روزى حضرت سليمان بن داود (ع ) همراه اطرافيان ، با شكوه و سلام و صلوات عبور مى
كرد، در حالى كه پرندگان بر او سايه افكنده بودند و جن و انس در دو طرف او صف كشيده
بودند.
در اين حال كه عبور مى كرد به عابدى از عابدهاى بن اسرائيل رسيد، عابد به او عرض
كرد: ((سوگند به خدا، خداوند، حكومت بسيار وسيع و بزرگى
به تو عنايت فرموده است )).
سليمان (ع ) در پاسخ او فرمود: ((يك تسبيح در نامه عمل
مؤمن بهتر است از آنچه كه به پسر داود (سليمان ) داده شده است ، چرا كه تمام اين
مال و منال مى روند و نابود مى شوند ولى آن يكبار ((تسبيح
)) باقى مى ماند براستى بايد گفت : ((به به
، عجب پاسخ بجائى حضرت سليمان داد، و براستى به به ، به قول حافظ:
پيش صاحب نظران ملك سليمان باد است
|
بلكه آنست سليمان كه زملك آزاد است
|
آنكه گويند كه بر آب نهاده است جهان
|
مشنو اى خواجه كه بنياد جهان بر باد است
|
ملك بغداد زمرگ خلفا مى گريد
|
ورنه اين شط روان چيست كه در بغداد است
|
|