احكام جوانان

محمود اكبرى

- ۳ -


مجموعه روشهاى آموزش احكام

يكى از مسائلى كه در تمام علوم دنياى امروز مطرح است و براى انجام آن بيشترين و بهترين امكانات به كار گرفته مى‏شود، شيوه و روش‏آموزش است كه در تفهيم و موفقيت استاد، نقش بسزايى داردواحكام دين به جهت اهميت‏خاصى كه دارد بايد با بهترين و پيشرفته‏ترين روش بيان شود تا جاذبه لازم براى فراگيرى آن ايجاد شود و در اين جا ابتدا نكاتى را تحت عنوان اصول تدريس بيان مى‏نماييم و سپس مجموعه‏اى از روشهاى آموزش احكام را بطور فهرست‏وار اشاره مى‏نماييم.

اصول تدريس احكام

تدريس و آموزش احكام به ديگران شرايط و اصولى دارد كه برخى از آنها عبارتند از:

1. كسب تسلط علمى

استاد احكام بايد در پى كسب تسلط علمى بر مسائل شرعى باشد، بويژه احكامى را كه مى‏خواهد در يك جلسه و يا در يك كلاس مطرح نمايد تا بتواند بطور نسبى پاسخگوى غالب سؤالات افراد باشد. البته لازم نيست كه هر پرسشى را بتواند پاسخ دهد، ولى نبايد به گونه‏اى هم باشد كه اغلب سؤالات را بى‏جواب بگذارد، زيرا يكى از عوامل جاذبه داشتن هر درسى تسلط علمى استاد بر موضوع و محتواى درس است.

2.مطالعه قبل از تدريس

معلم احكام علاوه بر اين كه بطور معمول بايد توضيح المسائل و كتابهاى مانند آن را مطالعه كند، لازم است قبل از تدريس نيز مسائل هر درس و جلسه را مجددا مطالعه نمايد تا در هنگام آموزش احكام، مساله‏اى را به ديگران اشتباه نگويدو كوشش كند احكامى را كه در رساله و كتابهاى مانند آن ديده است‏براى ديگران بازگو نمايدو تنها به شنيدن از افراد اكتفا نورزد، مگر در مواردى كه چاره‏اى جز شنيدن نيست و يا افراد پاسخ‏دهنده، مورد اطمينان علمى و فقهى انسان باشند، زيرا يكى از عوامل اشتباه بيان كردن احكام اين است كه مسائل شرعى براساس «شنيدن‏»ها گفته مى‏شود نه براساس «ديدن‏»ها.

3. تنظيم و دسته‏بندى احكام

يكى از مسائل مهمى كه قبل از آموزش بايد بدان توجه نمود، تنظيم و دسته‏بندى احكام است، زيرا در اين صورت، تفهيم و تفهم بسيار آسان و ياددادن و يادگيرى بسيار پرجاذبه خواهد بود.

4. همراه داشتن كتاب احكام

آنان كه احكام را براى سايرين مى‏گويند، بهتر است رساله توضيح‏المسائل را همراه خود داشته باشند تا در صورت ترديد و يا ندانستن مساله‏اى با استفاده از آن، پاسخ صحيح را بدهند و نقطه ابهامى براى كسى باقى نگذارند.

5. پرهيز از پاسخهاى احتمالى

يكى از نكات بسيار مهم شرعى و اخلاقى كه معلم احكام بايد بيش از اندازه به آن توجه كند، اين است كه در صورت ندانستن مساله‏اى از پاسخ به آن خوددارى نمايد. و در پاسخ به سؤالات شرعى از كلماتى، مانند «تقريبا»، «احتمالا»، «ظاهرا»، «احتياطا»، «به نظرم مى‏آيد»، «اگر اشتباه نكنم‏» پرهيز كند، زيرا طبق حديثى از امام باقر -عليه السلام: «كسى كه حكمى را اشتباه به ديگران بگويد، گناه خطاى آنان به عهده او خواهدبود» و شايد يكى از دشواريهاى تدريس احكام، رعايت همين اصل باشد.

6. تنوع در بيان احكام

در بيان احكام بايد توجه داشت كه علاوه بر مسائل طهارت، وضو، غسل،تيمم و نماز به بيان مسائل گوناگون و متنوع ديگر آنها از قبيل آثار اخلاقى،اجتماعى و سياسى نيز پرداخت.

7. ذكر مدرك و ماخذ

در آموزش احكام تا آن جا كه ممكن است، بايد مدرك و ماخذ هر مساله و حكمى بيان شود تا براى ديگران نيز راهنما و راهگشا باشد به‏ويژه در هنگام طرح احكامى كه كمتر شنيده شده‏اند و براى شنوندگان تازگى دارند، رعايت اين نكته ضرورى‏تر است. در غير اين صورت، موجب عدم اطمينان شنونده نسبت‏به استاد خواهد شد.

8. پرهيز از اصطلاحات مشكل

اساتيد احكام معمولابراى كسانى تدريس مى‏نمايند كه شرايطشان ايجاب نمى‏كند تا اصطلاحات مشكل و نامانوس و پيچيده را براى آنان به كار گيرند و دلايل فقهى احكام را ذكر نمايند، زيرا بحث احكام براى «مقلدين‏» يك بحث استدلالى نيست تا نيازى به آوردن دليل باشد; پس شايسته است كه از بيان اصطلاحات مشكل و نامانوس و دلايل فقهى احكام خوددارى شود، مگردر موارد استثنايى كه زمينه استفاده و ضرورت فراگيرى آن وجود داشته باشد و بايد توجه نمود كه فضل و فضيلت انسان به اين است كه به گونه‏اى سخن بر زبان آورد كه «عوام بفهمند و خواص بپسندند» نه آن‏كه با الفاظ و اصطلاحات مبهم و پيچيده بخواهد علم و فضل خويش را به رخ ديگران بكشد.

9. زمينه‏سازى بيان احكام

استاد دانا آنچه را كه مى‏داند بر زبان نمى‏آورد، بلكه با توجه به ظرفيت و كشش علمى مخاطبان مسائلى را بيان مى‏كند كه زمينه پذيرش و دريافت آن را داشته باشند.

10. ذكر مثالها و مصاديق

برخى از مردم مسائل شرعى و احكام را به صورت كلى مى‏دانند، ولى مثالها و مصاديق و موارد آن را نمى‏شناسند; به عنوان مثال مى‏دانند كه در وضو نبايد مانعى از رسيدن آب به اعضاى بدن باشد.

11.طرح سؤال

سؤال و پرسش، كليد در علم و دانش است و استعدادهاى نهفته را شكوفا مى‏سازد. استاد زبردست مى‏تواند با طرح سؤال،اشتياق به فراگيرى احكام را در مخاطبان خود زنده نمايد. آن جا كه شنوندگان نيازى به يادگيرى مسائل شرعى در خويش نمى‏بينند با پرسشهاى زيبا و جالب مى‏توان ضرورت و اهميت فراگيرى احكام را براى آنان بيان كرد.

12. يادداشت‏سؤالات و پاسخ آنها

مهم آن نيست كه استاد مطلبى را نداند، بلكه آنچه ارزش دارد اين است كه مطالب وى از صحت و درستى و استوارى برخوردار باشد.

هر استادى ممكن است در كلاس درس خويش با پرسشهايى روبه‏رو شود كه پاسخ آنها را نداند، بنابراين، يكى ديگر از اصول تدريس احكام، يادداشت اين‏گونه سؤالات و تلاش براى پاسخ‏يابى آنهاست، زيرا اين امر باعث احترام مستمع و فزونى دانش فقهى استاد خواهد بود و از سوى ديگر، پاسخ سؤالات فراموش نمى‏گردد و مستمعان نيز احساس مى‏كنند كه نيازهاى فقهى آنان برآورده مى‏شود.

13. بررسى نكات منفى و مثبت

يكى از عوامل رشد و پيشرفت استاد و كلاس وى بررسى نكات منفى و مثبت و كسب نظرها و پيشنهادهاى سودمند شركت‏كنندگان است و اين اصل نه تنها از شخصيت استاد نمى‏كاهد، بلكه بر طرف كردن نكات منفى، ضعفها را از بين مى‏برد و به كارگيرى نكات مثبت، حسنها را افزون مى‏نمايد و دريافت پيشنهادها استاد و درس را به رشد و كمال رسانده، و محبت معلم را در قلوب شاگردان هر چه بيشتر جارى مى‏سازد (1) .

14. شناخت زمان، مكان و نياز مخاطبان

با توجه به اين كه احكام دين بسيار گسترده است و نمى‏توان همه مسائل را مطرح نمود بر مربيان است كه شرايط زمان و مكان و نيازهاى مخاطبان را در نظر بگيرند و مسائلى را مطرح كنند كه انگيزه شنيدن نسبت‏به آن وجود داشته باشد.

15. دقت در بيان مسائل اختلافى

يكى از مسائلى كه در بيان احكام لازم است رعايت‏شود، اين است كه مربى احكامى را بگويد كه مشترك بين نظريات مراجع باشد و اگر مسائلى اختلافى را مى‏خواهد بيان كند، لازم است نظر مرجع مورد توجه آن جمعيت و مخاطبان را نيز بگويد.

مجموعه روشهاى آموزش احكام

1. روش سنتى

يكى از روشهاى معمول و رايج در بيان احكام كه از گذشته بوده و هست، روش روخوانى از متن كتابهاى احكام با همراه توضيح جزئيات و نكته‏هاى آن است.

امتيازى كه اين روش دارد اين است كه هم گوينده احكام كمتر به اشتباه مى‏افتد و هم مخاطبان با اطمينان بيشترى مى‏توانند به آن مسائل عمل نمايند، ولى اين روش، چون معمولا با يكنواختى و سمعى بودن صرف همراه مى‏باشد، از جاذبه كمترى برخوردار است.

2. احكام موضوعى

يكى از شيوه‏هاى بيان احكام، دسته‏بندى احكام در موضوعات گوناگون براى مخاطبان مختلف است و اين شيوه، نمونه‏هاى بسيارى دارد كه در اين جا به تعدادى از آنها اشاره مى‏نماييم:

الف. رساله نمونه آقاى موگهى كه در چندين جلد چاپ شده است.

ب. رساله نوين كه در موضوعات مختلفى، چون عبادى، سياسى، اقتصادى، خانواده و پزشكى و... كه توسط آقاى بى‏آزار شيرازى تاليف شده است.

ج. احكام پسران و دختران و ساير موضوعاتى كه آقاى فلاح‏زاده تنظيم و چاپ نموده است.

د. احكام آبها، پوشش و قبله و... كه توسط آقاى وحيدى تنظيم و چاپ شده است.

3. آموزش از طريق فيلم و اسلايد و ويدئو و ديگر وسايل كمك آموزشى كه به صورت سمعى و بصرى انجام مى‏شوند.

4. احكام شعرى كه براى تسهيل و تنوع در يادگيرى احكام مطرح شده كه در قسمت م‏آخذ به بعضى از منابع اين اشعار اشاره شده است و در آخر بحث اين مجموعه نيز قسمتى از اشعار آمده است.

5. بيان احكام در قالب داستان كه بيشتر در ميان نوجوانان كاربرد دارد كه مربى، احكام مورد نظر را براى اين كه ايجاد خستگى نكند و به سهولت در اذهان نوجوانان جاى گيرد به صورت داستان در مى‏آورد و از اين شيوه در مجله «سلام بچه‏ها» استفاده شده است.

6. احكام به صورت پانتوميم و بدون صدا كه براى دانش‏آموزان مطرح مى‏شود كه همراه با تنوع و سرگرمى است.

7. احكام تصويرى كه در مراكز آموزشى كاربرد دارد براى تفهيم احكام، بسيارى از مسائل را مى‏توان در قالب طرح و تصوير بيان نمود; اين روش را عده‏اى مانند آقاى قدوسى در دو كتاب «آموزشگاه نماز» و «اردوگاه رمضان‏» به كار برده است.

8. احكام مسابقه‏اى و سؤالى كه اين كتاب در مقام اين نوع از بيان احكام است كه خود دهها روش و سوژه مخصوص به خود را دارد.

9. احكام استدلالى كه به همراه احكام، ادله آن نيز مطرح مى‏شود.

10. احكام آموزشى كه به صورت كلاسيك طراحى شده و اساتيدى مانند بى‏آزار شيرازى، وحيدى، قدوسى، قربانيان و... از آن استفاده نموده‏اند و كتابهاى «رساله آموزشى‏» و «رساله نوين‏» نيز نمونه هايى از اين قبيل آثار است.

11. روش عملى

يكى از شيوه‏هاى بيان احكام، روش عملى و تجسمى است كه به صورت سمعى و بصرى انجام مى‏شود و اين روش، نقش بسيار مفيدى در آموزش دارد.

بسيار ديده مى‏شود كه افرادى به صورت تئورى مساله‏اى را در حفظ دارند، اما همين كه در عمل مى‏خواهند، پياده كنند دچار اشتباه مى‏شوند; نظير كيفيت وضو گرفتن و يا تيمم بسيار هستند كه اصل مساله مى‏دانند ولى در انجام آن دچار اشتباه مى‏شوند.

بنابراين، لازم است احكامى كه آموزش آن به صورت تجسمى امكان دارد، خصوصا براى مخاطبان نوجوانان، به اين سبك مطرح شود.

12. احكام اخلاقى

يكى از روشهاى آموزش احكام اين است كه استاد، علاوه بر بيان احكام به تناسب از بحثهاى اخلاقى نيز استفاده مى‏كند; به عنوان مثال اگر سخن از بحث طهارت ظاهرى است از طهارت معنوى نيز بحث مى‏شود.

اگر بحث از تقليد مطرح است، ضمن بحث از احكام تقليد از مباحثى، چون تقليد كوركورانه و تقليد آگاهانه و بحث نوگرايى و سنت‏گرايى استفاده مى‏شود.

البته لازم است مربى از ابتدا در اين شيوه از آموزش، مباحثى را انتخاب نمايد كه به نحوى با مباحث اخلاقى تناسب داشته باشد، مانند مباحث امر به معروف، دروغ، صله‏رحم، نماز، غيبت، آزار و اذيت، قرض، امانت و اسراف.

13. روش تركيبى

اين روش، تركيبى از تمام روشهاى قبلى است كه هر كدام از آنها با توجه به شرايط زمان و مكان و نوع مخاطبان و مسائل شرعى در تدريس و بيان احكام به كار گرفته مى‏شود و اين روش از بيان احكام از تنوع و جاذبه خاصى برخوردار است.


پى‏نوشت:

1. از جزوه روش تدريس احكام عبدالرحيم موگهى.