً
شَدِيدَةٍ.
بعد از آن چکار کرديد؟
ماذا فعلتِ
بعدُ؟
به دنبال آن به پزشك مراجعه كردم.
سپس به تشخيص خود، مرا به علت ابتلا به
«آنفولانزا»، توصيه به استراحت و خوابيدن
در رختخواب كرد. ولي در روز بعد لكههاي
كبودي بر روي دستهاي خود ديدم كه به
سرعت افزايشيافت و به ساعدم رسيد.
اِثْرَ ذَلِكَ رَاجَعَتُ
الطَّبِيبَ فأَوْصَاني بِالرَّاحَة
وَمُلازَمَةِ الفِرَاشِ بِسَبَبِ
إصَابَتِي «بِالأنْفُولانْزَا» حَسَبَ
تَشْخِيصِهِ وَلَكِنَّني شَاهَدْتُ
فِيالْيَوْمِ التَّاليِ بُقَعاً زَرْقَاءَ
عَلَی يَدَيَّ سَُرْعَانَمَا ازْدَادَتْ
حتی وَصَلَ اِلَی سَاعِدِي.
با مراجعه به فرهنگنامه پزشكي متوجه
خطرناك بودن حالت خود شدم.
انْتَبَهْتُ خُطُورَةَ
حَالَتِي مِنْ خِلاَلِ مُرَاجَعَةِ
الْقَامُوسِ الطِّبِّيِّ.
سپس دريافتم اين لكهها خطرناكترين
عوارض ابتلا به بيماري «مننژيت» است.
أدرکتُ بعد ذلک ِبأَنَّ
هَذِهِ الْبُقَعَ هِيَ مِنْ َأَخْطَرِ
أَعْرَاضِ الإصَابة ِبِمَرَضِ
«اِلْتِهَابِ السَّحَايَا».
بله سخن شما کاملاً صحيح است. زيرا ظاهر
شدن اين لکههای کبود از مراحل پيشرفته بيماری
تلقی میشود که پس از چند ساعت به زندگی فرد
مبتلا خاتمه میدهد.
نعم کلامُک حق لأنَّ ظُهُورَ
هَذِهِ الْبُقَعِ الزَّرْقَاءِ يُعَدُّ
مِنَ الْمَرَاحلِ الْمُتَقَدِّمَةِ مِنَ
الْمَرَضِ وَالَّتِي تُؤَدِّي بِحَيَاةِ
الْمُصَابِ بَعْدَ سَاعَاتٍ فَقَطْ.
آقای دکتر از شما سپاسگزارم زيرا
من به علت تشخيص نادرست پزشك، آستانه مرگ
قرار گرفتم.
أشکرک يا دکتور
لأنني أَشْرَفْتُ عَلَی المَوْتِ بِسَبَبِ
التَّشخِيص ِالطِّبِّيِّ الْخَاطِیءِ مِنْ
قِبَلِ الطَّبِيب
اکنون بايد چه کار کنم؟
والآن ماذا أفعل؟
اکنون به سرعت به بيمارستان
مراجعه کن.
راجعي الآنَ
إلی المستشفی بالسُّرعة.
مطب چشم پزشک
اتاق چشم پزشك كجاست؟ أينَ
غُرْفَةُ طَبِيبِ العُيُونِ؟
اتاق چشم پزشك، سمت راست (سمت چپ)
شماست.
غرفةُ طَبِيبِ العُيُونِ
عَلَی يَمِينِكَ (عَلَی يَسَارِكَ، عَلَی
شِمَالِكَ).
آقاي دكتر احساس چشمدرد دارم. يا
دكتور، أَحسُّ بِالاَلَمِ في عيني.
در حدقة چشمِ راست احساس درد ميكنيد
يا چشمِ چپ؟
هَلْ تَحُسُّ بِالالمِ في
حَدَقَةِ عَيْنِكَ اليُمْنی أو اليُسْرَی؟
جاي نگراني نيست. لَيْسَ ما
يَدْعُو اِلَی القَلَقِ.
مواظب چشمهايت باش من برايت عينک مناسب را
مینويسم.
اِنْتَبِهْ إلى عينيك أنا
أَصِفُ لك النَّظَّارةَ المناسِبَةَ.
علاوه بر آن من يک قطره آرام بخش برايت
مینويسم.
فضلاً عن ذلک أصفُ لکَ قطرةً
مُهَدّئةً لعينيک.
اين برای شما بهتر است و شما را راحت
میکند. فهذا أفضلُ لك ويُرِيحك.
آقاي دكتر شمارة عينك من چند است؟
يا دكتور،ما هُو رَقَمُ نَظَّارَتِي؟
شمارة عينك شما ... است. رَقَمُ
نَظَّارَتِک هو ...
آقای دکتر من مبتلا به فشار خون
در چشم چپ هستم.
يا دكتور، أنا
مصابٌ بِضَغْطِ الدَّم في العينِ اليُسْری.
آيا در حدقه چشم احساس درد
میکنيد؟ هل تحسُّ بالألم في حدقة العين؟
بله مخصوصاٌ در شب.
نعم
و خاصة في الليل.
آيا در چشمت قطره ريختی؟
هَلْ قَطَّرْتَ عيونَکَ؟
من يک قطره برايت مینويسم که
فشار چشمت را پايين میآورد.
حسناً . فأنا أصفُ
لکَ قطرةً يُقَلِّلُ ضَغْطَ عينک.
من نميتوانم بدون عينك
مطالعه كنم.
أنا لاأَسْتَطِيعُ
(لاأَقْدِرُ) أَنْ أُطالِعَ بدون
نَظَّارَة.
شما مبتلا به آب سياه (تاري
چشم) هستيد.
أنتَ مُصابٌ
بِالْكُمْنَةِ (الظُّلمَةِ البَصَرِيَّة).
متأسفانه شما مبتلا به آب
مرواريد سفيد (كاتاراكت) هستيد.
مَعَ الاَسَفِ
أَنْتَ مُصَابٌ بإِعْتامِ عَدَسَةِ
العَيْنِ أو (الكاتاراكت أو الماءُ
الاَبيض).
چشمِ شما دوربين است.
عيْنكَ مَدِيدَةٌ.
مجراي اشكي شما باز نيست.
قَناتُكَ
الدَّمْعِيَّة (مَدْمَعُكَ، مَجْرَی
دَمْعِكَ) غيرُ مَفْتُوحَةٍ.
آيا بايد مورد عمل جراحي قرار
گيرم؟
هَلْ يَجبُ أَنْ
تُجْرَی عَلَيَّ العَمَليَّةُ
الجراحيَّةُ؟
*
مطب دندانپزشک
مطب دندانپزشكي كجاست؟ أينَ
عِيَادَةُ طِبِّ الأَسنانِ؟
ببين آنجا مطب دندانپزشكي است.
شُوفْ (عا)(اُنظُرْ) هناکَ عِيَادَةُ
طِبِّ الأَسنانِ.
روی تابلو نوشته شده: مطب
دندانپزشکی دکتر ... ، دارای بورد طب و جراحی
دهان و دندان.
کُتِبَ عَلَی
اللَّوحَةِ: عِيَادَةُ طِبِّ الأَسنانِ
الدّکتور .... بَکالُوريوس طبّ و جِراحة الفم
و الأسنان.
دندانپزشك كجاست؟
أَيْنَ طَبيبُ الاَسنانِ؟
من دندانپزشك هستم چه كاري
داريد؟ أَنَا طَبِيبُ الاَسنانِ ماذَا
تُريدُ؟
دندانم پوسيده (كرم خورده)
است در نتيجه احساس درد ميكنم.
سِّني مُسَوَّسٌ فَأَحسُّ بالاَلَمِ.
چند بار در روز دندانت را با
مسواك تميز ميكني؟ دو بار در روز.
كَمْ مَرَّة في
اليومِ تُنَظِّفُ أَسْنانَكَ بفُرْشاةِ
الأَسْنانِ؟ مَرَّتَيْنِ في اليومِ.
من به مسواك زدن عادت دارم.
أَنا مُتَعَوِّدٌ بِالسِّواكِ.
من در سال گذشته مبتلا به
پوسيدگي دندان بودم ولي متأسفانه به
دندانپزشك مراجعه نكردم.
أنا في السَّنَةِ
الماضِيَةِ كُنْتُ مُصاباً بِنَخْرِ
الأسْنانِ، أَو السَّاس ولكن مَعَ الأسفِ
لَمْ أُراجِعْ اِلَی طَبِيبِ
الاَسْنَانِ.
به همين سبب احساس دندان
درد دارم .
لِذلكَ أَحسُّ
بِوَجْعِ (بِأَلَمِ) السِّنِّ.
ميخواهم دندانم را بكشم.
أُرِيدُ أَنْ أَقْتَلِعَ (أقْلَعَ،
أَخْلَعَ) سِنِّي.
اين (دندان)، درد
ميكند.
هذِهِ تُؤْلِمُني.
ميخواهم دندانم را جرمگيري
كنم زيرا لثهام خيلي خونريزي ميكند.
أُرِيدُ أَنْ
أَقْلَحَ أَسْنَانِي لاَنَّ لَثَّتِي
تَنْزِفُ كثيراً.
يك وقت فوري براي ملاقات با
دكتر ميخواهم.
أُرِيدُ
مَوْعِداً عاجِلاً مَعَ الدّكتورِ.
فردا ساعت ده صبح شما را
ميبيند. سَيُقَابِلُكَ غَداً في
السَّاعةِ العاشِرَةِ صَبَاحاً.
اوضاع دندان پزشكي در اينجا
چگونه است؟ كَيْفَ أَوْضَاعُ طِبِّ
الاَسْنَانِ ههنا؟
منظور شما از اين سؤال چيست؟
ما هُو قَصْدُكَ مِنْ هذا السؤال؟
از نظر مراعات مسائل بهداشتي.
مِنْ حَيثُ مُراعاةِ الاُمُورِ
الصِّحيَّةِ.
از اين نظر مطمئن باش.
مِنْ هذِهِ الناحيةِ كُنْ عَلَی ثِقَةٍ.
بيمارستان
بيمارستان (درمانگاه ) كجاست؟
أينَ المُسْتَشْفَی،أو المَشْفَی
(المُسْتَوْصَفُ)؟
از همين جا تاکسی سوار میشوی
سپس به راننده میگويي مقابل بيمارستان
....پياده میشوم.
تَرْکبُ التاکسي من
هنا ثم تقول للسائق: أَنْزِلُ أمامَ
مُسْتَشْفَی ....
پذيرش بيمارستان کجاست؟ أين
قسمُ الاستقبالاتِ للمستشفی؟
پشت آن اتاق دور بزن. دَوِّرْ
(لِفْ) وراءَ تلک الغُرفةِ.
برادرم (خواهرم) بفرماييد. تَفَضَّلْ يا
أخي (يا أختي) أنا بخدمتکم.
نسخه ای دارم که در آن پزشک دستور داده در
بيمارستان بستری شوم.
لي وَصْفَةٌ وَصَفَها لي
الطبيبُ و فيها أَمَرَنِي بِالرُّقُودِ
(باللُّزومِ) في المستشفی.
اتاق خصوصی مي خواهيد يا اتاق عمومی؟
تريدُ الجناحَ الخاصَّ أو
العامَّ (الغُرْفَةَ الخاصَّةَ أو العامة) ؟
اتاق خصوصی مي خواهم.
أريدُ الجناحَ
الخاصَّ.
اتاق درجه يک میخواهيد يا درجه دو؟
تُريدُ غرفةَ الدرجةِ الأُولی أو
الثَّانِية؟
اتاق خصوصی:
الجناح
الخاص
لطفاً بخشهای بيمارستان را به من معرفی
کنيد.
مِنْ فضلکَ
عَرِّفْنِي الوحداتِ الطبيةَ المتخصصةَ في هذا
المستشفی.
بخشهای پزشکی تخصصي اين
بيمارستان عبارت است از:
الوحدات الطبية
المتخصصة في هذا المستشفی هي:
بخش شستشوی کليه و کليه مصنوعی.
وحدة غسيل الكلى والكلية
الاصطناعيَّة.
بخش درمان تنفسی.
وحدة المعالجة التنفسيَّة.
بخش سوختگی.
وحدةُ الحُرُوق.
بخش مراقبتهای ويژه جراحی.
وحدةُ العناية الحَثِيثَة للجراحة.
بخش مراقبتهای ويژه بيماريهای
داخلی. وحدة العناية الحثيثة للأمراض
الباطنيَّة.
بخش جراحی مغز و اعصاب.
شعبة جراحة الدماغ والأعصاب.
شما نياز به اِکو از قلب داريد.
أنت بحاجة الی تخطيط القلب
الصدويّ Echo
Cardiography
بخش مراقبتهای ويژه قلب.
وحدة العناية الحثيثة بالقلب.
بخش مراقبتهای ويژه
جراحی قلب باز.
وحدة العناية الحثيثة بجراحات القلب المفتوح.
بخش مراقبتهای ويژه
نوزادان.
وحدةُ العنايةِ الحثيثةِ بالمواليدِ.
بخش باروری و مساعدت بارداری.
وحدةُ الإخصابِ والمساعدةِ عَلَى الحَمْلِ.
بخش درمان شکستگیهای
ستون فقرات. وحدةُ عِلاجِ كُسُورِ
العَمُودِ الفِقَرِيّ.
بخش جهاز هاضمه و کبد.
وحدةُ الجِهازِ الهَضْمِيِّ والكَبِد.
بخش سنگشکن مجاری ادرار.
وحدةُ تَفْتِيتِ حَصَى المَسالكِ البوليَّة.
دستگاه سنگشکن.
جهازُ تفتيتِ (تَفْجِير) (س) حَصَى المَسَالكِ
البوليَّة.
بخش همودياليز.
قِسْمُ
تَنْقِيَةِ الدَّم
hemodialysis
بخش نوار قلب.
وحدةُ تَخْطِيطِ القلبِ.
بخش مراقبتهای ويژه کودکان. وحدة
العناية الحثيثة للأطفال.
بخش دردهای مزمن.
وحدةُ الألَمِ المُزْمِنِ.
بخش کشت مغز استخوان.
وحدةُ زراعةِ النُّخاعِ العَظْمِيِّ.
بخش مراقبت روزانه.
وحدةُ
العنايةِ النَّهاريَّة.
بخش راديولوژی بيمارستان 24 ساعته به صورت
مداوم کار میکند و بيماران را از همه
گروههای بيمه شده و بيمه نشده میپذيرد.
و 25 درصد به همه بيماران تخفيف میدهد.
شعبةُ الأَشِعَّةِ بِالمستشفَى، تَعْمَلُ
عَلَى مدارِ 24 ساعةً مُتَواصِلَةً
وتَسْتَقْبِلُ المَرْضَى مِنْ جميعِ الفِئاتِ
المُؤَمَّنَةِ وغيرِ المُؤَمَّنَةِ صِحِّيّاً.
و تَمْنَحُ خَصماً مالياً مقدارُهُ
25% لِجَمِيعِ المَرْضَى.
اتاق گزارش عکسبرداری:
غُرفَةُ تقريرِ الأَشعةِ
شما نياز به عكسبرداري با
اشعة ايكس داريد؟ بله.
أنتَ بحاجةٍ
اِلَی أَخْذِ (اِلْتِقاطِ) الصُّورةِ
بِالاَشِعَّةِ السِّينِيَّةِ أو أَشِعَّة
«إکْس»؟ نَعَمْ.
اشعه ايكس زيان آور نيست؟
هَل الأشِعَّةُ السِّينِيَّةُ غيرُ
مُضِرَّة؟
نترس، جاي نگراني نيست.
لاتَخَفْ، لَيْسَ مَا يَدْعُو اِلَی
القَلَقِ.
بخش راديولوژی همه خدمات اصلی را
به شرح زير فراهم میکند:
تُوَفِّرُ شعبة
الأشعة جميع الخدمات الرئيسية وهي:
عکسبرداری آنژيوگرافی (عکسبرداری
رنگی از شريانها و وريدها).
تصويرُ الشرايين
والأوردةِ المُلَوَّنُ
Angiography
پزشکی هسته ای. الطبُّ
النوويّ Nuclear Medicine
عکسبرداری سی تی اسکن.
التَّصويرُ
الطَّبقِيّ الحلزونيّ Spiral CT Scan
واحد شستشوی کليهها.
وحدةُ غَسِيلِ الکلَی.
دستگاه نوار مغز. جهازُ
تَخْطِيطِ الدِّماغِ
Electroencephalogram
عکسبرداری از پستان (ماموگرافی).
تصويرُ الثَّدْي
Mammography
عکسبرداری مافوق صوت.
التصويرُ فوقَ الصَّوْتِيّ العاديّ
Ultrasound
عکسبرداری ام آر آی. التصويرُ بالرَّنِينِ
المِغْناطِيسيّ MRI
عکسبرداری رنگي مافوق صوت
شريانی.
التصويرُ فوق
الصَّوتي الشريانيّ الملونDoppler
Ultrasound
عکسبرداری دستگاه هاضمه و ادراری
رنگی.
تصوير الجهاز
الهضمي والبولي الملون
Digital Flouroscopy
عکسبرداری عادی. التصوير
التقليدي (العادي)
X-Ray
تست ورزش :
جهاز قياس الجهد
آقا بيماری شما چيست؟
سيدي ما هو مرضک؟
من مبتلا به بيماري پوستي،
قلبي، ريوي، و مفاصل هستم.
أنا مُصابٌ
بالمَرَضِ الجِلدِيّ، والقَلبِيّ،
والرِّئَوِيّ، والمفاصِل.
اينجا مخصوص بيماريهاي
پوستي، نازاييِ زنان، مجاري تنفسي،گوش و
حلق و بيني است.
هُنا مُخْتَصٌّ
بِالاَمْراضِ الجِلْدِيَّةِ، و العُقْم
النِّسائيَّة، و المَسَالكِ
التَّنَفُّسِيَّة، وأَمْراضُ الأنْفِ و
الاُذُنِ و الحَنْجَرَة.
شما مبتلا به آفتاب زدگي
(آفتاب سوختگي)، اسهال خوني، التهاب
كليه، هستيد.[2]
أنتَ مُصَابٌ
بِـضَرْبَةِ الشَّمْسِ، (بِلَفْحَةِ
الشَّمْسِ)، و الإسهالِ الدَّمَوِيّ، و
اِلتِهابِ الكليَةِ.
بيمارِ شما مبتلا به تب روده،
تب مالاريا، تب مخملك، تب نوبه، تب و
لرز است.
مَرِيضُكُمْ
مُصَابٌ بِالحُمَّی المِعَوِيَّة، و
حُمَّی المَلاريا، و الحُمَّی
القِرْمِزيَّة، و الحُمَّی المُتَقَطِّعَة
(حُمَّی الغِبِّ)، و البُرَداء (بَرْدُ
الحُمَّی، و البَرْدِيَّة).
من مبتلا به سياه زخم
شدهام؟
أنا مُصابٌ
بِالْجَمْرَةِ الخَبِيثَةِ (الحُمَّةِ
الخَبِيثَةِ، الجَمْرَةِ الفَحْمِيَّةِ)؟
آقاي دكتر! من مبتلا به لخته شدن
خون در رگ، نِقرس، صرع و مالاريا هستم.
يا دكتور! أنا مُصابٌ
بِالجُلطَةِ الدَّمَوِيَّةِ، و النِّقْرِسِ
(داء المُلوكِ)، و الصَّرْعِ، والمَلارِيا.
آقاي دكتر! من مبتلا به روماتيسم،
ديفتري، فلج ناقص (فلج جزيي)، و واريس
(گشادشدن عروق) هستم.
يا دكتور! أنا مُصابٌ
بالرُّوماتِزْم (داء المَفَاصِل،
الرِّيشيّ، الرَّثْيَة) و الخُنَاق
(الدِّفْتِريا، الخانُوق) و الشَّلل
الجُزْئيّ و الدَّوالي.
در پوستم احساس سوزش ميكنم. أنا
أَحُسُّ بِالْحُرقَةِ في جِلْدِي.
جوش (دانه) قرمز رنگ در پوست شما ظاهر
شده است؟
هَل ظَهَرَتْ
حَبَّةٌ حَمْراء في جِلْدِكَ؟
بله، جوش قرمز رنگ در پوستم
ظاهر شده است.
نَعَم،
ظَهَرَتْ حَبَّةٌ حَمْراءُ في جِلْدي.
من مبتلا به گوش درد، سرفه،
و بند آمدن ادرار شدهام.
أنا مُصابٌ
بِوَجْعِ الاُذُنِ (أَلَمِ الاُذُنِ) و
السُعَال (السُّعْلة، الكُحَّة) و حَبْس
البَوْلِ.
من مبتلا به مرض قند
(ديابت)، مَخْمَلك، يرقان (زردي) هستم.
أَنا مُصَابٌ
بمَرَضِ السُكَّرِ و القِرْمِزِيَّة و
اليَرَقان (الصَّفَر).
من مبتلا به سنگ كيسة صفرا و
زخم معده هستم.
أنا مُصابٌ
بِالحَصاةِ الصَّفْراوِيَّة و قُرْحَةِ
المَعِدَةِ.
شما بايد در بيمارستان بستري شويد.
يَجِبُ أنْ تُلازِمَ
الفِراشَ (أَنْ تَرْقُدَ) في
المُسْتَشْفَی.
آيا بايد مورد عمل جراحي قرار گيرم؟
بله.
هَلْ يَجبُ أَنْ تُجْرَی
عَلَيَّ العَمَليَّةُ الجراحيَّة؟ نَعَمْ
(أيوه).
آقای دکتر به نظر من بستری شدن در
بيمارستان برای من سودمند باشد.
يا دکتور أنا أعتقد أنَّ
الرُّقُودَ في المستشفی يُفِيدُني.
به نظر من بستری شدن در
بيمارستان ممكن است هميشه درمان سودمندي
نباشد. و در برخي حالات ممكن است بهبودي
را به تأخير اندازد و يا ممكن است به
بيمار آسيب برساند.
باعتقادي الرّقودُ
فِي المستشفی قَدْ لاتَكُونُ دائماً عِلاجاً
مُفِيداً وَيُمْكِنُ في بَعْضِ الحَالاتِ
أَنْ تُؤَخِّرَالشِّفَاءَ أَوْ رُبَّمَا
تُؤْذِي المَرِيض.
آزمايشها نشان میدهد كه
وضعيت بيماران مبتلا به درد شديد ناحيه
تحتاني پشت، درد زايمان، حملههاي قلبي و
التهاب كبد بعد از استراحت در بستر بهبود
نيافتند.
كَشَفَتِ
التَجَارِبُ أَنَّ حَالاتِ المَرْضَی
المُصَابِينَ بِأَلَمٍ حَادٍّ فِي
أَسْفَلِ الظَّهْرِ وَالمَخَاضِ
وَالاَزْمَةِ القَلْبِيَّةِ وَالْتِهَابِ
الكَبِدِ، لَمْ تَتَحَسَّنْ بَعْدَ
الرَّاحَةِ فِي الفِرَاشِ.
اينجا نرخهاي بيمارستانهای دولتی ارزانتر
است يا بيمارستانهاي خصوصي؟
هنا أسعارُ
المُسْتَشْفَيَاتِ الخَاصَّة أََرْخَصُ أم
المُسْتَشْفَيَات الحُكوميَّة؟
البته بيمارستانهاي دولتي ارزانترند.
بالطبع المُسْتَشْفَيَات
الحُكوميَّة أرخصُ من المُسْتَشْفَيَاتِ
الخَاصَّة.
آنجا بيمارستانِ مخصوصِ پيوند قلب، كبد،
و كليه است.
هُناكَ مُسْتَشْفًی خاصّ
لزَرْعِ القَلبِ و الكَبِدِ و الكُِليَةِ.
اينجا مختص بيماريهايِ چشم، خون،
دستگاه تنفسي، دستگاه عصبي، دستگاه
هاضمه، دهان و دندان، روماتيسم و
استخوان، زنان و زايمان، كليه و مجاري
ادرار است.
هنا مُخْتَصٌّ بأمراضِ
الدَّمِ، و العُيُونِ، و الجِهازِ
التَّنَفُّسيّ، و الجهازِ العَصَبيّ، و
الجهازِ الهَضْمِيّ، و الفَم و الاَسْنان،
و الرُّوماتِزْم و العِظام، و النِّساءِ و
الولادَة، و الكُلَی و المَسَالِك
البَوْلِيَّة.
آيا تخصصهاي زنان در اين بيمارستان
وجود دارد؟
هَلْ تُوجدُ اِخْتِصاصاتُ
النِّساءِ في هذا المُسْتَشْفَی؟
بله، ما پزشك متخصص، جراح، پزشكيار،
پرستار و بهداشتيار داريم.
نَعَمْ، (أيوه) عِنْدَنا
الطَّبِيبةُُ المُتَخَصِّصةُ
(الاَخِصّائِيَّة) و الجَرَّاحَة و
مُساعِدةُ الطَّبِيبة و
المُمَرِّض،(المُمَرِّضَة) و المساعِدُ
الصِّحِّيّ.
پزشك متخصص بيماريهاي زنان و زايمان
كجاست؟ چرا؟
أينَ الطَّبِيبة المُتَخَصِّةُ
لاَمْراضِ النِّساءِ و التَّوْليدِ؟
لماذا؟
چون زائو درد زايمان دارد.
لانَّ الحاملَ
تَتَمَخَّضُ ،تَحسُّ بِوَجْعِ الولادةِ،
أو التَّمَخُّض (الطَّلق، المَخَاض، طَلق
الوِلادة).
بايد برويد خانم دکتر را صدا
بزنيد. يَجِبُ أَنْ تَذْهَبَ لِتُنادِي
الطَّبِيبةَ.
پزشك معالج كجاست؟
أَيْنَ الطَّبِيبُ المُعالِج؟
آمبولانس كجاست؟
أَيْنَ سيَّارةُ الإسْعافِ؟
آيا پزشكِ كشيك در بخش جراحي
هست؟
هَلْ يُوجَدُ
الطَّبِيبُ المُناوِبُ في قِسْمِ
الجِراحَةِ؟
معمولاً معاينات پزشكي زير نظر
پزشكان متخصص در بيمارستان انجام ميشود.
عادَةً تجْري
الفُحُوصاتُ الطِّبيَّةُ تَحْتَ إشْرافِ
الأطِبَّاءِ الأخِصّائيينَ في
المُسْتَشْفَی.
آقاي دكتر! مادرم عملِ گوارش برايش
دشوار است.
يا دكتور! عَمَليَّةُ
الهَضْمِ صَعْبٌ عَلَی أُمِّي.
او سال گذشته به سكته مغزي مبتلا شده
است.
انَّها أُصِيبتْ
بِالجُلطَةِ الدِّماغيَّة في السَّنةِ
الماضية.
او اكنون در حالت نقاهت (بهبودي) است.
هي الا´نَ في حالَةِ
النَّقَاهَةِ. (نَقِهتْ مِنَ المَرَضِ،
تَحَسَّنَتْ «تَحَسَّنَ» حالُها).
آقاي دكتر شنيدهام كه بيماري
حصبه(تيفوئيد) و تببرفكي وآبله شايع شده
است.
لَقَدْ سَمِعْتُ بِأنَّه
شاعَ مَرَضُ الحَصْبَةِ أو التِّيفُوئِيد
(التِّيفُود) و الحُمَّی القُلاعِيَّة و
الجُدَرِيّ.
آيا بيماري حصبه، تب برفكي و آبله
واگيردار (مُسْرِي) است؟
هَلِ الحَصْبَةُ
أو التِّيفُوئِيدُ (التِّيفُود) و الجُدَرِيّ
أَمْراضٌ سريعةُ العَدْوَی (أمَرَاضٌ
مُعْدِيَةٌ)؟
آيا با واكسيناسيون
(مايهكوبي) نميتوان مانع اين بيماريها
شد؟ نميدانم.
هلاّ يُمْكِنُ
الاِبْتِعادُ عنها بِالتَّطْعِيمِ أو
التَّلقِيحِ؟ لَسْتُ أَدْرِي (لا أدري).
نترس، زيرا تب برفكي در اين
كشور شناسايي شده است.
لاتَخَفْ،
لانَّهُ تَمَّ العُثُورُ عَلَی الحُمَّی
القُلاعِيَّة في هذِهِ البلاد.
دو روز است احساس كمر درد
دارم. مُنْذُ يَوْمَيْنِ أَحُسُّ
بِوَجْعٍ (بِأَلَمٍ) في ظَهْرِي.
مرا چند بار به بيمارستان
بردند و الحمد لله خيلي بهتر شدهام.
أَخَذُوني اِلی
المُسْتَشْفَی عِدَّة مَرَّات والحمدُ
لِلَّهِ أَصْبَحْتُ أفضلَ بِكثيرٍ.
بيمار شما
كجاست؟
أينَ مَرِيضُكََ؟
پزشك دستور داد در بيمارستان، بخش
سيسييو CCU بستري
شود.
أَمَرَ الطَّبِيبُ أَنْ
يُلازِمَ الفِراشَ في المُسْتَشْفَی في
قِسْم العِنايةِ الفائِقَةِ.
بيمار شما به خون نياز دارد. مريضکم
يحتاج اِلَی الدَّمِ.
سريعاً به بانك خون مراجعه کنيد.
راجِعْ سَرِيعاً إلی بَنْكِ الدَّمِ.
كداميك از اطباء بيماري او را تشخيص
داد؟
أيّ مِنَ الاَطِبّاء
أَمْكَنَهُ تَشْخِيصُ مَرَضِهِ؟
بيماري او را دكتر صالح تشخيص داد.
شَخَّصَ مَرَضَهُ الدُّكُتور صالِح.
حالش چطور است؟
كيفَ حالُهُ؟
او اكنون بهتر از گذشته است. هُو
الآنَ أَحْسَنُ مِنَ السَّابِقِ.
كجا عمل جراحي انجام داد؟ در همان
بيمارستان.
أَيْنَ أَجْرَی
العَمَليَّةَ الجِراحِيَّةَ؟ في نَفْسِ
المُسْتَشْفَی.
اتاق حسابداري بيمارستان كجاست؟ چه
ميخواهيد؟
أَيْنَ غُرْفَةُ المُحاسَبَةِ في
المُسْتَشْفَی؟ ماذا تُرِيدُ؟
ميخواهم نزد حسابدار بروم تا
هزينههايم را بپردازم.
أُرِيدُ أَنْ أَذْهَبَ
عِنْدَ المُحاسِبِ لأَدْفَعَ تَكالِيفِي.
٭
تزريقات و پانسمان
اتاق تزريقات كجاست؟
أَيْنَ غُرْفَةُ الحُقْنَةِ
(الإبْرَةِ)(عا)؟
اتاق تزريقات مردانه يا زنانه
را میخواهيد؟
تريدُ غُرْفةَ الحُقْنَةِ
(الإبْرَةِ) للرجال أو للنساء؟
آنجا است مقابل در ورودی.
هناکَ أمامَ بَوَّابةِ الدُّخُولِ.
چه امری داريد؟
ماذا تَأْمُرُ؟
يك آمپول دارم.
لَدَيََّ أَنْپُولة[3]ٌ
واحدةٌ.
روی تخت دراز بکشيد.
اِسْتَلْقِ عَلَی السَّرِيرِ.
آيا تا به حال آمپول آمپی سيلين زده ايد؟
هل ضَرَبْتَ (عا) أنپولةَ
آمبی سيلين لحدِّ الآن (هَلْ أَخَذْتَ
إبرةَ....) (س، ل)؟
حساسيت به آنتی بيوتيک نداريد؟ أليسَ
لکَ حساسيَّة بالمُضادِّ الحيويّ؟
خير، بارها آمپول آمپی سيلين زده ام.
لا، ضَرَبْتُ (عا) أنپولةَ
(إبرةَ) آمبي سيلين عدة مرَّات.
اين تزريق عضلاني، وريدي يا زير پوستي
است؟
هذِهِ
الحُقْنَةُ، عَضُلِيَّةٌ أَوْ وَرِيدِيَّةٌ
أَوْ جِلدِيَّةٌ؟
اين تزريق عضلاني است.
هذِهِ الحُقْنَةُ، عَضُلِيَّةٌ.
آمپول ديگری نداريد؟ خير.
ليس لَدَيْكَ أَنْپُولةٌ أخری؟ لا.
دستم دچار خونريزي شده است.
لَقَدْ أُصِيبَتْ يَدِي بِالنَّزيفِ.
لطفاً خونريزي را متوقف و زخم
مرا پانسمان كنيد.
مِنْ
فَضْلِكَ أَوْقِفِ النَّزِيفَ و ضَمِّدْ
جُرْحِي.
خواهرم نترس! صدايت را پايين
بياور!
أختي لا تخافي
اِخْفِتي (خَفِّضِي) (وَطِّي) (س، ل)صوتَك.
پانسمان كردن اين زخم ضروري
است. تَضْمِيدُ هذا الجرْحِ ضَرُورِيٌّ.
زخم شما سطحي
است.
جرْحُك طَفِيفٌ.
بخية زخمهاي سطحي ساده است.
تَدْرِيزُ (خِياطَةُ) الجُرُوحِ
الطَفِيفَةِ بَسِيطَةٌ جِدّاً.
*
آزمايشگاه تشخيص طبی
آزمايشگاه تشخيص طبی کجاست؟
أين المختبر للتحاليل الطبية؟
آنجا يک آزمايشگاه تشخيص طبی است.
هناک
مختبر للتحاليل الطبية.
از جمله خدمات اين آزمايشگاه:
اندازه گيری هرمونها ، شناسايی ويروسها،
آزمايشات حساسيت، آزمايشات توانايي جنسی،
آزمايشات بيماريهای وراثتی.
مِنْ خدماتِ
المُخْتَبَر: قياسُ الهُورمُونات، الکَشْفُ
عَنِ الفيروسات، اِخْتِباراتُ الحسَّاسِيَّة،
اِخْتِباراتُ الکَفاءةِ الجنسيَّة، تَحَاليلُ
الأمراضِ الوراثِيَّة.
چه میخواهيد؟
ماذا تُريدُ؟
يک نسخه پزشکی برای آزمايش خون و
ادرار دارم.
لَدَيَّ وَصْفَةٌ
طِبِّيَّةٌ لِتَحْلِيلِ الدَّم و البَوْلِ.
برای خونگيری به اتاق
......مراجعه کنيد. راجِعْ إلی غرفةِ
..... لأَخْذِ الدَّم.
کی برای جواب مراجعه کنم؟ متی
أراجعُ للجواب؟
سه روز بعد .
بَعْدَ ثَلاثَةِ أَيَّام
من مسافر هستم در صورت امکان
میتوانم فردا مراجعه کنم؟
أنا مسافرٌ هل
يُمْکِنُنِي أَنْ أُراجِعَکُم غَداً؟
اشکالی ندارد فردا مراجعه کن.
لا بأسَ، راجِعْ غَداً.
*
داروخانه
نزديكترين داروخانة شبانه روزی كجاست؟
أَيْنَ أَقْرَبُ صَيْدَليَّةٍ مُناوِبَةٍ
(مُنَوِّبَةٍ)؟
شما دكتر داروساز هستيد؟ هَلْ أنتَ
طبيبٌ صَيْدَليّ (صَّيْدَلانِيّ، صانِعُ
الاَدْوِيَةِ)؟
لطفاً نسخه را به من بدهيد. مِنْ
فَضْلِكَ أَعْطِنِي الوَصْفَةَ.
پماد (مَرْهم) ..... میخواهم. أُرِيدُ
ضمادَ (بَلسَم، المَرْهَمَ)...
قرصهای مُليِّن (مسهل) میخواهم.
أريدِ الأقراصَ المُليِّنَةَ (المُسْهِلةَ)؟
قرصهای کاهش قند خون به نام .... میخواهم.
أريدِ الأقراصَ المُقللِّةَ
لِسُکَّرِ الدَّم[4]
باسمِ ....
قرصهای کاهش فشار خون به نام
.... میخواهم.
أريدِ الأقراصَ
المُقللِّةَ لِضَغْط الدَّم باسمِ ....
آيا مسكّنهايي مانند آسپرين
داريد؟ هَلْ عِنْدَكُمْ مُسَكِّناتٌ
كالاسبرين؟
آيا آنتي بيوتيك داريد؟
هَلْ عِنْدَكُمْ المُضَادُّ الحَيَوِيّ
(المضادّ للجراثِيمِ)؟
اين قرصها خوابآور و اينها
قرصهاي ويتامين هستند.
هذِهِ الاقراصُ
(الحُبُوبُ) مُنَوِّمةٌ (مُرَقِّدةٌ،
مُنَعِّسَةٌ) و هذِهِ أَقْراصُ فيتامين.
آقاي دكتر! باند پانسمان،
پنبة طبي، قطرة سرفه و قطرة چشم
ميخواهم.
يا دكتور! أُرِيدُ
الرّباطَ (الشّاشَ) و القُطْنَ الطِّبيَّ
و قَطْرةَ (نُقْطَةَ) السُّعالِ و قَطْرةَ
العُيُونِ.
لطفاً يك قطره چكان و يك
دهان شويه به من بدهيد.
مِنْ فَضْلِكَ
أَعْطِني قَطَّارةً (نَقَّاطةً) و غَسيلاً
لِلْفَمِ.
*
[1] به
اختصار (شنکبوتيَّة) نيز گفته می شود.
[2]- نام بيماريها صرفاً به
منظور يادگيری ذكر شدهاست و عملاً
همه اين بيماريها در يك بيمار جمع نمی
شوند.
[3] -
(پ) در عربی معاصر رايج است.
[4] قند
در کشورهای عربی وجود ندارد در نتيجه
به جای قند از شکر استفاده می شود.
بنابراين به جای « قند خون»، «
سُکَّر الدَّم:
شکر خون» گفته می شود.