اخلاق در خانواده و تربيت فرزند

سيد محمد نجفى يزدى

- ۷ -


به پدر و مادر پير خود شخصا كمك كنيد 
ابراهيم ابن شعيب گويد: به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم : پدرم بسيار پير شده است ، بطورى كه وقتى كارى دارد ما او را بر دوش گرفته مى بريم ، حضرت فرمود: اگر بتوانى خودت عهده دار آن شوى انجام ده ، با دست لقمه به او بده ، كه اين كار فردا براى تو سپرى خواهد بود.(293) يعنى تو را از خشم الهى حفظ مى كند. يعنى فرزندان نبايد هنگام پيرى و درماندگى والدين ، آنها را از خود دور كنند.
چند دستور مهم براى مقابله با بلاها و مشكلات 
هر انسانى سعى مى كند در حد توان خود با خسارتها و بلاها مقابله كند و خود را از زيان بدور دارد، ولى تجربه نشان داده است كه بسيارى از بلاها و زيانها پيش بينى نشده هستند، كما اينكه طبق عقيده ما مسلمانان بسيار از سختيها و بلاها غير از علل معمولى داراى اسباب بخصوصى هستند كه مى بايست علاوه بر در نظر گرفتن مسائل عقلائى و علمى ، از نظر معنوى به مقابله با آنها پرداخت .
بطور كلى براى مصون ماندن از بسيارى از بلاها از نظر روايات اسلامى به امورى سفارش شده است كه بطور خلاصه به چند مساءله مهم اشاره مى شود.
1 - گناه انسان را مبتلا مى كند 
حضرت على عليه السلام فرمود: از گناه بپرهيزيد كه هيچ بلائى و كمبود روزى نيست مگر به خاطر گناه ، حتى خراش بدن و زمين خوردن و دچار مصيبت شدن .(294)
امام صادق عليه السلام فرمود: بدان كه هيچ رگى زده نمى شود و هيچ لغزشى كه موجب زمين خوردن شود رخ نمى دهد، هيچ سر دردى پيدا نمى شود، هيچ بيمارى به وجود نمى آيد مگر بخاطر گناه ، و همين است كه خداوند عزوجل در كتاب خود مى فرمايد: هر مصيبتى كه به شما برسد به خاطر اعمال خود شماست ، و خداوند از بسيارى از آنها در مى گذرد.(295)
امام رضا عليه السلام فرمود: هر گاه بندگان گناهان تازه اختراع كنند، خداوند نيز بلاهائى تازه كه سابقه نداشته و نمى شناختند، بر آنها ايجاد مى كند.(296)
2 - صدقه بلا را دور مى كند 
از نظر روايات اسلامى و تجربيات فراوان جاى هيچگونه شك و ترديدى نيست كه صدقه از بهترين عوامل براى پيشگيرى از بلا و سختيهاست .
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به حضرت على عليهماالسلام فرمود: يا على صدقه آن بلائى را كه مقدر و محكم شده برمى گرداند.(297)
و فرمود: صبح را با صدقه آغاز كنيد كه بلا از صدقه عبور نمى كند(298) و در روايات متعدد وارد شده است كه صدقه هفتاد نوع بلا و يا مرگهاى ناهنجار - مثل تصادف - سوختگى و مانند اينها - را دفع مى كند.
محمد ابن مسلم گويد: با امام باقر عليه السلام در مسجد پيامبر بوديم كه يكى از شرفه هاى مسجد بر سر مردى افتاد اما به او نزد و به پايش خورد، حضرت فرمود:
از او پرسيد امروز چه كرده است ؟ وقتى از او سوال كردند گفت : در ميان راه مقدارى خرما به سائلى صدقه دادم ، حضرت فرمود: خداوند به خاطر آن صدبه ، بلا را از تو دور كرد.(299)
صدقه مال و ثروت را افزايش مى دهد 
و از خواص مهم صدقه ، زياد شدن روزى و بركت است ، آن هم دهها برابر آنچه داده شده است .
اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: وقتى تنگدست شديد با خدا به وسيله صدقه تجارت كنيد.(300)
و امام صادق عليه السلام فرمود: آيا نمى دانى كه هر چيزى كليدى دارد و كليد روزى صدقه است پس عزيزانى كه طالب خوشبختى هستند با دادن صدقه ، دنيا و آخرت خود را بيمه كنند، مبادا كه از دادن صدقه امساك كنيم ، اما براى مداوا و جبران خسارت دهها برابر پول وقت صرف كنيم !
3 - رسيدگى به فاميل عمر و روزى را زياد مى كنند 
دهها روايت از ائمه عليهم السلام همگى گواه بر اين است كه رسيدگى و رفت و آمد فاميلى عمر و روزى را زياد مى كند، پس هر كس كه از مرگ و فقر در هراس است ، بهتر است از اين پناهگاه استفاده كند، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كه خوشحال مى شود روزى او فراوان و اجلش تاءخير افتد صله رحم كند.(301) و در حديث ديگر فرمود: هر كس يك كار را براى من چهار چيز را براى او ضمانت مى كنم ، او صله رحم بجا آورد، تا خداوند او را دوست دارد، روزيش را فراوان گرداند، عمرش را افزايش دهد، و او را در بهشت موعود جاى دهد.(302)
امام صادق عليه السلام به مردى به نام ميسر فرمود: اجل تو چند بار فرا رسيد اما خداوند هر بار به خاطر صله رحم و نيكى به نزديكانت آن را به تاءخير انداخت .(303)
مردى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عرض كرد: يا رسول الله فاميلى دارم كه من به آنها سر مى زنم اما آنها مرا اذيت مى كنند، تصميم گرفته ام آنها را رها كنم ، حضرت فرمود: (اگر چنين كنى ) خداوند هم همگى شما را رها مى كند! عرض كرد: پس چه كنم ؟ حضرت فرمود: به آنكه تو را محروم كند عطا كن ، با آنكه از تو بريده به پيوند، از آنكه به تو ستم كرده عفو كن تا خداوند ياور تو باشد بر عليه آنها(304) و در حديث ديگرى فرمود: صله رحم عمر سه ساله را سى سال مى كند و قطع رحم ، عمر سى ساله را سه سال مى كند.(305)
4 - دعا گنجينه پر ارزش و مؤ ثر مى باشد 
دعا گنجينه ارزشمندى است كه ما مسلمانان با وجود اينكه خداوند را مدبر و گرداننده جهان مى دانيم ، اما در عمل از اين گنجينه پرارزش يعنى امداد الهى استفاده نمى كنيم و آن را تكيه گاه خود قرار نمى دهيم ،
مسلمان بايد در زندگى با خداوند كار كند، براى خدا بدهد، از خداوند بگيرد، از خداوند تقاضا كند، با حضرتش صحبت كند، همواره با خدا سر و كار داشته باشد، آن وقت است كه مزه ايمان و اسلام و دعا و همدم شدن با خدا را مى فهمد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: آيا مى خواهيد اسلحه اى به شما معرفى كنم كه شما را از شر دشمنان نجات دهد و روزى شما را فراوان كند؟ عرض كردند آرى ، فرمود: خداى خود را در شب و روز بخوانيد و دعا كنيد كه دعا اسلحه مؤ من است .(306)
امام صادق عليه السلام فرمود: دعا از نيزه تيز برنده تر است (307) و فرمود: آيا طولانى بودن بلا يا كوتاهى آن را تشخيص مى دهيد؟ عرض كرديم نه ، فرمود: هر وقت كسى هنگام بلا به او الهام شد كه دعا كند، بدانيد كه بلا كوتاه است .(308)
موسى ابن جعفر عليه السلام فرمود: همانا دعا برمى گرداند بلائى را كه مقدر شده و آنچه مقدر نشده از حضرت سوال شد بلاى مقدر را فهميديم ، آنچه مقدر نشده را چگونه برمى گرداند؟ حضرت فرمود: (سبب مى شود) تا انجام نشود.(309)
امام باقر عليه السلام به زراره فرمود: مى خواهى تو را به چيزى راهنمائى كنم كه پيامبر در آن استثنا نزد؟ عرض كردم آرى ، فرمود: دعا بر مى گرداند آن قضا (تقديراتى ) را كه سخت و محكم شده ، سپس حضرت (براى نشان دادن اين مساءله ) انگشتان دست خويش را گره كرد - يعنى بلا هر چه محكم و حتمى باشد باز با دعا بر طرف مى گردد.(310)
محرم و نامحرم 
در دين مقدس اسلام ، روابط زن و مرد، داراى شرائط و احكام مخصوصى است كه هر مسلمانى بايد آن را بداند و رعايت كند، در جوامع امروز بشرى بخاطر بى بند و بارى و عدم رعايت نكات اخلاقى لازم ، زن و مرد، بدون در نظر گرفتن مسائل اخلاقى ، با هم ارتباط برقرار مى كنند، و دچار دهها مفسده اجتماعى شده و خود و اجتماع را به هلاكت مى كشانند.
اسلام روابط زن و مرد را بسيار حساس و دقيق معرفى مى كند، و جوامع بشرى را از ارتباط نا سالم ميان زن و مرد بر حذر مى دارد.
غريزه جنسى بعنوان يك غريزه فطرى احتياج به كنترل و تعديل دارد، و مى بايد از راههاى مشروع به آن پاسخ داد و نياز جنسى را تاءمين نمود، وگرنه تاءمين بى قيد و شرط مسائل شهوى و مثل ساير عرائز، نه تنها سودمند نيست ، بلكه موجب هلاكت خواهد بود.
به همين جهت است كه در اسلام ، عده اى از افراد براى زن يا مرد بعنوان محرم و نامحرم ، مطرح شده اند اختلاط زن و مرد نامحرم موجب تحريك غريزه جنسى و زمينه فعاليت شيطان براى ايجاد فساد در جامعه خواهد بود.
به همين نظر اسلام هرگز اختلاط زن ومرد را نيكو نشمرده است ، و به زن و مرد در مورد خطر اينگونه محاف هشدار داده است ، مخصوصا اختلاط پسرو دختر جوان در مجالس خلوت يا بى بند و بار.
وقت خشم و وقت شهوت مرد كو؟ اين عابد به سختى مقاومت كرد 
در ميان بنى اسرائيل زن بد كاره اى بود كه بسيارى از جوانان را شيفته خود كرده بود، روزى در نزد وى جوانى گفت : اگر آن عابد مشهور هم اين زن را ببيند شيفته وى مى شود، زن با شنيدن اين سخن سوگند خود كه به خانه نمى روم تا عابد را منحرف كنم ، همان شب به طرف خانه عابد آمد، در زد و گفت : اى عابد امشب مرا پناه ده كه در خانه تو شب را صبح كنم ، عابد امتناع نمود، زن گفت : بعضى از جوانان قصد تجاوز به من را دارند، از ايشان گريخته ام اگر در را باز نكنى ، كارى زشت صورت مى گيرد، عابد با شنيدن اين سخن در را باز كرد.
زن چون وارد خانه شد، براى فريب عابد لباسهاى خود را افكند، همينكه نگاه عابد به زيبائى و جمال زن افتاد عنان شهوت از دست داد، وقتى به خود آمد كه دست خود را بر بدن آن زن ديد در همان ساعت بخود آمد، دست بر داشت ، در آنطرف ظرفى بر آتش بود دست خود را بر روى آتش ‍ نهاد، زن گفت چه مى كنى ؟ گفت : دست خود را به آتش دنيا مى سوزانم شايد از آتش آخرت نجات يابم ، زن به عجله بيرون شتافت و فرياد زن عابد را دريابيد كه دست خود را سوزاند.
وقتى مردم رسيدند ديدند دستش سوخته است .(311)
نصيحت شيطان 
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ابليس به حضرت موسى گفت : اى موسى با زن نامحرم تنها مباش كه هرگاه مردى با زن نامحرم خلوت كند من خودم حاضر مى شوم (براى گمراهى ) نه ياورانم (شديدا در معرض ‍ گمراهى خواهد بود).(312)
نفس انسان بهانه جوست  
(( النظرة بعد النظرة تزرع فى القلب الشهوة و كفى بها لصاحبها فتنة ))
امام صادق عليه السلام فرمود: نگاه بعد از نگاه (به حرام يا به امور بيهوده ) شهوت را در دل مى روياند و همين براى هلاك صاحب آن كافى است (نگاه هاى بيهوده به اشياء و افراد موجب پراكندگى ذهن و بهانه جوئى و هوسبازى روح انسان است تا چه رسد به نگاه حرام يعنى روح بسيارى مانند اطفال تا وقتى نديده در خواست ندارد همين كه ديد با سر سختى بهانه جوئى مى كند).(313)
اثر چشم پوشى 
(( غضوا ابصار كم ترون العجائب .))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: چشمهاى خويش را بر هم نهيد تا عجائب ببينيد (تا ديده ما متوجه امور مادى است دل هم از ديدن معنويات غافل است ، همينكه ديده بسته شد دل از سرگرمى دنيا جدا شده به كلمات نظر مى كند).(314)
نگاه دوم ممنوع 
(( لكم اول نظرة الى المراة فلا تتبعوها نظرة اخرى و احذروا الفتنة ))
اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: نگاه اول كه به نامحرم افتاد مال شما، دنبال آن ديگر نگاه كنيد و بترسيد از هلاكت .(315)
پاداش چشم پوشى 
امام صادق عليه السلام فرمود: هر كه نگاهش به زنى افتد و چشم خويش را به آسمان برگرداند و يا چشم را ببندد، پلك چشم او باز نشود مگر اينكه خداوند از زنان بهشتى بدو تزويج كند.(316)
اينجا نخوابيد 
(( من كان يومن بالله و اليوم الاخر فلا يبت فى موضع يسمع نفس امراة ليست له بمحرم .))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كه به خدا و روز جزا ايمان دارد در جائى كه صداى نفس زنى كه با او محرم نيست شنيده مى شود نخوابد.(317)
در جاى زن ننشينيد 
(( اذا جلست المراة مجلسا فقامت عنده فلا يجلس فى مجلسها وجل حتى يبرد.))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: وقتى بانوئى جائى نشست و برخواست تا آن مكان سرد نشده است مرد جاى او ننشيند (از همين روايت بايد به اهميت و حساسيت روابط مرد و زن توجه كرد و اينكه تا چه حد مرد و زن در معرض تاءثير هستند بنابراين نبايد به دلائل واهى اختلاط زن و مرد را تجويز كرد گرچه هر دو در حجاب و عفاف باشند).(318)
مرد و دختر كوچك  
(( اذا بلغت الجارية ست سنين فلا ينبغى لك ان تقبلها ))
امام باقر عليه السلام فرمود: وقتى دختر به سن شش سالگى رسيد سزاوار نيست كه او را ببوسى ، (زيرا از اين سن به بعد زمينه براى تحريك دو طرف موجود است و شيطان مجال وسوسه پيدا مى كند).(319)
به چادر زنها هم نگاه نكنيد 
(( اما يخشى الذين ينظرون فى ادبار النساء ان يبتلوا بذلك فى نسائهم .))
امام صادق عليه السلام فرمود: آيا آنها كه به پشت سر زنها نگاه مى كنند نمى ترسند كه اين عمل راجع به همسران خودشان انجام شود (بگذاريد معابر مسلمين براى بانوان از امنيت كافى برخوردار باشد).(320)
زن و مرد هر دو بايد عفت چشم داشته باشند 
(( من ملا عينيه من حرام ملاالله عينيه يوم القيامة من النار الا ان يتوب و يرجع .))
امام صادق عليه السلام از پدران خود عليهم السلام روايت كند كه فرمودند: هر كه چشمان خويش را از حرام پر كند خداوند دو چشم او را در قيامت از آتش پر كند مگر اينكه توبه كند و برگردد.(321)
به زن نامحرم سلام نكنيد 
(( لا تبدئوا النساء بالسلام و لا تدعوهن الى الطعام ))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: به زنها(ى نامحرم ) سلام نكنيد، و آنها را به غذا دعوت نكنيد، (مخصوصا سلام كردن به زنان جوان ، كه حضرت امير عليه السلام در روايتى فرمود مى ترسم بيشتر از ثواب ، به حرام بيفتم ، اگر سخن زن در يك مسئله اسلامى مثل جواب سلام براى شخصى چون على عليه السلام چنين است ، پس عكس العمل رفتار دلفريب پسر و دختر چه فاجعه اى خواهد داشت ).(322)
نگاه به زنان كافر 
(( لا باس بالنظر الى رئوس نساء اهل الذمة ))
اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: نگاه كردن به موى سرزنهاى يهودى و نصرانى و زرتشتى (اهل ذمة ) حرام نيست (به شرط اينكه از روى شهوترانى نباشد و در حرام نيفتد)(323)
زن و پسر بچه 
(( سئل اميرالمؤ منين عليه السلام عن الصبى يحجم المراة قال اذا كان يحسن ان يصف فلا ))
از اميرالمؤ منين عليه السلام سوال شد پسر بچه مى تواند زن را حجامت كند (حجامت ، گرفتن خون كثيف و زيادى بدن است كه در سابق انجام مى شد و از نظر اسلامى هم تاءكيد شده است ) حضرت فرمود: اگر بچه مى تواند تعريف كند حجامت نكند (يعنى بانوان با حياء مى بايست از پسر بچه اى كه از امور جنسى آگاه است دورى كنند).(324)
تير شيطان 
(( اياكم و النظر فانه سهم من سهام ابليس . ))
امام صادق عليه السلام فرمود: از نگاه (آلوده ) بپرهيزيد كه تيرى از تيرهاى شيطان است .(325)
خواهر زن محرم نيست . 
از امام رضا عليه السلام شخصى سئوال كرد آيا به موى خواهر زن مى توان نگاه كرد، فرمود: خير مگر اينكه از زنهائى باشد كه بر اثر پيرى اميد ازدواج نداشته باشد، راوى پرسيد: خواهر زن با زن غريبه يكى است ؟ فرمود: بله .(326)
به نامحرم دست ندهيد 
(( من صافع امراة تحرم عليه فقد باء بسخط من الله عز و جل ))
امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش روايت كند كه فرمودند: هر كه با زن ماه محرم دست دهد، خشم خدا را براى خود فراهم آورده است .(327)
با نامحرم شوخى نكنيد 
ابو بصير گويد: من به زنى قرآن ياد مى دادم ، روزى با او شوخى كردم ، بعدا كه خدمت امام باقر عليه السلام رسيدم حضرت فرمود: اى ابا بصير به آن زن چه گفتى ؟! من از خجالت صورتم را با دستهايم پوشاندم ، حضرت فرمود: ديگر پيش او نرو.
و در روايت ديگر حضرت به ابو بصير فرمود: برو و به آن زن بگو: ابو جعفر - يعنى خود حضرت - تو را سلام مى رساند و مى گويد: خودت را به ابو بصير تزويج كن ، ابو بصير گفت : تو را به خدا ابو جعفر اين سخن را فرمود؟ سوگند ياد كردم كه چنين است ، او نيز قبول كرد و همسر من شد!(328)
مردى بنام ميسر گويد: به منزل امام باقر عليه السلام آمده در زدم ، دختركى كوچك بيرون آمد، دستم را روى دست دختر گذاردم و گفتم : به مولايت بگو ميسر دم در منتظر اجازه است ، در اين ميان ناگاه حضرت از انتهاى خانه صدا برآورد: بيا تو - پدر مباد ترا - سپس فرمود: بخدا سوگند اى ميسر اگر اين ديوارها مانع ديد ما باشند همچنانكه مانع ديد شما هستند ما و شما يكسان خواهيم بود، ميسر گويد: عرض كردم : فدايت شوم به خدا قصدى نداشتم جز اينكه مى خواستم (با ديدن نمونه اى از علم غيب شما) ايمان خودم را نسبت به شما افزون كنم .(329)
دختر بچه شش ساله را به مجالس مردها نياوريد. 
والى مكه محمد ابن ابراهيم شوهر دختر امام صادق عليه السلام بود، او دخترى داشت كه لباسهاى رنگارنگ بر او پوشانده ، او را به مجلس ماه محرم مى آورد و او را بغل مى كردند تا اينكه روزى دخترك نزد حضرت موسى بن جعفر عليه السلام (كه دائى او مى شدند) آمد، حضرت در حالى كه دو دست خويش را دراز كرده بود دخترك را گرفته فرمود: دختر وقتى شش ساله شد بر مرد نامحرم جايز نيست او را ببوسد و يا بغل كند.(330)
حساسيت روابط زن و مرد 
سعيده و منة دو خواهر محمد ابن ابى عمير گويند نزد حضرت صادق عليه السلام رفته و پرسيديم آيا زن مى تواند به برادرش سر بزند و از او عيادت كند، حضرت فرمود آرى ، پرسيديم آيا مى تواند به برادرش دست بدهد، حضرت فرمود: به واسطه لباس (دستهايشان به هم نخورد) يكى از آنها گفت : خواهرم نزد برادرانش مى رود، حضرت فرمود: وقتى پيش ‍ بردارت مى روى لباس رنگارنگ نپوش .(331)
مؤ لف گويد: انديشمندان و صاحبان فكر و هوش ، خوب مى فهمند كه امام صادق عليه السلام وقتى دست دادن خواهر و برادر را بطور مستقيم يا لباس ‍ رنگارنگ را هنگام ديدار براى زن نمى پسندد، روابط زن و مرد را چقدر حساس مى داند با اين حساب ، اختلاط زن و مرد و دختر و پسر نامحرم با آن وضع لباس و بدن در محافل ، خدا مى داند زمينه ساز چه مفاسدى خواهد بود.
در يك بستر نخوابند 
(( لا ينام الرجل مع الرجل ثوب و احد فمن فعل ذلك وجب عليه الادب و هو التعزير.))
حضرت امير عليه السلام فرمود: مرد با مرد زير يك روانداز نخوابند، هر كه چنين كند بايد با تعزير (تازيانه ) او را ادب كرد، و در حديثى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: دو زن نيز نبايد زير يك روانداز بخوابند مگر اينكه ناچار شوند و امام صادق عليه السلام فرمود: اگر چنين كنند هر كدام استحقاق سى تازيانه دارند.(332)
عضو ناشكر 
(( ليس فى البدن شى ء اقل شكرا من العين فلا تعطوها سولها فتشغلكم عن ذكر الله عز و جل ))
حضرت امير عليه السلام فرمود: هيچ عضوى ناسپاستر از چشم نيست خواسته چشم را اجابت نكنيد كه از ياد خدا شما را غافل مى كند. (اين اولين ضرر نگاههاى بيهوده است يعنى غفلت ).
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
بسازم خنجرى نيشش ز فولاد
زنم بر ديده تا دل گردد آزاد
زنها با نامحرم كمتر صحبت كنند 
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: زنها با نامحرم بيش از پنج كلمه آن هم به هنگام ضرورت صحبت نكنند (صحبت كردن و مقدمات و لوازم آن مانند صداى رقيق و نگاه كردن به يكديگر و ساير مسائل از موجبات فساد در بسيارى از موارد است ، بنابراين از نظر اسلامى برازنده زن مسلمان نيست كه هنگام خريد و غيره شروع كند با مرد نامحرم سخنان بيهوده و غير ضرورى گفتن ).
چهار چيز دل مرده گى مى آورد. 
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: چهار چيز دل را مى ميراند، گناه روى گناه ، با زنها زياد مناقشه كردن يعنى سخن گفتن (منظور يا زنهاى نامحرم است و يا بطور كلى زياد با زنها بگو مگو كردن مخصوصا اگر نامحرم باشند، به هر حال مردان و يا زنانى كه بخاطر شغل يا مسائل ديگر با اجنبى صحبت مى كنند بايد به حداقل اكتفا كنند) و بگو مگو با افراد احمق كه او بگويد و تو بگوئى و به خيرى بر نگردد و چهارم همنشينى با مرده ها! سوال شد: همنشينى با مرده ها يعنى چه ؟ حضرت فرمود: هر ثروتمند خوشگذارن .(333)
مؤ لف گويد: پيامبر اكرم اين چهار كار را موجب دل مرده شدن دانسته است و دل كه بميرد ديگر از صفات انسانى بدور است و قابليت فيض الهى را هم ندارند، نه از دعا لذت مى برد و نه از عذاب الهى مى ترسد و نه از تشويقهاى او رغبت حاصل مى كند. زنگهاى خطر را احساس نمى كند و به معنويات و امور دينى ارزش قائل نمى شود، حيوانى مى شود انسان نما، كه تمام تلاشش در فكر شكم و شهوت است ، و معلوم است كه گناه زياد كردن بدون توبه دل را مى ميراند، با زنهاى اجانب صحبت كردن كانون فساد اخلاقى است ، با زنهائى كه محرم هم هستند اما سراسر صحبتشان در محور گناه يا ماديات يا امور بيهوده است نيز همينطور است ، بحث و جدل با افراد احمق هم جز گمراه كردن روح و فكر فايده اى ندارد، اما همنشينى با پولداران خوشگذران از آنجا كه تمام ظاهر و باطن اين افراد نشان دهنده ماديات مى باشد، لباسشان ، رخسارشان ، رفتارشان ، منزلشان ، اثاث منزلشان ، فرزندانشان و فاميلشان و حتى افكار و روحياتشان تمام مظاهر مادى هستند، چه بسا افراد كم ظرفيتى كه با مشاهده و همنشينى با اينان ، خود را سبك و پست احساس كنند و ارزشهاى معنوى خود را فراموش كرده ، به فكر جمع آورى و حرص و آز بيفتند و اين است كه موجبات مرگ و قساوت دل انسان مى گردد و از همين جاست كه توصيه مى شود، زن و فرزندان خود را تا مى توانيد از مجالست با اينگونه افراد بدور داريد وگرنه موجبات چشم و كم چشمى و حرص و آز تحقير را براى خود و خانواده فراهم خواهيم نمود.
دكتر محرم است اما: 
ابو حمزه ثمالى گويد: از امام باقر عليه السلام سئوال كردم زن مسلمان اگر بلايى به بدنش رسد مثل شكستگى يا زخم در مكانى كه بر مرد جايز نيست به آنگاه كند (ولى ) مرد بهتر مى تواند معالجه كند از زن ، آيا بر مرد جايز است (براى مداوا) نگاه كند؟ حضرت فرمود: اگر مضطر شد در مراجعه به مرد، و زن هم رضايت داد مرد مى تواند او را معالجه كند.(334)
مؤ لف گويد: اين كه برخى از بانوان معتقدند دكتر محرم است صحيح است اما به شرط اينكه دكتر زن براى معالجه زن نباشد و يا دكتر مرد براى معالجه مرد نباشد و يا دسترسى به آن غير مقدور و سنگين باشد و به مقدار ضرورت از دو طرف اكتفا شود، نه اينكه نزد دكتر مثل شوهر حجاب خود را باز كند و بى پروا بدن خود را نشان دهد، اگر بايد جايى از دست خود را نشان دهد جايز نيست تمام عضو را نشان دهد بلكه بايد مقدار غير لازم را بپوشاند، بر دكتر هم جايز نيست بيش از مقدار لازم را در نظر كند، بنابراين راننده و بقالى و آب حوضى و دستفروش و غير اينها هيچكدام محرم نيستند كه بانوان بى پروا با آنها صحبت كنند يا به هم نظركنند همچنان كه معلم و استاد نيز به هيچ وجه محرم نيست و مانند ساير مردها و زنهاى نامحرم حساب مى شوند، لازم مى دانم در اينجا به حساسيت اين مسئله تاءكيد كنم كه اگر جامعه اسلامى مى خواهد روابطش در عين پيشرفت علمى از عفت و ديانت برخوردار باشد بايد سعى شود در محيطى بسيار ساده و عفيف با همين امكانات موجود با حداكثر توان تلاش كنند تا بانوان مسلمان براى معالجه يا درس خواندن محتاج نامحرم نباشد و بالعكس .
حضرت فاطمه و مرد نابينا 
حضرت امير عليه السلام فرمود: مرد نابينايى خواست وارد شود حضرت فاطمه (س ) پنهان شد، پيامبر فرمود: چرا پنهان شدى او كه تو را مى بيند؟ فاطمه (س ) عرض كرد: اگر او مرا نمى بيند من كه او را مى بينم ، و او هم او را احساس مى كند، پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود شهادت مى دهم كه تو پاره تن من هستى (بعضى ممكن است بپندارند كه رعايت اين نكات كه كمال عفاف است امروز ميسر نيست ، بله با بافت كنونى جامعه اين امر ممكن نيست ، اما مى توان انتظار داشت حكومت اسلامى با هماهنگى ميان بانوان و محيط كار و درس آنها جو بسيار مناسبى ايجاد كند كه اين نكات نيز رعايت شود و البته اين مسئله غير از ممنوعيت يا محدوديت شغلى بانوان است ).(335)
سه نوبت اجازه بگيرند 
امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه با خانواده اى كار دارد سه بار بايد اجازه بگيرد بار اول براى اينكه بشنوند بار دوم براى اينكه آماده شوند و بار سوم كه اجازه گرفت اگر خواستند اجازه دهند و اگر نخواستند اجازه ندهند و طرف بر مى گردد.(336) (پس كسى كه نزد ديگرى مى رود نبايد بدون اجازه وارد شود و اگر هم فهميد كه در خانه هستند منتظر جواب مثبت نباشد همينكه اجازه ورود نداند برگردد شايد در وضعى نيستند كه پذيراى او باشند).
بانوان در حجاب خود دقت كنند 
ام سلمه يكى از همسران پيامبر(ص ) است گويد: من با يكى ديگر از همسران حضرت به نام ميمونه نزد پيامبر بوديم كه نابينائى به نام ابن مكتوم وارد شد، حضرت فرمود: خود را بپوشيد (پنهان شويد) گفتيم اى پيامبر خدا مگر او نابينا نيست ؟ حضرت فرمود: آيا شما هم نابينائيد؟ آيا شما نمى بينيد؟!
حضرت فاطمه سلام الله عليها به يكى از بانوان به نام اسماء فرمود من خجالت مى كشم از اينكه (چون زنى از دنيا رفت ) او را روى چيزى (تخته ) قرار مى دهند و بر روى او پارچه مى كشند و بينندگان مى توانند حجم بدن او را بازگو كنند، اسماء گفت : اى دختر پيامبر، من در كشور حبشه چيزى ديده ام كه به شما نشان مى دهم سپس مقدارى از چوب نازك و مرطوب فراهم كرده ، به صورت تابوت در آورد، و روى آن پارچه اى انداخت ، همين كه حضرت فاطمه عليه السلام اين تابوت را ديد لبخندى زد و فرمود: چه نيكو است اين تابوت كه مرد از زن شناخته نمى شود.
آرى برادر و خواهر عزيز، اين است بانوى نمونه اسلام كه در عزت و عظمت جاى رقابت براى كمتر كسى بازگذارده است او چنان به حجاب اهميت مى دهد كه حتى راضى نيست حجم بدن زن را هنگام مرگ ، نامحرم ببيند، و چقدر فاصله است بين دختر پيامبر و بعضى از بانوان مسلمان كه بى حجابى يا بدحجابى و معاشرت با اجانب را براى خود ارزش ‍ مى دانند.
نگاه به زنهاى كافر 
مساءله : نگاه كردن به زنهاى كافر و غير مسلمان بدون لذت و بدون ترس از اينكه در حرام بيفتد جائز است ، و احتياط در آن است كه بيش از آن مقدار كه عادت آنها به نپوشاندن است نگاه نكند (بنابراين به زنهاى غير مسلمان كه به صورتى غير معمولى و زننده ظاهر مى شوند، نگاه كردن خلاف احتياط است ).
نگاه از روى شهوت ممنوع است . 
مساءله : نگاه كردن مرد به مرد و زن به زن در صورتى كه از روى لذت جوئى و يا خطر ابتلاء به حرام در كار نباشد جايز است ، جز در عورت (يعنى خصوص عقب و جلو نه بالا و پائين تر از آن ) و در اين مساءله فرقى ميان جوان يا پير و يا زشت و زيبا نيست ، بله براى زن مسلمان مكروه است نزد زنهاى كافر بدن خود را نشان دهد.
نگاه جائز و حرام 
مساءله : جائز نيست براى مرد كه به زن نامحرم نگاه كند، براى زن هم جائز نيست به مرد نامحرم بدون ضرورت نگاه كند، و عده اى از فقهاء فقط صورت و دو كف دست را استثناء كرده اند، ولى احتياط در اين است كه اصلا به هم نظر نكنند، بله تردد در مجامع عمومى مانند بازار و مانند آن كه انسان مى داند نگاهش به نامحرم مى افتد اشكال ندارد و لازم نيست چشم خود را ببندد تا نگاهش به آنها نيفتد، البته اين حكم در جائى است كه خطر انحراف گمراهى در بين نباشد.
نگاه كردن مرد و زنى كه به هم محرم هستند بدون قصد لذت و بدون ترس ‍ از وقوع در حرام جائز است .
محارم مرد عبارتند از: همسر، مادر، خواهر، دختر و فرزندان دختر، زن پدر، مادر زن ، مادر پدر مادر مادر، دختر برادر و دختر خواهر، و زن پسر، عمه و خاله .
محارم زن عبارتند از: شوهر، پدر، برادر، پسر و فرزندان پسر، شوهر مادر، پدر شوهر، پدر پدر و پدر مادر، پسر برادر و پسر خواهر، شوهر دختر، عمو و دائى ، البته محارم ديگرى مثل محرم شدن از راه رضاع مراجعه شود.
خودنمائى و شهوترانى حرام 
نفس اژدرهاست او كى مرده است
حضرت امير عليه السلام در وصيت خود هب فرزندش مى فرمايد: مانع شود از اينكه زنها نظرشان به ديگرى افتد، كه حجاب بيشتر براى زنها موجب دوام بيشتر است ، و (بدان كه ) بيرون رفتن (از خانه ) سخت تر از آن نيست كه فرد نامطمئنى را پيش آنها بگذارى ، اگر بتوانى كارى كنى كه جز تو نشناسد (و نبينند) انجام ده .(337)
آنچه آمار و ارقام در جوامع غربى و يا شرقى از شيوع فساد و فحشاء نشان مى دهد، سر منشاء آن خودنمائى و چشم چرانى و طمع ورزى مرد و زن در اجتماع است .
نفس انسانى مخصوصا شهوت جنسى مثل اطفال بهانه گير است ، طبيعت اغلب اطفال چنين است كه اگر چيزى را نبينند و يا نشنوند بهانه آن را نمى گيرند، اما اگر ديدند به سختى رغبت مى كنند و تمام سعى خود را براى به دست آوردن آن انجام مى دهند و در اين ميان هيچ ضابطه اى هم در نظر نمى گيرند.
و به عبارت ديگر نفس انسان به ويژه شهوت جنسى در بسيارى همانند شيرينى است كه با ديدن صورتهاى زيبا و منظره هاى مهيج تحريك مى شود و چه مشكل است مقاومت در مقابل اين هيجانها و چه اندكند كسانى كه بتوانند خود را در ميان پاكدامن نگاه دارند، آرى نكته حساس و مورد غفلت اينجاست كه آدمى تا مبتلا به وسوسه شهوت نشود و برايش شرائط آماده نشود، خود نيز از شهوت خويش و ضعف نفس خود آگاه نيست و از اين اژدهاى مهيب ولى خفته در درونش بى خبر است !
به همين جهت نه خود و نه همسر و نه جوان خود را از درگيرى با صحنه هاى مهيج كنترل نمى كند، و موجب سقوط در دامن فحشا مى گردند، مراقب باشيد و به خود اطمينان نداشته باشيد، و از درگيرى با مسائلى كه حس شهوت را تحريك مى كند و شما را به گناه مى كشاند اجتناب كنيد، فيلمها و كتابها و يا نوارهاى مبتذل از طريق ويدئو و غيره ، جز در معرض ‍ فساد قرار دادن خود و خانواده سودى در بر ندارد.
بر صيصاى عابد در كمند شهوت  
داستان بر صيصاى عابد بايد عبرت خوبى باشد براى والدين جوانان و همسران آنها، بر صيصاى عابد مردى بود كه سالها خدا را عبادت كرده بود، به گونه اى كه مستجاب الدعوة شد(338)، از اطراف بيماران و ديوانگان را نزد او مى آوردند، او دعا مى كرد، شفا مى يافتند، تا آنكه زنى از زنان اشراف به ديوانگى مبتلا شد او را براى شفا يافتن پيش عابد آوردند و رفتند.
شيطان عابد را وسوسه كرد، همان عابدى كه آنقدر عبادت كرده بود كه دعايش مستجاب مى شد با اين حال شيطان فهميد كه رگ حساس و نقطه ضعف او كجاست ، آنقدر عابد را وسوسه كرد تا بالاخره عنان از كف داد و با آن زن زنا كرد، و سپس از ترس رسوائى زن را كشت ، چون قضيه فاش شد او را گرفتند و بر سر چوبه دار بستند. (دارهاى سابق همه به صورت حلق آويز نبوده بلكه محكوم را بردار مى بستند تا از گرسنگى بميرد و يا با تيرى او را مى كشتند)
در حالى كه بالاى دار بود شيطان بر او ظاهر شد و گفت : من تو را به اين روز انداخته ام ، اگر سختم را گوش كنى تو را خلاص مى كنم ، گفت چه كنم ؟ شيطان گفت : مرا سجده كن ! عابد بيچاره گفت : با اين حال چگونه تو را سجده كنم ؟ گفت : به اشاره هم كافيست ! عابد با اشاره بر شيطان سجده كرد! و كافر شد، شيطان نيز از او بيزارى جست و سپس او را نجات هم نداد تا اينكه در حال كفر مرد.(339)
تير شيطان 
(( النظر سهم من سهام ابليس مسموم ))
امام صادق عليه السلام فرمود:
نگاه تيرى از تيرهاى مسموم شيطان است ، چه بسيار نگاهى كه حسرت بسيار به دنبال آورده است .(340)
زنان و مردان آخر الزمان 
حضرت على عليه السلام در يكى از خطبه ها پس از حمد و ثناى الهى سه بار فرمود: (( سلونى ايها الناس قبل ان تفقدونى : )) اى مردم سئوالات خود را از من بپرسيد، قبل از اينكه مرا نيابيد.
يكى از اصحاب حضرت بنام صعصعة عرض كرد يا اميرالمؤ منين دجال چه وقت خروج مى كند؟ حضرت فرمود: بنشين ، خداوند سخن تو را شنيد و قصد تو را مى داند، (گويا مى خواسته زمان دقيق ظهور حضرت مهدى يا قيامت را بداند) به خدا قسم سوال شده (يعنى من ) در اين مساله از سوال كننده داناتر نيست ، ولى براى آن عاملاتى است كه يكى بعد از ديگرى مو به اجرا خواهد شد اگر مايلى به تو خبر دهم ؟ صعصعة عرض كرد: آرى مى خواهم ، حضرت فرمود:
اينها را حفظ كن ، علامت خروج دجال اين است : زمانى كه مردم نماز را از بين ببرند و امانت را ضايع گردانند، دروغ را حلال شمرند و ربا بخورند و رشوه بگيرند.
ساختمانهاى بلند بسازند، دين را به دنيا بفروشند، نادانان را رئيس كنند و با زنها مشورت نمايند، با اقوام و فاميل خود قطع رابطه نموده و به دنبال هوى و هوس روند...
قرآنها زينت شود و مساجد طلاكارى گردد و مناره ها طولانى و بلند شود، اشرار مورد احترام قرار گيرند و صف ها شلوغ شود و خواسته ها مختلف گردد و عهدها شكسته گردد و موعود نزديك شود، زنها با شوهرهايشان در تجارت و كسب براى حرص دنيا شريك شوند...
ساز و آواز وسائل غنا را استعمال كنند، و آخر اين امت اولش را لعن كند، زنها سوار زينها گردند، و زنان به مردان و مردان به زنان شبيه شوند...
لباسهاى ميش را بر دلهاى گرگها بپوشاند، قلبهاى آنها از مردار گنديده تر است و از گياه تلخ صبر تلخ ‌تر است ...(341) و در روايت ديگرى كه حضرت علائم آخر الزمان را بيان مى نمود فرمود: آشوبگرى كه در عراق خروج كند، حجاب از زنان و بكارت از دختران برود...(342)
سكته اثر اعمال نامشروع 
(( اذا كثر الزنا من بعدى كثر موت الفجاة .))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هنگامى كه بعد از من زنا زياد مى شود، مرگ هاى ناگهانى (سكته ) نيز زياد مى شود.(343)
(يعنى اين خاصيت عمل نامشروع است كه موجب مرگ هاى زودرس ‍ مى شود حتى براى ديگران ).
بهترين عبادت  
(( ما من عبادة افضل من عفة بطن و فرج .))
امام باقر عليه السلام فرمود: هيچ عبادتى از عفت شكم و شهوت جنسى برتر نيست .(344) يعنى اگر انسان بتواند بخاطر شكم كه همان تاءمين معاش ‍ است به حرام يا مكروه نيفتد و خود و روحيات و دين خود را ضايع نكند، شهوت جنسى خود را هم كنترل كند، بهترين عبادت را انجام داده است .
عقاب زناكار 
امام صادق عليه السلام فرمود: زنا كننده را شش صفت لازم آيد، سه تا در دنيا و سه تا در آخرت ، اما در دنيا، زنا فروغ صورت را مى برد و موجب تنگدستى شده و نابودى را نزديك مى كند و اما در آخرت موجب خشم خدا و مشكلى حساب و جاودانگى در جهنم خواهد بود.(345)
زنهاى آخر الزمان 
اصبغ ابن نباته از ياران اميرالمؤ منين عليه السلام است ، او از حضرت روايت كند كه فرمود: در آخر الزمان و هنگام نزديك شدن ساعت - موعود - كه بدترين زمانهاست ، زنهائى پيدا مى شوند كه لخت و عريانند، از دين خارج و در فتنه ها وارد مى گردند، به طرف شهوتها متمايل و به لذت جوئى هجوم مى آورند، حرامها را حلال مى شمرند، اينان در جهنم به عذاب دائم گرفتارند.(346)
و در حديث ديگرى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: قيامت بر پا نمى شود، تا اينكه حياء از بچه ها و زنها بيرون مى رود.(347)
حساسيت بانوان 
(( ان الله عزوجل جعل للمراة صبر عشرة رجال فاذا هاجت كانت له قوة شهوة عشرة رجال .))
امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند عزوجل براى زنها توان ده مران (در كنترل امور جنسى ) قرار داده است ، پس چون به هيجان آينده ده برابر مرد خواهد بود. (يعنى كسانى كه داراى همسر و يا دختر هستند بدانند كه زنها نسبت به مسائل شهوى حساس هستند و مسائلى كه ممكن است يك مرد را در خطر قرار دهد يك دهم آن براى هيجان زنها كافى است پس ‍ هوشيارانه عمل كنند و مراقب باشند كما اينكه اهميت ارضاء مسائل شهوى بانوان را به شوهرانشان و عدم تاءخير ازدواج دختران و مادران تذكر مى دهد).(348)
زن و جاده 
(( لا ينبعى للمراة ان تمشى فى وسط الطريق و لكن تمشى الى جانب الحائط.))
موسى ابن جعفر عليه السلام فرمود: زنها بهتر است كه از كنار جاده راه روند، و از وسط راه حركت نكنند.(349) (زيرا كمتر موجب اختلاط زن و مرد است و مى توان نتيجه گرفت كه اسلام با دو بخش كردن مجامع عمومى موافق است ).
زن و حمام بيرون 
(( من كان يومن بالله و اليوم الاخر فلا يدع حليلته تخرج الى الحمام .))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر كه به خدا و قيامت ايمان دارد اجازه ندهد همسرش به حمام بيرون رود.(350)
ميان راه رخ دهد بايد انسان را بيدار كند زيرا تمام كسانى كه به اين مكان مى آيند از عفت زبان و بدن برخودار نيستند).
بانوان خودنمائى نكنند 
(( لا ينبغى للمراة تجمر ثوبها اذا خرجت من بيتها ))
امام صادق عليه السلام فرمود: براى زن سزاوار نيست وقتى از خانه خارج مى شود لباسش را خوشبو كند.(351)
اين زن ملعون است  
(( اى امراة تطيبت و خرجت من بيتها فهى تلعن حتى ترجع الى بيتها متى ما رجعت ))
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: هر زنى كه خود را خوشبو كند و از خانه خارج شود از وقتى كه بيرون مى رود تا هر وقت كه برگردد مورد لعنت قرار مى گيرد. (زيرا به همين مقدار موجب جلب توجه و تهييج شهوت و فساد اجتماع مى شود).
ارزنده ترين زينت زن 
(( خير للنساء ان لا يرين الرجال و لا يراهن الرجال)) حضرت على عليه السلام گويد: ما نزد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بوديم حضرت فرمود: بگوئيد بهترين چيز براى زنها چيست ؟ ما نتوانستيم جواب بدهيم و متفرق شديم ، من نزد فاطمه عليهاالسلام آمدم . سخن پيامبر را براى ايشان نقل كردم و گفتم كه هيچكدام از ما جوابى نداشت كه بدهد.
حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: ولى من جواب را مى دانم ! بهترين چيز براى زنها اين است كه مردها را نبينند و مردها هم آنها را نبينند، حضرت على عليه السلام گويد: نزد پيامبر برگشتم و گفتم : يا رسول الله شما از ما پرسيديد چه چيز براى زنها بهتر است ؟ بهترين چيز براى زنها اين است كه مردها را نبينند و مردها هم آنها را نبينند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسيد: شما وقتى نزد من بودى ، نمى دانستى ، چه كسى به تو خبر داد؟ عرض كردم : فاطمه ، پيامبر اكرم با تعجب فرمود: فاطمه پاره تن من است .(352)
فرزندان موفق 
1 - توفيقات مقام معظم رهبرى در خدمت به والدين است  
از مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى نقل شده است كه ايشان در مورد رمز موفقيت خود (با تواضع حكيمانه ) مى فرمايند:
بنده اگر در زندگى خود در هر زمينه اى توفيقاتى داشته ام ، وقتى محاسبه مى كنم به نظرم مى رسد كه اين توفيقات بايد از يك كارنيكى كه من نسبت به يكى از والدينم انجام داده ام باشد.
سپس در ادامه : خاطره اى را نقل مى فرمايند كه به نظر ايشان رمز موفقيت ايشان مى تواند حساب شود، و مايه اختصار آن را نقل مى كنيم مى فرمايند:
پدرم در سنين پيرى - بيست و چند سال قبل از فوت - به بيمارى آب چشم كه موجب نابينائى مى شود مبتلا شد بنده در آن موقع در قم مشغول تحصيل و تدريس بودم ، از قم مكررا به مشهد مى آمدم و ايشان را به دكتر مى بردم ، و دوباره باز مى گشتم تا اينك در سال 1343 هجرى شمسى به ناچار براى معالجه ، ايشان را به تهران آوردم ، اطباء در ابتداء ما را ماءيوس ‍ كردند گرچه بعد از دو سه سال يك چشم ايشان معالجه شد و تا آخر عمر هم ميديد، اما آن زمان مطلقا نمى توانست با چشمهايش جائى را ببيند و بايد دستشات را مى گرفتيم .
و اين براى من يك غصه (بزرگ ) شده بودم ، زيرا اگر به قم مى آمدم ، ايشان مجبور بود در گوشه اى از خانه بنشيند و قادر به مطالعه و معاشرت و هيچ كارى نبود، و انس و الفتى هم كه با من داشت با ديگر برادران نداشت ، با من به دكتر مى رفت ولى همراه شدن با ديگران و رفتن به دكتر برايش آسان نبود، وقتى بنده نزد ايشان بودم برايشان كتاب مى خواندم و با هم بحث علمى مى كرديم و از اين رو با من ماءنوس بود، به هر حال احساس كردم اگر ايشان را در مشهد مقدس تنها رها كنم و به قم برگردم ، ايشان به يك موجود معطل و از كار افتاد تبديل مى شود كه براى خود ايشان بسيار سخت بود، براى من نيز خيلى ناگوار بود از طرفى دورى از قم نيز براى من غير قابل تحمل بود، زيرا كه من با قم انس داشتم و تصميم گرفته بودم كه تا آخر عمر در قم بمانم .
بر سر دو راهى گير كرده بودم ، اين مساءله در ايامى بود كه ما براى معالجه پدرم در تهران بوديم ، روزهاى سختى را در حال ترديد گذارندم .
عصر تابستانى بود كه سراغ يكى بزرگان و دوستانم در چهار راه حسن آباد تهران رفتم او اهل معنا و آدم با معرفتى بود، جريان ايشان تعريف كردم ، در ضمن گفتم : من دنيا و آخرت خودم را در قم مى بينم ، اگر اهل دنيا باشم دنياى من در قم است و اگر اهل آخرت هم باشم آخرت من در قم است ، خلاصه من بايد از دنيا و آخرت خودم بگذرم كه با پدرم به مشهد بروم و در آنجا بمانم !
آن بزرگوار تاءمل مختصرى كرد و فرمود: شما براى خدا از قم دست بكش و به مشهد برو، خداوند متعال مى تواند دنيا و آخرت تو را از قم به مشهد منتقل كند.
من در سخنان ايشان تاءملى كردم عجب حرفى است ! انسان مى تواند با خداوند معامله كند، با خودم گفتم براى خاطر خدا، پدرم را به مشهد مى برم و تردا همانجا مى مانم ، خداوند هم اگر اراده فرمود، مى تواند دنيا و آخرت مرا از شهر قم به مشهد مقدس بياورد، تصميم خود را گرفتم ، دلم باز شد و ناگهان از اين رو به آن رو شدم يعنى كاملا راحت شدم و با حالت بشاش و آسودگى خاطر به منزل آمدم .
والدين من كه چند روزى بود كه مرا ناراحت ميديدند، از بشاش بودن من تعجب كردند به آنها گفتم : من تصميم گرفتم با شما به مشهد بيايم و آنجا بمانم ، آنها اول باورشان نمى شد كه من از قم دست بكشم ، با آنها به مشهد قدس رفتم و آنجا ماندم و خداوند متعال بعد از آن ، توفيقات زيادى به ماداد و به هر حال به دنبال كار و وظيفه خود رفتم ، اگر بنده در زندگى خود توفيقى داشتم اعتقادم اين است كه ناشى از همان بر و نيكى است به پدر و مادرم انجام داده ام (353)

next page

fehrest page

back page