هزار و یک مسئله فقهی : مجموعه استفتائات

حسين نوري همداني

- ۷ -


كسب و كار حرام:

س434: استعمال ترياك به طور كلّى چه حكمى دارد؟

ج : جائز نيست.

س435: در روستاى ما كه از روستاهاى اطراف سبزوار مى باشد، مردم و كشاورزان براى مقاومت در برابر كارهاى طاقت فرسا، از ترياك استفاده مى كنند. و در ضمن يقين دارند كشيدن ترياك برايشان اعتيادآور نمى باشد امّا براى انجام كارهاى دشوار، همچون بيدار ماندن در شبهايى كه نوبت آب آنهاست و يا كار كردن و شخم زدن روى زمين كه با كشيدن ترياك مى توانند به جاى 4 نفر زمين را شخم زنند و كار كنند، ترياك را استعمال مى كنند، مستدعى است با توجه به اينكه كشت، داشت و برداشت خشخاش و نگهدارى ترياك از نظر قانون نظام اسلامى ممنوع و تعزير حكومتى دارد نظر حضرتعالى را در اين باره مرقوم فرماييد.

ج : جائز نيست.

س436: آيا مصرف مواد مخدر در معالجات و درمان دردها مطلقاً اشكال ندارد يا فقط در صورت انحصار؟

ج : فقط در صورت انحصار.

س437: لطفاً نظر مبارك را در مورد خريد و فروش موادّ مخدّر بخصوص ترياك بيان فرماييد.

ج : جايز نيست مگر در ضرورت براى معالجه

س438: ترانه هايى كه به وسيله بيگانگان خوانده مى شود و به طور غمناك است و غناء ندارد چه حكمى دارد؟

ج : اگر غنا نباشد حرام نيست.

س439: سرودهايى كه در صدا و سيما پخش مى شود و همراه با موسيقى و غناء است چه حكمى دارند؟

ج : غناء حرام است و مسأله غناء و موسيقى در آخر توضيح المسئل مذكور است.

س440: آيا استماع به تمام آهنگهائى كه از صدا و سيما پخش مى شوند جايز است و بر اساس اينكه در صدا و سيما روحانيونى حاضر هستند و در آنجا نظارت مى كنند، آيا مى توان گفت تمام آهنگهائى كه پخش مى شوند مورد تأييد مى باشند؟

ج : فقط هر آهنگى كه بصورت غناى محرّم نباشد استماعش جايز است، و شرح غناى محرّم در آخر توضيح المسائل ذكر شده است.

س441: كف زدن به طور مطلق چه حكمى دارد؟ و همچنين كف زدن در مراسم اعياد مذهبى كه در مساجد و حسينيه ها منعقد مى گردد چه حكمى دارد؟

ج : اشكال ندارد ولى لازم است به حدّى نرسد كه جلف محسوب شود و با وقار و متانت كه شايسته مسلمانان است منافات داشته باشد و در اواخر توضيح المسائل توضيح داده شده است.

س442: غناء در عروسى چه حكمى دارد؟

ج : در عروسى جائز است به شرط اينكه با محرّمات توأم نباشد.

س443: حكم استماع موزيك (بدون خوانندگى) چيست؟

ج : در صورتى كه مهيّج شهوت و موجب فساد نباشد جائز است.

س444 : پس از پيروزي انقلاب با مسئله خوانندگي زنان چه نوع بايد برخورد شود ؟ و از آنجا كه صداي زن في نفسه حرام نيست بفرمائيد اگر زني اقدام به خواندن كند و حالت او هنگام خواندن حفظ بشود و مطمئنا اشعار موسيقي و غنا هم نباشد و از مصاديق لهو و لعب نيز نباشد ضمنا بر روي نوار نيز ضيظ شده باشد گوش دادن براي مردان چه حكمي دارد ؟

ج : در فرض مذكور اشكال ندارد .

س445: در راديو مدح ائمه طاهرين عليهم السلام يا واقعه كربلا را با وزن و ساز و با لحن خوب مى خوانند آيا استماعش جايز است يا خير؟

ج : اگر غنا و موسيقى نباشد مانعى ندارد.

س446: آيا آواز خواندن زوجه براى زوج خود در صورتى كه منجر به غناء شود جايز است يا خير؟

ج : تا منجر به غنا نشده است اشكال ندارد.

س447: خواندن آيات قرآن به صورت سرود يا آهنگ جايز است يا خير؟

ج : تا هنگامى كه به غناى حرام نرسد جائز بلكه ممدوح است.

س448: طبل زدن و سنج در ايّام محرم در داخل مسجد چه حكمى دارد؟

ج : بقدرى كه متعارف و معمول است جائز است.

س449: طبل زدن بر ديگ يا قابلمه يا دبّه و امثال آنها كه از الات لهو نمى باشد جايز است يا خير؟

ج : جايز است.

س450: نگاه به تلويزيون كه فيلمهاى خارجى را بدون حجاب و يا با وضع فجيع نشان مى دهد نظير زنهاى بدون روسرى و چادر چه حكمى دارد؟

ج : اگر موجب فساد شود حرام است.

س451: بازيگرانى كه نقش زن و شوهر و يا مادر و فرزند و... را در فيلم هاى عاطفى و خانوادگى بازى مى كنند براى بيان اين رابطه از كلمات محبّت آميزى همچون «عزيزم» و ابزار احساسات عاطفى مانند نگاه كردن و خنديدن استفاده مى كنند ابزار اين گونه حالات و كلمات خصوصاً اگر آثار منفى داشته باشد چه حكمى دارد؟

ج : جايز نيست.

س452 : ديدن تصوير زنهاي متبرج در فيلمها ايراني و خارجي كه از تلويزيون پخش مي شود وآنها فاقد حجاب اسلامي هستند براي غير محارم چه حكمي دارد ؟

ج : اگر موجب فساد و انحراف اخلاقي باشد جايز نيست .

س453 : نگاه كردن و گوش كردن به برنامه هاي كشورهاي خارجي چه صورت دارد ؟

ج : در صورتي كه موجب انحراف فكري و اخلاقي نباشد جائز است .

س454: تظاهر به كارهاى حرام از قبيل شرب خمر، حالات مستى ناشى از شرب خمر و... جايز است؟(در صورت ضرورت نقش به هدف بيان آثار سوء اين گونه افعان حرام)

ج : در صورتى كه تنفّر از منكرات بر آن مترتّب شود اشكال ندارد.

س455: نشان دادن چهره كامل پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم و حضرت زهراعليهاالسلام و ساير ائمه عليهم السلام در حالات زير چه حكمى دارد؟ الف - نشان داده چهره كامل بدون هيچ گونه تغيير در چهره پردازى؟ ب - نشان دادن چهره كامل همراه با گريم، به گونه اى كه تماشاگر با كمى دقّت، مصنوعى بودن آن را بفهمد. ج - استفاده از اشخاصى كه در تمام مدّت بازيگرى خود فقط نقش ائمه را بازى مى كنند. د - استفاده از بازيگرانى كه فقط نقشهاى مثبت را بازى مى كنند.

ج : جائز نيست به هيچ وجه.

س456: در حال حاضر، عكس و صورت معصومين عليهم السلام ساخته شده، آيا اين تصاوير مبتنى بر حقيقت است يا خير؟

ج : ملاك صحيحى ندارد.

س457: ديدن تصوير زنانى كه حدّ پوشش شرعى را رعايت نمى كنند چه حكمى دارد؟

ج : اگر شناخته شده است جايز نيست و در صورت عدم شناخت اگر ساد بر آن مترتّب مى شود جايز نيست.

س458: مشاهده تصاوير ورزشكاران يا مردانى كه غير از عورتين قسمتهايى از بدن مشخص باشد توسط زن اشكال دارد؟ (در تلويزيون و عكس و...)

ج : موجب فساد نباشد اشكال ندارد.

س459: نظر مبارك را در خصوص تصاوير تخيّلى، تصاوير برقى و كامپيوترى مجسّمه، تصاوير كاريكاتور و كارتنى بيان فرماييد؟

ج : در صورتى كه با محرّمات ديگر توأم نباشد اشكال ندارد.

س658: افراد زيادى دخترانشان را در اختيار مسيحى قرار داده اند بدون عقد و بقصد ازدواج و الان چندين اولاد دارند چه بايد كرد؟

ج : كارى بر خلاف انجام داده اند و اكنون اگر شوهرانشان آماده نيستند مسلمان شوند، بايد زنان مسلمان از آنان جدا شوند و ارتباط خود را از آنان قطع كنند.

س659: ايا شرعا ازدواج موقت با زن زناكار جائز ست و در صورت جائز بودن اگر مد بى اطلاع باشد آيا شرعا مى تواند قول وى را در نداشتن شوهر و عدم عده و يائسگى قبول كند و با وى ازدواج موقت نمايد؟

ج : مادامى كه يقين بر خلاف ندارد گفتار و اخبار او حجت است.

س660:

1 - تعداد زيادى از خانواده ها بدون هيچ گونه عقد شرعى در كنار هم زندگى مى كنند و الان داراى چندين فرزند مى باشند، و گمان آنان اين بوده است كه رضايت طرفين كفايت مى كند، با اين گونه موارد چه بايد كرد.

2 - افراد زيادى با اينكه معتقد بودند با مسيحى نمى شو ازدواج كرد در عين حال با دختران مسيحى با هم بدون هيچ گونه عقد دائم و موقت زندگى مى كنند و چندين اولاد مشترك دارند با اين افراد چگونه بايد برخورد نمود؟

ج :1و2 در صورتى كه قصد ادامه زندگى مشترك دارند بايد مطابق ضوابط عمل نموده و عقد نكاح جارى كنند. و فرزندان سابق چون از باب وطى بشبهه به وجود آمده اند شرعا ملحق به همان پدر و مادرشان هستند.

س661: زني در يك روز مدت عقد انقطاعيش با مردي تمام مي شود و قبل از انقضاء عقد زيد را وكيل مي كند تا او را به عقد خالد در آورد ولي بعد از انقضاء عقد در همان روز خود زن بدون اعلام فسخ وكالت زيد با كسي ديگر عقد و نكاح مي تندد يعني در يك روز هر 2 عقد جاري مي شود كدام عقد صحيح مي باشد و آيا عقد خود زن از بطلان وكالت زيد حكايت مي نمايد ؟

ج : در فرض مذكور هر يك از عقدها كه مقدم باشد از لحاظ زمان همان صحيح است و اگر تقدم و تأخر محرز نباشد و احتمال تقاران برود بر هيچ يك از آنها آثار زوجيت نمى توان مترتب كرد و احتياط آن است كه هر دو طلاق بدهند و از آن پس به هر يك از آنها يا شخص ثالث مى تواند ازدواج كند.

س662: آيا در ازدواج مجدد، نياز به اجازه همسر اول مى باشد؟

ج : با رعايت شرايط و عدالت نياز به اجازه همسر اول نيست، مگر اينكه در ازدواج با همسر اول اين شرط ذكر شده باشد.

س663: آيا زن حق دارد كه با مسافرت شرعى مرد و يا شب كارى او يا كشيك بودن وى به عنوان اينكه (تنهايم و مى ترسم و...) جلوگيرى كند؟

ج : نمى تواند ولى بهتر است سعى كنند با هم توافق نمايند.

س664: آيا مرد مى تواند از نفقه فرار كند؟ براى ازدواج هاى بعدى چطور؟

ج : معناى فرار كند روشن نيست، نفقه در مواردى ثابت و در مواردى ساقط است: اگر عقد دائمى بوده و در برابر شوهر خود تمكين دارد نفقه ثابت و اگر ناشزه باشد ساقط است در عقد انقطاعى نيز اگر شرط كرده باشند كه زوج نفقه همسر انقطاعى خود را بدهد لازم است كه اداء نمايد.

س665: حتى در ميان افرادى كه معتقد به عقد شرعى مى باشند مسأله طلاق فراموش شده است و زنانى ديده شده است كه از شوهر قبلى كه عقد شرعى داشتند بدون طلاق جدا شده، و با ديگرى ازدواج كرده و چندين اولاد دارند حكم شرعى چيست؟ كلا در ازدواج و طلاق صرف رضايت را كافى مى دانند آيا رضايت به تنهائى كفايت مى كند؟

ج : رضيت تنها در ازدواج كافى نيست بايد بر اساس ضوابط شرعى عمل شود و عقد جارى شود و در طلاق نيز لفظ مخصوصى لازم است و بدون آن طلاق صحيح نيست.

س666: شخصى خانمى را به مدت هشتاد سال متعه كرده و در وقت اجراى صيغه همان مدت را قيد كرده بر فرض مسئله آيا اين زن، زنى دائمى حساب مى شود يا موقت؟

ج : بنابر توضيح فوق در فرض مسئله نكاح موقت است.

س667: زنى كه انسان عقد دائم و يا متعه كرده وليكن دخول نشده تا زمانى كه به طلاق يا بخشش مدت، جدائى واقع شده، مسلما با دخترهاى اين زن نمى شود ازدواج كرد، آيا با نواده هاى اين زن هم نمى شود ازدواج كرد؟

ج : نواده ها نيز حكم دخترش را دارند.

س668: آيا ازدواج زن يا مرد شيعه با زن يا مرد سنى جايز است، يا خير؟

ج : اگر مطمئن است كه هويت مذهبى خود را حفظ مى كند جائز است.

س669: دخترى با يك جوان ازدواج مى كند و بعداً معلوم مى شود كه داماد به اصطلاح على اللهى مى باشد و خود داماد به اين مطلب اعتراف و اقرار كرده و اضافه كرده اعتقاد به نماز و روزه ندارم، حال آيا زندى كردن اين دختر با اين جوان اشكال دارد يا خير؟ لازم به ذكر است دختر سيده مى باشد و علاقه به داماد هم دارد و از نظر دختر مشكلى وجود ندارد؟

ج : در صورتى كه داماد نامبرده فوق شهادتين مى گويد و به لوازم مذهب على اللهى از قبيل حلول و اتحاد وحدت و امكان نسبت به خداوند متعال توجه ندارد عقد صحيح است، ولى مواظب باشد تحت تأثير همسرش قرار نگيرد.

س670: اگر زن يا مرد پس از ازدواج تغيير جنسيت دهد، حكم ازدواج قبلى چگونه است؟ در صورت بطلان آيا مرد بايد مهريه زن را تماماً بپردازد؟

ج : تغيير جنسيت به اين سادگى چيست؟ ولى در باب مهر قبل از دخول، نصف مهر و بعد از دخول مهر بايد داده شود.

س671: اگر زن و شوهر با هم در يك زمان تغيير جنسيّت دهند، حكم ازدواج قبلى آنها چگونه است؟

ج : چنانكه گفته شد تغيير جنسيّت كار ساده اى نيست و اگر عملى شد ازدواج به هم مى خورد.

س672: شخصى با دخترى ازدواج كرده در ضمن عقد باكره بودن شرط (قيد) شده يا مركوز در ذهن است كه غير منكوحه و باكره است، بعد از ازدواج و قبل از دخول معلوم شد كه مدخوله است ولى بكارت باقيست و پزشك متخصص گفته بكارت او حالت كشش دارد، دخول شده و بكارت پاره نشده آيا مراتب فوق موجب فسخ نكاح است يا خير؟

ج : ظاهر امر در اين قبيل موارد اين است كه باكره بودن به معناى آن است كه دخول بر او صورت نگرفته است بنابراين اگر آن شخص از جريان ازدواج قبل اين دختر و ارتباط او با شوهر قبل بدون اطلاع بوده است و قيد كرده است كه باكره باشد و بعداً معلوم شده است كه مدخول بها است اختيار فسخ دارد.

س673: زنى قبل از ازدواج خود را دوشيزه سالم معرفى مى نمايد و پس از ازدواج بعد از مدتى معلوم مى شود كه از نظر جسمانى (قبل از عقد) مريض بوده است، با توجه به ماده 1128 قانون مدنى: (هرگاه در يكى از طرفين، صفت خاص شرط شده و بعد از عقد معلوم شود كه طرف مذكور فاقد وصف مقصود بوده براى طرف مقابل حق فسخ خواهد بود، خواه وصف مزبور در عقد تصريح شده باشد ياعقد مبنياً عليه واقع شود)، آيا در مورد فوق حق فسخ براى زوج مى باشد؟

ج : در صورتى كه در ضمن عقد شرط شده و يا عقد بر پايه شرطى كه قبلاً مورد مذاكره قرار گرفته واقع شده است و داشتن مرض هم طورى است كه در نظر اهل عرف چنين شخص را بيمار و ناسالم محسوب مى دارند، زوج اختيار فسخ دارد.

س674: زوج قبل از عقد مجنون بوده و زوجه نمى دانسته، در اين صورت عقد باطل بوده يا منعقد شده و زوجه فسخ مى كند؟ و باز اين مسئله چند صورت دارد، جنون زوج قبل از عقد و بعد از عقد، قبل از مقاربت و بعد از مقاربت، لطفاً جواب را بيان فرماييد:

ج : در فرض مسأله زوجه حق فسخ نكاح را دارد چه اينكه قبل از عقد مجنون بوده و زوجه نمى دانسته يا اينكه بعد از عقد جنون عارض زوج شود و اگر مقاربت صورت گرفته است زوجه استحقاق تمام مهر را دارد و اگر مقاربت صورت نگرفته است استحقاق چيزى را ندارد.

س674: در بيمارى قرن و افضاء در صورتى كه زن حاضر به درمان باشد و درمان نيز انجام پذيرد و در نتيجه آميزش جنسى و هم حاملگى ميسر مى گردد، آيا باز هم مرد حق فسخ نكاح را دارد؟ زيرا: الف- در روايات، علت فسخ در قرن، عدم امكام حاملگى و مجامعت ذكر شده و اكنون اين مانع برطرف گرديده است؛ ب - فسخ براى جبران زيان است و در فروض مذكور زيانى وجود ندارد تا فسخ لازم باشد؛ ج - اصل، لزوم بقاء عقد است.

ج : در صورت مذكور مرد حق فسخ نكاح را ندارد. با توجه به مضامين رواياتى كه د باب قرن و افضاء وارد شده است فرض مزبور در فوق از مساق روايت خارج است و لذا مرد حق فسخ نكاح ندارد. ولى در فرض افضا اگر قبل از بلوغ زن دخول صورت گرفته و موجب افضاء شده است بر مرد لازم است كه ديه بپردازد.

س676: آيا زناى احدالزوجين قبل از عقد و يا قبل از دخول موجب حق فسخ ناح براى طرف مقابل مى شود يا خير؟

ج : زناى احد الزوجين موجب فسخ نكاح نيست و اگر در ضمن عقد شرط شده باشد مطلب ديگرى است و تابع شرط است و احكام تخلف شرط و اختيار طلاق بحث ديگرى است و كاملاً تابع شرط آنها است.

س677: در عيوب موجب فسخ نكاح اگر عيب از جانب مرد باشد و زن قبل از دخول نكاح را فسخ نمايد آيا نصف مهريه به زن تعلق مى گيرد يا خير؟

ج : فقط در صورتى كه فسخ بواسطه عنين بودن مرد باشد زن استحقاق نصف مهر را دارد ولى در غير آن اگر سخ قبل از دخول باشد و زن فسخ كند چيزى را مستحق نيست.

س678: احتراماً به استحضار مى رساند اينجانب در مورخه 16 فروردين 1374 به عقد شخصى در آمده و در 28 آبانماه ازدواج نموده و از همان ابتدا متوجه شدم كه ايشان به بيمارى عنين مبتلا مى باشند و به اميد بهبودى در ايشان حاصل گردد بيش از يكسال در منزل ايشان زندگى كردم ولى چون اميدى به حل اين مشكل نديدم و از طرفى بد رفتارى كه نشأت از كمبود ناشى از بيمارى ايشان بود بالا گرفت لذا ناچار به ترك خانه شوهر شدم و از همان تاريخ با مراجعه به مراجع قانونى تقاضاى طلاق كردم، متأسفانه بعد از گذشت بيش از دو سال هنوز دادگاه رأى طلاق صادر ننموده است لذا از آن مقام والا استدعا دارم از نظر شرع اينجانب را راهنمايى فرماييد.

ج : در صورتى كه شوهر داراى بيمارى عنن باشد و همسر او بعد از توجه به اين بيمارى تصميم به عدم زندگى با او گرفته باشد لازم است به حاكم شرع (يا دادگاه قانونى) مراجعه كنند و حاكم شرع يك سال به او مهلت مى دهد اگر در اين سال شوهر نتوانست عمل جنسى انجام بدهد زن اختيار فسخ نكاح خود را دارد و احتياج به طلاق نيست و چون دخول محقق نشده است نصف مهر خود را نيز مى تواند بگيرد و اگر از تاريخ رجوع شما به دادگاه و طرح مطلب فوق و امهال يكسال گذشته است شما اختيار فسخ نكاح خود را داريد.

طلاق:

س679: در خواندن صيغه طلاق در حضور شهود عدلين آيا عدالت واقعى شرط است يا به ظاهر كه عادل است و فسق ظاهرى انجام نمى دهد كفايت مى كند و تحقيق لازم نيست؟ حتماً اگر نفس عدالت شرط باشد كار بسيار مشكل مى شود كه صيغه طلاق را خوانده عنايت فرماييد جواب را مرقوم فرماييد.

ج : در طلاق عدالت واقعى در حين طلاق شرط است و راه پى بردن به آن مختف است يا بينه است يا شياع موجب حصول اطمينان و يا معاشرت و بالاخره به هر وسيله كه اطمينان حاصل شود كافى است و طلاق صحيح است هرچند كه بعداً معلوم شود كه عادل نبوده است واقعاً.

س680: شخصى زن خود را كه حامله بوده در حال عادت زنانگى و در حال نفاس طلاق داده آيا طلاق زن حامله در حال عادت زنانگى و حال نفاس صحيح است يا خير؟

ج : صحيح است.

س681: شخصى قبل از نزديكى با زنش در حال عادت زنانگى و در حال نفاس زنش را طلاق داده، آيا اين طلاق صحيح است يا باطل؟

ج : صحيح است.

س682: شخصى در مسافرت بوده و در حال غيبت، زنش را در حال عادت زنانگى و در حال نفاس طلاق داده، آيا اين طلاق صحيح است يا باطل؟

ج : اگر نمى توانسته تحقيق كند صحيح است.

س683: اگر مرد بداند كه زنش در عادت زنانگى است و او را طلاق بدهد و بعداً ادعا كند كه زنش را در حال طهر طلاق داده، آيا اين طلاق باطل است يا خير؟

ج : بايد دليل اقامه كند يا قسم بخورد.

س684: شخصى زن خود را طلاق داده و بعداً مطلع شد كه زن در حال عادت زنانگى و در حال نفاس بوده آيا اين طلاق صحيح است يا خير؟

ج : اگر قدرت تحقيق داشته باطل است.

س685: در رساله توضيح المسائل حضرتعالى آمده است: «اگر زن حامله را طلاق دهند عده اش تا دنيا آمدن يا سقط شدن بچه اوست.» حال اگر زن حامل كه در حال عده است بچه را عمداً سقط كند اگرچه آنچه سقط مى كند به صورت علقه يا مضغه باشد حكم وضع حمل را دارد؟ يعنى عده تمام مى شود يا حكم ديگرى دارد؟

ج : بلى سقط جنين اگر چه عمدى باشد موجب تمام شدن عده است و همينطور سقط علقه يا مضغه در صورتى كه حمل بودن آن محقق باشد، لكن سقط عمدى معصيت است و ديه نيز دارد.

س686: چنانچه خانمى طى مفاد مرقومه اى كه به خط و امضاى مشار اليهاست و اصالت امضاى او توسط دفترخانه ثابت است اقرا نمايد كه همسرش او را ساهاست، 3 طلاقه نموده آيا شرعاً مى تواند پس از فوت همسرش بدون توجه به مفاد اقرارنامه مدعى مجدد استمرار زوجيت شود و آيا اين اقرار صريح دليل شرعى بر وقوع طلاق ما بين مشار اليها و همسرش محسوب نمى گردد؟

ج : در صورتى كه بعد از وقوع سه طلاق - چنانچه اعتراف نموده است - ازدواج با محلل صورت نگرفته است و يا ثابت نشده است ارتباطى مابين او و شوهر اول وجود ندارد.

س687: اگر زنى از شوهرش طلاق گرفته و در حين عدّه طلاق رجعى، شوهر فوت كرد ولى زن نمى دانست و بخيا اين كه بعد از عده طلاق شوهر فوت نموده با مرد ديگرى ازدواج كرد، فعلاً تكليف زن نسبت به عده وفات چيست؟ و نسبت به شوهر دوم چه حالى دارد؟

ج : در صورتى كه بعد از انقضاء عده رجعى طلاق شوهر كرده و بعد از آن علم پيدا كرده است كه شوهر اول در اثناى عده طلاق فوت كرده است عده وفت بر او لازم نيست و عقد شوهر دوم نيز صحيح است و در غير اين صورت پس از اطلاع از درگذشت شوهر چهار ماه و ده روز عده وفات براى شوهر اول نگهدار و از آن پس با شوهر دوم تجديد عقد كند.

س688: اگر در ضمن عقد، زوجه شرط كرده باشد كه در صورت تحقق پاره اى امور مثل اعتياد شوهرش، زندانى شدن، عدم پرداخت نفقه و غيره، وى وكيل بلا عزل باشد تا خود را مطلقه نمايد، در صورت تحقق هر يك از اين امور، آيا زن بدون مراجعه به حاكم مى تواند وكالتاً از طرف زوج، صيغه طلاق را جارى سازد.

ج : بلى در فرض مذكور مى تواند و اگر در حكومت اسلامى در دادگاه خانواده ضابطه اى براى اين موضوع وجود دارد مراجعه بفرماييد.

س689: مردى زنى را دو مرتبه طلاق داده و بعد از طلاق دوم، مطلقه بعد از پايان عده با مردى ديگرى به عقد انقطاعى پنج ماهه شوهر كرده و بعد از پايان مدت مجدداً با شوهر اول كه 2 بار طلاق داده بود به عقد دائمى ازدواج نموده بازهم شكرآبى در ميان افتاده آن مرد زوجه اش را طلاق داده آيا نياز به محلل دارد يا خير؟

ج : عقد انقطاعى واقع در بين تأثير ندارد و پس از طلاق سوم نياز به محلل دارد.

س690: آيا شخصى كه زن بوده و ازدواج كرده و بعد تغيير جنسيّت داده، و مرد شده و با زن ديگرى ازدواج كرده حق طلاق دادن زنش را دارد؟

ج : اگر مرد شده است حق دارد.

س691: به فرض اينكه پدر و مادرى جوان در يك حادثه رانندگى هر دو نفر با هم فوت كرده و از بين رفته باشند و از مرحومين، طفلى دختر، سه سال و نيمه باقى مانده باشد همچنين پدر بزرگ ها و مادر بزرگ هاى پدرى و مادرى طفل در قيد حيات باشند و به فرض اينكه: الف - مادر طفل مذكور معلم شاغل در مدارس خارجش هر بوده و طفل خود را از بدو تولد و در غيبت خود تحت مراقبت مادر خود (جده مادرى طفل) قرار مى داد و اين طفل اكثر عمر خود را تا زمان مرگ پدر و مادرش در خانه جد مادرى و در دامان جده مادرى نشو و نمو نموده و به جده مادرى و اقرباى مادرى خود مأنوس است و وابستگى شديدى دارد. ب - اين طفل بطور مشهود و مستند نسبت به جد و جده و اقرباى پدرى خود مأنوس نبوده و گرايشى ندارد و از رفتن به خانه جد پدرى خود بسيار ناراضى مى باشد و از رفتن امتناع دارد. ج - جد پدرى طفل بدون توجه به غبطه و مصلحت طفل و بدون توجه به ضررهاى روحى و جسمى كه هر لحظه نسبت به طفل پيش بينى مى شود صرفاً به عنوان ولى قهرى او را به زيستن در خانه خود مجبور مى نمايد و حق ملاقات با طفل را از جد و جده مادرى و اقرباى مادرى طفل سلب مى نمايد. لذا با عنايت به فرضيات موارد مذكور، استدعا دارد بيان فرماييد: آيا عمل جد پدرى مذكور در بند (ج) بر پايه شرع مقدس است؟ و اقرباى مادرى هيچگونه حق و مسئوليتى در قبال طفل ندارند؟

ج : ولى شرعى طفل در فرض مزبور جد پدرى او مى باشد و لازم است ولى بر اساس غبطه و مصلحت عمل كرده و مقدماتى فراهم كند كه جنبه هاى عاطفى و تربيتى طفل تأمين شود.

س692: آيا دادگاه اسلامى (قاضى) مى تواند پس از بررسيهاى لازم و تشخيص نهائى به استناد به مصلحت و غبطه طفل و عاريت حال طفل كه ميت به جد و جده پدرى ندارد حق حضانت او را به طور موقت يا دائم از ولى قهرى گرفته و به ديگرى (مثلاً جد و جده مادرى) واگذار نمايد؟

ج : به شرطى كه ذكر گرديد موقتاً مى تواند.

س693: چنانچه حضانت طفل به جد پدرى و يا جد مادرى محول گردد حق ملاقات با طفل شرعا براى ديگرى وجود دارد يا خير؟ و در صورت وجود آن امتناع هر يك از آنان به دادن ملاقات قطع رحم محسوب مى شود يا خير؟

ج : حق ملاقات به مقدارى كه جنبه عاطفى طفل تأمين شود و امتناع از آن موجب بوجود آمدن عقده روانى شود لازم است.

س694: طفلى كه پدر و مادرش فوت كرده باشند كدام دسته و طبقه از اقرباى پدرى و مادرى او شرعاً حق ملاقات با طفل را دارند و به چه ترتيب؟ آيا خاله - دائى - عمه و عمو و بچه هايشان و يا كدام از آنان نسبت به ملاقات با طفل ذيحقند؟

ج : ميزان همان است كه مذكور گرديد تأمين جنبه عاطفى طفل ميزان است و نبايد طورى باشد كه عرفا قطع رحم صدق بكند.

س695: چنانچه هر يك از اقرباى پدرى يا مادرى طفل كه حق ملاقات با طفل را شرعا داشته باشند و براى بردن طفل از خانه ديگرى به خانه خود با عدم رضايت و گريه زارى طفل مواجه بشوند و طفل مايل به رفتن با آنان نباشد تكليف شرعى چيست؟

ج : جواب معلوم گرديد، رعايت جنبه عاطفى طفل مقدم است.

س696: زنى از شوهرش طلاق رجعى گرفته بعد از تمام شده عده شوهر كرده ولى در خانه شوهر دوم يقين حاصل كرد كه شوهر اولش در اثناء طلاق كه هنوز عده تمام نشده بود فوت كرده حال تكليف اين زن در خانه شوهر دوم چيست؟

ج : پس از اطلاع از درگذشت شوهر چهار ماه و ده روز عده وفات براى شوهر اول نگه دارد و از آن پس با شوهر دوم تجديد عقد كند.

س517: اگر يك مسلمانى اقدام بكند به ساختن سلاحى براى يك حكومت كافرى (كفّار حربى) يا لااقل نقش مهم در ساختن آن سلاح جنگش داشته باشد كه اين سلاح به طور مستقيم بر عليه يك كشور اسلامى استفاده خواهد شد، يا لااقل باعث خوف و ترس مسلمانان از آن كشور كافر شود، آيا اين فرد مسلمان مرتد است يا خير؟

ج : در فرض مذكور آن شخص مرتكب گناه بزرگى شده است ولى ارتداد موجبات ديگرى دارد كه تا آنها محقق نشود شخص مرتد نيست.

س518: اينجانب مأمور دولت مى باشم، در حين انجام وظيفه با اشخاصى درگير شده كه از ناحيه آنها مورد ضرب و جرح قرار گرفتم، بر عليه آن اشخاص اقدام به شكايت در نزد مقامات قضايى نمودم، چنانچه در مقابل دريافت مبلغى از حقّ خود گذشت و صرفنظر كرده باشم، لطفاً از لحاظ شرعى اعلام فرماييد آيا اين وجهى كه حقير دريافت نموده ام رشوه محسوب مى شود يا خير؟

ج : در فرض مذكور در سؤال چون جنابعالى آن وجه را در مقابل گذشت از حقّ خود دريافت داشته ايد رشوه محسوب نمى شود.

س519: بعد از تمام شدن مرافعه و صدور حكم آيا قاضى مى تواند هديه يكى از اصحاب دعوى را قبول كند يا خير و بطور كلى قبول هديه براى قاضى چگونه است؟

ج : در مظان اتهام جايز نيست.

س520: آيا در مزايده ها و مناقصه ها گرفتن رشوه توسط بعضى از مسئولين و دادن رشوه توسط شركت كنندگان تحت عنوان عيدى و شيرينى و... چه حكمى دارد؟

ج : اگر عملى انجام داده و زحمت كشيده و در برابر آن چيزى بگيرد حلال است و اين رشوه نيست و اگر پول گرفتن براى از بين بردن حق باشد رشوه است و حرام است.

س521: اينجانب كارمند يكى از بانكها هستم، در سالهاى قبل از بعضى از مشتريان بانك، مبالغى وجه نقد (دويست هزار ريالى) يا شيئى مثل سكّه طلا(حداكثر يك سكه) در روزهاى پايان سال، به اصطلاح شب عيد، به عنوان عيدى قبول نموده ام، لذا با توجه به اينكه اين عمل در بين همه مردم از قديم الايام از كسبه و تجار گرفته تا كارمندان و علماء و روحانيون موسوم بوده و هست و با عنايت به اينكه اينجانب هرز درخواستى از شخصى ننموده بلكه خود آنها به اصرار به من هديه و هبه نموده اند و آنها هم هيچگاه درخواستى جهت امرى از من نداشته اند، خواهشمند است نظر شرعى خود را مرقوم فرماييد كه آيا مصداق رشوه بوده يا خير؟

ج : در صورتى كه تبانى در بين نبوده و جنابعالى هم انتظار و توقعى چنين هديه اى بلكه هيچ پاداش و هديه اى را نداشته ايد و بالاخره تفاوتى بين مراجعين در كار نبوده و شما وظيفه خود را بدون توقع انجام داده ايد و بعداً آنها به ميل خودشان هديه اى داده اند حلال است و مصداق رشوه نيست

س522: در بعضى از مدارس هنگام ارائه كارنامه به ولى دانش آموز مبلغى را دريافت مى كنند بعضاً اولياء محترم با اكراه اين مبلغ را مى دهند، آيا از نظر شرعى اشكال ندارد؟

ج : چون خودشان با در نظر گرفتن جهات زندگى خود مى پردازند اشكال ندارد.

س523: ما خرده مالكين هر كدام زمينهاى كشاورزى داريم كه فقط مالكيت آن مشاع مى باشد بعضى از خرده مالكين و غير مالك اعمال قدرت كردند. و ملك را تصرف كردند و هم فروختند و به همين دليل حق به حقدار نرسيده و در هم و برهم شده و اين جانب مى خواهم مقدارى زمين براى مسجد بدهم و براى من امكان ندارد از همه خرده مالكين رضايت بگيرم چونكه بعضى ماك ها فوت كرده اند و يا فرزند نداشتند و يا اگر وارث دارند دسترسى به وارثشان ممكن نمى باشد و بعضى را كه مى توانم با آنها صحبت كنم ممكن است رضايت ندهند با اين توضيحات كه داده ام آيا مى توانم براى مسجد زمين بدهم و آيا مى توانم جهت خانه به شخصى زمين بفروشم و آيا كسب كشاورزى چنين زمين خمس و زكوة دارد؟

ج : در صورتى كه بر اساس ضوابطى كه در حكومت اسلامى براى زمين ها مقرّر شده است عمل شود هرگونه تصرف جائز است و با شرائط خود خمس و زكات هم واجب مى شود و شما اگر به اندازه حقّ خودتان برداشته ايد چون تقسيم صورت نگرفته است از حاكم شرع اجازه بگيريد.

س524: كسانى كه واسطه مى شوند و جنس را گرانتر از نرخ دولتى به ديگران مى فروشند، اين كار حرام است يا خير؟

ج : وساطت در كار مشروع اشكال ندارد ولى مخالفت با مقررات جائز نيست.

س525: سهميه قند و شكر كه به قناديها مى دهند اگر ب صورت آزاد نفروشند، در صورتى كه از طرف دولت به صورت سهميه اى براى درست كردن شيرينجات و... داده مى شود، سود او حلال است؟

ج : بايد مقررات دولت اسلامى را مراعات نمايد.

س526: استفاده از وسائل نقليه ادارى در امورات شخصى افراد جايز است يا خير؟ و اگر استفاده شد چه صورتى دارد؟

ج : جايز نيست و لازم است تصرف بر اساس ضوابط حكومتى صورت بگيرد و در صورت تخلّف نيز بايد توافق با مقامات مسئول انجام بگيرد.

س527: در بعضى از ادارات و يا مؤسسات دولتى از مستخدمين در جهت استفاده شخصى مانند خريد نان منزل و يا شستن اتومبيل و غيره استفاده مى نمايند (البته در ساعات ادارى) آيا موجب اشكال است يا خير؟

ج : اين موضوع با ضوابط ادارى ارتباط دارد و چنانچه برخلاف ضوابط و موازين حكومت اسلامى باشد جايز است.

س528: روستايى به نام خوش آباد مى باشد كه مالكهاى اصلى و اربابهاى اين روستا يهودى مذهب بوده اند و بعد از تقسيم اراضى، اين ملكها و قلعه هاى خود را رها كرده و قلعه ها خراب و جاى فسادى براى روستا بوده حالا با نامه بخشدارى منطقه قلعه و حياط يهوديان را به كلى خراب و راه درست كرده اند براى مسجد آيا صحيح است عبور از آن راه و آيا مى شود در مال يهودى تصرف كرد بدون اذن در صورتى كه اعمال مزبور بر اساس ضوابط حكومت اسلامى واقع شده است.

ج : صحيح و جائز است.

س529: شخصى مقدارى پول در بانك به عنوان سپرده گذاشته و بانك مدعى است كه با اين پول خانه مى سازيم و يا تجارت مى كنيم حال سودى كه بانك مى دهد حلال است يا خير؟

ج : با شرحى كه در اواخر توضيح المسائل نوشته ايم اشكال ندارد.

س530: اگر كار انسان در اداره حل نمى شود مگر با دادن پول آيا جايز است دادن پول يا خير؟

ج : در صورتى كه اثبات حق منحصرا متوقف بر دادن پول باشد جائز است.

س531: آيا سودى كه بانك براى وام دادن مى گيرد مى توان به عنوان كارمزد محاسبه كرد؟

ج : اگر به آنچه كه در پشت ورقه بانكى نوشته شده عمل شود اشكال ندارد.

س532: سودى كه بانك به دفترچه هاى پس انداز مى دهد چه حكمى دارد؟

ج : در آخر توضيح المسائل ذكر كرده ايم و اشكال ندارد.

س532: با توجه به اين كه كوپنها امروزه يك كاغذ بيشتر نيستند، آيا خريد و فروش آنها جايز است؟ و اصلاً ماهيت دارند تا خريد و فروش شوند؟

ج : ماليت دارند ولى جواز خريد و فروش آنها تابع ضوابط حكومت اسلامى است.

س533: در زمان شاه مزرعه هايى را به عنوان اصلاحات ارضى از ماليكن عمده گرفتند و بين همان كشاورزان قريه اى كه در آن قريه زارع بودند تقسيم كردند و از طرف شاه به هر يك از كشاورزان قباله اى دادند و در آن قباله ميزان مالكيت هر يك از كشاورزان را معين كرده اند بفرماييد كه: آيا آن كشاورزان به ميزان همان قباله اى كه در زمان شاه در دست دارند مالكند و بقيه زمين آن قريه مال همان مالك قبلى است و يا اينكه تمام اراضى آن قريه مال آن زارعين است و آن مالك عمده قبلى هيچ حق تصرفى در آن قريه ندارد؟

ج : بعد از انقلاب و تشكيل حكومت اسلامى براى اين زمينها ضوابطى مقرر شد، بر اساس آن ضوابط عمل كردن صحيح و جائز است.

س534: تدريس معلّمين مرد در مدارس دخترانه آيا صحيح است يا خير؟

ج : در صورتى كه به طور عادى و بدون شائبه صورت بگيرد جائز است.

س535: تعدادى از دراويش از مردم پولى تحت عنوان عشريه اخذ مى نمايند (به جاى خمس آل محمدصلى الله وعليه وآله وسلم) اولاً آيا اخذ عشريه به اين كيفيت بدعت محسوب مى شود يا خير؟ و ثانياً فعل حرام محسوب مى شود يا خير؟ لطفاً ارشاد فرماييد.

ج : عشريه با عنوانى كه در فوق ذكر شده است بدعت است و اخذ آن حرام است.

س536: لفظ جلاله يا آيه قرآن روى سنگ قبر نوشته شده و عابر هم روى آن قدم مى گذارد، آيا اجازه مى دهيد آنها را بدون اجازه صاحب آنها كه دسترسى به آنها ممكن نيست محو كنيم؟

ج : تصرف در اموال غير بدون اجازه او جايز نيست، و عبور از روى مقابر بدون توجه و قصد هتك حرمت اشكال ندارد، ولى اگر حك لفظ جلاله و آيات قرآن بر سنگ قبور اهانت به قرآن و اسماء الهى محسوب شود بايد از اين عمل اجتناب كرده و تربيتى اتخاذ گردد كه از وضعيت هتك حرمت خارج شود و جلو هتك حرمت گرفته شود.

س537: آيا اطاعت از والدين واجب است يا فقط عاق شدن حرام است؟

ج : اطاعتى كه ترك آن موجب عقوق است واجب است.

س538: اگر كسى شرعا بر او حرام است كه بيش از نصف شهريّه را بگيرد ولى در عين حال به نحو تمام مى گيرد مثلاً فرض بفرماييد: كل شهريه 20 هزار تومان است كه ده هزار تومان آن بر او حلال و 10 هزار تومان آن حرام است، آيا به صرف اينكه ده هزار تومان را انگشت بگذارد كه اين مال حلال و 10 هزار تومان ديگر مال حرام، مى تواند در 10 هزار تومان آن تصرف كند و يا طريقه جدا كردن آن روش ديگرى است؟

ج : اين تقسيم بدون اجازه آن فقيهى كه اين وجه از طرف او داده مى شود صحيح نيست.

س539: مسافرت كردن به كشورهاى غير مسلمان چه حكمى دارد؟

ج : با رعايت احكام اسلام و داشتن هدف صحيح خوب است.

س540: آيا براى محصلينى كه نمى توانند در كنار پدر و مادر ادامه تحصيل بدهند نظير طلاب خارجى كه در حوزه علميه قم مشغول تحصيل هستند در صورتى كه پدر و مادر به خاطر علاقه و محبّتى كه به فرزندشان دارند به فرزند اجازه ندهند كه ادامه تحصيل دهد، آيا اين فرزند مى تواند بدون اجازه پدر و مادر ادامه تحصيل بدهد يا جايز نيست؟

ج : مى تواند ادامه تحصيل بدهد.

س541: آقايان زرگر گاهى اوقات نياز هست براى بيرون آوردن و يا پوشاندن النگو دستمالى بين دست خود و دست نامحرم قرار دهند و كارشان را انجام دهند. آيا اين عمل كه از روى قصد بد نمى باشد حرام است يا خير؟ با قرار دادن حائل و فشار ندادن حرام نيست.

س542: اغلب زنان و دختران روستايى اكراد و اعراب، دستها، چهره، گردن و سينه خود را به جهت زينت، خالكوبى مى كنند و با سينه و گردن باز در معرض ديد همگان هستند و طبق عادت و فرهنگ محلى، خود را نمى پوشانند و بعضى نيز بينى خود را سوراخ نموده و حلقه اى زرين در آن قرار مى دهند. ديدن نقوش خالكوبى و حلقه بينى اين گونه زنان شرعا چه حكمى دارد و ايا اين نوع تزيين از زينت هايى ممنوعه است؟

ج : زينت هائى كه در مواضعى مثل سينه و گردن است نگاه به آنها مانند خود سينه و گردن حرام است و اما در چهره، آن زينت اگر جلب توجه مى كند نگاه به آن نيز حرام است و اگر جلب توجه نمى كند و مانند خود چهره است نگاه به آن بدون ريبه و تلذذ اشكال ندارد.

س543: آيا رواياتى كه در مورد وجود موجودات و زمينها و آسمانهاى ديگر در فضاى پهناور هستند داراى سندى درست و صحيح مى باشند يا خير و نظر حضرتعالى در اين باره چيست؟

ج : داراى سند صحيح مى باشند و در قرآن كريم نيز آياتى دلالت دارند كه در آسمانها علاوه بر ملائكه موجودات زنده فراوانى وجود دارد و در كتاب دانش عصر فضا، بنده در اين موضوع مطالب بسيارى نوشته ام.

س544: سرقت اطلاعات سرى كد شده و رمزدار از شبكه هاى كامپيوترى و يا كامپيوترهاى شخصى و كشف رمز آنها چه حكمى دارد؟ همينطور است سرقت فروش غير مجاز شماره هاى موبايل توسط آشنايى به تكنيك الكترونى مركزى آن؟

ج : سرقت به هيچ نحو جايز نيست.