آئين زندگى

مرحوم حاج شيخ جواد تهرانى

- ۲ -


بخل

بخل يكى از صفات رذيله است كه در اسلام از آن مذمت شده است و اين صفت موجب پستى و تضييع شاءن و شرف آدمى و محروميت نيازمندان از حقوق حقه آنهاست .

قرآن كريم :

(1) ((آنكه در آنچه خداوند از فضل خويش بديشان عطا كرده ، بخل مى ورزند، نپندارند كه آن بخل برايشان خير است (نه ) بلكه برايشان شر است .))(86)
(2) ((هان ، شما كسانى هستيد كه فراخوانده مى شويد تا در راه خدا انفاق كنيد پس برخى از شما كسانى اند كه بخل مى ورزند؛ و كسى كه بخل مى ورزد، جز اين نيست كه او بر خود بخل مى كند (و به خود ضرر زده است ) و خداوند بى نياز است و شما نيازمندانيد.))(87)
(3) ((مسلما خداوند دوست نمى دارد كسى را كه متكبر و نازان باشد؛ همان كسانى كه بخل مى ورزند و مردم را به بخل وامى دارند و آنچه را كه خداوند از فضل خود به آنان داده پنهان مى كنند، و براى كسانى كه كافر (به نعمت خداوند) هستند عذابى خوار كننده مهيا كرده ايم .))(88)

روايات :

(1) از امام رضا عليه السلام : ((سخاوتمند، به خداى متعال و به مردم و به بهشت نزديك است . و شخص بخيل ، از خدا و از بهشت و از مردم دور است .))(89)
(2) از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((از بخل و حرص بپرهيزيد و بترسيد، كه پيش از شما كسانى به جهت آن هلاك شدند؛ بخل و حرص ‍ آنان را به دروغ واداشت ، دروغ گفتند، و به ستم واداشت ، ستم كردند. و به بريدن از هم وادار كرد پس از هم بريدند.))(90)
(3) از امام باقر عليه السلام : ((شخص با ايمان ، ترسو و آزمند و بخيل نمى شود.))(91)

حسن خلق و سوء خلق

يكى از صفات نيكو، حسن خلق است كه از آن در اسلام مدح بسيار و از ضد آن ، بدخلقى ، نكوهش زيادى شده است .

قرآن كريم :

(1) خطاب به پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم در قرآن كريم آمده است : ((و اگر تندخو و سخت دل بودى ، مردم از گرد تو پراكنده مى شدند.))(92)

روايات :

(1) از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((كاملترين مؤ منين از لحاظ ايمان ، نيكوترين آنان از لحاظ خلق است .))(93)
(2) از جعفر بن محمد عليه السلام : ((كاملترين مردم از لحاظ خرد، نيكوترين آنان از لحاظ خلق است .))(94)
(3) از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((هيچ چيز در ترازوى عدل ، سنگين تر از حسن خلق نيست .))(95)
(4) از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((خوش خلق باشيد كه سرانجام آن ناچار بهشت است ، و دورى جوييد از بد خلقى كه سرانجام آن ناچار آتش است .))(96)
(5)از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((روز رستخيز در ميزان شخص ، چيزى افضل از حسن خلق گذاشته نمى شود.))(97)
(6) از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((حتما براى صاحب خلق نيكو، مانند اجر روزه دار و شب زنده دار است .))(98)
(7) از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((خلق بد، عمل (نيك ) را فاسد مى كند همچنانكه سركه عسل را.))(99)
(8) از امام صادق عليه السلام : ((به راستى خلق بد؛ ايمان را فاسد مى كند همچنانكه سركه عسل را.))(100)
(9) از امام صادق عليه السلام : ((كسى كه بد خلق باشد خودش را به عذاب افكنده است .))(101)
(10) از امام على عليه السلام : ((هيچ توبه كارى نيست ، مگر اين كه در گناه ديگرى ، بدتر از آن واقع مى شود.))(102)
(11) در بيان اندازه و حد حسن خلق از امام صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: ((نرم مى كنى جانبت را (يعنى خشن و متكبر مباش ) و پاكيزه مى كنى كلامت را، و برادر (مسلمانت ) را با روى باز و نيكو روبرو مى شوى .))(103)

صبر

در اسلام نسبت به صبر، تحريص اكيدى شده و موجب پيروزى و موفقيت در جميع امور است .

قرآن كريم :

(1) ((اى گروهى كه ايمان آورده ايد (بر انجام فرائض و احتراز از منكرات و در مصائب و در پيشرفت جميع امور) به صبر و مقاومت ، به خواندن نماز مدد جوييد و كمك بگيريد، كه خداوند با صابران است .))(104)
(2) ((و (اى رسول ما) بشارت ده صابران را؛ آنان كه چون مصيبتى به ايشان در رسد، گويند كه ما(بنده و) از آن خداييم و به سوى او باز مى گرديم درود و صلواتى عظيم بر آنان از پروردگارشان و رحمتى بزرگ ، و آنانند كه به هدايت نائل و رهبرى شده اند.))(105)
(3) ((و (اى رسول ما) بشارت بده متواضعان را؛ آنان كه چون ذكر خدا شود دلهاشان (از عظمت او) به ترس افتد، و (بشارت بده ) صابرين بر مصيبت را، و (بشارت بده ) آنان را كه بر پا دارنده نمازند (به حدود و شرايط آن ) و از آنچه ما به ايشان روزى كرده ايم انفاق مى كنند.))(106)
(4) ((كسانى كه ايمان آورده و كارهاى صالح و شايسته كرده اند، آنان را در غرفه هايى از بهشت جا مى دهيم كه از زير آنها نهرها جارى مى شود، در آنجا جاويد خواهند بود، چه نيكوست اجر عمل كنندگان ؛ آنان كه (در مصيبات و انجام طاعات و اجتناب از معاصى ) صبر كرده و بر پروردگارشان اعتماد و توكل مى كنند.)) (107)
(5) ((جز اين نيست كه اجر صابرين ، بى حساب و تمام و كامل داده مى شود.))(108)
(6) سوگند به عصر كه انسان در خسران و زيان است جز آنان كه ايمان آورده و كارهاى صالح و شايسته كرده و به يكديگر سفارش به حق و سفارش به صبر و بردبارى نموده اند.))(109)
(7) ((و چه بسا پيغمبرى كه به همراهى او جماعت كثيرى جنگ كردند و از صدماتى كه به آنان در راه خدا رسيد، سست نشدند و ضعيف نگشتند و خضوع و خشوع (به دشمن ) ننمودند، و خداوند صابران را دوست مى دارد.))(110)

روايات :

(1) از نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((صبر سه قسم است : صبر هنگام مصيبت ، صبر بر طاعت ، صبر از معصيت .))(111)
(2) از امام صادق عليه السلام : ((صبر نسبت به ايمان به منزله سر است نسبت به تن ، پس همچنانكه سر، اگر برود تن از بين مى رود و هلاك مى شود، صبر هم چون برود، ايمان مى رود.))(112)
(3) از على عليه السلام : ((صبر در همه امور به منزله سر است نسبت به تن ، همچنانكه سر، اگر از تن جدا شود تن فاسد مى گردد، صبر هم اگر از امور فاسد مى گردد.))(113)
(4) از على عليه السلام : ((صبر دو گونه است : صبر به هنگام مصيبت كه نيكوست و نيكوتر از آن ، صبر در برابر آنچه كه خداى عزّوجلّ آن را حرام فرموده است (صبر بر ترك معصيت ).))(114)
(5) از على بن الحسين عليه السلام : ((صبر نسبت به ايمان به منزله سر نسبت به تن است ، و كسى كه صبر ندارد، ايمان ندارد.))(115)
(6) از امام صادق عليه السلام : ((بر تو صبر در جميع امور كه خداوند تعالى محمد صلى الله عليه و آله و سلم را مبعوث نمود، آنگاه او را به صبر و رفق و مدارا امر فرمود: ((اى رسول ما بر اذيت مشركين صابر باش و از آنها به خوشى و نرمى و مدارا كناره گيرى كن و آنها را كه به نعمت ما نائل شده و به جاى شكر و سپاس تكذيب و دشمنى مى كنند، به ما واگذار.)) و نيز خداوند در قرآن فرموده : ((از بديها و مزاحمت كفار و مشركين به خوشى و مدارا دفاع كن (بديهاى آنها را به نيكى پاسخ ‌گوى ) در نتيجه آنكه با تو دشمن است مانند دوست ، مهربان خواهد شد و اين رويه ، شعار صابرين و كسانى است كه بهره اى عظيم از تاءييد و توفيق خدا دارند)).))(116)
(شرح دو آيه ضمن روايت فوق ، نوشته شده است ، نه عين ترجمه آنها)
(7) از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((اگر برايت ميسر است كه مشكلات و مصائب را با صبر و يقين (به مقدرات و درجات صابرين ) تحمل كنى ، چه بهتر، پس اينطور باش (يعنى با چنين يقينى صبر كن ) و اگر صبر و يقين با هم ميسر نيست ، دست كم صابر باش ، زيرا در صبر بر مشكلات و مكروهات منافع بسيارى است و بدان كه پيروزى با صبر است و گشايش به دنبال اندوه و گرفتارى (زيرا خداوند در قرآن كريم فرموده است :) با هر سختى آسانى و گشايشى است (و اين جمله در قرآن كريم براى تاءكيد تكرار شده ).))(117)
(8) از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرموده : ((به راستى من در مورد اين غلام (و اعمال و رفتار نامطلوب او) و نيز بر مشكلات خانوادگى و كسانم ، آنچنان شكيبايى مى ورزم كه از حنظل (هندوانه ابى جهل ) تلخ ‌تر است ؛ زيرا كسى كه صابر باشد با صبر خود به درجات روزه داران و شب زنده داران و شهداى ركاب پيغمبر مى رسد.)) (118)

توكل به خدا

توكل به خدا در امور، اظهار و اعتراف به عجز است در انجام امور و رسيدن به مقاصد، و اعتماد به خدا كردن است در واگذارى امور به ذات اقدس او. و در اسلام يكى از وظايف شخص با ايمان همين است كه در جميع امور توكل بر خدا داشته باشد؛ و بايد دانست كه وظيفه عبد با ايمان در مقام توكل آنست كه براى رسيدن به هر خواسته كه اسباب عادى و طبيعى براى آن ميسر است به اسباب عادى متمسك شود، ولى رسيدن به مطلوب را سرانجام مشروط به اراده و اذن تكوينى خداوند بداند؛ در اين صورت با انجام وظيفه عادى (يعنى با تمسك به اسباب ). اميد و اعتمادش تنها به خواست و لطف خدا باشد كه به مقصود نائل شود، آرى در موردى كه اسباب ظاهرى و طبيعى ميسر نيست و كارى از دست او بر نيايد، بايد فقط و فقط به خداوند قادر متعال توكل نمايد.

قرآن كريم :

(1) ((خدايى جز خداى (واقعى ) نيست و بايد اهل ايمان تنها بر خدا توكى نمايند.))(119)
(2) ((و هر كه بر خدا توكل نمايد، خداوند او را كافى است .))(120)
(3) ((مسلما مؤ منين آنانند كه چون به ياد خدا افتند دلهاشان بيمناك شود (از عظمت و مخالفت و معصيت او) و هنگامى كه آيات خدا بر ايشان خوانده مى شود ايمان آنان زياد مى گردد و بر پروردگارشان توكل مى كنند.))(121)
(4) ((به راستى خداوند متوكلين را دوست مى دارد.))(122)

روايات :

(1) از امام صادق عليه السلام : ((همانا بى نيازى و عزت ، مى گردند و در هر موضع (در هر شخصى ) كه توكل بيابند فرود مى آيند و آنجا را وطن خود قرار مى دهند.))(123)
(2) از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم روايت است كه فرمودند:((هر كس دوست دارد كه (روحا) از تمام مردم نيرومندتر باشد، بايد بر خدا توكل نمايد.))(124)
(3) و نيز فرمودند:((هر كس مايل است كه پرهيزگارترين مردم شود پس ‍ بايد توكل بر خدا كند.))(125)

اعتصام به خدا

اعتصام به خدا؛ چنگ زدن به لطف الهى و تمسك جستن و ملتجى شدن به اوست به منظور حفظ از گمراهى و معصيت خدا، يا از هر شر و مكروه ديگرى . اسلام در حالى كه به شدت مردم را به سعى و كوشش و تلاش در محيط زندگى براى بهتر زيستن و انتظام زندگى دستور مى دهد آنان را به اعتصام و توسل به خدا در همه احوال ، تشويق مى كند.

قرآن كريم :

(1) ((اى مردم شما را دليل و برهانى (عظيم ) از پروردگارتان آمد و به سوى شما نورى واضح فرستاديم پس آنان كه به خدا گرويدند و به او متمسك شدند، خدا به زودى ايشان را در رحمتى از خود و فضلى (عظيم ) در مى آورد و آنان را به سوى خود به راهى مستقيم هدايت مى كند.))(126)
(2) ((نماز را بر پا داريد و زكوة دهيد و به خدا متمسك و متوسل شويد، اوست مولاى شما، چه نيكو مولا و نيكو ياورى است .))(127)
(3) ((و آنكه به خدا متمسك و متوسل شود؛ محققا به راهى راست هدايت يافته است .)) (128)

روايات :

(1) از على عليه السلام : ((كسى كه به خدا متمسك شود خدا او را نجات دهد. كسى كه متمسك به خدا شود هيچ شيطانى به او ضرر نرساند.))(129)
(2) از امام صادق عليه السلام : ((هر بنده اى كه به خواسته خداوند توجه نمايد، خداوند نيز به خواسته او توجه خواهد نمود، و كسى كه به خدا اعتصام كند، خداوند او را نگهدارى و محافظت فرمايد، و كسى كه خدا به او اقبال كند و او را حفظ نمايد اگر آسمان به زمين افتد يا بليه اى بر اهل زمين نازل گردد، باكى ندارد و با اين كه بلا شامل مردم مى شود او در حزب خدا (و در پناه او) است به سبب تقوى و پرهيزكارى ؛ مگرنه اين است كه خداوند مى فرمايد: ((پرهيزكاران در جايگاه امن و امانى مى باشند)).))(130)

خوف و رجاء و حسن ظن به خداوند متعال

شخص با ايمان گرچه از جهت گناه و خطايش بايد پيوسته از عقاب خداوند متعال خائف بوده و از كيفر و مؤ اخذه او ماءمون نباشد؛ ولى در عين حال بايد به رحمت و فضل و غفران پروردگار مهربان نيز اميدوار بوده و حسن ظن به او داشته باشد و هيچگاه نبايد از رحمت قادر متعال نااميد گشته و سوء ظن به او پيدا كند كه ياس از رحمت خداوند و سوء ظن به او نيز از معاصى پروردگار مهربان است .

روايات :

(1) از امام باقر عليه السلام : ((هيچ بنده مؤ منى نيست مگر اين كه در قلب او دو نور است : نور خوف (از گناهش كه قادر متعال او را عقوبت كند) و نور اميد (به رحمت و فضل و غفران پروردگار متعال كه او را ببخشد) كه اگر اين دو نور سنجيده شود هيچ يك بر ديگرى زيادتى نكند.))(131)
(2) از امام صادق عليه السلام : ((مؤ من ، مؤ من (حقيقى ) نشود تا اين كه خائف (از گناه و عقابش ) و اميدوار (به رحمت پروردگارش ) گردد، و خائف و اميدوار نباشد تا اين كه به جهت خوف و رجائش عامل شود.))(132)
(3) از امام صادق عليه السلام : ((به خداوند اميدوار باش (ولى ) به قسمى كه اميدت تو را بر معصيت او جرى نكند، و از خدا بترس (ولى ) به نحوى كه ترست تو را از رحمت او ماءيوس نكند.))(133)
(4) از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((خداوند متعال فرموده عمل كنندگان ، بر اعمال و عباداتى كه براى ثواب دادن من بجا مى آورند، اتكال و اعتماد نكنند؛ زيرا كه ايشان اگر در عبادت من كوشش كنند و خود را به مشقت اندازند و عمرهاى خود را فانى سازند، باز هم در عبادتشان مقصرند و به حقيقت و كنه عبادت من (در آنچه مى طلبند از كرامت من و نعيم بهشتها و درجات رفيع و بلند جوارم ) نمى رسند؛ وليكن به رحمت من بايد وثوق و اعتماد داشته و به فضل من بايد اميدوار باشند و به حسن ظن به من بايد مطمئن شوند، كه در اين صورت رحمت من به ايشان مى رسد و انعام و فضل من ، رضوان و خشنودى مرا به ايشان مى رساند و مغفرت و آمرزش من ، عفو مرا به ايشان مى پوشاند؛ زيرا كه من خداوند رحمان و رحيم و به اين اسم نام گرفته ام .))(134)
(5) از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((قسم به آنكه خدايى جز او نيست ، هرگز خير دنيا و آخرت به مؤ منى داده نشده مگر با حسن ظن و اميد او به حسن خلق و امتناعش از غيبت مؤ منين ، و قسم به آنكه خدايى جز او نيست ، خداوند هيچ مؤ منى را بعد از توبه و استغفار عذاب نمى كند مگر به سوء ظنش به خداوند و به تقصيرش در رجاء و اميد به خداوند و به بدخلقى و غيبتش از مؤ منين ، و قسم به آنكه خدايى جز او نيست ، هيچ بنده مؤ منى حسن ظن به خداوند نبرد مگر آنكه خداوند به همان حسن ظنش با او رفتار نمود؛ براى اين كه خداوند كريم است ، خيرات به دست اوست ، حياء مى كند از اين كه بنده مؤ منش به او حسن ظن ببرد و او خلاف ظن و رجاء بنده اش بنمايد، پس به خداوند گمان داريد و به سوى او شوق و رغبت بريد.))(135)
(6) از امام صادق عليه السلام : ((حسن ظن به خداوند اين است كه جز به خداوند اميد، و جز از گناهت ، بيم و هراس نداشته باشى .))(136)

راستگويى ، و دروغ

در اسلام به راستگويى اهميت زياد داده شده و راستگويى از فرائض و دروغ گفتن از گناهان است .(137)

قرآن كريم :

(1) ((به درستى مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ايمان و مردان و زنان عابد و مردان و زنان راستگو و مردان و زنان شكيبا و مردان و زنان خاشع و فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزه دار، و مردان و زنانى كه محافظت كنند فروج خود را از حرام و مردان و زنان بسيار ياد كننده خدا براى ايشان خداوند آمرزش و پاداشى بزرگ آماده كرده است .))(138)

روايات :

(1) از على عليه السلام : ((هان اى مردم ! راست گوييد كه خدا با راستگويان است و از دروغ دورى كنيد كه دروغ دور از ايمان است .))(139)
(2) از امام صادق عليه السلام : ((بر شما لازم است پرهيزگارى از (معصيت ) خدا و راستى گفتار، و اداء امانت .))(140)
(3) از امام باقر عليه السلام : ((دروغ ، خرابى ايمان است .))(141)
(4) از على عليه السلام : ((بنده ، مزد ايمان را نمى چشد تا اين كه دروغ را چه شوخى باشد و چه جدى ، ترك نمايد.))(142)
(5) از نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((سه خصلت از نشانه هاى منافق است : چون سخن راند، دروغ گويد؛ و هر گاه امينش قرار دهند، خيانت كند؛ و چون وعده نمايد، خلف كند.))(143)
(6) از امام رضا عليه السلام است در نامه اش به ماءمون .(144)
(7) و از امام صادق عليه السلام در حديث شرايع الدين كه در عداد گناهان كبيره ، كذب را ذكر فرموده اند.(145)
(8) از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم : ((سه (حالت و خصلت ) است كه در هر كس باشد، منافق است ؛ گرچه روزه بگيرد و نماز بخواند و به گمان خود مسلمان باشد: كسى كه چون امينش قرار دهند، خيانت كند؛ و چون سخن راند و خبر دهد، دروغ گويد؛ و چون وعده نمايد، خلف كند.)) (سپس سه آيه را كه در متن حديث مذكور است به مناسبت ذكر كرده اند.)(146)

بدترين دروغها

بدترين دروغها، دروغ بستن به خدا و پيغمبر و ائمه دين عليهم السلام است و لذا به شدت از آن منع شده است .

قرآن كريم :

(1) خداوند متعال در چند مورد از قرآن كريم مى فرمايد: ((ستمكارتر از آنكه دروغ به خدا ببندد كيست ؟))(147)
(2) و در موردى نيز مى فرمايد: ((مسلما آنانكه بر خدا دروغ مى بندند، رستگار نمى شوند، (و لذائذ دنياى فعلى آنها) برخوردارى كمى است و (در آخرت ) براى آنان عذابى دردناك است .))(148)

روايات :

(1) از رسول اكرم صلى الله عليه و اله است : ((اگر كسى سخنى را كه من نگفته ام به من ببندد، بايد آماده كند، جايگاه خود را از آتش .))(149)
(2) و از امام صادق عليه السلام است :((هر كس بر ما دروغ ببندد، بر رسول خدا دروغ بسته است و هر كس بر رسول خدا دروغ ببندد، بر خدا دروغ بسته است و هر كس بر خدا دروغ ببندد، خداوند عزّوجلّ او را عذاب كند.))(150)
(3) و نيز از آن حضرت است : ((دروغ بر خدا و بر رسول او و بر اوصياء عليه السلام ، از گناهان كبيره است .))(151)

وفاى به عهد (پيمان ) و پيمان شكنى

در موضوع وفاء به پيمان ، نسبت به هر كس كه باشد، در اسلام اهميت زيادى داده شده و از شكستن پيمان ، منع شديد شده است .

قرآن كريم :

(1) ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد به عهد و پيمانها وفا كنيد.))(152)
(2) در اوصاف مؤ منين رستگار مى فرمايد:((و كسانى كه امانتها و پيمان خود را رعايت كننده اند.))(153)
(3) ((به عهد و پيمان وفا كنيد كه البته به آن (در قيامت ) بازخواست خواهيد شد.))(154)
(4) پس از آنكه در آيات اوّل سوره توبه به مشركين معاهد كه نقض عهد نموده بودند، اخبار و اعلام برائت و بيزارى از جانب خداوند و رسول مى شود و فقط تا چهار ماه به آنان مهلت عدم تعرض داده مى شود، مى فرمايد:((مگر آن مشركينى كه با ايشان معاهده كرديد؛ سپس آنها چيزى از شرايط عهدنامه را كم نكردند و احدى از دشمنان شما را بر ضرر شما كمك ننمودند؛ پس عهد آنان را تا آخر مدت معاهده ، وفا و تمام كنيد كه (وفا به عهد در اين مورد از تقوى است و) هر آينه خداوند متقين و پرهيزگاران را دوست مى دارد.))(155)
(5) درباره دسته اى از مؤ منين مكه كه به مدينه هجرت ننموده بودند، مى فرمايد: ((اگر ايشان از شما (ساكنين مدينه ) در دين طلب يارى كنند، پس بر شماست ياريشان كنيد؛ مگر بر ضرر قومى (از كفار) كه ميان شما و ايشان عهد و پيمانى باشد (كه در اين صورت يارى كردن ، حتى به مسلمين ، جايز نيست ) و خداوند به آنچه مى كنيد، بيناست .))(156)

روايات :

(1) از امام صادق عليه السلام : ((سه چيز است كه خداوند براى احدى از مردم در آنها رخصتى قرار نداده است : اداء امانت به نيكوكار و بدكار، وفاء به عهد به نيكوكار و بدكار، نيكى به پدر و مادر چه نيكوكار باشند چه بدكار.))(157)
(2) امام باقر عليه السلام : ((سه چيز است كه خداوند در آنها رخصتى قرار نداده است : اداء امانت نسبت به نيكوكار و بدكار، وفاء به عهد نسبت به نيكوكار و بدكار، نيكى به پدر و مادر چه نيكوكار باشند و چه بدكار.))(158)

وفاى به وعده ، و خلف وعده

وفاء به وعده ؛ همچنانكه نزد عقلاء ممدوح و خلف آن مذموم است ؛ در اسلام به وفاء آن ترغيب و تحريص و از خلف آن منع شده است .

قرآن كريم :

(1) ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد چرا مى گوييد (و وعده مى دهيد) چيزى را كه نمى كنيد، اين (عمل ) كه بگوييد (و وعده بدهيد) چيزى را كه نمى كنيد نزد خدا بسيار سخت مبغوض است .))(159)

روايات :

(1) از امام صادق عليه السلام : ((وعده مؤ من به برادر ايمانيش ، نذرى است كه كفاره اى بر آن نيست (يعنى اگر خلف كند، با هيچ كفاره اى جبران آن ، نتواند كرد) پس هر كه خلف وعده كند، در واقع به خلق با خدا شروع كرده و به بغض شديد او دچار شده و اين است قول خداوند متعال كه فرموده : ((يا ايها الذين آمنوا لم تقولون مالا تفعلون كبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون )).)) (160)
(2) از اميرالمؤ منين على عليه السلام : ((خلف وعده موجب شدت بغض ‍ است نزد خداوند و مردم ، خداوند متعال فرموده : ((كبر مقتا عندالله ان تقولوا مالا تفعلون )) .))(161)
(3) از رسول خدا صلى الله عليه و اله : ((هر كه به خدا و روز آخرت ايمان آورد، هر گاه وعده كند بايد وفاء كند.))(162)
(4) از رسول خدا صلى الله عليه و اله : ((سه (حالت ) است كه در هر كس ‍ باشد منافق است گرچه روزه بگيرد و نماز بخواند و به گمان خود مسلمان باشد: كسى كه چون امين قرار داده شود، خيانت كند؛ و چون خبر دهد، دروغ گويد؛ و چون وعده دهد، خلف كند.))(163)
(5) از امام صادق عليه السلام : ((مؤ من برادر مؤ من و چشم او و راهنماى اوست ، خيانت و ستم و خدعه و خلف وعده به او نمى كند.))(164)
(6) از رسول خدا صلى الله عليه و اله : ((كسى كه با مردم معامله كند و به آنان ظلم نكند، و سخن با مردم گويد و دروغ نگويد، و وعده به آنان دهد و خلف نكند؛ از كسانى است كه مروتش كامل و عدالتش ظاهر و اخوتش ‍ واجب و غيبتش حرام شده است .))(165)

عدالت و ظلم

اسلام مردمان را به عدالت و داد، دعوت و امر مى كند و از بى عدالتى و ستم به شدت نهى مى نمايد.

قرآن كريم :

(1) ((به راستى خدا به عدالت و (بلكه ) به احسان و تفضل بر ديگران و عطاء به خويشان امر و از كار بسيار زشت و منكر و تجاوز به مردم نهى مى كند. خدا شما را پند مى دهد شايد متذكر شويد.))(166)
(2) ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد اگر معامله اى كرديد به ذمه و دين براى مدت معينى ، آن را بنويسيد و بايد ميانه شما نويسنده اى آن را به درستى و دادگرى بنويسد (اين كه مى فرمايد:) و اگر مديون ، سفيه يا ضعيف (در فهم و علم ) باشد و يا (به جهت مانع ديگرى ؛ چون ، گنگى و يا اشتغال به كار لازمى ) نتواند املاء كند، از جانب او، ولى بايد به درستى و عدالت ، دين را بر نويسنده املاء كند.))(167)
(3) ((به راستى خداوند به شما امر مى كند كه امانات را به اهلش ادا كنيد و نيز امر مى كند كه چون بين مردم حكومت مى كنيد به عدالت حكم نماييد. مسلما خداوند شما را به خوب چيزى پند مى دهد، خداوند شنواى بيناست .))(168)
(4) ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى (رضاى ) خدا شهادت دهيد، گرچه آن شهادت به ضرر خودتان يا ضرر پدر و مادر يا خويشانتان باشد، خواه طرف غنى باشد يا فقر، پس خدا نسبت به غنى و فقر (و رعايت مصلحت آنها) از شما سزاوارتر است ، پس هواى نفس ‍ را پيروى نكنيد كه از حق عدول كنيد، و اگر زبان خود را (در اداى شهادت ) بگردانيد يا از حق كناره جوييد، البته خدا به آنچه مى كنيد، آگاه است .))(169)
(5) ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد، پيوسته ايستادگى براى (رضاى ) خدا و گواهان به عدالت به تقوى نزديك تر است و از خدا بپرهيزيد كه خدا به آنچه مى كنيد آگاه است .))(170)
(6) ((و اگر دو گروه از مؤ منين با يكديگر جنگ كنند بين آنها اصلاح كنيد؛ اگر يكى از اين دو گروه بر ديگرى تجاوز و ستم كند با آنان كه ستم مى كنند، جنگ كنيد تا به سوى فرمان خدا برگردند پس اگر برگشتند، با عدالت بين ايشان را اصلاح كنيد و (در همه امور) عدالت كنيد كه خداوند عادلان را دوست مى دارد.))(171)
(7) ((و تمام دهيد پيمانه و ميزان را به عدالت ، تكليف نمى كنيم نفسى را مگر به قدر طاقتش ، چون سخن گوييد، عدالت كنيد (و جانبدارى نكنيد) هر چند آن كس كه درباره او سخن مى گوييد، با شما صاحب قرابت و خويشى باشد.))(172)
(8) ((بر نيكوكارى و پرهيزكارى به يكديگر كمك كنيد، و بر گناه و ستم به يكديگر كمك نكنيد.))(173)
(9) ((هر كه از شما (مردم ) ستم كند، به او عذاب بزرگى مى چشانيم .))(174)
(10) ((تمايل (يا تكيه و اعتماد) نكنيد به كسانى كه ستم كرده اند، كه به شما آتش برسد، و براى شما غير از خدا دوستانى (يارانى ) نخواهد بود، پس كمك و يارى نخواهيد شد.))(175)

روايات :

(1) از امام صادق عليه السلام : ((از شيعيان ما نيست كسى كه به مردم ستم مى كند.)) (176)
(2) از على عليه السلام : ((دشمن ستمگر و ياور ستمديده باشيد.))(177)
(3) از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم : ((حقا شرى كه كيفرش سريعتر (از كيفر ساير شرور و معاصى ) مى باشد، ستم و تعدّى است .))(178)
(4) از امام باقر عليه السلام : ((تاريكيهاى رستخيز، همان ستم هاى دنياست .))(179)
(5) از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم : ((بهترين مردم كسى است كه مردم از او منتفع شوند، و بدترين مردم كسى است كه مردم از او آزار بينند، و بدتر از او كسى است كه مردم او را از ترس بدى و شر او اكرام كنند.))(180)
(6) از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم : ((كسى كه همراه با ستمكارى براى كمك به او برود؛ با آنكه مى داند او ستمكار است ، از ايمان خارج شده است .))(181)
(7) از پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم : ((كسى كه اذيت كند با ايمانى را، خدا او را اذيت كند، و كسى كه اندوهناك كند با ايمانى را، خدا او را اندوهناك كند.))(182)
(8) از على عليه السلام : ((كسى كه ستم كند، ستمش او را هلاك مى كند. كسى كه ستم كند، كار خود را فاسد كرده است . كسى كه بر بندگان خدا ستم كند، علاوه بر بندگان (ستم ديده )، خدا هم دشمن او خواهد بود، و كسى كه خدا خصم او شود، حجت او را باطل كند (عذر او را نپذيرد) و او را در دنيا و آخرت عذاب فرمايد. از ستم دورى كنيد كه ستم بزرگترين جرمها و گناهان است . ستم شخص در دنيا، سرنوشت و نمودار بدبختى اوست در آخرت .))(183)

اداى امانت و خيانت

يكى از فرائض و واجبات مهم در اسلام ، اداء هر نوع ((امانت )) است نسبت به هر كس از نيكوكار و بدكار؛ و يكى از بدترين گناهان ، ((خيانت )) است .

قرآن كريم :

(1) ((پس اگر برخى از شما به برخى اطمينان كند و او را امين خود گرداند، آنكه امين قرار داده شده است بايد امانت را به صاحبش ادا كند و از (مخالفت ) خدا كه پروردگار اوست بپرهيزد.))(184)
(2) ((به راستى خداوند به شما امر مى كند به اين كه امانتها را به صاحبانش ‍ ادا كنيد.))(185)
(3) در وصف مؤ منين رستگار مى فرمايد: ((و آن كسانى (هستند) كه امانتها (ى نزد خود را) و پيمانشان را رعايت كننده اند.))(186)
(4) ((به راستى خداوند اشخاص خائن را دوست نمى دارد.))(187)

روايات :

(1) از نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((كسى كه امانتدار نيست ، هيچ ايمان ندارد.))(188)
(2) از امام زين العابدين عليه السلام : ((بر شما باد اداء امانت ؛ سوگند به كسى كه محمد را به راستى به پيغمبرى برانگيخت اگر كشنده پدرم حسين بن على مرا بر شمشيرى ، كه پدرم را با آن كشت ، امين قرار دهد، حتما آن را به او باز خواهم داد.))(189)
(3) از امام صادق عليه السلام : ((از خدا بپرهيزيد و بر شما باد، اداء امانت به كسى كه شما را امين قرار دهد، پس اگر كشنده على مرا بر امانتى امين قرار دهد، حتما امانت او را ادا خواهم كرد.))(190)
(4) از امام صادق عليه السلام : ((اداء امانت كنيد، گرچه به كشنده حسين بن على عليه السلام باشد.))(191)
(5) از امام صادق عليه السلام : ((بر شما باد پرهيزگارى خدا و راستگويى و اداء امانت .))(192)
(6) از نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((هر كس در دنيا امانتى را خيانت كند و به صاحبش رد نكند، و مرگ او فرا رسد بر غير ملت من مرده است و خدا را غضبناك ملاقات خواهد نمود.)) (يعنى در قيامت عذاب الهى شامل خال او خواهد بود.))(193)
(7) از على عليه السلام : ((مسلمان چون امين قرار داده شود، خيانت نمى كند و چون وعده دهد، خلاف نمى ورزد و چون سخن گويد، دروغگو نيست .))(194)
(8) از على عليه السلام : ((از خيانت بپرهيز؛ زيرا خيانت بى گمان بدترين گناه است و خائن معذب به آتش خواهد بود.))(195)
(9) از على عليه السلام : ((از خيانت كناره گيرى كنيد؛ زيرا بى گمان خيانت ، از اسلام بركنار است .))(196)
(10) از امام صادق عليه السلام : ((سه چيز است كه در هر حال (مسلمان ) ناگزير از اداء آنهاست : امانت نسبت به صالح و تبهكار، وفاء به عهد نسبت به صالح و تبهكار، نيكى و طاعت نسبت به پدر و مادر چه صالح باشند و چه تبهكار.))(197)
(11) از نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((احدى را در مالى كه نزد تو مى نهد، و در امانتى كه تو را بر آن امين مى نمايد، البته خيانت مكن ؛ كه خداى متعال مى فرمايد: ((ان الله يامركم ان تودوا الامانات الى اهلها)) ؛ خداوند فرمان مى دهد كه امانات مردم را به آنها مسترد نماييد)).))(198)
(12) از على عليه السلام : ((اى كميل بدان و بفهم كه ما، ترك اداى امانتها را به احدى از مخلوق اجازه نمى دهيم ؛ پس اگر كسى از من در اين خصوص ‍ اجازه اى را روايت كند، باطل گفته و بزه كار شده است و كيفر او آتش است ؛ چون دروغ گفته . سوگند مى خورم كه شنيدم از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم يك ساعت پيش از وفاتش كه سه مرتبه گفت : اى اباالحسن به نيكوكار و بدكار در چيز كوچك و بزرگ حتى در نخ و سوزن اداء امانت را رعايت كن .))(199)