داستانهاى شگفت انگيز از صدقه و فوايد آن

معصومه بيگم آزرمى

- ۲ -


5- لا يساءلون الناس الحافا: منظور اين است كه آن ها هرگز بسان فقراى عادى از مردم چيزى نمى خواهند، يعنى اصولا سؤ ال نمى كنند، چه رسد به اين كه اصرار در سؤال داشته باشند، و به عبارت ديگر معمول نيازمندان عادى اصرار در سؤ ال است اما آن ها يك نيازمند عادى نيستند.
بنابراين اگر قرآن مى گويد آن ها با اصرار سؤال نمى كنند، معنى آن اين نيست كه بدون اصرار سؤ ال مى كنند، بلكه معنيش اين است كه فقير عادى نيستند تا سؤال كنند، بنابراين جمله مزبور با آغاز آيه مى گويد آن ها از سيما شناخته مى شوند نه از سؤال ، هيچ گونه منافاتى ندارد.
احتمال ديگرى در آيه نيز هست و آن اين كه در صورتى كه اضطرار شديد آن ها را مجبور به اظهار حال خود كند هرگز اصرار در سؤ ال ندارند، بلكه نياز خود را به شكل محترمانه اى به اطلاع برادران مسلمان خود مى رسانند.
6- و ما تنفقوا من خير فان الله به عليم : اين جمله براى تشويق انفاق كنندگان است ، خصوصا انفاق به افرادى كه داراى عزت نفس و طبع بلند هستند، زيرا هنگامى كه توجه داشته باشند كه آنچه در را خدا انفاق مى كنند ولو بطور مخفى باشد خداوند بر آن آگاه است ، و آن ها را از ثمرات عملشان بهره مند مى سازد، بيشتر علاقه به اين خدمت بزرگ پيدا مى كنند.(32)
شرط پنجم : آن كه بهتر است كه صدقه و انفاق مخفى باشد.
خداوند متعال فرموده : ((و ان تخفوها و تؤ توها الفقراء فهو خير لكم ؛ هرگاه آن ها را مخفى ساخته و به نيازمندان بدهيد براى شما بهتر است .))(33)
در اين آيه شريفه درباره هر دو طرف صدقه ؛ يعنى صدقه نهان و آشكار و صدقه سرى و مخفيانه سخن به ميان آمده است ، فرموده : اگر صدقه هاى خود را آشكارا ادا نمائيد، از جهت اين كه ديگران به اين گونه كارها ميل و رغبت پيدا كنند بهتر است و هم چنين اگر آن را مخفى داريد يعنى مخفيانه به مستحقين بدهيد بهتر است چون اين عمل شما از آفت بيمارى خطرناك ((ريا)) مصون ميماند، و آن انسان فقير هم از ذلت گرفتن صدقه محفوظ مى ماند.
البته شايد در اينجا مطلبى مطرح شود و آن اين كه صدقه آشكار و نهان اختصاص به صدقات واجبه مانند خمس و زكات داشته باشد و صدقه مخفيانه اختصاص به صدقات مندوبه و مستحبه .
همان گونه كه امام عليه السلام فرموده است : هر آن چه را كه خداوند بر شما واجب كرده است به صورت آشكار ادا نمودن برتر است از اين كه مخفى ادا شود. و هر آن چه را كه مستحب باشد پنهانى ادا كردنش افضل و برتر است از آشكار نمودن آن . و اگر كسى زكات مالش را بر دوشش حمل كند و سپس ‍ آن را آشكارا(در بين نيازمندان ) تقسيم كند براى او نيكوتر است .))
انفاق و صدقه پنهانى در سخنان معصومين
1- از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: ((يا عمار! اءلصدقة و الله فى السر اءفضل من الصدقه فى العلانية ؛ اى عمار! به خدا قسم صدقه پنهانى برتر از صدقه علنى و آشكار است .))(34)
2- از امير مؤ منان على عليه السلام نقل شده است كه فرمود: ((... صدقة السر فانها تذهب الخطيئة و تطفى ء غضب الرب ؛ صدقه پنهانى گناه را مى برد و غضب خداوند را خاموش مى كند.))(35)
3- از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: ((صدقة العلانية تدفع سبعين نوعا من البلاء و صدقة السر تطفى ء غضب الرب ؛ صدقه آشكار و علنى هفتاد نوع از بلا را دفع مى كند و صدقه پنهانى غضب خداوند را خاموش مى كند)).(36)
4- از پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: ((اءلصدقة تطفى ء الخطئة كما تطفى ء الماء النار و تدفع سبعين بابا من البلاء؛ صدقه گناه را خاموش مى كند همان طورى كه آب آتش را خاموش مى كند، و هفتاد نوع بلا را از انسان دفع مى كند)).
سؤ ال : در اين جا مطرح مى شود كه چرا زكات و صدقات واجبه اظهارش ‍ بهتر است ؟
جواب : بايد گفت : شايد به خاطر دو چيز باشد:
1- براى اين كه متهم نشود يعنى مردم نگويند اين فرد زكات نداده و فاسق است .
2- يا اين كه ديگران ببينند و در اين عمل از او پيروى كنند همان گونه كه نمازهاى مستحبى و نوافل را بهتر است مخفيانه و دور از چشم ديگران به جاى آورد تا از ريا دورتر باشد ولى نمازهاى واجب را بهتر آن است كه در مسجد و جماعت به جاى آورد.
خاندان پيامبر (ص ) و دستگيرى از فقراء
سيره و روش آنان به گونه اى بود كه حتى صدقات را از خود فقرا و نيازمندان هم مخفى مى داشتند، مخصوصا در حالات بعضى از آنان وارد شده است كه شب ها انبانى را به دوش مى گرفتند و صدقات را به خانه هاى فقرا و مساكين مى بردند و مخفيانه انفاق مى كردند، كه اثر آن بعد از وفات بر پشت مباركشان بود.
شرط ششم : اين كه صدقه و انفاق همراه با آزار و منت نباشد.
خداوند متعال مى فرمايد: ((يا اءيها الذين امنوا لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذى كالذى ينفق ماله رئاله الناس ...؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد! بخشش هاى خود را با منت و آزار باطل نسازيد! همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم ، انفاق مى كند؛ و به خدا و روز رستاخيز، ايمان نمى آورد؛ (كار او) همچون قطعه سنگى است كه بر آن ، (قشر نازكى از) خاك باشد؛ (و بذرهايى در آن افشانده شود)؛ و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاك ها و بذرها را بشويد)، و آن را صاف (و خالى از خاك و بذر) رها كند. آن ها از كارى كه انجام داده اند، چيزى به دست نمى آورند؛ و خداوند، جمعيت كافران را هدايت نمى كند.))(37)
در اين آيه اشاره به اين حقيقت شده كه افراد با ايمان نبايد انفاق هاى خود را در راه خدا بر اثر منت گذاردن و آزار رسانيدن ، باطل و بى اثر سازند، سپس ‍ دو مثال جالب براى انفاقهايى كه آميخته با منت و آزار و رياكارى و خودنمائى است ، و انفاقهايى كه آميخته با منت و آزار و رياكارى و خودنمائى است ، و انفاقهايى كه از ريشه اخلاص و عواطف انسانى سرچشمه گرفته ، بيان شده است :
مثال اول
قطعه سنگ محكمى را در نظر بگيريد كه قشر نازكى از خاك روى آن را پوشانده باشد، بذرهاى مستعدى در اين خاك افشانده شوند و در معرض ‍ هواى آزاد و تابش آفتاب قرار گيرند و سپس باران ، كارى جز اين نمى كند كه آن قشر نازك خاك را همراه بذرها مى شويد و پراكنده مى سازد، و سنگ سخت غير قابل نفوذ كه هيچ گياهى در آن نمى رويد با قيافه خشونت بار خود آشكار مى گردد! اين به خاطر آن نيست كه تابش آفتاب و هواى آزاد و نزول باران مزبور، اثر بدى داشته است بلكه به خاطر آن است كه محل بذرها محل نامناسبى بوده ، ظاهرى آراسته ، و درونى خشن و غيرقابل نفوذ داشته است ، و تنها قشر نازكى از خاك روى آن را گرفته بوده ، در حالى كه پرورش گياه و درخت نياز به آن دارد كه علاوه بر روى زمين ، اعماق آن هم آماده براى پذيرش ريشه ها و تغذيه آن باشد.
قرآن اعمال رياكارانه و انفاق هاى آميخته با منت و آزار را كه از دل هاى قساوتمند سرچشمه مى گيرد تشبيه به آن قشر خاك مى كند كه روى سنگ سختى را پوشانده است ، و هيچ گونه بهره اى از آن نمى توان برد بلكه زحمات باغبان و برزگر را بر باد مى دهد.
يك مثال جالب ديگر
باغ سر سبز و خرمى را در نظر بگيريد كه در زمين مرتفع و حاصلخيزى در برابر نسيم آزاد و آفتاب فراوان قرار گرفته باشد و باران هاى درشت و نافع در آن ببارد، و هنگامى كه باران نمى بارد در پرتو ريزش شبنم و باران هاى ريز، طراوت و لطافت و خرمى باغ ديگر ميوه مى دهد، زيرا گذشته از اين كه زمين حاصلخيز است به طورى كه حتى شبنم و باران هاى ريز براى به ثمر رسيدن ميوه هاى آن كافى است تا چه رسد به باران هاى درشت ، چون در بلندى قرار گرفته از هواى آزاد و نور كافى خورشيد بهره فراوانى مى گيرد و علاوه بر منظره زيبايى كه از دور چشم هر بيننده اى را به خود جلب مى كند از خطر سيلاب محفوظ است .
كسانى كه اموال خود را براى خوشنودى خدا و استوار شدن ايمان و يقين در قلب و جان خويش انفاق مى كنند، همانند اين باغ هستند كه محصولى پر بركت و مفيد و پر ارزش خواهد شد.(38)
اخبار و روايات در مذمت منت و ايذاء در انفاق و صدقه
1- در كتاب وقايع الايام از رسول خدا صلى الله عليه و آله منقول است كه فرمود: ((اءلمنان بما يعطى لا يكلمه الله و لا ينظر اليه و لا يزكيه ؛ كسى كه چيزى بدهد و منت گذارد، خداوند تعالى با او سخن نگويد و به او نظر نكرده و او را تزكيه نكند)).
2- عبدالرحمن سلمى روايت كرده است كه حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: ((چون سائل (فقير) سؤ ال (طلب ) كند، او را رد نكنيد، تا از آن فارغ شود، و اگر خواستى او را جواب كنى ، جوابت با وقار و نرمى باشد، يا در حد اين كه چيز اندكى به او بذل نمائى ، چون با اين عمل ، زمانى بر شما مى رسد كه سائلى سراغ شما آيد(كه از انس باشد نه از جن ) و نگاه مى كنند و شما را در نعمتى مى بينند كه خداى با شما كرده است .
3- راوى گويد كه روزى حضرت على عليه السلام و خضر عليه السلام به هم رسيدند اميرالمؤ منين عليه السلام خطاب به خضر عليه السلام عرض ‍ كرد: خواستم سخنى حكمت آميز از تو ياد گيرم .
خضر عليه السلام گفت : ((ما اءحسن عطف الاغنياء على الفقراة رغبة فى ثواب الله ؛ چقدر زيباست مهربانى و شفقت ثروتمندان بر فقرا و بيچارگان به اميد ثواب خداوند.))
در جواب اميرمؤ منان عليه السلام فرمود: دانى از آن زيباتر و بهتر چيست ؟
خضر عليه السلام گفت : بگو
حضرت على عليه السلام فرمود: ((و اءحسن من ذلك تيه الفقراء على الاغنياء ثقة بالله ؛ بهتر و زيباتر از اين ، تكبر بيچارگان و درماندگان بر توانگران است از روى اعتمادى كه به خداوند متعال دارند.))
خضر عليه السلام گفت : اين جمله را بايد با قلم زرين بنويسند.(39)
4- حضرت رسول صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند با سه دسته سخن نمى گويد: ((اءلمنان الذى لا يعطى شيئا الا بمنة ... ؛ كسى كه بخشش ‍ نمى كند مگر همراه منت گذاشتن ...))(40)
5- امام صادق عليه السلام فرمود: ((من اءنفق ماله ابتغاء مرضات الله ثم امتن على من تصدق عليه كان كمن قال الله تعالى : اءيود اءحدكم اءن تكون له جنة من نخيل و اءعناب تجرى من تحتهاالانهار و له فيها من كل الثمرات فاصابه الكبر و له ذرية ضعفاء فاءصابه اعصار فيه نار فاحترقت ؛ كسى كه مالش را براى جلب رضاى خدا انفاق كند سپس بر كسى كه صدقه را اخذ كرده است منت گذارد مانند كسى است كه خداى بزرگ در اين آيه فرموده است : آيا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما انگور داشته باشد كه از زير درختان آن ، نهرها بگذرد، و براى او در آن (باغ )، از هرگونه ميوه هاى وجود داشته باشد، در حالى كه به سن پيرى رسيده و فرزندانى (كوچك و ضعيف ) دارد، (در اين هنگام )، گردبادى (كوبنده )، كه در آن آتش (سوزانى است )، به آن برخورد كند و شعله ور گردد و بسوزد؟! (هيمن طور است حال كسانى كه انفاق هاى خود را براى شما آشكار مى سازد؛ شايد بينديشيد (و با انديشه ، راه حق را بيابيد)!))(41)
6- رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ((من اسدى الى مؤ من معروفا ثم آذاه بالكلام اءو من عليه فقد اءبطل الله صدقته ))؛(42) هركه چيزى به مومنى ببخشد سپس او را با سخن بيازارد و يا بر او منت گذارد خداى تعالى صدقه اش را باطل كند.
7- رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من اصطنع الى اءخيه معروفا فامتن به اءحبط الله عمله و ثبت وزره ، و لم يشكر له سعيه ؛(43) هركه به برادر مؤ من خويش چيزى ببخشد و او را ممنون خود گرداند خدا عملش ‍ را باطل و وبال و گناهش را ثابت كند و سعيش را مشكور نخواهد ساخت .
8- پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ان الله تبارك و تعالى كره لى ست خصال و كرهتهن للاءوصياء من ولدى و اءتباعهم من بعدى : العبث فى الصلاه . و الرفث فى الصوم ، و المن بعد الصدقة ، و اتيان المساجد جنبا، و التطلع فى الدور، و الضحك بين القبور؛(44) همانا خداى تبارك و تعالى شش خصلت را براى من نپسنديده و من هم براى فرزندانم كه وصى من مى باشند و پيروان آنان نمى پسندم : بازى كردن در نماز، و جماع در روزه ، و منت گذارى پس از صدقه ، و بحالت جنابت بمسجد رفتن ، و نگاه كردن به خانه هاى مردم ، و خنديدن در قبرستانها.
9- امام صادق عليه السلام فرمود: لا يدخل الجنة العاق لوالديه ، و المدمن الخمر، و المنان بالفعال للخير اذا عمله ؛(45) كسى كه نسبت به پدر و مادرش نافرمان باشد و شخص مى گسار، و آن كس كه كار خوبى كرده ولى بر مردم منت ميگذارد وارد بهشت نمى شوند.
10- امام صادق عليه السلام از پدران بزرگوارش عليه السلام روايت فرموده : كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است : لا تقوم الساعة حتى تكون الصلاة منا، و الاءمانة مغمنا، و الزكاة مغرما الخبر؛(46) قيامت برپا نمى شود تا آن كه نمازگزاردن منت باشد، و امانت غنيمت بشمار آيد و زكات غرامت و زيان شمرده شود.
11- امام صادق عليه السلام فرمود: ان كانت لك يد عند انسان فلا تفسدها بكثرة المنن و الذكر لها و لكن اتبعها بافضل منهما فان ذلك اجمل بك فى اخلاقك و اوجب للثواب فى آخرتك ؛(47) اگر بخششى به كسى كردى با منت گذارى بسيار و يادآورى آنرا تباه مگردان بلكه در تعقيب آن نيز بخشش نيكوتر كن زيرا اين روش براى اخلاق تو زيبنده تر و بيشتر موجب ثواب و پاداش آخرت تو ميگردد.
12- اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: الجود من كرم الطبيعة و المن تفسد الصنيعة ؛(48) بخشش از كرامت طبيعت آدمى است و منت گذارى بخشش را تباه مى سازد.
13- رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: ثلاثة لا يكلمهم الله عز و جل : المنان الذى لا يعطى شيئا الا بمنة و المسبل ازاره ، و المنفق سلعته بالحلف الفاجر؛(49) با سه تن خداى عز و جل سخن نفرمايد: كسى كه چيزى بديگرى نمى بخشد مگر با منت گذاشتن ، و كسى كه جامه اش ‍ روى زمين مى كشد، و فروشنده اى كه با سوگند دروغ متاع خود را به مصرف فروش برساند.
14- رسول خدا صلى الله عليه و آله در وصيت خود به اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: يا على : كره الله عز و جل لامتى العبث فى الصلاة و اممن فى الصدقة ؛(50) يا على خداى عز و جل بازى در نماز و منت گذارى در صدقه را براى امت من نپسنديده است .
آخرين سخن درباره صدقه همراه با منت و آزار
كسانى كه در راه خداوند بذل مال مى كنند ولى به دنبال آن منت مى گذارند يا كارى كه موجب آزار و رنجش است مى كنند در حقيقت با اين عمل ناپسند اجر و پاداش خود را از بين مى برند.
كسى كه چيزى را به ديگرى مى دهد و منتى مى گذارد، و يا با آزار خود او را شكسته دل مى سازد، در حقيقت چيزى به او نداده است ، زيرا اگر سرمايه اى به او داده ، سرمايه اى هم از او گرفته است ، و چه بسا آن تحقيرها و شكستهاى روحى به مراتب بيش از مالى باشد كه به او بخشيده است .
بنابراين اگر چنين اشخاصى اجر و پاداشى نداشته باشند كاملا طبيعى و عادلانه خواهد بود، بلكه مى توان گفت : چنين افراد در بسيارى از موارد بدهكارند نه طلبكار، زيرا آبروى انسان به مراتب بالاتر از مال و ثروت است .
شرط هفتم : انفاق و صدقه بايد تواءم با اخلاص و خلوص نيت باشد، و آن را با ريا مخلوط نكنند.
خداوند متعال مى فرمايد: ((ينفقون اءموالهم ابتغاء مرضات الله ؛ كسانى كه اموالشان را براى جلب خوشنودى خدا انفاق مى كنند)).(51)
و هم چنين در قرآن آمده است : ((و الذين ينفقون اءموالهم رئاء الناس و لا يؤ منون بالله و باليوم الاخر...؛ و آن ها كسى هستند كه اموال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى كنند و ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارند(چرا كه شيطان رفيق و همنشين آن ها است .))(52)
انفاق هاى ريائى و انفاق هاى الهى
در اين آيه خداوند به يكى از صفات متكبران خود خواه اشاره مى فرمايد: آن ها كسانى هستند كه اگر انفاقى كنند به خاطر تظاهر و نشان دادن به مردم و كسب شهرت و مقام است ، و هدف آن ها خدمت به خلق ، و جلب رضايت خالق ، نيست به همين دليل در موارد انفاق پايبند استحقاق طرف نيستند، بلكه دائما در اين فكرند كه چگونه انفاق كنند تا بيشتر بتوانند از آن بهره بردارى به سود خود نموده ، و موقعيت خود را تثبيت كنند، زيرا آن ها ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارند، و به همين جهت در انفاق هايشان انگيزه معنوى نيست ، بلكه انگيزه همان شهرت و كسب شخصيت كاذب از اين طريق است كه آن نيز از آثار تكبر و خودخواهى است .(53)
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هنگامى كه روز قيامت بر پا مى شود منادى به گونه اى كه همه بشنوند ندا مى دهد: كجائيد اى كسانى كه مردم را عبادت مى كرديد. برخيزيد مزدهايتان را از كسانى كه برايشان كار مى كرديد، بگيريد، بدرستى كه من (خداوند) عملى را كه با چيزى از دنيا و اهلش ‍ مخلوط باشد قبول نمى كنم .
شرط هشتم : اين كه انفاق كننده هرگز خود را مالك حقيقى تصور نكرده بلكه خود را واسطه بين خدا و خلق بداند و همچنين آن را كوچك شمارد اگرچه زياد باشد.
خداوند متعال در قرآن مجيد مى فرمايد: ((و اءنفقوا مما جعلكم مستخلفين فيه ؛ انفاق كنيد از آن چه خداوند شما را نماينده خود در آن قرار داده است .))(54)
در اين آيه به يكى از آثار مهم ايمان كه انفاق فى سبيل الله است دعوت كرده ، البته دعوت به ايثار و فداكارى و گذشت از مواهبى كه انسان در اختيار دارد، منتها اين دعوت را مقرون به اين نكته مى كند كه فراموش نكنيد: ((در حقيقت مالك اصلى خداست )) و اين اموال و سرمايه ها چند روزى به عنوان امانت نزد شما سپرده شده ، همان گونه كه قبلا در اختيار اقوام پيشين بود.
و براستى كه چنين است ، زيرا مالك حقيقى كل جهان خداوند است ايمان به اين واقعيت بيانگر همين است كه ما امانت دار او هستيم ، چگونه ممكن است امانت دار، فرمان صاحب امانت را ناديده بگيرد؟!
ايمان به حقيقت به انسان روح سخاوت و ايثار مى بخشد، و دست و دل او را در انفاق باز مى كند.
و همچنين در آيه ديگرى مى فرمايد: ((قل متاع الدنيا قليل و الاخرة خير لمن التقى ؛ بگو(سرمايه ) زندگى دنيا زودگذر است و پاداشهاى جهان ديگر براى پرهيزگاران بهتر است .))(55)
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: ((و لا تستكثروا شيئا من الخير و ان كثر فاءعينكم ؛ چيزى از خير را زياد نشماريد و اگرچه در مقابل ديدگان شما زياد باشد)).(56)
و بايد بدانيم كه آن چه را كه خداوند در عوض صدقه به انسان مى دهد بسيار عظيم است .(57)
شرط نهم : انفاق و صدقه از اموالى باشد كه به آن دل بسته ، و مورد علاقه او است .
چون در قرآن مجيد آمده است : ((لن تنالوا البحر حتى تنفقوا مما تحبون ...؛ هرگز به (حقيقت ) نيكوكارى نمى رسيد مگر اين كه از آن چه دوست مى داريد (در راه خدا) انفاق كنيد،...))
نكته اى كه دانستنش مفيد است اين است كه نفوذ آيات قرآن در دلهاى مسلمانان بقدرى سريع و عميق بود كه بلافاصله بعد از نزول آيات اثر آن ظاهر مى گشت .
شرط دهم : از اموالى كه مورد توجه و نياز انسان است انفاق نمايد.
در قرآن مجيد آمده است : ((و يؤ ثرون على اءنفسهم و لو كان بهم خصصة ؛ آن ها ديگران را بر خود مقدم مى دارند و هر چند شخصا شديدا نيازمند باشند)).
و هم چنين در جايى ديگر آمده است : ((و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اءسيرا؛ و غذاى (خود) را با اين كه به آن علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مى دهند)).
بهترين صدقه ها
1- رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: خير مال المرء و ذخائره الصدقة ؛(58) بهترين مال و پس انداز آدمى صدقه است .
2- رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: تصدقوا على اخيكم بعلم يرشده ، و راءى يسدده ؛(59) به برادر دينى خود با علمى كه ارشادش ‍ كند و با راءى و نظرى كه او را محكم سازد صدقه دهيد.
3- نبى اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: و من الصدقة ان يتعلم الرجل العلم ، و يعلمه الناس ، و قال (ع ): زكاة العلم تعليمه من لا يعلمه ؛(60) فراگيرى دانش و آموختن آن به مردم از اقسام صدقه است و فرمود: آموختن علم بديگرى زكاة علم عالم است .
4- امام صادق عليه السلام فرمود: يستحب للمريض اءن يعطى السائل بيده ، و يؤ مر السائل اءن يدعوله ؛(61) براى بيمار مستحب است كه با دست خود به سائل چيزى ببخشد و به سائل دستور دعا كردن داده شود.
5- رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: امسك لسانك فانها صدقة تتصدق بها على نفسك ؛(62)
زبان خويش را نگهدار زيرا آن صدقه وجود توست .
6- امام صادق عليه السلام فرمود: اسماع الاءصم من غير تضجر صدقة هنيئة ؛(63) به شخصى كر و ناشنوا مطلبى را شنوانيدن بشرط آنكه نفرت و ناراحتى در آن نباشد صدقه گوارائى است .
7- رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: افضل الصدقة صدقة اللسان تحقن به الدماء و تدفع به الكريهة و تجر المنفعة الى اخيك المسلم ؛(64) برترين صدقه ، صدقه زبان است كه با سخنى از ريختن خونى جلوگيرى كنى ، و گرفتارى و سختى را برطرف سازى ، و سود و نفعى را به برادر مسلمانت برسانى .
فصل سوم : فوائد صدقه
فوائد انفاق و صدقه
براى انفاق و صدقه آثار و فوائد بسيارى بيان شده است ، اما بطور كلى سبب مى شود كه افراد اجتماع از هلاكت رهايى يابند و به عكس هنگامى كه اين مسئله فراموش شود و ثروت ها در يك قطب اجتماع جمع شود، اكثريتى محروم و بينوا بوجود مى آيند و ديرى نخواهد گذشت كه يك انفجار عظيم در اجتماع بوجود مى آيد كه نفوس و اموال سرمايه داران در آتش اين انقلاب خواهد سوخت .
ولى براى صدقه و انفاق دو نوع فائده متصور است : اجتماعى و فردى .
فائده اجتماعى صدقه
انفاق يكى از طرق حل مشكل فاصله طبقاتى است .
توضيح :
يكى از مشكلات بزرگ اجتماعى كه همواره انسان دچار آن بوده است و هم اكنون با تمام پيشرفتهاى صنعتى و مادى كه نصيب بشر شده است نيز با آن مواجه است ، مشكل فاصله طبقاتى است ، به اين معنى كه فقر و بيچارگى و تهيدستى در يك طرف ، و تراكم اموال در طرف ديگر قرار گيرد.
عده اى آن قدر ثروت بيندوزند كه حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند، و عده ديگرى از فقر و تهيدستى رنج برند، به طورى كه تهيه لوازم ضرورى زندگى از قبيل غذا و مسكن و لباس ساده براى آنان ممكن نباشد بديهى است كه جامعه اى كه قسمتى از آن بر پايه غنا و ثروت و بخش مهم ديگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسيد، در چنين جامعه اى دلهره و اضطراب و نگرانى و بدبينى و بالاخره و دشمنى و جنگ ، اجتناب ناپذير خواهد بود.
گرچه در گذشته اين اختلاف در بين جوامع انسانى بوده است ، ولى بايد گفت متاءسفانه در زمان ما اين فاصله طبقاتى به مراتب بيشتر و خطرناكتر شده است ، زيرا از يك سو، درهاى كمك هاى انسانى ، و تعاون به معنى حقيقى ، به روى مردم بسته شده ، و رباخوارى كه يكى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شكل هاى مختلف به روى آن ها باز است ، پيدايش ‍ كمونيسم و مانند آن ، و خونريزى ها و جنگ هاى كوچك و بزرگ و وحشتناك كه در قرن اخير اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و كنار جهان ادامه دارد غالبا از ريشه اقتصادى مايه مى گيرد و عكس العمل محروميت اكثريت جوامع انسانى است ، گواه اين حقيقت است .