الصلاة في الكتاب والسنة

محمد محمدي رى شهرى

- ۲ -



رعايت اول وقت
- امام صادق ( عليه السلام )
- در باره آيه " آنان كه از نمازشان غافلند " فرمود : منظور به تأخير انداختن نماز از اول وقتش ، بدون عذر است .
- يونس بن عمار : از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدم آيا آيه " آنان كه از نمازشان غافلند " ناظر به وسوسه شيطان است ؟ فرمود : نه ، همه به اين مصيبت گرفتارند . بلكه منظور اين است كه غافل شود و نماز اول وقت را از دست بدهد .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : برترين اعمال نزد خداوند ، نماز اول وقت است .
- نمازتان را در اول وقت بخوانيد كه خداى عز وجل برايتان دو چندان مى  كند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : جبرييل نزد رسول الله آمد و به ايشان وقتهاى نماز را تعليم داد . سپس گفت . . . برترين وقت ، اول آن است .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : اول وقت نماز ، برتر از پايان وقت است ، همچون برترى آخرت بر دنيا .
- اول وقت ، رضوان خداوند ، ميان وقت ، رحمت خداوند و پايان وقت ، عفو خداوند است .
- آيا از نماز منافق آگاهتان نكنم ؟ نماز عصر را تا نزديك غروب خورشيد ، به تأخير مى  اندازد .
- عايشه : هيچ گاه نديدم پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) ، نماز را به وقت ديگرى اندازد تا اينكه خداى عز وجل ، قبض روحش كرد .

- امام على ( عليه السلام ) : كسى كه پيش از در رسيدن وقت نماز ، آماده نشود ، آن را بزرگ نشمرده است .
- زراره : به امام باقر ( عليه السلام ) عرض كردم : خداوند نيكويت بدارد ، كدام يك از آغاز ، ميان يا پايان وقت هر نماز ، برتر است ؟ فرمود : آغاز آن . همانا پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) فرمود : خداوند عز وجل از كارهاى نيك ، آنچه ر انجام گيرد ، دوست مى  دارد .
- امام باقر ( عليه السلام ) : بدان كه اول وقت هميشه برتر است . پس هر اندازه مى  توانى در كار نيك شتاب كن .
- نمازى كه در اول وقت بالا برود ، سپيد و نورانى به سوى صاحبش باز مى  گردد و مى  گويد : مرا حفظ كردى ، خدا تو را حفظ كند . و هنگامى  كه در غير وقتش و بدون حدودش بالا برود ، سياه و تاريك به سوى صاحبش باز مى  گردد و مى  گويد : مرا تباه كردى ، خدا تو را تباه كند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : فضيلت اول وقت بر آخر آن براى انسان ، بهتر از فرزند و دارايى اوست .
- هر نماز دو وقت دارد كه از اين دو ، اول وقت برتر است و روا نيست كسى بدون دليل در آخر وقت نماز بخواند ، مگر به سبب عذرى .
- هنگامى  كه وقت نماز در مى  رسد ، درهاى آسمان براى بالا رفتن اعمال ، گشوده مى  شود . پس دوست ندارم عملى زودتر از عمل من بالا برود و نام كسى پيش از من در صحيفه ( دفتر اعمال ) نوشته شود .
- امام كاظم ( عليه السلام ) : هنگامى  كه نمازهاى واجب در اول وقت و با رعايت حدودشان ، بر پا داشته مى  شوند ، از شاخه بريده شده درخت آس ( مورد ) با همه عطر و بو و تازگيش ، خوشبوترند . پس بر [ نماز ] اول وقت مداومت ورزيد .
- امام رضا ( عليه السلام ) : اى فلانى ، هنگامى  كه وقت در رسيد ، نماز را [ فورى ] بخوان ، كه نمى  دانى چه پيش مى  آيد .
- ابراهيم بن موسى القزاز : از امام رضا ( عليه السلام ) چيزى را مى طلبيدم و بر آن پاى مى فشردم . پس براى استقبال گروهى از طالبيان خارج شد كه وقت نماز در رسيد ، پس به سوى كاخى در آنجا راه كج كرد و زير درختى در نزديكى كاخ فرود آمد در حالى كه جز ما دو نفر ، كسى نبود . پس به من فرمود : اذان بگو . گفتم : منتظر بمانيم تا دوستانمان به ما بپيوندند ؟ فرمود : خدا تو را بيامرزد ، نماز را بدون دليل از اول وقت به آخر وقت به تأخير مينداز . در اول وقت ، آغاز كن . پس اذان گفتم و نماز خوانديم .
 نماز واجب را در مسجد خواندن
- جابر بن عبد الله : پيامبر گروهى را در نماز نيافت . پس گفت : چه چيز شما را از حضور در نماز باز داشته است ؟ گفتند : به خاطر اختلافى كه ميان ما بوده است . حضرت فرمود : براى همسايه مسجد ، نمازى نيست جز در مسجد .
- امام على ( عليه السلام ) : براى آن دسته همسايگان مسجد كه تندرست و فارغند ولى در نمازهاى واجب حاضر نمى  شوند ، نمازى نيست .
- قاضى نعمان : حضرت على ( عليه السلام ) فرمود : براى همسايه مسجد ، نمازى نيست جز در مسجد ، مگر اينكه بيمارى يا عذرى داشته باشد . به حضرت گفته شد : اى امير مؤمنان چه كسى همسايه محسوب مى  شود ؟ حضرت فرمود آن كه صداى اذان را مى  شنود .
- امام صادق ( عليه السلام ) : نماز را در مسجد بخوانيد .
- ابراهيم بن ميمون از امام صادق ( عليه السلام ) : به ايشان گفتم : مردى براى ما نماز مى  گزارد و ما به او اقتدا مى  كنيم . آن نزد شما محبوب تر است يا در مسجد خواندن ؟ فرمود : مسجد نزد من محبوب تر است .

- امام صادق ( عليه السلام ) : نماز مرد در خانه اش به جماعت ، برابر بيست و چهار نماز است و نماز مرد به جماعت در مسجد برابر چهل و هشت نماز [ با پاداش ] دو چندان شده در مسجد است . . . . همانا نماز فرادا در مسجد برابر بيست و چهار نماز است و نماز فرادا در خانه ات چون گرد و غبار ، پراكنده و نابود مى  گردد و چيزى از آن به سوى خداوند بالا نمى  رود . و هر كس از روى بى اعتنايى به مسجد ، در خانه اش نماز جماعت بخواند ، او و هر كس كه با او نماز خوانده ، نمازى ندارند ، جز به سبب گرفتاريى كه از رفتن به مسجد باز مى  دارد .

دعا كردن در آغاز نماز
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله )
- در دعايش هنگامى  كه مى  خواست پس از تكبير ، نماز را آغاز كند
- : پاكدلانه به كسى روى آوردم كه آسمانها و زمين را آفريده و من از مشركان نيستم . نماز و عبادتم ، زندگى و مرگم ، براى پروردگار بى همتاى جهانيان است و به اين فرمان يافته ام و به آن تسليم هستم . خدايا ، تو پادشاهى و جز تو خدايى نيست . تو را تسبيح مى  كنم . تو پروردگار من هستى و من بنده توام . به خود ستم كردم و به گناهم اعتراف دارم . پس گناهانم را بپوشان كه هيچ كس جز تو ، گناهان را نمى  پوشاند . و به نيكوترين خويها ، رهنمونم كن كه جز تو به آن ها ره ننمايد و خويهاى زشت را از من دور ساز كه جز تو دور نكند . آماده و حاضرم ، من با تو و به سوى تو هستم و جز به سوى تو راه نجات و پناهى نيست . از تو آمرزش مى  طلبم و به تو باز مى  گردم .
- امام صادق ( عليه السلام ) : امير مؤمنان ( عليه السلام ) به يارانش مى  فرمود : هر كس كه نماز بر پا دارد و پيش از تكبيرة الاحرام بگويد : " اى نيكوكار ، زشت كار نزد تو آمد و خود به نيكوكار فرمان داده اى كه از زشتكار بگذرد . تو نيكوكارى و من زشتكار ، پس به حق محمد و خاندانش بر محمد و خاندانش درود

فرست و از زشتيهايى كه از من مى  دانى درگذر " ، خدا مى  فرمايد : فرشتگان من ، گواه باشيد كه او را بخشيدم و طلبكاران او [ حقوق مالى و غير آن ] را راضى ساختم .
- امام باقر ( عليه السلام ) : هنگام روكردن به سوى خداوند در نماز ، كافى است كه بگويى : به كسى روى آوردم كه آسمانها و زمين را آفريده ، بر دين پاك ابراهيم هستم ، مسلمانم و از مشركان نيستم . همانا نماز و عبادتم و زندگى و مرگم براى پروردگار بى همتاى جهانيان است و به اين فرمان يافته ام و بدان تسليم هستم . و يك تكبير [ براى آغاز نماز ] كفايت مى  كند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هنگامى  كه براى نماز برخاستى بگو : خدايا من محمد ( صلى الله عليه وآله ) را پيشاپيش نيازم ، قرار مى  دهم و با او به سوى تو روى مى  آورم . پس مرا در دنيا و آخرت به او آبرومند و از نزديكان ، قرار ده . نمازم را به او پذيرفته و گناهم را به او آمرزيده و دعايم را به او روا شده ، قرار ده . تو و فقط تو آمرزشگر و مهربانى .
- هنگام آغاز نماز كف دستانت را بالا ببر و آن ها را كاملا بگشاى . سه تكبير بگو و سپس بگو : " خدايا تو پادشاه حقيقى هستى ، جز تو خدايى نيست ، تو را تسبيح مى  كنم ، بى گمان به خود ستم كردم ، پس گناهم را بپوشان كه جز تو ، كسى گناهان را نمى  پوشاند " . پس دو تكبير مى  گويى و سپس بگو : " آماده و حاضرم ، نيكى در دستان توست و بدى به تو راه ندارد . ره يافته آن است ، كه تو برايش ره نمودى . پناهگاهى از تو جز به سوى تو نيست . منزه و بخشاينده اى ، مبارك و والايى ، منزهى اى پروردگار خانه " . پس دو تكبير مى  گويى و پس از آن مى  گويى : " پاكدلانه به كسى روى آوردم كه آسمانها و زمين را آفريده ، دانا به آشكار و نهان است ، مسلمانم و از مشركان نيستم . همانا نماز و عبادتم و زندگى و مرگم ، براى پروردگار بى همتاى جهانيان است و به اين فرمان يافته ام و بدان تسليم هستم . " سپس از شيطان رانده شده به خدا پناه ببر و پس از آن [ سوره ] حمد را بخوان .
- امام مهدى ( عليه السلام )
- به محمد بن عبد الله حميرى كه از توجه براى نماز پرسيده بود
- : هيچ يك از " توجه " ها واجب نيست . و سنت مؤكد در آن كه همچون اجماع و بدون اختلاف است ، اين است : " به كسى روى آوردم كه آسمانها و زمين را آفريده ، بر دين پاك ابراهيم هستم و مسلمانم ، بر دين محمد و هدايت امير مؤمنانم و از مشركان نيستم . همانا نماز و عبادتم و زندگى و مرگم براى پروردگار بى همتاى جهانيان است و به اين فرمان يافته ام و بدان تسليم هستم . خدايا مرا از مسلمانان قرار ده ، از شيطان رانده شده به خداوند شنوا و دانا پناه مى  برم " . سپس سوره حمد را مى  خوانى .

پناه جستن
- ابو سعيد خدرى : پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) پيش از قرائت [ حمد در نماز ] چنين مى  گفت : از شيطان رانده شده به خداوند پناه مى  برم .
- حنان بن سدير : نماز مغرب را پشت سر امام صادق ( عليه السلام ) خواندم . پس با صدايى آشكار استعاذه كرد : " از شيطان رانده شده ، به خداى شنوا و دانا پناه مى  برم و از اينكه نزد من آيند به خدا پناه مى  برم . " سپس " بسم الله الرحمن الرحيم " را آشكارا گفت .

آشكارا گفتن بسم الله
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : جبرييل نزدم آمد و نماز را به من آموزش داد . پس " بسم الله الرحمن الرحيم " را آشكارا گفت .
- زيد بن على : بر امام باقر ( عليه السلام ) وارد شدم . " بسم الله الرحمن الرحيم " را ياد كرد و گفت : مى  دانى در باره " بسم الله الرحمن الرحيم " چه نازل شده است ؟ گفتم : نه . فرمود : همانا پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) خوش صداترين مردم در خواندن قرآن بود . در صحن كعبه ( 1 ) با صداى بلند نماز مى  خواند وعتبة بن ربيعه وشيبة بن ربيعه وابو جهل بن هشام و گروهى از آنان به قرائت او گوش مى  دادند . و بسيار مى  شد كه حضرت " بسم الله الرحمن الرحيم " را قرائت و صداى خود را به آن بلند مى  كرد . پس آن ها مى  گفتند : همانا محمد نام پروردگارش را تكرار مى  كند ، آن هم چه تكرارى . بى گمان خدايش را دوست دارد . پس فرمان مى  دادند كسى بايستد و به حضرت گوش بسپارد تا پس از خواندن بسم الله آن ها را براى شنيدن بقيه قرائت حضرت خبر كند . پس خداوند در اين باره نازل كرد : " و چون در نماز پروردگارت را به يگانگى ياد مى  كنى " [ يعنى چون ] بسم الله الرحمن الرحيم ، مى  گويى ، " با نفرت پشت كنند " .
- امام صادق ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) هنگامى  كه با مردم نماز مى  گزارد ، " بسم الله الرحمن الرحيم " را آشكارا مى  گفت . پس منافقانى كه در پشت سر حضرت بودند ، صفهاى نماز را ترك مى  كردند و هنگامى  كه پيامبر از بسم الله سوره مى  گذشت ، به جايگاهشان باز مى  گشتند و به يكديگر مى  گفتند : محمد نام پروردگارش را تكرار مى  كند ، آن هم چه تكرارى . بى گمان پروردگارش را دوست دارد . پس خداوند در اين باره نازل كرد : " و چون در نماز پروردگارت را به يگانگى ياد مى  كنى ، با نفرت پشت مى  كنند " .
- " بسم الله الرحمن الرحيم " سزاوارترين جزء نماز به آشكار كردن است . به سبب گفته خداوند عز وجل : " و چون در نماز پروردگارت را به يگانگى ياد مى  كنى ، با نفرت پشت كنند " .
- خاندان حضرت محمد ( صلى الله عليه وآله ) بر آشكارا گفتن " بسم الله الرحمن الرحيم " ، اجماع كرده اند .
- صفوان جمال : چند روز پشت سر امام صادق ( عليه السلام ) نماز خواندم . " بسم الله الرحمن الرحيم " را در نمازهايى كه آشكارا خوانده نمى  شود ، آشكار مى  كرد و اين را هم در هر دو سوره [ حمد و سوره پس از آن ] مى  كرد .
- امام رضا ( عليه السلام ) : آشكار كردن " بسم الله الرحمن الرحيم " در همه نمازها ، سنت است .
- رجاء بن ابى ضحاك
- در توصيف نماز امام رضا ( عليه السلام )
- : " بسم الله الرحمن الرحيم " را آشكارا مى  گفت .
- امام عسكرى ( عليه السلام ) : نشانه هاى مؤمن پنج چيز است : پنجاه ركعت نماز ( 2 ) ، زيارت اربعين ، انگشتر به دست كردن ، پيشانى بر خاك نهادن و آشكارا گفتن " بسم الله الرحمن الرحيم " .

آرامش تن
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : از كمالات نماز ، ساكن بودن اندام بدن است .
- هر كس از شما كه به نماز مى  ايستد ، اندام خود را ساكن سازد و مانند يهوديان كج نگردد كه ساكن بودن اندام از كمالات نماز است .
- سالم بن عبد الله : عقبة بن عمرو گفت : آنگونه كه ديدم پيامبر نماز مى  خواند ، برايتان نماز نگزارم ؟ گفتيم : چرا ، پس برخاست و نماز گزارد . هنگام ركوع ، كف دستانش را بر زانوان و انگشتانش را در پشت زانوها نهاد و بازوهايش را از زير بغل دور ساخت تا تمام بدنش آرام گرفت . سپس سر بر داشت و ايستاد تا تنش آرام گرفت . سپس سجده كرد و بازوهايش را از زير بغل دور ساخت تا اينكه بدنش آرام گرفت . سپس سرش را بلند كرد و نشست تا بدنش آرام گرفت و چهار ركعت اين گونه خواند . سپس گفت : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) را ديدم اين گونه نماز مى  خواند و همين گونه هم براى ما نماز مى  گزارد .

درنگ كردن
- در آنچه خداوند متعال به حضرت موسى بن عمران ( عليه السلام ) وحى كرد ، آمده بود : اى موسى ، توبه را پيش و گناه را به تأخير انداز و هنگام به نماز ايستادن در پيشگاه من ، درنگ كن .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر كس نماز را طول بدهد ، خداوند در روز قيامت ، روزى كه مردم براى پروردگار جهانيان مى ايستند ، ايستادن را از او بر مى  دارد .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هنگامى  كه تنها نماز مى  خوانى ، نماز را طول بده كه عبادت است .

بينى به خاك ماليدن
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : كسى كه بينيش را همچون پيشانى به خاك نرساند ، نماز ( كامل ) ندارد .
- خداوند نماز كسى كه بينيش را به خاك نمى  رساند ، نمى  پذيرد .
- ابن عباس : پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) بر مردى كه نماز مى  خواند ، گذر كرد . او در سجده پيشانيش را بر زمين مى  نهاد ولى بينيش را نه . پس پيامبر فرمود : بينيت را بر خاك بنه ، تا با تو سجده كند .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : سجده بر پيشانى واجب و بر بينى مستحب است .
- امام باقر ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) فرمود : سجده بر هفت استخوان است : پيشانى ، دو دست ، دو زانو و دو انگشت شست پا . بينيت را نيز به گونه اى به خاك مى سايى ، ولى واجب ، همين هفت عضو است و اما به خاك ماليدن بينى ، سنتى از پيامبر خداست ( 3 ) .
فايده : علامه مجلسى : بدان كه فقيهان شيعه بر مستحب بودن به خاك ماليدن بينى اجماع كرده اند . . . و به اين منظور هر جزء از بينى را به خاك برسانى كافى است . ب : آداب باطنى
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : دو نفر از امتم به نماز مى ايستند و ركوع و سجودى يكسان دارند ، حال آنكه نمازهايشان به اندازه آسمان و زمين از هم دور است .
- امام حسن ( عليه السلام ) : دو نفر در يك نمازند ، حال آنكه پاداشهايشان به اندازه آسمان و زمين از هم فاصله دارد .

حضور قلب داشتن
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : اى مردم ، همانا نمازگزار هنگام نماز ، با پروردگار بزرگ و بلند مرتبه اش مناجات مى  كند . پس بايد بداند چه مى  گويد .
- هر گاه بنده به نماز بايستد و گرايش و دلش به سوى خدا باشد ، همچون روزى كه از مادر زاده شده باز مى  گردد .
- هيچ يك از شما نيست كه وضويى كامل بسازد ، سپس برخيزد و دو ركعت نماز با توجه و حضور قلب بخواند ، مگر اينكه آمرزيده و بهشت برايش واجب مى  شود .
- هر كس دو ركعت نماز بگزارد و در آن به هيچ كار دنيايى نيانديشد ، خداوند گناهانش را مى آمرزد .
- بنده نماز مى  خواند و يك ششم [ يك سوم ] و حتى يك دهم آن را هم نمى  نويسند . از نماز بنده ، فقط آنچه را كه درك مى  كند مى  نويسند .
- از معصوم روايت شده است : براى تو از نمازت
- جز آن مقدار كه حضور قلب دارى
- چيزى نيست .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : دو ركعت نماز مختصر با تفكر ، بهتر از يك شب به عبادت ايستادن است .
- از معصومان روايت شده است : دو ركعت نماز با تدبر ، بهتر از يك شب به عبادت ايستادن با قلبى بى توجه است .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : خداوند نماز بنده اى را كه دلش همراه تنش نيست ، نمى  پذيرد .
- امام باقر ( عليه السلام ) و امام صادق ( عليه السلام ) : براى تو از نمازت ، فقط آنچه كه به آن توجه دارى هست . پس اگر همه آن را به وهم و خيال بگذراند يا از انجامش غفلت بورزد ، نمازش را درهم مى  پيچند و به صورتش مى  زنند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هر كس دو ركعت نماز بگزارد و بداند كه چه مى  گويد ، بى هيچ گناهى ميان او و خدايش باز مى  گردد .
- امام باقر ( عليه السلام ) : هنگامى  كه به نماز مى  ايستى ، پيوسته باتوجه باش كه از آن ، فقط آنچه توجه دارى به حساب مى  آيد .
- امام صادق ( عليه السلام ) : همانا من دوست دارم شخص با ايمان شما هنگامى  كه به نماز واجب مى  ايستد ، دلش را به سوى خدا كند و به كار دنيايى مشغول ندارد . هيچ شخص با ايمانى در نماز دل به سوى خدا نمى  كند مگر اينكه خداوند به او رو مى  آورد و دلهاى مؤمنان را به او علاقمند مى  سازد ، پس از آنكه خود نيز او را دوست دارد .
- هنگامى  كه به قبله رو كردى ، دنيا را و آنچه در آن است و مردم را و آنچه در پى آنند ، فراموش كن و به چشم دل ، بزرگى خدا را نظاره كن و ايستادنت را در پيشگاهش
- آن روز كه هر كس از آنچه فرستاده آگاه مى  شود و به سوى مولاى حقيقيش باز گردانده مى  شود
- به ياد آر ، ايستادنى بر يك پاى ترس و يك پاى اميد . پس هنگامى  كه خدا را بزرگ دانستى ( تكبير گفتى ) ، آنچه را در ميان آسمان برين و خاك زيرين است كوچك بشمار ، بى گمان آن هنگام كه خداوند از دل كسى كه او را بزرگ شمرده اما از حقيقت آن امتناع دارد آگاه شود ، مى  گويد : اى دروغگو آيا مرا گول مى  زنى ؟ به عزت و جلالم سوگند ، از شيرينى ذكرم محرومت مى  سازم و از نزديكى به درگاهم و شادمانى مناجاتم ، مانع مى  شوم . و بدان كه خدا به خدمت تو احتياجى ندارد و از عبادت و دعاى تو بى نياز است و تنها براى اين دعوتت كرده كه تو را ببخشايد و از مجازاتش دور كند و بركتهاى رحمتش را به تو مژده دهد و راه رضايتش را به تو بنمايد و در آمرزشش را بر تو بگشايد .
- از سنتهاى ادريس : هنگامى  كه به نماز داخل شديد ، فكر و ذكر خود را به آن مشغول كنيد و خدا را با پاكى و خالى بودن از غير بخوانيد و مصلحت و سود خويش را با خوارى و فروتنى و فرمانبردارى و بىچارگى از او بجوييد .
 فروتنى قرآن : " حتما مومنان رستگار شدند . آنان كه در نمازشان فروتنند . "
- امام على ( عليه السلام )
- در باره گفته خداوند : " آنان كه در نمازشان فروتنند " - فرمود : منظور ، فروتنى در دل است و اين كه مسلمانان را در سايه مهر خود بگيرى و در نماز به اين سو و آن سو رو نكنى .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هنگامى  كه نماز را آغاز كردى ، فروتن باش و به نمازت توجه كن كه خداوند مى  فرمايد : " آنان كه در نمازشان فروتنند " .
- در باره گفته خداوند متعال : " آنان كه در نمازشان فروتنند "
- فرمود : فروتنى ، پايين انداختن نگاه در نماز است .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : كسى كه در نمازش فروتنى نكند ، نمازى ندارد .
- امام على ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) مردى را ديد كه در نماز با ريشش بازى مى  كند . پس فرمود : اگر دلش فروتن مى  بود ، اندامش نيز فروتن مى  شد .
- انسان بايد در نمازش فروتنى كند ، كه اگر كسى دلش براى خداى عز وجل فروتن باشد ، اندامش نيز فروتن مى  شود و با چيزى بازى نمى  كند ( 4 ) .
- اين گونه نيست كه فقط نماز بخوانى و روزه بگيرى و صدقه بدهى ، بلكه چنين بايد كه نماز با دلى پاك و عملى مقبول خداوند و خشوعى استوار باشد .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نگاهت را به سجده گاهت ، بدوز .
- فروتن آن است كه به راست و چپش پى نمى  برد ، تنها به سجده گاهش مى نگرد .
- امام باقر ( عليه السلام ) : نگاهت را به پايين فرو انداز و به سوى آسمان بالا مبر . بايد چهره ات درست رو به سجده گاهت باشد .

گريستن
- امام صادق ( عليه السلام )
- به كسى كه پرسيده بود : آيا مرد در نماز مى  گريد ؟
- فرمود : به به چه نيكوست ، حتى اگر به اندازه سر مگس باشد .
- به كسى كه پرسيده بود : آيا گريستن در نماز ، آن را باطل مى  سازد ؟
- : اگر به سبب ياد بهشت و دوزخ بگريد ، كه برترين كار در نماز است و اگر به سبب ياد كسى از مردگانش باشد ، نمازش باطل است .
- به كسى كه پرسيده بود مردى خودش را در نماز واجب گريان نشان مى  دهد تا اينكه واقعا مى  گريد
- : به خدا سوگند روشنى چشم است . و فرمود : هنگامى  كه چنين شد ، مرا نزد او ياد كن .

نماز خواندن مانند نماز خداحافظى كننده
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : مانند كسى كه آخرين نمازش را مى  خواند ، نماز بگزار ، گويى او ( خدا ) را مى  بينى ، پس اگر تو او را نمى  بينى ، او تو را مى  بيند .
- ابو ايوب : مردى نزد پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) آمد و گفت : اى پيامبر خدا ، به من بياموز و مختصر كن . حضرت فرمود : هنگامى  كه به نماز ايستادى ، همچون كسى كه آخرين نمازش را مى  خواند ، نماز بگزار . –

پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : در نماز ، مرگ را به ياد آر كه هر گاه انسان مرگ را در نماز به ياد آورد ، سزامند است كه نمازش را نيكو بگزارد و مانند كسى نماز بخوان كه گمان نمى  برد جز آن ، نماز ديگرى بخواند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هنگامى  كه نماز واجب مى  خوانى در وقتش بخوان ، همچون نماز كسى كه خداحافظى مى  كند و مى ترسد هيچ گاه بدان بازنگردد . سپس نگاهت را به سجده گاهت بدوز ، اگر مى  دانستى در راست و چپت چه كسانيند نمازت را نيكو مى  گزاردى ، پس بدان كه در پيشگاه كسى هستى كه تو را مى  بيند و تو او را نمى  بينى .

فصل چهاردهم تكبير و آداب آن

- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر چيز گزيده اى دارد و گزيده نماز ، تكبير نخستين است .
- هر چيز آغازى دارد و آغاز نماز ، تكبير نخستين است . پس بر آن مواظبت ورزيد .
- نماز ، با طهارت گشوده مى  شود ، با تكبير گفتن آغاز مى  گردد و با سلام دادن پايان مى  پذيرد .
- امام باقر ( عليه السلام ) : يك تكبير ، براى آغاز كردن نماز ، كافى ، سه تكبير ، بهتر و هفت تكبير ، بهترين است .
- امام على ( عليه السلام ) : هنگامى  كه اين آيه بر پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) نازل شد : " ما به تو كوثر را بخشيديم . پس براى پروردگارت نماز بخوان و نحر كن " ، پيامبر فرمود : اى جبرييل ، اين قربانى " نحر " كه پروردگارم مرا به آن فرمان داده ، چيست ؟ جبرييل گفت : آن ، فرمان قربانى كردن نيست ، بلكه دستور مى  دهد هنگام تكبير در آغاز نماز و ركوع و سر از ركوع برداشتن ، دستهاى خود را بالا ببرى كه نماز ما و فرشتگان هفت آسمان چنين است . پيامبر فرمود : بالا بردن دست همان فروتنى است كه خداى عز وجل فرمود : " براى پروردگارشان فروتنى و خاكسارى نكردند " ( 5 ) .
- علقمه بن وائل از پدرش : پشت سر پيامبر نماز خواندم ، هنگام آغاز نماز تكبير گفت و دستهايش را بالا برد و نيز هنگامى  كه خواست به ركوع برود و پس از ركوع ( 6 ) .
- امام على ( عليه السلام )
- در وصف نماز پيامبر
- : هنگامى  كه به نماز واجب مى  ايستاد تكبير مى  گفت و دستهايش را تا روبروى شانه هايش بالا مى  آورد و هنگامى  كه مى  خواست به ركوع برود و نيز پس از برخاستن چنين مى  كرد و هنگام نشستن در نماز ، هيچ گاه دستهايش را بالا نمى  آورد و هنگامى  كه از دو سجده بر مى  خاست دستهايش را تا شانه هايش بالا مى  آورد و تكبير مى  گفت .
- امام صادق ( عليه السلام ) : سفارش پيامبر به على چنين بود : پيوسته دستهايت را در نماز بالا ببر و آن ها را ( به طرف قبله ) بچرخان ( 7 ) .
- امام على ( عليه السلام ) : بالا بردن دست در نماز ، همان بندگى است .
- امام صادق ( عليه السلام )
- در باره كسى كه پيش از ركوع و سجود و نيز پس از سر برداشتن ، دستهايش را بالا مى  آورد
- فرمود : آن بندگى است .
- بالا آوردن دستهايت در نماز ، زينت آن است .
- منصور بن حازم : امام صادق ( عليه السلام ) را در آغاز نماز ديدم كه دستهايش را تا برابر صورتش بالا آورد و كف هر دو دستش را رو به قبله كرد .
- هشام بن حكم : به امام كاظم ( عليه السلام ) عرض كردم : به چه علت بهتر است در آغاز نماز هفت تكبير گفته شود ؟ امام فرمود : اى هشام ، همانا خداى تبارك و تعالى آسمانها را هفت ، زمينها را هفت و حجابها را هفت عدد قرار داده است . پس هنگامى  كه پيامبر را به معراج برد و فاصله اى به اندازه دو سر كمان يا كمتر از آن داشت ، حجابى از حجابهايش را زدود . پس پيامبر تكبير گفت و آغاز به گفتن كلمه هايى كرد كه در شروع نماز گفته مى  شود . سپس هنگامى  كه حجاب دوم زدوده شد ، تكبير گفت و همين گونه بود تا به حجاب هفتم رسيد و هفت تكبير گفت . بدين علت ، هنگام آغاز نماز هفت تكبير گفته مى  شود .
- امام رضا ( عليه السلام ) : اگر گفته شود چرا در تكبير دستها بالا آورده مى  شود ؟ گفته مى  شود : چون بالا آوردن دستها گونه اى دعا ، انقطاع و خاكسارى است و خداى عز وجل دوست داشت هنگام ياد او منقطع ، خاكسار و خواستار باشيم . و نيز هنگام بالا آوردن دست ها ، حاضر كردن نيت است و توجه دادن دل به آنچه مى  گويد .

فصل پانزدهم آداب ركوع

- امام على ( عليه السلام ) : پيامبر هنگامى  كه ركوع مى  كرد ، مى  گفت : خدايا براى تو ركوع كردم و به تو ايمان آوردم و فرمان تو را بردم . تو پروردگار منى . چشم و گوش و مغز و استخوانم ، رگ و پى و آنچه پاهايم تحمل مى  كند ( همه تنم ) براى پروردگار جهانيان فروتنى و تعظيم مى  كند .
- ابن عباس : پيامبر خدا هنگام ركوع ، صاف وراست بود به گونه اى كه اگر بر پشت حضرت آب ريخته مى  شد ، ثابت مى  ماند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : على ( عليه السلام ) در ركوع صاف و معتدل بود . حتى گفته مى  شود : اگر بر پشت حضرت آب ريخته مى  شد ، در همانجا مى  ماند و پائين انداختن سر و شانه را در ركوع ناپسند مى  داشت .
- امام باقر ( عليه السلام ) : هر كس ركوعش را كامل بگزارد ، گرفتار وحشت قبر نمى  شود .
- هرگاه خواستى به ركوع به روى ، در همان حال كه ايستاده اى تكبير بگو . سپس ركوع كن و سه بار آرام و شمرده بگو : " خدايا براى تو ركوع كردم و تسليم تو هستم و به تو ايمان آوردم و بر تو توكل كردم و تويى پروردگار من . دل و چشم و گوش و مو و پوست و گوشت و خون و استخوان و مغز و رگ و پيم ، در برابر تو فروتن است بى هيچ امتناع و سركشى و درماندگى . پروردگار بزرگم را تسبيح مى  كنم و مى ستايم " . در ركوع دو پايت را در يك رديف و با فاصله يك وجب ، مى  نهى و دو زانويت را در كف دستانت مى  گيرى و دست راست را بر زانوى راست و پيش از دست چپت مى  گذارى و با سر انگشتانت برآمدگى زانويت را نيك در بر گير . و هنگامى  كه انگشتانت را بر زانو نهادى ، آن ها را از هم باز كن ، كمر و گردنت را كشيده و صاف كن و نگاهت به ميان دو قدمت باشد . سپس بگو : " خداوند به هر كه او را مى ستايد . گوش مى  دهد " . و در حالى كه راست ايستاده اى : " سپاس پروردگار جهانيان را كه شايسته قدرت و كبريايى است ، بزرگى ، مخصوص به خداست كه پروردگار جهانيان است " . صدايت را بدان بلند مى  كنى و سپس دستهايت را به تكبير بالا مى  برى و به سجده مى  افتى .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هنگامى  كه سر از ركوع برداشتى ، كمرت را راست كن ، كه هر كس چنين نكند نمازى ندارد ( 8 ) .

فصل شانزدهم آداب سجده

پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : سجده بر هفت استخوان است : پيشانى ، دو دست(9 ) ، دو زانو ، دوانگشت شست [ پا ] و بينيت را نيز بر خاك مى  نهى ( 10 ) .
- محمد بن مسلم : امام صادق ( عليه السلام ) را ديدم هنگام سجده كردن ، دستانش را پيش از زانوانش بر زمين مى  نهاد و هنگام برخاستن ، زانوانش را پيش از دستانش بلند مى  كرد .
- امام صادق ( عليه السلام ) : على صلوات الله عليه هنگام سجود ، سينه و شكمش را بالاى زمين نگه مى  داشت ، همانگونه كه شتر لاغر و باريك ميان سينه اش را بالا مى  دارد .
- زن هنگام سجده ، ساعدهاى دستش را [ بر زمين ] مى  گسترد .
- شايسته است نمازگزار پيشانيش را بر زمين بنهد و صورتش را به خاك بمالد ، كه اين كوچكى كردن براى خداى عز وجل و بزرگداشت اوست .
- هرگاه بنده سجده كند و آن را طول دهد ، ابليس فرياد بر مى  آورد : اى واى ! او اطاعت كرد و من سرپيچى ، او سجده كرد و من خوددارى .
- امام كاظم ( عليه السلام )
- در نامه اى به يكى از يارانش
- : هنگام نماز ، سجده را طول بده .  

فصل هفدهم آداب ركوع و سجود

- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : همانا من از قرائت [ قرآن ] در ركوع و سجود ، نهى شدم . پس در ركوع ، خداوند را بزرگ بشماريد و در سجود ، بسيار دعا كنيد ، كه سزاوار برآورده شدن است .
- ابوبكر حضرمى  : امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : مى  دانى حد ركوع و سجود چيست ؟ گفتم : نه . فرمود : در ركوع سه مرتبه " سبحان ربى العظيم وبحمده " مى  گويى و در سجود سه مرتبه " سبحان ربى الاعلى وبحمده " . پس هر كس يكى كمتر بگويد ، يك سوم نمازش را نياورده است و هر كس دو تا كمتر بگويد دو سوم نماز را كم گذاشته است و هر كس تسبيح نكرد ، نمازى ندارد .
- بريد عجلى : به امام باقر ( عليه السلام ) عرض كردم : كدام يك بهتر است ؟ قرائت بسيار يا طول دادن ركوع و سجود ؟ فرمود : طول دادن ركوع و سجود در نماز ، بهتر است . آيا گفته خداى عز وجل را نشنيده اى : " پس آن اندازه كه مى توانيد از آن ( قرآن ) بخوانيد و نماز بر پا داريد " . منظور از برپا داشتن نماز ، تنها طول دادن ركوع و سجده است .

امام باقر ( عليه السلام ) : هر كس در ركوع و سجود و قيامش بگويد : " خداوند بر محمد و خاندانش درود فرستد " خداوند ( پاداشى ) همچون ركوع و سجود و قيام برايش مى نويسد .
- امام صادق ( عليه السلام ) : از خداوند پروا كنيد و ركوع و سجود را نيكو بياوريد .
- زراره : از امام صادق ( عليه السلام ) شنيدم كه مى  فرمود : سه چيز است كه اگر شخص با ايمان بداند ، سبب افزايش عمر و پايدارى نعمتش مى  گردد . گفتم : آن ها چيستند ؟ فرمود : ركوع و سجودش را در نماز طول بدهد و . . .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هنگام نشستن در نماز ، بر طرف راستت منشين ، بلكه بر چپ بنشين و در سجده ، كف دستت را بر زمين بگستر و در ركوع برآمدگى زانوانت را در كف دستانت بگير .
- هشام بن سالم : از امام صادق تسبيح در ركوع و سجود را پرسيدم ، فرمود : ( نمازگزار ) در ركوع مى  گويد : " سبحان ربى العظيم " و در سجود مى  گويد : " سبحان ربى الاعلى " . تعداد واجبش يك تسبيح ، سه بار سنت و فضيلت در هفت بار است ( 11 ) .
- معاويه بن عمار : به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم : مختصرترين تسبيح در  نماز چيست ؟ فرمود : سه تسبيح شمرده مى  گويى : " سبحان الله ، سبحان الله ، سبحان الله " .
- عبد الله بن سليمان : از امام صادق پرسيدم كسى در ركوع يا سجود نماز واجب ، پيامبر را ياد مى  كند ، در همان حال صلوات بفرستد ؟ فرمود : بلى ، همانا صلوات بر پيامبر خدا همچون تكبير و تسبيح مى  باشد و آن ده حسنه است ، كه هجده فرشته براى رساندنش بر يكديگر پيشى مى  گيرند .
- سماعه : از ايشان ( 12 )پرسيدم آيا ركوع و سجود در قرآن نازل شده است ؟ فرمود : بلى ، گفته خداى عز وجل : " اى ايمان آورندگان ، ركوع و سجود كنيد " . پس گفتم : حد ركوع و سجود چيست ؟ فرمود : آنچه از ركوع كفايت مى  كند ، سه تسبيح است . مى  گويى : سبحان الله ، سبحان الله ، تا سه بار و هر كس كه توان طول دادن ركوع و سجودش را دارد ، آن دو را تا آنجا كه مى  تواند با تسبيح و ستايش و بزرگداشت خداوند و دعا و زارى طول بدهد كه بنده در سجده از هر وقت ديگر به پروردگارش نزديكتر است . و اما امام هنگامى  كه براى مردم اقامه جماعت مى  كند ، سزاوار نيست كه نماز را با آنان طول بدهد ، زيرا در ميان مردم ، اشخاص ناتوان و گرفتار هستند ، همانا پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) هنگامى  كه با مردم نماز مى  خواند بر آنان سبك مى  گرفت ( 13 ) .
- زراره : هر گاه زن به نماز مى  ايستد ، دو پايش را كنار هم مى  نهد و ميان آن دو فاصله نمى  دهد و دستانش را به سبب پستانهايش به سينه مى چسباند و در ركوع ، بر بالاى زانوانش و رانش مى  نهد تا زياد خم نشود و سرينش بالا بيايد . در نشستن بر سرين بنشيند و نه آنگونه كه مرد مى  نشيند و هنگامى  كه به سجده مى  رود زانوانش را پيش از دستانش بر زمين مى  گذارد و سپس چسبيده به زمين سجده مى  كند ، در نشستن رانهايش را به هم مى چسباند و زانوانش را از زمين بلند مى  كند و هنگام برخاستن نرم و آهسته بر مى  خيزد و نخست سرينش را بلند نمى  كند .
- امام رضا ( عليه السلام ) : اگر گفته شود : چرا تسبيح و ركوع و سجود واجب شده است ؟ گفته مى  شود : به چند علت ، از جمله اينكه بنده با افتادگى و فروتنى و بندگى و پرهيز و خوارى و سرشكستگى و تواضع و نزديكى به پروردگارش ، به تمجيد و تقديس و بزرگداشت و سپاسگزارى آفريننده و روزى دهنده اش مى  پردازد ، و براى اينكه تسبيح و سپاسگزارى نيز بكند ، همانگونه كه تكبير و تهليل كرده است و همچنين دل و ذهنش را به ياد خدا مشغول دارد و فكر و خيال و آرزوهايش ، او را به سوى غير خدا نكشاند ( 14 ) .

فصل هيجدهم آداب برخاستن از سجده

 اصبغ بن نباته : امير مؤمنان ( عليه السلام ) هر گاه سر از سجده بلند مى  كرد ، مى  نشست تا آرام گيرد ، سپس بر مى  خاست .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هر گاه مردى سجده كرد و خواست برخيزد ، با همه دستش بر زمين تكيه نكند ، بلكه ( فقط ) كف دستانش را بر زمين بگسترد بى آنكه نشيمنگاهش را بر زمين نهد ( 15 ) .
- امام كاظم ( عليه السلام ) : هنگامى  كه سر از سجده دومت در نماز برداشتى ، پيش از برخاستن اندكى بنشين ، سپس زانوانت را پيش از دستانت بر زمين بگذار و دستانت را باز كن و با تكيه به هر دو برخيز كه اين وقار مرد مؤمن فروتن در برابر پروردگارش است .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هر گاه على ( عليه السلام ) از دو ركعت اول بر مى  خاست ، مى  گفت : با توانايى و نيروى تو بر مى خيزم و مى  نشينم ( 16 ) .
- هر گاه از سجده بر مى خيزى و مى  ايستى ، بگو : " خدايا ، پروردگارم با توانايى و نيروى تو بر مى خيزم و مى  نشينم " و اگر خواستى بگو : " و ركوع و سجود مى  كنم " .
- هر گاه پس از پايان ركعتى بر مى خيزى ، بر كف دستانت تكيه كن و بگو : " با توانايى خداوند و نيروى او بر مى خيزم و مى  نشينم " ، كه على ( عليه السلام ) اين گونه مى  كرد .

فصل نوزدهم قنوت و آداب آن

- براء بن عازب : پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) نماز واجب نمى  گزارد ، جز اينكه در آن قنوت مى  خواند .
- امام باقر ( عليه السلام ) : قنوت در هر نمازى ( مشروع ) است .
- قنوت در هر دو ركعت هست ، واجب باشد يا مستحب .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هر كس از روى بى ميلى قنوت را ترك كند ، نمازى براى او نيست .
- صفوان جمال : چند روز پشت سر امام صادق ( عليه السلام ) نماز گزاردم . در همه نمازها قنوت مى  خواند ، هم آن هايى كه بلند و هم نمازهايى كه آهسته خوانده مى  شود .
- امام صادق ( عليه السلام ) : قنوت در نماز واجب ، دعا و در وتر ، استغفار است .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : آن كه قنوتش را در دنيا بيشتر طول دهد ، در توقفگاه روز قيامت آسوده تر است .
- طول دادن قنوت در نماز ، سختى هاى مرگ را كاهش مى  دهد .
- هنگامى  كه ابوذر پرسيد كدام نماز برتر است ؟ فرمود : نمازى كه قنوتش طولانى باشد .
- از معصومان روايت شده است : برترين نماز ، آن است كه قنوتش طولانى باشد .
- امام باقر ( عليه السلام ) : همه قنوتها ، با صداى بلند خوانده مى  شود .
- اسماعيل بن فضل : از امام صادق ( عليه السلام ) درباره قنوت و آنچه در آن گفته مى  شود ، پرسيدم . حضرت فرمود : هر آنچه خداوند بر زبانت جارى كرد و براى آن چيز خاصى نمى  دانم .
- امام صادق ( عليه السلام ) : كافى است در قنوت بگويى : " خدايا ما را بيامرز و بر ما رحمت آور و به ما عافيت ده و از ما در دنيا و آخرت درگذر كه تو بر هر كار توانايى " .
- ابو بكر بن ابى سمال : نماز صبح را پشت سر امام صادق ( عليه السلام ) خواندم ، هنگامى  كه در ركعت دوم ، قرائتش را تمام كرد با صدايى نزديك به بلندى صداى قرائتش گفت : " خدايا ما را بيامرز و بر ما رحمت آور و به ما عافيت ده و از ما در دنيا و آخرت درگذر كه تو بر هر كار توانايى " .
- قاضى نعمان : دعاهاى گوناگونى براى قنوت نماز صبح ، از اهل بيت
- درودهاى خداوند بر ايشان باد
- به ما رسيده است . اين دعاها همگى زيبا هستند و از زيباترين آن ها اين است كه بگويى : خدايا ما از تو يارى مى  جوييم و آمرزش مى  خواهيم و نيكيهايت را سپاس مى  گوييم و كفران نمى  كنيم . برايت فروتنى مى  كنيم و از آن كه به تو كفر مى  ورزد ، دورى مى گزينيم . خدايا فقط تو را مى پرستيم و براى تو نماز مى گزاريم و سجده مى  كنيم و به خدمت تو شتابانيم . به رحمتت اميد داريم و از عذابت هراسانيم كه بى گمان به كافران مى  رسد . خدايا كافران و منافقان و منكران اوليايت
- پيشوايان پاك خاندان پيامبرت - را عذاب كن و بر آنان كيفر و سختى و خشم و عذابت را فرو فرست . خدايا كافران اهل كتاب و مشركان را مجازات كن . خدايا مردان و زنان مؤمن را بيامرز و ميان آنان را اصلاح كن و با هم الفتشان ده و ايمان و حكمت را در دلهايشان بنشان و آن ها را بر دين پيامبرت ثابت بدار و در برابر دشمنان تو و خودشان ياريشان كن . خدايا مرا همراه با آنان كه ره نمودى ره بنما و سرپرستيم را همچون آنان كه سرپرستيشان را پذيرفتى بپذير و در آنچه به من بخشيده اى بركت ده و در ميان آنان كه عافيت داده اى ، عافيتم بخش و از قضاى سوء خود ، حفظم كن كه تو حكم مى  رانى و بر تو حكمى  نمى  رود و آن كه تو دوستش دارى ، خوار نمى  شود و آن كه تو دشمنش دارى سربلند نمى  گردد . تو مبارك و بزرگى ، جز تو خدايى نيست ، از تو آمرزش مى  خواهم و به تو باز مى  گردم و نيكويى را از تو اى پروردگار من ، در دنيا و آخرت مى  طلبم و از تو مى  خواهم كه با رحمتت ما را از عذاب جهنم حفظ كنى ( 17 ) .

فصل بيستم تشهد و آداب آن

- سورة بن كليب : از امام باقر ( عليه السلام ) كمترين چيزى را كه از تشهد كفايت مى  كند پرسيدم ، فرمود : شهادتين ( 18 ) .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هر كس نماز بگذارد و بر پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) صلوات نفرستد و آن را از روى قصد ترك كند ، نمازى ندارد .
- پرداختن زكات ( فطريه ) روزه را تمام مى  كند ، همچون صلوات بر پيامبر ( عليه السلام ) كه تمام كننده نماز است . هر كس روزه بگيرد و زكات را از روى قصد نپردازد ، روزه اى ندارد و هر كس نماز بگزارد و از روى قصد صلوات بر پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) نفرستد ، نمازى ندارد . همانا خداوند متعال پيش از نماز به آن ( زكات ) پرداخته و فرموده است : " بى گمان رستگار شد كسى كه زكات داد و نام پروردگارش را ياد كرده نماز گزارد " .
- تشهد در ( پايان ) دو ركعت نخست چنين است : سپاس مخصوص خداست ، گواهى مى  دهم كه جز خداى يگانه خدايى نيست ، همتايى ندارد و گواهى مى  دهم كه محمد بنده و پيامبر اوست . خدايا ، بر محمد و خاندانش درود فرست و شفاعتش را در حق امتش بپذير و درجه اش را رفيع كن .
- محمد بن ابى نصر : به امام رضا ( عليه السلام ) عرض كردم : فدايت شوم ، همان تشهد ركعت دوم را در ركعت چهارم بگويم كفايت مى  كند ؟ فرمود : بلى .

 فصل بيست و يكم سلام و آداب آن

- امام صادق ( عليه السلام ) : هنگامى  كه در صف ( نماز جماعت ) هستى ، سلامى  بر طرف راستت و سلامى  بر طرف چپت بده ، زيرا از سمت چپت كسى بر تو سلام مى  كند . و اگر امام بودى يك سلام رو به قبله بده .
- مفضل بن عمر : از امام صادق ( عليه السلام ) حكمت واجب شدن سلام را در نماز پرسيدم ، فرمود : چون پايان دادن به نماز ( و محرمات در هنگام انجام آن ) است . گفتم : به چه علت بر سمت راست سلام مى  دهد و بر چپ نمى  دهد ؟ فرمود : چون فرشته اى كه بر نوشتن نيكوييها گمارده شده ، در سمت راست و آن كه بديها را مى نويسد در سمت چپ است و نماز نيكوست و بدى در آن نيست . از اين رو بر سمت راست سلام مى  دهد و نه چپ . گفتم : چرا گفته نمى  شود : سلام بر تو و گفته مى  شود : سلام بر شما و حال آنكه فرشته سمت راست يك نفر است ؟ فرمود : چون هم بر او و هم بر آنان كه در سمت چپ هستند سلام مى  دهد و فرشته سمت راست را با ( اختصاص ) اشاره به او برترى مى  بخشد . . . گفتم : چرا مأموم سه سلام مى  دهد ؟ فرمود : يكى ، جواب سلام امام جماعت است كه براى او و دو فرشته اش مى  باشد و سلام دوم بر آنان كه سمت راست اويند و نيز دو فرشته گمارده شده بر او و سلام سوم بر آنان كه سمت چپ اويند و نيز دو فرشته گمارده شده بر او و آن كه در سمت چپش كسى نيست بر سمت چپش سلام نمى  دهد ، مگر اينكه سمت راستش ديوار و چپش به طرف مأمومى  باشد كه پشت سر امام است . پس در اين حالت بر سمت چپش سلام مى  دهد . گفتم : پس امام بر چه كسى سلام مى  دهد ؟ فرمود : بر دو فرشته اش و مأمومان . به فرشتگانش مى  گويد : به سلامت ماندن نمازم را از آنچه تباهش مى  كند ، بنويسيد و به نمازگزاران پشت سرش مى  گويد : از عذاب خداى عز وجل در سلامت و امان مانديد .

فصل بيست و دوم كليات آداب نماز

- على بن يحيى بن خلاد از طريق پدرش از عموى خود نقل مى  كند : با پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) در مسجد نشسته بودم ، مردى داخل شد و دو ركعت نماز خواند ، سپس نزد پيامبر آمد و سلام كرد ، پيامبر كه او را هنگام نماز زير نظر داشت ، پس از جواب سلام ، به وى گفت : بازگرد و نماز بخوان كه نماز نخوانده اى ( و اين كار تكرار شد ) تا اينكه در نوبت سوم يا چهارم ، آن مرد گفت : سوگند به آن كه كتاب را بر تو فرو فرستاد ، كوشش بسيار كردم و شوقم فزون گشته است ، به من نشان ده و آگاهم كن . حضرت فرمود : هر گاه خواستى نماز بخوانى وضويى نيكو بساز . سپس رو به قبله كن و تكبير بگو و پس از قرائت به ركوع برو تا اينكه در ركوع آرام گيرى . سپس بلند شو تا اينكه راست بايستى . سپس به سجده برو تا اينكه در سجده آرام گيرى . سپس برخيز تا اينكه آرام بنشينى . سپس به سجده برو تا اينكه آرام گيرى . سپس برخيز . پس اگر نمازت را اين گونه به پايان بردى تمام است و آنچه از اين ها كم كردى ، از نمازت كم گذارده اى .

- محمد بن عمرو بن عطا : شنيدم ابوحميد ساعدى در ميان ده نفر از اصحاب پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) كه از جمله آنان ابوقتاده بود ، گفت : من از همه شما به نماز پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) داناترم . گفتند : چطور ؟ به خدا سوگند ، تو نه بيشتر از ما با پيامبر بوده اى و نه پيشتر . گفت : چرا ، گفتند : عرضه كن . گفت : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) هنگامى  كه به نماز مى  ايستاد دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى  آورد سپس تكبير مى  گفت تا اينكه هر استخوان در جاى خودش راست مى  شد و پس از آن به قرائت مى  پرداخت . سپس تكبير مى  گفت و دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى  آورد . سپس ركوع مى  كرد و كف دستانش را بر زانوانش مى  نهاد . سپس خود را كشيده و صاف مى  كرد بى آنكه سرش را پايين اندازد و يا كج كند و هنگامى  كه سر از ركوع بر مى  داشت مى  گفت : خداوند به كسى كه او را مى ستايد ، گوش مى  دهد . سپس دستانش را تا برابر شانه هايش
- كشيده وراست
- بالا مى  آورد و تكبير مى  گفت . سپس به زمين مى  افتاد و دستانش را از پهلوهايش دور مى  نمود . سپس سر بر مى  داشت و پاى چپش را خم كرده بر آن مى  نشست . در سجده ، انگشتان پايش را باز مى  نمود و پس از سجده تكبير مى  گفت و بر مى  خاست و پاى چپش را خم كرده رويش مى  نشست ، تا هر استخوانى به جاى خود باز گردد . سپس در سجده ديگر نيز چنين مى  كرد . هنگام برخاستن از هر دو ركعت تكبير مى  گفت و دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى  آورد همانگونه كه در آغاز نماز مى  كرد . در بقيه نماز هم اين ها را انجام مى  داد تا اينكه در سجده اى كه پس از آن سلام نماز بود ، پاى چپش را عقب مى  كشيد و بر سرين و طرف چپ بدنش مى  نشست . ( اصحاب ) گفتند : راست گفتى . اين گونه نماز مى  خواند .
- امام سجاد ( عليه السلام ) : حق نماز آن است كه بدانى در آمدن بر خداوند عز وجل تو در پيشگاه خداوند عز وجل ايستاده اى . پس اگر اين را دانستى ، همچون بنده اى خوار و كوچك ، خواهان و هراسان ، اميدوار و ترسان ، بيچاره و گريان ، با وقار و اطمينان به بزرگداشت همو كه در برابرش ايستاده اى ، مى  پردازى و با دلت به او رو مى  آورى و نماز را با حدود و حقوقش برپا مى  دارى ( 18 ) .
- امام باقر ( عليه السلام ) : هنگامى  كه در نماز مى  ايستى ، پاهايت را به هم نچسبان و ميانشان فاصله اى به اندازه حد اقل يك انگشت و حد اكثر يك وجب بده و شانه هايت را فرو انداز و دستانت را رها كن و انگشتانت را درهم نياويز بلكه بر رانهايت و در راستاى زانوانت باشند و نگاهت به سجده گاهت باشد . هنگامى  كه ركوع مى  كنى دو پايت را در يك رديف بگذار و ميانشان فاصله اى به اندازه يك وجب مى  دهى و زانوانت را در كف دستانت بگير و دست راستت را بر زانوى راستت و پيش از دست چپت مى  نهى و با سر انگشتانت برآمدگى زانويت را نيك در بر گير و هنگامى  كه آن ها را بر زانوانت نهادى از هم بازشان كن . اگر سر انگشتانت را در ركوع به زانوانت رساندى كفايت مى  كند ولى من بيشتر دوست دارم زانوانت را در كف دستانت بگيرى و انگشتانت را بر برآمدگى زانوانت بنهى و آن ها را از هم باز كنى . كمرت را راست نگه دار و نگاهت به ميان قدمهايت باشد . هنگامى  كه خواستى به سجده به روى دستانت را به تكبير بلند كن و به سجده بيفت و دستانت را با هم و پيش از زانوانت بر زمين بنه و ساعدهاى دستانت را چون درندگان بر زمين نگستران و بر زانوان و رانهايت نيز مگذار بلكه با آرنجهايت بال بساز و كف دستانت را به زانوانت نچسبان و به صورتت نيز نزديك مگردان ، بلكه ميان آن دو و در راستاى شانه هايت باشد ، نه روبروى زانوانت بلكه اندكى از آن ها انحراف داشته باشد . دستانت را كاملا بر زمين بگستران و ( پس از سجده ) به سوى خود باز گردان و اگر زير آن ها پارچه اى بود اشكالى ندارد ، گر چه به زمين رساندنشان بهتر است و در سجده ، انگشتانت را از هم باز مكن ، بلكه به هم بچسبان . هنگامى  كه براى تشهد نشستى ، زانوانت را به زمين بچسبان و كمى  ميانشان را باز كن و بايد روى پاى چپت بر زمين باشد و روى پاى راستت بر كف پاى چپت قرار گيرد و سرينت و نيز سر انگشت شست پاى راستت بر زمين باشد و هيچ گاه بر هر دو پايت منشين كه به تو آزار مى  رساند و نيز با ( نشيمنگاه ) بر زمين منشين كه بخشى از تنت بر بخشى ديگر قرار مى  گيرد و نمى  توانى براى تشهد و دعا صبر كنى .
- ابراهيم بن هاشم از حماد بن عيسى : روزى امام صادق ( عليه السلام ) به من فرمود : اى حماد ، آيا مى  توانى خوب نماز بخوانى ؟ به امام عرض كردم : اى سرور من ! كتاب حريز را كه درباره نماز است در حافظه دارم . حضرت فرمود : عيبى ندارد ، اى حماد ! برخيز و نماز بخوان . حماد گويد : در برابر حضرت بپاخاستم و رو به قبله نماز را شروع كردم به ركوع رفتم و سجده كردم . آن گاه امام فرمود : اى حماد ! نيكو نماز نمى  خوانى ! چه قدر زشت است فردى از شما شصت يا هفتاد سال بر او بگذرد و يك نماز با آداب و حدود كامل نخواند ! حماد گويد : در خود احساس خوارى كردم و به امام گفتم : فدايت شوم ، نماز را به من بياموز . پس امام برخاست ، رو به قبله ايستاد و هر دو دستش را بر روى ران خويش نهاد ، در حالى كه انگشتانش را بسته بود و دو پاى خود را نزديك هم قرار داد به گونه اى كه ميان دو پايش به اندازه سه انگشت باز فاصله بود و انگشتان پا را رو به قبله داشت و آن ها را از قبله منحرف نساخت و با فروتنى تكبير گفت . سپس حمد و " قل هو الله احد " را شمرده خواند . آن گاه به اندازه يك نفس ، در همان حال ايستادن ، درنگ كرد . سپس دو دست خود را تا رو به روى صورت بالا آورد و در همان حال ايستادن تكبير گفت . آن گاه به ركوع رفت و با دستانى كه انگشتانش باز بود ، زانوى خود را گرفت و زانو را به عقب داد تا پشت حضرت كاملا صاف شد ، به گونه اى كه به سبب صافى پشت و كشيدگى گردن ، اگر قطره اى آب يا روغن بر پشت حضرت ريخته مى  شد ، از جايش تكان نمى  خورد . دو چشمش را بست ، سپس سه بار شمرده فرمود : " سبحان ربى العظيم وبحمده " . آن گاه راست ايستاد و چون استقرار كامل پيدا كرد ، فرمود : " سمع الله لمن حمده " . سپس در حال ايستاده تكبير گفت و دست ها را تا رو به روى صورت بالا آورد . آن گاه سجده كرد و دست ها را در حالى كه انگشتانش كنار هم و بدون فاصله بود ، در جلوى زانو و برابر صورت نهاد و سه بار گفت : " سبحان ربى الاعلى وبحمده " و در حالت سجده هيچ جاى بدن را بر جاى ديگر قرار نداد و بر هشت استخوان سجده كرد : دو كف دست ، دو زانو ، دو انگشت شست پا ، پيشانى و بينى و فرمود : لازم است سجده بر هفت تاى اين ها قرار گيرد و اين همان است كه خداوند در قرآن فرموده است كه : " و همانا سجده گاهها براى خداست پس در كنار خداوند هيچ كس را مخوان " و اين هفت جا ، پيشانى و دو كف دست و دو زانو و دو شست پاست و نهادن بينى بر زمين مستحب است . سپس امام سر از سجده برداشت و چون درست به حالت نشسته درآمد تكبير گفت . آن گاه بر ران چپ نشست و روى پاى راست را بر كف پاى چپ قرار داد و فرمود : " استغفر الله ربى واتوب اليه " . سپس در حال نشسته تكبير گفت و سجده دوم را به جاى آورد و در سجده دوم مانند سجده اول رفتار كرد و در حال ركوع و سجود هيچ جاى بدن را بر جاى ديگر آن نگذاشت و در حال سجده دست ها را چون دو بال باز مى  كرد و ساعد را بر زمين نمى  گذاشت . اين چنين امام دو ركعت نماز گزارد و انگشتان دو دست حضرت در حال تشهد بسته بود و چون از تشهد فارغ شد ، سلام داد و فرمود : اى حماد ! اين گونه نماز بخوان !

فصل بيست و سوم آنچه شايسته نمازگزار نيست

نگهدارى بول و غائط
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : كسى از شما در حالى كه پيشابش را نگه داشته است ، به نماز نيايد .
- هرگاه نماز برپا مى  شود و كسى از شما نياز به دستشويى دارد ، نخست به آنجا برود .
- روا نيست مردى كه به خدا و روز آخرت ايمان دارد ، در حالى كه پيشابش را نگه داشته ، نماز بخواند تا آنگاه كه خود را سبك كند .
- كسى كه در تنگناى پيشاب است ، نماز نخواند .
- كسى از شما در آن حال كه بول و غائطش انبوه شده است ، نماز نخواند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : براى " حاقن " ، " حاقب " و " حاذق " نمازى نيست . " حاقن " كسى است كه بول خود را نگه داشته و " حاقب " كسى است كه غائطش را نگه داشته است . . .

نماز بدون پوشش روبرو ( 19 )
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نماز بدون پيش رو نهادن چيزى ، جفا و بى وفايى است . كسى كه در بيابان نماز مى  خواند بايد پيش رويش چيزى همچون دنباله جهاز شتر بنهد .
- هرگاه يكى از شما نماز مى  خواند ، رو به پوشش و نزديك به آن بخواند .
- هر يك از شما كه مى  تواند كارى كند تا كسى ميان او و قبله اش فاصله نشود ، چنين كند .
- هرگاه يكى از شما ، در نماز به سمت پوششى مى  ايستد ، به آن نزديك گردد و گر نه شيطان از ميان او و آن پوشش مى  گذرد ( 20 ) .
- هر يك از شما در نماز ، با خط كشى جلويش ، سنگ و يا هر چه يافت براى خود پوششى بسازد ، اگر چه چيزى نماز مؤمن را قطع نمى  كند .
- ابن ابى يعفور : از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدم : آيا اگر چيزى از جلوى انسان بگذرد ، نماز را قطع و باطل مى  كند . فرمود : خير ، چيزى نماز مؤمن را قطع نمى  كند ، ولى هر اندازه مى توانيد ، ( آن را ) دور كنيد .

شكستن انگشتان
- امام صادق ( عليه السلام ) : پيامبر در پشت خود صداى انگشتان كسى كه در نماز آن ها را مى  فشرد شنيد ، پس از آنكه نمازش را تمام كرد ، حضرت فرمود : آگاه باشيد ، نصيب او از نماز همان است .
- محمد بن مسلم : از امام باقر ( عليه السلام ) پرسيدم انسان در نماز به اين سو و آن سو توجه مى  كند ؟ فرمود : خير و انگشتانش را نيز نمى  شكند .

بازى كردن
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) به على ( عليه السلام ) فرمود : اى على ، خداوند عز وجل بازى كردن در نماز را براى امت من ، نپسنديده است ( 21 ) .
- همانا خداوند تبارك و تعالى شش خصلت را براى من نپسنديده و من نيز آن ها را براى جانشينان از نسلم و پيروانشان نپسنديده ام : بازى كردن در نماز . . . ( 22 ) .
- انس بن مالك : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) مردى را ديد كه در نماز ، سنگريزه ها را تكان مى  دهد . پس از آنكه نمازش را تمام كرد ، حضرت به آن مرد فرمود : نصيب تو از نماز همان است .
- امام على ( عليه السلام ) : مرد ، در نماز با ريشش و آنچه او را از نمازش به خود مشغول مى  دارد ، بازى نمى  كند .

به اين سو و آن سو روى گرداندن
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : در نمازتان به اين سو و آن سو روى نگردانيد ، كه چنين كسى نمازى ندارد .
- مبادا در نماز ، به اين سو و آن سو روى گردانيد ، كه روى گرداندن در نماز ، هلاكت است . اگر چاره اى نيست در نماز مستحب ، و نه در واجب ، انجام گيرد .


پى‏نوشتها:

1. منظور از حياط و صحن دور كعبه ، همان مسجد الحرام است .
2. در سه منبع ديگر اين حديث ، به جاى " پنجاه " ، پنجاه و يك ركعت آمده است . اين اختلاف ناشى از چگونگى محاسبه نافله عشاست كه به علت نشسته خواندن ، آن دو ركعت ، يك ركعت شمرده مى  شود .
3. در نقل " خصال " اين حديث ، به پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) منسوب نشده است .
4. در نقل تحف العقول چنين آمده است : " كه اگر كسى براى خدا در ركعتى فروتنى كند ، در نماز با چيزى بازى نمى  كند " .
5. در تفسير " الدر المنثور " و " ابن كثير " پس از عبارت " هفت آسمان " آمده است : و براى هر چيز زينتى است و زينت نماز ، بالا بردن دستها در هر تكبير است . در تفسير ابن كثير عبارت " بالا بردن دست همان فروتنى . . . " نمى  باشد .
6. در " دعائم " چنين آمده است : پيامبر خدا هنگام گفتن تكبير نخستين نماز ، دستهايش را تا روبروى گوشهايش بالا مى  آورد و نيز هنگام تكبير ركوع و سر برداشتن از آن .
7. در " محاسن " آمده است : " همواره دستهايت را به سوى خدايت بالا ببر و ( به طرف قبله ) بچرخان " .
8. در " معانى الأخبار " چنين آمده است : " براى كسى كه كمرش را در ركوع و سجودش راست نكرده ، نمازى نيست " .
9. در نقل " خصال " به جاى " دو دست " ، " دو كف " آمده است .
10. در نقل " قرب الاسناد " چنين آمده است : " آدمى زاده بر هفت استخوان سجده مى  كند : دو دستش ، دو پايش ، دو زانويش و پيشانيش " .
11. در نقل عوالى اللآلى چنين آمده است : " هفت بار افضل است " .
12. دانشمندان حديث شناس به اين گونه احاديث " مضمر " مى  گويند ، زيرا راوى ، گوينده سخن را با ضمير ياد كرده است . تحقيقات گسترده ، گوينده برخى از اين احاديث را معين كرده است كه در اينجا به احتمال فراوان امام صادق ( عليه السلام ) مى  باشد .
13. " استبصار " فقط از ابتداى حديث تا " سه بار سبحان الله " را آورده است .
14. در " عيون اخبار الرضا ( عليه السلام ) " چنين آمده است : " چرا تسبيح در ركوع و سجود واجب شده است ؟ " و اين درست تر مى  نمايد .
15. يعنى چون پيران و ناتوانان بر نخيزد .
16. در " استبصار " چنين آمده است : " على ( عليه السلام ) هرگاه از سجده بر مى  خاست و مى  ايستاد ، مى  گفت . . . " .
17. در مصنف ابن ابى شيبه اين دعا را به حضرت على نسبت داده و آن را تا " عذابت به كافران مى  رسد " نقل كرده است .
18. در تحف العقول چنين آمده است : " با سكون و سكوت و فروتنى و نرمى  با او راز و نياز مى  كنى و از او مى  خواهى كه تو را از بند خطا و هلاكت گناهانت رها كند ، كه جز خدا ، قدرتى نيست " .
19. منظور از پوشش در اين جا ، لزوما پرده و ديوار نيست ، بلكه هر آنچه كه حريم و مرزى براى نمازگزار پديد آورد كافى است همچون عصا و سنگ و . . .
20. سوره بقره : 193 .
21. در " كافى " و " امالى صدوق " متن روايت چنين است : " اى امت ، خداوند بيست و چهار خصلت را براى شما نپسنديده وشما را از آن ها باز داشته است ، بازى كردن در نماز . . . " .
22. در " خصال " به جاى " من نيز آن ها را نپسنديده ام " آمده است : " و خدا براى آنان نيز نپسنديده است "