معجزات امام هادى عليه السلام

حبيب الله اكبرپور

- ۴ -


حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: كسى كه بدون علت و سبب زيارت قبر حضرت حسين عليه السلام را ترك كند در حالى كه بتواند مشرف شود و مشرف نشود، از ما نيست .

با دعاى حضرت به حقم رسيدم
و به همان سند نقل مى كند كه گفت : خدمت حضرت هادى عليه السلام رسيده و عرض كردم : مولاى من ! اين مرد (متوكل ) مرا از خود رانده و حقوق و اموال مرا قطع كرده است . و اين تنها به جهت اطلاع او از ملازمت و محبت من با شما است . و اگر چيزى از آن چه گرفته ، شما درخواست كنيد به ناچار خواهد پذيرفت . بنابراين سزاوار است شما محبت فرموده رد اموال و حقوق مرا از او بخواهيد.
حضرت فرمود: به خواست خدا مهم تو كفايت مى شود. هنگامى كه شب شد، فرستادگان متوكل يكى از پس ديگرى به سراغ من آمدند و مرا نزد متوكل بردند. وقتى به آن جا رفتم ، فتح بن خاقان را ديدم كه بر در سرا ايستاده است . - تا آن جا كه گويد: - وارد شدم . متوكل نشسته بود و به من مى گفت : اى ابوموسى ! ما از تو غفلت مى كنيم تو هم ما را به ياد خود نمى آورى . تو چه نزد ما دارى ؟ گفتم : فلان جايزه و فلان حقوق و چيزهايى ذكر كردم . دستور داد همه را دو برابر دادند.
و در اين حديث است كه حضرت براى او دعا كرد و فرمود: خداوند مى داند كه ما در گرفتارى ها به غير او پناهنده نمى شويم و ما را عادت داده كه هر وقت دعايى بكنيم اجابت فرمايد.

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: نيست آفريده شده اى در آسمان مگر آن كه عرض مى كنند كه خدايا به ما اجازه بده تا به زيارت امام حسين عليه السلام برويم .

باد به حضرت خدمت كرد
و از شميله كاتب در حديثى نقل شده كه : مردى به متوكل گفت : آن چه تو درباره حضرت هادى عليه السلام با خود مى كنى ، احدى بيش از اين با تو نمى كند؛ چون كه وقتى وارد مجلس تو مى شود، هر كس در خانه است براى خدمت به او بلند مى شود و حتى نمى گذارد رحمت بالا زدن پرده يا باز كردن در يا هيچ گونه كار ديگرى را بكشد و البته وقتى كه مردم اين جريان را بفهمند، مى گويند: اگر او را مستحق خلافت نمى دانست ، چنين نمى كرد. بگذار وقتى كه وارد مى شود، خودش پرده را بالا بزند و مانند ديگران بيايد تا اندكى حقارت ببيند.
متوكل دستور داد كه كسى به حضرت خدمت نكند و پرده اى برايش بالا نبرد. مخبر متوكل براى او نوشت ، هنگامى كه على بن محمد عليه السلام وارد شد، كسى براى او خدمتى نكرد و پرده اى بالا نزد، ولى بادى وزيد و پرده را بالا برد و او وارد شد. متوكل گفت : وقت خروجش هم متوجه باشيد. باز مخبر خبر داد كه : دو مرتبه بادى در طرف مخالف باد اول وزيد و پرده را بالا زد. متوكل گفت : نگذاريد باد پرده را بالا بزند، خودتان بالا بزنيد.

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: كسى كه زيارت كند قبر امام حسين عليه السلام را؛ در صورتى كه عارف باشد خداوند بر آن زائر لباس آمرزش مى پوشد.

اينجا جاى پرسش نيست
و از محمد بن شرف نقل شده كه گفت : در مدينه همراه حضرت هادى عليه السلام مى رفتم . حضرت فرمود: تو ابن شرف نيستى ؟ گفتم : چرا و خواستم مساءله اى بپرسم . حضرت قبل از سؤ ال فرمود: اكنون در راهيم ، اينجا جاى پرسش نيست .

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: از كارهاى پسنديده نزد خدا، زيارت قبر امام حسين عليه السلام و شاد كردن مؤ من و طلب عفو كردن بنده از خدا در حالى كه نيمه هاى شب موفق به سجده شود براى خدا و چشمش از خوف يا شوق گريان باشد.

نگين به دو نيم شد
و از كافور خادم نقل شده كه گفت : در سامره در مجاورت حضرت هاى عليه السلام صنعتگرانى بودند. و آن جا مانند شهرى شده بود. يونس نقاش ‍ (كسى به بر روى نگين نقش مى زد) به حضرت خدمت مى كرد. روزى لرزان خدمت حضرت آمد و گفت : مولاى من ! به شما وصيت مى كنم كه با اهل و عيالم نيكى كنيد. حضرت فرمود: چه خبر است ؟ گفت : خيال دارم فرار كنم . حضرت تبسم كنان فرمود: چرا؟ گفت : براى اين كه ابن بقا (گويا از سران ترك بوده ) نگين با ارزشى براى من فرستاد كه نقشى بر آن بزنم . هنگام نقاشى نگين به دو نيم شد. و فردا وعده او است كه نگين را تحويل بگيرد.
موسى بن بقا هم كه حالش معلوم است ، يا هزار تازيانه است يا قتل . حضرت فرمود: به منزلت برو. تا فردا فرج مى رسد و جز خير چيز ديگرى نيست . باز فردا صبح زود لرزان آمد و گفت : فرستاده او آمده و نگين را مى خواهد. حضرت فرمود: برو كه جز خير نمى بينى . گفت : چه جوابى بدهم ؟ حضرت خنديد و فرمود: برو ببين چه خبرى آورده ، هرگز جز خير نيست .
يونس رفت و خندان باز گشت و عرض كرد: فرستاده گفت : كنيزان بر سر اين نگين خصومت مى كنند، اگر ممكن است آن را به دو قسمت كن تا تو را بى نياز كنم .
حضرت فرمود: خداوندا! سپاس خاص تو است كه ما را از آنها قرار دادى كه حق شكر تو را به جاى آورند. تو به او چه گفتى ؟ عرض كرد: گفتم : به من مهلت بده تا درباره آن فكر كنم كه چگونه اين كار را انجام دهم . حضرت فرمود: درست گفتى .

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: جدم فرمود: قرآن را به صورت نيكو بخوانيد، چون صوت خوش حسن و نيكويى خواندن را زياد مى كند.

علت گريه حضرت
صفار در كتاب بصائر الدرجات از قارون از مردى كه برادر رضاعى حضرت جواد عليه السلام بود، نقل مى كند كه گفت : در آن هنگام كه حضرت هادى عليه السلام در مدينه نزد معلمى به نام ابوذكوان و حضرت جواد عليه السلام در بغداد بود، روزى هنگام خواندن لوح نزد معلم گريه شديدى كرد. معلم علت گريه حضرت را پرسيد؟ جواب نداد و اجازه خواست كه به منزل برود. وقتى كه وارد خانه شد صداى گريه و شيون بلند شد، وقتى كه بر گشت علت گريه را پرسيديم .
فرمود: اكنون پدرم وفات كرد. گفتيم : از كجا دانستى ؟ فرمود: چيزى از اجلال خداوند بر من وارد شد كه سابقه نداشت ؛ دانستم كه آن حضرت از دنيا رفته است . (اين نشانه امامت است ) تاريخ آن روز را يادداشت كرديدم ، بعدا معلوم شد كه وفات آن حضرت همان وقت بوده است .

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: چه نيكو يارى است دنيا آباد كردن براى آخرت ، زيرا اجرها و درجات آخرت را بنده شايسته از همين جا تاءمين مى كند.

مالها و شترها را به خدا سپردم
حافظ رجب بررسى در كتاب مشارق از محمد قمى و محمد طلحى نقل مى كند كه گفتند: اموالى از بابت خمس و نذر و هديه و جواهراتى در قم و اطراف جمع شده بود. ما آنها را برداشتيم و حركت كرديم كه خدمت حضرت هادى عليه السلام ببريم . در راه قاصد حضرت آمد و پيغام داد كه حضرت مى فرمايد: برگرديد، اينك امكان دسترسى به ما نيست . ما طبق دستور حضرت باز گشته و اموال را محافظت كرديم . پس از چند روز دستور آمد كه : چند شتر خاكى رنگ فرستاديم ، اموال را بر آنها بار كنيد و شترها را رها كنيد. مالها را بار شتران كرديم و به خدا سپرديم . سال بعد كه خدمت حضرت مشرف شديم ، فرمود: اموالى را كه براى ما فرستاديد، ملاحظه كنيد. نگاه كرديم و عطايا را صحيح و سالم نزد حضرت ديديم .

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: از خوبى بهره ندارد آن كس كه دوست نمى دارد مال حلال را، كه به وسيله آن مال حلال آبروى خود را حفظ كند و دين خود را ادا كند و با آن مال حلال صله رحم كند.

آيا سجده بر شيشه جايز است ؟
نقل شده كه : محمد بن حسين مدائنى نامه اى براى آن حضرت نوشت و راجع به جواز سجده بر شيشه سؤ ال كرد. وقتى كه نامه را فرستاد، با خود گفت : شيشه هم از گياه زمين گرفته مى شود، و ائمه (عليهم السلام ) فرموده اند: سجده بر هر چيزى كه از زمين مى رويد جائز است . جواب آمد كه : بر شيشه سجده نكن ؛ گر چه در دلت گذشت كه از گياه زمين است .

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: جدم فرمود: بى نيازى از مردم ، در پرهيزكارى و تقواى الهى نيكو يارى است .

عرض تسليت اصحاب به حضرت هادى عليه السلام
و از گروهى از بنى هاشم از جمله حسن بن حسن افطس نقل شده كه گفتند: روز وفات حضرت سيد محمد براى تسليت خدمت حضرت هادى عليه السلام رسيديم . ناگاه چشم آن حضرت به فرزندش حضرت عسكرى عليه السلام افتاد كه با گريبان چاك وارد شد و در سمت راست پدر ايستاد و ما حضرت را نمى شناختيم . حضرت هادى عليه السلام پس از ساعتى نگاهى به فرزندش نمود و فرمود: پسرم ! شكرى تازه كن كه خداوند امرى تازه در باره تو پديد آورد. پرسيدم : اين كيست ؟ گفتند: فرزندش حسن است . آن وقت سن آن حضرت را بيست سال يا بيشتر تخمين زديم و آن روز حضرت را شناختيم . دانستيم كه پدرش به امامت او اشاره فرمود و او را به جاى خود نصب نمود.

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: نماز شب به انسان آبرو مى دهد، غم را زايل مى كند و زينت آخرت است .

آن گاه تو اى مولاى من !
ابن بابويه صدوق در كتاب اكمال الدين از حضرت عبدالعظيم در حديث عرض عقايد خويش بر حضرت هادى عليه السلام و اقرار به ائمه (عليهم السلام ) نقل مى كند كه (پس از ذكر ساير امامان ) گفت : آن گاه تو اى مولاى من !
حضرت فرمود: و بعد از من فرزندم حسن ، و مردم نسبت به جانشين او چگونه خواهند بود؟

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: خشنودى خداى تعالى در نوافل است .

جانشين بعد از من
و از داوود به قاسم جعفرى نقل شده كه گفت : شنيدم حضرت عسكرى عليه السلام مى فرمايد: جانشين بعد از من فرزندم حسن عليه السلام است و مردو نسبت به جانشين پس از او چگونه خواهند بود؟ گفتم : چرا مولاى من ؟ فرمود: براى اينكه شخص او را نمى بيند. ((تا آخر حديث ))

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: از خواب بين نماز شب و فجر بپرهيز.

نامه شيعيان به حضرت هادى عليه السلام
و از على بن عبدالغفار نقل شده كه گفت : پس از وفات حضرت جواد عليه السلام شيعيان به حضرت هادى عليه السلام نوشتند: امر امامت با كسيت ؟ جواب نوشت : تا من زنده ام با من است ، و وقتى كه تقديرات الهى درباره من جارى شد جانشين من مى آيد. و از كجا به جانشين پس از جانشين دست مى يابيد.

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: اگر خدا اراده فرمايد سبب سازى كند در يك شهرى يا سرزمينى كه در آنجا به مصلحت خدا پيشرفت آن بنده به آنجا برود براى بنده اش فراهم مى كند.

اسباب امامت
شيخ طوسى در كتاب غيبت از داوود بن قاسم جعفرى در حديثى نقل مى كند كه حضرت هادى عليه السلام فرمود: فرزندم ابو محمد جانشين بعد از من است ، و هر چه به آن محتاج باشيد نزد او هست ، و بحمدالله اسباب امامت نزد وى موجود است .

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: در هر كس اين سه عادت پست و بد باشد، بيم آن است كه ديوانه شود، يكى روى قبرها جسارت نمودن و با يك كفش راه رفتن و بدون علت خنديدن .

معرفى امام بعد از خود
و از على بن عمرو نوفلى روايت شده كه گفت : در خانه حضرت هادى عليه السلام خدمت آن حضرت بودم . حضرت سيد محمد عبور كرد. گفتم : اين امام ما است ؟ حضرت فرمود: نه ، امام شما حسن عليه السلام است .

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: خوشا به آن چهره اى كه خدا نظر كند به او و از ترس عذاب پروردگار از گناهش گريان باشد در حالى كه جز خدا از آن گناه مطلع نيست .

بزرگترين فرزندم امام شماست
و از على بن مهزيار نقل شده كه گفت : به حضرت هادى عليه السلام عرض ‍ كردم : من راجع به امام از پدر شما سؤ ال كردم ، آن حضرت شما را تعيين فرمود، اينك امام بعد از شما كيست ؟
حضرت فرمود: بزرگترين فرزندم ، و به امامت حضرت عسكرى عليه السلام تصريح كرد و فرمود: بعد از حضرت حسن و حضرت حسين (عليهما السلام ) امامت در دو برادر نمى شود.

حضرت امام هادى عليه السلام فرمود: زياد مزاح كردن آبرو را مى برد و خنده بسيار ايمان را محو مى كند و شما را به تقوا سفارش مى كنم .

تصريح به امامت جانشين خود در حضور جمعى از معتمدين
در كتاب عيون المعجزات منسوب به سيد مرتضى روايت شده كه : حضرت هادى عليه السلام فرزندش حضرت عسكرى عليه السلام را حاضر كرد. و نور و حكمت و ميراث هاى پيامبران و اسلحه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به وى داد، و در حضور جمعى از معتمدين اصحابش به امامت آن حضرت تصريح كرد و او را وصى خود گرداند.