الصلاة في الكتاب والسنة

محمد محمدي رى شهرى

- ۳ -


در توضيح گفتار يحيى به بنى اسرائيل
- : خداوند شما را به نماز فرمان داده است ، پس هرگاه نماز مى  خوانيد به اين سو و آن روى نگردانيد ، كه خدا در نماز رو به چهره بنده اش دارد تا آنگاه كه او روى گرداند .
- پيوسته خداى عز وجل در نماز رو به بنده اش دارد ، تا آنگاه كه روى نگردانده است . پس اگر روى گرداند ، خدا نيز روى مى  گرداند .
- هيچ گاه بنده در نمازش روى نمى  گرداند ، جز اينكه پروردگارش به او مى  گويد : اى فرزند آدم ، به كجا رو مى  كنى ؟ من براى تو از آنچه بدان روى آورده اى ، بهترم .
- هر كس در نماز از روى قصد به آن كه در چپ و راستش هست ، پى ببرد ، نمازى ندارد .
- امام على ( عليه السلام ) : روى گرداندن در نماز ، ربودنى از شيطان است . پس مبادا در نماز به اين سو و آن سو روى گردانيد ، كه خداوند تبارك و تعالى ، هنگام به نماز ايستادن بنده ، به او روى مى  آورد و آنگاه كه روى گرداند ، خداوند تبارك و تعالى مى  گويد : اى فرزند آدم ، از چه كسى روى مى  گردانى ؟ - تا سه بار - پس در بار چهارم خداوند از او روى مى  گرداند ( 1 ) .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هنگامى  كه بنده نماز را آغاز مى  كند ، خداوند با روى كريمانه اش به او روى مى  آورد و فرشته اى را بر او مى  گمارد ، تا قرآن را كامل و تمام از لبش برچيند . پس اگر بنده از نمازش روى گرداند ، خداوند نيز روى مى  گرداند و او را به همان فرشته مى  سپارد و اگر در همه نمازش ، به آن متوجه باشد ، خداوند با روى كريمانه اش به او رو مى  كند تا آنكه نمازش كامل و تمام بالا رود . و اگر در آن دچار فراموشى يا غفلت گرديد يا سرگرم به چيزى جز نماز شد ، از نمازش ، همان اندازه بالا مى  رود كه به خدا روى داشته است و به دل غافل هيچ چيز ، بخشيده نمى  شود .
- درباره گفته خداوند متعال : " پاكدلانه روى به دين داشته باش "
- : در نماز بايست و به راست و چپ روى مگردان .
- ابن ابى جمهور : در روايت چنين آمده است : هرگاه بنده به نماز مى  ايستد و كارهايى را در آن هنگام بر خود حرام مى  گرداند ، شيطانش نزد وى مى  آيد و مى  گويد : اين را به ياد آر ، آن را به ياد آر ، تا به آنجا مى  رسد كه نمى  داند چند ركعت خوانده است .

 سستى كردن
قرآن : " منافقان ، با خدا نيرنگ مى  كنند و حال آنكه او با آنان نيرنگ مى  كند و چون به نماز ايستند ، به سستى برخيزند ، با مردم ريا مى  كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى  كنند . " " و هيچ چيز مانع پذيرفته شدن انفاقهاى آنان نشد ، جز اينكه به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند و جز با سستى نماز به جاى نمى  آورند و جز با كراهت انفاق نمى  كنند " .
- انس بن مالك : پيامبر داخل مسجد شد و با طنابى كشيده شده ميان دو ستون روبرو شد . فرمود : اين طناب براى چيست ؟ گفتند : اين طناب زينب است ، هرگاه سست مى  شود بدان مى  آويزد . پس پيامبر فرمود : نه ، آن را باز كنيد . هر يك از شما تا آنگاه كه نشاط دارد ، نماز بخواند و هنگامى  كه سست شد بنشيند ( 2 ) .
- امام على ( عليه السلام ) : سستى كردن انسان در نماز ، از سستى ايمان است .
- امام باقر ( عليه السلام ) : سست و خواب آلود و سنگين به نماز نايست كه اين ها از خوى منافقان است . همانا خداوند سبحان ، مؤمنان را از ايستادن به نماز در حالت مستى - يعنى مستى خواب
- باز داشته و در توصيف منافقان گفته است : " و چون به نماز ايستند ، به سستى برخيزند ، با مردم ريا مى  كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى  كنند . " ( 3 ) .

خميازه كشيدن
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : مبادا در نماز زياد خميازه بكشيد ، كه صداى شيطان است . همانا خداوند عطسه را دوست و خميازه را در نماز ناپسند دارد(4 ) .
- ابو امامه : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) ، خميازه را در نماز ناپسند مى  داشت .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هرگاه يكى از شما در نماز دچار خميازه شد ، تا آنجا كه مى  تواند آن را فرو خورد ( 5 ) .
- امام على ( عليه السلام ) : هرگاه پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) در نماز دچار خميازه مى  شد ، با دست راستش جلوى آن را مى  گرفت .
 خواب آلود بودن " اى ايمان آورندگان ، در حال مستى به نماز نزديك نشويد ، تا آنگاه كه بدانيد چه مى  گوييد " .
- زيد شحام : به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم : معناى گفته خداى عز وجل آيه " در حال مستى به نماز نزديك نشويد " چيست ؟ فرمود : مستى خواب ( 6 ) .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هرگاه يكى از شما در نمازش خواب آلود شد ، آن را رها كند و بخوابد ( 7 ) .
- امام على ( عليه السلام ) : هرگاه در نماز ، خواب بر چشمت غلبه كرد ، نماز را قطع كن و بخواب كه تو نمى  دانى ، شايد بر ضد خودت دعا مى  كنى .
- حلبى : از او ( عليه السلام ) درباره گفته خدا پرسيدم : " اى ايمان آورندگان ، در حال مستى به نماز نزديك نشويد تا آنگاه كه بدانيد چه مى  گوييد " . فرمود : در حال مستى به نماز نزديك نشويد ، يعنى مستى خواب . خداوند مى  گويد : خواب آلود هستيد و اين شما را از اينكه بدانيد در ركوع و سجود و تكبيرتان چه مى  گوييد ، باز مى  دارد ، نه آنچنان كه بسيارى از مردم مى  پندارند كه مؤمنان از شراب مست مى  شوند و حال آنكه مؤمن چيز مست كننده نمى نوشد و مست نمى  كند .

شتاب ورزيدن
- امام صادق ( عليه السلام ) : هرگاه بنده به نماز ايستد و نمازش را مختصر كند ، خداوند تبارك و تعالى به فرشتگانش مى  گويد : آيا به بنده من نمى نگريد ؟ گويا برآوردن نيازهايش را به دست غير من مى  بيند ! آيا نمى  داند كه برآوردن نيازهايش به دست من است ؟
- به كسى كه گفت : ( گاه ) انسان نيازى دارد كه مى ترسد فوت شود ، آيا نماز را مختصر كند ؟
- : آيا نمى  داند كه نيازش به هموست كه به سويش نماز مى  گزارد ؟

چشم بستن
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هرگاه يكى از شما به نماز ايستاد ، چشمانش را نبندد .
- امام على ( عليه السلام ) : همانا پيامبر از اينكه انسان در نماز چشمانش را ببندد ، نهى كرد .

نماز خواندن در مكانهايى كه ذكرشان مى  آيد
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : همه زمين مسجد است ، جز مقبره و حمام ( 8 ) .
- شايسته نيست در اتاق چيزى باشد ، كه نمازگزار را مشغول دارد ( 9 ) .
- سه كس هستند كه خداوند عز وجل نگهدارى آنان را نپذيرفته است : . . . . كسى كه در ميان جاده نماز مى  گزارد .
- ابن عمر : همانا پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) از نماز خواندن در هفت مكان ، نهى كرد : در جايگاه زباله ، قربانگاه ، مقبره ، ميان راه ، در حمام ، جاى باش شتران و پشت بام خانه خدا .
- عبد الله بن عطاء : امام باقر ( عليه السلام ) حركت كرد و من نيز با ايشان روانه شدم ، تا اينكه به جايى ديگر رسيديم . به ايشان گفتم : نماز ، فدايت شوم . فرمود : اينجا لانه مورچگان است ، در آن نماز خوانده نمى  شود به جايى ديگر رسيديم . همانگونه گفتم ، فرمود : اينجا شوره زار است ، در آن نماز خوانده نمى  شود ( 10 ) .
- امام صادق ( عليه السلام ) : ده مكان است كه در آن ها نماز خوانده نمى  شود : گل ، آب ، حمام ، گورستان ، راهى كه در آن رفت و آمد مى  شود ، لانه مورچگان ، جاى باش شتران ، راه آب ، شوره زار و يخ و برف .
- در اتاقى كه شراب يا مست كننده ديگرى باشد ، نماز خوانده نمى  شود .
- در اتاقى كه در آن شراب يا مست كننده ديگرى هست ، نماز نخوان ، زيرا فرشتگان داخل آن نمى  شوند .

- معلى بن خنيس : از امام صادق ( عليه السلام ) درباره نماز بر روى جاده پرسيدم . فرمود : نه ، از راه ، دور شويد .
- محمد بن فضيل ( 11 ) : امام رضا ( عليه السلام ) فرمود : هر راهى كه بر آن گام گذاشته و رفت و آمد مى  شود ، بزرگراه باشد يا نباشد ، نماز در آن شايسته نيست . گفتم : پس كجا نماز بگزارم ؟ فرمود : در چپ وراست آن .

فصل بيست و چهارم كليات آنچه شايسته نمازگزار نيست

- امام على ( عليه السلام ) : هيچ يك از شما ، سست و خواب آلود به نماز نايستد و به خود نينديشد كه همانا در پيشگاه پروردگارش عز وجل مى  باشد . و براى بنده از نمازش تنها آنچه با دلش به آن توجه داشته ، مى  ماند .
- امام باقر ( عليه السلام ) : هنگامى  كه در نماز ايستاده اى به نمازت توجه كن ، كه تنها آنچه بدان توجه دارى برايت حساب مى  شود و در آن با دست و سر و ريشت بازى نكن ، با خود سخن مگو ، خميازه مكش و دستان و سينه ات را كشيده و باز مكن ، دستانت را بر هم مگذار كه اين كار مجوس است ( 12 ) . بر دهانت چيزى مبند ، خود را جمع نكن ، بلكه باز كن همانگونه كه شتر باز مى  كند ، بر كف پاهايت منشين و ساعدهايت را بر زمين مگستران ، انگشتانت را مشكن ، كه همه اين ها كم گذاشتن از نماز است .
- قاضى نعمان از امام صادق ( عليه السلام ) : ايشان خميازه و دستها را كشيدن و سينه باز كردن را در نماز ناپسند مى  شمرد ( 13 ) . خميازه و دست و سينه باز كردن به جهت كسالت عارض مى  شوند و قصد آن و انجامش نهى شده است و خميازه بى قصد هم مى  آيد . پس هر كس به آن گرفتار شد و نتوانست خود را نگه دارد ، دستش را بر روى دهانش بگذارد و جلوى آن را بگيرد و آن را تكرار نكند و طول ندهد .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هنگامى  كه به نماز ايستادى بدان كه در پيشگاه خداوندى و اگر او را نمى  بينى ، بدان كه او تو را مى  بيند . پس به نمازت توجه كن و آب بينى و دهان مينداز و انگشتانت را نشكن و هنگام ايستادن دستانت را بر پشتت قرار مده ( 14 ) ، كه گروهى به جهت انگشت شكستن و دست بر پشت نهادن ، كيفر شدند .
- در فقه الرضا آمده است : هرگاه خواستى به نماز برخيزى ، سست و خواب آلود و شتابان و بازى كنان بر نمى خيزى ، بلكه آن را با آرامش و وقار و درنگ به جا مى  آورى و فروتن و افتاده باش ، فروتن و افتاده براى خداى عز وجل با هاله اى از بيم و هراس ، اميدوار و بيمناك ، همراه با آرامش و ترس و احتياط . پس در پيشگاه او همچون بنده گناهكار فرارى در پيش اربابش بايست . پاهايت را در يك رديف قرار ده و خود را راست نگه دار و به راست و چپ روى مگردان گويا كه او را مى  بينى كه اگر تو او را نمى  بينى ، او تو را مى  بيند . با ريشت و هيچ يك از اندامت بازى مكن و انگشتانت را مشكن و بدنت را مخاران و به بينى و يا لباست مشغول مشو و در حالى كه بر دهانت چيزى بسته اى ، نماز مخوان . و براى زنان جايز نيست كه با نقاب نماز بخوانند . هنگام ايستادن ، ديده ات به سجده گاهت باشد و اظهار بىتابى و بى قرارى و ترس كن و با اين حالت به سوى خداى عز وجل ، اشتياق نشان بده و سنگينيت را گاه بر اين پا و گاه بر ديگرى مينداز و همچون كسى كه آخرين نمازش را مى  خواند ، نماز بگزار ، گويى مى  بينى كه ديگر هرگز نماز نمى  خوانى . بدان كه در پيشگاه ( خداى ) جبارى ، با هيچ چيز بازى مكن و در خود فرو مرو و دلت را خالى ساز و به نمازت مشغول باش و دستانت را رها كن و بر رانهايت بنه . به هنگام آغاز نماز ، تكبير بگو و دستانت را تا روبروى گوشهايت بالا ببر و انگشتان شست را از برابر گوشهايت مگذران و در نماز واجب دستانت را آن اندازه بالا مياور تا از سرت بگذرد ، گرچه در نماز مستحب و وتر اشكالى ندارد . هنگامى  كه ركوع كردى برآمدگى زانوانت را با كف دستانت در بر گير و انگشتانت را از هم باز كن و پس از سر بر داشتن از ركوع ، راست بايست تا همه مفصلها به جاى خود برگردند . سپس سجده كن و پيشانيت را بر زمين بنه و كف دستانت را بر خاك بگذار و انگشتانت را به هم بچسبان و آن ها را رو به قبله قرار بده . هنگام نشستن بر سمت راست بدنت منشين ، بلكه آن را بلند كن و بر سرينت بنشين و در نمازت ، خميازه مكش ، آروغ مزن و با تمام سعى و توان ، از آن دو مانع شو و هنگامى  كه عطسه كردى بگو : سپاس مخصوص خداوند است و بر سجده گاهت پا مگذار و پس و پيش مرو و در حالى كه يكى از دو پليديها ( بول و غائط ) در تو هست ، نماز مخوان و اگر در نماز فشارى احساس كردى ، نماز را رها كن ، مگر اينكه بتوانى بر آن صبر كنى بدون اينكه به نمازت زيانى برساند . و با همه دلت به خداوند روى آور تا خداوند به تو روى آورد . و وضو را كامل بگير و پيشانى را بر خاك بمال ، هنگامى  كه به نمازت روى آورى ، خداوند به تو روى مى  آورد و هنگامى  كه روى گردانى ، خدا نيز از تو روى مى  گرداند .

فصل بيست و پنجم بيم دادن از سبك شمردن نماز

 قرآن : " و هنگامى  كه ( با اذان ، مردم را ) به نماز مى  خوانيد ، آن را به مسخره و بازى مى  گيرند ، زيرا آنان مردمى  نابخردند . "
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : به خدا سوگند ، شفاعت من به كسى كه نماز را سبك بشمارد ، نمى  رسد و در كنار حوض ( كوثر ) نزد من نمى  آيد .
- بيست خصلت فقر مى  آورد : . . . . و سبك شمردن نماز .
- در پاسخ دخترش فاطمه كه پرسيده بود : اى پدر مردان و زنانى كه نمازشان را سبك مى شمرند چه ( جزايى ) دارند ؟
- فرمود : اى فاطمه ، هر كس - از مردان يا زنان - نمازش را سبك بشمرد ، خداوند او را به پانزده خصلت مبتلا مى  كند : شش خصلت در دنيا ، سه خصلت هنگام مرگش ، سه خصلت در گورش و سه خصلت در قيامت هنگامى  كه از گورش بيرون مى  آيد . اما آنچه در دنيا به او مى  رسد : خداوند بركت را از عمرش بر مى  دارد و نيز از روزيش ، سيماى صالحان را از چهره اش مى زدايد ، به هر عملى كه انجام مى  دهد پاداشى داده نمى  شود ، دعايش به آسمان نمى  رود و ششم اينكه براى او در دعاى صالحان نصيبى نيست . و اما آنچه هنگام مرگش به او مى  رسد : نخستين آن ها اين است كه خوار مى ميرد ، دوم گرسنه مى ميرد و سوم ، تشنه مى ميرد ، پس اگر از نهرهاى دنيا به او بنوشانند ، سيراب نمى  شود . و اما آنچه در گورش به او مى  رسد : نخستين آن ها اين است كه خداوند فرشته اى مى  گمارد تا او را در گورش آشفته سازد ، دوم اينكه گورش را بر او تنگ مى  كند و سوم اينكه گورش تاريك است . و اما آنچه روز قيامت هنگام بيرون آمدن از گورش به او مى  رسد : نخستين آن ها اين است كه خداوند فرشته اى مى  گمارد تا او را با صورت ( روى زمين ) بكشد در حالى كه مردم به او مى نگرند ، دوم اينكه بازخواست سختى مى  شود و سوم اينكه خداوند به او نمى نگرد و پاكش نمى  سازد و عذابى دردناك دارد .
- امام باقر ( عليه السلام ) : نمازت را سبك مشمار كه همانا پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) هنگام رحلتش فرمود : هر كس نماز را سبك بشمارد از من نيست ( 15 ) .
- امام صادق ( عليه السلام ) : به خدا سوگند بر شخص ، پنجاه سال مى  گذرد حال آن كه خداوند ، يك نماز از او نپذيرفته است . چه چيز از اين سخت تر است ؟ به خدا سوگند ، شما از همسايگان و همراهانتان كسانى را مى شناسيد كه اگر براى برخى از شما نماز گزارده بود ، آن را به خاطر سبك شمردنش نمى  پذيرفت . همانا خداى عز وجل جز نيكو نمى  پذيرد . پس چگونه آنچه را كه سبك شمرده شده بپذيرد ؟
- ابوبصير : بر ام حميده ( همسر امام صادق ) وارد گشتم تا او را به جهت رحلت ابو عبد الله امام صادق ( عليه السلام ) تسليت دهم . پس او گريست و من نيز از گريه او گريستم . سپس گفت : اى ابو محمد ( 16 ) ، اگر ابو عبد الله ( عليه السلام ) را هنگام مرگ مى  ديدى ، به شگفت مى  آمدى ، چشمانش را باز كرد و سپس فرمود : هر كس را ميان من و او پيوند خويشاوندى است ، گرد آوريد . ( ام حميده ) گفت : هيچ كس را رها نكرديم مگر اينكه گرد آورديم . پس به آن ها نگريست ، سپس فرمود : همانا شفاعت ما به سبك شمارنده نماز نمى  رسد ( 17 ) .

فصل بيست و ششم بيم دادن از تباه كردن نماز

 قرآن : " پس واى بر نمازگزاران . آنان كه از نمازشان غافلند . " " آنگاه ، پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوسها پيروى كردند ، و به زودى ( سزاى ) گمراهى ( خود ) را خواهند ديد . "
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : امت من چهار دسته اند : دسته اى نماز مى  گزارند ولى در نمازشان غافلند ، براى اينان " ويل " است و " ويل " نام طبقه اى از طبقات دوزخ است . خداوند متعال فرموده است : " پس واى بر نمازگزاران . آنان كه از نمازشان غافلند " . و دسته اى گاه نماز مى  خوانند و گاه نمى  خوانند ، براى اينان " غى " است و " غى " نام طبقه اى از طبقات دوزخ است . خداوند متعال گفته است : " آنگاه ، پس از آنان جانشينانى به جاى ماندند كه نماز را تباه ساخته و از هوسها پيروى كردند ، و به زودى ( سزاى ) گمراهى ( خود ) را خواهند ديد " . و دسته اى هيچ گاه نماز نمى  خوانند ، براى اينان " سقر " است و " سقر " نام طبقه اى از طبقات دوزخ است . خداوند متعال گفته است : " چه چيز شما را به سقر درآورد ؟ گفتند از نمازگزاران نبوديم " . و دسته اى هميشه نماز مى  خوانند و در نمازشان نيز فروتنند . خداوند تبارك و تعالى گفته است : " بى گمان مؤمنان رستگار شدند . آنان كه در نمازشان فروتنند " .
- محمد بن فضيل : از عبد صالح ( امام كاظم ( عليه السلام ) ) درباره ء گفته ء خداى عز وجل : " كسانى كه از نمازشان غافلند " پرسيدم ، فرمود : منظور تباه كردن است .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : همواره ، شيطان از انسان با ايمان ، هراسان است تا هنگامى  كه بر نمازهاى پنجگانه مواظبت ورزد . پس هرگاه آن ها را تباه كند بر او جرأت مى  يابد و او را در گناهان بزرگ وارد مى  كند .
- نمازتان را تباه مكنيد كه هر كس نمازش را تباه كند ، با قارون و هامان محشور مى  شود و سزاوار است كه خداوند او را همراه با منافقان وارد آتش كند . پس و اى بر كسى كه بر نمازش و انجام سنت پيامبرش مواظبت نورزيده است .
- هيچ نمازگزارى نيست ، جز اينكه فرشته اى بر سمت راست او و فرشته اى بر سمت چپش قرار دارد . پس اگر نماز را تمام بياورد ، آن را بالا مى  برند و اگر تمام نياورده باشد ، آن را به صورتش مى  زنند .
- امام باقر ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) در مسجد نشسته بود كه مردى داخل شد و به نماز ايستاد ، ولى ركوع و سجودش را تمام به جا نياورد . پس حضرت فرمود : همچون نوك زدن كلاغ نوك زد ( تند و شتابان ) ، اگر اين مرد بميرد و نمازش اين گونه باشد بر غير آيين من مرده است .
- امام صادق ( عليه السلام ) : على بن ابيطالب ( عليه السلام ) مردى را ديد كه در نمازش نوك مى  زند ( تند و شتابان خم مى  شود و بر مى  خيزد ) پس گفت : چه مدت است اين گونه نماز مى  خوانى ؟ مرد گفت : از فلان زمان . پس حضرت فرمود : مثال تو نزد خداوند مثال نوك زدن كلاغ است . اگر تو مرده بودى بر غير دين ابو القاسم محمد ( صلى الله عليه وآله ) مى  مردى . سپس على ( عليه السلام ) فرمود : دزدترين مردم كسى است ، كه از نمازش مى دزدد .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : كسى كه ركوع و سجودش را تمام به جا نمى  آورد ، نمازى ندارد ( 18 ) .
- هر كس وضو و ركوع و سجودش را تمام به جا نياورد ، نمازش ناقص است .
- ابو قتاده : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) فرمود : بدترين دزد آن است كه از نمازش مى دزدد . گفتند : اى پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) ، چگونه از نمازش مى دزدد ؟ فرمود : ركوع و سجودش را تمام به جا نمى  آورد .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هرگاه يكى از شما نماز واجبش را بخواند ، ولى ركوع و سجود و تكبير و دعاى آن را ، تمام به جا نياورد ، همچون بازرگانى است كه سود نمى  برد تا اينكه تنها سرمايه اش باقى مى  ماند .
- كسى كه نمازش را تمام به جا نمى  آورد ، همچون زن باردارى است كه در نزديكى زاييدن ، بچه اش مى  افتد . پس نه بچه اى مانده و نه وى مادر شده است .
- از نشانه هاى نزديكى قيامت ، تباه كردن نمازهاست .
- امام على ( عليه السلام )
- هنگامى  كه از او نشانه هاى طغيان دجال پرسيده شد
- فرمود : هنگامى  كه مردم نماز را بميرانند و امانت را تباه كنند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : فرشته اى بر نماز گمارده شده است كه كار ديگرى غير از آن ندارد . پس هنگامى  كه تمام مى  شود آن را مى  گيرد و بالا مى  برد . پس اگر از پذيرفتنى ها باشد ، پذيرفته مى  شود و اگر از آن ها باشد كه پذيرفته نمى  شود ، به او گفته مى  شود : آن را به بنده ام بازگردان . پس آن را پايين مى  آورد تا به صورتش بزند . سپس مى  گويد : اف بر تو ، همواره عمل تو مرا به زحمت مى  اندازد .

فصل بيست و هفتم آثار نماز

از ميان رفتن بديها
قرآن : " و در دو طرف روز ( اول و آخر آن ) و نخستين ساعات شب نماز بر پا دار ، زيرا خوبيها ، بديها را از ميان مى  برد . اين پندى براى پندگيرندگان است . "
- ابو عثمان : با سلمان زير درختى بوديم كه شاخه خشكى را از آن گرفته و تكان داد ، تا اينكه برگهايش ريخت و گفت : آيا نمى  پرسى چرا اين گونه مى  كنم ؟ گفتم : چرا كردى ؟ گفت : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) برايم اين گونه كرد و سپس فرمود : همانا مسلمان هر گاه وضويى نيكو گرفت و نمازهاى پنجگانه را خواند ، گناهانش مى  ريزد همانگونه كه اين برگها ريخت . سپس گفت : " و در دو طرف روز ( اول و آخر آن ) و نخستين ساعات شب نماز بر پا دار ، زيرا خوبيها ، بديها را از ميان مى  برد . اين پندى براى پندگيرندگان است " .
- ابن مسعود : مردى از زنى بوسه اى ربوده بود . پس نزد پيامبر آمد و به او خبر داد . سپس خداوند اين آيه را فرو فرستاد : " و در دو طرف روز ( اول و آخر آن ) و نخستين ساعات شب نماز بر پا دار ، زيرا خوبيها ، بديها را از ميان مى  برد " . پس آن مرد گفت : اى پيامبر خدا ، آيا اين مخصوص من است ؟ فرمود : براى همه امتم ، تمام آنان .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نمازها ، پوشاننده آنچه در ميان آن هاست ، مى  باشند ، چون خداوند عز وجل گفته است : " همانا خوبيها ، بديها را از ميان مى  برند " ( 19 ) .
- ابو ايوب انصارى : پيامبر همواره مى  گفت : هر نماز ، خطاهاى پيش از خود را مى زدايد .
- ابوذر : عرض كردم : اى پيامبر خدا ، توبه مردى كه دروغ عمدى بگويد چيست ؟ فرمود : استغفار و نمازهاى پنجگانه ، كه آن را مى  شويد .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر كس وضو بگيرد آنگونه كه فرمان داده شده و نماز بخواند آنگونه كه فرمان يافته ، هر چه پيشتر كرده ، آمرزيده مى  شود .
- نمازهاى پنجگانه و نماز جمعه تا جمعه ، پوشاننده آنچه در ميان آن هاست ، مى  باشند تا آنگاه كه گناهان بزرگ را در بر نگيرد .
- همانا مسلمان نماز مى  گزارد در حالى كه خطاهايش بر سرش نهاده شده است . پس هرگاه سجده مى  كند فرو مى  ريزد و از نماز فارغ مى  شود ، در حالى كه خطاهايش ريخته است .
- هيچ گاه دو فرشته نگهبان ، نماز انسان را با نماز ديگرش به سوى خدا نمى  برند ، جز اينكه خداى تبارك و تعالى ( به آن دو فرشته ) مى  گويد : شما را گواه مى  گيرم كه ميان آن دو نماز را بر بنده ام آمرزيدم .
- همانا گناهان بنده مسلمان در حال نماز خالصانه فرو مى  ريزد ، همانگونه كه اين برگ از اين درخت فرو مى  ريزد .
- هر گاه يكى از شما وضويى نيكو بگيرد و فقط براى نماز به مسجد بيايد ، هيچ گامى  بر نمى  دارد ، جز اينكه خداوند در برابر آن ، او را يك درجه بالا مى  برد و خطايى را از او مى زدايد .
- وقت هيچ نمازى در نمى  رسد ، جز اينكه فرشته اى در پيشگاه خداوند فرياد بر مى  آورد : اى مردم ، برخيزيد و به سوى آتشهايى كه بر پشت خود افروخته ، برويد و با نمازهايتان آن ها را خاموش سازيد .
- در وقت هر نماز ، مناديى بر مى  خيزد و مى  گويد : اى پسران آدم ، برخيزيد و آنچه را بر خود افروخته ايد ، خاموش كنيد . پس بر مى خيزند و طهارت مى  سازند و خطاهاى پيش رويشان فرو مى  ريزد و نماز مى  خوانند و آنچه در ميان آن دو بوده آمرزيده مى  شود . سپس در اين ميان آتش مى افروزند ( گناه مى  كنند ) پس هنگام نماز نخستين ، فرياد بر مى  آورد : اى فرزندان آدم ، برخيزيد و آنچه بر خود افروخته ايد ، خاموش كنيد . پس بر مى خيزند ، طهارت مى  سازند و نماز مى  خوانند و آنچه در ميان آن دو بوده ، آمرزيده مى  شود و هنگام نماز عصر ، همين گونه است و نيز هنگام نماز مغرب و نماز عشاء . پس در حالى كه آمرزيده شده اند ، به خواب مى  روند .
- مى سوزيد ، پس هنگامى  كه نماز صبح مى  خوانيد بر آن آب مى ريزيد . سپس مى سوزيد و مى سوزيد ، پس هنگامى  كه نماز ظهر مى  خوانيد بر آن آب مى ريزيد . سپس مى سوزيد و مى سوزيد ، پس هنگامى  كه نماز عصر مى  خوانيد بر آن آب مى ريزيد . سپس مى سوزيد و مى ‌سوزيد ، پس هنگامى  كه نماز مغرب مى  خوانيد بر آن آب مى ريزيد . سپس مى سوزيد و مى سوزيد ، پس هنگامى  كه نماز عشاء مى  خوانيد بر آن آب مى ريزيد . سپس مى  خوابيد و بر شما چيزى نوشته نمى  شود تا اينكه بيدار شويد .
- در بيان پاداش نماز
- : هنگامى  كه به نماز مى  ايستى و رو به قبله مى  كنى و ( سوره ) حمد را و هر سوره اى كه مى  توانى مى  خوانى ، سپس خم مى  شوى و ركوع و سجود را تمام به جا مى  آورى و تشهد و سلام مى  گويى ، همه گناهانت از نمازى كه آوردى تا نماز پس از آن ، آمرزيده مى  شود . اين است آنچه در نمازت به دست مى  آورى .
- قطب راوندى : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) مردى را ديد كه مى  گويد : خدايا ، مرا بيامرز و نمى  بينم كه بيامرزى . پس حضرت به او فرمود : چرا بدگمانى ؟ گفت : چون من در دوران جاهليت و اسلام گناه كرده ام . حضرت فرمود : اما گناهانى كه در جاهليت كرده اى ، ايمان آن ها را زدود و آنچه در اسلام انجام داده اى ، نماز تا نماز ، كفاره ميان آن دوست .
- امام على ( عليه السلام ) : هر كس نماز را با آگاهى از حقيقتش به جا بياورد آمرزيده مى  شود .
- گناهى كه مهلت يابم پس از آن دو ركعت نماز بخوانم ، مرا انديشناك نمى  كند .

 پاكى جان
 - پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : مثال نماز در ميان شما ، مثال جوى آبى است كه بر خانه يكى از شما روز و شب روان باشد و او پنج بار خود را در آن بشويد . پس ( همانگونه كه ) هيچ چركى با پنج بار شستن باقى نمى  ماند ، گناهان نيز با پنج بار نماز خواندن ، باقى نمى  مانند .
- امام باقر ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) فرمود : اگر بر در خانه يكى از شما ، جويى باشد و هر روز پنج بار خود را در آن بشويد ، در تن وى چركى باقى مى  ماند ؟ گفتيم ( 20 ) : نه . فرمود : پس همانا مثال نماز ، مثال همان جوى روان است كه هرگاه نماز مى  گزارد ، آنچه گناه ميان آن دو ( نماز ) است پاك مى  كند .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نمازهاى پنجگانه كفاره ميان آنان است . اگر مردى ميان منزل و محل كارش ، پنج جوى آب براى شست و شوى خويش داشته باشد و هر گاه به محل كارش برود و در آن كار كند و عرق بريزد به اين جويها مى رود و خود را پاكيزه مى  سازد ، آيا از چرك و كثيفى وى چيزى مى  ماند ؟ نمازهاى پنج گاه نيز چنين است ، هر گاه خطايى از او سرزند يا آنچه خدا خواهد بشود ، نماز بگزارد و دعا كند و آمرزش بطلبد ، هر چه در اوست آمرزيده گردد .
- امام على ( عليه السلام ) : نماز ، صابون خطاهاست .
- در گفتارى كه در آن يارانش را به نماز سفارش مى  كرد
- فرمود : و همانا نماز ، گناهان را چون برگ فرو مى  ريزد و آن ها را مى  گشايد ، آن گونه كه بند از كسى بگشايند و پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) ، آن را به چشمه آب گرم كه بر در خانه مرد روان باشد ، تشبيه كرد كه شبانه روز ، پنج بار خود را در آن بشويد ، ديگر چركى بر تن وى نخواهد ماند .
- ابوحمزه ثمالى : از يكى از دو ( امام باقر يا امام صادق ) شنيدم كه مى  فرمايد : حضرت على ( عليه السلام ) به مردم رو كرد و گفت : اميدوار كننده ترين آيه در كتاب خدا كدام است ؟ برخى گفتند : " بى گمان خداوند شرك ورزيدن به خود را نمى  بخشد و پائين تر از آن را براى هر كه بخواهد مى  بخشد " . فرمود : نيكوست ولى آن نيست . برخى گفتند : " اى بندگان من - كه بر خويشتن زياده روى روا داشته ايد - از رحمت خدا نوميد مشويد " . فرمود : نيكوست ولى آن نيست . برخى گفتند : " آنان كه چون كار زشتى كنند ، يا بر خود ستم روا دارند ، خدا را به ياد مى  آورند و براى گناهانشان آمرزش مى  خواهند " . فرمود : نيكوست ولى آن نيست . پس مردم ، از سخن باز ايستادند و حضرت فرمود : اى مردم مسلمان ، شما را چه مى  شود ؟ گفتند : نه ، به خدا سوگند ، چيزى نمى  دانيم . فرمود : شنيدم پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) مى  گويد : اميدوار كننده ترين آيه در كتاب خدا اين است : " در دو طرف روز و نخستين ساعات شب نماز برپا دار " و همه آيه را قرائت كرد و گفت : اى على ، سوگند به كسى كه مرا به حق ، نويد بخش و بيم دهنده برانگيخت ، همانا يكى از شما به وضو بر مى  خيزد ، پس گناهانش از اندامش فرو مى  ريزد و هنگامى  كه با برون و درون به خدا رو كند ، از نمازش باز نمى  گردد ، جز آنكه از گناهانش چيزى بر او نمانده است ، آنگونه كه مادرش او را زاده بود . پس اگر به گناهى ميان دو نماز گرفتار آمد برايش چنين است تا اينكه هر پنج نماز را شمرد و سپس گفت : اى على ، جايگاه نمازهاى پنجگانه براى امتم چون جويى است كه بر در خانه يكى از شما روان باشد ، پس چه گمان مى  بريد اگر در تن وى چركى باشد و خود را در آن جوى پنج بار در روز بشويد ، آيا در تنش چركى مى  ماند ؟ به خدا سوگند ، نمازهاى پنجگانه براى امتم نيز همين گونه است .

راندن شيطان
 - پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نماز ، چهره شيطان را سياه مى  كند .
- امام على ( عليه السلام ) : نماز ، پناهگاهى در برابر حمله هاى شيطان است .
- نماز ، پناهگاه رحمان و وسيله راندن شيطان است .
- امام صادق ( عليه السلام ) : فرشته مرگ ، شيطان را از مواظبت كننده بر نماز ، دور مى  كند و در آن حال سخت ( جان كندن ) گواهى بر يكتايى خداوند و رسالت محمد ( صلى الله عليه وآله ) را به او تلقين مى  كند .

بازداشتن از كار زشت و ناپسند
قرآن : " آنچه از كتاب به تو وحى شده است ، بخوان و نماز برپا دار كه همانا نماز از كار زشت و ناپسند باز مى  دارد و بى گمان ياد خدا بزرگتر است و خداوند مى  داند چه مى  كنيد . "
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر كس نمازش او را از كار زشت و ناپسند باز ندارد ، جز دورى از خدا نيفزايد .
- كسى كه از نماز فرمان نبرد ، نمازى ندارد و فرمان بردن از نماز ، خوددارى از كار زشت و ناپسند است .
- عمران بن حصين : درباره گفته ء خدا : " همانا نماز از كار زشت و ناپسند باز مى  دارد " از پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) پرسيده شد . فرمود : هر كس ، نمازش او را از كار زشت و ناپسند باز ندارد ، نمازى ندارد .
- انس : جوانى از انصار همراه پيامبر نماز مى  گزارد و كارهاى زشت هم مى  كرد . اين مطلب را به پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) گفتند . فرمود : روزى ، نمازش او را باز مى  دارد .
- ابو هريره : مردى نزد پيامبر آمد و گفت : همانا فلانى در شب نماز مى  خواند و صبح ، دزدى مى  كند . فرمود : آنچه مى  گويد ( نمازش ) به زودى او را باز مى  دارد .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هر كس دوست دارد بداند آيا نمازش پذيرفته شده است يا نه ، پس بنگرد آيا نمازش ، او را از كار زشت و ناپسند باز داشته است ، يا نه . پس به هر اندازه كه او را باز داشته ، از او پذيرفته شده است .
- نماز ، باز دارنده اى الهى است ، زيرا نمازگزار را تا آنگاه كه در نماز است از گناهان باز مى  دارد . خداى عز وجل مى  فرمايد : " همانا نماز از كار زشت و ناپسند باز مى  دارد " .
- بدان كه نماز باز دارنده اى براى خدا در زمين است ، پس هر كس دوست دارد بداند چه اندازه از نمازش سود برده ، پس بنگرد ، اگر نمازش او را از كارهاى زشت و ناپسند باز داشته ، به همان اندازه كه او را باز داشته ، از نمازش بهره برده .

پايدارى
 " اى كسانى كه ايمان آورده ايد ، از شكيبايى و نماز يارى جوييد ، كه خدا با شكيبايان است . "
- حذيفه : هرگاه به پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) غم و اندوهى مى  رسيد ، نماز مى  خواند ( 21 ) . در مجمع البيان آمده است : " هرگاه اندوهگين مى  شد ، از نماز و روزه يارى مى  جست " . ( * )
- يوسف بن عبد الله بن سلام : پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) هرگاه به خانواده اش سختى مى  رسيد ، آنان را به نماز فرمان مى  داد و سپس اين آيه را قرائت مى  كرد : " و خانواده ات را به نماز فرمان ده و خود بر آن شكيبا باش " .
- امام صادق ( عليه السلام ) : على ( عليه السلام ) هرگاه از چيزى انديشناك مى  گرديد ، به نماز پناه مى  برد و سپس اين آيه را تلاوت مى  كرد : " و از شكيبايى و نماز يارى جوييد " .
- چه چيز مانع مى  شود هرگاه بر يكى از شما اندوهى از اندوههاى دنيا رسيد ، وضو بگيرد ، سپس به مسجد برود و دو ركعت نماز بخواند و خدا را در آن بخواند ؟ آيا نشنيده اى كه خداوند مى  گويد : " و از شكيبايى و نماز يارى جوييد " ؟

فرو آمدن رحمت
- ابوحمزه از امام باقر ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) فرمود : هنگامى  كه بنده مؤمن در نمازش مى  ايستد ، خداوند به او مى نگرد
- يا فرمود : خدا به او روى مى  آورد
- تا آنگاه كه باز گردد و سايه رحمت را از بالاى سرش تا كرانه آسمان بر او مى  گسترد و فرشتگان ، اطرافش را تا كرانه آسمان مى  گيرند و فرشته اى بر بالاى سرش گمارده مى  شود كه به او مى  گويد : اى نمازگزار ، اگر مى  دانستى چه كسى به تو مى نگرد و با چه كسى مناجات مى  كنى ، روى نمى  گرداندى و هرگز از اينجا نمى  رفتى .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : اى ابوذر ، هيچ مؤمنى به نماز نمى  ايستد ، جز اينكه از او تا عرش نيكى نثارش مى  شود و فرشته اى بر او گمارده مى  گردد كه ندا در مى  دهد : اى پسر آدم ، اگر مى  دانستى چه در نمازت به دست مى  آورى و با كه مناجات مى  كنى ، نه ملول مى  گشتى و نه روى مى  گرداندى .
- هنگامى  كه بنده در نماز مى  ايستد ، نيكى و احسان بر سرش پاشيده مى  شود ، تا آنگاه كه ركوع كند . پس هنگامى  كه ركوع كرد ، رحمت الهى او را بالا مى  برد تا سجده كند و سجده كننده بر درگاه خداوند متعال سجده مى  كند ، پس درخواست كند و اشتياق ورزد .
- [ براى نمازگزار ] سه ويژگى است : رحمت الهى او را از كف پايش تا كرانه آسمان در بر مى  گيرد و فرشتگان از روى سرش تا كرانه هاى آسمان گرداگرد او را مى  گيرند و فرياد كننده اى ندا در مى  دهد : اگر مناجات كننده مى  دانست با كه مناجات مى  كند ، باز نمى  گشت .
- فرشتگان پيوسته بر بنده درود مى  فرستند ، تا آنگاه كه در نمازگاهش نماز مى  خواند و برنخاسته يا حدثى از او سر نزده است ، فرشتگان مى  گويند : خدايا او را بيامرز و بر او رحمت آور .
- امام على ( عليه السلام ) : نماز ، رحمت را فرو مى  آورد .
- هنگامى  كه انسان به نماز مى  ايستد ، ابليس پيش مى  آيد و حسودانه به او مى نگرد ، چون مى  بيند رحمت الهى او را در بر گرفته است .
- اگر نمازگزار مى  دانست چگونه شكوه الهى او را در برگرفته است ، سربرداشتن از سجده را خوش نمى  داشت .
- امام صادق ( عليه السلام ) : همانا مهمان خداوند عز وجل . . . مردى است كه در نماز است ، او در پناه رحمت خداست تا آنگاه كه نمازش را به پايان برد .

پذيرش دعا
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر كس نمازى واجب بگذارد ، نزد خداوند يك دعاى پذيرفته دارد .
- چهار هنگام درهاى آسمان گشوده مى  شود و دعاء پذيرفته مى  گردد : . . . هنگام برپا كردن نماز .
- هر كس نمازى بخواند كه در آن چيزى از چاره انديشى هاى دنيا را در دل نگذراند ، هيچ چيز از خدا نمى  خواهد ، جز اينكه به او مى  دهد .

رسيدن به هر خوبى
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نماز ، كليد هر خوبى است .
- همواره امتم در خير و خوبى هستند ، تا آنگاه كه با يكديگر دوست باشند و نماز را بر پا دارند . . . پس اگر چنين نكنند به قحطى و خشكسالى گرفتار مى  شوند .

تقرب به خداوند متعال
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : همانا نماز ، وسيله تقرب شخص با ايمان است .
- نماز ، وسيله تقرب هر شخص با تقوا است .
- امام على ( عليه السلام ) : همانا زكات به همراه نماز ، وسيله تقرب مسلمانان قرار داده شده است .
- نماز ، برترين تقرب است .
- امام صادق ( عليه السلام )
- پس از آنكه ابوحنيفه به ايشان گفت : اى ابو عبد الله ، چقدر بر نماز شكيبايى مى  ورزى
- فرمود : اى نعمان ، آيا نمى  دانستى كه نماز ، وسيله تقرب هر شخص باتقوا است ؟

ورود به بهشت
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : كليد بهشت ، نماز است .
- خداى عز وجل فرمود : براى بنده ام تعهد كرده ام ، اگر نماز را در وقتش برپا دارد ، كيفرش ندهم و او را بى محاسبه وارد بهشت گردانم .
- امام صادق ( عليه السلام ) : خداوند از هر كس يك نماز را بپذيرد ، عذابش نمى  كند ، از هر كس يك كار نيك بپذيرد ، كيفرش نمى  دهد .
- روز قيامت ، پير مرد را مى  آورند و نامه عملش را آشكارا و پيش روى مردم به او مى  دهند در حالى كه جز بدى در آن ديده نمى  شود ، پس بر او گران مى  آيد و مى  گويد : اى پروردگار من ، آيا فرمان مى  دهى مرا به دوزخ برند ؟ پس خداى بزرگ - جل جلاله - مى  گويد : اى پير ، من شرم مى  كنم تو را كيفر دهم و حال آنكه تو در دنيا براى من نماز مى  گزاردى . بنده ام را به بهشت ببريد .
- محمد بن عمران از امام صادق ( عليه السلام ) : بنده اى را روز قيامت مى  آورند كه كار نيكى ندارد . پس به او گفته مى  شود : ياد كن يا به ياد آر ، آيا كار نيكى دارى ؟ پس به ياد مى  آورد و مى  گويد : اى پروردگار من ، كار نيكى نكرده ام جز اينكه فلان بنده با ايمانت بر من گذشت ، از او آب خواستم و او به من داد . پس با آن وضو گرفتم و براى تو نماز گزاردم . ( امام صادق ) فرمود : پس پروردگار تبارك و تعالى مى  فرمايد : همانا تو را آمرزيدم ، بنده ام را وارد بهشت كنيد .

فصل بيست و هشتم كليات آثار نماز

- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هيچ بنده اى به وقتهاى نماز و جايگاههاى خورشيد ، اهتمام نمى  ورزد ، جز اينكه براى او راحتى هنگام مرگ ، قطع پريشانى ها و اندوهها و نجات از آتش را ضمانت مى  كنم .
- نماز از آيينهاى دين است ، در آن خشنودى پروردگار عز وجل است ، راه روشن پيامبر است و نمازگزار محبت فرشتگان را با خود دارد . هدايت و ايمان ، نور معرفت ، بركت در روزى ، آسايش تن ، ناپسندى براى شيطان ، سلاحى برابر كافر ، پذيرش دعا ، قبولى اعمال ، توشه مؤمن از دنيا به سوى آخرت ، شفيع ميان او و فرشته مرگ ، انس او در گورش ، فرش زيرش و پاسخ منكر و نكير است . و نماز بنده هنگام محشر ، تاجى بر سر اوست و نورى بر چهره اش ، پوشش كالبدش ، پرده اى ميان او و آتش ، حجتى ميان او و پروردگار بزرگ و با شكوهش ، نجات تنش از آتش ، برگه عبور از صراط ، كليدى براى بهشت ، مهريه حورالعين و بهاى بهشت است . بنده با نماز در فراز مى  آيد ، زيرا نماز تسبيح و تهليل ( لا إله الا الله گفتن و گواهى به يكتايى خدا ) و سپاس و بزرگداشت و مدح و تنزيه و سخن گفتن ( با خدا ) و دعاست .
- نماز ، ستون دين و در آن ده ويژگى است : زينت چهره ، نور دل ، آسايش تن ، انس گورها ، فرو آورنده رحمت ، چراغ آسمان ، سنگينى ميزان ، خشنودى پروردگار ، بهاى بهشت و پرده اى از آتش است . هر كس آن را بر پا كند ، دين را بر پا داشته و هر كس آن را رها كند ، دين را نابود كرده است .
- خداوند فرشته اى به نام سخائيل دارد كه براى نمازگزاران هنگام هر نماز براتهايى از پروردگار بزرگ جهانيان مى  گيرد . پس هنگامى  كه مؤمنان صبح بر مى خيزند و وضو مى  گيرند و نماز صبح را مى  خوانند ، براتى را براى آنان از خداى عز وجل مى  گيرد كه در آن نوشته شده است : من خداى جاويدم . بندگانم ، شما را در پناه خود قرار دادم و در سايه حمايت و نگاهبانى خود در آوردم . به عزتم سوگند ، شما را وا نمى  گذارم و گناهانتان تا ظهر آمرزيده شده است . پس هنگام ظهر كه بر مى خيزند و وضو مى  گيرند و نماز مى  خوانند ، براى آنان برات دوم را از خداى عز وجل مى  گيرد كه در آن نوشته شده است : من خداى توانايم . بندگانم ، بديهايتان را به نيكى تبديل كردم و گناهان كوچكتان را آمرزيدم و به سبب خشنوديم از شما ، در منزلگه شكوه جايتان دادم . پس هنگام عصر كه بر مى خيزند و وضو مى  گيرند و نماز مى  خوانند ، برات سوم را براى آنان از خداى عز وجل مى  گيرد كه در آن نوشته شده است : من خداى بزرگم . يادم شكوهمند و قدرتم بسيار است . بندگان من ، كالبدهايتان را بر آتش حرام كردم وشما را در جايگاه نيكان ، نشاندم و با رحمتم تبهكارى تبهكاران را از شما دور كردم . پس هنگام مغرب كه بر مى خيزند و وضو مى  گيرند و نماز مى  خوانند ، برات چهارم را براى آنان از خداى عز وجل مى  گيرد كه در آن نوشته شده است : من خداوند چيره ، بزرگ و والايم . بندگان من ، فرشتگانم از نزد شما با خشنودى بالا آمدند . بر خود واجب كردم كه شما را خشنود سازم و روز قيامت ، آرزويتان را برآورده سازم . پس هنگام عشاء كه بر مى خيزند و وضو مى  گيرند و نماز مى  خوانند ، برات پنجم را براى آنان از خداى عز وجل مى  گيرد كه در آن نوشته شده است : همانا من خداوندم ، نه خدايى غير از من هست و نه پروردگارى جز من . بندگان من ، در خانه هاى خود طهارت ساختيد و به سوى خانه هاى من گام برداشتيد و در ياد من فرو رفتيد و حق مرا شناختيد و واجباتم را انجام داديد . اى سخائيل و ديگر فرشتگانم ، شما را گواه مى  گيرم كه من از آنان خشنود شدم . پس سخائيل هر شب ، پس از نماز عشاء ، سه بار فرياد سر مى  دهد : اى فرشتگان خداوند ، همانا خداوند تبارك و تعالى ، نمازگزاران يكتاپرست را آمرزيد . پس هيچ فرشته اى در آسمانهاى هفتگانه نمى  ماند جز اينكه براى نمازگزاران آمرزش مى  طلبد و براى مداومتشان بر اين كار دعا مى  كند . هر كس - مرد يا زن - نماز شب روزيش شود و فقط براى خداى عز وجل برخيزد ، وضويى كامل بگيرد و براى خداى عز وجل با نيتى راست و دلى پيراسته و تنى افتاده و چشمى  گريان ، نماز بگزارد ، خداوند تبارك و تعالى ، پشت سر او ، نه صف از فرشتگان قرار مى  دهد كه تعداد فرشتگان هر صف را جز خداى تبارك و تعالى نمى  داند ، يك طرف صف در شرق و طرف ديگرش در غرب است و هنگامى  كه ( از نمازش ) فارغ شد ، براى وى به عدد اين فرشتگان ، درجه نوشته مى  شود .

فصل بيست و نهم آثار نماز نخواندن

خشم خداى متعال
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر كس نمازى را نخواند ، خداوند را مى  بيند كه بر او خشمناك است . 29 / تباه شدن عمل
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر كس نماز را از روى قصد ترك كند ، خداوند عملش را تباه مى  كند ( 22 ) .
- زراره : از امام صادق درباره اين گفته خداى عز وجل پرسيدم : " هر كس به ( اركان ) ايمان كفر ورزد ، بى گمان عملش تباه است " ، فرمود : ترك كردن كارى كه بدان اقرار دارد كه از آن جمله ، ترك نماز بى هيچ بيمارى و گرفتارى است .

كفر
 - پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر كس نماز را عمدا ترك كند ، آشكارا كفر ورزيده است ( 23 ) .
- پيمان ميان ما و آنان ، نماز است . پس هر كس آن را ترك كند ، كافر شده است .
- كسى كه نماز نمى  گزارد ، دين ندارد .
- كسى كه نماز نمى  گزارد ، بهره اى از دين ندارد ( 24 ) .
- ( مرز ) ميان كفر و ايمان ، جز ترك نماز نيست .
- ( مرز ) ميان بنده و كفر ، ترك نماز است .
- هر كس نماز را ترك كند و به پاداش آن اميد نورزد و از عذابش نهراسد ، اهميت نمى  دهم كه يهودى ، مسيحى و يا مجوس بميرد .
- ميان مسلمان و كفر ، جز اين نيست كه نماز واجب را از روى قصد ترك كند و يا به جهت سبك شمردن آن را نخواند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : مردى نزد پيامبر آمد و گفت : اى پيامبر خدا ، مرا سفارش كن . فرمود : نماز را از روى قصد وامگذار كه هر كس آن را از روى قصد ترك كند ، دين اسلام از او وا رهيده است . ( مسلمان نيست ) ( 25 ) .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله )
- در سفارش به معاذ
- : هرگز نماز واجب را از روى قصد ترك مكن ، كه هر كس نماز واجب را از روى قصد ترك كند ، خداوند تعهدى در برابر او ندارد ( 26 ) .
- امام صادق ( عليه السلام )
- به كسى كه از گناهان بزرگ پرسيده بود
- فرمود : ترك كردن نماز از روى قصد يا هر آنچه خداى عز وجل واجب كرده است ، زيرا پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) فرمود : هر كس نماز را از روى قصد ترك كند ، از پيمان خداوند عز وجل و پيمان پيامبرش ، بيرون رفته است .
- امام على ( عليه السلام ) : تفاوت ميان مؤمن و كافر ، نماز است . پس هر كس آن را ترك كند و ادعاى ايمان كند ، عملش او را تكذيب مى  كند و گواهى از خودش بر خود اوست .
- امام صادق ( عليه السلام )
- در پاسخ به اين پرسش : چگونه زناكار را كافر نمى  ناميد و ترك كننده نماز را كافر مى  ناميد و دليل آن چيست ؟
- فرمود : چون زناكار و مانند آن ، به جهت غلبه شهوت آن را انجام مى  دهد و ترك كننده نماز فقط از روى سبك شمردن ، آن را ترك مى  كند .

فصل سى ام كيفر ترك كننده نماز

قرآن : " در ميان باغها . از يكديگر مى  پرسند ، در باره مجرمان : چه چيز شما را در آتش درآورد ؟ گويند : از نمازگزاران نبوديم . " " او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند ، بلكه تكذيب كرد و روى گردان شد . سپس به سوى خانواده خود بازگشت در حالى كه متكبرانه قدم بر مى  داشت ! ( با اين اعمال ) عذاب الهى براى تو شايسته تر است ، شايسته تر ! سپس عذاب الهى براى تو شايسته تر است ، شايسته تر ! " " واى بر تكذيب كنندگان در آن روز . و چون به آنان گفته شود : ركوع كنيد ، به ركوع نمى  روند . "
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : امت من چهار دسته اند : . . . دسته اى هيچ گاه نماز نمى  خوانند ، پس براى اينان " سقر " است و " سقر " نام طبقه اى از طبقات دوزخ است . خداوند متعال گفته است : " چه چيز شما را به سقر درآورد ؟ ؟ گفتند : از نمازگزاران نبوديم " .
- هر كس نماز را از روى قصد ترك كند ، نامش را بر سر در دوزخ جزو وارد شوندگان به آن ، مى  نويسند .
- امام باقر ( عليه السلام )
- نزد ايشان سخن از مردى به ميان آمد و گفته شد : پرده درى كرده ، مرتكب محرمات گشته ، واجبات را سبك شمرده و حتى نماز واجب را ترك كرده است . امام كه تكيه داده بودند ، راست نشست و فرمود : سبحان الله ، نماز واجب را ترك كرده است ؟ همانا ترك نماز واجب ، نزد خداوند ، بزرگ و گران است .

فصل سى و يكم حقيقت نماز

- احمد بن عبد الله : امير مؤمنان هنگام عبور از صحن " بيت الله الحرام " ، نگاهش به مردى افتاد كه نيكو نماز مى  خواند . پس فرمود : اى مرد ، حقيقت نمازت را مى  شناسى ؟ مرد گفت : اى پسر عموى بهترين آفريده خدا ، آيا نماز حقيقتى جز عبوديت دارد ؟ على ( عليه السلام ) فرمود : بدان اى مرد ، همانا خداوند تبارك و تعالى پيامبرش را به كارى از كارها بر نيانگيخته جز اينكه متشابه و تأويل و تنزيل دارد و همه اين ها بر اساس عبوديت است . پس هر كس حقيقت نماز را نشناسد ، همه نمازهايش ، ناقص و ناتمام است .
- شيخ صدوق : مردى از امير مؤمنان پرسيد : اى پسر عموى بهترين آفريده خداوند متعال ، معناى بالا بردن دستها در تكبير نخست چيست ؟ فرمود : معنايش اين است : خدا بزرگتر ، يكتا و بى همتاست ، مانند ندارد ، با دست لمس نمى  شود و حواس پنجگانه ، او را در نمى  يابد .
- احمد بن على راهب : مردى به امير مؤمنان عرض كرد : اى پسر عموى بهترين آفريده خدا ، معنى سجده نخست ، چيست ؟ فرمود : حقيقتش اين است : خدايا همانا تو مرا از آن
- يعنى از زمين
- آفريدى و ( معناى ) سربرداشتن : و ما را از آن خارج كردى و ( معناى ) سجده دوم : و به آن باز مى  گردانى و ( معناى ) سربرداشتن از سجده دوم : و بار ديگر ما را از آن خارج مى  كنى . آن مرد گفت : ( معناى ) بلند كردن پاى راست و افكندن [ بر ] پاى چپ در تشهد چيست ؟ فرمود : حقيقتش اين است : خدايا ، باطل را بميران و حق را بر پادار ( 27 ) .
- امام على ( عليه السلام )
- در معناى گفته امام جماعت : السلام عليكم
- فرمود : همانا امام ، گفته خدا را تفسير مى  كند و در ترجمه آن به جماعت نمازگزار مى  گويد ( اين نماز ) امانى براى شما از عذاب خدا در روز قيامت ، است .
- جابر بن عبد الله انصارى : با مولايمان امير مؤمنان ( عليه السلام ) بودم كه مردى را ديد به نماز ايستاده است . پس به او فرمود : اى مرد ، آيا حقيقت نماز را مى  دانى ؟ عرض كرد : اى مولاى من ، آيا نماز حقيقتى غير از عبادت دارد ؟ پس فرمود : آرى . سوگند به كسى كه محمد را به نبوت برانگيخت هيچ پيامبرى را به كارى از كارها بر نيانگيخته ، جز اينكه متشابه و تأويل و تنزيل دارد و همه اين ها بر عبادت ، دلالت مى  كنند . پس آن مرد عرض كرد : اى مولاى من مرا از آن آگاه كن . حضرت فرمود : حقيقت ( هفت ) تكبير آغازين تو كه با آن كارهايى را بر خود حرام مى  كنى اين است : هنگامى  كه الله اكبر نخست را مى  گويى ، در دلت بگذرانى : خدا بزرگتر از آن است كه به برخاستن و نشستن توصيف شود . و در تكبير دوم ، به حركت و سكون و در سوم ، به جسم بودن يا تشبيه به چيزى كردن يا با چيزى مقايسه كردن توصيف شود و در تكبير چهارم در دلت مى  گذرانى : ( خدا بزرگتر از آن است ) كه حالتهاى گوناگون بر او عارض شود يا بيماريها او را بيازارد و در تكبير پنجم در دلت مى  گذرانى : ( خدا بزرگتر از آن است ) كه به جوهر و عرض بودن توصيف شود ، تا در چيزى حلول كند يا چيزى در او حلول كند . در تكبير ششم در دلت مى  گذرانى : ( خدا بزرگتر از آن است ) كه هر چه بر موجودات حادث ( پديد آمده ) روا بدانى ، چون نابودى و جابجايى و دگرگونى از حالتى به حالتى ، بر او نيز روا دارى . و در تكبير هفتم ، اينكه حواس پنجگانه او را دريابد . پس حقيقت كشيدن گردن در كوع آن است كه در دلت بگذرانى : به تو ايمان آوردم ، حتى اگر گردنم را بزنى . و در سر برداشتن از ركوع هنگامى  كه مى  گويى : " خدا به آن كه او را مى ستايد ، گوش مى  دهد ، سپاس مخصوص پروردگار جهانيان است " ، حقيقتش اين است : كسى كه مرا از عدم به وجود آورد و حقيقت سجده نخست آن است كه در حال سجده در دلت بگذرانى : مرا از آن ( زمين ) آفريدى و حقيقت سربرداشتن : و مرا از آن خارج كردى و سجده دوم : و مرا به آن باز مى  گردانى و در سر برداشتن ( دوم ) به دلت مى  گذرانى : و بار ديگر مرا از آن خارج مى  كنى . و حقيقت نشستن بر سمت چپت و بلند كردن پاى راستت و افكندن آن بر پاى چپت اين است كه به دلت مى  گذرانى : خدايا همانا من حق را بر پا كردم و باطل را ميراندم . و حقيقت تشهدت : نو كردن ايمان و بازگشت به اسلام و اقرار به خيزش پس از مرگ است و حقيقت سلام دادنها : بزرگداشت پروردگار سبحان و بزرگ دانستن او از هر چه ستمكاران مى  گويند و كجروان توصيف مى  كنند . و حقيقت گفته ات : " سلام بر شما و نيز رحمت و بركات خداوند " ترحم از خداوند سبحان است ، يعنى : اين ( نماز ) امانى براى شما از كيفر روز قيامت است . سپس امير مؤمنان فرمود : اگر كسى حقيقت نماز را اين گونه نداند ، نمازش ناقص است .
- امام صادق ( عليه السلام ) : معناى سلام در پايان هر نماز ، همان معناى امان است ، يعنى هر كس فرمان خدا و سنت پيامبرش را با فروتنى و افتادگى در برابر او ، انجام دهد ، از بلاى دنيا در امان و از كيفر آخرت رهيده است .
- عبد الله بن فضل هاشمى  : از امام صادق ( عليه السلام ) معناى سلام دادن در نماز را پرسيدم ، فرمود : نشانه امان و پايان يافتن نماز است . گفتم : فدايت شوم اين چگونه است ؟ فرمود : در ميان مردمان گذشته ، هرگاه شخص تازه وارد بر آنان سلام مى  داد ، خود را از بديش در امان مى  ديدند و اگر جواب سلام او را مى  دادند ، او نيز خود را در امان مى  ديد . پس اگر سلام نمى  داد ، خود را در امان نمى  ديدند و اگر جواب سلام را بر سلام دهنده ، رد نمى  كردند ، او خود را در امان نمى  ديد و اين خوى عرب بود . پس سلام دادن نشانه بيرون رفتن از نماز و حلال كردن گفتار است و امانى براى نماز از آنچه به آن وارد شده و تباهش مى  كند . سلام نامى  از نامهاى خداوند عز وجل است و آن از نمازگزار بر دو فرشته خدا كه بر او گمارده شده اند ، داده مى  شود .

فصل سى و دوم اسباب پذيرش نماز

- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : نماز پشت سر مرد پرهيزكار ، پذيرفته است .
- اگر نماز مى خوانديد تا چون ميخ ( يا زه كمان ) مى  شديد و روزه مى گرفتيد تا چون كمان مى  شديد ، خداوند از شما نمى  پذيرفت جز با پرواى از گناه .
- امام على ( عليه السلام ) : جايز نيست انسان نماز بخواند ، تا اينكه پنج عضوش را : صورت و دو دست و سر و دو پايش را با آب و دل را با توبه بشويد .
- ابو حازم : مردى به امام سجاد ( عليه السلام ) عرض كرد : چه چيز سبب پذيرش نماز است ؟ فرمود : ولايت ما و برائت از دشمنانمان .
- امام صادق ( عليه السلام ) : خداوند تبارك و تعالى گفته است : نماز را تنها از كسى مى  پذيرم كه در برابر بزرگى من سر فرود آورد و خود را به خاطر من از شهوتها نگه دارد و روزش را با ياد من سپرى كند و بر آفريده هاى من بزرگى نكند ، گرسنه را سير كند و برهنه را بپوشاند ، بر مصيبت زده رحم آورد و غريب را پناه دهد . پس نور اين شخص چون خورشيد مى  درخشد وبرايش در تاريكيها ، نور و در نادانيها ، دانايى ، قرار
مى  دهم . با عزتم او را نگاه مى  دارم و با فرشتگانم از او نگهبانى مى  كنم . مرا مى  خواند ، پاسخش مى  دهم از من درخواست مى  كند ، مى  دهم . حكايت او نزد من حكايت باغهاى بهشت است ، كه ميوه هايش خشك نمى  شود و حالت آنها دگرگون نمى  گردد  .
-  در بيان آنچه خداوند در مناجات موسى به او فرمود : اى موسى ، نماز را نمى  پذيرم جز از كسى كه در برابر بزرگى من سر فرود آورده ، ترس از مرا همنشين دلش ساخته ، روزش را با ياد من سپرى كرده ، شبش را با پافشارى بر خطا به روز نبرده و حق اوليا و دوستان من را شناخته است .

 


پى‏نوشتها:
1.در نقل " ثواب الأعمال " آغاز روايت نيامده است .
2.در سنن ابى داود چنين آمده است : " پس پيامبر خدا فرمود : تا آنگاه كه توان دارد نماز بخواند و هرگاه ناتوان شد ، بنشيند " .
3.در تفسير عياشى ، فقط تا " مستى خواب " آمده است و گفته خداوند درباره منافقان را ندارد
4.در نقل جعفريات ، حديث از " همانا خداوند " آغاز شده است و بخش نخست آن نيامده است
5.
در مسند ابن حنبل به جاى عبارت " تا آنجا كه مى  تواند آن را فرو خورد " ، عبارت " پس دستش را بر دهانش بنهد " آمده است
6.در نقل فقيه دارد : " از جمله ، مستى خواب "
7.در نقل مسند ابن حنبل چنين آمده است : " پس رها كند و بخوابد تا آنگاه كه مى  داند چه مى  گويد " و در يك نقل مسند ابى يعلى آمده است : " پس رها كند ، تا آنگاه كه مى  فهمد چه مى  گويد " و در نقل ديگرش آمده است : " پس رها كند ، تا آنگاه كه مى  داند چه مى  كند "
8.نقل مسند ابن حنبل چنين است : " همه زمين مسجد و پاك كننده است جز . . . "
9.در تاريخ كبير به جاى " مشغول دارد " " سرگرم سازد " آمده است ..
10.در نقل محاسن به جاى " نماز خوانده نمى شود . . . نماز خوانده نمى شود " آمده است " نماز نمى خوانيم . . . نماز نمى خوانيم "  .
11.در نسخه اى از " كافى " كه در دسترس ماست " محمد بن فضل " آمده است . اما با توجه به تحقيق آيت الله خويى
- ره
- در كتابش " معجم رجال الحديث " كه مى فرمايد : در نسخه قديمى كافى و شرح آن " مرآة العقول " و نيز نقل " تهذيب الاحكام " ، محمد بن فضيل آمده است ، آن را تصحيح كرديم .
12.در متن حديث " لا تكفر " آمده است كه به دو معناست : گذاشتن دستى بر دست ديگر و خم كردن بدن هنگام ايستادن پيش از ركوع
13 ـ گويى قاضى نعمان ، مضمون حديث را نقل به معنا كرده و بيانى بر آن افزوده است.
14 ـ در متن حديث " لا تورك " آمده است . تورك دو گونه است ، يكى مستحب و ديگرى مكروه است : گونه مستحب چنين است كه بر سرين چپ مى  نشيند و هر دو پايش را از زير خود ، خارج مى  سازد ، پاى چپ را بر زمين و روى پاى راست را بر كف پاى چپ مى  نهد و نشمينگاهش را به زمين مى  رساند وتورك مكروه آن است كه در حالت ايستادن در نماز ، دستانش را بر سرين خود بگذارد كه از آن در حديث نهى شده است . ورك به بالاى ران گفته مى  شود : " سرين ".
15 ـ در " علل الشرايع " در انتهاى حديث آمده است : " به خدا سوگند در كنار حوض ( كوثر ) نزد من نمى  آيد " و در " الفقيه " ، " عوالى اللآلى " چنين آمده است : " پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر كس نماز را سبك بشمارد ، از من نيست ، به خدا سوگند در كنار حوض ( كوثر ) نزد من نمى  آيد "
16 ـ كنيه ديگر ابوبصير بوده است
17.در " الفقيه " تنها بخش پايانى روايت يعنى گفته امام صادق ( عليه السلام ) " همانا شفاعت ما . . . " آمده است.
18 ـ در نقل " المعجم الأوسط " آمده است : " نمازش پذيرفته نمى شود "
19
ـ در دعائم الاسلام چنين آمده است : " پوشاننده آنچه در ميان آن هاست ، تا آنگاه كه از گناهان بزرگ دورى گزيند . . . "
20 ـ گويى درست چنين باشد : " گفتند : نه "
21.در بحار افزوده است : " طولى نكشيد كه توبه كرد ".
22 ـ در صحيح بخارى و سنن نسايى و مسند ابن حنبل چنين آمده است : " هر كس نماز عصر را ترك كند . . . "
23.در عوالى اللآلى قيد " آشكارا " نيست.
24 ـ متن دعائم الاسلام چنين است : " كسى كه نماز را ترك كند نصيبى از اسلام ندارد "
25 ـ در الترغيب والترهيب چنين آمده است : " از روى قصد نماز را ترك مكنيد ، كه هر كس آن را از روى قصد ترك كند ، از دين خارج شده است "
26 ـ در المستدرك على الصحيحين در انتهاى حديث افزوده است : " و پيامبرش نيز تعهدى ندارد "
27.در " الفقيه " حديث از " معناى بلند كردن پاى راست . . . " آغاز مى گردد.