آئين زندگى

مرحوم حاج شيخ جواد تهرانى

- ۵ -


(اتحاد در برابر دشمنان )

اسلام مى گويد: در مقابل دشمن ستمگر بايد مردم در صف محكم متحد و همدست به منزله يك دست واحد بوده و دفاع از دين و حقوق خود بنمايند، گذشته از حفظ وحدت و اتحاد بين خودشان كه بزرگترين و قويترين عامل پيشرفت و عظمت و موفقيت در مقابل دشمن است بايد هميشه مسلمانان مجهز به تجهيزات علمى و نيروهاى هر عصرى بوده و به حدى آمادگى داشته باشند كه تمام دشمنان خود را، حتى دشمنان احتمالى را كه نمى شناسند، مرعوب كنند.

قرآن كريم :

(1) ((خدا و رسولش را اطاعت كنيد و نزاع و اختلاف (در امور) نكنيد كه (در برابر دشمن و از پيكار با او) ضعيف و سست مى شويد و شوكت و دولت شما، از دست مى رود و (بلكه همه يكدل و يكدست در برابر دشمن و پيكار با او) صبر و شكيبايى داشته باشيد كه البته خدا با شكيبايان است (آنان را از شر دشمن نگهدارى كرده و يارى خواهد نمود).))(393)
(2) ((هر كس بر شما تعدى و تجاوز نمود شما هم مانند آنچه او تعدى كرده ، بر او تجاوز كنيد و (در تعرض بيشتر) از خدا بپرهيزيد و بدانيد كه البته خدا با پرهيزكاران است .))(394)
(3) ((در راه خدا، با كسانى كه با شما كارزار مى كنند بجنگيد و تعدى و تجاوز نكنيد كه خدا متجاوزين را دوست نمى دارد.))(395)
(4) ((اى مردم با ايمان !) براى (مقابله با) كفار آنچه مى توانيد از نيرو و اسبان بسته شده براى جنگ ، آماده سازيد كه به وسيله آن دشمن خودتان را بترسانيد، و بترسانيد دشمنان ديگرى از غير از ايشان را هم كه شما آنان را نمى دانيد (و نمى شناسيد)، خدا ايشان را مى داند (و مى شناسد)، و آنچه را در راه خدا (و براى مقابله با دشمنان خدا) صرف كنيد، عوض آن كاملا به شما داده خواهد شد و بر شما ستم نمى شود.))(396)
(5) ((خدا دوست مى دارد كسانى را كه به حالت صف زده در راه او جنگ و پيكار مى كنند، (و چنان در برابر دشمن ايستادگى دارند كه ) گويى آنان چون بناء و ساختمانى به هم پيوسته اند.)) (397)

روايات :

(1) از نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((مردمان با ايمان ، برادر يكديگرند و خونهاى آنان برابر يكديگر است و ايشان بر غير خودشان دست واحدند.))(398)
(2) از على عليه السلام : ((لشكر به اذن خدا دژهاى رعيتند، و زينت واليانند، و عزت دينند، و راههاى امنند، و رعيت بر پا نشود مگر به لشكر.))(399)
(3) از امام باقر عليه السلام : ((به راستى خداوند بنده اى را كه (دشمن ) داخل خانه او شود و او با وى مبارزه نكند، دشمن مى دارد.))(400)

(برترى تقوا، ايمان و دانش )

اسلام مى گويد: امتيازات و افتخارات جاهليت مانند امتياز نژادى از ميان مردم ملغى است بلكه امتياز به ايمان و تقوى و دانش است آن هم امتياز شرافتى است نه حقوقى و در قبال قانون .

قرآن كريم :

(1) ((اى مردم محققا ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و شما را دسته ها و قبيله ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، به درستى گرامى ترين شما نزد خدا پرهيزكارترين شماست ، محققا خدا(به همه چيز) دانا و آگاه است .))(401)
(2) ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد پيوسته ايستادگى به عدل و داد بوده براى (رضاى ) خدا گواه باشيد؛ گرچه بر ضرر خودتان يا پدر و مادر و خويشانتان باشد، اگر (كسى كه به سود يا زيان او گواهى مى دهيد) غنى باشد يا فقير؛ پس خدا به آن غنى و فقير (از همه مردم ) سزاوار و نزديكتر است ؛ پس هواى نفس را پيروى نكنيد كه از گواهى به حق ، عدول و تجاوز كنيد و اگر زبان خود را (در اداى مطلب ) بپيچانيد يا از حق اعراض كنيد (يا اگر از گواه شدن سر بپيچيد يا از گواهى دادن رو برگردانيد) البته خدا به آنچه مى كنيد آگاه است .))(402)
(3) (( بگو آيا آنانكه مى دانند و آنان كه نمى دانند يكسان و برابرند؟ جز اين نيست كه خردمندان متذكر مى شوند.))(403)
(4) ((آيا پس كسى كه با ايمان است ، مانند كسى باشد كه فاسق است ؟! اينان برابر و يكسان نيستند.)) (404)

روايات :

(1) از نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((به راستى خداوند، نخوت جاهليت و تفاخر به پدران جاهليت را به وسيله اسلام از ميان برد؛ آگاه باشيد كه مردم همه از نسل آدم مى باشند و آدم هم از خاك بوده است و گرامى ترين ايشان نزد خدا با تقواترين ايشان است .))(405)
(2) از خطبه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در روز فتح مكه ؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در ميان مردم ايستاده خطبه اى خواند و حمد و ثناى الهى گفت و فرمود: ((اى مردم ! بايد حاضر به غايب برساند كه راستى خداوند تبارك و تعالى نخوت جاهليت و تفاخر به آباء و عشائر جاهليت را از شما برد، اى مردم به تحقيق شما از آدميد و آدم از گِل است ؛ آگاه باشيد كه بهترين شما و گرامى ترين شما نزد خداوند با تقواترين و مطيع ترين شما است براى او.)) (406)
(3) از نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((همانا مردم از زمان آدم تا امروز همه (نسبت به يكديگر) مانند دندانه هاى شانه هستند؛ هيچ مزيتى براى عربى بر عجمى و نه براى قرمز بر سياه جز به تقوى نيست .))(407)

(انفاق )

اسلام ، حمايت از ضعفاء و سفارش آنان را به ديگران با تاءكيد بسيار و به عناوين و بيانات بى شمار كرده است . اسلام در راه حمايت از ضعفاء و مستمندان ، گذشته از تشريع انفاقات واجبه ، در مواردى تحت عناوين و شرايط ويژه به شرحى كه در كتب فقهيه مذكور است ، چون ؛ زكوة مال و زكوة بدن ، خمس ، كفارات ، اداء نذور، در ساير موارد نيز توصيه و ترغيب و تحريص شديدى به احسانات و انفاقات و رفع نيازهاى طبقه ضعيف و محتاج نموده است . و خود صاحبان شرع مقدس يعنى نبى اكرم و ائمه هداة عليه السلام در اين راه عملا در حد كمال ، پيشوا و پيشقدم بوده اند.

قرآن كريم :

(1) نيكويى آن نيست كه روهاى خود را در سمت مشرق و مغرب بگردانيد*(408) ؛ بلكه نيكوكار (يا نيكويى سزاوار اهتمام ، نيكويى ) كسى است كه به خدا و روز واپسين (قيامت ) و فرشتگان و كتاب (آسمانى ) و پيغمبران ايمان آورد، و مال را با آنكه آن را دوست دارد (براى دوستى خدا) به خويشان و يتيمان و تهيدستان (آبرومند كه سؤ ال نمى كنند) و مسافرين محتاج و بيچارگانى كه درخواست و سؤ ال مى كنند، و در راه آزادى بندگان بدهد و نماز را (درست و راست با شرايط آن ) بر پا دارد و زكوة بدهد و چون عهد و پيمان بستند به عهدشان وفا كنند و در باءساء و ضرّاء (گرسنگى و رنجورى ) و هنگام جنگ با دشمن ، صابر و شكيبا باشند؛ آن گروه آنانند كه (در پيروى از حق ) راست گفته اند و آنانند كه پرهيزكار و خود نگهدارند.))(409)
(2) كسانى كه اموالشان را در شب و روز نهان و آشكارا (بر محتاجان ) انفاق مى كنند، اجر ايشان نزد پروردگارشان است و نه ترس و بيمى بر ايشان است و نه (در قيامت ) اندوهگين مى شوند.))(410)
(3) در وصف پرهيزكاران در اوايل بقره مى فرمايد: آنانكه به غيبت (به امور ناديده چون خدا، قيامت ، قيام امام زمان عليه السلام ) ايمان آورند و نماز را (به شرايط آن ) به پا دارند و از آنچه آنان را روزى داده ايم (چون علم ، قدرت ، جاه و ثروت ، بر نيازمندان ) انفاق مى كنند و آنانكه به آنچه بر تو نازل شده و آنچه پيش از تو (بر ساير انبياء) نازل شده مى گروند و به آخرت يقين دارند، آنان از جانب پروردگارشان بر هدايتند و آنانند پيروزان و رستگاران .))(411)
(4) ((خدا را بپرستيد و چيزى را به او شريك مگردانيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و مستمندان و همسايه نزديك و همسايه دور (يا همسايه خويش و همسايه بيگانه ) و مصاحب در پهلو و مسافر محتاج و به آنچه دستهاى شما مالك شده (بردگان ) نيكى و احسان كنيد كه خدا، متكبر خودبين فخر فروش را دوست نمى دارد. (كه همين تكبر و خودبينى و فخر فروشى مانع از احسان و اعتناء به ديگران مى شود).))(412)
(5) ((بشتابيد به سوى (موجبات ) آمرزشى از جانب پروردگارتان و بهشتى كه پهناى آن به قدر آسمانها و زمين است كه براى پرهيزگاران (از معاصى ) آماده شده است ؛ آنانكه در حال خوشى و توانايى و هنگام تنگدستى (هر چه مى توانند به محتاجان ) انفاق مى كنند و فروبرندگان خشم و عفو كنندگان از مردمند و خدا نيكوكاران را دوست مى دارد.))(413)
(6) ((مثل آنانكه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند؛ همچون دانه اى است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه صد دانه باشد و خدا براى هر كه بخواند (ثواب عمل او را) چند برابر مى افزايد و خدا واسع (پر بخشش ) و داناست ، كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى كنند و آنچه را كه انفاق نمودند از پى آن منت و اذيتى (به اشخاص مورد انفاق ) نمى رسانند، اجرشان نزد پروردگارشان است و نه ترسى بر ايشان است و نه (در قيامت ) اندوهگين مى شوند. سخن نيكو (به محتاجان گفتن ) و مغفرت و گذشت ، از صدقه و انفاقى كه در پى آن اذيت و آزار (به اشخاص مورد انفاق ) در آيد بهتر است و خدا بى نياز و حليم است .))(414)
(7) ((جز اين نيست كه اشخاص با ايمان (كامل ) كسانى هستند كه چون نزدشان خدا ياد شود، دلهاى آنان بيمناك گردد و چون آيات خدا بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگارشان توكل و اعتماد مى كنند، هم ايشان كسانيند كه نماز را (با شرايط آن ) به پا مى دارند و از آنچه ما آنان را روزى داده ايم (بر محتاجان ) انفاق مى كنند؛ آنان همان كسانند كه به حقيقت اشخاص با ايمانند، براى ايشان نزد پروردگارشان درجاتى و آمرزشى و روزى فراوان و عالى است .))(415)
(8) ((محققا كسانى كه كتاب خدا را مى خوانند و نماز را (با حدود و شرايطش ) به پا مى دارند و از آنچه ما آنان را روزى داده ايم ، در نهان و آشكار انفاق مى كنند، تجارتى را اميد دارند كه هرگز كسادى نبايد تا خدا مزدهاى ايشان را كامل بدهد و از فضل خود به آنان بيفزايد كه خداوند آمرزنده و شكور (پاداش فراوان دهنده )است .))(416)
(9) ((محققا پرهيزگاران (در آخرت ) در باغها و در (كنار) چشمه ها هستند در حالى كه آنچه را (از نعمتها) كه پروردگارشان به آنان عنايت فرموده است مى گيرند، بدين جهت كه ايشان قبل از آن (يعنى در دنيا) نيكوكاران بوده اند؛ چون كم شبى را (بدون عبادت ) مى خوابيدند (يا كمى از شب را مى خوابيدند) و در سحرها استغفار مى نمودند و در اموالشان براى سائل و محروم ، حق و نصيبى مى دادند.))(417)
(10) ((هر كس به آنچه كسب و عمل نموده در گرو است مگر اصحاب يمين كه (به سبب انجام اعمال نيك ، خود را از گرو بيرون آورده و در آخرت ) در باغهاى بهشت بوده از يكديگر مى پرسند از (حال ) گناهكاران (و به گناهكاران كه در دوزخند از همان دور مى گويند:) چه چيز شما را به دوزخ كشاند و در آورد؟ (418)
(11) ((اما انسان هر گاه پروردگارش او را آزمايش كند پس گراميش دارد و ره او نعمت و وسعت دهد (به خود مغرور مى شود و خود را شايسته اكرام مى پندارد) و مى گويند: پروردگارم مرا اكرام نموده است . و اما چون آزمايشش كند به اين كه روزيش را بر او تنگ سازد (از خداوند ناراضى و شاكى شده ) و مى گويد بلكه (اين وسعت و تنگى روزى براى آزمايش است كه شما) يتيم را اكرام نمى كنيد و يكديگر را بر طعام و خوراك دادن مسكين ترغيب و تحريص نمى كنيد و ميراث را يك جا مى خوريد (حلال و حرام و نصيب خود و ديگران را با هم ) و مال را فراوان دوست مى داريد$ (تا اين كه مى فرمايد چون قيامت بر پا شود) در آن روز آدمى متذكر و پشيمان مى گردد؛ ولى آن تذكر و پشيمانى كجا براى او سود مى دهد؟ مى گويد: اى كاش كه براى حيات و زندگيم (كه حيات دائمى ، اخروى است ذخيره اى از انفاقات و ساير اعمال حسنه ) پيش فرستاده بودم .))(419)
(12) ((آيا براى انسان دو چشم و زبان و دو لب قرار نداديم ؟ و او را به خير و شر هدايت كرديم پس او عقبه (ى تكليف و وظيفه ) را داخل نشد و درنيامد (عقبه در لغت : گردنگاه و گذرگاه سخت در كوهها را گويند) و چه چيز تو را دانا گردانيد كه عقبه چيست ؟ (عقبه و گردنگاه تكليف ) آزاد كردن بنده است (از قيد بندگى ) يا طعام و خوراك دادن است در روز گرسنگى يتيم صاحب قرابتى را يا مسكين خاك نشينى را، و آنگاه (آنكه بنده آزاد كند و يتيم و مسكين را طعام دهد) از جمله كسانى باشد كه ايمان آوردند و به صبر و شكيبايى و نيز به مرحمت و مهربانى يكديگر را وصيت و سفارش ‍ نمودند، آن گروه (در قيامت ) اصحاب دست راستند.))(420)
(13) ((آيا ديدى (يا دانستى ) آن كسانى را كه به (روز) جزا تكذيب نموده و آن را دروغ مى داند؟ پس او همان كسى است كه يتيم را از پيش خود مى راند و بر طعام مسكين تحريص و ترغيب نمى كند.)) (421)

روايات :

(1) از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم : ((ايمان به من نياورده است كه شب سير بگذراند و حال آنكه همسايه او گرسنه باشد، و هيچ قريه اى نيست كه گرسنه اى در ميان آنان شب بگذراند و خداوند در روز قيامت به سوى آنان نظر (رحمت ) كند.))(422)
(2) از امام صادق عليه السلام : ((از محبوبترين اعمال نزد خداوند عزّوجلّ شادمان ساختن مؤ من است به سير كردن او در حال گرسنگى و زدودن غم او يا پرداختن بدهى او.))(423)
(3) از امام باقر عليه السلام : ((از حق مؤ من بر برادر مؤ منش اين است كه در گرسنگى او را سير كند و در برهنگى او را بپوشاند و غم او را زائل نمايد و بدهى او را بپردازد و هنگامى كه بميرد در ميان اهل و اولادش جاى او را (در كفالت و اداره امور آنان ) بگيرد.))(424)
(4) از امام صادق عليه السلام : ((از حق مؤ من بر مؤ من ، مودت و دوستى براى اوست در سينه اش ، و كمك و غمخوارى داشتن براى اوست در مالش ، جانشين او شدن در ميان اهلش ، و ياورى كردن اوست بر كسى كه ستم به او كرده است .))(425)
(5) از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم : ((هيچ چيز اسلام را مانند شح (بخل تواءم با حرص ) از بين نمى برد.))(426)
(6) از امام صادق عليه السلام : ((هر مؤ منى كه مؤ من ديگر را از مال خويش ‍ منع كند و حال آنكه او به آن محتاج باشد، خداوند از طعام بهشت او را نمى چشاند و از رحيق مختوم نياشامد. (رحيق مختوم : شراب بهشتى است كه در ظروفى سر بسته به مشگ مى باشد).))(427)
(7) از امام صادق عليه السلام : ((كسى كه براى او مسكنى (زائد) باشد و مؤ منى به سكناى آن محتاج شود؛ پس او را از آن مسكن منع كند (و به اجاره يا عاريه مثلا به او ندهد) خداوند عزّوجلّ گويد: ملائكه من ! بخل ورزيد بنده من بر بنده من به سكناى دنيا؟ قسم به عزتم كه بهشتهاى مرا هيچگاه ساكن نشود.))(428)
(8) از امام صادق عليه السلام : ((جز اين نيست كه خداوند اين اموال زائد از احتياج را به شما عطا نموده تا اين كه آنها را روآور كنيد و سوق دهيد به هر آنجا كه خداوند آنها را سوق داده (يعنى هر آنجا كه خداوند به شما دستور انفاق و صرف آن را داده است ) و اين اموال زائد را به شما عطاء نكرده تا اين كه آنها را ذخيره و گنجى كنيد.))(429)
(9) از امام صادق عليه السلام : ((محققا بقاء مسلمين و بقاء اسلام از جمله در اين است كه اموال نزد كسى آيد كه او در آنها حق را بشناسد و با آنها معروف انجام دهد، و محققا فناء اسلام و فناء مسلمين از جمله در اين است كه اموال به دست كسى افتد كه در آنها حق را نشناسد و با آنها معروف انجام ندهد.))(430)
(10) از امام صادق عليه السلام : ((معروف چيزى است سواى زكوة ، پس ‍ به سوى خداوند عزّوجلّ به بّر و نيكى و صله رحم تقرب جوييد.))(431)
(11) از امام صادق عليه السلام : ((كسى كه بخواهد خدا او را در رحمتش ‍ داخل و در بهشتش ساكن كند خلقش را بايد نيكو كند، و از نفسش به ديگرى بايد انصاف دهد، و يتيم را بايد رحم كند، و ضعيف را بايد كمك كند، و براى خداوندى كه او را خلق نموده بايد تواضع كند.))(432)
(12) از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم : ((كسى كه از مالش فقير را مواسات كند و از نفسش مردم را انصاف دهد؛ او به حقيقت مؤ من است .))(433)

(نيكى به والدين و خويشان )

اسلام ، در دستورش به احسان و نيكى به ديگران ، مخصوصا به پدر و مادر و بعد از آن به ساير ارحام و خويشاوندان اهتمام بيشترى به خرج داده است و آنان را مقدم بر ديگران ياد كرده و سفارش بيشترى درباره ايشان نموده تا جايى كه رفتار خلاف بِرّ و احسان را (و يا مجرد ترك شفقت و احسان را) نسبت به آنان ، كه از آن به عقوق پدر و مادر و قطع رحم تعبير شده ، از محرمات شديده و گناهان كبيره به شمار آورده است . مسلمان هرگز نبايد از پدر و مادر يا ساير ارحام و خويشان خود ببرد و آنان را آزرده نمايد كه با اين كار معصيت بزرگى مرتكب شده ، خود را مستحق عقوبت دنيوى و اخروى نموده است .

قرآن كريم :

(1) ((خدا را پرستش كنيد و چيزى را شريك او ننماييد، و به پدر و مادر و به صاحبان قرابت و خويشان احسان و نيكى كنيد.))(434)
(2) ((پروردگار تو حكم فرموده كه جز او را نپرستيد، و به پدر و مادر، احسان و نيكى كنيد، نيكى كردنى (كامل )، اگر يكى از پدر و مادر يا هر دو نزد تو به پيرى برسند؛ پس به ايشان اف مگو (اگر مثلا تو را تنگدل گردانند)، و بانگ بر آنان مزن و بازشان مدار (اگر مثلا تو را بزنند)، و براى آنان سخن نيكو (مانند؛ غفر الله لكما) بگو، و از روى رحمت و مهربانى ، بال ذلت و فروتنى فرود آور، و (در مقام دعا به درگاه خداى متعال ) بگو: پروردگار من ببخش و رحم كن ايشان را؛ همچنانكه مرا در كوچكى تربيت كرده و پرورش ‍ دادند.))(435)
(3) در توصيف و مدح يحيى عليه السلام مى فرمايد:((و او پرهيزكار به پدر و مادرش نيكوكار بود و (نسبت به آنان ) متكبر و سركش و گنهكار و نافرمان نبوده .))(436)
(4) ((خداوند (مردم را) به عدالت و نيكوكارى و احسان و رسيدگى به خويشاوند، فرمان مى دهد.))(437)
(5) ((بپرهيزيد (از نافرمانى و كيفر) خدايى كه به او از يكديگر سؤ ال مى كنيد (مانند اين كه مى گوييد: تو را به خدا چنين كن ) و نيز ارحام را (از قطع نمودن و بريدن از آنان بپرهيزيد) كه خداوند بر شما مراقبت و نگهبانى است .))(438)

روايات :

(1) از امام باقر عليه السلام : ((سه امر است كه خداوند در آنها رخصتى قرار نداده است : اداء امانت به نيكوكار و بدكار، وفاء به عهد و پيمان براى نيكوكار و بدكار، نيكى به پدر و مادر، نيكوكار باشند يا بدكار.))(439)
(2) از امام صادق عليه السلام : ((بزرگترين (گناهان ) كبيره هفت است : شرك به خداوند عظيم ، قتل نفسى را كه خداوند حرام كرده مگر به حق ، خوردن اموال يتيمان ، عقوق والدين (يعنى رفتار خلاف احسان به پدر و مادر، استخفاف نسبت به آنان ، آزردن آنان )، نسبت زنا دادن به زنان عفيفه پاكدامن ، فرار كردن كسى كه به سوى دشمن و جهاد مى رود، و انكار آنچه خدا نازل كرده است .))(440)
(3) از امام صادق عليه السلام : ((سه امر است كه (انسان ) در هر حال از به جا آوردن آنها ناگزير است : (اداى ) امانت نسبت به نيكوكار و بدكار، وفاى به عهد و پيمان براى نيكوكار و بدكار، نيكى به پدر و مادر، نيكوكار باشند يا بدكار.))(441)
(4) جميل مى گويد: از امام صادق عليه السلام سؤ ال كردم در مورد قول خداوند عزّوجلّ: ((و اتقوا الله الذى تسائلون به و الارحام .)) فرمود:((مراد از ارحام خويشاوندان مردم است كه خداوند به صله و بزرگداشت آنان ، امر فرموده است ؛ آيا نمى بينى كه خداوند ارحام را با خودش (در آيه ) همراه قرار داده است ؟))(442)
(5) از امام رضا عليه السلام : ((خداوند امر كرده است به تقوا و صله رحم ، پس كسى كه صله رحم نكند متقى نشده است .))(443)
(6) از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم : ((از خويشاوند خود مبر؛ گرچه او از تو بريده باشد.))(444)
(7) از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم : ((امت من چون از خويشان ببرند، اموال در دست اراذل آنان قرار گيرد.))(445)
(8) از على عليه السلام : ((مردم چون از خويشاوندان ببرند اموال در دست اشرار قرار گيرد.))(446)
(9) از امام صادق عليه السلام : ((از معاصى كبيره ؛ پيمان شكنى و بريدن از خويشاوند است ؛ زيرا خداوند مى گويد: لهم اللعنه و لهم سوء الدار .))(447)
(10) از على عليه السلام : ((از گناهانى كه موجب پيش افتادن فنا و مرگ مى شود؛ قطع رحم (بريدن از خويشاوند) است .))(448)
(11) از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم : ((از عقوق والدين بپرهيزيد كه بوى بهشت از مسير هزار سال مسافت درك مى شود و (ليكن ) آن را هيچ عاق والدينى و هيچ قاطع رحمى و هيچ پيرمرد زناكارى و هيچ كشاننده لباس به روى زمين از روى تكبر، درك نمى كند مسلما كبريايى ويژه خداوند رب العالمين است .))(449)
(12) از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم : ((شخصى كه صله رحم مى كند و حال آنكه از عمرش جز سه سال باقى نمانده ، خداوند آن را تا سى و سه سال امتداد مى دهد، و آنكه قطع رحم مى كند و حال آنكه از عمرش ‍ سى و سه سال باقى مانده ، خداوند آن را به سه سال يا كمتر تقليل مى دهد.))(450)

محبت دنيا

* (451) يكى از امورى كه در اسلام از آن بسيار به بدى ياد شده است ؛ محبت دنيا براى خود دنيا است .
اما اگر محبت دنيا براى محبت خدا و طلب رضاى او يا براى محبت عالم آخرت و طلب ثوابهاى اخروى و مصونيت از عذاب هاى الهى باشد، در واقع محبت دنيا و دنياخواهى نيست بلكه محبت خدا و محبت عالم آخرت و خدا خواهى و آخرت خواهى است .
و به عبارت ديگر؛ محبت دنيا به خاطر خود آنكه دنيا محبوب بالذات شخص باشد، در اسلام مذموم است . و محبت بالعرض به دنيا كه دنيا محبوب بالعرض براى شخص شود و محبوب بالذات او رضاى خدا، يا نعيم و ثواب آخرت باشد، مذموم نيست بلكه ممدوح است .
محبت دنيا براى خود دنيا منشاء همه گونه فتنه و فساد و بديها است و به عكس محبت دنيا براى رضاى خدا و يا تحصيل آخرت ، منشاء و سرچشمه همه خوبيهاست و موجب مصونيت شخص از فكرها و اعتقادهاى باطل و اخلاق و اعمال فاسد مى شود.
در مدارك اسلامى با بياناتى ، گاه از خود دنيا و زندگى دنيا و شؤ ون آن مانند؛ رياست و جاه دنيا و زن و فرزند و مال دنيا، مذمت و نكوهش شده است (تا شخص با ايمان ، محبت بالذات به دنيا و شؤ ون دنيا پيدا نكند) و گاه از دوست داشتن دنيا و دوست داشتن شؤ ون دنيا.

قرآن كريم :

(1) ((آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا راضى شديد؟ (در حالى كه ) متاع دنيا نسبت به متاع آخرت جز اندكى نيست .))(452)
(2) ((اى مردم وعده الهى (نسبت به روز جزا و نعمتهاى اخروى ) حق است ؛ پس فريب ندهد شما را زندگى دنيا (كه از نعمتهاى آخرت بازمانيد).))(453)
(3) ((بدانيد (اى مردم ) كه زندگى دنيا (امورى بى ارزش و سريع الزوال بيش نيست ) بازيچه و بازدارنده (از ياد خدا و آخرت ) است و مايه زينت و آرايش و باعث فخر و مباهات بر يكديگر و فزون طلبى در اموال و اولاد است . (زندگى دنيا از نظر ظاهر و زيبايى در ابتداء، و سرعت زوال و زشتى در انتهاء) مانند بارانى است كه ببارد و گياهى ببار آورد كه (طراوت و زيبايى ) آن ، شگفت آورد كافران را، ولى (طولى نكشد كه ) خشك شود و آن را زرد ببينى و عاقبت هم ريزه ريزه و در هم شكسته گردد و در آخرت (براى كسى كه دنيا طلب بوده و هيچ به فكر آخرت نبوده ) عذابى شديد مهياست ، و (براى كسى كه به وسيله دنيا، طلب آخرت مى كرده ) از جانب خدا آمرزش ‍ و خوشنودى است ، و زندگى دنيا (براى دنيا طلب ) به جز متاع فريب نيست .))(454)
(4) ((بلكه دنياى حاضر و آماده (يا زودگذر) را دوست داريد (آنرا مى گيريد) و آخرت را وامى گذاريد.))(455)
(5) ((بدا به حال هر عيب گوى طعنه زن ، آنكه مالى جمع كند و آن را شماره و اندوخته نمايد، پندارد كه مالش او را براى هميشه نگه مى دارد، نه چنين است مسلما در آتش شديدى كه او را درهم شكند، افكند مى شود.))(456)
(6) ((اما آنكه (از اطاعت خدا) سرپيچى كرد و زندگى دنيا را برگزيد، همانا دوزخ جايگاهش است .))(457)

روايات :

(1) از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((اى پسر مسعود! پروردگار متعال كه فرموده است : ((ليبلو كم ايكم احسن عملا)) قصد كرده كه كدام يك از شما بى رغبت تر در دنيا هستيد، به راستى دنيا، دار غرور و فريب و خانه كسى است كه (در بهشت ) خانه ندارد، و براى دنيا جمع مى كند كسى كه داراى عقل نيست ، حقيقتا نادان ترين مردم كسى است كه دنيا را بجويد (براى دنيا)، پروردگار متعال (در پستى دنيا) فرموده است : اعملوا انما الحيوة الدنيا لعب و لهو (تا آخر آيه شريفه كه قبلا ترجمه شد).))(458)
(2) در تفسير آيه اى كه قول ابراهيم عليه السلام را نقل مى كند كه آن حضرت به خدا عرض مى كرد: ((پروردگارا مرا خوار مكن در روزى كه مردم برانگيخته مى شوند، روزى كه نفع نبخشد به انسان مالى و نه اولادى مگر آن كسى كه روى به خدا آورده باشد با قلبى سليم (كه منفعت از آن اوست ).))(459)
از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: ((قلب سليم آن قلبى است كه از محبت دنيا سالم مانده باشد.))
(3) و نيز از آن حضرت است كه فرمود: ((قلب سليم آن قلبى است كه پروردگار خود را ملاقات كند در حالى كه در آن قلب جز او احدى نباشد.))(460)
(4) از امام صادق عليه السلام : ((مافوق (يا،سَرِ) هر گناه محبت دنياست .))(461)
(5) از امام زين العابدين عليه السلام : ((بعد از معرفت پروردگار و شناسايى رسول خدا عملى با فضيلت تر از مبغوض داشتن دنيا نيست .))(462)
(6) از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((هر كس محبت به دنيا ورزيد به آخرت خود ضرر زد.))(463)
(7) از امام صادق عليه السلام به نقل از كتاب على عليه السلام : ((دنيا چونان مار نرم و ملايم است چون دست بر آن كشند، ولى در باطن آن زهر كشنده است ، مرد عاقل از او حذر كند و بچه هاى جاهل به او رو آورند.)) (464)
(8) از امام صادق عليه السلام : ((قسم به خدا محبت به خدا ندارد كسى كه دوست دار دنياست .))(465)
(9) از على عليه السلام : ((بزرگترين خطاها محبت دنياست .* اگر شما دوست دار خداييد محبت دنيا را از دلهاتان بيرون كنيد.* به راستى ملاقات نمى كنى هرگز خداوند سبحان را به عملى كه ضررش بيشتر باشد بر تو از محبت دنيا.* محبت دنيا سر فتنه ها و ريشه محنتهاست .* محبت دنيا عقل را فاسد و دل را از شنيدن حكمت كر مى نمايد و موجب عقاب دردناك مى گردد.* همانطور كه خورشيد (روشن ) با شب (تار) جمع نمى شود همچنين محبت خدا با محبت دنيا جمع نمى شويد.))(466)
(10) از على عليه السلام : ((دنيا و آخرت دو دشمن روبرو و دو راه مختلفند؛ هر كس به دنيا محبت ورزيد و با آن دوستى كرد با آخرت دشمنى مى كند، و آن دو به منزله مشرق و مغربند و رونده بين اين دو به هر كدام نزديك شد از ديگرى دور مى گردد، و آن دو مانند دو هوو هستند.))(467)
(11) از امام كاظم عليه السلام : ((هر كس به دنيا محبت ورزيد خوف آخرت از دلش مى رود، و به بنده اى علمى داده نشد كه بعد محبتش به دنيا زياد شده باشد مگر اين كه از خدا دورتر گرديده و غضب خدا بر او زياد گشته است .))(468)

نمونه اى از مدارك داله بر مدح دنيا و محبت آن براىتحصيل رضاى الهى يا ثوابهاى اخروى

(12) از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم : ((توانگر كمك خوبى است بر تقواى الهى .))(469)
(13) از امام صادق عليه السلام : ((دنيا كمك خوبى براى آخرت است .))(470)
(14) از باقرالعلوم عليه السلام : ((دنيا كمك خوبى براى طلب آخرت است .))(471)
(15) از امام صادق عليه السلام : ((هيچ خيرى نيست در كسى كه دوست ندارد از راه حلال جمع مال كند تا به آن آبروى خود را حفظ كند و بدهى خود را بپردازد و به خويشان خود رسيدگى نمايد.))(472)
(16) مردى خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كرد: ((به خدا قسم ما در جستجوى دنيا هستيم و دوست داريم دنيا به طرف ما بيايد.)) حضرت فرمود: ((دنيا را براى چه مى خواهى ؟)) عرض كرد ((براى اين كه به خود و عيالاتم برسم و صله و صدقه بدهم و عمره و حج خانه خدا كنم .))حضرت فرمود: ((اين در حقيقت طلب آخرت است نه دنيا.)) (473)
(17) از وصاياى نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى اباذر: ((اى اباذر دنيا و آنچه كه در دنياست ملعون است مگر كسى كه به وسيله دنيا رضايت الهى را بجويد و چيزى مبغوض تر از دنيا نزد خداى متعال نيست .(تا اين كه فرمود:) و چيزى محبوب تر نزد خدا از ايمان به او و ترك نمودن آنچه را كه خدا به ترك آن امر نموده نيست . اى اباذر، پروردگار متعال وحى نموده به برادرم عيسى عليه السلام كه اى عيسى دوستدار دنيا مباش كه من دنيا را دوست ندارم و آخرت را دوست بدار زيرا آخرت ، خانه رستاخيز است .))(474)
(18) از وصاياى نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به ابن مسعود: ((دنيا را به لذات و شهوات بر آخرت مگزين كه خداوند متعال در كتاب خود مى گويد: ((اما آنكه (از طاعت خداوند) سرپيچى كرد و زندگانى دنيا را برگزيد همانا جايگاهش دوزخ است )) مراد خداوند متعال ، زندگى دنياى ملعون است ، و آن همه چيزهايى است كه در دنيا است ؛ مگر آنچه كه براى (رضاى ) خداوند بوده باشد.))(475)
(19) على عليه السلام هنگامى شنيد مردى دنيا را نكوهش مى كند در قبال او به ستودن دنيا مطالبى فرمود كه از آنهاست : ((دنيا، سراى توانگرى است براى كسى كه از آن توشه (آخرت ) بردارد، و سراى موعظه است براى كسى كه از آن پند گيرد، جاى عبادت و سجده دوستان خداست ، و جاى صلوات فرشتگان خدا، و جاى فرود آمدن وحى خدا، و جاى تجارت دوستداران خداست كه در آن رحمت خدا را كسب كردند و بهشت را به سود بردند.))(476)