دانش نامه احاديث پزشكى

محمد محمدى رى شهرى
مترجم : دكتر حسين صابرى

- ۶ -


194 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
اگر خداوند، بنده مسلمان را به بلايى در جسمش گرفتار سازد، (به فرشته ) مى فرمايد: ((براى او عمل صالحى را كه پيش تر انجام مى داده است ، بنويس )). پس خداوند، اگر او را شفا دهد، او را مى شويد و تطهير مى كند و اگر جانش بستاند، وى را مى آمرزد و رحمت مى كند.(293)
195 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
هيچ كسى از مسلمانان نيست كه به بلايى در جسم خويش گرفتار شود، مگر آن كه خداوند به فرشتگان پاسبانى كه او را حفظ مى كنند، مى فرمايد: ((براى بنده ام ، تا زمانى كه در بند من (بيمارى ) گرفتار باشد، در هر روز همانند آن كارهاى نيكى را (برايش ) بنويسيد كه پيش تر انجام مى داده است )).(294)
196 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
براى بيمار، چهار ويژگى است : قلم تكليف از او برداشته مى شود؛ خداوند به فرشته فرمان مى دهد همه پاداش آنچه را در دوران تن درستى خويش ‍ انجام مى داده است ، بنويسيد؛ بيمارى وى بر همه اندام هايش گذر مى كند و گناهانش را از آن بيرون مى برد. پس اگر بميرد، آمرزيده شده مى ميرد و اگر زنده بماند، آمرزيده شده زندگى مى كند.(295)
197 - امام صادق (عليه السلام ):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )، سر خود را به سوى آسمان بلند كرد و لبخند زد.
پرسيدند: اى پيامبر خدا! ديديم سر خويش را به سوى آسمان بلند كردى و لبخند زدى .
فرمود: ((آرى ! از دو فرشته در شگفت شدم كه از آسمان به زمين آمدند و بنده مؤ من درستكارى را در جاى نماز خويش كه همواره در آن نماز مى گزارد، جستند تا براى وى ، عمل آن شب و روزش را بنويسند؛ اما وى را در مصلاى خويش نيافتند. پس به آسمان بازگشتند و گفتند: پروردگارا! فلان بنده مؤ منت را در مكان نمازش جستيم تا براى وى عملش را در آن روز و شب بنويسيم ، ولى آن جا به او دست نيافتيم و او را در بند (بيمارى ) تو ديديم . پس خداوند (عزوجل ) (به آنان ) فرمود: تا زمانى كه بنده ام در بند من است ، براى او در هر شب و روز، همانند آنچه در دوران تن درستى اش ‍ انجام مى داده است ، بنويسيد؛ چه ، بر من است هنگامى كه او را از آنچه در دوران تن درستى انجام مى داده ، باز داشته ام ، براى وى پاداش همان را بنويسم )).(296)
198 - امام صادق (عليه السلام ):
چون در هر شامگاه ، دو فرشته بنده بيمار به آسمان مى روند، پروردگار - تبارك و تعالى - مى پرسد: ((براى بنده ام در بيمارى اش چه نوشته ايد؟)).
مى گويند: ناليدن .
پس خداوند مى فرمايد: ((با بنده خويش ، انصاف روا نداشته ام اگر او را در بازداشتى از بازداشت هاى خود بدارم و آن گاه ، مانع ناليدن او شوم )).
پس (به فرشتگان ) مى فرمايد: ((براى بنده ام ، همانند آن كارهاى نيكى را كه در دوران تن درستى اش مى نوشتيد، بنويسيد و هيچ گناهى را بر او ننويسيد تا هنگامى كه وى را از بازداشت خويش ، آزاد كنم ؛ چرا كه او اكنون ، در زندانى از زندانهاى من است )).(297)
199 - امام كاظم (عليه السلام ):
چون مؤ من بيمار شود، خداوند (عزوجل ) به آن (فرشته ) كه عهده دار جانب چپ است ، وحى مى فرستد: ((بر بنده ام ، تا زمانى كه در بازداشت و در بند من است ، چيزى منويس ))؛ نيز به آن كه عهده دار جانب راست است ، وحى مى فرستد كه : ((براى بنده ام ، آن حسناتى را كه در دوران تن درستى وى مى نوشتى ، بنويس )).(298)
ر. ك : ص 85 (تعريف بيمارى / بازداشتگاه تن ).
تحليلى درباره احاديث پاداش بيمارى ها
سيد رضى - رضوان الله تعالى عليه - در ذيل حكمت چهل و دوم نهج البلاغه ، يعنى اين سخن امير مؤ منان (عليه السلام ) كه فرمود: ((خداوند، آن درد و رنجى را كه داشته اى ، مايه ريختن گناهانت قرار دهد؛ چرا كه در بيمارى ، پاداشى نيست ))(299)، چنين مى گويد:
امام (عليه السلام ) راست فرموده كه در بيمارى ، اجرى نيست ؛ چرا كه بيمارى ، از قبيل آن چيزهايى است كه بنده به موجب آن ، مستحق عوض ‍ مى شود؛ زيرا استحقاق عوض ، در مقابل چيزهايى پيدا مى شود كه از قبيل دردها و بيمارى ها و آنچه در اين حكم است ، فعل خداوند با بنده خويش ‍ باشند. اما استحقاق اجر و ثواب در مقابل فعل بنده تحقق مى يابد. بنابراين ، ميان اين دو تفاوتى وجود دارد كه آن حضرت ، چنان كه دانش ژرف كاو و راءى درست وى اقتضا مى كرده ، بيان فرموده است .
بايد گفت : مؤ لف گران قدر نهج البلاغه ، در تبيين كلام امام (عليه السلام )، ميان ((عوض )) و ((اجر))، در معنا تفاوت قائل شده است .
از اين رو، بيمار را مستحق ((عوض )) دانسته ، نه ((اجر))؛ چون بيمارى ، فعل خداوند متعال است ، ليكن تاءمل در احاديث رسيده در مورد پاداش بيمارى ها، ما را بدين رهنمون مى شود كه اين احاديث ، در چند دسته جاى مى گيرند:
1 - برخى احاديث (همانند احاديث شماره 160 و 177) بر اين تصريح كرده اند كه در بيمارى ، هيچ پاداشى وجود ندارد؛ اما بيمارى ، مايه طهارت شخص از گناهان است .
2 - برخى احاديث (همانند احاديث شماره 158 و 159 و 161 و...) بيان مى كنند كه بيمارى ، گناهان انسان را مى ريزد، با اين تفاوت كه اين دسته احاديث ، نسبت به مسئله اجر و پاداش ، سكوت كرده اند.
3 - برخى احاديث (همانند حديث شماره 180) بيان مى كنند كه بيمارى ، مرتبه انسان را بالا مى برد.
4 - برخى احاديث (همانند احاديث 187 و 190) به وجود پاداش بزرگى براى بيمارى تصريح مى كند و برخى (مانند حديث شماره 189) از اين خبر مى دهند كه پاداش سه شب تبدار بودن ، با عبادت هفتاد سال ، برابر است .
5 - در برخى احاديث (مانند احاديث باب 3/5) آمده است كه در نامه عمل بيمار، پاداشى معادل انجام دادن اعمالى كه به سبب بيمارى توفيق انجام دادن آنها را نيافته ، نوشته مى شود.
6 - حديث شماره 188، در حقيقت ، جمع بندى همه انواع احاديث پيش ‍ گفته است و در آن ، اميرمؤ منان ، در پاسخ اين پرسش سلمان كه : ((آيا اگر بيمار شديم ، بهره اى جز پاك شدن از گناهان نيز برايمان هست يا نه ؟))، فرمود: ((به واسطه شكيبايى بر بيمارى ، ناليدن به درگاه خداوند - عز اسمه - و دعا كردن در پيشگاه او، برايتان پاداشى نيز هست و به همين كارهاست كه براى شما حسنه نوشته مى شود و مرتبت هايتان فراتر برده مى شود. اما درد، فقط موجب پاك شدن از گناه و يك كفاره است )).(300)
ناگفته پيداست كه بيمارى ، يك عمل براى انسان نيست تا براى وى پاداش ‍ در بر داشته باشد و از همين رو، از ديدگاه امام (عليه السلام ): آنگاه كه مؤ منى در برابر درد و بيمارى شكيبايى ورزد و در پيشگاه خداوند، دعا و زارى كند، بدان سبب كه اين شكيبايى و دعا، عملى از اعمال انسان است ، پاداش خواهد داشت و به واسطه آن به مرتبت وى در پيشگاه خداوند، افزوده مى شود و براى او حسنات نوشته خواهد شد.
از همين جاست كه مى بينيم روايت هاى اين فصل ، به رغم همه اختلافات ظاهرى ، هيچ تعارضى با همديگر ندارند؛ چه ، روايت هايى كه از پاداش ‍ نداشتن بيمارى سخن مى گويند، نه به عمل و نيت بيمار، بلكه به نفس ‍ بيمارى نظر دارند، و روايت هايى كه به ثواب بيمار و بالا رفتن مرتبت او تصريح مى كنند، به شكيبايى و مقاومت و نيت او ناظرند و از اين رو، اگر بيمار در دوران بيمارى ، پاداش آن نيز نوشته مى شود. بيمارى كه علاوه بر اين ، صبر هم مى كند، افزون بر اين پاداش ، پاداش شكيبايى خويش را هم مى گيرد، و بيمارى هم كه علاوه بر آن ، دعا و تضرع مى كند، مرتبت وى نيز نزد خداوند، بالا مى رود و از مراتب بالا برخوردار مى شود.
فصل چهارم : وظايف بيماران
4/1 - پنهان داشتن بيمارى
200 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
يكى از گنج هاى نيكى ، پوشيده داشتن مصيبت ها، بيمارى ها و صدقه است .(301)
201 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
خداوند (عزوجل ) فرموده است : ((وقتى بنده ام به درد و رنجى گرفتار شود و بيمارى را پيش از سه (روز) آشكار سازد، از من گلايه كرده است )).(302)
202 - ربيع الاءبرار:
عمران بن حصين به پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) گفت : اى پيامبر خدا! مردانى نزد من مى آمدند كه از آنان ، خوش سيماتر و خوش بو تر نديده ام ؛ اما پس از چندى از من بريدند.
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيد: ((آيا زخمى به تو رسيده بود و آن را پنهان مى داشتى ؟)).
گفت : آرى .
(فرمود:(303)) ((سپس ، آن را آشكار ساختى ؟)).
گفت : چنين بود.
فرمود: ((ليكن اگر همچنان پوشيده مى داشتى ، تا زمانى كه زنده بودى ، فرشتگان به ديدارت مى آمدند)).
(راوى مى گويد:) آن زخم ، جراحتى بود كه وى در جهاد در راه خدا برداشته بود.(304)
203 - امام على (عليه السلام ):
هر كس دردى را كه به وى رسيده است ، سه روز از مردم پنهان بدارد و تنها به درگاه خداوند شكايت برد، بر خداوند حق است كه او را از اين بيمارى عافيت دهد.(305)
204 - امام على (عليه السلام ):
پوشيده داشتن تهى دستى و بيمارى ها از مردانگى است .(306)
205 - امام على (عليه السلام ):
در گذشته ، مرا برادرى الهى بود؛ خردى دنيا در نگاه وى ، او را در نظرم بزرگ مى ساخت ... او از هيچ بيمارى اى ، مگر به گاه بهبود، نمى ناليد.(307)
206 - امام باقر (عليه السلام ):
- خطاب به فرزند خويش امام صادق (عليه السلام ) -: پسرم ! هر كس ‍ بلايى را كه بدان گرفتار آمده است ، از مردم پنهان بدارد و در اين باره ، تنها به درگاه خداوند (عزوجل ) بنالد، بر خداوند حق است كه او را از آن بلا به عافيت برهاند.(308)
207 - الكافى :
- به نقل از ابن ابى عمير، از يكى از ياران امام صادق (عليه السلام ) -: امام صادق (عليه السلام ) فرمود: ((هر كس سه روز بيمار باشد و آن را پنهان كند و هيچ كس را از آن آگاه نسازد، خداوند براى گوشتى بهتر از آن گوشت (كه در بيمارى از دست رفته است )، خونى بهتر از خونش ، پوستى بهتر از پوست وى و مويى بهتر از موى وى ، جايگزين مى كند)).
پرسيدم : فدايت شوم ! چگونه جايگزين مى سازد؟
فرمود: ((براى او گوشت ، خون ، پوست و مويى را جايگزين مى كند كه با آنها گناه نكرده است )).(309)
4/2 - اظهار بيمارى نزد پزشك
208 - امام على (عليه السلام ):
هر كس بيمارى خود را از طبيبان پنهان دارد، بر بدن خويش ، خيانت روا داشته است .(310)
209 - امام على (عليه السلام ):
هر كس دردهاى نهفته خويش را پنهان بدارد، طبيبش از درمان وى فرو ماند.(311)
210 - امام على (عليه السلام ):
براى كسى كه بيمارى خويش را از طبيب خود پنهان بدارد، درمانى نيست .(312)
4/3 - شكيبايى
211 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
ناله بيمار، نوشته مى شود. پس اگر شكيبا باشد، (اين ناله ) حسنه نوشته مى شود و اگر بى تاب باشد، ناشكيبا و بى پاداش نوشته مى شود.(313)
212 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
بر هر بنده اى در هنگام بيمارى ، دو فرشته گمارده مى شود . آنان چون شخص بيمار شود، مى گويند: پروردگارا! فلان بنده تو بيمار شده است ؛ و البته او خود، به اين نكته آگاه تر است . پس خداوند مى فرمايد: ((بنگريد كه چه مى گويد)). اگر شكيبايى كند و پاداش خويش از خداوند خواهد و در اين بيمارى ، اميد خير داشته باشد، آن را به بارگاه خدا مى رسانند.
پس خداوند مى فرمايد: ((اينك من ، شما را گواه مى گيرم كه چنانچه بيمارى او را بر طرف كنم ، برايش خونى بهتر از خون وى ، و گوشتى بهتر از گوشت وى ، جايگزين مى سازم و او را مى آمرزم ؛ و اگر نيز جان او را بستانم ، وى را به بهشت در مى آورم )). اما اگر بى تابى و ناشكيبايى كند، خداوند مى فرمايد: ((اگر بيمارى او را بر طرف كنم ، بر اين ، گوشتى بدتر از گوشتش ، و خونى بدتر از خونش جايگزين مى كنم و او را به گناهش كيفر مى دهم و چنانچه او را كيفر دهم ، او را به دوزخ در مى آورم (314))).(315)
213 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
هر كس يك شبانه روز بيمار شود و نزد عيادت كنندگانش شكوه نكند، خداوند، او را در روز قيامت ، با خليل خويش ، ابراهيم خليل الرحمن ، بر مى انگيزد، تا به سان برقى پر درخشش ، از صراط بگذرد.(316)
214 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
خداوند (عزوجل ) فرموده است : ((هر كس ، سه روز بيمار باشد و در اين مدت ، نزد هيچ يك از عيادت كنندگان شكوه نكند، براى او گوشتى بهتر از گوشت (پيشين ) وى ، و خونى بهتر از خون وى ، جايگزين مى سازم و اگر او را بهبود بخشم ، در حالى عافيت مى دهم كه هيچ گناهى برايش نمانده است ، و اگر جان او را بستانم ، به سوى رحمت خويش ‍ مى ستانم )).(317)
215 - امام على (عليه السلام ):
بيمار، تا آن هنگام كه نزد عيادت كنندگان خويش شكوه نكرده ، در زندان خداوند است و گناهانش محو مى شوند.(318)
216 - امام صادق (عليه السلام ):
- هنگامى كه از ايشان درباره تعريف شكوه از سوى بيمار پرسيده شد -: گاه شخص مى گويد: ((امروز، تب دارم )) و ((ديشب ، بيدار ماندم )). اين سخن او، راست است و شكوه نيست . شكوه ، تنها آن است كه بگويد: ((به چيزى مبتلا شدم كه هيچ كس ، بدان گرفتار نيامده است ))؛ و بگويد: ((چيزى دامنگيرم شده كه دامنگير هيچ كس ديگر نشده است ))؛ اما شكوه آن نيست كه بگويد: ((ديشب ، بيدار بودم )) و ((امروز، تب دارم ))، يا سخنى ديگر از اين قبيل .(319)
4/4 - سپاسگزارى
217 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
چون بنده بيمار شود، خداوند، دو فرشته را به سوى او مى فرستد و مى فرمايد: ((بنگريد او به عيادت كنندگان خويش ، چه مى گويد)). اگر هنگامى كه آنان نزد او آمدند، خداوند را سپاس و ستايش گفت ، آن سپاس و ستايش وى را نزد خداوند (عزوجل ) مى برند؛ هر چند البته خداوند، خود، آگاه تر است . پس خداوند مى فرمايد: ((بنده ام بر من حق دارد كه اگر او را به سوى خويش ببرم ، به بهشتش در مى آورم و اگر او را شفا دهم ، گوشتى بهتر از گوشت وى ، و خونى بهتر از خون وى برايش جايگزين مى سازم و از گناهان او در مى گذرم )).(320)
218 - الكافى :
- به نقل از عرزمى ، از پدرش ، از امام صادق (عليه السلام ) -: ((هر كس ‍ شبى بيمار باشد و اين بيمارى را به جان بپذيرد و سپاس آن را به درگاه خداوند بگزارد، آن شب ، برايش همانند عبادت شصت سال است )).
از امام (عليه السلام ) پرسيدم : پذيرفتن بيمارى چيست ؟
فرمود: ((بر آن شكيبايى كند، ديگران را از آنچه در اين شب بيمارى بر او گذشته است ، خبر ندهد، و چون شب را به صبح آورد، خداوند را بر آنچه بوده است ، سپاس گويد)).(321)
4/5 - صدقه دادن
219 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
هيچ بيمارى اى به چيزى برتر از صدقه ، درمان نشده است .(322)
220 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
بيمارانتان را با صدقه درمان كنيد، كه آن ، بيمارى ها و آفت ها را از شما دور مى كند.(323)
221 - امام على (عليه السلام ):
صدقه ، دارويى مؤ ثر است .(324)
222 - امام صادق (عليه السلام ):
مستحب است بيمار به دست خود، صدقه اى به سائل بدهد و از او بخواهد براى وى ، دعا كند.(325)
223 - طب الاءئمة (عليهم السلام ):
مردى به امام كاظم (عليه السلام ) از اين ناليد كه : نانخور زيادى دارم كه همه نيز بيمارند.
امام كاظم (عليه السلام ) به او فرمود: ((آنان را با صدقه درمان كنيد؛ زيرا هيچ چيز به اندازه صدقه به اجابت ، نزديك نيست و بيش از صدقه براى بيمار، منفعت در پى نمى آورد)).(326)
4/6 - دعا كردن
224 - امام على (عليه السلام ):
بيمار شدم و پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به عيادتم آمد و فرمود: ((بگو: خداوندا! از تو مى خواهم عافيتى را كه مى دهى ، پيش ‍ اندازى ، بر امتحان خويش ، بردبارى ام بخشى ، و مرا به سوى رحمت خويش ببرى )).
من ، اين دعا را خواندم و پس از آن (دعا)، از بستر بيمارى برخاستم ، گويا كه از بندى رسته باشم .(327)
225 - امام على (عليه السلام ):
پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )، بر مردى از انصار كه بيمار شده بود، وارد شد تا او را عيادت كند. او گفت : اى پيامبر خدا! براى من به درگاه خداوند، دعا كن .
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: ((بگو: از خداوند بزرگ ، پروردگار عرش بزرگ ، مسئلت مى كنم و از خداوند بزرگ ، مى خواهم )).
مرد، اين دعا را سه بار خواند و در پى آن ، از بستر بيمارى برخاست ، چنان كه از بند، رسته باشد.(328)
226 - السنن الكبرى :
- به نقل از عبدالله بن حسن -: عبدالله بن جعفر بن ابيطالب ، بر يكى از فرزندان خويش به نام ((صالح )) كه بيمار بود، درآمد و به او گفت : ((بگو: خدايى نيست جز خداوند بردبار بزرگوار. منزه است پروردگار عرش بزرگ ! پروردگارا، مرا بيامرز! پروردگارا، بر من رحمت فرست ! پروردگارا، از من در گذر! پروردگارا، بر من ببخشاى كه تو بخشايشگر آمرزنده اى !)).
(عبدالله بن جعفر) سپس گفت : اينها كلماتى است كه عمويم (على (عليه السلام )) به من آموخته و يادآور شده كه پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )، آنها را به وى ، تعليم فرموده است .(329)
227 - امام سجاد (عليه السلام ):
- در دعاى خويش به گاه بيمارى -: خداوندا! بر سلامت تنم كه پيوسته با آن به كار خويش پرداخته ام ، تو را سپاس مى گويم ، و (نيز) بر آن بيمارى اى كه بر تنم عارض كردى ، تو را سپاس مى گويم . اكنون اى خداى من ! نمى دانم كدام يك از اين دو حال ، سزامندتر براى سپاس گزاردن توست و كدام يك از اين دو وقت ، سزاوارتر براى ستودن تو.
زمان تن درستى ، كه در آن روزى هاى پاك خويش را گوارايم ساختى و مرا به آنها براى جستن خشنودى و فضل خود، شور و نشاط بخشيدى و با برخوردارى از آنها، بر آن طاعت ها - كه توفيقش را ارزانى ام داشتى - توانا ساختى ؟ يا زمان بيمارى كه مرا بدان آزمودى ؟ و نعمت هايى كه به من ارمغان دادى تا مايه سبك شدن بار گناهانى شود كه پشتم را سنگين كرده بود و مايه طهارت از آن گناهانى باشد كه در آن ، غوطه ور شده بودم ، و توجه دهنده اى باشد كه به توبه باز گردم ، و يادآورى باشد كه گناه را به بركت نعمت ديرين تو بزدايم .
و در اين مدت بيمارى ، كاتبان اعمال ، برايم آن اندازه اعمال پاك نوشتند كه نه به دلى خطور كرده است ، نه بر زبانى گذشته ، و نه اندامى توان انجام دادنش را يافته ؛ بلكه اين همه فضل تو بر من بوده و احسان و نيكى اى بوده است كه بر من روا داشته اى . پروردگارا! پس بر محمد و خاندانش ، درود فرست و آنچه را برايم بدان خرسندى ، محبوبم بدار. آنچه را بر من وارد آورده اى ، آسان و گوارايم ساز و مرا از آلودگى هايى كه پيش تر انجام داده ام ، پاك بدار و بدى هايى را كه پيش فرستاده ام ، (از نامه عملم ) بزداى ، و شيرينى عافيت و خنكاى سلامت را به من بچشان .
برون شد مرا از بيمارى به سوى عفو خويش ، بازگشت مرا از دوران بستر نشينى ام به سوى چشم پوشى خويش ، رهايى ام از درد و رنجم را به فراخناى رحمت خويش ، و سلامت يافتنم از اين سختى را به آستان گشايش خويش ، قرار ده ! تويى كه نيكى ات سرشار است و دست منتت بر همه ، گشاده . بخشنده و بزرگوار و صاحب جلال و اكرامى .(330)
228 - امام صادق (عليه السلام ):
- دعاى ايشان به هنگام بيمارى -: خداوندا! تو خود، كسانى را سرزنش ‍ كردى و فرمودى : ((قل ادعو الذين زعمتم من دونه ى فلا يملكون كشف الضر عنكم ولاتحويلا؛(331) بگو كسانى را كه به جاى خداوند به خدايى مى پنداشته ايد، فرا خوانيد تا ببينيد كه نه نمى توانند سختى اى از شما بگشايند، و نه شما را به حالتى ديگر در آورند)). پس ‍ اى آن كه هيچ كس جز او نتواند سختى اى از من بگشايد و مرا به حالتى ديگر ببرد! بر محمد و خاندانش درود فرست ، و سختى را از من بگشاى و آن را به سوى كسانى ببر كه در كنار تو - كه خدايى جز تو نيست - خدايى ديگر را مى خوانند.(332)
فصل پنجم : پرستارى
5/1 - پاداش پرستارى
229 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
هر كس يك شبانه روز بيمارى را پرستارى كند، او را همراه با ابراهيم خليل ، بر مى انگيزد و به سان برقى پر درخشش ، از صراط مى گذرد.(333)
230 - امام على (عليه السلام ):
پيامبر خدا فرمود: ((هر كس در بر آوردن نياز بيمارى بكوشد، خواه آن را برآورد و خواه بر نياورد، از زير بار گناه خويش بيرون مى رود، به سان آن روز كه از مادر، زاده شده است )).
در اين هنگام ، مردى از انصار گفت : اى پيامبر خدا، پدر و مادرم به فدايت ! اگر بيمار از خانواده شخص باشد، آيا در صورتى كه در بر آوردن نياز خانواده خويش بكوشد، اين كار، پاداش بيشترى ندارد؟
فرمود: ((چرا)).(334)
231 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
هر كس غذايى را كه بيمار هوس كرده است ، به او برساند، خداوند، از ميوه هاى بهشتى به او خواهد خوراند.(335)
232 - الكافى :
- به نقل از مرازم بن حكيم -: با محمد بن مصادف همسفر شدم . چون به مدينه وارد شديم ، بيمار شدم . او (در اين مدت ) به مسجد مى رفت و مرا تنها مى گذاشت . از اين كار به مصادف ، گلايه كردم . او هم امام صادق (عليه السلام ) را از اين جريان ، آگاه كرد.
امام (عليه السلام ) برايش چنين پاسخ فرستاد: ((نشستن تو نزد او، از نماز خواندنت در مسجد (پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم )) برتر است )).(336)
233 - امام صادق (عليه السلام ):
- در تفسير واژه ((احسان )) در اين سخن خداوند در سوره يوسف كه فرمود: ((نبئنا بتاءويله انا نراك من المحسنين (337)؛ ما را از تاءويل آن ، آگاه كن كه تو را از نيكوكاران مى بينم ))-: يوسف ، از بيماران ، پرستارى مى كرد.(338)
5/2 - آداب پرستارى
234 - پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ):
بيمارانتان را به خوردنى و نوشيدنى وادار مكنيد؛ چرا كه خداوند، به آنان مى خوراند و مى نوشاند.(339)
235 - سنن ابن ماجة :
- به نقل از ابن عباس -: پيامبر خدا، مردى را عيادت كرد و از او پرسيد: ((چه ميل دارى ؟))
گفت : نان گندم ، دوست دارم .
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود: ((هر كس نان گندمى دارد، براى برادر خويش بفرستد)).
سپس فرمود: ((اگر بيمارى از بيمارانتان ، چيزى را هوس كرد، آن را به وى بخورانيد)).(340)
236 - امام صادق (عليه السلام ):
طايفه اى از دزدان را كه دليل بر ضدشان اقامه شده بود و اقرار كرده بودند، نزد امير مؤ منان آوردند. پس دستان آنان را بريد و سپس فرمود: ((اى قنبر! آنان را نزد خود ببر، زخم هايشان را درمان ساز و به نيكى از آنان ، پرستارى كن )).(341)
237 - الفقه المنسوب للامام الرضا (عليه السلام ):
روايت مى كنم كه تن درستى و بيمارى در بدن با همديگر، پيكار مى كنند. پس اگر تن درستى بر بيمارى چيرگى يابد، بيمار از بستر بر مى خيزد؛ اما اگر بيمارى بر تن درستى چيره شود، بيمار، اشتهاى به غذا پيدا مى كند. اگر او اشتها پيدا كرد، به او بخورانيد، شايد كه شفايش در همان باشد.(342)
توضيح:
حديث نخست در اين باب ، اشاره به اين است كه نداشتن اشتها نشانه اى از مفيد نبودن و يا زيان داشتن غذا و آب براى بيمار است ، چنان كه مقصود از اين بخش حديث هم كه فرموده ((خداوند، خود به آنان مى خوراند و مى نوشاند))، نبود نياز طبيعى بيمار به غذا و آب در هنگام بى اشتهايى است .
اما بر عكس ، اشتها به غذا، نشانه اى از نياز بدن به آن و فايده آن براى بيمار است و از همين رو، حديث دوم و چهارم ، به دادن آب و غذا به بيمار، سفارش كرده است . البته ، طبيعى است كه اين نكته با آن منافات ندارد كه برخى از غذاها يا نوشيدنى ها براى برخى از بيماران ، زيان داشته باشد. بنابراين ، رايزنى با پزشك درباره كيفيت و چگونگى غذاى بيمار ضرورى است .