نماز شب يا تهجد

موسى خسروى

- ۲ -


در داستان زندگى امام حسين عليه السلام پيشتاز ميدان جان بازى مى خوانيد كه در عصر تاسوعا سپاه عمر سعد عازم حمله شده بود امام حسين عليه السلام برادرش ابوالفضل را فرستاد تا از عمر سعد آن شب را مهلت بخواهد تا به شب زنده دارى مشغول شوند. فرمود خدا مى داند من به نماز و قرآن علاقه دارم ، امشب از قرآن و نماز وداع كنم .
سيد بن طاووس در لهوف مى نويسد: و لهم دوى كدوى النحل ما بين راكع و ساجد و قائم آن شب چنان زمزمه اى از خيمه هاى امام بلند بود همانند لانه زنبوران . يكى در ركوع ، ديگرى در سجده و يكى در حال قيام ! فضاى كربلا را چنان عطر آگين كرده بودند كه گروهى از سپاه عمر سعد از همين زمزمه ها بخود آمدند و به امام حسين عليه السلام پيوستند.
آنها كه توفيق رفيق ايشان گرديده قدر ساعات شب را بيشتر بدانند به همين مناسبت چند روايت را تذكر مى دهيم .
1. عن بحر السقاء قال سمعت الصادق عليه السلام يقول ان من روح الله تعالى ثلاثه التهجد بالليل و افطار الصائم و لقاء الاخوان (18)
سه چيز از نسيم هاى روح افزاى خداوند براى مومنين است : نافله شب ، افطار به روزه داران و ديد و بازديد از برادران (دينى ) كه اين سه چيز از عنايات خاص خدا است به مومن .
2. ابن عباس مى گويد از رسول خدا صلى الله عليه و آله شنيدم .
هر كه به شب زنده دارى بپردازد با اخلاص وضويى بگيرد و به نماز بايستد با نيت صادق و قلب سليم و بدن خاشع و چشم گريان . خداوند پشت سر او نه صف از ملائكه را قرار مى دهد كه در هر صف آنقدر فرشته است كه جز خداوند عدد آنها را نمى داند. يك طرف صف در مشرق و طرف ديگر در مغرب است وقتى از نماز فارغ شد به تعداد تمام فرشته ها به او درجات خير مى دهند.(19)
روايت سوم : امام صادق عليه السلام مى فرمايد: صلوة الليل كفاره لما اجترح بالنهار. نماز شب كفاره گناهان روز است .(20)
روايت چهارم : عن النبى صلوه الليل سراج لصاحبها فى ظلمة القبر. نماز شب چراغ روشنى بخش تاريكى قبر است .
روايت پنجم : از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله است : صلوه الليل مرضاه الرب و حب الملائكه و سنه الانبياء و نور المعرفه و اصل الايمان و راحه الابدان و كراهيه الشيطان و سلاح على الاعداء و اجابه الدعاء و قبول الاعمال و بركه فى الرزق و شفيع بين صاحبها و بين ملك الموت و سراج فى قبره و فراش تحت جنبه و جواب منكر و نكير و مونس و زائر فى قبره الى يوم القيامه . فاذا كان يوم القيامه كانت الصلوة ظلا فوقه و تاجا على راءسه و لباسا على بدنه و نورا يسعى بينه و بين النار و حجة للمومن بين يدى الله و ثقلا فى الميزان و جوازا على الصراط و مفتاح الجنه لان الصلوة تكبير و تحميد و تمجيد و تقديس و قرائه و دعا و ان افضل الاعمال كلها الصلوة لوقتها(21)
فرمود نماز شب سبب خشنودى خدا و محبت ملائكه و سنت انبيا است . نماز شب نور معرفت و ريشه ايمان و موجب آسايش بدنها است نماز شب موجب ناراحتى شيطان و اسلحه براى دفع دشمنان و موجب اجابت دعا و قبولى اعمال است . نماز شب روزى را افزايش مى دهد و واسطه است بين نمازگزار و ملك الموت و چراغ روشنى بخش قبر است .
نماز شب چون بستر گرم و نرمى در قبر بوده و پاسخى است براى منكر و نكير و مونس انسان و زائر و خبر گيرنده است در قبر تا روز قيامت . وقتى روز قيامت مى شود نماز شب سايبانى بر سر اوست و تاجى بر سرش و لباسى بر تنش و نورى است كه در مقابلش ‍ روشن است و پرده اى است كه فاصله مى اندازد بين او و آتش جهنم و حجت مومن است در پيشگاه پروردگار و موجب سنگينى ترازوى عمل و عبور از صراط و كليدى براى بهشت است اين همه به دليل اينست كه نماز مشتمل بر تكبير، تحميد، تسبيح ، تقديس و قرآن و دعا مى باشد. در پايان فرمايش خود فرمود: بهترين اعمال ، خواندن نماز در وقت آن مى باشد.
روايت ششم : سمعت الصادق عليه السلام يقول ثلاثه فخر المومن و زينته فى الدنيا و الاخره الصلوه فى آخر الليل و ياءسه عما فى ايدى الناس و ولايه الامام من آل محمد صلى الله عليه و آله .(22)
سه چيز در دنيا و آخرت مومن و زينت اوست . اول نماز در آخر شب . دوم نا اميدى از امكانات مردم و سوم ولايت نسبت به امام از آل محمد صلى الله عليه و آله .
روايت هفتم : عن ابى عبدالله عليه السلام قال ما من عمل يعمله العبد الا و له ثواب فى القرآن الا صلوه الليل فان الله لم يبين ثوابها لعظم خطرها عنده فقال : تتجافى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ينفقون فلا تعلم نفس ما اخفى لهم من قره اعين جزاء بما كانوا يعملون (23)
فرمود: هيچ عملى نيست كه بنده انجام دهد مگر اينكه خداوند در قرآن ثوابى براى آن بيان كرده جز نماز شب كه ثوابى براى آن مشخص نكرده بواسطه ارزش زيادى كه نزد خداوند عزيز داشته لذا در اين آيه مى فرمايد: از بسترهاى گرم حركت مى كنند و از روى بيم و اميد به دعا مى پردازند و از امكانات خود انفاق مى كنند هيچ كسى نمى داند خداوند چه چيزها براى آنها پنهان كرده كه موجب روشنى چشم ايشان مى شود، به پاداش اعمالى كه انجام مى دهند.
روايت هشتم : اباذر در كنار خانه خدا موعظه مى كرد، ضمن مواعظ خود گفت : و صل ركعتين فس سواد الليل لوحشة القبور(24)
دو ركعت نماز شب بخوان براى برطرف شدن وحشت قبر.
روايت نهم : عن جعفر بن محمد عليه السلام قال المال و البنون زينة الحيوة الدنيا و ثمان ركعات من آخر الليل و الوتر و زينة الاخره و قد يجمعها الله لا قوام (25)
امام صادق عليه السلام فرمود مال و فرزند زينت زندگى دنيا است هشت ركعت نماز آخر شب (و سه ركعت ) وتر زينت آخرت است گاهى خداوند براى بعضى از مومنين جمع بين هر دو زينت مى كند.
روايت دهم : عن ابى جعفر عليه السلام قال لهو المومن فى ثلاثه اشياء التمتع بالنساء و مفاكهة الاخوان و الصلوة بالليل .
امام باقر عليه السلام فرمود سرگرمى مومن در سه چيز است 1. بهره بردن از مسائل جنسى با همسر خود 2. شوخى و مزاح با دوستان 3. و نماز شب .
علامه مجلسى (رضوان الله عليه ) ذيل خبر مى نويسد: امام نماز شب را جزء سرگرميهاى مومن نام برده و با تمتع از زنان و مزاح با دوستان در يك رديف قرار داده است براى توجه دادن باينكه مومن از مناجات با خدا و دل بستن به او در شبهاى تاريك لذت مى برد.
روايت يازدهم : اينك ببينيد ترك نماز شب چگونه است :
مردى به امير المومنين عليه السلام گفت : يا امير المومنين انى قد حرمت الصلوه بالليل ، فقال امير المومنين عليه السلام انت رجل قد قيدتك ذنبك (26)
من از خواندن نماز شب محرومم فرمود تو شخصى هستى كه گناهان مهارت نموده اند.
روايت دوازدهم : قال رسول الله صلى الله عليه و آله من صلى بالليل حسن وجهه بالنهار هر كه نماز در شب بخواند چهره اش در روز زيبا مى شود (نماز شب چهره انسان را نورانى و زيبا مى نمايد) از زين العابدين عليه السلام پرسيدند ما بال المتهجدين من احسن الناس وجها قال انهم خلوا بربهم فكساهم الله نوره (27)
از زين العابدين عليه السلام سوال كردند: چرا شب زنده داران زيباترين چهره را دارند. فرمود آنها (به شب ) با خداى خود خلوت مى كنند از نور خويش چهره آنان را منور مى كند.
روايت سيزدهم : ان العبد ليقوم فى الليل فيميل به النعاس يمينا و شمالا و قد وقع ذقنه على صدره فيامر الله تبارك و تعالى ابواب السماء تفتح ثم يقول لملائكته انظروا الى عبدى ما يصيبه فى التقرب الى بمالم افرض عليه راجيا منه لثلاث خصال : ذنبا اغفره او توبة اجددها او رزقا ازيده فيه اشهدكم انى قد جمعتهن له (28)
مومنى كه براى نماز شب بيدار مى شود گاه به دليل خواب آلودگى تعادل نداشته و به طرف راست و چپ خم مى شود، خداوند به ملائكه مى فرمايد درهاى آسمان را بگشايند بعد مى فرمايد تماشا كنيد بنده مرا در راه تقرب به من چه خستگى را تحمل مى كند براى نمازى كه بر او واجب نكرده ام به اميد اينكه سه چيز نصيبش شود. گناهش را ببخشم يا توبه مجددى بر او بنمايم يا روزيش را فراوان نمايم . ملائكه من ! شما را گواه مى گيرم من هر سه را به او مى دهم .
روايت چهاردهم : عن انس بن مالك قال سمعت رسول الله صلى الله عليه و آله يقول الركعتان فى جوف الليل احب الى من الدنيا و ما فيها(29)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود دو ركعت نماز در دل شب نزد من محبوبتر است ، از دنيا و هر چه در آن است .
روايت پانزدهم : ديگر از مزاياى نماز شب در بيان امام صادق عليه السلام فراوانى روزى است .
از ثواب الاعمال صدوق (رضوان الله عليه ) نقل مى شود خدمت امام صادق عليه السلام رسيد و از فقر و تنگدستى شكايت كرد بطورى كه حكايت از گرسنگى در همان حال مى نمود. امام به او فرمود نماز شب مى خوانى ؟ گفت : بلى . امام روى به حاضرين نموده فرمود: كذب من زعم انه يصلى بالليل و يجوع بالنهار ان الله عزوجل ضمن بصلاة الليل قوت النهار.(30)
دروغ مى گويد كسى كه مدعى است نماز شب مى خواند ولى در روز گرسنه است زيرا خداوند براى نماز شب خوانان ضامن روزى شده است .
معاويه بن عمار از امام صادق عليه السلام نقل كرد كه فرمود صلوة الليل تحسن الوجه و تحسن الخلق و تطيب الريح و تدر الرزق و تقضى الدين و تذهب بالهم و تجلوا البصر
نماز شب انسان را زيبا و خوش اخلاق و خوشبو مى نمايد و موجب افزايش روزى و اداى قرض و از بين رفتن رنج و ناراحتى مى شود.
روايت شانزدهم : خانه اى كه در آن نماز شب خوانده مى شود براى آسمان نشينان چون ستاره مى درخشد.
عن ابى عبدالله عليه السلام قال ان البيوت التى يصلى فيها بالليل بتلاوة القرآن تضى لاهل السماء كما يضى نجوم السما لاهل الارض (31)
امام صادق عليه السلام فرمود خانه هايى كه در آنها نماز شب با تلاوت قرآن به پا داشته مى شود براى اهل آسمان چنان مى درخشد كه ستاره ها براى اهل زمين .
روايت هفدهم : امام صادق عليه السلام به يكى از ياران خود فرمود: لا تدع قيام الليل فان المغبون من حرم قيام الليل . از شب زنده دارى دست برمدار. مغبون كسى است كه از شب زنده دارى و عبادت در شب محروم گردد.(32)
روايت هجدهم : محروميت از نماز شب گاهى بواسطه گناه در روز مى باشد.
امام صادق عليه السلام فرمود: ان الرجل ليكذب الكذبة و يحرم بها صلوة الليل فاذا حرم بها صلوة الليل حرم بها الرزق (33)
شخص گاهى دروغى مى گويد و موجب محروميت از نماز شب مى گردد. هنگامى كه از نماز شب محروم شد از روزى (و مواهب مادى و معنوى ) نيز محروم مى گردد.
روايت نوزدهم : با اينكه مى دانيم كسى همچون على عليه السلام هرگز ترك نماز شب نمى كرد، در عين حال اهميت موضوع تا آن پايه است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در وصايايش به او تاكيد و چنين مى گويد
اوصيك فى نفسى بخصال فاحفظها ثم قال اللهم عنه ...... و عليك بصلوة الليل و عليك بصلوة الليل و عليك بصلوة الليل .(34)
تو را به امورى سفارش مى كنم ، همه را حفظ كن سپس فرمود خداوندا او را بر انجام اين امور مدد فرما.. تا آنجا كه فرمود بر تو باد نماز شب ، بر تو باد نماز شب ، بر تو باد نماز شب (35)
روايت بيستم : پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: خيركم من اطاب الكلام و اطعم الطعام و صلى بالليل و الناس ‍ نيام (36)
بهترين شما كسى است كه در سخن گفتن مودب است و گرسنگان را سير مى كند (سفره گسترده دارد و مهمان نواز است ) و به نماز شب مى پردازد موقعى كه مردم در خوابند.
بخش دوم : شب زنده داران در تاريخ
در اين مورد ابتدا به سراغ على مرتضى و فاطمه زهرا مى رويم هنگام هجرت رسول خدا صلى الله عليه و آله از مكه به مدينه در بين راه پيوسته على و فاطمه زهرا به شب زنده دارى و عبادت مى پرداختند، كه اين آيه به رسول الله صلى الله عليه و آله نازل شد و حال آنها را براى پيامبر اكرم گزارش مى كرد.
الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا فاستجاب لهم ربهم انى لا اضيع عمل منكم من ذكرو انثى .
خداوند مى فرمايد دعاى شما را مستجاب كرديم ، من عمل هيچكدام از مرد و زن شما را ضايع نمى كنم . در تفسير آيه چنين آمده : منظور از مرد در اين آيه على عليه السلام و از زن فاطمه زهرا عليه السلام مى باشد(37) .
اسما از شب ازدواج مى گويد: امير المومنين از فاطمه زهرا اجازه خواست تا به جهت شكر پروردگار به نماز و ذكر و دعا مشغول شود. فاطمه زهرا عليه السلام اجازه داد و خود نيز مشغول به نماز شد، در مورد احيا و شب زنده دارى آن شب عروس و داماد اين آيه نازل شد.
تتجا فى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفا و طمعا و مما رزقناهم ينفقون (38)
شب هنگام از بستر گرم به پا مى خيزند و دست نياز و دعا به سوى خدا دراز مى كنند از بيم و اميد. و از آنچه به ايشان روزى داده ايم انفاق مى كنند.
به همين جهت وقتى صبحگاه رسول خدا صلى الله عليه و آله براى خبرگيرى از عروس و داماد به خانه آنها آمد پس از انجام مراسمى كه در تاريخ ثبت شده (39) از على عليه السلام پرسيد ((كيف وجدت اهلك )) على جان ! زنت چگونه زنى بود قال نعم العون على طاعة الله عجب همكار و كمكى است براى طاعت خدا.
از زهراى مرضيه پرسيد: دخترم ! شوهرت چگونه شوهرى است ((قالت خير بعل )) گفت پدر جان ! بهترين شوهر است .
در همان شب اول على عليه السلام متوجه شد همسرش زهرا علاوه بر شايستگى براى مادر بودن ، همكار خوبى است در راه اطاعت خدا و شب زنده دارى .
اينك به سراغ دختر ارجمندش زينب كبرى برويم .
در شب يازدهم عاشورا كه تاريخ تاريكتر از آن شب و جانسوزتر از آن ماتم را بر صفحه روزگار قم نزده ، مى بينيم زينب كبرى با تمام رنج و مرارت و غم و اندوه ، به نافله شب مى پردازد.(40)
در معالى السبطين مى نويسد: آخرين سخنى كه امام حسين به زينب كبرى خواهر عزيز و دلبند خود گفت اين بود ((لا تنسينى فى صلوة الليل )) مرا در نمازهاى شبت فراموش نكن . آرى چون نماز شبى مانند زينب كسى نخوانده و نديده چرا كه او در حالى به شب زنده دارى در راه كوفه و شام مى پرداخت كه سر برادرش روى نيزه مقابل چشمش بود.
مولف كتاب ((زينب الكبرى )) مى نويسد: شبى آقا زين العابدين عليه السلام متوجه شد عمه اش نماز شب را نشسته مى خواند پرسيد چه شده عمه ، شايد خداى ناكرده بيمارى ؟ گفت نه عمه جان اينها به هر نفر دو گرده نان بيشتر نمى دهند من چند روز است نان خود را به بچه هاى كوچك داده ام ، توان ايستادن ندارم .
در همان كتاب مى نويسد: يكى از دانشمندان مى گفت خدايا من تمام خدمات خود را به زينب كبرى عليه السلام تقديم مى كنم در مقابل ، ايشان ثواب دو ركعت از نمازهاى نافله شب بين راه كوفه و شام خود را به من ببخشند. اما صاحب كتاب مى نويسد خيلى فرق است بين تمام خدمات شما در طول عمر و دو ركعت نماز زينب كبرى در دل شبهاى تار اسارت .
آخر او از پدرش شنيده بود كه درباره پيامبر صلى الله عليه و آله فرموده است .
لقد قام رسول الله عشر سنين على اطراف اصابع رجليه حتى تورمت قدماه و اصفر وجهه بقيام الليل اجمع .(41)
پيامبر اكرم ده سال ايستاده به شب زنده دارى پرداخت تا آنجا كه قدمهايش ورم كرد و چهره اش زرد شد. بهمين جهت حتى در شب يازدهم عاشورا ترك قيام الليل را نكرد.

مشو غافل دلا از رحمت شب  
  كه رحمتها بود در خلوت شب
صفاى شب بسى برتر ز روز است  
  كه شب را شمع عشقى دل فروز است
خصوصا آن نماز شب كه هر شب  
  در آن راز و نيازى هست يا رب
نماز شب بدرگاه يگانه  
  بود راز و نيازى عاشقانه
شنيدستى كه زينب فخر نسوان  
  پس از عاشورا در شام غريبان
چو شبهاى دگر در محضر رب  
  همى خواندى نماز شب در دل شب
تو گويى در دل زينب غمى نيست  
  غم و اندوه و درد و ماتمى نيست
كه خوشدل معنى ايمان چنين است  
  چنين آيين جانبازان دين است
(از شاعر توانا خوشدل )
نگهبان سپاه فرصت مى جويد و به نماز شب مى پردازد
ابن اثير در كامل التواريخ مى نويسد: پيامبر اكرم در غزوه ذات الرقاع با مشركين روبرو شد ولى جنگى پيش نيامد در همين جنگ دستور نماز خوف رسيد. مسلمانان در اين جنگ زنى را از كفار به اسارت گرفتند كه شوهرش حضور نداشت .
شوهر او بعد از مراجعت متوجه شد كه سپاه اسلام زنش را به اسارت برده اند سوگند خورد كه تا انتقام نگيرد مسلمانان را رها نكند. بدنبال سپاه اسلام راه آنها را از پيش گرفت .
در بين راه سپاه به استراحت پرداخت پيامبر اكرم فرمود امشب چه كس پاسدارى مى دهد يك نفر از مهاجرين و يكى از انصار داوطلب شدند. آندو جلو دره به نگهبانى مشغول شدند. پاسدار مهاجر به استراحت و خواب پرداخت . پاسدار انصارى كه به پاس ‍ دادن مشغول بود از فرصت استفاده كرد و به نماز ايستاد.
در همين موقع شوهر آن زن اسير رسيد. يك نفر را به پا ايستاده ديد با تيرى او را هدف قرار داد كه تير به پاسدار انصارى اصابت كرد، اما تير را از بدن كشيد و به ادامه نماز پرداخت . مهاجم با تير دوم او را هدف قرار داد، آن تير نيز كارگر شد. باز تير را كشيد و به نماز ادامه داد. بالاخره تير سوم را رها كرد اين تير نيز به هدف رسيد انصارى آن را كشيد و به ادامه نماز پرداخت و به ركوع رفت و پس از آن در سجده شد. پس از پايان نماز رفيق خود را بيدار كرد و موقعيت مهاجم را به او اعلام نمود رفيقش از جا حركت كرد. مهاجم كه ديد اين دو نگهبان متوجه او شده اند (توقف خود را بى ثمر ديد و رفت ).
اما نگهبان مهاجر گفت چرا در تير اول مرا مطلع نكردى گفت مشغول تلاوت سوره اى بودم (42) كه نمى خواستم آن را قطع كنم . وقتى ديدم پشت سرم هم تير مى زند بالاخره به ركوع رفتم و بعد ترا مطلع نمودم . بخدا قسم اگر نمى ترسيدم كه با ادامه نماز خلل به ماءموريت پاسداريم (كه حفاظت از سپاه اسلام بدستور پيامبر بود). اين تيرها را به جان ميخريدم ولى سوره را قطع نمى كردم . (43)
شرط تحصيل به نظر علامه بحرالعلوم
آخوند ملا زين العابدين سلماسى از شاگردان برجسته مرحوم سيد مهدى بحرالعلوم نقل كرد كه بحرالعلوم هر شب در ميان كوچه هاى نجف گردش مى كرد و براى فقرا نان و غذا مى برد. پس از چند روز درس را تعطيل كرد طلبه ها از من خواهش كردند تقاضاى تدريس كنم . من تقاضا كردم فرمودند درس نمى گويم . باز براى دوم درخواست كردند.
من خدمت ايشام عرض كردم فرمودند: نه ؛ من هر شب در كوچه هاى نجف مى گردم نمى بينم طلبه اى تضرع و ناله و زارى در دل شب داشته باشد براى كسانى كه چنين باشند درس نمى گويم . طلاب از آن پس به ابتهال و تضرع پرداختند و صدايشان شنيده مى شد. علامه تدريس را شروع كردند.(44)
داستانى ديگر از اهتمام به نماز شب : در كتاب لئالى الاخبار از عالم جليل ملا محسن تويسركانى نقل مى كند كه مقدس اردبيلى بواسطه تهجد و ارتباط با خدا به اين مقام عالى از زهد و تقوى رسيد. يكى از طلاب از مرحوم مقدس اردبيلى درخواست كرد كه اجازه دهند در حجره ايشان ساكن شود. مقدس امتناع داشت . آنقدر او بر تقاضاى خود اصرار ورزيد كه ايشان گفتند اشكال ندارد ولى به شرط اينكه هر چه در حجره ما مى گذرد به كسى نگويى .
آن طلبه ساكن حجره مقدس شد. بعد از چند روزى وضع از نظر مالى بسيار سخت گرديد بطورى كه يكى دو روز حتى قوت و خوراك ضرورى هم نداشتند. بالاخره يك روز كه اين طلبه در حجره با حالتى زار و رنگ پريده و ضعف نشسته بود، يكى از دوستان از آنجا عبور كرد، او را با اين حال ديد پرسيد چرا چنين شده اى گفت : حال و وضع ما با مقدس به اينصورت است .
او مبلغى از جيب در آورده گفت اين مبلغ را با مقدس خرج خوراك و گذران كنيد.
ظهر كه مقدس وارد حجره شد بوى كباب استشمام كرد و نان تازه ديد پرسيد از كجا؟ جريان را براى ايشان توضيح داد، مقدس ‍ ناراحت شد كه چرا بديگرى گفته ؟ جواب داد او خودش پرسيد من چيزى نگفتم .
آن شب مقدس با خوردن اين غذا قبل از اذان صبح محتلم شد براى غسل از مدرسه خارج گرديد تا به نماز شب خود برسد ولى حمامى در را باز نكرد و گفت تا اذان نشود در حمام باز نمى شود. مقدس هر چه از او خواهش كرد قبول نكرد تا بالاخره مبلغ بهاى حمام را اضافه نمود حمامى راضى شد. در را باز كرد مقدس موجودى خود را در اختيار حمامى گذاشت تا به نماز شب برسد. بعد به آن طلبه گفت : ديگر ما با هم نمى توانيم زندگى كنيم من هر چه پول داشتم دادم تا بتوانم غسل كنم و نمازم را بخوانم عذر او را خواست .(45)
ابن ابى يعفور از امام صادق عليه السلام نقل مى كند كه پرسيدم : اى ساعة يكون العبد اقرب الى الله و الله منه قريب ؟ چه ساعتى بنده به خداوند نزديك تر است و خداوند به او نزديك ؟
فرمود: وقتى آخر شب از جاى حركت مى كند در حالى كه چشم مردم در خواب است به جايگاه وضو مى رود، وضويى شاداب مى گيرد بعد به محل نماز خود مى آيد توجه به جانب پروردگار مى نمايد، به پا مى ايستد و بانگ بر مى دارد و تكبير مى گويد، نماز را آغاز مى كند، قرائت نماز را مى خواند، دو ركعت نماز به پا مى دارد. باز براى دو ركعت دوم حركت مى كند يك منادى از فراز آسمان طرف راست عرش ندا مى كند: ايها العبد المنادى ربه ان البر لنشير على راءسك من عنان السما و الملائكه محيطه بك لدن قدميك الى عنان السما و الله ينادى ! عبدى لو تعلم من تناجى اذا ما انفتلت ؟!
اى بنده اى كه با خدا به راز و نياز پرداخته اى ! بال و پر رحمت بر سرت سايه افكنده از فراز آسمان و ملائكه از جاى قدمت تا قله آسمانها اطرافت پر مى زنند. خداوند عزيز مى گويد: بنده من ! اگر بدانى با كه مناجات مى كنى روگردان از اين مناجات نخواهى شد.
من عرض كردم يابن رسول الله ! فدايت شوم انفتال چه معنى دارد؟ فرمود اينكه روبرگردانى و پى كار خود بروى امام با بدن و چهره خود برگشت از طرف من فرمود اينطورى .
و قال ابغض الخلق الى الله جيفه بالليل بطال بالنهار. كسى كه شب همچون مردارى افتاده و روز فردى بيهوده گرا و با بطالت عمر خود را بگذراند، منفورترين شخص نزد خداوند مى باشد.
و قال رسول الله صلى الله عليه و آله خياركم اولوا النهى قيل يا رسول الله ! من اولوا النهى فقال المتهجدون بالليل و الناس ‍ نيام (46)
پيامبر اكرم فرمود بهترين شما خردمندانند عرض شد خردمندان كيانند فرمود آنها كه در دل شب به شب زنده دارى مشغولند در حالى كه مردم در خوابند.
شهيد ثانى (رضوان الله عليه ) يك شب براى نماز شب بيدار نشد در ارتباط با اين مصيبت اشعار زير را سرود.
عظمت مصيبة عبدك المسكين  
  فى نومه عن مهر حورالعين
الاوليا تمتعوا بك فى الدجى  
  بتهجد و تخشع و حنين
فطردتنى عن قرع بابك دونهم  
  اترى لعظم جرائمى سيقونى
اوجدتهم لم يذنبوا فرحمتهم  
  ام اذنبوا فغفرت عنهم دونى
ان لم يكن للعفو عندك موضع  
  للمذنبين فاين حسن ظنونى (47)