تدر آمدى به تاريخ علم اصول

مهدى على‏پور

- ۱ -


تقديم به همسرم و مادرش
به خاطر همه‏ى فداكارى‏هايشان

مقدمه‏ى مركز

بالندگى مراكز آموزشى در گرو نظام آموزشى استوار، قاعده‏مند و تجربه‏پذير است، در اين نظام، برنامه‏هاى آموزشى، متون درسى و استادان، اركان اصلىِ آن به شمار مى‏آيند.
قوّت برنامه‏ى آموزشى به هم‏آهنگى آن با نيازهاى زمان، استعدادِ علم‏آموزان و امكانات، نهفته است. چنان كه استوارى متون درسى بدان است كه تازه‏ترين دست آوردهاىِ علم را در جديدترين شيوه‏هاى فراگيرى و فن‏آورى آموزشى عرضه دارند. استادان ورزيده و كار آزموده نيز ركن سوم نظام آموزشى‏اند.
مراكز آموزشى براى حفظ نشاط علمى خود، هماره بايد در انديشه‏ى ارزيابى، بازنگرى و اصلاح متون مدوّن و منابع آموزشى باشند و نيز متن‏هاى جديد را با تازه‏ترين شيوه‏ها و دست‏آوردهاى علمى همراه سازند. حوزه‏هاى علوم دينى، كه تربيت عالمان دين و نشر معارف اسلامى را بر عهده دارد، و به عنوان نهاد تعليمى ـ دينى شناخته مى‏شوند، از اين قاعده مستثنا نيستند.
خرسنديم كه حوزه‏هاى علميه به بركت انقلاب شكوه‏مند اسلامى ساليانى است كه در انديشه‏ى اصلاح ساختارِ آموزشى و بازنگرىِ متون درسى است.
مركز جهانى علوم اسلامى به عنوان بخشى از اين مجموعه ـ كه به امر تعليم و تربيت طلاّب غير ايرانى همّت گمارده ـ به منظور انجام اين كار بزرگ به پى‏ريزى «دفتر تدوين متون درسى» روى آورد.
اين دفتر با ارج نهادن به سخت كوشى‏هاى عالمانِ گران‏قدر ـ كه تاكنون پاسخ گوى اين نيازها بوده‏اند ـ با خوشه‏چينى از خرمن دانش آنان، بر آن است كه تجربه‏هاى نو را در شيوه‏هاى آموزشى با تازه‏ترين دست آوردهاى علمى همراه كرده، متونى بر اين پايه سامان دهد.
تاكنون به همّت پژوهش‏گران، مدرّسان و فضلاى حوزه، اين دفتر در گام‏هاى نخستين، به تدوين و نشر بيش از چهل متن درسى در موضوعات گوناگون علوم دينى ـ انسانى توفيق يافته است.
طلاّب و دانش‏پژوهان مركز جهانى علوم اسلامى به سبب ويژگى‏هاى دوره‏ى تحصيل، علاوه بر گذراندن موادّ اصلى دروس حوزوى، موادّ درسى ديگرى را مى‏خوانند كه از جمله‏ى آنها «تاريخ علم اصول» است. تاريخ علم اصول در حوزه‏هاى علميه ـ در گذشته و حال ـ به صورت واحد درسى الزامى ارايه نمى‏شده است. ليكن با توجّه به ضرورت آگاهى از تاريخ هر علم، با تعليم مادّه‏ى درسى«تاريخ علم اصول»، افق جديدى در عرصه‏ى دانش اصول به روى فراگيران رشته‏ى فقه و اصول گشوده خواهد شد. آنان با زمينه‏ها و ريشه‏هاى اين علم، ادوار تاريخى مباحث آن، و دانشمندان و نظريه پردازان بزرگ اصولى از صدر اسلام تا زمان حاضر آشنا خواهند شد.
لازم به يادآورى است كه مادّه‏ى درسى «تاريخ علم اصول» سابقه‏ى تأليفى چندانى ندارد و كتاب و مقالات نشر يافته در اين زمينه، يا جامع و نيستند يا ويژگى‏هاى يك متن درسى را ندارند.
بر اين اساس، دفتر تدوين متون درسى به پركردن خلأ مذكور همّت گماشته، و محقّق و فاضل گرانمايه جناب مستطاب آقاى مهدى على‏پور با پاسخ مثبت به درخواست اين دفتر، گامى استوار و در خور تقديم برداشته است. از ايشان و ساير دانشورانى كه در به ثمر رسيدن و انتقال بيشتر آن بذل عنايت كرده‏اند، تشكّر و قدردانى مى‏شود.
از سوى ديگر، از مسؤولان و دست اندركاران حوزه‏هاى علميه و مراكز آموزش علوم دينى انتظار داريم با اهتمام و بذل عنايتى كه نسبت به فقه و اصول دارند، اين مادّه‏ى درسى را در برنامه‏هاى آموزشى قرار دهند تا همه‏ى فراگيران علوم دينى، با تاريخ دانش اصول آشنا گردند.
در پايان يادآورى مى‏كنيم، از آن رو كه هيچ كارى در آغاز راه مصون از خطا و لغزش نيست، اميد به همكارى ارباب معرفت و فضل بسته، چشم به نقد و نظر آنها دوخته‏ايم، و همين دست مايه‏ى شروع كار و اميد به آينده‏ى روشن است.

دفتر تدوين متون درسى
مركز جهانى علوم اسلامى

پيشگفتار

به نام خداوند جان و خرد
كزين برتر انديشه بر نگذرد

سپاس خداى رحمان را كه توان و توفيق انجام اين خدمت ناچيز را به اين جانب داده است و دوام اين توفيق را از او عاجزانه خواستارم.
همه‏ى آنچه به عنوان آگاهى آغازين براى مطالعه‏ى كتاب حاضر لازم است در ديباچه‏ى كتاب آوردام. از اين رو، در پيشگفتار سخنى نيست جز يك اشاره و يك سپاس.
اما اشاره كه تنها به اشاره از آن گذر بايد كرد اين كه، از مدّت‏ها پيش دغدغه‏ى خاطر و علقه‏اى نسبت به تاريخ علم اصول داشته، مطالعات فراوان، اما پراكنده و فيش بردارى‏هاى بى‏شمار در اين موضوع مشغولم كرده بود تا اين كه پيشنهاد تأليف كتابى در تاريخ علم اصول از سوى دفتر تدوين متون درسى مركز جهانى علوم اسلامى، اين انگيزه را بيش از پيش بيدار كرد كه فراغتى به هم آورده، متمركز و فشرده به اين مهم بپردازم. با شوق و جدّيت فراوان مشغول شدم و بيش از شش ماه تلاش مداوم در اين موضوع داشتم، اثر حاضر حاصل آن تلاش است تا چه قبول افتد.
بارى، در سال 1380 اين كار به اتمام رسيد و اينك پس از يك دوره تدريس و اخذ بازخورد آموزشى به اميد خداوند جامه‏ى طبع به تن مى‏پوشد كه اميدوارم مورد پذيرش اهل فضل و دانش قرار گيرد.
جا دارد صميمانه از همه‏ى كسانى كه به نوعى در تأليف و نگارش كتاب حاضر يارى رسانده‏اند، به ويژه از مسؤول محترم دفتر تدوين متون و برنامه‏ريزى درسى آن مركز جناب حجة‏الاسلام والمسلمين عزّالدين رضانژاد ـ دامت توفيقاته ـ و همكارانشان كه در به انجام رسيدن اين اثر سهم شايانى داشته‏اند، تشكّر و قدردانى كنم.
همچنين از مسؤول محترم كتابخانه‏ى تخصّصى فقه و اصول ائمّه‏ى اطهار: دوست دانشورم جناب آقاى مقدادى سپاسگزارم كه با برخوردهاى گرم و در اختيار نهادن امكانات ارزشمند آن كتابخانه و كمك براى يافتن كتاب‏ها به ويژه كتب تراجم، مرا در نگارش اين اثر مديون و مرهون خويش ساخته‏اند.
در پايان لازم مى‏بينم سپاس گوى همسرم و مادر مهربان ايشان باشم كه همواره پشتيبان من در انجام كارهاى پژوهشى ام بوده‏اند، به ويژه در تابستان گرم 80، در طول نگارش كتاب حاضر، كه نگذاشته‏اند ناسازگارى‏هاى فرزندم كه در آن هنگام بيش از چند بامداد از تولّدش نگذشته بود، مرا بيازارد يا خاطرم را به خويش مشغول دارد و در انجام نيكوى كار خللى به هم رساند. از خداوند رحيم به دعا مى‏خواهم كه آنان را به خاطر اين فداكارى و شكيب از الطاف بى‏نهايت خويش بيش از پيش بهره‏مند سازد.

«و ما توفيقى الاّ باللّه‏ عليه توكّلت و إليه أنيب»
قم، پانزدهم مرداد هزار و سيصد و هشتاد و دو هجرى شمسى
مهدى على‏پور

ديباچه

گشوده بودن باب اجتهاد در نظرگاه شيعه، يكى از ارزشمندترين ويژگى‏هايى است كه اين مذهب به آن آراسته است. بايسته آن است كه دانشمندان و دين شناسان اسلامى براى ترقّى و تعالى دين‏شناسى از اين عنصر گرانسنگ سودها ببرند و در فهم و تفسير دين از اين روش بى بديل غفلت نكنند.
بسته شدن باب اجتهاد كه از خطرناك‏ترين حوادث تاريخ اسلام بود، چنان دامن محقّقان اهل سنّت را گرفت كه حتّى هم اينك نيز بيشتر فقيهان و اصوليان آنان، تنها از شارحان و ناقلان سخنان پيشينيان خويش به شمار مى‏روند و جرأت انديشه ورزى و برگرفتن نظرگاهى برخلاف آنان را ندارند.
امّا محقّقان شيعه، اين افتخار را دارند كه چنين توانى همچنان در آنان زنده است و مى‏توانند با صراحت، ديدگاه‏ها و چشم اندازهايى كاملاً مغاير با ديگران ارايه و تصوير كنند. امّا بايد بر حذر بود كه مبادا، در اثر سهل انگارى و به كارگيرى نابه‏جاى رويّه‏ى اجتهاد، اين نعمت آسمانى ضايع شده و به ركود و ايستايى كشانده شود!
به گمان نگارنده، يكى از خطرهاى بنيادينى كه«اجتهاد شيعه» را تهديد مى‏كند و در كمين آن است، توجّه نداشتن و نشناختن «جايگاه اجتهاد» در علوم و در دين‏شناسى اسلامى،به معناى خاص كلمه، است؛ زيرا اين امكان وجود دارد كه آرام آرام ـ به دليل اين ناآشنايى ـ با در انداخته شدن پاره‏اى شبهه‏ها در ردّ اجتهاد و به يك معنا افراط و تفريط در حق آن، اين سفره‏ى گشوده و پربركت از حوزه‏هاى شيعه برچيده شود. از اين رو، بايد به هوش بود و به تبيين هر چه دقيق‏تر اين مهم پرداخت، بايد اجتهاد را بسان موضوعى مستقل مورد پژوهش و تحقيق قرار داد و از آموزش آن غفلت نكرد.
بارى، به زعم نگارنده، ضرورت جايگاه‏شناسى اجتهاد نه تنها امرى پوشيده نيست، بلكه آشكارا از مهم‏ترين مسايل به شمار مى‏رود. در اين ميان، يكى از مباحث اصلى كه در جايگاه‏شناسى بايد مورد توجّه قرار گيرد، بحث از ابزار اجتهاد است. در اين بحث است كه عمليات استنباط در علم اصول به عنوان مهم‏ترين ابزار اجتهاد شناخته مى‏شود. از اين رو، بر محقّقان و مجتهدان دين شناس فرض است كه به اين علم اهمّيت بيشتر داده و به پژوهش‏هاى وسيع و عميق در آن بپردازند.
در علم اصول، همچون غالب علوم،زمينه‏هاى مختلفى براى كار و تحقيق و تفحّص فراهم است كه در سه شكل مى‏توان آن را سامان بخشيد:

1 ـ بسترهاى پژوهشى كه موجب ترميم و تكميل بناى علم اصول با طرح نظرگاه‏ها و انديشه‏هاى تازه و بديع مى‏شود.
2 ـ تلاش براى تصحيح و به معيار رساندن روش‏هاى آموزش علم اصول.
3 ـ پژوهش تاريخى در علم اصول.

از سه مورد فوق، آن چه در اين نگاشته مورد نظر است، زمينه‏ى سوّم است.

تاريخ علم اصول

مقدمه:

امروزه پژوهش تاريخى در يك علم، آن چنان از اهميّت برخوردار است كه عدّه‏اى به تاريخى نگرى كشانده شده و به تعبيرى، به تاريخ‏زدگى مبتلا شده‏اند؛ يعنى تنها راه تكامل و رشد يك علم را در پرتو پژوهش‏هاى تاريخى در آن مى‏دانند. اگرچه اين نظرگاه افراطى به نظر مى‏آيد،امّا نپرداختن به كار تاريخى در علوم نيز به همان اندازه تفريطى است كه موجب از دست رفتن ثمره‏هاى فراوان مى‏شود.
كار تاريخى در هر علم به كاوش در بسترها، زمينه‏ها و علل پيدايش مسايل علم و چگونگى رشد آن، به انديشمندان علم،لبّ آثار و افكار آنان و ميزان تأثير انديشه‏هايشان در پيشرفت علم، و به شناخت مسير تطوّر علم در ادوار مختلف و بررسى شرايط و ظروف اجتماعى، فرهنگى و سياسى، انگيزه‏هاى شخصى محقّقان و نهايتا به چگونگى تدوين و طبقه‏بندى مسايل علم مربوط در طول تاريخ مى‏پردازد.

فوايد كار تاريخى در علم اصول

در هر علمى مى‏توان در دو بعد «آموزش» و «پژوهش» كار تاريخى انجام داد. علم اصول نيز از اين قانون مستثنا نيست. در اين جا به پاره‏اى از فوايد كار تاريخى در علم اصول در دو زمينه‏ى فوق اشاره مى‏كنيم:

الف ـ فوايد آموزش اصول در پرتو نگاه تاريخى:

امروزه روش آموزش تاريخى هر علم به عنوان يكى از بهترين روش‏هاى آموزشى شناخته شده است. تاريخى كردن آموزش در زمينه‏هاى مختلف نتايج و آثار سودمندى به شرح زير دارد:

1) تعليم و تعلّم

پاره‏اى از كاستى‏ها در متون و روش‏هاى آموزشى امروزين حوزه‏ها را مى‏توان در عدم توجّه به پرورش روحيّه نقّادى و نظريّه‏پردازى، ناآشنايى با نقض و ابرام‏هاى تاريخى مسايل، عدم درك عميق و ريشه‏اى بسيارى از مسايل، نشناختن لغزش‏گاه‏هاى استدلال و نبود انگيزه‏ى لازم براى تحصيل خلاصه كرد. امّا آموزش علوم حوزوى در پرتو نگاه تاريخى كاستى‏هاى فوق را رفع كرده و ثمرات زير را درپى دارد:

الف ـ رهايى از قالب‏هاى موجود در هر علم.
ب ـ حريّت و آزادى از هيمنه‏ى علم و عظمت دانشمندان.
ج ـ درك عميق مطالب و ارتباط بين آنها.
د ـ شناخت لغزش‏گاه‏هاى استدلال و پرهيز از آنها.
ه ـ ايجاد انگيزه در طلاب.
و ـ ارايه و طرح موضوعات تازه براى انديشه و پژوهش.

2) تمرين نقد و نظريه پردازى

نقد و نظريه‏پردازى از ضرورت‏هاى پويايى و حيات يك علم است و با ركود آن،علم و دانش حيات و پويايى خود را از دست مى‏دهد و در زمره‏ى حوادث تاريخ گذشته قرار مى گيرد. از اين رو،براى حفظ نشاط هر علم بايد نقد و نظريه‏پردازى را در آن علم پويا و پرتوان نگاه داشت و از يقينى پنداشتن انديشه‏هاى محقّقان پيشين پرهيز كرد. بى شك توجّه به تاريخ هر علم در درمان اين آفت و رفع اين توهّم نقش مهّمى دارد. نگاه تاريخى به جريان علم، محقّق را به شهودى مى‏رساند كه توهّم قطعى بودن يافته‏هاى علم را از انديشه‏ى او مى‏زدايد و از اين منظر محقّق همچون كسى كه بر بلنداى قلّه‏اى ايستاده، حوادث را از بالا نظاره مى‏كند. از اين رو، در تحليل و نقد مبانى پيشين هراسى به خويش راه نمى‏دهد.

3) شناخت آسيب‏ها و آفت‏هاى علم

بررسى دوره‏هاى ركود در هر علم،و همچنين بررسى تأثير و تأثّر آن علم از حوزه‏هاى ديگر، راهى مناسب براى شناخت عوامل ركود و خروج علم از بستر طبيعى خود مى‏باشد. و به اين ترتيب مى‏توان چاره‏اى مناسب براى رفع موانع علم پيدا كرد و به حلّ آنها پرداخت.

ب ـ فوايد پژوهش تاريخى در علم اصول:

بى شك كار تاريخى در اين علم از اهمّيت به سزايى برخوردار است و فوايد بسيارى را نصيب محقّقان آن مى‏كند. پاره‏اى از فوايد پژوهش تاريخى به شرح زير است:

الف) در اثبات گزاره‏هاى يك علم يا دست‏يابى به ديدگاهى محكم‏تر و قابل اطمينان‏تر محقّق را يارى مى‏رساند.
ب) در شناخت لغزش‏گاه‏هاى محقّقان پيشين در استدلال و احتراز از آنها، براى محقّق فعلى سودمند است.
ج) موجب آگاهى محقّق از علل و عوامل پيدايش مسايل علم و تصحيح و تكميل روش‏هاى پژوهش در آن مسايل مى‏شود.
د) با توجّه به منشاء مباحث و سير تاريخى آنها، از انحراف موضوعات مسايل مطروحه در علم جلوگيرى مى‏كند.
ه) امكان نگاه كلّى و جمعى را براى محقّق فراهم ساخته، و زمينه‏ى ساختارمندى و يك دست بودن مباحث را برايش فراهم مى‏سازد و او را از موضوع محورى كه از آفت‏هاى اساسى عدم پژوهش‏هاى تاريخى است، و اغلب موجب بى انسجامى و ناهماهنگى و گاه تناقض‏گويى در ديدگاه‏هاى يك محقّق در مباحث گوناگون مى‏شود، مصون نگاه مى‏دارد.
و) طرح بسيارى از پرسش‏هاى اساسى، ديدگاه‏هاى تازه و راهگشا و جرقه‏هاى علمى تحوّل ساز براى يك انديشمند در گروِ مطالعات و پژوهش‏هاى تاريخى در علم است.

انواع كار تاريخى در علم اصول

در علم اصول،مانند علوم ديگر، چهارگونه كار تاريخى مى‏توان انجام داد:

1 ـ تاريخ تطوّر و تكامل علم اصول (ادوار اصول)

در اين نحوه از كار تاريخى به بسترها،علل و عوامل و زمان پيدايش علم اصول، مؤسّسان و مدوّنان اين علم، دوره‏هاى مختلف علم،نگاه كلّى و اجمالى به پيدايش مسايل علم و بررسى اجمالى شخصيت‏هاى برجسته‏ى علم و آثار و افكارشان پرداخته مى‏شود.

2 ـ تاريخ دانشمندان و محقّقان علم اصول

در اين بخش از كار تاريخى به تك تك شخصيت‏ها و انديشمندان اين علم، ابداعات و تأثيراتى كه در آن داشته‏اند اشاره و به تحليل و بررسى آثار اصولى آنها پرداخته مى‏شود.

3 ـ تاريخ تبويب در علم اصول

در اين قسم از كار تاريخى به سير تاريخى تبويب و تنظيم مسايل اصول پرداخته مى‏شود. با انجام اين كار مى‏توان به ساختارهاى كلّى علم اصول در طول تاريخ آن و چگونگى تغيير و تحوّل در اين ساختارها و كيفيّت رشد آن و بالطبع،با مسايلى كه به طور كلّى در اين علم مطرح مى‏شد آشنا گشت.

4 ـ پژوهش تاريخى در مسايل علم اصول

اين صورت از كار تاريخى، پيچيده‏ترين و پروقت‏ترين امّا سودمندترين شكل كار تاريخى در يك علم است. در واقع مراحل قبلى مقدّمه و زمينه‏ساز اين قسم از پژوهش تاريخى مى‏باشد. در اين مرحله به سير پيدايش يك مسأله،علل و عوامل پيدايش آن، مُبدِع نخستين آن، تعيين دقيق موضوع مورد بحث او، تحليل چگونگى تكامل و رشد مسأله،تبيين‏ها و تقريرهاى مختلفى كه در طول تاريخ پشت سر گذاشته، مثبتان و منكران آن و بررسى ادلّه‏ى آنان، انحراف و عدم انحراف از موضوع مورد نظر در آن و ... پرداخته مى‏شود. و به معناى ساده‏تر عبارت است از: پژوهش، توصيف و تحليل مسايل علم در بستر تاريخ و با نگاه تاريخى.

مراد از كار تاريخى در اثر حاضر

بى ترديد، كار تاريخى در هر يك از اقسام چهارگانه‏ى فوق كارى مستقل به شمار مى‏رود و بايد جداگانه مورد توجّه قرار گرفته، تحقيق و تأليف مستقلى از آنها به عمل آيد. نگارنده نيز در همين راستا پژوهش‏هاى جداگانه‏اى انجام داده و نوشته‏هاى مجزّايى تنظيم كرده است كه بخشى از آنها چاپ شده(1) و بخشى ديگر پس از تكميل ارايه خواهد شد.
كار تاريخى در اثر حاضر، بى شك از قسم نخست؛ يعنى ادوار علم اصول است. امّا نگارنده اجازه مى‏خواهد تا آن را فراتر از تاريخ تطوّر و ادوار اصول بخواند؛ زيرا اين نوشته در موارد بسيار، مطالبى بيش از توان كار تاريخى در ادوار اصول در خود نهفته دارد. و گمان مى‏رود خواننده نيز پس از مطالعه كتاب با اين ديدگاه نويسنده همگام شود؛ يعنى در جاهاى بسيارى از اين كتاب، مباحثى از سنخ كارهاى تاريخى در قسم دوّم، سوم و چهارم ديده مى‏شود؛ به عنوان نمونه نگاه اجمالى به تبويب رايج در هر دوره و مقايسه آن با دوره‏هاى پيشين و پسين كه در پايان هر دوره آمده، نمونه‏اى از كار تاريخى از قسم سوّم است، يا اشاره به مباحث و مسايل رايج در هر دوره و گاه تحليل تاريخى پيدايش آنها، مثالى از كار تاريخى از نوع چهارم است. امّا در عين حال نگارنده اذعان دارد كه اين مقدار به هيچ رو ـ به تنهايى ـ ضرورت انجام كارهاى تاريخى سه گانه‏ى ديگر را مرتفع نمى‏سازد.

1. تاريخ تبويب در علم اصول، پيشتر از اين در مقاله‏اى با عنوان «چشم اندازى به سير تاريخى تبويب در علم اصول» از سوى كنگره بين المللى شهيد صدر جامه‏ى طبع پوشيده است، كه اميد است در آينده‏اى نزديك به صورت كتاب آماده چاپ گردد، اثر حاضر نيز كارى از قسم اوّل است.

ويژگى‏هاى اثر حاضر

1 ـ با توجّه به اين كه تاريخ علم اصول پيشينه‏ى چندانى نداشته، نيز تعداد كتاب‏هايى كه در اين باره نوشته شد بسيار محدود و مختصر است، مى‏توان گفت كتاب حاضر ـ اگر چه در قالب يك درسنامه تنظيم شده است ـ نخستين اثر مفصّل و در عين حال مستند و همراه با تحليل و بررسى در تاريخ اصول و ادوار آن است. نگارنده در انجام اين كار زحمات بسيارى را بر خويش تحميل كرده است؛ زيرا اوّلاً، لازم بود براى مستند بودن اثر به منابع دستِ اول بى شمارى مراجعه كرد، و ثانيا، به دليل نبود منابع پژوهشى پيشين و تا حدّ زيادى بكر بودن مباحث، لازم بود براى صيد مطالب در لابه‏لاى كتاب‏هاى اصولى، يا كتاب‏هاى رجال، تراجم، فهرست‏ها و دائرة‏المعارف‏ها و... به جست‏وجو پرداخت، و ثالثا به دليل در دسترس نبودن پاره‏اى از كتاب‏هاى اصولى؛ به ويژه كتاب‏هاى دوره‏هاى نخستين كه يا از بين رفته‏اند يا در ايران يافت نمى‏شوند يا تنها نُسخ خطى آنها موجود و در كتابخانه‏هاى خاصّى مورد محافظت است، ضرورى بود با تلاش زياد به گونه‏اى بر محتوا و روند كار آن اطّلاع يافته تا بتوان گزارشى از آن ارايه كرد كه اين همه آشكارا پرزحمت بودن كار حاضر را نشان مى‏دهد. امّا نگارنده، با توفيق خداوند بزرگ اين كار را به انجام رسانده، و اميد دارد مقبول طبع صاحبان درايت، محقّقان ارجمند و دانش پژوهان كنجكاو بيفتد، كه پذيرش و پسند آنان بهترين سپاس و ارزشمندترين تحفه‏اى است كه به نگارنده داده خواهد شد.
كتاب حاضر، به دليل ويژگى مذكور و نيز ويژگى‏هايى كه در ادامه خواهد آمد، هم براى محقّقان و استادان علم اصول سودمند است و هم دانش پژوهان اين علم را در شناخت هر چه بهتر و عميق‏تر آن يارى مى‏رساند.
2 ـ ويژگى ديگر كتاب حاضر، طرح مباحث تاريخى همراه با تحليل‏ها و بررسى بسترها، علل و عوامل پيدايش مسايل و ادوار علم اصول است.
3 ـ در اين كتاب سعى شده است شخصيت‏هاى مهم اصولى هر دوره، آثار و لبّ انديشه‏هاى اصوليشان برجسته شود، تا به اين ترتيب ميزان تأثير آنها در روند تطوّر و پيشرفت علم اصول نشان داده شود.
4 ـ در اين اثر، اگرچه محور اصلى كار تاريخى به ادوار اصول مربوط مى‏شود، امّا از بحث‏هاى تاريخى ـ تحليلى نسبت به تبويب اصول و مسايل آن در حدّ مقدور غفلت نشده است تا امكان تحليل و شناخت بيشترى براى محقّقان و دانش پژوهان فراهم آيد.
5 ـ در آخر هر دوره، ويژگى‏هاى آن برشمرده شده است تا امكان مقايسه و تطبيق با دوره‏هاى قبل و بعد مهيّا باشد.
6 ـ ويژگى ديگر اثر حاضر، اشاره‏ى اجمالى به تاريخ اصول اهل سنّت است كه به ويژه در دوره‏هاى نخستين تأثير بسيارى بر اصول شيعه داشته است.البته بررسى دقيق تاريخ اصول اهل سنّت خود كار مستقلى است و بايد جداگانه به انجام برسد.
7 ـ در پايان هر درس، پرسش‏ها و پژوهش‏هايى قرارداده شده است كه در واقع ناگفته هايى در باره‏ى دوره‏ى ياد شده در آن درس است و به يكى از سه دليل ذيل در متن درس گنجانده نشده است:
الف ـ به دليل پيچيده بودن بحث و نيازمندى آن به تحليل بيشتر كه در مجال درس نمى‏گنجيد.
ب ـ هراس از تطويل بيش از حد درس‏ها و در نتيجه تطويل كتاب.
ج ـ چندان بحث مهمّى به شمار نمى‏رفت و خوانندگان خود مى‏توانستند به آسانى آن را دريابند.
اين پرسش‏ها و پژوهش‏ها سرنخ و زمينه‏اى براى تأمّلات و پژوهش‏هاى بيشتر خوانندگان خواهد بود.
8 ـ در اثر حاضر، اگر چه سعى شده است كه مباحث، به ويژه بحث‏هاى تحليلى، بابيانى ساده آورده شود و براى سطوح مختلف قابل فهم باشد، امّا به نظر مى‏رسد تنها براى پژوهشگران، استادان و دانش پژوهان دوره‏ى خارج اصول به عنوان يك كتاب قابل مطالعه است، و براى دانش‏پژوهان و طلاّب دوره‏ى سطح و مقدّمات و دانشجويان دوره‏ى كارشناسى و كارشناسى ارشد رشته‏هاى فقه و حقوق لزوما به تدريس نياز دارد تا مباحث مهمّ آن، به ويژه مباحث تحليلى و ديدگاه‏هاى اصولى محقّقان ادوار مختلف، به درستى فهميده شود.

سخنى چند با استادان و دانش پژوهان محترم

نخست: با توجّه به اين كه كتاب حاضر براى دو واحد درسى،34 جلسه‏ى يك ساعته، تنظيم شده است، شايسته است استادان محترم به گونه‏اى وقت را تقسيم كنند كه بتوانند به تمام درس‏ها بپردازند.
لازم به ذكر است كه تعداد درس‏ها، 15 درس است و تناسب كمّى بين آنها رعايت نشده است بلكه درس‏ها به تناسب حجم مطالب مفيد و لازم هر دوره تنظيم شده است. هر درس قطعا به يك جلسه نياز دارد، امّا برخى از درس‏ها به دو يا حتّى سه جلسه هم نيازمندند. با وجود اين، همچنان چند جلسه باقى مى‏ماند كه وقت آن بايد به پاسخ‏گويى پرسش‏هاى هر درس و ارايه پژوهش‏هاى انجام شده از سوى دانش پژوهان اختصاص يابد.
دوّم: لازم است دانش پژوهان عزيز، پيش از آمدن به كلاس درس بحث مورد نظر را خود مطالعه كنند تا استاد محترم ناگزير نباشد وقت كلاس را صرفا به نقل تاريخ مباحث سپرى كند بلكه بتواند به بخش‏هاى تحليلى و مباحث مربوط به انديشه‏هاى اصوليان هر دوره مفصّل‏تر بپردازد.
سوّم: سعى شود پس از هر درس، به پرسش و پاسخ در مورد آن پرداخته شود، تا دانش پژوهان تشويق به انديشيدن و تحليل بشوند و در كلاس حضور فعّال بيابند.به همين منظور پرسش‏هاى تحليلى و دقيقى پس از هر درس تنظيم شده است.
چهارم: پس از هر درس،يك يا دو پژوهش در نظر گرفته شده كه هر يك از آنها را يك دانش پژوه، با راهنمايى استاد محترم،انتخاب مى‏كند و به تحقيق‏آن مى‏پردازد.
سعى شود پژوهش‏هاى انجام شده،تا جايى كه زمان تعيين شده اجازه مى‏دهد به صورت كنفرانس در كلاس ارايه شود.