ميزان الحكمه جلد ۳

آيت الله محمد محمدى رى شهرى

- فهرست -


حرف الحا.
حج .
فلسفه حج .
فقرزدايى حج .
حج گناهان را پاك مى كند.
آنچه حج بدان كامل و تمام مى شود.
عاقبت ترك حج .
تعطيل كردن حج .
برتر از هفتاد حج .
حاجيان واقعى كم هستند.
آداب حج گزار.
آداب مراقبين .
آداب احرام بستن .
انواع حج .
ثواب كسى كه در راه حج بميرد.
حرمت حرم .
حضور امام غايب در موسم حج .
حجت .
نسبت دادن معرفت به خدا.
حجت رسا ويژه خداست .
نيروى شهريار حجت .
قاطع ترين و رساترين حجت .
حجيت راويان حديث .
حجت (متفرقه ).
حديث .
محدث .
ثواب كسى كه چهل حديث حفظ كند.
فهميدن حديث .
نقل كردن و فهميدن .
فراوانى كسانى كه در زمان حيات پيامبر بر او دروغ مى بستند.
برحذر داشتن از دروغ بستن به پيامبر (ص ).
نهى از دروغ شمردن سخنى كه دروغ بودن آن معلوم نيست .
ارائه اصول با ما و بدست آوردن فروع با شما.
درستى حديث و سازگارى آن با قرآن .
درستى حديث وسازگارى آن با فطرت .
درستى حديث و سازگارى آن با حق .
جايز بودن نقل به معناى حديث .
آنچه بايد در نقل حديث رعايت كرد.
دشوارى فهم و تحمل برخى احاديث .
فراگير بودن قرآن و سنت .
علت پوشيده داشتن برخى دانشهاواحكام .
علل اختلاف احاديث .
احاديث متشابه .
حدود.
هر چيزى حدى دارد.
دور كردن حدود و مجازاتها.
جارى كردن حدود.
به كار نبستن حدود.
شفاعت و وساطت كردن در حدودروا نيست .
درحد, كفالت (ضمانت تن )پذيرفته نمى شود.
در حد جاى سوگند نيست .
نهى از تاخير در اجراى حدود.
نهى از تجاوز كردن از حدود.
نقش جارى كردن حدود در پاك كردن گناه .
نهى از اهانت كردن به شخص حد خورده .
در صورت اعتراف مجرم به گناه امام اجازه دارد او را ببخشد.
مباح كردن خون .
كسى كه حدخورده بارسوم بايدكشته شود.
جارى كردن حد در سرزمين دشمن .
تعزير.
آداب جارى كردن حد.
جنگ .
عوامل جنگ افروز.
جنگ با حق ستيزان .
جنگيدن با مسلمان .
غافلگير كردن دشمن .
تشويق به جنگ در راه خدا.
خداوند رزمندگان در راه خود رادوست دارد.
نهى از جنگيدن با اين گروهها.
نكاتى كه پيش ازشروع جنگ بايدرعايت كرد.
دعا در هنگام رو به رو شدن با دشمن .
پيشقراولان سپاه .
آموزشهاى نظامى .
آداب جنگ .
جنگ نيرنگ است .
نهى از فرار از جنگ .
چه وقت فرار از جنگ رواست ؟ .
به كارگيرى انواع جنگ افزارها در جنگ .
طولانى شدن جنگ .
نيروى دريايى .
شركت زنان در جنگ .
محارب .
دار زدن .
بريدن دست و پا از چپ و راست .
تبعيد.
نگاهبانان .
نگهبانى كردن از پيامبر.
اجل نيكو نگهبانى است .
آزادى و آزادگى .
همه مردم آزادند.
آزاده هميشه آزاده است .
خوى آزاد مرد.
آنچه آزادگى مى آورد.
به جا آوردن شرايط آزادگى .
آزادگى (متفرقه ).
آزمندى .
آزمند.
آزمند خوار است .
حريص محروم است .
آزمند نيازمند است .
آزمند بدبخت است .
سيرى ناپذيرى آزمند.
آزمندى روزى را زياد نمى كند.
تفسير آزمندى .
ريشه آزمندى .
عوامل باز دارنده آزمندى .
آزمندى انسان نسبت به هر آنچه كه از او باز دارند.
آن جا كه آزمندى شايسته و نيكوست .
پيشه .
تحريف .
حرام .
اجتناب از محرمات .
دعوت عقل به دورى كردن از حرامها.
محرمات (1).
محرمات (2).
حرام خوارى .
ثواب كسى كه توانايى ارتكاب حرام را داشته باشد و آن را انجام ندهد.
حزب .
حزب خدا.
حزب شيطان .
هر حزبى به آنچه دارد دلخوش است .
دور انديشى .
عاقبت انديشى .
دور انديشى و تصميم گيرى .
تفسير دور انديشى .
دور انديش .
دور انديش ترين مردم .
دور انديشى (متفرقه ).
اندوه .
عوامل اندوه زا.
عوامل اندوه زدا (1).
عوامل اندوه زدا (2).
عوامل اندوه زدا (3).
عوامل اندوه زدا (4).
غم و شادى با هم هستند.
گره هر اندوهى گشوده مى شود جز اندوه دوزخيان .
علت شادى و اندوهى كه به ظاهر دليل ندارند.
اندوه پسنديده .
حسابرسى .
تشويق به محاسبه نفس .
پيش از آن كه به حساب شما رسيده شود خود به حساب خويش برسيد.
ضرورت محاسبه هر روز نفس .
سختگيرى در محاسبه نفس .
چگونگى حسابرسى .
ثمره محاسبه نفس .
نخستين چيزى كه انسان درباره آن مورد سؤال قرار مى گيرد.
آنچه مورد باز خواست قرار نمى گيرد (1).
آنچه مورد بازخواست قرار نمى گيرد (2).
آنچه مورد باز خواست قرار مى گيرد (1).
آنچه مورد باز خواست قرار مى گيرد (2).
آنچه حسابرسى روز رستاخيزرا آسان مى سازد.
گروههاى مردم در حسابرسى .
حسابرسى سخت و شديد.
كسانى كه آسان حسابرسى مى شوند.
كسانى كه بدون حسابرسى به بهشت مى روند.
كسانى كه بدون حسابرسى به دوزخ ‌مى روند.
سريعترين حسابرس .
حسد.
حسود.
ناراحتى حسود از نعمتهاى خدا.
حسود.
هر متنعمى محسود است .
حسادت و ايمان .
حسد و كفر.
زيانهاى جسمانى حسادت .
حسادت و تقدير.
نشانه حسود.
در موقع احساس حسد چه بايد كرد؟ .
حسادت پسنديده .
دريغ .
دريغ خورترين مردمان .
نيكى .
تاثير كار نيك پس از كار بد.
چند برابر شدن نيكيها.
بهترين كار نيك .
خوشحال شدن از كار خوب .
نيكى كردن .
نيكوكارى و محبت .
با احسان دلها به دست مى آيد.
خوبى كردن به كسى كه بدى كرده است .
نيكوكار.
خداوند با نيكوكاران است .
تفسير نيكوكارى .
هر كه نيكى كند به خود كرده است .
نتايج نيكوكارى در دنيا.
نتيجه نيكوكارى مشركان .
نمك نشناسى .
نيكى كردن (متفرقه ).
حافظه .
حفظ كردن در خردسالى .
آنچه حافظه را زياد مى كند.
كينه توزى .
كينه توز.
كينه در دل مؤمن نمى پايد.
آنچه كينه مى آورد.
آنچه كينه را مى برد.
تحقير.
نهى از حقير دانستن مردم .
بر حذر داشتن از تحقير مؤمن .
حـق .
حق باطل را درهم مى كوبد.
حق وعزت .
سنگينى حق .
تحمل كردن حق .
لزوم حق گويى هر چند به زيان خود.
گفتن حق در حال خشنودى و خشم .
حقگويى در برابر پيشواى ستمگر.
گفتن سخن حق به منظور باطل .
حق پذيرى .
دريا دلى براى پذيرفتن حق .
رويگرداندن از حق .
كسى كه حق سودش ندهد باطل زيانش رساند.
معيار شناخت حق .
عمار با حق است .
دمدمى مزاج .
حق دو جانبه است .
حق (متفرقه ).
حقوق .
حقوق خداى تعالى .
حقوق مردم نسبت به يكديگر.
مقدم داشتن حقوق مردم .
مهمترين حقوق .
حقوق برادران .
حقوق مؤمنان بر يكديگر.
كمترين حق مؤمن بر برادرش .
لزوم حق شناسى متقابل .
بر خود حق و حقوق واجب نكنيد.
احتكار.
محتكر.
آن كه چهل روز احتكار كند.
حكمت .
حكيم .
حكمت گمشده مؤمن است .
كارهايى كه برازنده حكيم نيست .
تفسير حكمت (1).
تفسير حكمت (2).
تفسير حكمت (3).
راس حكمت .
آنچه حكمت مى آورد.
آنچه مانع كسب حكمت مى شود (1).
آنچه مانع كسب حكمت مى شود(2).
كسى كه از حكمت بهره اى نمى برد.
آثار حكمت .
مراقبت از حكمت .
حكمتهاى تازه ودلنشين .
سوگند خوردن .
نهى از سوگند خوردن به خداى سبحان .
پرهيز از سوگند دروغ .
پيامدهاى سوگند دروغ .
كسانى كه شكستن سوگندشان گناه و كفاره ندارد.
نحوه سوگند دادن ستمگر.
كسى كه به دروغ بگويد : خدا مى داند.
حلال .
دشوارى به دست آوردن مال حلال .
استفاده از مال مؤمن جز با رضايت او حلال نيست .
بردبارى .
تمرين بردبارى .
بردبار.
آنچه بردبارى مى آورد.
دستاوردهاى بردبارى .
تفسير بردبارى .
بردبارى و دانش .
بردبارى در هنگام خشم .
بردبارترين مردم .
آفت بردبارى .
بردبارى خداوند پاك .
بردبارى (متفرقه ).
ستايش .
ستايش از آن خداست .
سپاس و ستايش كردن خدا در همه حال .
حماقت .
صفات احمق .
همنشينى با احمق .
درمان احمق .
احمق ترين مردم .
جواب احمق .
حماقت (متفرقه ).
حمام .
نياز.
بر آوردن نيازها.
محبوبترين مردم نزد خداسودمندترين آنها براى مردم است .
گام برداشتن براى رفع حاجت مؤمن .
روا ساختن حاجت مؤمن .
روا ساختن حاجت مؤمن برتر از حج است .
كسى كه از برآوردن نياز برادر خودامتناع كند.
كسى كه خود را از دسترس مؤمن نيازمند دور نگه دارد.
كسى كه برادر مؤمن خود را بپوشاند.
شتاب در برآوردن نيازها.
آداب حاجت خواهى .
حاجت خواهى از نوكيسه .
نيازمند شدن به بدان .
احتياط.
براى دين خود احتياط كن .
چاره .
زندگى .
آب و زندگى .
بهتر از زندگى .
زندگى حقيقى .
انواع زندگى .
حيوانات .
حقوق حيوانات .
زدن حيوانات .
ثواب مهربانى با حيوانات .
كيفر آزار دادن حيوانات .
كشتن به ناحق حيوانات .
نهى از به جان هم انداختن حيوانات .
شرم .
شرم در راس مكارم اخلاق است .
پيامدهاى شرم .
شرم و ايمان .
شرم نكوهيده .
حياى خردمندانه و حياى نابخردانه .
نتيجه بى شرمى .
آدم بى شرم از هيچ كارى ابا ندارد.
شرم داشتن از خدا.
شرم داشتن از دو فرشته همراه آدمى .
شرم حقيقى .
اوج شرم .
شرم (متفرقه ).
فرجام .
ملاك كار عاقبت آن است .
موجبات نيك فرجامى .
موجبات بد فرجامى .
مواد مخدر.
مصرف مواد مخدر.
خدمت كردن .
خوارج .
قاسطين , ناكثين , مارقين .
ناكثين .
مارقين .
خبر دادن پيامبر از دو حكم .
احتجاج امام در موضوع حكمين .
خبر دادن امام از سرنوشت خوارج .
علت نامگذارى خوارج به حروريه .
كشته شدن عبداللّه بن خباب .
نظر امام درباره قاتلان ابن خباب .
پس از كشته شدن خوارج .
نهى امام از كشتن خوارج بعد از ايشان .
نهى از جنگيدن با خوارج در صورتى كه با فرمانرواى ستمگر مخالفت كنند.
زيانكارى .
آنان كه خود را به زيان افكنده اند.
زيانكاران .
زيانكارى در دنيا و آخرت .
زيانكارترينان .
خشوع .
صفات خاشعان .
خشوع زيور اولياست .
خاشع نمايى منافقانه .
مشاجره .
خطبه .
خط و خوشنويسى .
اخلاص .
دشوار بودن اخلاص .
كافى بودن كار اندك اما مخلصانه .
مخلص .
اخلاص موسى (ع ).
نقش اخلاص در پذيرفته شدن اعمال .
غير مخلص .
دين خالص .
حقيقت اخلاص .
آنچه اخلاص مى آورد.
موانع اخلاص .
آثار و پيامدهاى اخلاص .
ميان اخلاص و ريا.
اختلاف .
مردم امتى واحد بودند.
اگرخدا مى خواست شما را يكپارچه مى كرد.
امت اسلامى يكپارچه است .
تشويق به دور افكندن اختلاف .
پيامدهاى اختلاف .
اختلاف كيفرى الهى است .
معناى ((پراكندگى امت من رحمت است )).
معناى ((پراكندگى اصحاب من رحمت است )).
معناى جماعت و جدايى .
علت تفرقه و جدايى .
جانشينى .
جانشين خدا.
آفرينش .
منشا آفرينش .
نخستين آفريده خداى سبحان .
آفرينش جهان .
آفرينش آسمانها.
هفت آسمان .
آفرينش آسمانها و زمين در شش روز.
آسمان نزديك .
ستون آسمان .
عرش و كرسى .
شكوه و عظمت آفرينش پنهان از ديد ما.
خصوصيت جهان برين .
جهانها.
آفرينش نيكو.
آفريدگار.
دعوت عقل به دفع ضرر احتمالى .
ناتوانى خردها از انكار خدا.
هر پديده قائم به غير معلول است .
دليل بر حدوث اجسام چيست ؟ .
اثبات وجود خدا.
اثبات وجود خدا.
اثبات وجود خدا.
اثبات وجود خدا.
آفرينش انسان از خاك .
صورتگرى در زهدآنها.
آفرينش روح .
آفرينش جفتها.
جفت بودن اشيا.
روزى و خداشناسى .
تعيين حد و اندازه اشيا.
تعليم انسان .
تنوع زبانها و رنگها.
پوشاك , سايه , خانه .
خواب .
گردش شب و روز.
آفرينش زمين .
آفرينش كوهها.
آفرينش آبها.
رام كردن درياها.
آفرينش گياهان .
فرستادن بادها.
آفرينش خورشيد و ماه .
آفرينش آسمانها.
اثبات وجود خدا.
طبيعت و نسبت دادن آفرينش به آن .
خداشناسى حيوانات .
علت انكار خدا.