هدايتگران راه نور
زندگانى امام حسن عسكرى ‏عليه السلام

آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم : محمد صادق شريعت

- ۵ -


درسهايى براى زندگى‏

بهترين درسها همان است كه انسان از آنها در زندگانى خويش بهره برمى‏دارد. ائمه هدى‏عليهم السلام آموزشهاى زندگى بخش فراوانى ارائه داده‏اند كه‏اگر ما به فهم آنها نايل شويم نيكبخت ترين مردم در دنيا و نزديك ترين‏آنها به خشنودى خداوند در آخرت خواهيم بود. در آنچه كه ذيلاً نقل‏مى‏شود به تأمل در باره پاره‏اى از سخنان امام در اين عرصه مهم خواهيم‏پرداخت:

"تا آنجا كه تحمّل دارى، در خواست و سؤال مكن، زيرا براى هر روزى،رزق جديد است و بدان كه پا فشارى و اصرار در سؤال و كمك‏خواستن هيبت‏انسان را از بين مى‏برد وباعث رنج و سختى مى‏گردد. صبر پيشه كن تا خداونددرى بروى تو بازكند كه گذشتن از آن براى تو سهل و آسان باشد. چه نزديك‏است خداوند كارساز به انسان درمانده، وامنيّت و آسايش به شخص فرارى‏ترسان، پس شايد غيرتها نوعى از تأديب الهى باشد. و بهره‏ها و نصيب‏هامراتبى است، پس بر چيدن ميوه‏اى كه نرسيده است عجله مكن، چرا كه دروقت مناسب آنرا بدست خواهى آورد. وبدان، تدبير كننده كارت بوقتى كه‏كارت را اصلاح كند آگاه‏تر است، به اختيار او در همه امور خود كه بنفع توست‏اطمينان كن، و در بر آوردن حاجات خود قبل از رسيدن وقت آن، عجله منماكه قلب و سينه‏ات، تنگ مى‏شود، و يأس بر تو چيره مى‏شود. و بدان كه ازبراى بخشش، اندازه و مقدارى است كه اگر از آن فزونى يابد، اسراف خواهدبود و از براى مدارا و احتياط اندازه‏اى است كه هر گاه از آن بيشتر شود، جبن‏و ترس است و از براى اقتصاد و ميانه روى مقدار است كه زيادتر از آن بخل‏است و شجاعت را مقدارى است كه افزون آن تهوّر و بى‏باكى است و ازتيزهوش آرام بر حذر باش".(76)

"بهترين برادران تو كسى‏است كه گناهت را فراموش كرد و نيكى‏ترابه‏خويش يادآورد.

سست‏حيله‏ترين‏دشمنان كسى‏است كه دشمنى خويش‏را آشكار ساخت".

"زيبائى چهره، جمال برون است و زيبايى عقل جمال درون است"

"سزاوارترين مردم به محبّت كردن، كسى است كه از او اميد محبّت كردن‏دارند."

"پليديها در خانه‏اى قرار داده شدند و دروغ كليد آن خانه است".

"نادانى دشمن است، و حلم حكومت، و راحتى دلها را نشناخت آن كه‏حلم، پاره‏هاى اندوه صبر و دشمنى را به وى جرعه جرعه نچشاند."

"هر كه بر پشت باطل سوار شد، در سراى پشيمانى فرود آمد."

"تقديرهاى غالب با كشمكش دفع نگردند، و ارزاق نوشته شده را به آزنتوانند بدست آرند، و با امساك نتوان آنها را دفع گرداند".

"عطاياى )شخص( كريم تو را پيش او خوب جلوه مى‏دهد و بدونزديكت مى‏سازد، و عطاياى )شخص( فرو مايه تو را از او دور مى‏كند و به‏نزدش منفورت مى‏سازد".

"هر كه پارسايى خوى او باشد و كرم سرشت او و بردبارى عادت اودوستانش زياد گردد و تمجيد بر او فراوان، و با ستايشهايى نيكويى كه از اومى‏كنند بر دشمنانش پيروز مى‏شود."

در تشويق به روزه گرفتن و نماز شب خواندن فرمود:

"شب زنده‏دارى گواراتر از خواب است و گرسنگى در خوبى خوراك‏فزاينده‏تر."(77)

"مؤمن براى مؤمن بركت است و بر كافر حجّت."

"دل احمق در دهان اوست و دهان حكيم در دل او."

"توجّه به رزقى كه برايت تضمين شده، تو را از كار واجبت باز ندارد".

"هيچ عزيزى از حق جدا نشد جز آنكه خوار شد، و خوارى حق رانگرفت مگر آنكه سر فراز شد."

"دوست نادان، مايه رنج است."

"دو خصلت است كه والاتر از آنها چيزى نيست: ايمان به خداوند و سودرساندن به برادران".

"گستاخى‏فرزند بر پدر، در كوچكى، منجر به‏عاق شدن‏در بزرگى‏اش شود."

"اظهار شادمانى در برابر شخص غمزده، بى ادبى است."

"بهتر از زندگى چيزى است كه اگر از دستش بدهى، زندگى را منفور دارى‏و بدتر از مرگ چيزى است كه چون بر تو فرود آيد مرگ را محبوب شمارى".

"رياضت دادن نادان و ترك دادن معتاد از چيزى كه بدان عادت كرده،خود معجزه است."

"تواضع نعمتى است كه بر آن حسد نبرند."

"آدمى را طورى گرامى ندار كه بر او سخت بگذرد."

"هر كه برادرش را نهانى اندرز داد او را آراسته و آن كه در برابر ديگرانش‏پند گفت، زشتش ساخته".

"هيچ بلايى نيست مگر اينكه براى خدا در پيرامون آن نعمتى است."

"چه زشت است براى مؤمن گرايشى كه او را خوار مى‏كند."(78)

آن حضرت فرمود:

"پارساترين مردم كسى است كه به هنگام بر خورد با امور شبهه ناك‏بازايستد، عابدترين مردم كسى است كه فرايض را بر پاى دارد، زاهدترين‏مردم كسى است كه از حرام دست شويد، سخت كوش ترين مردم كسى است‏كه گناهان را ترك گويد."

"شما در عمرهاى كاسته شده و روزهاى شمرده شده )اندك( هستيد،ومرگ ناگهان سر مى‏رسد. هر كه تخم نيكى بكارد خوشى بدرود، و آن كه تخم‏بدى بكارد پشيمانى بدرود. هر زارعى را همان چيزى است كه مى‏كارد، كندكار را بهره از دست نرود، و آزمند آنچه را كه برايش مقدّر نيست به دست‏نياورد.هر كه به خيرى رسد خدايش داده و هر كه از شرّى در امان نگاه داشته‏شود، خدايش نگاه داشته."

در نامه مباركش به ابن بابويه فقيه مشهور، فرموده است: "امّا بعد،تو را اى پير و معتمد و فقيهم، ابو الحسن على بن حسين قمى، كه خدايت‏براى كسب خشنوديهايش تو را موفّق بدارد و به رحمت خويش از صلب‏تو فرزندانى صالح عطايت فرمايد، سفارش مى‏كنم به تقواى خدا و بر پاى‏داشتن نماز و پرداخت زكات كه نماز از مانعان زكات پذيرفته نشود.

و تو را سفارش مى‏كنم به آمرزش گناه، و فرو خوردن خشم، و صله‏رحم وهمدلى با برادران، و كوشش در )جهت رفع( نيازهاى ايشان درسختى وآسانى، و بردبارى در برابر نادانان، و نفقه در دين، و تربيت دركارها و رعايت قرآن، و خوشخويى، و امر به معروف و نهى از منكر كه‏خداوند عزّ و جلّ فرمود:

)لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِن نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاَحٍ بَيْنَ‏النَّاسِ وَمَن يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً(79)).

"در بسيارى از راز گويى اينان هيچ چيزى نهفته نيست مگر آنكه به صدقه‏امر كند يا نيكى يا اصلاح ميان مردم، و آن كسى كه از پى خشنودى خدا اين كاررا بكند بزودى پاداشى بزرگ عطايش فرماييم."

و دورى از تمام زشتيها. و بر تو باد گزاردن نماز شب )سه بار اين‏دستور را تكرار فرموده( و هر كه نماز شب را كوچك انگارد از ما نيست.

پس به وصيّت من عمل كن و شيعيانم را بگو تا بدان وادار شوند. و برتو باد انتظار فرج كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: "برترين اعمال امّت من، انتظارفرج است"، شيعيان ما همواره در اندوه خواهند بود تا آنكه فرزندم ظهوركند همان كه پيامبرصلى الله عليه وآله بدو مژده داد كه زمين را از عدل و داد پر مى‏كندپس از آنكه از ستم وبيداد پر شده باشد.

پس اى پيرو و شيعه من شكيبا باش و همه شيعيانم را به شكيبايى‏فرمان ده كه: )إِنَّ الْأَرْضَ للَّهِ‏ِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ(80))."زمين از آن خداست، آن را به هر كه از بندگانش خواهد به ميراث دهد،وفرجام از آنِ پرهيزكاران است."

و درود بر تو و بر تمام شيعيانم و رحمت و بركات خدا بر ايشان باد.

خدا ما را بس است چه خوب وكيل و چه خوب سر پرست و چه‏خوب ياورى است."(81)

دعا: استراتژى مبارزه‏

دعاهاى مأثور از خاندان وحى‏عليهم السلام همواره به عنوان استراتژى مبارزه‏بر ضدّ تمام انواع فسادهاى فرهنگى، اجتماعى، سياسى و... بوده است.مگر نه اينكه دعا قلب را به پروردگار نزديك مى‏كند.؟ و روح مؤمن رابه آفاق معرفت خدا به تعالى مى‏برد؟ هر گاه معرفت انسان به خدا فزونى‏مى‏گيرد. ايمان او به خدا بيشتر مى‏شود و - در نتيجه - تعهد او به تعاليم‏اسلامى بيشتر مى‏شود، يكى از برجسته‏ترين مصاديق اين تعاليم، انقلاب‏بر ضد طاغوتيان و صبر و پايدارى در رويارويى با آنان و تسليم نشدن دربرابر ابزارهاى بيم دهنده و اميدوار كننده وگمراه‏كننده ايشان است...

كلمات دعا در نزد اهل بيت، كه آن را از رسول خداصلى الله عليه وآله به ميراث‏برده‏اند، چونان پر مايه‏ترين گنج و قيمتى ترين غنيمت است. دعا در نزدآنان دايرة المعارفى است الهى. در آنها آيات حكمت و شيوه‏هاى تربيت‏وآگاهيهاى سياسى و ديدگاههاى فرهنگى را مى‏توان پيدا كرد.

دعايى كه امام حسن عسكرى‏عليه السلام به اهل قم آموخت و همچون يك‏منشور سياسى و سندى جهادى و استراتژى براى حركت و شيوه‏اى مكتبى‏در آن برهه حساس منتشر شد، امروز از گنجينه‏هاى اهل بيت قلمدادمى‏شود، سزاوار است كه ما شبانه روز به خواندن و تأمّل در اين دعابپردازيم، تا شناخت و يقين و ثبات قدم و هدايت بيشترى فراچنگ‏خويش بياوريم. اينك بگذاريد با هم عبارات اين دعا را زمزمه كنيم و درآنها ژرف بينديشيم:

"سپاس خداى را به خاطر شكر نعمتهايش، و طلب افزونى آنها، وجلب‏روزى‏اش، و طلب خالص شدن براى او و در او نه ديگرى، و پناه از ناسپاسى وكفرپيشگى در عظمت و بزرگى او، سپاس كسى كه مى‏داند هر نعمتى كه به او مى‏رسد ازجانب پروردگارش است و هر كيفرى كه به او مى‏رسد به خاطر بدكردارى اوست‏وخدا درود فرستد بر محمّد، بنده وپيامبرش و برگزيده خلقش و وسيله )پيوند(مؤمنان به رحمتش، و)نيز( درود بر تبار پاك او وواليان كار او".

"خدايا! تو خود )مردم را( به فضل خويش دعوت كردى، و به خواندنت‏فرمودى، واجابت دعا را براى بندگانت ضامن شدى، و نااميد نكردى كسى را كه‏خواسته خود را بر تو عرضه كرد. و با حاجت خود قصد )در گاه( تو را كرد، ودستى‏خواهشگر را از عطاى خويش تهى باز نگرداندى، و از عطاى بى عوض خويش نااميدپس نزدى، و هر كه به سوى تو كوچيد تو را نزديك بيافت، و هر كه بر تو وارد شدموانع سر راه او را برداشتى...".

"معبودا! و اينك من با خواسته خود )در گاه( تو را قصد كردم، و در فضل تو رادست خواهشم كوبيد، و قلبم با خشوع و خوارى با تو راز ونياز مى‏گويد، و هم‏خود تو را بهترين شفيع خويش به درگاهت يافتم، تو خواهش مرا مى‏دانى پيش ازآنكه به انديشه‏ام خطور كند يا در خاطرم راه يابد، پس خدايا خواسته‏ام را به‏اجابت وصل كن، و خواهش مرا با رسيدن به حاجتم قرين گردان".

"خدايا! كژى فتنه‏ها ما را در بر گرفت، و سرپوش حيرت بر ما چيره گشت،و فرو مايگان و حقيران ما را درهم كوفتند، و آنان كه در دين توبه ايشان اطمينان‏نبود بر ما حاكم شدند، و آن كه حكم تو را معطل گذارد كارهاى ما را به ستم ربود، ودر نابودى بندگانت و در تباه ساختن ديارت كوشيد...".

"خداوندا! فيى‏ء ما پس از تقسيم دست به دست گشت، و امارت ما پس ازمشورت ياوه شد، و پس از انتخاب امّت به منزله ميراث در آمديم، آنگاه باسهم‏يتيم و بيوه زنان )اسباب( موسيقى و نوازندگى خريدارى شد، و در گزينش مؤمنان‏اهل ذمه اختيار دار شدند. و فاسق هر قبيله كارهاى آنان را بر عهده گرفت، پس‏مدافعى ايشان را از هلاكت باز ندارد، و پاسبانى به ديده رحمت به آنها نَنِگرد، آن‏كه داراست جگرى سوخته از تشنگى را سير نكند، ايشان صاحبان متاعى‏اندكند درسرايى تباه شده، و طلايه‏داران‏مسكنت و بيچارگى‏اند، و خلفاى اندوه و ذلّت...".(82)

"معبودا! كشتِ باطل درو شد، و نهايت آن در رسيد، و ستونهاى آن استوارى‏يافت، وپاره‏هايش فراهم‏آمد، وجوانه‏اش زود سر برزد، وشاخه‏اش‏باليدن گرفت..." "خداوندا! دروگرى از حق براى او بيار تا تنه‏اش را درهم‏كوبد، وساقه‏اش رادرهم‏شكند، و كوهانش را ازهم‏بدرد، و بينى‏اش را بر خاك مالد تا باطل با آن‏سيماى پليدش نهان گردد، و حق با آن زيور زيبايش پديدار شود".

"خدايا! براى ستم پشتوانه برجاى مگذار مگر كه ويرانش سازى، وسپرى برجاى منه مگر كه آن را بدرى، و وحدت كلمه‏اى قرار مده مگر كه پراكنده‏اش كنى، ولشكرى مجهز براى آن مگذار مگر كه خوارش كنى، و ستونى بر قرار مدار مگر كه‏آن را فروريزى، و بالابرنده درفشى براى آن باقى مگذار مگر كه سر نگونش سازى،و سر سبزى قرار مده مگر كه خشكش گردانى".

"خدايا! پس خورشيدش را درهم بپيچ ونورش را ببر، ونامش را محو كن، و به‏حق شَرِّ آن‏را بِكَن، وسپاهيانش را پراكنده‏ساز، ودلهاى‏ياورانش‏را آكنده‏از هراس كن". خداوندا! دنباله‏اى از آن )باطل( باقى مگذار مگر نابودش كنى، و نه بنيه‏اى جزآنكه با خاك يكسانش نمايى، و نه حلقه‏اى جز آنكه آنها را در هم بكوبيش، و نه‏سلاحى جز آنكه كندش گردانى، و نه مركوبى مگر آنكه هلاكش كنى، و نه بر دوش‏دارنده پرچمى جز آنكه سرنگونش داراى".

"بار خدايا! يارانش را پس از پيوستگى از هم گسسته دار، و پس از همسخنى‏پراكنده شان فرماى، وپس از چيرگى امّت سر افكنده وخوارشان بدار، و از)سيماى( روز )گرم و درخشان( عدل و داد براى ما، نقاب برگير، و آن را جاودانه‏به ما بنمايان بى آنكه ظلمتى در آن باشد، نورى بى آنكه تيرگى با آن باشد، و ابر )پربارانِ( آن را بر ما پياپى بباران، و بركتش را بر ما فرود آر، و او را بر دشمنانش‏چيرگى بخش و بر آنان كه با او سر ستيز دارند يارى‏اش فرماى".

"خداوندا! حق را آشكارى ده، و تاريكى فراگيرستم و سپاهى حيرت را به اوروشن و نورانى كن. خداوندا! دلهاى مرده را بدو جان بخش، وخواستهاى گوناگون‏و آراى پراكنده را به او جمع كن، و حدود ضايع شده و احكام وانهاده )دينت( را بدوبر پاى دار، و شكمهاى از گرسنگى بر آمده را بدو سير كن، و بدنهاى نا توان وخسته را بدو، راحتى بخش، همچنانكه ما را به خواندن او توفيق عنايت كردى، وغافلان را از اطراف او دور فرمودى، و در دلهاى، مهر او و اميد و خوش گمانى به اورا براى اقامه احكامش جاى دادى".

"پروردگارا بهترين يقينها را در باره او براى ما )به ارمغان( آور، اى آن كه‏تحقّق بخشنده گمانهاى نيكى، و تصديق‏كننده آرزوهاى به تأخير افتاده‏اى.

خدايا! دروغ كسانى را كه در باره او با تو به ستيز برخاستند ظاهر كن، و به‏واسطه او گمانهاى كسانى‏را كه از رحمت تو مأيوس و نااميد گشته‏اند، باطل فرماى".

"بارالها! ما را يكى از اسباب او و يكى از پرچمهاى او و يكى از دژهاى او قرارده، چهره‏هاى ما را به زينت يافتن او شاداب و زيبا گردان، و ما را به نصرت اوارجمند بدار، و نيّت ما را نيكو كن تا ما را براى او، بدو پيروز گردانى، وحسودان‏و آنان را كه چشم انتظار رسيدن به پشيمانيها و عقوبتها بر ما هستند به غمِ ما شادمكن، تو خود بى گناهى ما را مى‏بينى، و دل ما را كه هيچ كينه‏اى از آنان در خودنگرفته و آرزوى وقوع بلا بر آنان را ندارد، نظاره‏گر هستى، حال آنكه اينان در باره‏ما پى‏فرصت مى‏گردند، تا چون غافل شديم بر ما يورش آورند".

"خداوندا! تو ما را از خودمان آگهى دادى، و به عيبهاى نهانمان بينا فرمودى، مامى‏ترسيم همين آشكارى اجابت تو ما را از تو غافل بدارد، حال آنكه تو بر آنان كه‏سزاوار نيستند مى‏بخشى، و بر خواهشگران آغازگر نيكى واحسانى، پس برحسب كرم و بخشش وفضل وامتنان خويش‏كار مارا راست‏آور كه تو هر چه خواهى‏كنى و آنچه خواهى حكم دهى، ما به تو روى كرده‏ايم واز گناهان خود )به درگاه تو(توبه آورده‏ايم".

"پروردگارا! آن كه به تو مى‏خواند، و بنده تو كه به قسط قيام مى‏كند، محتاج‏رحمت توست، و نيازمند يارى تو بر طاعت، چون آغاز نعمت خويش بودى بر او،و جامه‏هاى كرامت خويش را تو خود بر قامت او پوشاندى، و محبّت طاعت‏خويش را بر او افكندى، و از محبّت خود گامهايش را در دلها استوارى دادى، و او رابر كارهايى كه اهل زمانش از آنها چشم پوشيدند توفيق عمل ارزانى كردى، و او رافريادرَس بندگان ستمديده قرار دادى، و ياور كسانى كه جز تو يارى نيافتند،وزنده‏كننده احكام وانهاده از كتابت، و بر افرازنده پرچمهاى دينت و سنّتهاى‏پيامبرت كه سلام وصلوات ورحمت وبركات تو بر او وخاندانش باد، قرارش دادى".

"پس خداوندا او را از عذاب و بلاى تجاوز گران در دژى استوار محافظت‏فرماى، و دلهاى پراكنده دين جويان را به نورش روشنايى بخش، و بهترين چيزى راكه به قيام كنندگان به عدل و دادت از پيروان پيامبران، رساندى به او نيز برسان".

"بار الهى! خوار كن به واسطه او كسى را كه در رجوع به محبّت تو با اوهمكارى نمى‏كند، و آن را كه به دشمنى با او برخاسته است، و با سنگ كوبنده‏خويش بر آن كه در صدد قيام عليه آئينت بكوب و آنرا ذليل و خوار گردان وخشم‏گيربر آن كه به خونخواهى او بر نمى‏خيزد و يارى نمى‏رساند، در حالى كه او به خاطر توبا خويشان و بيگانان در ستيز ودشمنى مى‏افتد كه البته اين منّتى است از جانب توبر او نه از او بر تو".

"كردگارا! پس همچنانكه او جان خويش را در راه تو آماج بيگانگان قرار داد،و در حمايت از مؤمنان براى تو خون خويش را تقديم كرد ، وشرّ نافرمانان مرتد رادفع كرد تا آنجا كه گناهانى كه آشكارا مى‏كردند پنهان )و نابود( كرد و آنچه را كه‏عالمان ترك كرده بودند، در حاليكه خداوند از آنها پيمان گرفته بود بر مردم‏آشكارش سازند و نهانش ندارند، ظاهر گرداند و مردم را خواند كه تنها تو را به‏طاعت اختصاص دهند و از آفريده‏هايت براى تو نيازى نگيرند كه فرمانش برتر ازفرمان تو باشد، با آن تلخيهاى سخت و خونبار كه با حواس دلش جرعه جرعه‏نوشيد، واندوه و غمهايى كه بر او دست داد، و رويدادهاى مهم بر او هراس انداختندوغصه‏هاى گلوگير او شد كه گلوها از فرو دادنش ناتوان گشتند، و هيچ كسى بر اومهربانى نكرد، از بينندگانى كه به كارى از كارهاى تو مى‏نگريستند، ودستى به‏دگرگون كردن آنها و باز گرداندن آن به حريم محبّت تو بلند نشد".

"پس خدايا! او را به يارى خودت پشتگرم فرما، و توانايى او را در آنچه ازانجام آن باز مانده، مثل طرد آنان كه در حريم تو خيمه زده‏اند، بيفزاى و از تأييدخويش در نيرو و قدرت او توانايى قرار ده، و ما را از أنس به او رميده مكن، و او راپيش از رسيدن به آرمانش كه همان فراگير كردن صلاح و راستى در همكيشان‏خويش و ظاهر كردن عدل و داد در امّتش مى‏باشد، نميران".

"پروردگارا! به خاطر استقبالى كه از قيام به فرمان تو نشان داد، جايگاهش رادر روز رستاخيز و الا گردان، و پيامبرت، محمّدصلى الله عليه وآله، را كه درود تو بر او ودودمانش باد، به ديدارش و نيز ديدار كسانى كه از دعوت او پيروى كردند شاد بدار،و به خاطر آنچه از او ديدى، مثل قيام به فرمانت پاداش او را كامل عطا كن، و او رادر زندگى‏اش به خود مقرب فرما، و به خوارى ما به واسطه دورى او رحمت آر،و اگر او را از دست داديم به ضعيفى ما در برابر كسانى كه به همراهى او )قائم( آنهارا سركوب كرديم و دست كسانى كه ما بر آنها چيره گشتيم تا از نافرمانى او دورشان‏سازيم، بر ما دراز گشت، رحم كن و به تفرقه ما پس از الفت ووحدت در زير سايه‏حمايت او رحم آر، و به حسرت ما هنگام فرياد خواهى از او در جايى كه ما را ازيارى او باز نشاندى، ترحّم فرما".

"بار خدايا! او را از آنچه بر او بيم مى‏رود ايمن و آسوده قرار ده، وتيرهاى‏نيرنگ را كه از سوى بد كرداران به سوى او و همكارانش وياورانش بر طاعت‏پروردگارش، آنان كه سلاح و دژ و پناهگاه و اُنس او گردانيده‏اى، دور گردان. كسانى‏كه از زن و فرزند خويش دست شستند، واز وطن خود رخت بربستند، وبستر نرم‏را رها كردند، و از تجارت خود چشم پوشيدند، و زندگيشان را دستخوش زيان‏ساختند، و بى آنكه از سرنوشت خود بگريزند جمع و انجمن خود را رها كردند، وبا بيگانگان كه مددكارشان بودند در آميختند، و بستگان نزديك خود را كه‏روياروى‏آنها ايستادند، ترك گفتند، وپس‏از پشت كردن وگسستن‏در طول عمرشان،دو باره گردهم آمدند، و اسباب متصل به متاع اندك دنياى گذران را از هم بريدند".

"پس خداوندا! آنهارا در امن‏حرز وسايه حمايت خويش بگير، وخشم بندگانى‏كه به دشمنى آهنگ آنها را كرده‏اند از ايشان باز بدار، و به خاطر دعوت ايشان‏كفايت و يارى خود را بر آنها تمام فرما، و به پشتيبانى و نصرتت آنان را تأييد فرماو با )حق( آنان )باطل( كسانى كه مى‏خواهند نور تو را خاموش كنند، نابود فرما".

"پروردگارا! به واسطه آنها سراسر آفاق و اقطار جهان را از عدل و داد ورحمت‏و فضيلت آكنده فرما، و مطابق كرم و بخشش خود تلاش آنها را پاس بدار، از همان‏سپاسى كه به بندگانت كه به عدل و داد قيام كردند ارزانى داشتى، و از پاداش خويش‏آن را بر ايشان ذخيره فرما تا به واسطه آن مراتبشان والا گردد، كه تو هر كار كه‏خواهى كنى و هر چه خواهى حكم دهى...".(83)