شرح و تفسير دعای مكارم الاخلاق
(جلد ۱)

محقق دانشمند مرحوم حجت الاسلام و المسلمين آقاى محمد تقى فلسفى

- ۳ -


4- وَ انْتَهِ بِنِيَّتِى إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
امام سجاد (ع) در سومين جمله دعاى ((مكارم الاخلاق )) بعد از ذكر صلوات عرض مى كند: بارالها! نيت مرا به بهترين و پاكترين نيات منتهى كن . به خواست خداوند موضوع اين سخنرانى ، بحث درباره نيت است . نيت در شرع مقدس اسلام اهميت بسيار دارد و خوب و بد آن مورد توجه شارع مقدس است و مردم را درباره آن دو آگاه فرموده است . مجمع البحرين مى گويد:
النيه هى القصد و العزم على الفعل (80)
نيت عبارت از قصد و تصميم است كه آدمى براى انجام عملى در باطن اتخاذ مى كند و بر طبق آن عمل مى نمايد. نيت آنقدر مهم است كه ارزش اعمال مردم بر وفق نيتى است كه دارند: اگر قصدشان خوب و عالى باشد عمل او زنده و پر قيمت است و اگر نيتشان آلوده و پليد باشد عمل ارزش معنوى ندارد و مى تواند منشاء كيفر شود.
در اين باره روايات متعددى رسيده است كه به طور نمونه به بعضى از آنها اشاره مى شود: روايت اول حديثى است از جابربن عبدالله انصارى كه مى گويد:
سمعت رسول الله يقول : رجلان فى الاجر سواء، رجل مسلم اعطاه الله مالا يعمل فيه بطاعه الله و رجل فقير يقول اللهم لو شئت رزقتنى مارزقت اخى فا عمل فيه بطاعه الله (81)
پيمبر گرامى فرموده است : دو مرد در اجر و پاداش با يكديگر مساوى هستند، يكى آن مرد مسلمى كه خداوند به او ثروت عطا كرده و او ثروت خود را در راه طاعت بارى تعالى به كار مى برد و مصرف مى نمايد، و مرد فقيرى كه مال ندارد و مى گويد، بارالها اگر بخواهى به من رزق عنايت كنى و مال بدهى همانند آنچه به برادر دينيم دادى من هم ، مانند آن برادرم ، به طاعت تو عمل مى كنم . پيمبر اسلام مى فرمايد: اين دو نفر در اجر مساوى هستند، با آنكه اولى نيت خوب كرده و مال داده و دومى فقير بوده و فقط قصد و اراده طاعت خدا را، در صورت تمكن و ثروت ، داشته است .
در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله آمده است كه فرمود:
انما الاعمال بالنيات و لكل امرى ء مانوى فمن غزا ابتغاء ما عند الله عزوجل فقد وقع اجره على الله عزوجل و من غزا يريد عرض الدنيا اونوى عقالا لم يكن له الا مانوى (82)
درباره غزوه و جنگ ، رسول اكرم ، مردم را به ارزش نيت و قصد آنان متوجه مى كند و مى فرمايد: اعمال مردم تابع نيتهاى آنان است ، و هر انسانى آن را كه قصد كرده است به دست مى آورد. بعد مى گويد: كسى كه به جنگ مى رود و در صحنه پيكار جهاد وارد مى شود و قصد او خداوند است ، يعنى براى اعلان حق جنگ مى كند اجر او بر عهده خداست . اما كسى كه به غزوه و جهاد مى رود ولى اراده او اموال دنيوى و متاعهاى زندگى است ،
لم يكن له الا مانوى
چيزى جز آنچه را كه نيت كرده نصيبش نمى شود.
امام سجاد (ع) عرض مى كند: بارالها! نيت مرا به بهترين نيتها منتهى بفرما. از اين جمله امام روشن مى شود كه ((نيت )) همانند ايمان و همانند يقين داراى مراتب و درجات است و امام (ع) بهترين آن را از پيشگاه الهى درخواست مى نمايد. براى اينكه درجات نيت روشن شود، مثلى را در مورد عبارت ذكر مى كنيم . گاهى قصد آدمى در عبادت زشت و پليد است ، گاهى تصميم انسان در عبادت خوب و درست است ، و گاهى نيت آدمى در عبادت خوبتر و عالى تر يعنى بهترين نيت است . اما نيت آلوده و پليد در عبادت همانند بندگى رياكاران است كسى كه بخواهد عبادت صحيح انجام دهد بايد عبادت را براى خدا و به قصد قربت به عمل آورد، اما اگر يك نفر براى جلب توجه مردم و نفوذ در افكار آنان و براى اينكه مردم درباره او بگويند مرد خوبى است ، رياكارانه عبادت مى كند و در باطن كمترين توجهى به خدا ندارد و تمام توجه او به مردم و جلب قلوب آنان است ، اين نيت در شرع مقدس بسيار پليد است . رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به مردم مى فرمود:
فاتقلوا الله واجتنبوا الريا فانه شرك بالله ان المرائى يدعى يوم القيامه باربعه اسماء: يا كافر، يا فاجر، يا غادر، يا خاسر! حبط عملك و بطل اجرك (83)
پيشواى گرامى اسلام به مردم مى فرمايد: از خدا بترسيد و از ريا اجتناب نماييد كه ريا شرك به خداوند است . رياكار در قيامت به چهار نام خوانده مى شود: اى كافر، اى فاجر، اى مكار، اى زيانكار! عملت حبط شد و از ميان رفت و اجرت باطل شد و در مقابل عباداتى كه به ريا انجام داده اى امروز پاداشى ندارى .
در اسلام نه تنها ريا در عبادت موجب انحراف از صراط مستقيم و مايه بدبختى است ، بلكه رياكارى در غير عبادات نيز مذموم و ناپسند است .
در حديث آمده است كه رسول اكرم مى فرمود: كسى كه خانه اى را به منظور رياكارى و به رخ مردم كشيدن بنا نمايد، همان خانه در قيامت به صورت طوق آتشى به گردنش افكنده مى شود و با همان طوق به جهنم مى رود، مگر آنكه قبل از مرگ توبه كند و آن لكه تاريك را از صفحه اعمال خود بزدايد و از ميان ببرد.
قيل يا رسول الله ! كيف يبنى رياء وسمعه : قال يبنى فظلا على ما يكفيه استطاله منه على جيرانه و مباهاه لاخوانه (84)
عرض شد يا رسول الله ! چگونه خانه ريا مى سازد؟ فرمود: خانه مى سازد بيش از نيازمندى و احتياج خود و هدفش در اين كار آن است كه در مقام همسايگان بلند پروازى كند و به برادران دينى خود فخرفروشى نمايد.
نتيجه ،آنكه نيت ريا در تمام موارد مذموم است و در امر عبادت مذمومتر؛ كسى كه براى جلب توجه مردم نماز بخواند، كسى كه براى جاه و نوذ در افكار دگران به حج بيت الله برود، و خلاصه كسى كه انگيزه اش در عبادت يكى از شئون مادى و دنيوى باشد، عبادتش باطل و عملش مشركانه است ، قرآن شريف در اين باره فرمود:
فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لايشرك بعباده ربه احدا(85)
كسى كه مى خواهد خدا را ملاقات كند در حالى كه پروردگار از او راضى و خشنود باشد بايد در دوران زندگى و در ايام حيات ، اعمال صالحه انجام دهد و در امر عبادت ، براى خدا شريكى قرار ندهد.
نيت خوب و نيت خوبتر يا نيت حسن و نيت احسن را با توجه به انگيزه عبادات مؤ منين عادى ، كه اكثريت جامعه مسلمين از آنان تشكيل يافته است ، و انگيزه عبادات اولياى بزرگوار الهى ، كه در هر عصر و زمان عده معدودى بوده و هستند، مى توان تشخيص داد.
يك فرد مسلمان عادى كه به خداوند آفريدگار و نبوت پيغمبر گرامى اسلام و روز جزا ايمان واقعى دارد، قرآن شريف را وحى خدا مى داند و به تمام محتويات آن مؤ من و معتقد است در كتاب خدا دقت مى كند و مى بيند كه خداوند در آيات بسيارى به افراد مؤ من و صاحبان اعمال صالحه وعده بهشت جاودان داده و از آن جمله فرموده است :
و بشر الذين آمنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات (86)
اى پيغمبر گرامى ! به افرادى كه ايمان آورده و داراى اعمال صالحه اند مژده بده كه در قيامت از جنات و رحمتهاى بزرگ خداوند برخوردارند.
همچنين مى بينيد كه در مواقع و موارد متعددى خداوند از گناهكاران سخن گفته و به آنان وعده عذاب قطعى داده ، عذابى بسيار شديد، از آن جمله فرموده است :
فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التى و قودها الناس و الحجاره (87)
به اين مردم بگو: اگر فرمانم بريد و نخواهيد برد از عذابى بترسيد و از آتشى بپرهيزيد، آتشى كه آتشگيره آن مردم و سنگ است .
اين فرد با ايمان براى اطاعت امر الهى و انجام وظيفه عبوديت و بندگى نماز مى خواند اما انگيزه او در نماز و اطاعت ، نيل به بهشت جاودانى است كه خداوند وعده فرموده و مؤ منين راه به آن بشارت داده است و همچنين اين انسان با ايمان از منهيات الهى پرهيز مى كند و به منظور اطاعت فرمان او پيرامون گناه نمى گردد و انگيزه او در اين عمل آن است كه از عذاب شديد الهى مصون بماند و گرفتار مصائب و بلاياى جانكاه تا قيامت نشود. نيت اين فرد مسلمان خوب و حسن است و عملى را كه انجام داده صحيح و طبق موازين شرع مقدس است . اما نيت بهتر و قصد نيكوتر آن اراده خالصى است كه ائمه معصومين عليهم السلام و اولياى گرامى الهى در دل دارند. انگيزه آنان در اطاعت بارى تعالى نيل به پاداش قيامت يا مصون ماندن از عذاب روز جزا نيست ، بلكه آنان خدا را براى خدا عبادت مى كنند و منشاء چنين بندگى ، ايمان كامل و معرفت بسيار رفيع نسبت به ذات مقدس پروردگار است . على (ع) در اين باره در پيشگاه الهى عرض مى كند:
الهى ماعبدتك خوفا من نارك و لاطمعا فى جنتك لكن وجدتك اهلا للعباده فعبدتك (88 )
خدايا! عبادت و بندگى من نه براى ترس از آتش توست و نه به منظور نيل به بهشت جاودان است ، بلكه ترا شايسته عبادت دانستم از اين رو ترا بندگى نمودم .
از آنچه معروض افتاد معنى نيت خوب و خوبتر يا نيت حسن و احسن روشن شد. در اينجا بموقع است كه براى مزيد آگاهى شنوندگان محترم ، اين مطلب تذكر داده شود كه بعضى از علماى عامه و خاصه مى گويند عبادت صحيح و خالص آن است كه فقط براى خداوند باشد و بس و جز از اطاعت حضرت بارى انگيزه دگرى در آن نباشد، بنابراين اگر عبادت به منظور دست يافتن به بهشت جاودان يا مصون ماندن از عذاب الهى باشد آن عبادت صحيح و طبق موازين انجام نگرفته است . بيشتر علماى محقق و اسلام شناس اين نظريه را نادرست و غير قابل اعتنا تلقى نموده اند. علامه بزرگ و فقيه عالى مقام مرحوم آيت الله محمد مهدى نراقى در كتاب جامع السعادات در رد اين قول چنين مى گويد:
و لا تصغ الى قول من ذهب الى بطلان العباده اذا قصد بفعلها الثواب او الخلاص من العقاب زعما منه ان هذا القصد مناف للاخلاص الذى هو اراده وجه الله وحده و ان من قصد ذلك انما قصد جلب النفع الى نفسه و دفع الضرر عنها لاوجه الله سبحانه فان هذا قول من لامعرفه له بحقائق التكاليف و مراتب الناس فيها بل ولامعرفه له بمعنى النيه و حقيقتها(89)
گوش فرا نده به گفته آن كس كه گمان دارد اگر عبادت به قصد جلب ثواب يا خلاص از عقاب انجام شود باطل است و آن را با اخلاص ناسازگار مى داند. اين قول كسى است كه عارف به حقايق تكاليف و مراتب و درجات مردم نيست ، بلكه معناى نيت و حقيقت آن را هم نمى داند. سپس در بيان تفاوت مردم در شناخت تكاليف و انجام عبادات بدون اميد به ثواب و خوف از عذاب چنين مى گويد:
و اكثر الناس تتعذر منهم العباده ابتغاء لوجه الله و تقربا اليه لانهم لايعرفون من الله تعالى الا المرجو والمخوف وغايه مرتبتهم ان يتذ كروا النار و يحذروا انفسهم عقابها و يتذكروا الجنه ويرغبو انفسهم ثوابها قلما يفهم العباده على نيه اجلال الله تعالى لاستحقاقه الطاعه والعبوديه فظلا عمن يتعاطاها و لو كلف لكان تكليفا بما لايطاق (90)
بيشتر مردم از اينكه خدا را لوجه الله و براى تقرب به او عبادت كنند معذورند، زيرا اينان از خداوند آن را كه مى دانند اميد به رحمت و ترس از عذاب اوست و بالاترين مرتبه اطاعت و عبادت آنان اين است كه متذكر آتش دوزخ شوند و نفس خود را از عقاب آن برحذر دارند و به ياد بهشت جاودان باشند و نفس خويش را براى نيل به آن ترغيب نمايند. مردم مسلمان به استثناى عده معدودى از اولياى بزرگ خدا معنى عبادت را به نيت اجلال الهى و به قصد طاعت و عبوديتش نمى فهمند، چه رسد به آنكه در مقام عمل ، آن را انجام دهند و اگر اين قبيل افراد را به چنين تكليفى مكلف نمايند، تكليف فوق توان و طاقت به عهده آنان گذارده شده است .
اميد به ثواب روز جزا و ترس از عذاب شديد قيامت كه در قرآن شريف مكرر و با عبارات مختلف خاطرنشان گرديده ، بزرگترين محرك مسلمانان در اطاعت از اوامر الهى و اجتناب از منهيات بارى تعالى بوده و هست و نيتى اينچنين از نظر علمى منافى با خلوص و قصد قربت نيست و از نظر روايات مورد تاءييد ائمه معصومين عليهم السلام است و در اينجا در مورد هر دو قسمت بحث مى شود.
قسمت اول : مسلمانى براى خواندن نمازهاى قضا شده متوفى اجير مى شود، مبلغى را از فرزند او دريافت مى نمايد كه نمازهاى فوت شده او را بخواند. آيا از اجير با توجه به اجرتى كه دريافت مى كند قصد قربت متمشى است و مى تواند نمازها را براى خدا انجام دهد؟ آقايان فقها به اين پرسش پاسخهايى داده اند و مرحوم سيد اعلى الله مقاومه در كتاب عروه الوثقى در بحث استيجارى پس از ذكر پاره اى از آن جوابها چنين مى گويد:
ولكن التحقيق ان اخذ الاجره داع بداعى القربه كمافى صلوه الحاجه و صلوه الاستسقاء حيث ان الحاجه و نزول المطر داعيان الى الصلوه مع القربه
تحقيق در مطلب اين است كه گرفتن اجرت براى نمازهاى قضا شده متوفى داعى نمازگزار است براى داعى قربت همانند نماز حاجت و نماز استسقاء از اين نظر كه حاجت صاحت حاجت و باريدن باران محرك نمازگزار بوده و نمازها را به قصد قربت انجام داده است .
براى روشن شدن مطلب لازم است راجع به اين دو مثال توضيح مختصرى داده شود. جوانى را در نظر بگيريد كه سخت بيمار است . مادر متدينش مى خواهد براى شفاى او در پيشگاه خدا دعا كند. وضو مى گيرد، دو ركعت نماز حاجت به قصد قربت مى خواند، سپس تمناى خود را به حضرت بارى تعالى عرض مى كند و شفاى فرزند را از خدا مى خواهد؟ اين مادر نماز حاجت را به قصد قربت خوانده است ، اما محرك او در خواندن نماز، شفاى فرزند بيمارش بوده و اگر فرزندش مريض نمى بود نماز حاجت نمى خواند. آيا انگيزه شفاى بيمار با قصد قربت در نماز حاجت منافات دارد؟ هرگز. در محيطى خشكسالى مى شود، باران نمى آيد و اهالى از جهات متعدد در مضيقه واقع مى شوند و تنها راه نجات خود را نماز استسقا و دعا در پيشگاه الهى مى دانند. تمام مردم از زن و مرد، صغير و كبير، پير و جوان ، با پاى برهنه راه صحرا در پيش مى گيرند، حتى مادران اطفال شيرخوار را با خود مى آورند، در بيابان اجتماع مى كنند و در كمال خضوع و تذلل با قصد قربت نماز استسقا مى خوانند و از درگاه خدا باران رحمت طلب مى كنند. نماز اينان به قصد قربت واقع شده و در كمال خلوص تحقق يافته ، ولى محركشان در اين عبادت طلب باران بوده و اگر خشكسالى نمى بود هرگز با اين وضع به بيابان نمى آمدند و نماز استسقا نمى خواندند. آيا انگيزه طلب باران با نيت قربت و خلوص در نماز استسقا منافات دارد؟ هرگز. مرحوم سيد مى خواهد بفرمايد كه اجرت گرفتن اجير براى خواندن نمازهاى قضا شده متوفى نظير نماز حاجت مادر براى شفاى فرزند و نماز استسقا براى طلب باران داعى بر داعى است و با قصد قربت منافات ندارد. آيا به انگيزه شفاى بيمار و ديگر حوايج مشروع دنيوى مى توان با قصد قربت نماز حاجت خواند؟ آيا براى رهايى از عذاب خشكسالى و نيل به باران رحمت مى توان نماز استسقا خواند؟ ولى فرايض يوميه را به قصد قربت و به منظور اطاعت امر الهى به انگيزه رسيدن به بهشت و رحمت الهى و رهايى از عذاب شديد قيامت نمى توان خواند؟ و اگر خوانده شود عبادت باطل است ؟ پس اين همه آيات وعده و وعيد در قرآن شريف براى چيست ؟ و چرا خداوند اينقدر در كتاب آسمانى از بشارت و انذار سخن گفته است ؟ قرآن شريف درباره زكريا و همسر و حضرت يحيى فرزندش فرموده است :
انهم كانوا يسارعون فى الخيرات و يدعوننا رغبا و رهبا و كانوا لنا خاشعين (91 )
اينان در انجام خوبى ها و خيرات ، جدى و سريع بودند و ما را از روى بيم و اميد با خشوع و تذلل مى خواندند و بدين وسيله انجام وظيفه مى نمودند.
در آيه ديگر مى فرمايد:
و ادعوه خوفا و طمعا ان رحمت الله قريب من المحسنين (92)
خدا را از روى خوف و از روى طمع بخوانيد، خوف از عذاب و طمع در رحمت ، چه آنكه رحمت پروردگار به گروه نيكوكاران و مردمانى كه عمل صالح انجام مى دهند نزديك است .
تفوه به بطلان عبادت با قصد قربت و به انگيزه نيل به بهشت و رهايى از دوزخ مايه ياس و دلسردى مسلمانان از انجام بسيارى از اعمال نيك و فعاليتهاى اسلامى است و بايد از گفتن چنين سخن غيرعلمى و خلاف واقع خوددارى نمود و موجبات ياس و نوميدى مسلمانان را فراهم نياورد. نتيجه آنكه از نظر علمى انجام عبادت به انگيره پاداش قيامت و نجات از كيفر الهى با نيت اطاعت و قصد قربت منافات ندارد و به فرموده سيد اعلى الله مقامه همانند نماز حاجت و صلوه استسقا داعى بر داعى است . از نظر روايات پيشوايان دين عليهم السلام نيز انجام عبادت به قصد قربت و براى دستيابى به جنت و خلاص از عذاب الهى صحيح و مشروع است . و در اينجا سه روايت را كه مضامينشان با مختصر تفاوت شبيه به هم است ذكر مى كنيم و سومين را با نقل متن حديث ترجمه مى كنيم و مختصر توضيحى درباره آن مى دهيم . حديث اول از على عليه السلام در نهج البلاغه (كلمه 237) است . حديث دوم از حضرت حسين بن على عليهماالسلام در كتاب تحف العقول (صفحه 246) است ، و حديث سوم از امام صادق (ع ) است كه به اين مضمون آمده :
عن ابيعد الله عليه السلام قال : ان العباده ثلاثه : قوم عبدوا الله عزوجل خوفا فتلك عباده العبيد، و قوم عبدوا الله تبارك و تعالى طلب الثواب فتلك عباده الاجراء، و قوم عبدوا الله عزوجل حبا له فتلك عباده الاحرار وهى افضل العباده (93)
امام (ع) مى فرمايد: عبادت كنندگان حضرت بارى تعالى سه گروه اند: گروهى خدا را از ترس عذاب بندگى مى كنند، اين عبادت بردگان است كه اطاعتشان از ترس كيفر مولى است . گروهى خدا را به منظور دستيابى به پاداش ، عبادت مى كنند و اين ، عبادت اجيران و مزدبگيران است . و گروهى خدا را به انگيزه محبت و دوستى بارى تعالى عبادت مى كنند و اين ، عبادت آزادگان و برترين و بالاترين عبادات است .
ملاحضه مى شود كه امام عليه السلام عبادت گروه اول و گروه دوم را عبادت خوانده و در رديف عبادت گروه سوم ذكر فرموده است ولى عبادت گروه سوم را كه به انگيزه محبت و دوستى خداوند انجام داده اند بهترين و برترين بندگى معرفى نموده و عباد اين عبادت را گروه آزادگان و احرار خوانده است . ترديد نيست كه بندگى گروه سوم آنقدر عالى و رفيع است كه نمى توان عبادت آنان را با عبوديت گروههاى اول و دوم مقايسه نمود، ولى با اينكه بندگى گروه سوم در عالى ترين مراتب بندگى و عبوديت قرار دارد امام (ع) عبادت گروههاى اول و دوم را باطل تلقى نفرموده و عمل آنان را مشركانه نخوانده است . به موجب اين روايت و روايات دگرى نظاير اينها كه در كتب حديث آمده اگر كسى به قصد قربت و با نيت اطاعت امر بارى تعالى به انگيزه رسيدن به بهشت يا رهايى از دوزخ خدا را عبادت كند و نماز بخواند عبادتى صحيح و مشروع انجام داده است .
از آنچه معروض گرديد روشن شد كه نيتهاى مردم در عباداتى كه انجام مى دهند متفاوت است و ارزش ‍ عبادت هر فردى به تناسب ارزش نيت اوست .
عن النبى صلى الله عليه و آله و سلم قال : انما الاعمال بالنيات و لكل امرى ء مانوى (94)
رسول اكرم فرمود است : اعمال مردم تابع نيتهاى آنان است و نصيب هر فرد از عملى كه انجام داده آن چيزى است كه در نظر داشته است . ناگفته نماند كه نه تنها عبادات مردم تابع نيتهاى آنان است بلكه اعمال عادى و روزمره افراد با تصميمى كه محرك آنان شده و به فعاليتشان وادار نموده سنجيده مى شود.
مر على النبى صلى الله عليه و آله رجل فراى اصحاب رسول الله من جلده و نشاطه فقالوا يا رسول الله لوكان هذا فى سبيل الله . فقال صلى الله عليه و آله : ان كان خرج يسعى على ولده صغارا فهو فى سبيل الله و ان كان خرج يسعى على ابويه شيخين كبيرين فهو فى سبيل الله و ان كان خرج يسعى على نفسه يحبها فهو فى سبيل الله و ان كان خرج يسعى رياء و مفاخره فهو فى سبيل الشيطان (95)
مردى بر رسول اكرم گذر كرد. اصحاب آن حضرت او را مردى فعال و قوى يافتند، به حضرت عرض كردند: چه خوب بود اين شخص ، نيرو و نشاطى را كه دارد در راه خدا مصرف مى نمود و براى او فعاليت مى كرد. حضرت در پاسخ فرمود: اگر سعى و عمل او براى فرزندان صغيرش باشد كه او در راه خداوند است ، اگر سعى و عمل او براى پدر و مادر پيرش باشد كار او در راه خداوند است ، اگر سعى و عملش براى تاءمين زندگى شرافتمندانه و آبرومند خودش باشد كارش براى خداوند است . اما اگر كار و كوشش مى نمايد و انگيزه او در عمل رياكاريى و فخرنمودن بر دگران باشد كار او براى شيطان است .
ملاحضه مى فرماييد كه نيت مردم نه فقط در عباداتشان موثر است ، بلكه در كارهاى عادى و اعمالى هم كه در جامعه انجام مى دهند نيز اثر دارد و با تفاوت نيت ، ارزش معنوى عمل متفاوت مى گردد، و در قيامت كه روز پاداش و كيفر است اعمال هر فرد بر اساس نيتى كه در دنيا داشته و بر طبق آن عمل نموده است محاسبه مى شود.
عن النبى صلى الله عليه و آله : يحشر الناس على نياتهم (96)
پيغمبر فرموده است : مردم ، در قيامت ، بر طبق نياتشان محشور مى شوند.
از مجموع آنچه بيان شد اين نتيجه به دست آمد كه نيتهاى خوب و مرضى خداوند، چه در عبادات و چه در امور عادى زندگى ، درجات و مراتبى دارد و امام سجاد عليه السلام از پيشگاه الهى درخواست مى كند:
و انته بنيتى الى احسن النيات
بارالها! نيت مرا به بهترين و برترين مدارج نيتها منتهى كن ، يعنى آن را به عاليترين درجات نيت برسان و مرا از مزاياى آن برخوردار بفرما.
5 - وَ انْتَهِ بِنِيَّتِى إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ وَ بِعَمَلِى إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
امام سجاد عليه السلام در دعاى ((مكارم الاخلاق )) از پيشگاه الهى درخواست مى كند: خداوندا! نيت مرا به بهترين نيتها منتهى بفرما و عمل مرا نيز به بهترين اعمال پايان ده . درباره ((نيت )) و خصوصيات مربوط به آن در سخنرانى قبل مطالبى تقديم شنوندگان گرديد. به خواست خداوند موضوع سخنرانى امروز، درباره عمل است ، امام سجاد (ع) از خداى تعالى مى خواهد كه عملش به بهترين اعمال پايان يابد. از اين جمله كه امام درباره احسن الاعمال مى گويد روشن مى شود كه اعمال مردم همانند نيتهايشان ، از نظر ارزش ‍ معنوى ، درجات و مراتبى دارد و امام (ع) از پروردگار درخواست مى كند كه عملش بهترين و عالى ترين اعمال باشد. در اين مورد بايد توجه داشت كه اولا موضوع بحث ((عمل نيك )) است ، لكن در خلال بحث ، اين سخن نيز به ميان خواهد آمد كه اعمال نيكى كه به بدى منتهى مى شود و ارزش خود را از دست مى دهد چگونه است . اولين مطلبى كه بايد درباره ((عمل خوب )) معروض گردد آن است كه عمل بايد با سنت اسلام و برنامه شرع مقدس منطبق باشد و اگر از نظر نيت ، از نظر گفتار، و از نظر حركات جوارح با شرع و سنت منطبق نباشد اصولا آن را نمى توان ((عمل نيك )) ناميد. حديثى از رسول مكرم روايت شده كه اين مطلب را به خوبى روشن مى كند:
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : لا يقبل قول الا بالعمل و لا يقبل قول و عمل الا بنيه و لايقبل قول و عمل و نيه الا باصابه السنه (97)
سخنى پذيرفته نمى شود مگر با عمل ، و عمل و سخنى قبول نمى شود مگر با نيت ، و سخن و عمل و نيتى مقبول نيست مگر آنكه منطبق با سنت باشد.
بنا بر اين انجام عمل نيك در آيين مقدس اسلام بايد هم به زبان باشد، هم به بدن ، و هم به نيت ، و تمامى اين سه قسمت بايد منطبق با برنامه شرع اسلام و تعاليم مقدس رسول اكرم انجام گيرد. قرآن شريف فرموده است :
الذى خلق الموت والحيات ليبلوكم ايكم احسن عملا(98)
خداوند مرگ و حيات را آفريده است براى اينكه شما را آزمايش كند تا معلوم شود كداميك از شما عملتان بهتر است .
امام صادق (ع) در ذيل اين آيه مى فرمايد:
ليس يعنى اكثر عملا لكن اصوبكم عملا(99)
خداوند كه در اين آيه مى فرمايد ((احسن عملا)) حجم و مقدار عمل ، منظور نيست ، بلكه مراد اين است كه خدا شما را بيازمايد تا معلوم شود كردار كداميك از شما به صواب و واقعيت و اصابت با حقيقت نزديكتر است . چه بسيارند مردمى كه حجم عملشان زياد است و معرفتشان كم و آشناييشان به سنن اسلام بسيار قليل ، بسيار عمل مى كنند اما ارزش كم عايدشان مى شود و منفعت كمتر نصيبشان مى گردد برعكس ، بعضى از مردم ، حجم عملشان كم است و فرايض و سننشان محدود، لكن چون داراى ايمان واقعى و نيت خالص و واقف به موازين شرع مقدس اند عمل قليلشان بسيار ارزنده و گرانبهاست . بايد بدانيم كه سرمايه مردم در قيامت همان اعمالشان مى باشد، آن اعمال خوب و پسنديده و مقدس .
امام هادى (ع) فرموده است :
الناس باموالهم فى الدنيا و باعمالهم فى الاخره (100)
حضرت امام على النقى (ع) مى فرمايد: در دنيا مردم را با سرمايه مالى آنان مى سنجند، اما در قيامت با اعمال خوب و شريفشان سنجيده مى شوند. افراد بايد در دنيا به گونه اى قدم بردارند كه بتوانند از آن كارهاى نيك و شريفى كه در اينجا انجام مى دهند در آخرت مستفيد و بهره مند گردند.
عن على عليه السلام قال لرجل ساله ان يعظه فقال (ع): لا تكن ممن يرجو الاخره بغير العمل (101)
مردى از على (ع) درخواست نمود كه او را موعظه كند. امام (ع) در مقام اندرز دادن به او فرمود: از آن مردمى مباش كه اميد به پيروزى و سعادت در آخرت داشته باشند بدون اينكه در دنيا اعمال صالحه اى انجام دهند.
براى اينكه ارزش عمل ، هر چه بهتر و عالى تر در نظر كه بايد درباره ((عمل خوب )) معروض گردد آن است كه عمل بايد با سنت اسلام و برنامه شرع مقدس منطبق باشد و اگر از نظر نيت ، از نظر گفتار، و از نظر حركات جوارح با شرع و سنت منطبق نباشد اصولا آن را نمى توان ((عمل نيك )) ناميد. حديثى از رسول مكرم روايت شده كه اين مطلب را به خوبى روشن مى كند: قال رسول الله عليه و آله : لا يقبل قول الا بالعمل و لايقبل قول و عمل الابنيه و لا يقبل قول و عمل و نيه الا باصابه السنه (102)
سخنى پذيرفته نمى شود مگر با عمل ، و عمل و سخنى قبول نمى شود مگر با نيت ، و سخن و عمل و نيتى مقبول نيست مگر آنكه منطبق با سنت باشد.
بنابراين انجام عمل نيك در آيين مقدس اسلام بايد هم به زبان باشد، هم به بدن ، و هم به نيت ، و تمامى اين سه قسمت بايد منطبق با برنامه شرع اسلام و تعاليم مقدس رسول اكرم انجام گيرد. قرآن شريف فرموده است :
الذى خلق الموات و الحيات ليبلوكم ايكم احسن عملا(103)
خداوند كه در اين آيه مى فرمايد: ((احسن عملا)) حجم و مقدار عمل ، منظور نيست ، بلكه مراد اين است كه خدا شما را بيازمايد تا معلوم شود كردار كداميك از شما به صواب و واقعيت و اصابت با حقيقت نزديكتر است . چه بسيارند مردمى كه حجم عملشان زياد است و معرفتشان كم و آشناييشان به سنن اسلام بسيار قليل ، بسيار عمل مى كنند اما ارزش كم عايدشان مى شود و منفعت كمتر نصيبشان مى گردد. برعكس ، بعضى از مردم ، حجم عقلشان كم است و فرايض و سننشان محدود، لكن چون داراى ايمان واقعى و نيت خالص و واقف به موازين شرع مقدس اند عمل قليلشان بسيار ارزنده و گرانبهاست . بايد بدانيم كه سرمايه مردم در قيامت همان اعمالشان مى باشد، آن اعمال خوب و پسنديده و مقدس .
امام هادى (ع) فرموده است :
الناس بامواللهم فى الدنيا و باعمالهم فى الاخره (104)
حضرت امام على النقى (ع) مى فرمايد: در دنيا مردم را با سرمايه مالى آنان مى سنجند، اما در قيامت با اعمال خوب و شريفشان سنجيده مى شوند. افراد بايد در دنيا به گونه اى قدم بردارند كه بتوانند از آن كارهاى نيك و شريفى كه در اينجا انجام مى دهند در آخرت مستفيد و بهره مند گردند.
عن على السلام قال لرجل ساله ان يعظه فقال (ع): لاتكن ممن يرجو الاخره بغير العمل (105)
مردى از امام على (ع) درخواست نمود كه او را موعظه كند. امام (ع) در مقام اندرز دادن به او فرمود: از آن مردمى مباش كه اميد به پيروزى و سعادت در آخرت داشته باشند بدون اينكه در دنيا اعمال صالحه اى انجام دهند.
براى اينكه ارزش عمل ، هر چه بهتر و عالى تر در نظر شنوندگان محترم روشن شود و توجه فرمايند كه در زندگى چگونه قدم بر مى دارند و با چه كيفيتى عمر شريف خود را مى گذرانند روايتى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ذكر مى شود:
ان لاحدكم ثلاثه اخلاء: منهم من يمتعه بما ساله فذلك ماله ، و منهم خليل ينطلق معه حتى يلج القبر ولا يعطيه شيئا ولا يصحبه بعد ذلك فاولئك قريبه ، و منهم خليل يقول : و الله انا ذاهب معك حيث ذهبت ولست مفارقك فذلك عمله ان كان خيرا و ان كان شرا.(106)
رسول معظم فرموده : براى هر يك از شما سه دوست وجود دارد: يكى آن دوستى كه ترا از خواهشهايت بهره مند مى ساد و خواسته هاى ترا جامه تحقق مى پوشد و آن دوست ، دارايى توست ، دوست ديگر آن است كه با تو همقدم و همراه است تا هنگامى كه به خانه قبر وارد شوى و پس از دفن از تو جدا مى شود، نه به تو چيزى مى دهد و نه با تو مصاحبت مى نمايد و آن اقرباى تو مى باشند. اما دوست سوم همراه انسان مى ماند و آن رفيقى است كه عمل ماست . حضرت مى فرمايد: عمل مى گويد به خدا قسم ! هر جا بروى من با تو مى آيم و هرگز از تو جدا نمى شوم ، خواه عمل خوب و خير باشد و خواه فعل شر و ناپسند.
بنابراين اعمال ما در دنيا از ما صادر مى شود ولى از ما جدا نمى شود، در عالم برزخ همراه ماست ، در عالم قيامت با ماست .
همان اعمال است كه اگر خوب باشد ما را به بهشت سعادت مى برد و اگر بد باشد ما را به جهنم مى راند و به عذاب سنگين قيامت معذب مى سازد. سخن خوب گفتن و حرف صحيح زدن آسان است ، همه مى توانند به يكديگر توصيه كنند كه : راست بگوييد و درستكار باشيد و عدالت نماييد، حقوق مردم را حفظ كنيد، حق همسايگان را رعايت نماييد، و از اين قبيل سخنان كه گفتارهاى طيب و طاهر و پاك است . اما اين حرفها زمانى از گوينده آن ارزش دارد كه رفتار او با سخنش منطبق باشد و اگر برخلاف آن باشد نه تنها آن سخن ارزش ‍ معنوى ندارد، بلكه گاهى آن گفتار كه عمل با آن مخالف است زمينه عذاب آدمى را فراهم مى كند.
يكى از امتيازات بزرگ رسول اكرم و ائمه معصومين عليهم السلام همين بود كه زمانى كه حرف مى زدند خودشان به آن عمل مى كردند. على (ع) در حديثى مى فرمايد: من بزرگتر از آنم كه چيزى را بگويم و خودم قبلا بر طبق آن رفتار ننموده باشم . در اين مورد در قرآن شريف آيه اى است :
اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه (107)
كلم طيب به سوى خدا صعود مى كند، سخنان پاكيزه و طاهر در درجه اول كلمه طيبه توحيد است ، اين كلمه به سوى خدا صعود مى كند، اما صعود دهنده آن اعمال صالحه توحيدى است . اگر كسى به زبان ((لا اله الا الله )) بگويد و به توحيد تكلم نمايد اما در مقام عمل ، مشركانه رفتار كند عمل او بر خلاف قول اوست و اين عمل مشركانه نمى تواند آن كلمه طيبه را به سوى خدا صعود دهد و مورد قبول بارى تعالى گرداند. غير از ((لا اله الا الله )) همگى سخنان نيك ، اندرزهاى بجا، تذكرات لازم ، امر به معروف و نهى از منكر، همه و همه كلم طيب مى باشند و هر يك كلمه اى مقدس و پاك است ، اما كلمات نيك بايد با عمل گوينده منطبق باشد تا اعمال گوينده ، آن كلمات مقدس را به سوى حق تعالى بالا ببرد و مورد قبول ذات اقدس الهى بنمايد، و اگر برخلاف باشد، آن كلمه طيبه نمى تواند به آن مقام مقدس خود برسد. در اين باره روايتى از امام باقر (ع) است كه فرمود:
قال رسول الله صلى الله عليه و آله : ان لكل قول مصداقا من عمل يصدقه اويكذبه . فاذا قال ابن آدم و صدق قوله بعمله رفع قوله بعمله الى الله تعالى عزوجل ، و اذا قال وخالف عمله قوله رد قوله على عمل خبيث و هوى به فى النار(108)
رسول اكرم فرموده است : براى هر قولى و گفته اى مصداقى از عمل است كه آن قول را تصديق مى كند يا تكذيب مى نمايد. اگر فرزند آدم سخنى بگويد و گفتار او در رفتار او مصدق شود و عملش با گفته اش منطبق باشد، قول او به وسيله عملش بالا مى رود و به پيشگاه الهى مى رسد، ولى اگر سخنى بگويد و گفته او برخلاف عملش باشد، گفتارش رد مى شود و عمل خبيث و آلوده او در آتش سرنگونش مى گرداند. بنابراين ، عمل داراى اهميت فوق العاده است ، تنها گفتن ، و به سخن خوب تكلم كردن براى گوينده آن نتيجه معنوى ندارد. مطلبى كه در اين مورد از حديث استنباط مى شود مدلول آيه اى از قرآن شريف است . خدا مى فرمايد:
اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه (109)
سخن پاك و طيب نزد خدا مى رود و به سوى او صعود مى كند، اما آن چيزى كه آن را بالا مى برد و موجب رفعت آن مى شود عمل گوينده سخن آن است ، اگر عمل ، همانند سخن ، پاك باشد آن سخن را به مقام رفيع بالا مى برد و اگر برخلاف گفته باشد آن گفته به پيشگاه بارى تعالى عرضه نخواهد شد. مى گويد بايد راست گفت ولى عمل دروغ مى گويد، مى گويد نبايد به مردم تهمت زد و نبايد از مسلمانان غيبت كرد اما خودش ‍ عملا تهمت مى زند و غيبت مى كند. اين نصايح و تذكرات سودمند چون با عملش منطبق نيست ، پيغمبر مى فرمايد آن گفته با عمل بر مى گردد و در آتش دوزخ سرنگون مى شود. آن گفته با عمل برمى گردد و در آتش دوزخ سرنگون مى شود. تذكر نكته اى در اينجا بموقع است و اميد مى رود كه مورد توجه شنوندگان محترم قرار گيرد. اعمال صالحه مرضى حضرت بارى تعالى است و مايه محبوبيت عامل آن نزد خداوند مى گردد لكن بايد توجه داشت كه گاهى انسان عمل صالحى را انجام مى دهد ولى عمل شايسته ترى كه نزد خدا محبوبيت بيشترى دارد پيش مى آيد، افراد با ايمان و متوجه بهتر است كه آن عمل صالح را موقتا ترك گويند و از پى انجام كارى كه نزد خدا محبوبتر است بروند و سپس به ادامه عمل صالح خود برگردند. چند روايت با تعبيرات مختلف آمده كه اگر فردى در حال طواف است و در بين طواف ، مسلمانى نياز به كمك شخص طواف كننده دارد و براى استمداد از او به نزد وى مى آيد و در حين طواف ، از او تمناى كمك فورى نمايد، در چنين موردى امام عليه السلام مكررا دستور داده كه طواف كننده طواف را ترك كند و از پى قضاء حاجت آن برادر مسلمان برود زيرا قضاء حاجت او نزد خدا محبوبتر و اجرش از پاداش آن عمل صالح بيشتر است ، بعد از آنكه مشكل مسلمانان را حل كرد و او را دلشاد نمود برگردد و به طواف خود ادامه دهد. در اينجا روايتى از على بن الحسين زين العابدين (ع) است . كه شايد مقصود از آن همين باشد:
عن البيحمزه عن على بن الحسين عليهما السلام قال : كان يقول ان احبكم الى الله عزوجل احسنكم عملا و ان اعظمكم عندالله عملا اعظمكم فيما عند الله رغبه (110)
امام سجاد (ع) مى فرمايد: محبوبترين شما نزد خداوند كسانى هستند كه عملشان نيكوتر و رفتارشان پسنديده تر است ، اما بدانيد كه اعظم شما در نزد خدا در مقام عمل و بزرگترين شما در پيشگاه الهى كسانى هستند كه نسبت به عملى بيشتر مراقبت مى كنند كه در نزد خدا مورد رغبت بيشتر است و خدا به آن اهميت زيادتر مى دهد.
بنابراين در مثالى كه در مورد شخص طواف كننده و مسلمانى ديگر كه از او استمداد مى كند ذكر شد، چون رفع هم و غم او نزد خداوند از ادامه طواف بالاتر است ، مى توان گفت كه اگر طواف را ترك كند و از پى برآوردن حاجت آن مسلمان برود كار بزرگترى انجام داده و توانسته است رضاى بيشترى را از خداوند نسبت به خود جلب نمايد. ناگفته نماند كه اگر امر مهمترى پيش آمد و آن را ناديده گرفت و به آن اعتنا ننمود ممكن است عمل خوب او هم مطرود پروردگار شود و دچار سقوط گردد. روايتى از امام صادق (ع) نقل شده كه مربوط به يكى از عباد بنى اسرائيل در دوران قبل از اسلام است ، آن حضرت مى فرمايد:

 

next page

back page