نماز جمعه

سيد علي قاضي عسکر

- ۵ -


تعطيل عمومى

رسول خدا فرمود

«إذا أذّن المؤذِّنُ يومَ الجُمعةِ حَرُمَ العَمَلُ».
هنگامى كه مؤذن، روز جمعه أذان بگويد ـ و مردم را به سوى نماز جمعه فرابخواند ـ كار كردن حرام گردد.
در سوره جمعه خطاب به مؤمنان آمده است:
}يا أيها الذين آمنو إذا نودي للصلاة من يوم الجمعةِ فاسعوا إلى ذكرِ اللهِ وَذَرُوا البَيْعَ، ذلكم خيرٌ لكم إن كنتم تعلمونَ، فإذا قُضَيَت الصلاةُ فانتشروا في الأرضِ وابتغوا مِنْ فضلِ اللهِ واذكر كثيراً لعلّكم تُفْلحونَ{.
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، هنگامى كه براى نماز جمعه در روز جمعه ندا داده شد به سوى ياد خدا بشتابيد، و خريد و فروش را رها كنيد اين براى شما بهتر است اگر كه شما بدانيد، پس هنگامى كه نماز به پايان رسد روى زمين پراكنده و متفرق شده، از فضل خدا بهره گيريد شايد شما رستگار گرديد.
تعبير و «ذروا البيع» دستور صريح خداوند است كه هنگام نماز جمعه، لازم است مردم كسب و كار خود را تعطيل نموده، در نماز جمعه شركت كنند.
بسيارى از فقيهان معتقدند: پس از آن كه أذان گفته شد و مردم براى نماز جمعه دعوت شدند، خريد و فروش حرام است، و مرحوم علاّمه بر اين مطلب ادّعاى اجماع كرده اند.

همه به سوى نماز جمعه

توصيه روايات به مسلمانان اين است كه هنگامرفتن به نمازجماعت با آرامش و وقار راه رفته، عجله نكنند و ندوند.
قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): «إذا اُقيمتِ الصلاةُ، فلا تأتوها وأنتم تَسْعَوْنَ، وأْتوها وأنتم تمشُوْنَ وعليكُمُ السكينةُ، فما أدركتم فصلُّوا، وما فاتكم فأتِمُّوا».
هنگامى كه نماز به پا شد، پس با عجله و شتاب به طرف آن نرويد، بلكه آرام و متين حركت كنيد پس اگر نماز ردرك كرديد، نماز مى خوانيد، و اگر مقدارى از نماز خوانده شد، پس آن را به پايان بريد و مقدار باقيمانده را خود به صورت فرادى مى خوانيد.
ليكن در رابطه با نماز جمعه خداوند در قرآن كريم ازمردم خواسته است تا پس از شنيدن أذان نماز جمعه، بشتاب و به سرعت به طرف نماز جمعه حركت كنند تا در نتيجهاز آغاز خطبه ها، در محل برگزارى نماز جمعه حاضر و ازآن جا كه خطبه ها نيز جزئى از نماز است، تمامى آن را درك نمايند.
}يا أيها الذينَ آمنو إذا نودي للصلاةِ مِنْ يومِ الجمعةِ فاسعوا إلى ذكرِ اللهِ{.
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، هنگامى كه براى نماز در روز جمعه ندا داده شد پس بشتابيد به سوى ياد خدا...
امام باقر(عليه السلام) نيز در روايتى به اين نكته تصريح فرموده اند:
«ثلاثةٌ لا يُسَلَّمون: الماشي إلى الجمعة، والماشي خلفَ جنازة، وفي بيتِ الحمّامِ».
به سه كس سلام داده نشود: آن كه به سوى نماز جمعه رود، آن كه به دنبال جنازه در حركت است ، و در ميان حمام گرم ـ يعنى كسانى كه در اين سه حالت قرار دارند به آنان سلام نكنيد ـ .
زيبايى بحث آن جا مشخص مى شود كه بدانيم در صدر اسلام مسلمانان وقتى با يكديگر ديدار مى كردند، ايستاده و مصافحه و يا معانقه مى كردند و يا محل سجده را درپيشانى يكديگر مى بوسيدند و طبيعى است كه اگر آن كسكه به سوى نماز جمعه در حركت است بخواهد هر از چند قدمى ايستاده با برادران ايمانى خود احوالپرسى كند وقت نمازگذشته و از فضيلت درك خطبه ها محروم مى ماند لذا توصيه شده به كسى كه به طرف نماز جمعه در حركت است در اين حالت سلام نكنيد.

امام مجتبى(عليه السلام) فرمود

«إذا لَقِيَ أحدُكُمْ أخاه فلْيُقَبِّلْ موضِعَ النُّورِ مِنْ جَبْهَتِهِ».
هنگامى كه يكى از شما با برادر دينى خود برخورد كرده، ديدار نمايد، پس محل نور از پيشانى او را ببوسد ـ يعنى محل سجده را ـ .
بنابراين، آن گاه كه مؤذن مردم را براى شركت در نماز جمعه فرا مى خواند، با عجله و به سرعت به سوى ميعادگاه هاى نماز جمعه بايد شتافت تا از بركات ارزشمند اين نماز عبادى سياسى بهره گرفت.

نماز جمعه بانوان

جابر جعفى گويد: از امام باقر(عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود:
بر زنان أذان و اقامه و نماز جمعه و جماعت واجب نيستامّا در روايتى ديگر على بن ابيطالب(عليه السلام) فرمود:
«إذا شَهِدَتِ المَرأَةُ والعَبْدُ الجُمَعَةَ، أجزأتْ عنهما مِنْ صَلاةِ الظُّهرِ».
اگر زن در نماز جمعه حضور يافت، نياز به خواندن نماز ظهر ندارد، و نماز جمعه به جاى نمازظهر او را كفايت مى كند.
همچنين بانوان در زمان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در نماز جمعه آن حضرت شركت جسته، با ايشان نماز مى گزاردند:
عن الحسن قال: «كُنّ نساءُ المهاجرين، يُصَلِّينَ الجُمُعَةَ مع رسولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) ثمّ يَحتَسِبْنَ بِها مِنَ الظُّهْرِ».
زنان مهاجران با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نماز جمعه مى خواندند و به جاى نماز ظهرِ آنان به حساب مى آمد.
در حديثى ديگر با همين سند آمده است كه: زنان ـ نه فقط زنان مهاجران ـ با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ـ نماز جمعه مى خواندند و به آنان گفته مى شد «براى جلوگيرى از تحريك مردان» از بوى خوش استفاده نكنند.

روستائيان و نماز جمعه

عن محمد بن مسلم عن أحدهما(عليه السلام) قال:
«سألته عن أناس في قرية هل يصلُّونَ الجمعةَ جماعةً؟ قال: «نعم ويصلّون أربعاً إذا لم يكن مَن يخطُبُ».
محدبن مسلم از امام باقر يا امام صادق(عليهم السلام) مى پرسد: مردمى كه در روستا زندگى مى كنند آيا نماز جمعه را به جماعت بخوانند ؟ امام پاسخ فرمودند: آرى، و اگر كسى نباشد كه براى آنان خطبه بخواند چهار ركعت نماز ظهر بخوانند.
همين ممضمون را فضل بن عبدالملك در روايتى ديگر از امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است.
ابن عمر نيز گفته است: «إنّ اَهلَ قُبا كانوا يُجَمِّعُونَ مع رسولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) يومَ الجمعةِ».
اهالى دهكده قبا روزهاى جمعه با رسول خدا(صلى الله عليه وآله)نماز جمعه مى خواندند.

اُمّ عبدالله دَوْسيّه گفت

سَمِعْتُ رسولَ الله(صلى الله عليه وآله) يَقُول: «الجُمُعَةُ واجِبَةٌ على اَهْلِ كُلِّ قَرْيَة وإنْ لم يَكُونُوا اِلاّ ثلاثَةً، رابِعُهُمْ اِمامُهُمْ».
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شنيدم كه مى فرمود:
نماز جمعه بر اهالى هر روستا واجب است، اگر چه بيش از سه نفر نباشند و چهارمين آنان امام ايشان باشد.

امام صادق(عليه السلام) فرمود

«يجتمع القومُ يوم الجمعةِ إذا كانوا خمسةً فصاعداً، وإن كانُوا أقلّ من خمسة (لم يجتمعوا)».
مردم در روز جمعه اگر پنج نفر و بيشتر بودند نماز جمعه بخوانند، و اگر از پنج نفر كمتر بودند، نماز جمعه نخوانند.
لازم به تذكر است: در رابطه با عدد افرادى كه نماز جمعه با آنان منعقد مى شود اختلاف نظر وجود دارد; برخى حدّاقل را چهار نفر، و بسيارى حداقلّ افراد را پنج نفر ذكر كرده اند كه چون در اين نوشتار به دنبال بيان نظريه فقها نيستيم از ذكر اقوال خوددارى مى شود.

كارگران و نماز جمعه

قال رسول الله(صلى الله عليه وآله):
«مَن اسْتَأجَرَ أجيراً فَلا يَحْبِسْهُ عَنِ الجُمْعَةِ فيأثِمَ، وإنْ لم يَحْبِسْهُ عَنِ الجُمْعةِ اشتركا في الأجْرِ».
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:
كسى كه كارگرى را براى انجام كارى به كار مى گيرد، پس نبايد او را از رفتن به نماز جمعه باز دارد كه اگر چنين كند گناه خواهد كرد. و اگر او را از رفتن به نماز جمعه باز نداشت، در ثواب نماز او شريك مى گردد.

زندانيان در نماز جمعه

امام صادق(عليه السلام) به نقل از پدر بزرگوارشان، فرموده اند:
«إنّ علياً(عليه السلام) كانَ يُخرِجُ أهلَ السجونِ من الحبسِ في دَين أو تُهمة، إلى الجمعةِ فيشهدونَها، ويضمِنُهُمْ الأولياءُ حتّى يرُدُّونَهم».
روش على بن ابى طالب(عليه السلام) اين بود: زندانيانى را كه به دليل قرض و يا تهمت، زندانى شده بودند، با ضمانت اولياء آنان مبنى بر اينكه آنها را پس از نماز جمعه باز گردانند، از زندان آزاد مى ساخت، و در نتيجه زندانيان در نماز جمعه شركت مى جستند.
در حديثى ديگر با همين سند نقل شده: كه على(عليه السلام)فاسقان و بدكاران زندانى را براى شركت در نماز جمعه از زندان آزاد ساخته، ليكن دستور مى داد، كاملا مراقب آنان باشند.

كيفر مخالفت با نماز جمعه

عن على(عليه السلام) قال: «ثلاثةٌ إن أنتم خالفتم فيهنّ أئمَّتَكم هلكتم: جُمعتُكُمْ، وجهادُ عدوِّكمْ ومناسكُكُمْ».

على(عليه السلام) فرمود

سه چيز است كه اگر شما در آنها با پيشوايان خود مخالفت كنيد نابود مى شويد:
1 ـ نماز جمعه
2 ـ جهاد با دشمن
3 ـ مناسك حج
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به قومى كه از شركت در نماز جمعه خوددارى مى كردند فرمود:
«لقد هَمَمْتُ أنْ آمُرَ فِتياني أن يَجْمَعُوا حِزَماً مِنْ حَطَب ثُمّ أَنْطَلِقَ، فاُحَرِّقَ عَلى قوم بُيُوتَهُمْ، لا يَشْهَدُون الجمعةَ».
به تحقيق تصميم گرفتم به جوانان خود امر كنم تا پشته هايى از هيزم گرد آورند سپس كنار خانه كسانى كه در نماز جمعه حاضر نمى شوند فرو ريخته، آن جا را به آتش بسوزانم.
در حديثى ديگر آمده است: نمازى كه تصميم داشت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به خاطر ترك آن خانه هاى متخلفان را بسوزاند، نماز جمعه بود
تذكر اين نكته ضرورى است: گرچه پيامبر چنين اقدامى را انجام نداد ليكن اين عكس العمل تند، بيانگر اهتمام آن حضرت به برگزارى هرچه بهتر و باشكوهتر نماز عبادى سياسى جمعه بوده است.
مرحوم شهيد ثانى نيز از قول معصوم(عليه السلام) اين چنين نقل كرده است:

و قال(عليه السلام)

«لَينتهِيَنَّ أقوامٌ من وَدْعِهِم الجمعاتِ أو لَيَخْتِمَنَّ على قُلوبِهِمْ ثمّ ليكونَنَّ من الغافلينَ».

معصوم(عليه السلام) فرمود

بايد اقوام و گروه هاى مختلف مردم، از شركت نكردن در نمازهاى جمعه باز داشته شوند و گرنه خداوند بر دل هاى آنان مهر زده و در شمار غافلان قرار خواهند گرفت.

تقسيم بندى نمازگزاران

عن على(عليه السلام) أنّه قال:
«الناسُ في إتيانِ الجمعةِ ثلاثَةُ رجال: رجلٌ حَضَرَ الجمعةَ للّغْوِ والمِراءِ، فذلك حَظُّهُ منها، ورجلٌ جاءَ والإمامُ يخطِبُ، فصلّى فإنْ شاءُ اللهُ أعطاهُ وإن شاء حرمه، ورجلٌ حَضرَ قبلَ خروجِ الإمامِ فصلّى ما قضى له، ثمّ جلس في إنصات وسكون حتّى خَرَجَ الإمامُ، إلى أن قُضِيَتْ، فهي كفّارة لما بينها وبين الجمعةِ الّتي تليها، وزيادة ثلاثة أيّام وذلك، لانّ الله يقول: }مَنْ جاءَ بالحسنةِ فَلَهُ عَشْرُ أمْثالها{».
مردم در برگزارى نماز جمعه سه گروه اند:
1 ـ مردى كه براى بيهوده گويى و نزاع و ستيز در نماز جمعه حاضر شود پس بهره او از نماز جمعه همان درگيرى و نزاع است.
2 ـ مردى كه در نماز جمعه حاضر مى شود هنگامى كه امام جمعه مشغول خطبه خواندن است، سپس نماز مى گزارد، چنين آدمى را خداوند اگر خواست ثوابى عطا كند و اگر خواست او را از ثواب محروم گرداند.
3 ـ مردى كه قبل از آمدن امام جمعه، در محل نماز جمعه حضور يافته، نمازى كه از او قضا شده را بخواند، سپس در كمال آرامى و سكوت بنشيند تا امام جمعه آمده و با او نماز را به پايان برد، اين كار وى كفّاره گناهان او از اين جمعه تا جمعه آينده به اضافه سه روز ديگر ـ يعنى جمعاً ده روز ـ خواهد بود، و اين بدان جهت است كه خداوند مى فرمايد:
هر كس يك حسنه انجام دهد، ده برابر پاداش نصيب او شود.

حضور بموقع در نماز جمعه

عن أبي ذر الغفاري قال: قال رسول الله(صلى الله عليه وآله):
«إذا كان يومُ الجمعةِ، أَرسلَ الله تعالى ملائكةً معهم أقلامٌ من ذهب، وصحفٌ من فضة، فيأتونَ ويقفونَ ببابِ المسجدِ، ويكتبون أساميَ الّذينَ يأتونَ إلى المسجدِ الأوّلَ فالأوّلَ، فإذا كتبوا سبعينَ منهم قالوا: هؤلاءِ بعددِ السبعينَ الّذينَ اختارهمموسى(عليه السلام) من اُمّتِهِ، ثمّ يتخلّلونَ في الصفوفِ، ويتفقّدونَ الّذينَ لم يحضروا، فيقولون: أينَ فلانٌ؟ قيل لهم: هو مريضٌ، فيقولونَ: اللهُمّ اشفه حتّى يقيمَ صلاةَ الجمعةِ، ويقولونَ الملائكةُ: أين فلان؟ قيل لهم ذهبَ إلى السَّفَرِ فتقولُ الملائِكةُ: اللّهُمَّ ردّه سالماً فإنّهُ صاحبُ الجمعةِ، أين فلان؟ فيقولون مات، فيقولون: اللهم اغفِرْ له فإنّه كان يقيمُ الجمعَة».

ابى ذر غفارى گفت

رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:
چون روز جمعه فرا رسد، خداوند فرشتگانى را كه قلم هايى از طلا و كاغذهايى از نقره همراه خود دارند گسيل داشته، مى آيند و در ورودى مسجد مى ايستند و نام مردم رابه ترتيب ورود آنان، اوّل، دوم... مى نويسند، پس هنگامى كه عدد آنان به هفتاد نفر برسد گويند:
اينها به تعداد هفتاد نفرى هستند كه حضرت موسى(عليه السلام) از اُمّت خود برگزيد. سپس به ميان صف نمازگزاران رفته و از احوال آنان كه در نماز جمعه نيامده اند جويا مى شوند ، پس مى گويند: فلانى كجاست ؟ گفته مى شود: او بيمار است مى گويند: بار خدايا شفايش بخش تا نماز جمعه را به پا دارد و اقامه كند، مى گويند فلانى كجاست ؟ پاسخ داده مى شود: به مسافرت رفته است، فرشتگان مى گويند: بار پروردگارا به سلامت باز گردانش، كه او يار نماز جمعه است. فلانى كجاست ؟ مى گويند: مُرد، فرشتگان گويند: پروردگارا او را ببخشاى و از گناهانش بگذر، همانا او پيوسته نماز جمعه را اقامه مى كرد.
در حديثى ديگر از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود:
«إذا كانَ يومُ الجمعةِ، كان على كل باب من أبوابِ المسجدِ ملائكةٌ، يكتبونَ الأوّلَ فالأوّلَ، فإذا جلسَ الإمامُ طَوَوُا الصّحفَ وجاءوا يستمعونَ الذّكرَ».
هنگامى كه روز جمعه فرا رسد، فرشتگانى بر هر درى از درهاى مسجد مى ايستند، و نام افرادى را كه به مسجد وارد مى شوند به ترتيب اوّل، دوم... مى نويسند.پس آنگاه كه امام جمعه در جايگاه نماز جمعه قرار گرفت كاغذها را بسته، مى نشينند و به خطبه ها گوش مى كنند.
ابى هريره نيز از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل كرده كه فرمود:
«إنّ الملائكةَ على أبوابِ المساجدِ، يكتبونَ النّاسَ على منازِلِهمْ: جاء فلانٌ من ساعةِ كذا وكذا، وجاء فلانٌ من ساعةِ كذا وكذا، جاء فلانٌ والإمامُ يخطُبُ، جاء فلانٌ فأَدركَ الصلاةَ ولم يُدركِ الخُطبةَ».
همانا فرشتگان ـ روز جمعه ـ بر درهاى مساجد مى ايستند، و بر اساس زمان ورود نمازگزاران نام آنان را مى نويسند، فلانى از ساعت چند و چند آمد، فلان موقعى آمد كه امام جمعه خطبه مى خواند، فلانى آمد و نماز جمعه را درك كرد ليكن به خطبه ها نرسيده.
اگر بپرسند كه اين نام نويسى چه سودى دارد، اين روايت به اين پرسش پاسخ مى دهد:
قال(صلى الله عليه وآله): «يجلِسُ الناسُ مِنَ اللهِ يومَ القيامةِ على قدرِ رَوَاحِهِمْ إلى الجُمُعاتِ، الأوّلُ والثاني والثالث».
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود:
نزديكى مردم به ـ كرامت و عنايت ـ پروردگار در روز قيامت، بر اساس تعداد شركت آنان در نماز جمعه محاسبه مى شود، اوّل، دوم، سوم....

كيفيت نماز جمعه

سماعه از ياران امام صادق(عليه السلام) گويد كه آن حضرت فرمود:
«ينبغي للإمامِ الّذي يخطُبُ النّاسَ يومَ الجمعةِ أن يلبسَ عِمامةً في الشِّتاءِ والصَّيف، ويَتردَّى ببرد يَمَنّيٍّ أو عَدَنيٍّ ويَخْطِبُ وهو قائمٌ يحَمْدِ الله ويُثْني عليه « ثمّ يوصي بتقوى اللهِ ثمّ يقرأُ سورةً من القرآنِ قصيرةً ثمّ يجلِسُ، ثمّ يقومْ فَيَحْمَدُ الله ويُثْنى عليه»(166) ويصلّي على محمد(صلى الله عليه وآله) و على أئِمّةِ المسلمينَ ويستغفرَ للمؤمنينَ والمؤمناتِ فإذا فَرَغَ من هذا أقامَ المؤذّنُ فصلّى بالنّاسِ رَكعتين يَقرأُ في الاُولى بسورةِ الجمعةِ، وفي الثانيةِ بسورة المنافقينَ».
سزاوار است امامى كه روز جمعه براى مردم خطبه مى خواند، در تابستان و زمستان عمامه بر سر بپيچد، و «عباى» بافته يمنى يا عدنى بر دوش بياندازد و در حال ايستاده خطبه بخواند آن گاه حمد و ثناى الهى را بجاى آورده، سپس مردم را به تقوى سفارش نموده، و پس از آن سوره كوچكى از قرآن بخواند و سپس بنشيند. آنگاه برخواسته حمد و ثناى الهى گويد و بر محمد(صلى الله عليه وآله) و پيشوايان مسلمانان درود فرستاده، و براى مردان مؤمن و زنان با ايمان آمرزش بجويد و پس از آن كه خطبه را به پايان رساند، مؤذن اقامه گويد و امام جمعه با مردم دو ركعت نماز مى گزارد و در ركعت اوّل سوره جمعه و در ركعت دوم سوره منافقون را قرائت كند.
از روايات اهل بيت عصمت و طهارت چنين فهميده مى شود كه خطيب جمعه تا مى تواند نبايد در ركعت اوّل خواندن سوره جمعه و در ركعت دوم سوره منافقين را ترك كند مگر آن كهفرصت كم بوده و به دليل خاصّى ناچار شود زودتر نماز جمعه را به پايان برد.
عبدالله بن سنان گويد: شنيدم كه امام صادق(عليه السلام) در مورد نماز جمعه مى فرمود:
«لا بأسَ أنْ تَقْرأَ فيها بغيرِ الجمعةِ والمنافقينَ إذا كُنتَ مُسْتَعْجِلا».
مانعى ندارد كه در نماز جمعه در حالى كه عجله دارى سوره ديگرى غير از سوره جمعه و منافقين را تلاوت كنى.
در روايتى ديگر سماعه گويد: از امام صادق(عليه السلام) در رابطه با قنوت در نماز جمعه سئوال كردم فرمود:
«أمّا الإمامُ فعليهِ القنوتُ في الرَّكعةِ الاُولى بَعد ما يَفْرَغُ من القِراءةِ قبل أن يَركعَ، وفي الثانيةِ بعد ما يرفعُ رأسَهُ من الرُّكوعِ قَبل السّجودِ، وإنّما صلاةُ الجمعةِ معَ الإمامِ ركعتان; فمن صلّى من غير إمام وحدَهُ فهي أربعُ ركعات بمنزلةِ الظهرِ، فمن شاءَ قَنَتَ في الرَّكعةِ الثانيةِ قبلَ أنْ يركَعَ، وإنْ شاءَ لم يقنُتْ وذلك إذا صلّى وحده».
امّا بر امام جمعه است كه در ركعت اوّل پس از آن كه خواندن سوره را به پايان رساند و قبل از آن كه به ركوع رود قنوت بخواند و در ركعت دوم پس از آن كه از ركوع سر بر داشت و قبل ازآن كه به سجده رود قنوت بخواند و همانا خواندن نماز جمعه با امام دو ركعت است پس كسى كه بدون امام و به تنهايى نماز بگزارد پس او چهار ركعت به عنوان نماز ظهر مى خواند و اگر خواست در ركعت دوم و قبل از ركوع قنوت مى خواند و اگر خواست قنوت نمى خواند و اين وقتى است كه به تنهايى نماز مى خواند.

منظّم بودن صفوف نماز جمعه

مسلمانان با نظم در صفوف يك نوع آرايش نظامى را در ديد ديگران به نمايش مى گذارند.
عن ابى بصير قال: سمعت ابا عبدالله(عليه السلام) يقول:
«إنّ رسول الله(صلى الله عليه وآله) قال: يا أيَّها النّاسُ أقيموا صُفُوفَكم وامسحوا به مناكِبَكُمْ لِئلاّ يَكوُنَ فيكُمْ خَلَلٌ، ولا تُخالِفُوا فَيُخالِفُ اللهُ بين قلوبِكُمْ، اَلا واِنّي اَراكُمْ مِن خَلْفي».
ابو بصير گويد: شنيدم كه امام صادق(عليه السلام) مى فرمود:
همانا رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: اى مردم صفوف خود را منظم و مساوى كنيد و دوش به دوش يكديگر بايستيد تا بين شما فاصله و جدايى نيفتد، و نامرتّب نباشيد كه خداوند دل هاى شما را از يكديگر دور گرداند و بدانيد كه من شما را از پشت سر مى بينم. ـ يعنى متوجه منظم بودن و نامرتّب بودن صفوف شما هستم ـ .
عن علّى(عليه السلام) أنّه قال: «سُدّوا فُرَجَ الصّفوفِ، مَنِ استطاعَ أن يُتمَّ الصفَّ الأوّلَ والّذي يليهِ، فلْيفعلْ، فإنّ ذلك أحَبُّ إلى نَبِيّكم، وأتِمّوا الصُّفوفَ، فإنّ الله وَملائكتهُ يصلُّونَ على الّذين يُتِمّونَ الصُّفُوفَ».
على(عليه السلام) فرمود: فضاى خالى بين صف ها را پر كنيد، كسى كه مى تواند صف اوّل را كامل كند و يا صف نزديك به آن را پس چنين كند، پس همانا خدا و فرشتگان او بر كسانى كه صف ها را كامل مى كنند درود مى فرستند.
و در روايتى ديگر على(عليه السلام) فرمود:
قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): «صُفُّوا صُفُوفَكم و حاذُوا بَيْنَ صَفْحَاتِكُمْ».
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: صفوف خود را راست و منظم كنيد و پهلو به پهلوى يكديگر بايستيد.
البته اين همه تأكيد نبايد سبب شود تا نمازگزاران از روى دوش ديگران عبور كرده، مردم را به زحمت بياندازند.