اصول فلسفه و روش رئالیسم ، جلد سوم

متفكر شهيد استاد مرتضى مطهرى

- ۱۳ -


توجيه نظام موجودات

مطالبى كه تحت عناوين گذشته بيان كرديم همه مقدمه توجيه نظام موجودات بود از مطالب گذشته معلوم شد كه نتيجه برخى از نظريه‏ها نفى وجوب و ضرورت نظام موجودات بود و نتيجه برخى اثبات آن و طرفداران نظريه ضرورت نظام موجودات نيز يك دسته نبودند بلكه برخى آن نظام را مؤلف از ضرورت بالذات و ضرورت بالغير مى‏دانستند و برخى تمام اين نظام را از ضرورات بالغير مؤلف مى‏دانستند .

مجموع آراء دانشمندان را در توجيه ضرورت و لا ضرورت نظام موجودات مى‏توان اينطور خلاصه كرد :

هيچ ضرورت و وجوبى بر موجودات حكمفرما نيست زيرا قانون عليت و معلوليت عمومى غلط است و پديد آمدن و از بين رفتن موجودات بحسب صدفه و اتفاق است .

قائلين به صدفه و اتفاق كه منكر نظام جهان و منكر مبدا جهان بوده‏اند .

نظام موجودات نظام ضرورى و وجوبى نيست زيرا هر چند قانون عليت صحيح است ولى قانون جبر على و معلولى باطل است .

گروهى از متكلمين .

نظام موجودات نظام ضرورى و جبرى نيست زيرا هر چند قانون عليت و قانون جبر على و معلولى صحيح است ولى تاثير علت در وجود و در ضرورت معلول تنها در حدوث معلول است و هيچ چيزى بقاء و لا بقاء معلولات را ايجاب نمى‏كند.

كسانى كه معلول را در حدوث نيازمند بعلت مى‏دانند نه در بقا و جبر خود بخودى را نيز نفى مى‏كنند .

وجود نظامى ندارد كه ضرورى يا لا ضرورى باشد زيرا وجود حقيقتى است واحد محض و آن حقيقت واحد واجب بالذات است

عده‏اى از عرفا .

نظام موجودات نظام وجوبى و ضرورى است زيرا قانون عليت عمومى و قانون جبر على و معلولى و اصل نيازمندى معلول بعلت در بقا معتبر است و اين نظام از وجوب ذاتى و وجوب غيرى تاليف يافته است زيرا سلسله منظم علل و معلولات قائم بذات واجب الوجود است كه علت‏بالذات است

حكماء الهى از قبيل ارسطو و ابن سينا و فارابى و غيرهم .

نظام موجودات نظام وجوبى و ضرورى است زيرا قانون عليت عمومى و قانون جبر على و معلولى معتبر است و معلول هر چند در بقاء نيازمند بعلت نيست ولى باقى ماندن معلول تا نيامدن علت زايل كنند خود بخود و جبرى است و اين نظام از وجوب بالذات و وجوب بالغير تاليف يافته و سلسله علل منتهى مى‏شود بمحرك اول كه ذات واجب الوجود است

برخى از دانشمندان الهى جديد .

نظام موجودات نظام ضرورى و وجوبى است زيرا قانون عليت عمومى و قانون جبر على و معلولى معتبر است و هر چند معلولات در بقا محتاج بعلت نيستند ولى بقاء آنها جبرى و خود بخودى است و اين نظام تماما از ضرورت بالغير تاليف يافته است زيرا سلسله علل و معلولات نامتناهى است .

ماديين جديد .

ما در اينجا نظريه قائلين به صدفه و اتفاق را كه منكر قانون عليت عمومى هستند از نظريه متكلمين كه تنها جبر على و معلولى را منكرند و از نظريه تمام آنكسانى كه الهى و مادى معلول را تنها در حدوث نيازمند بعلت مى‏دانند مجزا ساختيم و بصورت نظريه على‏حده بيان كرديم و البته بر اهل فن پوشيده نيست كه لازمه نفى جبر على و معلولى و همچنين لازمه نفى نيازمندى معلول بعلت در بقا همانا نفى قانون عليت و معلوليت و قول به صدفه است و ما قبلا هم باين نكته اشاره كرده‏ايم و در مبحث علت و معلول مفصل بيان خواهيم كرد على هذا اين تجزيه در اينجا بر سبيل مماشات است‏يعنى بر طبق ادعاء طرفداران اين نظريه‏ها است كه از طرفى جبر على و معلولى يا نيازمندى معلول را بعلت در بقا نفى مى‏كنند و از طرف ديگر خود را به قانون عليت عمومى مذعن مى‏شمارند و قائلين به صدفه و اتفاق را منكر علم و ضد عقل قلمداد مى‏كنند و الا اين نظريه‏ها از نظريه صدفه و اتفاق قابل انفكاك نيست .

بهر حال لازمه ضرورى بودن نظام موجودات اينست كه هر حادثه‏اى كه در جهان هستى واقع مى‏شود واقع شدنش حتمى و قطعى و خلاف ناپذير است و آن حادثه رابطه ذاتى و تكوينى با ساير موجودات جهان دارد يعنى نسبت‏به بعضى معلول و نسبت‏به بعضى علت و نسبت‏به بعضى اشتراك در علل اوليه دارد و چون ارتباط آن حادثه با ساير حوادث عالم ذاتى و تكوينى است مشخصات وجودى وى نيز ضرورى و قطعى و خلاف ناپذير است‏يعنى آن حادثه كه فرضا رابطه زمانى و مكانى و وضعى و اضافى و غيره با ساير موجودات دارد مثلا از لحاظ زمان بر بعضى مقدم و بر بعضى مؤخر و با بعضى مقارن است و در هر لحظه از زمان نسبت‏به بعضى از موجودات از لحاظ مكانى دور يا نزديك و از لحاظ وضعى محاذى با بعضى و غير محاذى با بعضى ديگر است همه اينها با در نظر گرفتن علل قطعى كه به حوداث احاطه كرده است ضرورى و وجوبى است و محال است كه خلاف آنچه هست و واقع مى‏شود واقع شود