ربا
پيشينه تاريخى ربا، ربا در قرآن و سنت، انواع ربا و فرار از ربا

- ۲ -


بخش سوم: انواع ربا در فقه اسلامى.

اين بخش، به طور كلى از مباحث فقهى استدلالى تشكيل شده و به طور مبسوط، انواع ربا را بيان كرده و شرايط تحقق و محدوده هر كدام را معين ساخته است.

ربا در فقه شيعه به دو نوع اصلى: رباى معاملىو رباى قرضىتقسيم مى‏شود كه هر يك از آنها در فصل جداگانه‏اى طرح و بررسى گرديده است.

فصل اول:

در آغاز فصل، رباى معاملى تعريف شده است و اشياى ربوى، منصوص كه به مقتضاى حديث نبوى، شش كالا: طلا، نقره، گندم، جو، خرما، نمك هستند، در ضمن چند روايت بيان شده است.

بحث بعدى، شرايط تحقق رباى معاملىاز نظر گاه فقه شيعه است كه عبارت از دو شرط اصلى است:

شرط اول، مكيل و موزون بودن عوضين. با استفاده از روايات معصومان (عليه السلام) و گفتار فقيهان، درباره اين شرط بحث شده است. فقيهان شيعه اتفاق دارند كه ميكل و موزون بودن، شرط رباى معاملى است؛ ولى در اين كه آيا رباى معاملى منحصر به ميكل و موزون است يا خير؟ با يكديگر اختلاف دارند. نظريات و دلايل فقيهان در اين زمينه، در فصل اول بيان شده است.

شرط دوم، اتحاد در جنسمى‏باشد، يعنى تا عوضين از يك جنس نباشند، رباى معاملى محقق نمى‏گردد. سوالى كه بايد پاسخ داده شود، اين است كه ملاك اتحاد در جنسچيست؟ به همين منظور، چند تعريف از سوى فقيهان براى جنسبيان شده است.

مبحث ديگر اقسام رباى معاملىاست. به اعتبار نوع معامله كه ربا در آن پيش مى‏آيد، رباى معاملى به دو قسم نقد و نسيه تقسيم مى‏گردد. براى دانستن حكم فروض مختلف رباى معاملى، صور هر يك از رباى معاملى نقد و نسيه شده و حكم آنها مشخص گرديده است.

عنوان بعدى، عموميت رباى معاملىاست. يكى از مباحث رباى معاملى اين است كه آيا اين نوع اختصاص به بيع دارد، يا در ساير معاملات هم جارى مى‏شود؟

مشهور فقها قائل به عموميت هستند و بعضى، هم چون علامه قائل به اختصاص شده‏اند. دليل‏هاى عمده هر دو گروه، در اين قسمت طرح شده است.

بحث ديگرى كه در اين فصل طرح شده، علت تحريم رباى معاملىاست. علت تحريم رباى معاملى، در منابع فقهى شيعه و اهل و سنت، به گونه‏اى متفاوت آمده است.

گذشته از فرق‏هايى كه در مذاهب اسلامى، از جهت فروعات مساله رباى معاملى وجود دارد، اين اختلاف كلى بين فقيهان شيعه و اهل سنت به چشم مى‏خورد كه فقيهان شيعه اين بحث را تحت عنوان شرايط تحقق رباى معاملىآورده‏اند؛ در حالى كه عنوان بحث در متون اهل سنت، علت رباى معاملىاست. با اين توضيح، آشكار شد كه مطالب اين قسمت از منابع فقهى اهل سنت برداشت شده است.

براى آشنايى با ديدگاه فقيهان اهل سنت، نظر پنج مذهب مهم اهل تسنن (حنبلى، مالكى، حنفى، شافعى و ظاهرى) را به ترتيب بيان كرده‏ايم. گروهى از عالمان اهل سنت به سبب تضادى كه در نظريات مذاهب سنى وجود دارد، برداشت فقيهان خود را درباره علت رباى معاملى مورد انتقاد قرار داده‏اند، كه گفتارشان به دنبال نقل نظريات مذاهب، آمده است.

آخرين بحث اين فصل، حكمت تحريم رباى معاملى است. از سوى علماى سنى و شيعه، كوشش‏هايى براى بيان حكمت رباى معاملى انجام گرفته است. از ميان علماى اهل سنت نظر دو تن نقل شده است:

1. ابن قيم: وى حرمت رباى فضل، يعنى رباى معاملى نقد را از باب سد ذرايع و حرمت رباى معاملى نسيه را لذاته مى‏داند. او بر اين باور است كه حرمت رباى معاملى نسيه به سبب وسيله بودنش براى رباى ديگر نيست، بلكه حرمت آن لذاته مقصود شارع است.

2. رشيد رضا؛ وى حرمت هر دو قسم ربا (رباى معاملى نقد و رباى معاملى نسيه) را از باب سد ذرايع مى‏داند. او عقيده دارد كه تنها رباى جاهلى لذاته حرام است.

پس از نقل مشروح سخنان ابن قيم و رشيد رضا، آن‏ها را مورد نقد قرار داده و اشكالاتشان را بيان نموده‏ايم. آنگاه به كوشش‏هايى كه از سوى دانشمندان شيعه براى يافتن حكمت تحريم رباى معاملى صورت گرفته، اشارت شده است.

فصل دوم:

به دليل اهميت و رواج رباى قرضى، در اين فصل بحث مفصلى درباره قرض مطرح شده است. اين عمل هر چند ممكن است خروج از مبحث رباى قرضى به نظر آيد، ليكن در شناخت رباى قرضى بى‏تاثير نيست. اضافه بر اين، به سبب جو سودجويى حاكم بر اقتصاد، آشنايى با احكام قرض در فقه اسلامى، چه بسا از جهت اختلافى در كنترل روحيه مال پرستى، حرص و طمع سودمند افتد و قرض دهندگان و قرض‏گيرندگان را به وظايف خود آشنا سازد.

اين فصل با تعريف قرض آغاز مى‏شود. پس از بيان معناى قرض و تفاوت آن با دين، آن دسته از آيات قرآنى كه در آنها كلمه قرض به كار رفته است، براى اثبات اصل مشروعيت عقد قرض و استخراج چند حكم فقهى، مورد بررسى قرار مى‏گيرد.

عنوان بعدى، قرض در سنتاست. در اين قسمت، رواياتى درباره ثواب قرض دادن و ترغيب مومنان به اين كار پسنديده، از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و امامان معصوم (عليه السلام) نقل شده است.

بحث ديگر، تفاوت قرض با ساير عقوداست. از آنجا كه عقد قرض گاهى با بعضى از عقود ديگر مشتبه مى‏گردد و بعضى اوقات باعث ترديد و بهانه براى گرفتن زيادى حرام مى‏شود، تفاوت قرض با عقودى مانند بيع، سلف، وديعه، هبه عاريه و اجاره در اين قسمت ذكر شده است.

بحث پايانى فصل، حرمت ربا در قرض‏هاى مصرفى و سرمايه گذارىاست كه به اجماع علماى اسلام حرام است و تا قرن اخير از علماى شيعه و سنى در آن شك نكرده است و تنها در قرن اخير با نفوذ سيستم اقتصاد سرمايه‏دارى در كشورهاى اسلامى، برخى با طرح شبهاتى كوشيدند بعضى از صور رباى قرضى، از جمله ربا در قرض‏هاى سرمايه گذارى را حلال بشمارند، ولى اين اجتهاد در مقابل نص است.

براى اثبات حرمت زيادى در قرض‏هاى مصروفى و سرمايه گذارى آياتى از قرآن و رواياتى از اهل بيت (عليه السلام) ذكر شده و به دنبال آن، چند فرع مهم بيان شده كه نتيجه كوشش علماى شيعه براى روشن ساختن مساله رباى قرضى و محدوده آن است.

بخش چهارم: فرار از ربا:

اين بخش به حيله‏ها و استثناءات ربا اختصاص دارد و مباحث آن، غالبا فقهى - استدلالى است.بررسى موضوع فرار از رباو جواز استفاده از حيله‏هاى مرسوم و يا استثنا قائل شدن در كليت تحريم آن، بحثى مهم و زنده است و نتيجه‏اش مى‏تواند اثر بزرگى بر اقتصاد جامعه اسلامى داشته باشد. اگر راه‏هاى حيله، جايز شمرده شود و مردم آنها را به كار گيرند، در بسيارى اوقات مى‏توان به راحتى رباى حرام را در قالب شرعى دريافت كرد. در چنين حالتى، تفاوت حقيقى بين اقتصاد سرمايه دارى و اقتصاد اسلامى از جهت تجويز و تحريم بهره وجود ندارد و اختلاف تنها به الفاظ عقود و قرار دادها منحصر خواهد گشت؛ ولى هر نوع حيله‏اى براى فرار از ربا، ممنوع باشد، اين ويژگى مهم‏ترين وجه افتراق بين اقتصاد سرمايه دارى و اقتصاد اسلامى خواهد بود.

براى فرار از ربا، از دو طريق استفاده شده است:

1. حيله‏هاى ربا؛

2. استثناءات ربا.

فصل اول:

اين فصل كه طولانى‏ترين فصل كتاب است، با تعريف حيله آغاز مى‏شود و در پى آن، اقسام حيله‏هاى شرعىو مثال هر قسم بيان مى‏گردد و دقيقا مشخص مى‏شود كه حيله‏هاى ربا از كدام قسم حيله هاست. پس از آن، حيله‏هاى ربا از دو جهت بررسى مى‏شود:

الف) صحت و بطلان؛

ب) حرمت و حليت.

بحث بعدى، انواع حيله‏هاى ربادر فقه است. به طور كلى، حيله‏هاى ربا به دو دسته تقسيم مى‏شوند:

الف) حيله‏هاى معاملى؛

ب) حيله‏هاى رباى قرضى؛

براى حيله‏هاى رباى معاملى، پنج راه عنوان شده و دلايل هر كدام بررسى شه است. بعضى در صحت اين حيله‏ها نيز اشكال كرده‏اند كه پاسخ آن داده شده است.

حيله‏هاى رباى قرضى:

حيله‏هاى رباى قرضى از حيله‏هاى رباى معاملى بيشتر و متنوع‏تر است. بعضى از راه‏هاى فرار از رباى قرضى در گذشته وجود داشته و بعضى در قرون اخير به وجود آمده‏اند. در اين فصل از 9 راه فرار از رباى قرضى، به صورت مفصل بحث مى‏شود.

نظريات موافق و مخالف در اين باره بيان مى‏شود و دلايل هر كدام مورد ارزيابى قرار مى‏گيرد.

بخش پايانى اين فصل مربوط به حيله‏هاى ربا در فقه اهل سنت است. فقيهان اهل سنت با اختلاف مشروبى كه در تحريم معاملات ربوى دارند، حيله‏هاى ربا را مورد بحث قرار داده‏اند. گروهى از آنان همه حيله‏هاى ربا را ممنوع كرده و گروهى نيز برخى از حيله‏هاى ربا را جايز دانسته‏اند.

فصل دوم:

فصل پايانى كتاب درباره استثناءات رباست. موارد استثناى ربا در فقه شيعه كه در اين فصل مطرح شده، عبارت است از:

1. ربا بين پدر و فرزند: يكى از موارد استثنا، كه همه فقيهان شيعه، فى الجمله بر آن اتفاق نظر دارند، ربا بين پدر و فرزند است، البته اختلافاتى در تفصيل آن وجود دارد كه اشاره خواهيم كرد.

2. ربا بين زن و شوهر: اين مساله مورد اتفاق فقيهان قديم و مشهور بين فقيهان متاخر است. فقيهان معاصر درباره آن، فتواهاى مختلفى داده‏اند كه نظر بعضى مطابق نظر مشهور است و برخى احتياط را در ترك آن دانسته‏اند.

3. ربا بين مولا و عبد: يكى ديگر از موارد استثنا، رباى بين مولا و عبد است. بنابر ادعاى صاحب جواهر، اين مساله اجتماعى است.

4. ربا بين مسلمان و كافر.

پس از بيان موارد استثنا، اشكالى كه بعضى از نويسندگان اهل سنت بر فقيهان شيعه گرفته‏اند، پاسخ داده شده است.

بحث مهم اين فصل، مقياس به موارد استثنامى‏باشد. همان گونه كه بعضى با استفاده از حيله‏هاى ربا مواردى را از تحت موضوع رباى حرام خارج ساختند، در استثناءات ربا نيز همين امر اتفاق افتاده، يعنى با قياس به يكى از موارد استثنا، مثلا قياس ربا بين دولت و ملت به ربا بين پدر و فرزند، اين موارد را حكما از تحت رباى حرام خارج دانستند. اين نوع استثناها بين شيعه و سنى، به خصوص در قرون جديد طرف‏دارانى يافته است كه تعداد آنان در مقايسه با قائلان به حيله‏هاى ربا بسيار كم‏تر است. بعضى از اين استثناها از اين قرار است:

1. ربا بين دولت و ملت: بعضى از نويسندگان معاصر اهل سنت ادعا كرده‏اند كه ربا بين دولت و مردم اشكال ندارد؛ زيرا مانند رباى بين مولا و عبد است. به تبع اين نويسندگان، بعضى از معاصر نيز گفته‏اند: از مجموع ادله شرعى در زمينه استثناءات ربا، مى‏توان استفاده كرد كه چنان چه دولت به مردم قرض دهد يا بالعكس، زيادى ربا نيست؛ زيرا همانندى رباى در خانواده است.

2. ربا در شركت‏ها و موسسات اقتصادى: برخى در مورد افرادى كه با هم در يك فعاليت اقتصادى شريك هستند، قائل به جواز گرفتن ربا شده‏اند؛ از جمله در الف) شركت مفاوضه: شركت مفاوضه يكى از انواع شركت‏هاست كه از ديدگاه فقيهان شيعه و سنى باطل است و تنها حنفى‏ها و گروهى از حنبلى‏ها آن را صحيح مى‏دانند.

ب) موسسات اقتصادى شخصى: بعضى ربا در اين گونه شركت‏ها را جايز دانسته و آن را رباى صورىناميده‏اند.

ج) شركت‏هاى سهامى.

در آخر فصل، همه استثناءات ادعا شده مورد نقد قرار گرفته است.

در پايان تذكره اين نكته لازم است كه اين تحقيق در بخش فرهنگى جامعه مدرسين حوزه علميه قم و تحت اشراف و راهنمايى حضرت آيت الله ابراهيم امينى - دامت بركاته - و با همكارى محققان ارجمند، آقايان: سيد عباس موسويان، سيد حسين مير معزى، مجيد رضايى، سعيد فراهانى فرد و احمد على يوسفى به انجام رسيده است.

روش تحقيق: محققان اصلى اين تحقيق (آقايان: موسويان، رضايى و فراهانى) با استفاده از منابع و مدارك، مطالب را در فيش‏هاى تحقيقاتى گردآوردند و متن اوليه را نوشتند و آقايان: ميرمعزى و يوسفى با انجام مباحثات و ارائه نظرها و كمك به تنظيم پاره‏اى از مطالب، با آن‏ها همكارى كردند.

بازبينى، تكميل مباحث، تدوين و نگارش متن نهايى كتاب بر عهده سرپرست واحد تحقيقات بوده است. در اينجا از زحمات حجت الاسلام آقاى سيد محمدرضا موسوى شوشترى كه در تصحيح و مقابله متن و تهيه كتاب نامه ما را يارى نموده‏اند سپاس گزارى مى‏شود.

سرپرست واحد تحقيقات بخش فرهنگى جامعه مدرسين محمد رضا مالك.

بخش اول: پيشينه تاريخى ربا:

فصل اول: ربا در جوامع و مذاهب:

انسان هاى اوليه با دو مشكل اساسى روبه رو بودند: از سويى، همه افراد نمى‏توانستند به صورت مستمر تمام نيازهاى خود را تامين كنند و از سوى ديگر، كسانى كه توانسته بودند چيزهايى را به دست آورند، توان نگه دارى آنرا نداشتند محصول زحمات آنها هماره در معرض فساد، سرقت و حمله حيوانات درنده بود؛ مثلا ماهيگير وقتى ماهى‏هاى زيادى از دريا مى‏گرفت، يا شكارچى هنگامى كه شكارى بزرگ صيد مى‏كرد، يا شخصى ديگرى كه توانسته بود مقدارى ميوه و حبوبات جمع آورى كند، از نگهدارى آنها براى مدت طولانى ناتوان بود.

براى حل اين دو مشكل، انسان اوليه به قرض دادن و قرض گرفتن روى آورد.

شكارچى مازاد گوشت مصرفى خود را در اختيار كسى كه نتوانسته بود به صيدى دست يابد، قرار مى‏داد؛ به شرط اين كه او بعدها آن را جبران كند.

بنابراين، با قرض دادن مجانى و بدون گرفتن زيادى و تنها با گرفتن تعهد از قرض گيرنده براى پس دادن قرض، هر دو به مقصود خود مى‏رسيدند.

اين نوع قرض براى هر دو طرف مطلوب بود، ليكن در طول زمان هر قدر انسان به راه‏هاى نگهدارى خوراكى و ساير مايحتاج خود از فساد و خطرهاى خارجى آشنا مى‏شد، نسبت به قرض مجانى بى‏ميل‏تر مى‏گرديد؛ به ويژه اگر به احتياج طرف مقابل آگاه مى‏شد. پس از مدتى، انسانها در صدد برآمدند هنگام قرض دادن، از قرض گيرندگان تعهد بگيرند كه هنگام پرداخت، بر مقدار قرض بيفزايند.

بدين ترتيب، ربا در جوامع اوليه، به آهستگى متولد شد و با پيشرفت امور اقتصادى و بازرگانى، گسترش يافت؛ به ويژه هنگامى كه پول وسيله مبادله قرار گرفت. اكنون ربا از نظرگاه بسيارى از دولت‏ها، رسميت پيدا كرده و به صورت امرى رايج و قانونى، تمام پيكره اقتصاد را در بر گرفته است.

اينك به تاريخ ربا در سرزمين‏هاى مختلف نظرى مى‏افكنيم و ديدگاه مذاهب معروف را درباره اين پديده بررسى مى‏نماييم.