الصلاة في الكتاب والسنة

محمد محمدي رى شهرى

- ۴ -


فصل سى و سوم موانع پذيرش نماز

- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : پنج نفر نمازى ندارند : زنى كه شوهرش بر او خشمگين است . . . و شخصى كه با برادرش قطع رابطه كرده وبيش از سه روز با او گفتگو نكند و آن كه پيوسته شراب مى نوشد و امام گروهى كه براى آنان نماز مى  خواند و حال آنكه او را دوست ندارند .
- نماز سه نفر ، از بالاى سرشان ، يك وجب هم بالا نمى  رود : مردى كه امام جماعت گروهى شده است ، حال آن كه از او ناخشنودند ، زنى كه شب را به روز مى  برد و حال آنكه شوهرش بر او خشمگين است و دو برادر از هم جدا شده .
- خدا تا چهل روز نماز آن را كه شراب مى نوشد تا مست شود نمى  پذيرد ( 1 ) .
- خداى متعال ، تا چهل شبانه روز نماز و روزه غيبت كننده از مرد يا زن مسلمان را نمى  پذيرد ، مگر اينكه غيبت شونده از او درگذرد .
- خداوند به من وحى كرد كه اى از تبار رسولان و بيم دهندگان ، قومت را بترسان از اينكه به خانه اى از خانه هاى من درآيند در حالى كه چيزى از بندگانم به ستم نزد آن ها باشد كه پيوسته او را در طول ايستادن به نماز در پيشگاهم ، لعنت مى  كنم تا آنگاه كه آنچه را به ستم گرفته باز گرداند .
- هر كس جامه اى به ده دينار بخرد و يك درهمش حرام باشد ، خداوند تا هنگامى  كه در بر اوست ، نمازش را نمى  پذيرد .
- امام على ( عليه السلام ) : بنگر در چه نماز مى  خوانى و بر چه نماز مى  گزارى ، اگر از راه و طريقه حلالش نباشد ، پذيرشى نيست .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : خداوند عز وجل نماز كسى را كه زكات نپردازد نمى  پذيرد تا آنگاه كه ميان هر دو جمع كند ، كه خداوند عز وجل آن دو را جمع كرده است ، پس ميان آن دو جدايى ميندازيد .
- امام باقر ( عليه السلام ) : همانا خداوند عز وجل ، نماز را با زكات همراه كرده و گفته : " نماز بر پاداريد و زكات بپردازيد " ( 2 ) . پس هر كس نماز برپا دارد و زكات ندهد ، نماز را هم بر پا نكرده است .
- امام صادق ( عليه السلام ) : كسى كه به پدر و مادرش كينه توزانه بنگرد ، حتى اگر بر او ستمكار باشند ، خداوند نمازى را از او نمى  پذيرد .
- هر زنى كه خود را براى غير شوهرش خوشبو كند ، نمازش پذيرفته نمى  شود تا آنگاه كه از آن بوى خوش غسل كند همچون غسل جنابت .
- در آنچه خداوند متعال به داود وحى كرد : بسا كه بنده نماز مى  گزارد و آن را به صورتش مى  زنم و از شنيدن صدايش ، خوددارى مى  كنم . اى داود ، آيا مى  دانى آن چه كسى است ؟ آن كسى است كه با چشم ناپاك به حرم مؤمنان ، فراوان مى نگرد و نيز كسى كه با خود گفته است اگر حاكم مى  شد به خاطر آن و به ستم گردن مى  زد .

فصل سى و چهارم فضيلت ذكر و دعا پس از نماز

- امام باقر ( عليه السلام )
- درباره گفته خداوند تبارك و تعالى : " پس چون فراغت يافتى ( در دعا ) بكوش و با اشتياق ، به سوى پروردگارت روى آور "
- : هنگامى  كه پس از سلام دادن ، نماز را تمام كردى و هنوز نشسته اى ، به دعا براى دنيا و آخرت بپرداز و هنگامى  كه از دعا فارغ شدى به خداوند تبارك و تعالى التماس كن ، تا آن را از تو بپذيرد .
- امام صادق ( عليه السلام )
- در گفته خداى عز وجل : " پس چون فراغت يافتى ( د بكوش و با اشتياق ، به سوى پروردگارت روى آور "
- : مبادا كه دعاى پس از نماز واجب را وانهى ، كه فضيلت آن پس از نماز واجب همچون فضيلت نماز واجب بر نماز مستحب است .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر كس از نماز صبح تا طلوع خورشيد در نمازگاهش بنشيند ، خداوند او را از آتش حفظ مى  كند .
- هر كس نماز صبح بگزارد و سپس به ذكر خدا بنشيند تا خورشيد طلوع كند ، بهشت برايش واجب مى  شود .
- عمر : همانا پيامبر لشگرى را به سوى " نجد " فرستاد . پس غنايم زيادى به چنگ آورده زود بازگشتند . مردى كه با آنان نرفته بود گفت : ما گروهى نديده بوديم كه چنين سريع و با اين همه غنيمت بازگردند . پس پيامبر فرمود : آيا شما را به گروهى راهنمايى نكنم كه بازگشتشان سريع تر و غنيمتشان بيشتر است ؟ گروهى كه در نماز صبح حاضر مى  شوند و سپس به ذكر خداوند مى  نشينند تا آنگاه كه خورشيد بر آنان طلوع كند . پس اينان ، بازگشتشان سريع تر و غنيمتشان بيشتر است .
- جابر بن سمره : پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) هرگاه نماز صبح مى  گزارد ، در نمازگاهش مى  نشست تا خورشيد ، نيك در آيد .
- امام على ( عليه السلام ) : ذكر و دعاء پس از نماز صبح و عصر ، روزى را افزون مى  كند .
- امام باقر ( عليه السلام ) : دعا كردن پس از نماز واجب ، برتر از نماز مستحبى خواندن است ( 3 ) .
- امام صادق ( عليه السلام ) : مردم به چيزى سخت تر ( يا سودمندتر ) از ذكر و دعاى پس از نماز ، نپرداخته اند .
- براى روزى جستن ، دعاى پس از نماز ( 4 ) ، كاراتر از سفر به شهرهاست ( 5 ) .
- خداوند عز وجل ، نمازهاى پنجگانه ( 6 ) را در بهترين زمانها بر شما واجب كرده است . پس پيوسته در پى نمازها ، دعا كنيد .
- هر كس نمازى واجب بگزارد و تا نماز واجب ديگرى به ذكر و دعا بپردازد ، مهمان خداست و بر خداوند سزد كه مهمانش را گرامى  بدارد .

فصل سى و پنجم آنچه پس از نماز مى  سزد

سه بار تكبير گفتن
- امام باقر ( عليه السلام ) : هنگامى  كه سلام دادى ، دستانت را سه بار به تكبير بلند كن .
- مفضل بن عمر : به امام صادق ( عليه السلام ) عرض كردم : به چه علت نمازگزار پس از سلام دادن ، سه بار تكبير مى  گويد و همراه آن دستانش را بلند مى  كند ؟ فرمود : چون پيامبر هنگام فتح مكه نماز ظهر را با اصحابش نزد " حجر الاسود " خواند و هنگامى  كه سلام داد ، سه بار دستانش را به تكبير بلند كرد و گفت : هيچ خدايى جز خداوند نيست ، خداوند يگانه يگانه يگانه ، به وعده اش وفا كرده ، بنده اش را يارى رسانده و لشگرش را عزيز داشته و به تنهايى بر همه دسته ها غلبه نموده است . پس مالكيت براى او و سپاس مخصوص به اوست . زنده مى  كند و مى ميراند و او بر همه كار تواناست . سپس به اصحابش روى كرد و فرمود : اين تكبير ، در پى هر نماز واجب است و هر كس آن را پس از سلام دادن ، انجام دهد و اين گفته را بگويد ، شكر خداوند - يادش بلند باد - را كه به سبب تقويت اسلام و لشكر آن ، بر او واجب شده ، به جا آورده است .

آية الكرسى خواندن
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : اى على ، پيوسته در پى نماز واجب ، " آية الكرسى " را بخوان كه جز پيامبر ، درستكار و شهيد بر آن مواظبت نمى  ورزد .
- كسى كه در پى هر نماز واجب " آية الكرسى " بخواند ، تنها فاصله ميان او تا در آمدن به بهشت ، مرگ است .
- آن كه در پى نماز واجب ، " آية الكرسى " بخواند ، تا نماز ديگر در پناه خداست .

سوره توحيد خواندن
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هر كس سوره توحيد را ده مرتبه در پى هر نماز واجب بخواند ، خداوند حوريه هاى بهشتى را به همسريش در مى  آورد ( 7 ) .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هر كس به خدا و روز آخرت ايمان دارد ، " قل هو الله احد " خواندن را در پى نماز واجب وانگذارد كه هر كس آن را بخواند ، خداوند خير دنيا و آخرت را برايش فراهم مى  آورد و افزون بر او ، پدر و مادر و فرزندان آن دو را مى آمرزد .  درود فرستادن بر پيامبر و خاندانش
- امام على ( عليه السلام ) : هرگاه بنده از نمازش فارغ شود ، بر پيامبر درود فرستد و بهشت را از خداوند بخواهد و از آتش به خدا پناه ببرد و بخواهد كه حوريه هاى بهشتى را به همسريش درآورد .

 تسبيحات حضرت زهرا ( عليها السلام )
- امام صادق ( عليه السلام ) : كسى كه پس از نماز واجب در پى كار ديگر نارفته ، تسبيحات حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) را بگويد ، خداوند او را مى آمرزد و بايد ( تسبيحات را ) با الله اكبر آغاز كند .
- تسبيحات فاطمه در هر روز و در پى هر نماز ، نزد من محبوب تر از هزار ركعت نماز در هر روز است .
- ابودرداء : نزد پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) آمدم و گفتم : اى پيامبر خدا ، ثروتمندان ، دنيا و آخرت را بردند ، نماز مى  خوانيم و مى  خوانند ، روزه مى  گيريم و مى  گيرند ، صدقه مى  دهند و ما نمى  دهيم . فرمود : آيا تو را به چيزى راهنمايى نكنم كه اگر انجام دهى هيچ كس پيش از تو به آن پيشى نگرفته و هيچ كس هم از اين پس ، به تو نمى  رسد جز كسى كه همچون تو كند ؟ در پى هر نماز ، سى و سه بار سبحان الله ، سى و سه بار الحمد لله و سى و چهار بار الله اكبر مى  گويى .

 استغفار كردن
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : گناهان كسى كه در پى هر نماز سه بار استغفار كند و بگويد : " از خدايى كه جز او خدايى نيست و زنده و پاينده است ، آمرزش مى  طلبم و به سويش باز مى  گردم " آمرزيده مى  شود .
- ثوبان : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) هر گاه نمازش را به پايان مى  برد ، سه بار استغفار مى  كرد و مى  گفت : " خدايا تو سلام هستى و سلام از توست ، مباركى اى شكوهمند گرامى  " .

 سجده شكر گذاردن
- امام صادق ( عليه السلام ) : سجده شكر بر هر مسلمان واجب است ، با آن نمازت را كامل مى  كنى ، پروردگارت را خشنود مى  سازى و فرشتگان را به شگفتى مى  آورى . همانا آنگاه كه بنده نماز خواند و سپس سجده شكر گزارد ، پروردگار متعال ، پرده از ميان او و فرشتگان بر مى  گيرد و مى  گويد : اى فرشتگان من ، به بنده ام بنگريد كه با عبادتش به من تقرب جست و پيمانم را به پايان برد . سپس براى من به خاطر شكر نعمتهايى كه به او بخشيده ام ، سجده كرد . فرشتگانم ، چه چيزى براى اوست ؟ پس فرشتگان مى  گويند : اى پروردگار ما ، رحمت تو . سپس پروردگار مى  گويد : ديگر چه ؟ و فرشتگان مى  گويند : اى پروردگار ما ، بهشت تو . پس پروردگار متعال مى  گويد : ديگر چه ؟ و فرشتگان مى  گويند : اى پروردگار ما ، حل مشكلاتش . پس پروردگار مى  گويد : ديگر چه ؟ و هيچ چيز از نيكيها نمى  ماند ، جز اينكه فرشتگان مى  گويند . سپس خداوند متعال مى  گويد : اى فرشتگان من ديگر چه ؟ و فرشتگان مى  گويند : اى پروردگار ما ، هيچ نمى  دانيم . پس خداوند متعال مى  گويد : از او قدردانى مى  كنم همانگونه كه او مرا سپاس گزارد و با فضل و بخششم به او روى مى  كنم و رحمتم را به دو نشان مى  دهم .
- على بن حسن بن على بن فضال از امام رضا ( عليه السلام ) : سجده شكر گزاردن پس از نماز واجب در برابر توفيقى است كه خداوند - يادش بلند باد - به بنده داده تا واجبش را انجام دهد . و كمترين چيزى كه از گفتار در آن كفايت مى  كند اين است كه سه مرتبه " شكرا لله " گفته شود . گفتم : معناى اين گفته : " شكرا لله " چيست ؟ فرمود : مى  گويد : اين سجده از من است براى سپاسگزارى از خداوند كه مرا توفيق خدمت و انجام واجبش داد و شكر سبب افزونى است . پس اگر در نماز كوتاهى كرده با اين سجده ، آن را كامل مى  كند .
- طبرسى : محمد بن عبد الله حميرى در نامه اى به امام مهدى ( عج ) از سجده شكر پس از نماز واجب پرسيد و اين گونه نوشت : برخى از ياران آن را بدعت مى  دانند ، آيا جايز است ، انسان اين سجده را پس از نماز واجب بگزارد ؟ و اگر جايز است در نماز مغرب پس از خود نماز است يا پس از آنكه چهار ركعت نماز نافله مغرب را هم خواند ؟ امام پاسخ داد : سجده شكر از لازمترين و ضرورى ترين سنتها است و هيچ كس آن را بدعت نخوانده ، مگر كسى كه خود در پى بدعت گذارى در دين است . و اما روايتى كه سجده شكر پس از نماز مغرب و اختلاف در زمان انجام آن را مطرح مى  كند كه آيا پس از سه ركعت مغرب يا پس از چهار ركعت نافله آن است ، ( پاسخش اين است ) برترى دعا و تسبيح پس از نمازهاى واجب ، بر دعا پس از نمازهاى نافله ، مانند برترى خود نمازهاى واجب بر نافله است و سجده شكر ، گونه اى دعا و تسبيح است . پس بهتر است ، پس از نماز واجب باشد . گرچه انجامش پس از نمازهاى نافله نيز جايز است .

 گونه بر خاك نهادن
- امام صادق ( عليه السلام ) : موسى بن عمران ( عليه السلام ) هرگاه نماز مى  گزارد ، تا گونه راست و چپش را به زمين نمى چسباند ، در پى كار ديگرى نمى  رفت .
- خداوند به موسى ( عليه السلام ) وحى كرد كه اى موسى ، آيا مى  دانى از ميان آفريده هايم چرا تو را به هم صحبتى ام برگزيدم ؟ گفت : اى پروردگار من ، به چه سبب ؟ پس خداوند تبارك و تعالى به او وحى كرد كه اى موسى : من درون و برون بندگانم را وارسى كردم . پس هيچ كس را نيافتم كه خود را براى من بيش از تو خوار سازد ، اى موسى ، تو هرگاه نماز مى  گزارى ، گونه ات را بر خاك - يا گفت : بر زمين - مى  نهى .

فصل سى و ششم دعاهاى روايت شده در پى نماز

- امام جواد ( عليه السلام ) : هرگاه پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) از نمازش فارغ مى  شد مى  گفت : خدايا ، آنچه را كرده و مى  كنم ، نهان و آشكار كرده ام ، اسراف بر خود را و آنچه را كه تو بهتر از من مى  دانى ، بر من بيامرز . خدايا تو پيش از همه و پس از همه هستى ، جز تو خدايى نيست . به داناييت بر نهان و به تواناييت بر همه خلقت سوگند ، تا آنگاه كه زندگى را برايم بهتر مى  دانى ، مرا زنده نگاه دار و آن گاه كه مرگ را برايم بهتر مى  دانى ، مرا بميران . خدايا ، همانا من بيم از تو را در نهان و آشكار ، سخن حق را در خشم و خشنودى و ميانه روى را در تنگدستى و توانگرى ، از تو مى  خواهم . نعمتى تمام ناشدنى و روشنى چشمى  ناگسستنى را از تو مى  خواهم . خشنودى به حكم تو ، مرگى مبارك پس از زندگى و زندگانى آرام پس از مرگ ، لذت نگاه به تو وشوق ديدارت و ملاقات تو بى رنجى گزنده و فتنه اى گمراه كننده را ، از تو مى  خواهم . خدايا ، ما را به زينت ايمان ، مزين كن و راهنما و رهيافته قرار ده . خدايا ، ما را در ميان آنان كه ره نمودى ، ره بنما . خدايا ، همانا من اراده قوى بر يافتن راه راست و پايدارى در كار و استوارى در راه حق را از تو مى  خواهم . سپاسگزارى نعمتت را ، سلامتى كامل و اداى حقت را مى  خواهم . اى پروردگار من ، دلى پيراسته و زبانى راستگو از تو مى  خواهم . از آنچه كه مى  دانى آمرزش مى  طلبم و نيكوترين آنچه كه مى  دانى از تو مى  خواهم و از بدى آنچه مى  دانى به تو پناه مى  برم ، كه تو مى  دانى و ما نمى  دانيم و تو به نهانها بسيار دانايى ( 8 ) .
- ابو ايوب انصارى : در پشت سر پيامبرتان ( صلى الله عليه وآله ) نماز نگزاردم ، جز اينكه هرگاه نمازش را به پايان مى  برد ، مى  شنيدم كه مى  گويد : خدايا همه خطاها و گناهانم را بيامرز ، خدايا نعمتت را بر من ارزانى دار ، مرا زنده بدار و روزيم ده و به كارها و خويهاى شايسته رهنمونم كن كه جز تو به شايسته هاى آن دو ( كارها و خويها ) ره نمى  نمايد و جز تو از زشتهاى آن دو ، باز نمى  دارد .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) - به على ( عليه السلام )
- : هرگاه خواستى هر چه را مى  شنوى و مى خوانى به ياد بسپارى ، اين دعا را در پى هر نماز بخوان : پاك و منزه است آن كه به مردمان مملكتش تجاوز نمى  كند . پاك و منزه است آن كه ساكنان زمين را كيفرهاى گونه گون نمى  دهد ، پاك و منزه است آن مهربان و بخشش گر . خدايا ، در دل من نور و بينش و فهم و دانايى قرار ده ، كه تو بر هر كار توانايى .
- اصبغ از امام على ( عليه السلام ) : هر كس دوست دارد از دنيا برود در حالى كه از گناهانش پاك شده آنگونه كه زر ناب از تيرگيها پاك مى  گردد و هيچ كس چيزى به ستم برده را از او مطالبه نكند ، در پى هر يك از نمازهاى پنجگانه ، تبار نامه خداوند ، قل هو الله احد ، را دوازده مرتبه بخواند . سپس دستانش را بگشايد و بگويد : خدايا به نام پنهان ، پوشيده ، پاك ، پاكيزه و خجسته ات از تو مى  خواهم . به نام بزرگ و چيرگى هميشگيت از تو مى  خواهم . اى بخشنده عطاها ، اى آزاد كننده اسيران ، اى رهايى دهنده مردم از آتش ، بر محمد و خاندان او درود فرست ، از آتش رهاييم ده ، آسوده از دنيا ببر و به سلامت وارد بهشت گردان . آغاز دعايم را رستگارى ، ميان آن را كاميابى و پايان آن را نيكويى قرار ده ، كه تنها تو به نهانها بسيار دانايى . سپس فرمود : اين از امور نهانى است كه پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) به من آموخت و فرمان داد آن را به حسن و حسين نيز بياموزم  .
-  امام صادق ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) روزى به اصحابش فرمود : آيا اگر هر چه لباس و ظرف داريد گرد آوريد و روى هم بنهيد ، فكر مى  كنيد به آسمان برسد ؟ گفتند : نه اى پيامبر خدا ، فرمود : آيا شما را به چيزى راهنمايى نكنم كه ريشه اش در زمين و شاخه اش در آسمان باشد ؟ گفتند : چرا ، اى پيامبر خدا . فرمود : هر يك از شما كه از نماز واجبش فارغ شد ، سى بار بگويد : " و خدا پاك و منزه است ، سپاس براى خداست و جز خداوند ، هيچ خدايى نيست و خدا بزرگتر است " . همانا ريشه اين ها در زمين و شاخه آن ها در آسمان است . آن ها خرابى ، آتش ، غرق شدن ، در چاه افتادن ، خوراك درنده شدن ، مرگ بد و بلاى آسمانى را كه در آن روز بر بنده فرود مى  آيد ، دفع مى  كنند و آن ها ماندگارند .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : در پى هر نماز مى  گويى : خدايا از نزد خود مرا ره بنما و از فضل و بخششت بر من فرو ريز و از رحمتت بر من بگستر و از بركتهايت ، بر من فرو فرست .
- امام على ( عليه السلام ) - از دعاى ايشان پس از نماز واجب
- : خدايا ، براى تو نماز گزاردم و حال آنكه مى  دانى در نمازم ، نقص و شتاب و فراموشى و غفلت و كسالت و سستى و از ياد بردن و ريا و خودنمايى و شك و دورى و گمان و عجب و انديشه كردن و فروگذاشتن از كمال واجبت ، مى  باشد . اى خداى من ، از تو مى  خواهم بر پيامبر و خاندانش درود فرستى و نقص نمازم را به تمام ، و شتابم را در آن به تأمل و استوارى و فراموشى ام را به بيدارى و غفلتم را به مواظبت و كسالتم را به نشاط و سستى ام را به پايدارى و از ياد بردنم را به ياد داشتن و دورى ام را به كشش و ارتباط و ريايم را به اخلاص و خودنمايى ام را به پوشاندن و شكم را به يقين و گمانم را به حجت و انديشه ام را به فروتنى و تحير و فروماندنم را به فرمانبردارى ، تبديل فرمايى . همانا براى تو نماز گزاردم و به تو روى كردم و به تو ايمان آوردم و تو را قصد كردم . پس در نماز و دعايم ، رحمت و بركت قرار ده كه زشتيهايم را بپوشاند و جايگاهم را گرامى  دارد و رويم را سفيد گرداند و عملم را پاكيزه كند و بار گناهم را سبك گرداند . خدايا ، با آن ، سنگينى ام را سبك گردان و آنچه را نزد توست بهتر از آنچه از من مى  برى ، قرار ده . سپاس خداوندى كه واجبى را از من ادا كرد كه از نمازهاى واجب و نوشته شده بر مؤمنان بود . اى خداوند ، اى بخشنده ترين بخشندگان .
- هر كس مى  خواهد پيمانه اش را تمام گيرند ، پس در پى هر نماز بگويد : پاك و منزه است پروردگارت ، پروردگار عزت ، از آنچه مى  گويند و سلام بر پيامبران و سپاس مخصوص پروردگار جهانيان است .
- امام باقر ( عليه السلام ) : كمترين چيزى كه از دعا ، پس از ( نماز ) واجب كفايت مى  كند ، اين است كه بگويى : خدايا ، همانا من هر نيكى را كه به آن آگاهى دارى ، از تو مى  خواهم و از هر بدى كه به آن دانايى ، به تو پناه مى  برم . خدايا ، همانا من آسايش در همه كارهايم را از تو مى  خواهم و از رسوايى دنيا و عذاب آخرت به تو پناه مى  برم ( 9 ) .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هر كس در پى نماز واجب بگويد : " خود و خانواده و فرزندانم و هر كس كه نگهداريش با من است را ، به خداى بزرگ و شكوهمند مى  سپارم و به خدايى كه همه چيز در برابر بزرگى اش وحشت زده و ترسان و خوار است ، خود و خانواده ، دارايى ، فرزندان و هر كس را كه نگهداريش با من است مى  سپارم " . در ميان بالى از بالهاى جبرييل در بر گرفته و خود و خانواده و داراييش حفظ مى  شود .
- دعايى است كه در پى هر نماز خوانده مى  شود ، پس اگر بيمارى و رنج و دردى دارى ، هرگاه نمازت را به پايان بردى ، هفت بار با دست ، سجده گاهت را مسح كن و اين دعا را بخوان و دستت را بر جاى درد بكش و بگو : " اى كسى كه زمين را بر آب و هوا را با آسمان نگه داشت و براى خود زيباترين نامها را انتخاب كرد ، بر محمد و خاندانش درود فرست و براى من اين گونه و آن گونه كن و اين و آن را روزيم ده و از فلان و به همان سلامتى ام بخش .
- خطاب به كسى كه گفت : فدايت شوم ، پيروان تو مى  گويند : همانا ايمان دو گونه است : ماندگار و نماندنى . پس چيزى به من بياموز كه اگر آن را بگويم ، ايمانم كامل شود ،
- فرمود : در پى هر نماز واجب بگو : خشنودم به اينكه ، خداوند ، پروردگارم ، محمد ، پيامبر ، اسلام ، دين ، قرآن ، كتاب ، كعبه ، قبله وعلى ولى و امامم باشد . و به امامت حسن و حسين و امامان ( صلوات الله عليهم ) خشنودم . پس آنان را نيز از من خشنود كن كه تو بر هر كار توانايى .
- على بن مهزيار : محمد بن ابراهيم به ابوالحسن ( عليه السلام ) ( 10 ) نوشت : اى سرور من ، اگر صلاح مى  بينى ، دعايى به من بياموز كه اگر در پى نمازهايم بخوانم خداوند براى من نيكى دنيا و آخرت را گرد آورد . پس امام ( عليه السلام ) نوشت : مى  گويى : از بدى دنيا و آخرت و بدى همه دردها ، به روى كريمانه ات و عزت زوال ناپذيرت ، پناه مى  برم .

فصل سى و هفتم فضيلت انتظار نماز

- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : تا نماز را انتظار مى  كشيد ، از نيكى جدايى نداريد .
- انتظاركشيدن نماز پس از نماز ، گنجى از گنجهاى بهشت است .
- هر كس در مسجد ، نماز را انتظار مى  كشد ، در نماز است .
- آن كه در مسجد به انتظار نماز نشسته است ، همچون عبادت كننده است و تا آنگاه كه به خانه اش باز گردد جزو نمازگزاران نوشته مى  شود .
- ابو سعيد خدرى : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) گفت : آيا شما را به چيزى راهنمايى نكنم كه خدا خطاها را با آن مى  پوشاند و بر نيكيها مى  افزايد ؟ گفته شد : چرا ، اى پيامبر خدا . فرمود : وضوى كامل گرفتن با همه سختيها و فراوان گام برداشتن به سوى اين مسجدها و انتظار كشيدن نماز پس از نماز ( 11 ) .
- امام صادق ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) فرمود : به انتظار نماز نشستن در مسجد ، عبادت است تا آنگاه كه حدثى از او سر نزند . گفته شد : اى پيامبر خدا ، چگونه حدثى ؟ فرمود : غيبت كردن ( 12 ) .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : هيچ يك از شما نيست كه با طهارت از خانه اش بيرون آيد و با جماعت مسلمانان نماز بگزارد سپس به انتظار نمازى ديگر بنشيند ، جز اينكه فرشتگان مى  گويند : خدايا او را بيامرز ، خدايا بر او رحم كن .
- در سفارش به على ( عليه السلام ) : اى على ، سه چيز درجه و سه چيز كفاره و سه چيز هلاك كننده و سه چيز نجات دهنده اند . اما آن سه كه درجه اند : وضوى كامل گرفتن در سرماى شديد و انتظار كشيدن نماز پس از نماز . . . .
- عثمان بن مظعون : به پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) عرض كردم : اى پيامبر خدا ، مى  خواهم چيزهايى را از شما بپرسم . فرمود : اى عثمان ، آن ها چه هستند ؟ گفتم : من مى  خواهم راهب شوم . فرمود : اى عثمان ، اين كار را مكن ، همانا رهبانيت امت من ، نشستن در مسجدها و انتظار كشيدن نماز پس از نماز است ( 13 ) .
- امام على ( عليه السلام ) : منتظر رسيدن وقت نماز ( ديگر ) پس از نماز ، از زايران خداوند عز وجل است و بر خداوند متعال رواست كه زايرش را گرامى  دارد و هر چه مى  خواهد به او بدهد ( 14 ) .

فصل سى و هشتم روش اهل بيت ( عليهم السلام ) در نماز

نماز پيامبر ( صلى الله عليه وآله )
- جابر بن عبد الله : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) براى خوراك و يا چيز ديگرى ، نماز را به تأخير نمى  انداخت .
- امام على ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) شام و يا چيز ديگرى را بر نماز مقدم نمى  داشت و هنگامى  كه وقت نماز در مى  رسيد ، گويا خانواده و دوست را نمى  شناسد ( 15 ) .
- عائشه : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) با ما و ما با او گفتگو مى  كرديم . هنگام نماز كه مى  شد گويا نه او ما را مى  شناخته و نه ما او را مى  شناختيم .
- ابن طاووس : نقل شده : هنگامى  كه پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) به نماز مى  ايستاد ، گويا ايشان جامه اى به كنار افكنده بود .

- ابو [ محمد ] عبد الله بن حامد در حالى كه حديث را به برخى از نيكان مى  رساند : پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) هرگاه نماز مى  خواند ، از سينه اش آوايى از خوف ، چون آواز جوشش ديگ شنيده مى  شد ( 16 ) .
- جعفر بن على قمى  : پيامبر هرگاه به نماز مى  ايستاد ، از ترس خداى متعال ، رنگ چهره اش تغيير مى  كرد و سينه اش آوايى چون آواز جوشش ديگ داشت .
- امام سجاد ( عليه السلام ) : پيامبر آن قدر در نماز مى  ايستاد ، تا پاهايش ورم مى  كرد .
- امام باقر ( عليه السلام ) : عايشه در شبى كه نوبت ماندن پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) نزدش بود ، به ايشان عرض كرد : اى پيامبر خدا ، چرا خود را به زحمت مى  اندازى با آنكه خداوند گناه گذشته و آينده تو را آمرزيده است . فرمود : اى عايشه ، آيا بنده اى سپاسگزار نباشم ؟ و پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) بر سر انگشتان پايش مى  ايستاد تا اينكه خداوند سبحان و متعال فرو فرستاد : " طه ، ما قرآن را بر تو فرو نفرستاديم تا بر خود سخت گيرى " .
- امام صادق ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) دو برابر نماز واجب ، نماز مستحب مى  خواند .
- امام باقر ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) از آغاز روز تا زوال خورشيد ، هيچ نماز نمى  خواند و هنگام زوال ، هشت ركعت نماز مى  خواند كه همان نماز " توبه كنندگان " است . در اين ساعت ، درهاى آسمان گشوده مى  شود و دعا پذيرفته مى  شود ، نسيم ها ( ى رحمت ) مى وزد و خداوند به آفريده هايش مى نگرد . پس هنگامى  كه سايه به اندازه يك ذراع باز مى  گشت ، چهار ركعت نماز ظهر مى  گزارد و پس از ظهر دو ركعت و سپس دو ركعت ديگر مى  خواند و هنگامى  كه سايه به اندازه يك ( 17 ) ذراع باز مى  گشت ، چهار ركعت نماز عصر مى  گزارد و پس از مغرب ، چهار ركعت مى  خواند و سپس نمازى نمى  خواند تا شفق فرو رود و هنگامى  كه فرو مى  رفت ، نماز عشاء را مى  گزارد . سپس پيامبر به بسترش مى  رفت و نماز نمى  خواند تا نيمى  از شب سپرى شود . هنگامى  كه شب از نيمه مى  گذشت ، هشت ركعت نماز مى  گزارد و در پاره چهارم شب ، سه ركعت نماز وتر مى  گزارد و در آن ها " فاتحة الكتاب " و " قل هو الله احد " مى  خواند و سه ركعت را با يك سلام دادن از هم جدا مى  كرد و سخن مى  گفت و نيازهايش را مى  طلبيد و از نمازگاهش بيرون نمى  آمد ، تا اينكه ركعت سوم نماز وتر را بخواند و در آن پيش از ركوع ، قنوت مى  خواند . سپس سلام مى  داد و دو ركعت نماز ( نافله ) فجر را هنگام دميدن سپيده يا اندكى پس و پيش ، مى  گزارد . سپس دو ركعت نماز صبح - يعنى سپيده دمان - را هنگامى  مى  خواند كه سپيده گسترش مى  يافت و به خوبى روشن مى  شد . پس اين نماز پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) تا هنگام قبض روحش بود .

نماز امام على ( عليه السلام )
- ديلمى  - در توصيف نماز امام على ( عليه السلام )
- : ايشان روزى در جنگ صفين سرگرم پيكار و جنگ بود و با اين همه ميان دو صف ، مراقب خورشيد بود . پس ابن عباس به ايشان عرض كرد : اى امير مؤمنان ، اين چه كارى است ؟ فرمود : به زوال خورشيد مى نگرم تا نماز بگزاريم . پس ابن عباس عرض كرد : و آيا اكنون ، هنگام نماز است ؟ جنگ ، ما را از نماز به خود مشغول داشته است . پس حضرت فرمود : براى چه با اينان مى جنگيم ؟ ما فقط براى نماز با اينان مى جنگيم .
- ابن ابى جمهور : در حديث است كه على ( عليه السلام ) هرگاه وقت نماز مى  شد ، نا آرام و لرزان مى  گشت و رنگش تغيير مى  كرد . به ايشان گفته مى  شد : شما را چه شده است ، اى امير مؤمنان ؟ مى  فرمود : وقت نماز در رسيده است ، وقت امانتى كه خداوند آن را بر آسمانها و زمين عرضه كرد و آن ها از بر دوش كشيدنش خوددارى ورزيدند و از آن ترسيدند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : هر گاه على ( عليه السلام ) به نماز مى  ايستاد و مى  گفت : " رو به سوى كسى آوردم كه آسمانها و زمين را آفريده " ، رنگش تغيير مى  كرد ، به گونه اى كه در چهره اش هويدا مى  شد .
- همانا على ( عليه السلام ) ، در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى  گزارد .
- ابن عباس : دو شتر ماده بزرگ و فربه را براى پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) هديه آوردند . پس به اصحاب فرمود : آيا كسى در ميان شما هست كه دو ركعت نماز با قيام و ركوع و سجود و وضو و خشوع آن بگذارد بى آنكه به هيچ كار دنيايى بينديشد و در دل به فكر دنيا باشد ، تا يكى از اين دو شتر را به او بدهم ؟ و اين را يك بار و دو بار و سه بار گفت ولى هيچ يك از اصحاب پاسخ ندادند . پس امير مؤمنان برخاست و گفت : اى پيامبر خدا ، من دو ركعت نماز مى  خوانم و از تكبير نخستين تا سلام پايان آن ، در دل به هيچ كار دنيايى نمى انديشم . پس حضرت فرمود : اى على بخوان ، خدا بر تو درود فرستد . پس امير مؤمنان تكبير گفت و به نماز وارد شد و هنگامى  كه سلام دو ركعت را داد ، جبرييل بر پيامبر فرود آمد و گفت : اى محمد ، خدا به تو سلام مى  رساند و مى  فرمايد : يكى از دو شتر را به او ببخش . پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) گفت : من با او شرط كرده بودم كه اگر در دو ركعت نمازى كه مى  خواند ، به هيچ كار دنيايى نينديشد ، به او يكى از دو شتر را بدهم ، در حالى كه هنگام نشستن در تشهد با خود انديشيد كه كدام را بگيرد . پس جبرييل گفت : خداوند به تو سلام مى  رساند و مى  فرمايد : او انديشيد كه كدام فربه تر و بزرگترند تا آن را بگيرد و قربانى كند و در راه خدا صدقه دهد ، پس انديشه اش براى خداى عز وجل بوده است و نه دنيا .

پس پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) گريست و هر دو را به او بخشيد .

 نماز فاطمه ( عليها السلام )
- ابن فهد : فاطمه ( عليها السلام ) در نماز از ترس خداوند متعال ، نفس نفس مى  زد .
- پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) : اما دخترم ، فاطمه ، همانا سرور زنان جهان از آغاز تا پايان است . او پاره اى از تنم ، نور چشمم ، ميوه دلم ، روح و جانم و حوريه اى به صورت انسان است . هرگاه در محرابش در پيشگاه پروردگار بزرگ و شكوهمندش مى  ايستد ، نورش براى فرشتگان آسمان جلوه مى  نمايد ، همانگونه كه نور ستارگان براى ساكنان زمين جلوه مى  كند و خداوند عز وجل به فرشتگانش مى  گويد : " اى فرشتگان من ، به كنيز من فاطمه ، سرور كنيزانم ، بنگريد كه در پيشگاه من ايستاده و از ترس من گوشت تنش مى لرزد و با دلش به عبادت من روى آورده است . شما را گواه مى  گيرم كه پيروانش را از آتش ، ايمن ساختم " .

نماز امام حسن بن على ( عليهما السلام )
- امام سجاد ( عليه السلام ) : همانا حسن بن على ( عليهما السلام ) هرگاه به نماز در پيشگاه پروردگارش - عز وجل - مى  ايستاد ، گوشت تنش مى  لرزيد و هر گاه بهشت و آتش را ياد مى  كرد ، چون مار گزيده به خود مى  پيچيد و بهشت را از خدا مى  طلبيد و از آتش به خداوند پناه مى  برد .
- حسن بن على بن ابيطالب ( عليهما السلام ) نماز مى  خواند كه مردى از پيش روى حضرت گذشت و يكى از همنشينانش ، او را باز داشت . هنگامى  كه حضرت نمازش را به پايان برد فرمود : چرا آن مرد را بازداشتى ؟ گفت : اى پسر پيامبر خدا ، ميان شما و محراب جدايى انداخت . پس حضرت فرمود : واى بر تو ، همانا خداوند عز وجل به من نزديكتر از آن است كه كسى ميان من و او ، فاصله شود .

نماز امام حسين بن على ( عليهما السلام )
- حميد بن مسلم - در بيان واقعه عاشورا
- : پيوسته ياران حسين ( عليه السلام ) كشته مى  شدند و هنگامى  كه از اينان يك يا دو نفر كشته مى  شد ، آشكار مى  گشت ولى آنان ( يزيديان ) فراوان بودند و هر چه از آنان كشته مى  شد ، معلوم نمى  گشت . چون ابو ثمامه عمرو بن عبد الله الصائدى ، اين را ديد به حسين ( عليه السلام ) عرض كرد : اى ابا عبد الله ، جانم فدايت ، من مى  بينم اينان ( يزيديان ) به تو نزديك مى  شوند و سوگند به خدا ، كشته نمى  شوى تا اينكه من پيش از تو كشته گردم ، ان شاء الله . و دوست دارم پروردگارم را ديدار كنم در حالى كه اين نماز را كه وقتش نزديك شده ، بگزارم . پس حسين ( عليه السلام ) سرش را بلند كرد و فرمود : نماز را ياد كردى ، خداوند تو را از نماز گزاران ياد كننده قرار دهد . آرى ، اكنون ، اول وقت آن است . سپس فرمود : از آنان بخواهيد كه دست از ما بردارند تا نماز بگزاريم . پس حصين بن تميم ( 18 ) به آنان گفت : آن ( نماز ) پذيرفته نمى  شود . پس حبيب بن مظاهر گفت : پذيرفته نمى  شود ! گمان كردى نماز از خاندان پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) پذيرفته نمى  شود و از تو پذيرفته مى  گردد ؟
- ابن طاووس : وقت نماز ظهر كه شد حسين ( عليه السلام ) به زهير بن قين وسعيد بن عبد الله حنفى فرمان داد كه با نيمى  از افراد جلو بايستند . سپس نماز خوف را با بقيه گزارد . پس تيرى به حسين ( عليه السلام ) رسيد . سعيد بن عبد الله حنفى پيش رفت و با تن خود به نگهبانى از امام حسين ( عليه السلام ) پرداخته و گام از گام بر نداشت تا اينكه به زمين افتاد ، در حالى كه مى  گفت : خدايا ، آنان را همچون عاد وثمود لعنت كن . خدايا ، سلامم را به پيامبرت برسان و آنچه درد زخم كشيده ام به او خبر ده ، كه من پاداش تو را در يارى فرزندان پيامبرت خواستارم . پس عهدش را به سر آورد و شهيد گشت ( رضوان الله عليه ) . پس جز آنچه از ضربت شمشيرها و نيزه ها بر او بود ، سيزده تير در تنش يافت شد .

نماز امام على بن حسين ( عليهما السلام )
- امام باقر ( عليه السلام ) : على بن الحسين ( عليهما السلام ) هرگاه در نماز مى  ايستاد ، گويى ساقه گياهى است كه هيچ حركتى ندارد جز حركتى كه باد به آن مى  دهد .
- امام صادق ( عليه السلام ) : على بن الحسين
- صلوات الله عليهم
- هرگاه در نماز مى  ايستاد ، رنگش تغيير مى  كرد و هنگامى  كه به سجده مى  رفت ، سر بر نمى  داشت ، تا اينكه عرق مى  كرد .
- عبد الله بن ابى سليمان : هرگاه على بن الحسين به نماز مى  ايستاد ايشان را لرزه مى  گرفت ، پس گفته شد : شما را چه مى  شود ؟ فرمود : نمى  دانيد در پيشگاه چه كسى مى  ايستم و با كه مناجات مى  كنم ؟ !
- عبد الله بن محمد قرشى : هرگاه على بن الحسين ( عليهما السلام ) وضو مى  گرفت ، رنگش زرد مى  شد . پس خانواده اش به ايشان عرض مى  كردند : اين چه چيزى است كه شما را در بر مى  گيرد ؟ و ايشان مى  فرمودند : آيا مى  دانيد براى ايستادن در پيشگاه چه كسى آماده مى  شوم ؟
- امام باقر ( عليه السلام ) : هرگاه على بن الحسين ( عليهما السلام ) در نمازش مى  ايستاد ، رنگش دگرگون مى  شد و ايستادنش در نماز ، ايستادن بنده اى خوار در برابر سلطانى بزرگ بود ، اندامش از ترس خداى عز وجل مى  لرزيد و همچون كسى نماز مى  گزارد كه آخرين نمازش را مى  خواند و چنين مى  بيند كه پس از آن ، هرگز نماز نمى  خواند .
- على بن الحسين ( عليهما السلام ) در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى  گزارد ( 19 ) .
- هنگامى  كه به امام باقر ( عليه السلام ) گفته شد : چقدر فرزندان پدرت كم هستند ؟
- فرمود : شگفت اين است كه من چگونه زاده شدم ! پدرم در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى  گزارد ، پس كى به دنيا بپردازد ( 20 ) .
- ابو حازم : هيچ يك از هاشميان را برتر از على بن الحسين ( عليهما السلام ) نديدم . در هر شبانه روز هزار ركعت نماز مى  گزارد ، تا اينكه پيشانى و جايهاى سجده اش همچون سينه شتر ، بر آمده گشت .
- امام باقر ( عليه السلام ) : روزى در نماز ، بالا پوش على بن الحسين ( عليهما السلام ) از يك دوشش افتاد . آن را درست نكرد تا اينكه نمازش را به پايان برد . پس يكى از يارانش ( سبب درست نكردن ) آن را از حضرت پرسيد . حضرت فرمود : واى بر تو ، آيا مى  دانى در پيشگاه چه كسى بودم ؟ همانا از نماز بنده جز آنچه با دلش به خدا رو آورده باشد ، پذيرفته نيست .
- امام صادق ( عليه السلام ) : در پوشش وفقه شباهت هيچ يك از فرزندان و خانواده أمير المؤمنين ( عليه السلام ) به ايشان ، بيشتر از على بن الحسين ( عليهما السلام ) نبود . ابوجعفر ( فرزند على بن الحسين ( عليهما السلام ) ) بر او وارد شد و با ايشان روبرو گشت كه به مرتبه اى از عبادت رسيده بود كه هيچ كس بدان دست نيافته بود . او را ديد كه رنگش از شب زنده دارى ، زرد گشته ، چشمش از گريه ، آب مرواريد آورده ، پيشانى و بينى اش از سجده ، زخم و شكاف برداشته و ساقها و كف پاهايش از ايستادن در نماز ورم كرده اند . پس ابوجعفر ( عليه السلام ) گفت : هنگامى  كه او را اين گونه ديدم ، نتوانستم از گريه خوددارى كنم و دلم به رحم آمد و گريستم و او نيز به فكر فرو رفته بود . پس از اندكى كه از ورودم سپرى شد ، متوجه من شد و گفت : اى پسركم ، برخى از آن برگه ها را كه عبادت على بن ابيطالب در آن نوشته شده به من ده ، پس دادم و اندكى خواند و سپس نوميدانه آن را از دستش رها كرد و گفت : چه كس توان عبادت على ( عليه السلام ) را دارد ؟
- ابن شهر آشوب - در توصيف نماز امام زين العابدين ( عليه السلام )
- : به نماز ايستاده بود كه پسر خردسالش محمد به بالاى چاه عميق خانه اش در مدينه آمد و در آن افتاد . پس مادرش او را ديد . فرياد برآورد و به سوى چاه دويد . خود را در كنار چاه مى  زد و كمك مى  خواست و مى  گفت : اى پسر پيامبر خدا ، فرزندت محمد غرق شد . ولى ايشان از نمازش منصرف نمى  شد ، حال آن كه صداى دست و پا زدن پسرش را در ته چاه مى  شنيد . پس اين كار بر مادر گران آمد و از غم فرزند گفت : اى خاندان پيامبر خدا ، چقدر سنگدل هستيد ! پس امام به نماز توجه داشت و جز با اتمام و تكميل آن بيرون نيامد . سپس به مادر فرزند رو آورد و بر كناره چاه نشست و دستش را تا ته چاه برد ، حال آنكه جز با ريسمانى دراز به آن نمى  رسيد . پس پسرش محمد را بيرون آورد در حالى كه او را در دست گرفته بود و با او خوش مى  گفت و مى  خنديد و نه جامه اش تر شده بود و نه تنش . پس فرمود : بگير ، اى سست يقين به خدا . پس مادر از سلامتى فرزندش خندان و از گفته امام : اى سست يقين به خدا ، گريان شد . امام فرمود : اكنون سرزنشى بر تو نيست ، اگر مى  دانستى كه من در پيشگاه خداوند جبارم كه اگر روى بر مى  گرداندم او نيز از من روى مى  گرداند ( چنان نمى  گفتى ) ، آيا پس از او ، كسى يافت مى  شود كه رحم آورد ( 21 ) ؟ 

نماز امام محمد باقر ( عليه السلام )
- امام صادق ( عليه السلام ) : پدرم ( عليه السلام ) در دل شب نماز مى  گزارد و چنان سجده اش را طول مى  داد ، كه مى  گفتيم : خفته است .
- جابر جعفى : ابو جعفر ( امام باقر ( عليه السلام ) ) روزى نماز مى  خواند كه چيزى بر سر حضرت افتاد . آن را از سرش بر نداشت ، تا اينكه جعفر برخاست و آن را از سرش برداشت . و اين به خاطر بزرگداشت خداوند و توجه به نمازش بود كه همان گفته خداست : " و پاكدلانه روى به دين داشته باش " .
- ابو ايوب : ابو جعفر ( امام باقر ( عليه السلام ) ) وابو عبد الله ( امام صادق ( عليه السلام ) ) هنگامى  كه به نماز مى  ايستادند ، رنگشان سرخ و زرد مى  شد ، گويا كسى را كه با او مناجات مى  كنند ، مى  بينند .
- امام صادق ( عليه السلام ) : پدرم پس از نماز عشاء آخر ، دو ركعت نماز در حالت نشسته مى  گزارد كه در آن صد آيه مى  خواند و مى  گفت : هر كس اين دو ركعت را بگزارد و صد آيه بخواند ، جزو غافلان نوشته نمى  شود . 

نماز امام جعفر صادق ( عليه السلام )
- ابن طاووس : روايت شده مولايمان امام صادق ( عليه السلام ) در نماز ، قرآن مى  خواند كه مدهوش شد . هنگامى  كه به هوش آمد ، پرسيده شد ، چه چيز ، حال شما را بدين جا كشاند ؟ پس سخنانى به اين مضمون فرمود : پيوسته ، آيه هاى قرآن را تكرار مى  كردم ، تا حالم به گونه اى شد كه گويا آن را از دهان همان كس مى شنوم كه بى پرده و عيان فرو فرستاده است . پس توان بشرى در برابر پرده بر گرفتن از شكوه الهى ، تاب نياورد .
- سفيان بن خالد - در توصيف نماز امام صادق ( عليه السلام )
- : ايشان روزى نماز مى  خواند كه مردى از پيش روى حضرت گذشت و پسرش موسى ( عليه السلام ) هم نشسته بود . هنگامى  كه نماز را به پايان برد ، پسرش ( موسى ) به ايشان گفت : اى پدر ، آيا نديدى كه آن مرد از پيش رويت گذشت ؟
گفت : اى پسركم ، آن كس كه برايش نماز مى  گزارم ، از آن كه از پيش رويم گذشت ، به من نزديكتر است .
- حمزه بن حمران وحسن بن زياد : بر امام صادق وارد شديم در حالى كه نزدش گروهى بودند كه با آن ها نماز عصر را ( به جماعت ) گزارد ولى ما نماز خوانده بوديم . پس در ركوعش سى و چهار يا سى و سه بار " سبحان ربى العظيم " را شمرديم . يكى از اين دو راوى در روايتش چنين گفت : " وبحمده " به تعداد يكسان در ركوع و سجود .
- ابان بن تغلب : بر امام صادق ( عليه السلام ) وارد شدم در حالى كه نماز مى  خواند . پس در ركوع و سجودش شصت تسبيح شمردم .

نماز امام موسى بن جعفر ( عليهما السلام )
- حمد بن عبد الله غروى از پدرش نقل مى  كند كه گفت : بر فضل بن ربيع ( 22 ) كه بر پشت بام نشسته بود در آمدم . پس به من گفت : نزديك بيا ، نزديك شدم تا در كنارش قرار گرفتم . سپس به من گفت : از اين بالا به ( فلان ) اتاق خانه بنگر ، پس از بالا نگريستم ، گفت : در اتاق چه مى  بينى ؟ گفتم : جامه اى افكنده شده . گفت : نيك بنگر ، با تأمل و دقت نگريستم ، برايم آشكار شد و گفتم : مردى در سجده است . گفت : او را مى  شناسى ؟ گفتم : نه ، گفت : اين مولاى توست . گفتم : چه كس مولاى من است ؟ گفت : براى من خود را به نادانى مى  زنى ؟ گفتم : خود را به نادانى نمى  زنم ، بلكه براى خود مولايى نمى  شناسم . پس گفت : اين ابوالحسن موسى بن جعفر است . من او را شب و روز نيك مى نگرم . در هيچ وقتى از اوقات او را جز بر همين حالت كه به تو گفتم نمى  يابم . او نماز صبح مى  گزارد و ساعتى نيز پس از آن ذكر و دعا مى  خواند ، تا خورشيد طلوع كند ، پس سجده مى  كند و تا نيم روز در سجده است و كسى را گمارده تا زوال را انتظار كشد . من نمى  دانم كى غلام مى  گويد : خورشيد زوال پيدا كرد ، كه يكباره بر مى  خيزد و نماز را آغاز مى  كند بى آنكه ( وضويش ) را نو كند . پس مى فهمم كه در سجده اش نخوابيده و چرت نزده است و پيوسته ( اين گونه است ) تا نماز عصر را به پايان برد و پس از آن ، سجده مى  كند و پيوسته در سجده است تا خورشيد ناپديد شود . در اين هنگام از سجده بر مى  خيزد و بى آنكه ( وضويش ) را نو كند ، نماز مغرب را مى  خواند . و پيوسته در نماز و ذكر و دعاى پس از آن است تا نماز عشا را بخواند . پس از آن با گوشتى بريان كه برايش مى  آورند افطار مى  كند و سپس از نو وضو مى  گيرد و سجده مى  كند و سپس سر بر مى  دارد و به خوابى سبك مى  رود . سپس بر مى  خيزد و از نو وضو مى  گيرد و در دل شب به نماز مى  ايستد ، تا سپيده بدمد . من نمى  دانم كى غلام مى  گويد : سپيده دميد كه يكباره براى نماز صبح بر مى  خيزد . اين روش اوست از آن هنگام كه به من تحويل داده شده است .
- محمد بن مسلم : ابو حنيفه بر امام صادق ( عليه السلام ) وارد شد و به ايشان گفت : پسرت ( موسى ) را ديدم كه نماز مى  خواند و مردم هم از پيش رويش مى  گذشتند بى آنكه آنان را باز دارد ، با اينكه اشكال دارد . پس امام صادق ( عليه السلام ) گفت : موسى را نزد من خوانيد و وقتى آمد به او گفت : اى پسركم ، ابو حنيفه مى  گويد كه نماز مى  خواندى و مردم هم از پيش رويت مى  گذشتند بى آنكه آنان را باز دارى . گفت : بلى پدر ، آن كه برايش نماز مى  خوانم ، از آنان به من نزديكتر است . خدا مى  فرمايد : " و ما از رگ گردن به او نزديكتريم " . پس امام صادق ( عليه السلام ) او را به خود چسباند و فرمود اى پسركم ، پدر و مادرم فدايت باد ، اى راز سپرده .

نماز امام على بن موسى الرضا ( عليهما السلام )
- ابوالحسن على بن على خزاعى : سرورم ابوالحسن رضا ( عليه السلام ) به برادرم دعبل ، پيراهنى سبز رنگ از پشمى  لطيف و نازك و انگشترى با نگينى از عقيق خلعت داد و به او درهمهايى رضوى بخشيد و گفت : اى دعبل به قم برو كه از آن ها بهره‌مند مى  گردى و سپس گفت : اين پيراهن را نگاه دار كه در آن ، هزار شب و هر شب هزار ركعت نماز گزارده و هزار بار قرآن را ختم كرده ام .
- رجاء بن ابى الضحاك
- در توصيف نماز امام رضا ( عليه السلام )
- : سپيده دم ، نماز صبح را مى  خواند و پس از سلام دادن در نمازگاهش به تسبيح و حمد و تكبير ولا إله الا الله گفتن ، مى  نشست و بر پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) صلوات مى  فرستاد تا اينكه خورشيد طلوع كند . سپس به سجده مى  رفت و در آن مى  ماند تا روز بالا بيايد . سپس به مردم رو مى  كرد و تا نزديك زوال خورشيد ( ظهر ) با آنان گفتگو مى  كرد و به ايشان جايزه مى  داد ( 23 ) . سپس از نو وضو مى  گرفت و به نمازگاهش باز مى  گشت ، هنگام زوال خورشيد بر مى  خاست و شش ركعت نماز مى  گزارد كه در ركعت نخست سوره " حمد " و " قل يا ايها الكافرون " و در ركعت دوم ، سوره " حمد " و " قل هو الله احد " و در هر يك از چهار ركعت ديگر سوره " الحمد لله " و " قل هو الله " را مى  خواند و در پايان هر دو ركعت سلام مى  داد و در ركعت دوم آن ها ، پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى  خواند . سپس اذان مى  گفت و دو ركعت نماز مى  گزارد و پس از آن اقامه مى  گفت و نماز ظهر را مى  خواند . پس از سلام نماز هر اندازه كه خدا مى  خواست به تسبيح و حمد و تكبير ولا إله الا الله گفتن مى  پرداخت و سپس سجده شكر مى  گزارد و در آن صدبار " شكرا لله " مى  گفت و هنگامى  كه سر بر مى  داشت ، بر مى  خاست و شش ركعت نماز مى  گزارد كه در هر ركعت آن ، " حمد " و " قل هو الله احد " مى  خواند و در پايان هر دو ركعت ، سلام مى  داد و در ركعت دوم هر دو ركعتى پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى  خواند . سپس اذان مى  گفت و پس از آن ، دو ركعت نماز مى  گزارد و در ركعت دوم آن قنوت مى  خواند . هنگامى  كه سلام مى  داد بر مى  خاست و نماز عصر را مى  خواند و پس از سلام دادن ، در نمازگاهش ، آن اندازه كه خدا مى  خواست ، به تسبيح و حمد و تكبير ولا إله الا الله گفتن مى  پرداخت . سپس سجده مى  كرد و در آن صدبار " حمدا لله " مى  گفت . هنگامى  كه خورشيد ناپديد مى  شد ، وضو مى  گرفت و سه ركعت نماز مغرب را با اذان و اقامه مى  گزارد و در ركعت دوم آن پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى  خواند و پس از سلام دادن ، در نمازگاهش مى  نشست و آن اندازه كه خدا مى  خواست به تسبيح و حمد و تكبير ولا إله الا الله گفتن مى  پرداخت ، سپس سجده شكر مى  گزارد و پس از آن سر بر مى  داشت و با كسى سخن نمى  گفت تا بر مى  خاست و چهار ركعت نماز با دو سلام مى  گزارد و در ركعت دوم هر يك ، پيش از ركوع و پس از قرائت قنوت مى  خواند و در ركعت نخست اين چهار ركعت ، " حمد " و " قل يا ايها الكافرون " و در ركعت دوم ، " حمد " و " قل هو الله احد " و در دو ركعت ديگر ، " حمد " و " قل هو الله احد " مى  خواند . پس از سلام دادن آن اندازه كه خدا مى  خواست به ذكر و دعا مى  نشست و سپس افطار مى  كرد . سپس اندكى درنگ مى  كرد تا نزديك به يك سوم شب سپرى شود . پس بر مى  خاست و چهار ركعت نماز عشاء آخر را مى  گزارد و در ركعت دوم آن پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى  خواند . پس از سلام دادن ، آن اندازه كه خدا مى  خواست در نمازگاهش به ذكر خداوند عز وجل و تسبيح و حمد و تكبير و تهليل او مى  پرداخت و پس از ذكر و دعا ، سجده شكر مى  گزارد . سپس به بسترش مى  رفت و در پاره سوم شب از بسترش با تسبيح و حمد و تكبير ولا إله الا الله واستغفر الله گفتن بر مى  خاست ، مسواك مى  زد ، وضو مى  گرفت و سپس به نماز شب مى  ايستاد و هشت ركعت نماز با سلام دادن در پايان هر دو ركعت ، مى  گزارد كه در هر ركعت از دو ركعت نخست آن ، يك بار " حمد " و سى بار " قل هو الله " مى  خواند . سپس چهار ركعت نماز جعفر بن ابيطالب با سلام در پايان هر دو ركعت مى  گزارد و در ركعت دوم هر يك از آن ها ، پيش از ركوع و پس از تسبيح ( 24 ) قنوت مى  خواند و آن را جزو نماز شب به حساب مى  آورد . سپس بر مى  خاست و دو ركعت باقيمانده را مى  گزارد . در ركعت نخست سوره " حمد " و سوره " ملك " و در ركعت دوم ، سوره " الحمد لله " و " هل أتى على الانسان " را مى  خواند . سپس بر مى  خاست و دو ركعت ( نماز ) شفع مى  گزارد كه هر ركعت آن يك بار " الحمد لله " و سه بار " قل هو الله احد " مى  خواند و در ركعت دوم پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى  خواند . هنگامى  كه سلام مى  داد بر مى  خاست و يك ركعت نماز وتر با توجهى تمام مى  گزارد و در آن يك بار " حمد " ، سه بار " قل هو الله احد " ، يك بار " قل اعوذ برب الفلق " و يك بار " قل اعوذ برب الناس " مى  خواند و پيش از ركوع و پس از قرائت ، قنوت مى  خواند و در آن مى  گفت : خدايا بر محمد و خاندانش درود فرست ، خدايا ما را جزو آنان كه ره نمودى ، ره بنما و جزو آنان كه سلامت دادى ، سلامت ده و جزو آنان كه سرپرستيشان كردى ، سرپرستى كن و در آنچه به ما داده اى بركت ده و ما را از آسيب حكمت ، نگاه دار كه تو حكم مى  رانى و بر تو حكم نمى  رود . بى گمان هر كه را تو دوست دارى ، خوار نمى  شود و هر كه را تو دشمن دارى ، سربلند نمى  گردد . پروردگار ما ، مبارك و والايى . سپس هفتاد بار مى  گفت : از خدا آمرزش و بازگشت به او را مى  خواهم و هنگامى  كه سلام مى  داد آن اندازه كه خدا مى  خواست به ذكر و دعا مى  نشست و هنگامى  كه نزديك سپيده دمان مى  شد ، بر مى  خاست و دو ركعت نماز فجر مى  گذاشت و در ركعت نخست آن ، " حمد " و " قل يا ايها الكافرون " و در ركعت دوم ، " حمد " و " قل هو الله احد " مى  خواند . هنگامى  كه سپيده مى  دميد ، اذان و اقامه مى  گفت و دو ركعت نماز صبح مى  گزارد . پس از سلام دادن ، تا طلوع خورشيد به ذكر و دعا مى  نشست و سپس سجده شكر مى  گزارد ( و در آن مى  ماند ) تا روز بالا بيايد .

فصل سى و نهم با هم يا جدا خواندن دو نماز

- ابن عمر : هرگاه پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) در سفر شتاب مى  كرد ، يا كارى بر او دشوار مى  آمد ، نماز مغرب و عشاء را با هم مى  خواند ( 25 ) .
- حلبى از امام صادق ( عليه السلام ) : هرگاه پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) در سفر بود يا نيازى او را وادار مى  كرد ، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم مى  خواند . و امام صادق افزود : عيبى ندارد كه نماز عشاء آخر را در سفر زودتر و پيش از آنكه شفق ناپديد شود ، بخوانى .
- امام على ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) در شبهاى بارانى ، نماز مغرب و عشاء را هم مى  خواند ، اين كار را بارها انجام داد .
- معاذ بن جبل : همانا پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) در سال ( غزوه ) تبوك ، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم خواند .
- ابن عباس : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) در مدينه ، نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را با هم مى  خواند ، بى آنكه وحشتى در كار باشد و يا باران بيايد .

- امام صادق ( عليه السلام ) : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) هنگام زوال خورشيد ( ظهر ) نماز ظهر و عصر را با مردم و به جماعت خواند ، بى آنكه دليل خاصى باشد و پيش از فرو رفتن شفق ، نماز مغرب و عشاء را با مردم و به جماعت خواند ، بى آنكه دليل خاصى باشد . پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) اين كار را تنها براى آن كرد كه وقت ( نمازها ) بر امتش فراخ باشد ( 26 ) .
- امام باقر ( عليه السلام ) : همانا پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) نماز ظهر و عصر را با هم و با يك اذان و دو اقامه خواند و نماز مغرب و عشاء را نيز با هم و با يك اذان و دو اقامه خواند .
- عبد الملك قمى  از امام صادق ( عليه السلام ) : گفتم : دو نماز را با هم بى آنكه علتى در كار باشد بخوانم ؟ فرمود : پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) اين را انجام داد و مى  خواست بر امتش سبك گرداند .
- عبد الله بن سنان : شبى بارانى ، در مسجد پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) به نماز مغرب حاضر شدم . نزديك به شفق نداى اذان در دادند و اقامه را گفته ، نماز مغرب را خواندند و سپس به مردم مهلت دادند تا دو ركعت نماز بگزارند . سپس منادى در جايگاهش در مسجد ايستاد و اقامه نماز را گفت و نماز عشاء را خواندند و به خانه هايشان رفتند و من اين را از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدم . امام فرمود : بلى ، پيامبر خدا ( صلى الله عليه وآله ) اين گونه كرد .
- فضيل بن يسار : على بن الحسين - درودهاى خداوند بر آن دو باد - فرمان مى  داد كودكان نماز عشاء را با نماز مغرب بخوانند و مى  فرمود : اين بهتر از آن است كه به خواب روند ( 27 ) .


پى‏نوشتها:
1.در جامع الأخبار افزوده است : " و اگر باز گردد ، خدا هم به سوى او باز مى  گردد "
2.در هفت جاى ديگر قرآن كريم نيز اين همراهى به چشم مى  خورد . 
3.در " الفقيه " در پايان روايت افزوده است و " سنت نيز بر اين جارى است " .
4.ترجمه تعقيب به دعاى پس از نماز بر اساس آنچه در آخر نقل " تهذيب " آمده است صورت گرفت .
5.در نقلى ديگر از " تهذيب " و نيز " الفقيه " چنين آمده است : " به تعقيب و دعا نشستن پس از نماز صبح تا طلوع آفتاب . . . " و در " دعائم الاسلام " آمده است : " ذكر و دعاى پس از نماز صبح رساتر . . . " .
6.تفسير قمى  قيد " پنجگانه " را ندارد .
7.مستدرك الوسايل اين حديث را از البلد الامين نقل كرده و حال آنكه در نسخه چاپى آن ، موجود نيست ، در نقل كنز العمال نيز به جاى عبارت " از حوريه ها به همسريش . . . " آمده است : " خداوند رضوان و آمرزشش را براى او واجب مى  كند " .
8.در نقل سنن ابى داود و سنن كبرى ، تنها تا " جز تو خدايى نيست " آمده است .
9.الفقيه ، و مكارم الاخلاق ، در آغاز حديث ، صلوات بر پيامبر و خاندانش را نيز دارند .
10.به احتمال فراوان ، منظور امام هادى ( عليه السلام ) مى باشد .
11.در سنن نسايى ، مسند ابن حنبل و سنن كبرى ، در پايان حديث اين عبارت را آورده اند : " اين ارتباط داشتن است ، اين ارتباط داشتن است ، اين ارتباط داشتن است "
12.در صحيح بخارى چنين آمده است : " بنده اى كه در مسجد ، انتظار نماز را مى  كشد ، تا آنگاه كه حدثى از او سر نزند پيوسته در نماز است " .
13 ـ در مشكاة الانوار چنين آمده است : " من قصد سياحت دارم ، فرمود : مهلت ده اى عثمان كه سياحت امت من ، پيوسته در مسجد بودن و انتظار كشيدن نماز پس از نماز است " .
14 ـ در تحف العقول به جاى " پس از نماز " ، " پس از عصر " دارد .
15 ـ در علل الشرايع چنين آمده است : " پيامبر خدا هرگاه خورشيد غروب مى  كرد ، چيزى را بر نماز مغرب مقدم نمى  داشت ، تا اينكه آن را بخواند " .
16 ـ احتجاج نيز شبيه به اين متن را نقل كرده است و در پايان آن آورده است : " هرگاه به نماز مى  ايستاد ، از سينه و درونش ، آوايى از شدت گريه چون آواز جوشش ديگ بر آتش ، شنيده مى  شد " .
17.به قرينه ساير روايات و علم فقه ، درست آن است كه " دو " باشد .
18 ـ از فرماندهان سپاه يزيد .
19.منابع ديگر جز سير اعلام النبلاء افزوده اند : " و باد او را چون خوشه گندم خم مى كرد " .
20.آغاز حديث در فلاح السائل چنين است : " به على بن حسين گفته شد : چقدر فرزندان پدرت كم اند " .
21.نمونه اين كرامتها از خادمان اهل بيت ( عليهم السلام ) نيز ديده شده است تا چه رسد به نفوس قدسى خود ايشان .
22 ـ زندانبان حضرت امام كاظم ( عليه السلام ) .
23 ـ گويى " يعظهم " باشد و نه " يعطهم " كه ترجمه اش " ايشان را پند مى  داد " ، مى  باشد .
24 ـ در نماز جعفر ، سيصد تسبيح گفته مى  شود كه از جمله پانزده بار در هر ركعت پس از قرائت و پيش از ركوع است .
25 ـ عبارت " كارى بر او دشوار مى  آمد " فقط در منبع نخست موجود است .
26.در تهذيب ، حديث را تا " به جماعت خواند بى آنكه دليل خاصى داشته باشد " نقل كرده است .
27 ـ در دعائم الاسلام چنين آمده است : " اين موضوع به حضرت گفته شد . پس فرمود : آن برايشان سبك تر است و زودتر انجامش مى  دهند ، آن را تباه نمى  كنند و به چيزى سرگرم نشده و نمى خوابند "