مردان علم در ميدان عمل (جلد هشتم)

سيد نعمت الله حسينى

- ۱۶ -


شوخى شيخ مفيد با عالم مخالف شيعه
نوشته اند روزى يكى ازعلماى مخالف شيعه كه با شيخ مفيد سابقه شوخى نيزداشت دركوچه به او برخورده رو به همراهان خود نموده گفت : اين است شيطان كه رو به ما مى آيد تا آسوده مان نگذارد. شيخ مفيد كه آن شوخى را شنيد آيه اى از قرآن را خواند كه معنى آن چنين است :(510)ما شيطان ها را بر كافرها گمارديم تا آنان را آسوده نگذارند. (511)
((الم تر انا ارسلنا الشياطين على الكافرين تؤ زهم ازا)). (512)

به دستور ميرزا هدايت گيسوان نورعلى شاه را تراشيدند
هنگامى كه نور على شاه وارد مشهد مقدس شد هم خودش و هم پيروانش ‍ كه يك هزار و پانصد نفر همراهش بودند به رسم پيشين گيسوان داشتند و به رسم قديمم سادات علوى گيسوان را از زير گوش به جانب سينه مى آويختند.
روزى حاج ميرزا هدايت الله مجتهد خراسانى كه درآن خطه نفوذ فراوانى داشت به سيد گفت : آيا راست است كه درويش بايد خلاف هواى نفس ‍ خود رفتار نمايد؟
نورعلى شاه پاسخ داد: بلى راست است ، سپس اندكى كه از آن سخن گذشت پرسيد آقا آيا شما داشتن گيسوان را دوست داريد؟ نور على شاه گفت : آرى زيرا پدران ما تا برسد به حضرت دوازده امام گيسوان داشته اند مجتهد گفت : اكنون بيائيد خلاف هواى نفس كنيد و اجازه بدهيد سلمانى كه اينجا حاضر است سرشما را بتراشد نور على شاه بى درنگ گفت : چه مانعى دارد؟
سلمانى جلو آمده به كارپرداخت و در اثناى سرتراشى شاه ازمجتهد پرسيد: آيا ممكن است كه بگوئيد تراشيدن گيسوى من علتى هم دارد يا بى علت است ؟
مجتهد آهسته گفت : حقيقت اين است كه تا پيش از آمدن شما به خراسان صدها نامه به ما رسيده است كه بر شما ايرادهائى گرفته اند از آن جمله يكى هم گيسوان شما است كه مى گويند خاطر بينندگان راپريشان مى كند، اينك من خواستم با تراشيدن گيسو از حسن شما كاسته گردد و يكى از ايرادهاى مخالفين برطرف شود.
همين كه موى شاه به كلى تراشيده شد مرحوم حاج ميرزا هدايت الله كه به چهره وى مى نگريست مشاهده كرد كه صورتش بيشتر نورانى گشت و گوئى بر زيبائى شاه افزوده شد بى اختيار اين آيه قرآن را خواند(فتبارك الله احسن الخالقين ).(513)