گنجينه اخلاق «جامع الدرر» (جلد دوم)

عارف سالك آيت الله حاج سيد حسين فاطمى (ره )

- ۵ -


مولف گويد: اين روسياه با اين دل سياه ، چگونه اميدوار باشد كه دل ليالى متبّر كه مانند ليالى قدر نفحات غيبى بر اين دل غير قابل و لايق موهبت شود؟ و ليكن ديده اميدم به كردم چاره ساز و خداوند بنده نواز باز است ، اميد از كرم نامتناهى اهل بيت عصمت و طهارت ، اينكه بر اين فرزند عاصى رو سياه سرتاپا خطا و گناه خود منت گذارند، و در اين ماه مبارك رمضان در ليالى قدر محروم ندارند و از نفحات غيبى ، بر دل سياه چون قير حقير، افاضه فرمايند و از ظلمات شرك رهايى بخشيده به نور توحيدش منور سازند. زيرا هر چه هستم از خود اين خانواده و فرزند ايشانم و با كمال معذرت به پيشگاه جد بزرگوارم عرضه مى دارم : يا على !
 

نگذاشت مرا دست تولاى تو مغلوب   مغلوب نگشت آنكه شد از حق به تو منسوب
اكنون به تو منسوبم اگر زشتم اگر خوب   از گلشن محبوبم اگر وردم اگر خار
بنويسد ار انگشت تو بر لوح جبينم   كاين است يك از خاك نشينان زمينم
نبود عجبى زانكه تو آنى و من اينم   تو آن همه دارايى و من اين همه نادار
و از جمله الهامات الهى به اين ناچيز اين است كه بيشتر آلودگى هاى مسلمانان به امراض گوناگون به علت عمل نكردن به دستورات طبيبات الهى است كه براى سلامتى ارواح و ابدان بندگان از جانب پروردگارشان آورده اند؛ ممكن است بعضى از طبيب هاى امروزه به جهت عدم عقيده و يا بعلت نقص علمشان مردم را منع كنند از عمل كردن به آن دستورات .
گرچه منشاء اوليه بروز و ظهور اين امراض گوناگون بى سابقه كه حقير در مدت هشتاد و چند سال ديده و مى بينم ، كثرت معصيت و غفلت و بُعد از خداوند است ؛ چنانكه از كلمات دُرربار حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام ) مستفاد مى شود كه فرمود: هر زمانى كه پديد آورند مردمان گناهانى را كه ياد نداشته اند، حق تعالى نيز پديد آورد براى آنها از بلاهايى كه آنها را بلا نمى شمردند.(107)
و نيز قريب به همين حديث را كلينى از امام هشتم نقل مى كند: مردم كه احداث كنند گناهان تازه اى را كه سابقا نبوده ، خداوند مبتلا مى كند ايشان را به امراضى كه سابق نبوده ، چنانچه مشاهده مى كنيد كه اكثر مردم مبتلا به اين امراض صعب العلاج و گرفتار و اسير در دست يك عده زنان مكشفه و طبيبانى مانند آنها، در مريضخانه ها مى باشند.
اللهم احفظنا من شرورهم و اخرجنا من الاستحقاق بحق محمد و آله صلوات الله عليهم .
خواص بعض اشياء
اينك اشاره مى كنيم به پاره اى از دستورات ائمه (عليهم السلام ) و ترياقى كه دافع جميع سمومات است :
خواص نمك
در «سفينة البحار» در خواص نمك و فضيلت افتتاح و اختتام به آن ، فرمود رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ): آقاى خورشهاى شما نمك است اصلاح نمى شود طعام الا به نمك .(108)
اءيضا عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : ان فى الملح شفاء من سبعين نوعا من اءنواع الاءوجاع .
يعنى : نمك شفاست براى هفتاد نوع از درد؛ثم قال (عليه السلام ): لو يعلم الناس ما فى الملح ما تداووا الا به ؛
يعنى : اگر مردم بدانند چه خواصى در نمك است مداوا نمى كنند مرضهاى خود را مگر به آن .(109)
فيه اءيضا (در لغت عرب ):عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : لدغت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) عقربت و هو يصلى بالناس ، فاءخذ النعل فضربها ثم قال : بعد ما انصرف : لعنك الله فما تدعين برا و لا فاجرا الا آذيتيه ! ثم دعا بملح جريش ، فدلك به موضع اللدغة ثم قال (صلى الله عليه و آله و سلم ): لو علم الناس ما فى الملح الجريش ما احتاجوا معه الى ترياق و لا غيره .
يعنى : عقربى در حال نماز پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) را گزيد نعليم برداشتند و او را كشتند و بعد از فراغ فرمود: خدا تو را لعنت كند كه وا نمى گذارى خوب و بدى را مگر اينكه اذيت مى كنى او را، پس نمك نيمكوب خواست و ماليد به محل نيش عقرب و فرمود: اگر مردم بدانند در نمك نيمكوب چه خواص است محتاج به ترياق نمى شوند.(110)
اءيضا در «سفينة البحار» دارد از «دعوات راوندى »:قال اميرالمومنين (عليه السلام ): ان النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) لسعته عقرب و هو قائم ، يصلى ، فقال (صلى الله عليه و آله و سلم ): لعن الله العقرب لو ترك اءحدا لترك هذا المصلى يعنى نفسه - ثم دعا بماء و قراء عليه الحمد و المعوذتين ثم جرح منه جرعا، ثم دعا بملح و دافه فى الماء و جعل يدل منه على ذلك الموضوع حتى سكن .(111)
يعنى : فرمود اميرالمومنين (عليه السلام ): رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) را عقربى گزيد در حالت نماز فرمود: خدا لعنت كند عقرب را اگر كسى را وا مى گذاشت هر آينه اين نماز گزار را بايد وا گذارد - كه خود وجود مقدسش باشد - پس آبى طلبيد و سوره حمد و دو قل اعوذ را بر آن خواند و چند جرعه از آن آشاميد نمك طلبيد و در آن ريخت و ماليد بر موضع نيش عقرب تا ساكت شد.
ايضا: براى معالجه عقرب گزيده گوش الاغ را بگذارند فورا خوب مى شود؛ تجربه شده .
اءيضا: عن ابى جعفر (عليه السلام ) قال : اءوحى الله تبارك و تعالى الى موسى بن عمران (عليه السلام ) مرقومك يفتتحوا بالملح و يختتموا به والا فلا يلوموا الا اءنفسهم ؛(112)
يعنى : وحى فرمود خداوند به موى بن عمران (عليه السلام ): امر كن قوم خود را كه غذا را به نمك ابتدا كنند و به نمك ختم كنند و اگر نكردند ملامت نكنند مگر خود را.
ايضا: فرمود اميرالمومنين (عليه السلام ): ابتدا كنيد به نمك در غذا خوردن اگر بدانند مردم چه خواصى در نمك است اختيار مى كنند بر ترياق مجرب .(113)
عن اءبى عبدالله (عليه السلام ): من ابتداء طعامه بالملح ذهب عنه سبعون داء لا يعلمه الا الله .(114)
و فى رواية اخرى : دفع اءورفع عنه اثنان و سبعون داء(115)

يعنى : فرمود امام صادق (عليه السلام ) كسى كه ابتدا كند طعام را به نمك از او برداشته مى شود هفتاد درد كه نمى داند آنها را جز خدا. و در روايت ديگر هفتاد و دو مرض ذكر شده .
فيه ايضا: قال النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ) لعلى (عليه السلام ): افتتح بالملح و اختتم به ، فانه من افتتح بالملح و ختم به عوفى من اثنين و سبعين نوعا من اءنواع البلاء، منها الجنون و الجذام و البرص ؛(116)
يعنى : فرمود رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) باميرالمومنين (عليه السلام ) ابتدا كن به نمك ، طعامت را و ختم نما به نمك و كسى كه ابتدا و ختم كند طعام را به آن عافيت مى يابد از هفتاد دو نوع بلا كه از جمله آنها هست جنون و جذام و برص . در روايت ديگر خدا به موسى بن عمران وحى فرمود مضمون فوق را باضافه درد حلق و درد دندان و درد شكم .(117)
و قال ابن الاءعسم :
 
ابذاء باءكل الملح قبل المائدة   واختم به فكم به من فائدة
فانه شفاء كل داء   يدفع سبعين من البلاء(118)
و فيه (در لغت نزه ): ابراهيم ابن ابى محمود مى گويد: فرمود به ما ابوالحسن الرضا (عليه السلام ): كدام يك از خورشها كافى تر است ؟ يكى گفت : گوشت ، ديگرى گفت : زيتون ، بعضى ديگر گفتند: روغن ، پس آن حضرت فرمود: نه چنين است ؛ بلكه نمك است . فرمود: ما بيرون رفتيم به بستان و نزهتگاه ، غلامان فراموش كرده بودند نمك بياورند از هيچ چيز كه برده بوديم نفع نبرديم ، يعنى بر ما گوارا نشد به علت نبودن نمك .(119)
خواص سركه
در خواص سركه در «سفينة البحار» در خواص سركه فرمود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):نعم الادام الخل لايقفر بيت فيه خل .(120)
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: خوب خورشى است سركه ، خالى نيست از خورش خانه اى كه در آن سركه باشد. قريب به همين فرموده جناب صادق (عليه السلام ) است سركه عقل را زياد مى كند، سركه قلب را نورانى مى كند، هر كس طالب زيادى عقل و نورانيت قلب است ، به سركه رجوع كند.
و ايضا جناب صادق (عليه السلام ) فرمودند: سركه كه از شراب حاصل شد، لثه دهان را محكم مى نمايد، كرم هاى شكم را مى كشد، عقل را زياد مى كند، و رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: خدا و رسول طلب رحمت مى كنند به سفره و مائده كه در آن سركه و نمك باشد.
عن اءبى الحسن الاءول (عليه السلام ) قال : ملك ينادى فى السماء. «اللهم بارك فى الخلالين و المتخللين فقلت جعلت فداك ما الخلالون و المتخلون ؟ قال : الذين فى بيوتهم الخل والذين يتخللون فان الخلال نزل به جبرئيل مع اليمين و الشهادة من السماء.(121)
فرمود: ملكى در آسمان ندا مى كند: خدايا خلالين و متخللين را بركت عطا فرما! عرض كردم . فداى تو شوم كيانند خلالين و متخللين ؟ فرمود: آنها كه در خانه هايشان سركه باشد و آنها كه خلال كنند، يعنى بن دندانهايشان را پاك كنند. جبرئيل نازل كرد از آسمان خلال كردن را با دست راست و انگشت شهادت .
فيه اءيضا عن «دعوات الراوندى » قال الصادق (عليه السلام ): الخل و الزيت من طعام المرسلين و قال : نعم الادام الخل يكسر المرة و يحيى القلب و يشد اللثة و يقتل دواب البطن .(122)
فرمود: سركه و زيتون از طعام انبيا است ، خوب نان خورشى است ، سركه مى شكند زرداب را و زنده مى كند قلب را و لثه دندان را محكم مى كند و كرمهاى شكم را مى كشد. فرمودند:الاصطباغ بالخل يذهب بشهوة الزنا؛يعنى كسى كه نان خورش خود را سركه قرار دهد شهوت زنا را مى كشد»، خوب خورشى است سركه اللهم بارك فى الخل فانه ادام الاءنبياء؛(123)يعنى خدايا بركت ده سركه را كه خورش انبياست .
اشعار ابن اعسم در مدح سركه
 
نعم الادام الخل ما فيه ضرر   و كل بيت فيه خل ما افتقر
يزيد فى العقل و دود البطن   يهلكه محدد للذهن
و ينبت اللحم لشراب اللبن   كذا يشد العضد الذى وهن (124)
عن انس عن النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ): من اءكل الخل قام على راءسه ملك يستغفر له حتى فرغ ؛(125)
يعنى رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: كسى كه سركه مى خورد ملكى بالاى سر او مى ايستد و براى او طلب مغفرت مى كند تا فارغ شود.
و قال اميرالمومنين (عليه السلام ): كلوا خل الخمر فانه يقتل الديدان فى البطن ،(126)حضرت امير (عليه السلام ) فرمود: بخوريد سركه را كه از شراب درست مى شود كه كرمهاى شكم را مى كشد.
فايده حجامت
و از جمله داروهايى كه اهل بيت عصمت و طهارت (عليهم السلام ) دستور فرموده اند كه امروزه اكثر اطباء از عمل كردن به آن مردم را منع مى كنند، حجامت است و شايد تركش موجب بروز اكثر امراض باشد، از قبيل سكته و فشار خون و حصبه و مرض قلب و غير ذلك كه در زمانهاى قبل نبوده ، و يا خيلى كم اتفاق مى افتاده .
اين ناچيز به واسطه عدم اعتنا و بى رغبتى مردم به آن از نوشتن اخبار وارده در خصوص فوائد آن خود دارى مى كردم ليكن از باب خيرخواهى و طلب اجر از خداوند جل شاءنه و الهامات غيبى ؛ به طور اختصار بعضى از اخبار وارده آن را مى نگارم شايد بعضى از مومنين به عنوان تجربه عمل نمايند، و باعث تشويق ديگران گردند.
فى «سفينة البحار» «طب النبى (صلى الله عليه و آله و سلم ») قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): فى ليلة الاسرى لمااسرى بى الى السماء مامررت بملاء من الملائكة الا قالوا: يا محمد! مرامتك بالحجامة و خير ماتداويتم به الحجامة و الشونيز و القسط. اءقول : قال الفيروز آبادى : القسط - بالضم - عود الهندى و العربى ، مدر نافع للكبد جدا و للمغض (127) و الدود و حمى الربع شربا، و للزكام و النزلات و الوباء بخورا و للبهق ، و الكلف طلاء؛(128)
ترجمه : فرمود: شبى كه مرا به معراج بردند مرور نكردم به هيچ گروهى از ملائكه مگر اينكه گفتند: يا محمد، امر كن امت خود را به حجامت و بهتر چيزى كه به او مداوا مى كنند حجامت و خوردن سياه تخمه و عود است ؛ فيروز آبادى نقل مى كند از اطباء كه عود ادرار را زياد مى كند و براى كبد نافع است جدا و همچنين براى درد روده و كرم و تب ربع نوشيدن آن نافع است و براى نزله و زكام و وباء بخور دادن به آنها و از براى لك و پيس پوست بدن ماليدن روى آن مفيد است .
فيه اءيضا عن اءبى عبدالله (عليه السلام ): اقراء آية الكرسى و احتجم اءى يوم شئت و تصدق و اخرج اءى يوم شئت .(129)
ترجمه : فرمود: آية الكرسى بخوان و حجامت كن هر روز كه بخواهى و تصدق بده و بيرون برو هر روز كه مى خواهى .
عن اسحاق بن الكاظم عن امه ام احمد قالت : قال سيدى : من نظر الى اءول محجمة من دمه اءمن الواهنة الى الحجامة الاخرى ، فساءلت سيدى : ما الواهنة ؟ فقال (عليه السلام ) وجع العنق .(130)
ترجمه : از اسحاق فرزند امام كاظم (عليه السلام ) از مادرش ام احمد كه گفت : سيد من يعنى امام كاظم (عليه السلام ) فرمود: كسى كه نظر كند به اول شاخ حجامت از خون خود از واهنه ايمن است . تا حجامت ديگر. عرض ‍ كردم : واهنه چيست ؟ فرمود: درد گردن . و به همين مضمون از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده با تفاوت اينكه حضرت باقر فرمودند: ايمن است از درد چشم تا حجامت ديگر.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: مبادا حجامت كنى در وقتى كه چيزى نخورده باشى و داخل مشو حمام را در حالى كه شكم پر از غذا باشد، و حجامت كن وقتى كه غذا خورده باشى كه آسان تر است براى بيرون آمدن خون و براى قوت بدن .
عن الرضا (عليه السلام ) عن آبائه (عليهم السلام ) قال : قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): ان يكن فى شى ء شفاء ففى شرطة الحجام اءو فى شربة العسل .(131)
پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اگر در چيزى شفا باشد در شاخ حجامت يا در شربت عسل است .
عن اءبى عبدالله (صلى الله عليه و آله و سلم ) قال : نزل جبرئيل بالسواك و اخلال و الحجامة .
فرمود امام صادق : جبرئيل نازل شد به مسواك كردن و خلال و حجامت نمودن .
عن الصادق (عليه السلام ) عن آبائه (عليهم السلام ) قال : قال اميرالمومنين (عليه السلام ): ان الحجامة تصحح البدن و تشد العقل ؛(132)
فرمود اميرالمومنين (عليه السلام ): حجامت سبب صحت و سلامتى بدن و قوت گرفتن عقل است . مولف گويد: كسانى كه طالب صحت بدن و شدت عقلند، بايد بروند، در خانه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) و آل محمد - صلوات الله عليهم - كه اطباء الهى هستند و از هوى سخن نمى گويند كه :و ما ينطق عن الهوى ان هو الا وحى يوحى (133)نه مثل بعضى اطبا كه كارشان تجربه و آزمايش است در دادن دوا به مريض ، چه بسا افرادى به جهت عدم تشخيص مرض تلف مى شوند در نتيجه تجربه جناب دكتر، ولى نزد او اهميتى ندارد.
روايت از طرق شيعه و سنى در فضيلت حجامت كردن سر و منافع آن به ما رسيده كه اگر عمل شود، شايد احتياجى به برداشتن كاسه سر نباشد.
و قال بعض الاءطباء: الحجامة فى وسط الراءس نافعة جدا؛
بعضى از اطباء گفته اند: حجامت در وسط سر نافع است جدا.
و روى عن الصادق (عليه السلام ): احتجم رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) فى راءسه و بين كتفيه و قفاه (134)
از حضرت صادق (عليه السلام ) روايت شده كه رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) حجامت كردند وسط سر مبارك و كتف و قفاى خود را.
عن اءبى عبدالله (صلى الله عليه و آله و سلم ): الدواء اءربعة : الحجامة و السعوط و الحقنة و القى ء.(135)
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: دواء چهار چيز است : حجامت ، دوا در بينى ريختن و اماله كردن و قى كردن .
معالجه درد دندان
در كتاب «اءنيس الاءدباء» براى تسكين درد و ورم بن دندان كه آب كشيده باشد بادام تلخ ، نخود، باقلاى خام بكوبند با سريش مخلوط كنند و با پنبه نازكى روى آن بگذارند، زود سر باز مى كند.
رفع يبوست
حَبّ مليّن كه مجرب و بى ضرر است : مرمّكى دو مثقال ؛ زعفران يك مثقال ؛ صبر زرد چهار مثقال اين اجزاء را بكوبند و با آب خمير كنند و به اندازه نخود كوچك حَبّ نمايند در شب پس از غذا به فاصله كمى پنج يا شش ‍ عدد ميل كنند.
به جهت درد گلو كه آثار زخم داشته باشد و اذيت نمايد
خطمى را مانند چاى دم كنند و با او غرغره كنند، و هم چنين نشاسته را با آب مخلوط نموده غرغره نمايند.(136)
معالجه لقوه
«سفينة البحار»: تعليم نمودند حضرت رضا (عليه السلام ) در خواب يا بيدارى به مردى كه فاسد شده بود زبان و دهان او از برف فرمود: كمون (زيره ) و سعتر (اوشن ) و نمك را بكوبند و دو دفعه يا سه دفعه در دهان بگيرد. آن مرد به اين دستور عمل نمود عافيت يافت .(137)
چند روايت
قال على (عليه السلام ): المعدة بيت كل داء و الحمية راءس كل دواء و اءعط كل بدن ما عودته ؛(138)
ترجمه : معده ، خانه همه دردهاست و پرهيز، دواى همه دردهاست ، بده به بدن آنچه به او عادت دارد.
و در حديث است :اجتنب الدواء ما احتمل بدنك الداء فان كل دواء يورث داءا آخر(139)
يعنى : دورى كن از دواء مادامى كه بدنت تحمل درد را دارد؛ پس به درستى كه هر دوائى خوردنش ايجاد درد و مرض ديگرى مى كند.
و گويا از كلمات ارسطو باشد كه مى گويد: مريض را حتى الامكان به غذا معالجه كنيد نه به دواء.
و ايضا فرموده اند:ادفعوا معالجة الاءطباء ما اندفع عنكم فانه بمنزلة البناء قليله يجر الى كثيره ؛(140)
يعنى : از مراجعه به طبيب خوددارى كنيد مادامى كه مى توانيد درد را برطرف كنيد؛ چون رجوع به طبيب مانند رجوع به بناء است كه بنائى كم منجرّ به بنائى زياد مى شود.
و فى الحديث : لا تاءكلوا كثيرا فتشربوا كثيرا فترقدوا كثيرا فتخسروا كثيرا
يعنى : زياد نخوريد كه در نتيجه زياد آب مى خوريد، پس زياد مى خوابيد و زيان و ضرر بسيار مى بينيد.
قال بعض الحكماء: لا تتزوج الا شابة من النساء و لا تاءكل من اللحم الافتيا، و لا تاءكله حتى تنعم طبخه ، و لا تشرب دواء الا من علة و لا تاءكل من الفاكهة الا نضيجها، و لا تاءكل من الطعام الا ما اجحدت مضغة و كل ما احببت من الطعام و اشرب عليه ، فاذا شربت فلا تاءكل و لا تحبس الغائط و لا البول و اذا اءكلت بالنهار فنم و اذا اءكلت بالليل فامش قبل اءن تنام ولو ماءة خطوة .
يعنى : گفته است بعضى از حكماء: تزويج مكن مگر زن جوان ، گوشت مخور مگر گوشت جوان ، گوشت مخور مگر خوب طبخ شده باشد. يعنى نيم پخته نباشد، دواء مخور مگر براى علت و مرض ، ميوه مخور مگر رسيده آن را، تا طعام را خوب نجوى فرو مبر، بخور از غذا هر چه اشتها دارى ، و روى آن آب بخور، وقتى آب خوردى روى آن غذا مخور، بول و غائط را حبس مكن ، وقتى روز غذا خوردى بخواب روى آن ، وقتى شب غذا خوردى قبل از خوابيدن صد قدم اقلا راه برو.
دعا و صدقه
و فى : «الفصول المهمة » عن اءبى عبدالله (صلى الله عليه و آله و سلم ) قال : ما وجدنا مثل الماء البارد و الدعاء؛(141)
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: نيافتيم براى معالجه مانند آب سرد و دعا.
اءيضا فى عن موسى بن جعفر (عليه السلام ): ان رجلا شكى اليه اننى فى عشرة نفر من العيال كلهم مريض ، فقال له موسى (عليه السلام ): دواووهم بالصدقة فليس شى ء اءسرع اجابة من الصدقة و لا اءجدى منفعة للمريض عن الصدقة ؛(142)
يعنى : مردى شكايت كرد خدمت موسى بن جعفر (عليه السلام ) كه من در ميان ده نفر عائله هستم كه همه آنها مريضند، حضرت فرمود: مداوا كن آنها را به صدقه ، نيست چيزى از جهت سرعت اجابت مانند صدقه و نيافتم براى مريض پر فائده تر از صدقه .
فائدة مجربة
در كتاب «انيس الادباء» دارد: براى دفع احتلام هر كس در وقت خواب با انگشت خود روى سينه اش نقش كند كلمه «يا على » را، محتلم نخواهد شد.(143)
ريش و شارب
در خصوص ريش و شارب ، «سفينة البحار» آمده :قال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) حفوا الشوارب و اءعفوا اللحى و لا تتشبهوا بالمجوس ، ان المجوس جزو الحاهم و وفروا شواربهم و انا نحن نجز الشوارب و نعفى اللحى و هى الفطرة ؛(144)
يعنى : فرمود رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ): بگيريد شاربها را و بگذاريد ريش را و خود را شبيه به مجوس نكنيد؛ مجوس ريش خود را قطع مى كردند، و شاربها را مى گذاشتند و ما شارب را مى زنيم و ريش را مى گذاريم به فطرت اسلام .
و نيز فرمود:الشعر الحسن من كسود الله فاءكرموه ؛
يعنى : موى نيكو پوشش خداست اكرام كنيد آن را.
در «توحيد مفضل » از حضرت صادق (عليه السلام ):قال الصادق (عليه السلام ): طلوع الشعر فى الوجه عز الرجل الذى يخرج به من حدالصبى و شبه النساء.
و قال اءيضا اللحية زينة الرجل ؛(145)

يعنى : بيرون آمدن مو در صورت ، عزت مرد است به روئيدن مو در صورت ، شخص از بچگى و شباهت به زنان خارج مى شود، و ريش ، زينت مرد است .
مولف گويد: اى دوستان و عزيزان من ! تامل كنيد در اين دو حديث شريف كه از زبان معصوم (عليه السلام ) بيرون آمده مى فرمايد: ريش ، زينت مرد است و عزت او، اين دو موهبت را از خود دور مى نمائيد به پيروى نمودن از مردمان جلف و دور از ديانت همه رفقاء و بستگان از تو جدا خواهند شد، كارى مكن كه فريادت بلند شود و بگوئى يا ويلتى ليتنى لم اتخذ فلانا خليلا؛(146)
يعنى : اى كاش فلان كس را دوست نمى گرفتم . احترام آنها مرا فريب داد، و به خاك سياه نشانيد؛ اى كاش پيروى رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) را مى كردم كه فرمود عزت مرد به ريش است با دست خود، خود را خوار نمودم ، زينت خود را از خود گرفتم ، خدا مرا عزيز نموده و مرا زينت داده بود به محاسن ؛ امتياز من و زن را به ريش قرار داده بود، افسوس و صد افسوس كه سالها زن بوده ام اين هم زن مردم فتاءمل .
ماءمورين كسرا در خدمت رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )
اءيضا فى «سفينة البحار» قال الكازرونى فى حوادث السنة السادسة ، بعد اءن ذكر كتابة رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) الى الملوك و اءنه كتب كسرى الى عامل اليمن (بازان ) اءن يبعثه اليه و اءنه بعث كاتبه «بانويه » و رجلا آخر يقال له : «خسرخسك » اليه (صلى الله عليه و آله و سلم ) و كاناقد دخلا على رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ) و قد حلقا لحاهما؛ و اءعفيا شواربهما؛ فكره النظر اليهما و قال (صلى الله عليه و آله و سلم ): و يلكما! من اءمر كما بهذا!؟ قالا: اءمرنا بهذاربنا؛ يعنيان «كسرى »، فقال رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم ): لكن ربى اءمرنى با، عفاء لحيتى و قص شاربى ؛(147)
يعنى : در «سفينة البحار» كازرونى گفته است در حوادث سال ششم هجرت بعد از اينكه ذكر كرده نامه هاى رسول خدا را به ملوك و اين كه كسرى نوشت به عامل خود بازان در يمين ، اين كه پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) را بفرستد نزد «كسرى » پس عامل يمن كاتب خود را كه اسم او بازان بود با مردى ديگرى كه او را «خرخسك » مى ناميدند فرستاد به سوى پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم )، هنگامى كه وارد شدند بر حضرت ريشهاى آنها تراشيده و سبيل هاى آنها بلند بود، پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) كراهت داشت از نظر كردن به آنها؛ فرمود: واى بر شما! كى شما را امر كرده به اين عمل ؟! گفتند: خداوند ما يعنى كسرى ، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: اما خداى من امر كرده به گذاشتن ريش و زدن شارب .
مولف گويد: اى برادران ! همه آرزو داريم در وقت مردن ، چشممان روشن شود، به جمال محمدى (صلى الله عليه و آله و سلم )، اگر در آن وقت از نظر كردن به صورت ما كراهت داشته باشند و چه مى شود حال ما؟! اگر روز از ما بگرداند پس ريش را بگذاريد و سبيل را بگيريد، تا در زمره پيروان آن بزرگوار باشيد.