ترجمه و شرح رساله حقوق

سيد محسن حجت

- ۶ -


حقوق اعض  

3- حق زبان .

و اما حـق اللسان فاكـرامه عـن الخنى و تعويـده على الخيـر و حمله على الادب  و اجمامه إلا لموضع الحاجة و المنفعة للدين  و الدنيا و اعفائـه عـن الفضـول الشنعة القليلة الفائدة التى لا يؤمن ضررها مع قلة عائدتها و بعد شاهد العقل و الدليل عليه و تزين العاقل بعقله حسن سيرته فى لسانه و لا قوة الا بالله العلى العظيم .

ترجمه :

اما حق زبانت بر تو آنست كه از فحشا و منكرات دورش نگهداري و به گفتـن كلمات خوب و نافع عادتش دهي و وادارش كني كه با ادب وخوب سخن گويد و از زياد گفتن و بيخود چرخيدن در دهان منعش نمائي تا سكوت را رعايت كند مگر در جائي كه نياز به تكلم باشد و نفعي براي دنيا و آخرت داشته باشد و نگزاري سخني كه فائده و نفعي ندارد و جز ضرر و زيان حاصلي در آن متصور نيست؛ از دهان تو خارج شــود بعد از آنكه عقل و نقل بر مضر بودن و بد بودن آن دلالت دارد ؛ زيرا كه زينت عاقل به عقلش در خوبي گفتار و درست سخن گفتن است و حول و قوه اي نيست مگر به  حول و قوه خداوند بزرگ .

شرح :

زبان از موثر ترين اعضاي بدن در تعيين سر نوشت انسان است كه مي تواند انسان را بطرف سعادت ببرد يا در منجلاب شقاوت و ضلالت غرق نمايد .

جانست و زبانست و زبان دشمن جانست گر جانت به كار است نگه دار زبان ر

بلكه شخصيت هر فردي در پشت زبانش نهفته است و با باز شدن زبان اوست كـه مي

توانند ديگران او را بشناسند ؛ و مقام و منزلت او را از نظر علم و فرهنگ و ادب و دين تشخيص بدهند .

تا مرد سخن نگفته باشد  عيب و هنرش نهفته باشد

مولاي متقيان  علي عليه السلام ميفرمايد : "

المرء مخبوء تحت لسانه   انسان

زير زبانش پنهان است " (1)

روي همين لحاظ است كه امام سجاد عليه السلام از ما ميخواهد كه برزبان خود مسلط باشيم و حقوق زير را كه مربوط به زبان است ؛ رعايت نمائيم .

الف :

زبان را گرامي بداريم و آنرا به گفتن كلمات نادرست و فحش و دشنام ؛ آلوده  و كثيف نسازيم ؛ زيرا كه موجب سقوط و خورد شدن انسان ميشود ؛ و از غيبت  نمودن و پشت سر مردم حرف زدن پرهيز نمائيم ؛ چون باكرامت زبان سازگاري ندارد .

رسول خدا صلي الله عليه واله وسلم فرمود :"

يمكنكم من الجنة طيب الكلام و اطعــام الطعام

از اعمال صالحه اي كه موجب رفتن شما به بهشت ميشود ؛ خوب حرف زدن يــا حرف

خوب زدن و اطعام به فقرا و مساكين ميباشد" (2) و باز فرمود : "

الكلمة الطيبة الصدقة  

سخن خوب صدقه است "يعني ثواب صدقه دادن در راه خدا را دارد (3) .

ـــــــــــــــــــــــ

(1) نهج البلاغه   حكمت    148   (2   و   3 )  جامع السعادات   ج 2  ص  286

ودر روايات آمده است كه خوكي به حضرت عيسي عليه السلام نزديك شد؛آن حضرت خطاب به خوك فرمود : برو به سلامت ؛ همرهانش عرض كردند : يا روح الله ؛ با خوكي چنين سخن ميگوئيد ؛ در جواب فرمود : دوست ندارم كلمات نا درست بـر زبانم جاري شود  (1) .

ب :

عادت دادن زبان به گفتن كلمات خوب و مفيد كه فائدهء آن به مردم برسد و به آنه

ضرري وارد نشود . چون اولاً از علي عليه السلام نقل شده است كه "

المسلم من سلم المسلمون من يده ولسانه

مسلمان كسي است كه ديگر مسلمانها از دست و زبان او در امان باشند (2) . و ثانياً حرف نادرست گفتن و سخن نسنجيده بر زبان آوردن بر علاوهء  گرفتاري دني عذاب اخروي را نيز به دنبال خواهد داشت ؛ زيرا  هرچه بر زبان ما جاري ميشود ؛ بـه وسيلهء فرشتگان الهي درج و ثبت ميگردد  و روز قيامت به عنوان مدركي عليه ما بكار گرفته خواهد شد .

مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (قّ:18)

انسان هيچ سخني

خداوند متعال ميفرمايد : "

را بر زبان نمي آورد مگراينكه هماندم ؛ فرشته اي مراقب و آماده براي انجام ماموريت ( وضبط آن ) است .

از جمله مواردي كه زبان براي انسان گرفتاري دنيا و آخرت درست ميكند  و بايد از آن پرهيز نمائيم ؛ زخم زبان زدن است كه گاهي به صورت طعنه و زماني به قسم كنايــه بروز و ظهور ميكند و دل انساني را مالامال خون ميسازد و بگفته شاعر عرب : .

جراحات السنان لها الالتيام  و ما يلتام ما جرح اللسان

زخمهاي سنان و شمشير خوب شدني هستند ؛ اما زخم زبان هرگز خوب  نخواهد شد .

ج :

يكي ديگر از حقوق زبان اينست كه عادت داده شود به ادب و رعايت آن تا باكسـي بي ادبانه سخن نگوئيم و احترام ديگران را حفظ نمائيم ؛ يا به تعبير روشنتر مثل آدم هاي بي فرهنگ نباشيم كه بي پروا و در حضور هر كسي كه باشند و در هرجـا حتـي اگر مسجد هم باشد ؛ هرچه به دهنشان مي آيد از گفتن آن ابا ندارند .

د :

مثلي معروفيست كه گفته ميشود ؛ انسان دوتا گوش دارد و يك زبان پس بايد دوت بشنود و يكي بگويد ؛ اين مثل بما ميگويد كه جز در مواقع ضروري و مواردي كه بنفع دين و دنياي انسان هست؛ از سخن گفتن اضافي پرهيز كنيم ؛ زيرا نجات از خطر زبان

ــــــــــــــــــــــ

(1) جامع السعادات    ج 2  ص 286  (2) بحار الانوار   ج 32 ص 40

با سكوت از سخن گفتن اضافيست كه حاصل ميشود .

شكي نيست كه زياد سخن گفتن و در هر موردي زبان را چرخاندن و از هرچه بر دهان آيد جلوگيري نكردن ؛ موجب سقوط انسان در ذلت معصيت و گرفتاري عقوبت خواهد شد ؛ و در مقابل سكوت و لب فرو بستن در بسياري از مواقع موجب نجات و سعـادت ميگردد .

رسول خدا صلي الله عليه واله وسلم فرمود : "

من صمت نج

ى

" كسي كه سكــوت  كنــد اهل نجات است "(1) و فرمود :

من كف لسانه ستـرالله عيبه

كسي كه زبانش را  نگـه دارد خداوند عيوب اورا ميپوشاند (2)از بسيار سخن گفتن است كه عيوب انسان فاش شده و سبب كم شدن وقار و ريختن آبرو ميگردد .

لازم به ذكر است كه مراد از آنچه در مذمت زياد سخن گفتن وارد شده است  در رابطـه با سخن گفتن زايد و بي هدف و به اصطلاح پرگوئي است ؛ اما اگر سخن داراي  جهـات مثبت باشد ونفع و فائده اي از آن عايد مردم گردد ؛ درآن جا سكـوت نادرست و سخن گفتن عين صواب است .

از امام سجاد عليه السلام پرسيده شد : آيا سخن گفتن افضل است يا سكوت ؟  فرمود : بي شك هر كدام از اين دو آفاتي دارد و هر گاه هردو از آفت در امان باشد ؛ سخن گفتن افضل است ؛ عرض شد : اي پسر رسول خدا صلي الله عليه واله وسلم ؛ دليـل افضليت سخن در مثل چنين موردي چيست ؟ فرمود : خداوند متعال پيامبران و اوصياي  آنهار به سكوت مبعوث و مامور نكرد بلكه آنها را به سخن گفتن مامور و مبعوث فرمــود  و هرگز بهشت با سكوت به دست نمي آيد و از آتش دوزخ با سكوت رهائي حاصل  نمي گردد ؛ همهء اينها به واسطه كلام و سخن حاصل مي شود ؛ من هرگز ماه را با خورشيد يكسان نمي كنم ؛ حتي هنگاميكه ميخواهي فضيلت سكوت را بگوئي ؛ با كلام آنرا بيان ميكني و هرگز فضيلت كلام را با سكوت شرح نميدهي (3) .

هـ :

باز داشتن زبان از تكرار كلمات پوچ و بي معني كه جز قباحت و بدي چيز ديگري در آن ديده نميشود .

به اين بيان كه گاهي افرادي كلماتي را بر زبان مي آورند كه طبع انسان از شنيدن و ي گفتن آن نفرت دارد ؛ با چنين افرادي نبايد هم نشين و هم سخن شد و از گفتن كلمات و سخناني كه آنها به كار ميبرند پرهيز كرد .

ـــــــــــــــــــــ

(1   و   2)جامع السعادات    ج 2   ص   344    (3)   بحار الانوار   ج   68    ص  274

خداوند متعال در قرآن كريم ميفرمايد : وقتي بهشتي ها از اهل دوزخ  مي پرسند : علت

دوزخي شدن شما چه بود ؟ آن ها از جمله جوابهاي كه مي دهند ؛ يكي ايـن است :

وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ (المدثر:45)

و پيوسته با اهل باطل همنشين و همصدا بوديم

. خلاصه براي انسان بهتر ولايق تر به مقام انسانيش آنست كه سخناني وكلماتي را بر زبان بياورد كه با مقام و منزلت انسان از حيث انسانيت منافات نداشته باشد .

سعيد بن جبير از حضرت رسول الله صلي الله عليه واله وسلم روايت ميكند كه فرمود اذااصبح ابن آدم اصبحت الاعضاء كلها تستكفى اللسان انى تقول اتق الله فينا فانك ان استقمت

استقمنا واعوججت اعوججنا

هنگاميكه فرزند آدم شب را به صبح ميرساند ؛اعضاي بدن او به زبانش هشدار ميدهند و ميگويند : تقواي خدا را در مورد ما مراعات كن ؛ چرا كـه اگر تو راست بروي ما نيز راه راست را خواهيم رفت و اگر تو به راه كج بروي ما نيـز به راه كج خواهيم رفت (1) .

وچون زبان موجب صدها گرفتاري براي انسان ميشود ؛ علي عليه السلام مي فرمايد :

>الكلام كالدواء قليله ينفع و كثيره قاتل  

سخن مانند دوا و دارو مي باشـد كه كمش مفيـد  و زيادش قاتل است (2) .

افرادي هم هستند كه براي آنكه مردم آنها را نادان و جاهل نگـويند ؛كوشش ميكنند در هرموردي سخن بگويند ؛ اگر بحث هندسي باشد مهندس ميشوند و اگر رياضي باشـد از هر رياضي داني رياضيدان ترند ؛ در طب ؛ خود را از اطباي موجود بالاتر مي داننـد و درعلوم ديني ؛ درس نخوانده مجتهــد شده اند و بي باكانه سخن ميگويند ؛ و بدون آنكه عاقبت سخــن خود را بسنجند فتوا صادر مي كنند ؛ خصوصا اگـر خداي ناكرده كساني هم آنها را مورد تشويق و تحسين قرار دهند كه دراين صورت هيچ كس وهيچ چيز جلودار آنها نخواهد شد .

غافل از آنكه بي علم سخن گفتن و براي جلب توجه مردم حرف زدن ؛ ملامت دنيـوي و هلاكت اخروي را به دنبال خواهد داشت .

 

4- حق گوش

و أما حق السمع فتنزيهه عن أن تجعله طريقا إلى قلبك إلا لفوهة كريمة تحدث فــى قلبك خيراأو تكسب خلقا كريما فإنه باب الكلام إلى القلب يؤدى إليه ضروب المعانى

على ما فيها من خير او شر و لاقوة الا بالله .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 (1) محجة البضاء   ج  5  ص  193  (2)  غررالحكم  شماره   2182

ترجمه :

اما حق گوش بر تو آنست كه منزه وپاك كني از اينكه راهي بهسوي قلب تو باشد مگر براي شنيدن مطالب خوب و مفيدي كه در قلب تو خيري ايجاد نمايد ؛ يا آنكه سبب كسب خلق نيكي گردد ؛ زيرا گوش دروازهء سخن به سوي قلب است و موجـــب انتقال انواع و اقسام معاني به قلب ميباشد با تمــام خوبيها يا بديهاي كه در آن وجود دارد و قوت و قدرتي نيست مگر قوت و قدرت پروردگار .

شرح :

همانطوركه زبان ميتواند معرف شخصيت گوينده باشد ؛گوش نيز و سيله اي براي شناختن و پي بردن به آراء و نظريات ديگران است و ميتواند دري براي  پزيرش خير و صلاح يا شر و فساد باشد .

پس اين دستگاه شگفت انگيز ؛يكي از عجايب خلقت است كه تاثير  بسزائي در ساختار شخصيت انسان ودگرگوني اخلاق و عقايد او دارد ؛براي آنكه باشنيدن از طريق گوش است كه انسان متوجه اخلاق و رفتار ديگران را اعم از خوب و يابد شده و با پزيرش و سرمشق قرار دادن آن ؛ خوب يا بد خواهد شد .

هم چنين آموختن علم و ادب از طريق گوش صورت مي گيرد زيرا با گـوش دادن است كه سخنان استاد به قلب راه پيدا نموده و موجب ازدياد علم ومعرفت شنونده ميشود .

خداوند متعال مي فرمايد : "

وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ (النحل:78)

خداوند شما را از شكم مادرتان خارج نمـود

در حاليكه هيچ چيز نمي دانستيد و براي شما گوش و چشم و عقل قرار داد تا شكـــر نعمت اورا بجا بياوريد .

در آيه مباركه خداوند يكي از وسايل تحصيل علم را گوش معرفي مي نمايد و با  قـرار دادن گوش در مقام اول نسبت به چشم و عقل ما را متوجه اهميت اين عضو و نقش آن در فراگيري علوم مينمايد .

پس بايد در اداي حق گوش جدي باشيم و آنرا وسيله اي براي انتقال خوبيها و علـم و معرفت به خانه دل قرار دهيم . امام صادق عليه السلام فرمود :

السمع و الطاعة من ابواب الجنة  

شنيدن مطالب خوب  و مفيد و عمل نمودن به آن سبب باز شدن در بهشت به روي انسان ميگردد (1) .

و از امام سجاد عليه السلام نقـل شده است كه :

لكل شئ فاكهــة و فاكهة السمــع الكــــلام ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1)  بحار الانوار  ج  8   ص   13

>الحسن 

هر چيزي ميوهء دارد وميوه گوش شنيدن گفتار خوب و نيكو است (1) . اما اگر از گوش براي شنيدن غيبت و عيبهاي ديگران و مطالب فاسد و مفسد استفــاده شد به هيچ عنوان حق اين نعمت الهي ادا نشده بلكه در معرض سوء  استفاده نيز قرار گرفته است .

بايد توجه داشت همانطوريكه پشت سرمردم حرف زدن ؛غيبت است و در روايات گناه آن بزرگ تر از زنا معرفي شده است و در قـرآن كريم غيبت نمودن به خوردن  گوشت مرده تشبيه شده است ؛ گوش دادن به حرفهاي كه پشت سر ديگران زده مي شود هـم غيبت حساب ميشود و همان عذابي كه براي گوينده وعده داده شده است ؛ شنونده ر نيز شامل ميشود و همان طور كه بر گوينده واجب است ازغيبت شونده طلب بخشش نمايد وگرنه خداوند او را نمي بخشد ؛ بر كسي كه به غيبت گوش داده نيز واجب است كه از غيبت شونده بخشش بخواهد و گرنه خداوند اورا نخواهد بخشيد .

رسول خدا صلي الله عليه واله وسلم فرمود :

المستمع  احــد المغتابيــن  

شنوندهء غيبت يكي از غيبت كنندگان است (2) .

البته مراد گوش دادن از روي رغبت و رضايت است ؛ نه شنيدن بدون قصد مثل اينكـه دو نفر باهم غيبت شخصي را ميكنند و شخص سوم بدون آنكه خودش بخواهد  حرف آنها را بشنود .

هم چنين اگر كسي استراق سمع نمايد يعني براي فهميدن اسرار مردم ؛ گوشش را تيز كند تا حرفهاي خصوصي را بشنود يا براي شنيدن حرفها و سخنهاي كساني كه داخـل اطاق هستند و دوست ندارند كسي از آن چه بين شان رد و بدل مي شود مطلع گــردد پشت در اطاق ايستاده شود و حتي گوشش را به در بگزارد ؛برعلاوهء آنكه كار بسيار زشتي انجام داده است و مرتكب گناه كبيره شده است ؛ حـق گوش را نيـز ادا  نكـرده بلكه از آن سوء استفاده نموده است .

چنانكه گوش دادن به موسيقي و ساز و آوازهاي فاسد و مبتذلي كـه مناسب مجالـس لهو و لعب است علاوه بر حرام و گناه بودن آن ؛ پا روي حق گوش گزاشتن و استفاده نا بجا از اين نعمت بزرگ الهي نمودن است .

 

5- حق چشم .

ــــــــــــــــــــــــــــــ

(1)  بحار الانوار ج  78    ص  160   (2)   بحار الانوار  ج 75    ص   225

پى‏نوشتها:‌


1 . مشكل
2 . مشكل
3 . مشكل
4 . مشكل
5 . مشكل
6 . مشكل
7 . مشكل
8 . مشكل
9 . مشكل
10 . مشكل
11 . مشكل
12 . مشكل
13 . مشكل
14 . مشكل
15 . مشكل
16 . مشكل
17 . مشكل
18 . مشكل
19 . مشكل
20 . مشكل
21 . مشكل
22 . مشكل
23 . مشكل
24 . مشكل
25 . مشكل
26 . مشكل
27 . مشكل
28 . مشكل
29 . مشكل
30 . مشكل
31 . مشكل
32 . مشكل