نماز شب يا تهجد

موسى خسروى

- ۴ -


الحاصل ، غذا به قدر حاجت بدن ، ممدوح ، و زياد و كم هر دو مذموم است . شروع به نماز كن با قلب پاك از حقد و حسد و غل و غش ‍ مسلمانان ، لباس و فرش و مكان نمازت بايد مباح باشد اگر چه مكان غير محل جبهه نجس بودنش به نجاست غير متعديه نماز را باطل نمى كند ولى نبودنش بهتر است و بايست به نماز به گونه ايستادن بنده در حضور مولاى جليل با گردن كج و قلب خاضع و خاشع و بعد از فريضه صبح هفتاد بار استغفار كردن . و تسبيح سيده نساء حضرت زهرا عليه السلام را بعد از فريضه ترك نكن و هر قدر بتوانى لا اقل يك جزء قرآن با احترام و وضو و خضوع و خشوع بخوان و در بن خواندن حرف مزن مگر در مقام ضرورت ... و از ياد مرگ غافل مشو و دست بر گونه راست گذاشته با ياد خدا بخواب (مثل ميت در قبر) و از وصيت كردن غافل مشو و ذكر مبارك لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الضالمين از علم طبيعت خارج مى شود.
ميرزا جواد آقا ملكى در كتاب اسرارالصلوة خود مى نويسد:(66) اين حرف ها را بپذير و انكار نكن . خدا را شاهد مى گيرم كه من از متهجدين و شب زنده داران كسى را مى شناسم كه به هنگام سحر صداى فرشته اى كه او را بيدار مى كند مى شنود با لفظ ((آقا)) به او خطاب مى كند و آن شخص با اين سخن بيدار مى شود و به نماز شب مى ايستد.(67)
يكى از كسانى كه مرحوم ملكى را زبارت كرده و از او بهره برده مى گويد: حاج ميرزا جواد آقا روزى پس از پايان درس عازم حجره يكى از طلبه ها كه در مدرسه دارالشفا بود شد و من در خدمتش بودم به حجره آن طلبه وارد شد و پس از بجاى آوردن مراسم احترام و اندكى جلوس برخاست و حجره را ترك كرد و هدف از اين ديدار را پرسيدم در پاسخ فرمودند:
شب گذشته هنگام سحر فيوضاتى بر من افاضه شد كه فهميدم از ناحيه خودم نيست و چون توجه كردم ديدم اين آقاى طلبه به تهجد برخاسته و در نماز شبش به من دعا مى كند و اين فيوضات اثر دعاى اوست اين بود كه به خاطر سپاسگزارى از عنايتش به ديدارش ‍ رفتم .(68)
بخش سوم : كيفيت شب زنده دارى و نافله شب
مهمترين مطلب در كيفيت نماز شب توجه به وقت آن است در اين مورد چند مسئله از متن عروة الوثقى ذكر مى كنيم تا باعث مزيد اطلاع گردد.
در (مسئله 8 ص 525 ج 1) عروة مى نويسد: وقت نافله شب ما بين نصف شب و فخر دوم يعنى اذان صبح است .
در مسئله نهم مى نويسد: مسافر و جوانى كه بيدار شدن براى او مشكل است مى تواند قبل از نصف شب نماز شبش را بخواند همينطور هر كسى كه كه عذرى داشته باشد از قبيل پيرها يا ترس از سرما يا ترس از احتلام يا مريض باشد كه شايسته است در چنين مواردى نيت تعجيل نمايد نه قصد اداء داشته باشد.
در مسئله دهم مى نويسد: اگر امر داير شد بين تقديم نماز شب يا قضاى آن . قضا بهتر از تقديم است .
در مسئله يازدهم مى نويسد: اگر مقدم داشت نماز شب را ولى بر سبيل اتفاق در وقت نماز، بيدار شد، اعاده لازم نيست .
در مسئله دوازدهم مى نويسد: اگر اذان صبح شد و شب زنده دار چهار ركعت يا بيشتر از نماز خود را خوانده بود بقيه را سبك بخواند و تمام نمايد اما اگر به نماز شب مشغول نشده اول دو ركعت نافله صبح را بخواند بعد نماز صبح را مى خواند، پس از آن نماز شب را قضا مى كند. در صورتى كه مشغول نماز شب شده (ولى چهار ركعت نخوانده ) اذان شد همان نمازى را كه شروع كرده تمام نمايد سپس نافله صبح و بعد از نماز صبح بقيه نافله شب را قضا نمايد.
علامه مجلسى (رضوان الله عليه ) در بحارالانوار مى نويسد:(69) علماء و دانشمندان شيعه بر اين اعتقادند: نافله شب هر چه نزديك تر به فجر و اذان خوانده شود بهتر است كه در دو كتاب منتهى و معتبر ادعاى اجماع بر اين مطلب را دارد.
اما اخبار زيادى هست كه دلالت دارد ائمه عليهم السلام نماز شب را با فاصله كمى از نيمه شب شروع مى كردند كه روايات زيادى اين مطلب را تاءييد مى كند و ساعت استجابت دعا است .
مطلب دوم كيفيت نماز شب - انجام نماز به دو صورت است . صورت اول متفرق خواندن نماز شب ، به اين طريق كه ابتدا چهار ركعت اول را بخواند باز بخوابد باز حركت كند چهر ركعت دوم را بخواند كه اين كيفيت را رسول اكرم صلى الله عليه و آله انجام مى داده است .
شيخ طوسى در تهذيب (70) از معاويه بن وهب نقل مى كند كه گفت از امام صادق عليه السلام شنيدم مى فرمود: نماز شب را پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اينطور مى خواند.
آب را آماده بالاى سر آن حضرت مى گذاشت و مسواك را زير بستر خود مى گذاشت ، بعد مى خوابيد بعد كه بيدار مى شد در بستر خود مى نشست و چشم به آسمان مى دوخت و اين آيات از سوره آل عمران را مى خواند.
ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات لاولى الالباب . الذين يذكرون الله قياما و قعودا و على جنوبهم و يتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا فقنا عذاب النار ربنا انك من تدخل النار فقدا اخزيته و ما للظالمين من انصار ربنا اننا سمعنا مناديا ينادى للايمان ان آمنوا بربكم فاغفر لنا ذنوبنا و كفر عنا سيئاتنا و توفنا مع الابرار ربنا و آتناما و عدتنا على رسلك و لا تخزنا يوم القيامه انك لا تخلف الميعاد.(71)
بعد مسواك مى كرد پس از آن وضو مى گرفت بعد به محل نماز خود مى رفت و چهار ركعت نماز مى خواند. ركوع هر ركعت به اندازه قرائت (حمد و سوره ) طول مى كشيد و سجده را به اندازه ركوع طولانى مى كرد. آنقدر در ركوع مى ايستاد كه انسان فكر مى كرد كى سر بر خواهد داشت ؟ و سجده را نيز چنان ادامه مى داد كه بيننده فكر مى كرد كى سر برخواهد داشت (بعد از انجام اين چهر ركعت ) بر مى گشت به رختخواب خود و مى خوابيد.
باز بيدار مى شد همان آيات سوره آل عمران را مى خواند در حالى كه چشم به آسمان داشت باز مسواك مى كرد و وضو مى گرفت و به جايگاه نماز خود مى رفت و چهار ركعت نماز مانند مرتبه اول مى خواند سپس به رختخواب برمى گشت و مقدارى مى خوابيد. باز بيدار مى شد آيات را تلاوت مى كرد و چشم به آسمان مى دوخت . مسواك مى كرد و وضو مى گرفت و به جايگاه نماز مى رفت و نماز وتر (منظور شفع و وتر است ) مى خواند و بعد دو ركعت نماز (نافله صبح ) را به جا مى آورد آنگاه به قصد اداى نماز صبح به مسجد مى رفت .
در روايت كلينى (72) امام صادق عليه السلام بعد از نقل جريان مى فرمايد ولكم فى رسول الله اسوة حسنه شما بايد از پيامبر صلى الله عليه و آله ياد بگيرد و روش آن جناب را پيروى كنيد. من پرسيدم چه وقت حركت مى كرد فرمود پس از يك سوم از شب در حديث ديگرى است بعد از نيمه شب .(73)
نوع دوم از انجام نافله شب : تمام يازده ركعت نافله شب را به اضافه نافله صبح پشت سر هم قبل از اذان صبح به جا آورد ولى بيدار شدن به موقع يكى از توفيق ها و عنايات پروردگار است كه بايد توجه داشت اهتمام به نماز شب و انجام و مداومت آن ، علاوه بر اينكه يك عادت ثانوى براى شب زنده دار بوجود مى آورد، گاه و بيگاه بصورت هاى مختلف هنگام نماز شب كه مى شود او را بيدار مى كنند مثلا زنگ در منزل بگوشش مى رسد يا زنگ تلفن را مى شنود اما پس از بيدار شدن متوجه مى شود هنگام انجام نماز شب است يا رسما كسى او را صدا مى زند وقتى بيدار مى شود مى بيند كسى نيست ولى موقع انجام نافله شب است . مى توانيد براى بيدار شدن به موقع قبل از خواب از تلاوت اين آيه استفاده نماييد:
قل انما انا بشر مثلكم يوحى الى انما الهكم اله واحد و فمن كان يرجو لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعبادة ربه احد(74)
دعائى مجرب براى بيدار شدن به موقع براى نماز شب
نويسنده كتاب قصص و خواطر مى نويسد: من دوازده ساله بودم كه دانشمندى بزرگ و با ارزش در منامعه بحرين اقامه جماعت مى كرد و بعد از نماز تفسير سوره يوسف مى گفت .
من براى استفاده از اين دانشمند بزرگوار با چند وسيله سوارى خود را به پاى منبر ايشان مى رساندم . در يكى از مواقع ايشان صحبت از فوائد نماز شب مى كرد. بعد از تمام شدن منبر سوالاتى داشتم ولى شخصيت و مقامش به من اجازه سوال نمى داد، در اين بين تبسمى خاص بر لبانش نقش بست مرا جرات سوال داد. يك سوال پرسيدم ، اما ترسيدم ماشين برود و من بمانم . از دو سوال ديگر صرف نظر نمودم و با خداحافظى عازم رفتن شدم . اما در اين موقع ديدم رو به من نموده گفت : تو دو سوال ديگر داشتى خجالت نكش عجله هم براى رفتن نداشته باش . با خود در فكر شدم كه ايشان از كجا فهميد من دو سوال ديگر در خاطر دارم . تقاضا كردم به من چيزى بياموزد تا بتوانم به موقع براى نماز شب بيدار شوم ، فرمود قبل از خواب در حالى كه با وضو هستى اين دعا را بخوان اللهم لا تنسنى ذكرك و لا تومنى مكرك و لا تجعلنى من الغافلين .(75) دعا را يادداشت كردم .
وقتى به خانه رسيدم كمى دى شده بود پدر و مادرم با ناراحتى در انتظار بودند. مادرم برايم شام آورد ولى پدرم پاهاى خود را روى هم گذاشته بود و به اخبار ((بى بى سى )) گوش مى داد او خيلى مقيد به گوش دادن اخبار جهان از راديو بود. مادرم كه حرف مى زد او اشاره مى كرد هيس . وقتى اخبار تمام شد رو به من نموده گفت پسرم ! تا حال كجا بودى ؟ جريان را برايش شرح دادم ولى او از نصيحت فروگذارى نكرد و گفت پسرم ! شب دير به خانه نيا! هوا گرم بود ما سه نفر (من و پدرم و مادرم ) داخل حياط مى خوابيديم زيرا توان خريدن وسايل از قبيل پنكه و كولر، نداشتيم به خاطرم هست كه اذان صبح ساعت سه بود.
ساعت زنگ دار را براى ساعت دو تنظيم كردم و بطرف رختخواب رفتم اما دعايى كه استاد يادم داده بود خواندم و نيت كردم پنج دقيقه زودتر از ساعت دو حركت كنم تا نگذارم ساعت زنگ بزند، تا پدر و مادر عزيزم ناراحت نشوند. سبحان الله همينطور شد يك نفر بيدارم كرد چشم باز كردم ديدم ساعت پنج دقيقه به دو است .(76)
امام باقر عليه السلام مى فرمايد شب شيطانى دارد به نام زهاء وقتى بنده اى بيدار مى شود و تصميم خواندن نماز شب را دارد، به او مى گويد هنوز وقت نماز شب نشده . باز براى مرتبه دوم بيدار مى شود باز مى گويد وقت باقى است به همين صورت پيوسته او را تشويق به خواب مى كند تا اذان شود.
بايد شب زنده داران متوجه باشند گاهى مسائلى خاص موجب مى شود كه به موقع بيدار نشوند از قبيل 1. آلوده شدن به گناه در روز(77) ان الرجل يذنب الذنب فيحرم صلوة الليل و ان العمل السى اسرع فى صاحيه من السكين فى اللحم گاهى شخص گناه مى كند و از نماز شب محروم مى گردد و كار بد سريع تر اثر مى گذارد از كارد بر روى گوشت 2. پرخورى شب كه امير المومنين عليه السلام مى فرمايد لا تطمع فى ثلاث مع ثلاث . تطمع فى احياء الليل مع الاكل على الشبع و لا هى نورانيه الوجه مع النوم فى الليل و لا فى الامان من مكاره الدهر مع صحبه الفساق . با سه چيز طمع به سه چيز نداشته باش : 1. طمع به شب زنده دارى مدار با سير غذا خوردن ، 2. طمع به چهره شاداب و نورانى نداشته باش با خوابيدن شب ، 3. طمع به آسوده بودن از پيش آمدهاى بد روزگار نداشته باش با رفاقت كردن با فاسقها (كه در انجام گناه بى پروا هستند.)
در داستان تمثل شيطان براى يحيى بن زكريا عليه السلام علاوه بر اثر پرخورى در شب ، مسائل هشدار دهنده ديگرى است كه تمام آن را از سجادالانوار نقل مى كنيم .(78)
امام صادق عليه السلام از آباء بزرگوار خود نقل كرد: شيطان براى انبياء مجسم مى شد از زمان آدم تا وقتى خداوند عيسى مسيح را فرستاد، با انبياء صحبت مى كرد ولى بيشتر از همه آنها با يحيى بن ذكريا انس داشت . روزى يحيى به او گفت : (يا ابا مرة )(79)من از تو يك تقاضا دارم . شيطان در پاسخ گفت مقام شما بالاتر از آن است كه درخواستت را رد كنم هر چه مايلى بگو! فرمود: من مايلم دام ها و وسايلى كه با آنها بنى آدم را صيد مى كنى به من نشان بدهى . ابليس جواب داد با كمال ميل تقاضاى شما را مى پذيرم ولى بايد تا فردا منتظر باشيد.
فردا صبح يحيى عليه السلام در خانه نشست و انتظار وعده را مى كشيد درهاى اتاق را بسته بود كه كسى داخل نشود. ناگاه ديد ابليس ‍ از پنجره اتاق با شكلى مخصوص وارد شد. صورتش به شكل ميمون ، بدنش به شكل خوك ، چشمهايش برخلاف انسان طولش در بالا و پايين صورت بود، دندانها و دهانش نيز در طول صورت قرار داشت . دندانها به صورت يك استخوان واحد بود، چانه و ريش ‍ نداشت . چهار دست در پيكر خود داشت كه دو دست در سينه و دو دست در شانه قرار داشت . برخلاف انسان كه مهره گردن و ستون فقراتش در پشت سر است از او در جلو بدنش بود اما انگشتهايش در پشت سر قرار داشت .
قبايى در تن داشت كه كمر آن را با يك كمربند آويخته بود. يك ناقوس در دست داشت كه زنگ بزرگى بر آن آويخته بود و بر سر يك كلاه خود آهنين و بر فراز آن يك قلاب آهنى قرار داشت .
يحيى اولى چيزى كه از او پريد، گفت : اين كمربند چيست روى لباس بسته اى ؟! جواب داد آيين مجوس است كه من اختراع كرده ام و مجوسان را به آن وا داشته ام و پرسيد اين نخ ‌هاى رنگارنگ چيست ؟ گفت اينها همه رنگ هاى زنان است كه بانوان پيوسته خود را مى آرايند تا مطابق يكى از اين رنگها شود آنگاه مردم فريب زيبايى آنها را مى خورند.
پرسيد اين ناقوس كه در دست دارى براى چيست ؟ گفت اين كانون همه لذتها از تنبور و دايره و عود و طبل و نى و صرنا است تبهكاران به شرابخوارى مى نشينند اما چنانچه مايلند كيف و لذت نمى برند من اين ناقوس را بين آنها بصدا در مى آورم به طرب در مى آيند يكى مى رقصد و ديگرى انگشتك مى زند و بعضى چنان بوجد مى آيند كه از حال طبيعى خارج مى شوند و پيراهن چاك مى زنند.
يحيى پرسيد: چه چيز بيشتر از همه وسايل تو را خوشحال مى كند ((قال النسا فطابت نفسى بهن )) گفت زنها دلم به آنها گرم است ، يحيى پرسيد اين خود آهنين چيست كه بر سر نهاده اى ؟ گفت بوسيله اين خود، خود را از دعاى مومنين نگه مى دارم (يعنى سپر بلاى من است ).
پرسيد اين قلاب كه به آن آويخته اى چيست ؟ گفت با همين قلاب دل مردمان صالح را چنگ مى زنم و صيد مى كنم . گفت تاكنون ساعتى شده كه بر من ظفر پيدا كنى ؟ جواب داد نه ((ولكن فيك خصله تعجبنى )) اما تو داراى يك خصلت هستى و عادتى دارى كه من از آن خوشم مى آيد. پرسيد آن عادت چيست ؟
قال انت رجل اكول فاذا افطرت اكلت شميت فيمنعك ذلك من بعض صلوتك و قيامك بالليل
گفت تو آدم پرخورى هستى در موقع افطار آن قدر مى خورى كه دچار عوارض پرخورى از قبيل امتلا معده مى شوى . همين حالت تو را از بعضى نمازها و شب زنده داريت باز مى دارد.
يحيى گفت : با خداى خود عهد بستم كه تا زنده باشم ديگر پرخورى نكنم و از غذا سير نشوم .
ابليس گفت : من هم با خدا عهد بستم كه هيچ مسلمانى را نصيحت نكنم تا بميرم . از خدمت يحيى خارج شد و ديگر پيش او نيامد.
بايد دقت كرد يكى از موجبات عدم توفيق و از مهمترين موانعى كه انسان را از شب زنده دارى و مناجات دل شب باز مى دارد همين پرخورى است .
مهمترين مايه بيدارى دل و صفاى باطن و نشاط براى مناجات نخوردن غذاى زياد است چند روايت جهت تنبيه خود نويسنده و خواننده عزيز كه مشتاق نواى دل شب است مى آورم باشد كه ان شاء الله توفيق پيدا كنيم .
عن النبى صلى الله عليه و آله اياكم و البطنه فانها مفسدة للبدن و مؤ ونه للسقم و مكسلة عن العبادة (80) پيامبر اكرم فرمود از پرخورى بپرهيز زيرا پرخورى براى سلامتى بدن زيان دارد و موجب بيمارى است و در انجام عبادت انسان را كسل مى كند.
قال رسول الله : نور الحكمه الجوع و التباعد من الله الشبع (81) لا تميتو القلوب بكثره الطعام و اشراب فان القلوب تموت كالزروع اذ اكثر عليها الماء و قال لا تشبعوا فتطفى نور المعرفه من قلوبكم و من بات يصلى فى خفه من الطعام بات الحور العين حوله
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: نور حكمت ، گرسنگى است و دورى از خدا سيرى است . دلها را با زياد خوردن و آشاميدن نميرانيد زيرا دل نيز مانند كشتزار است كه آب زياد موجب نابودى آن مى شود. پرخورى نكنيد كه نور معرفت از دلهايتان مى رود و هر كس شب را با كمى از غذا به نماز شب بسر برد حورالعين گردش مى گردند و اطرافش را مى گيرند.
از گفتار پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود: ما ملا آدمى و عاء شرا من بطن (82) انسان ظرفى را پر نمى كند كه بدتر از پر كردن ظرف شكم باشد.
كافى است انسان را، همان چند لقمه اى كه موجب سلامتى و نيروى زندگيش باشد.
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: اقرب ما يكون العبد الى الله اذا ما خف بطنه .
و عن ابى جعفر عليه السلام قال ما من شى ابغض الى الله من بطن مملو و قال ابعد الخلق الى الله اذا امتلاء بطنه (83)
نزديك ترين حال بنده به خدا وقتى است كه شكمش سبك باشد و نيز امام باقر عليه السلام فرمود: چيزى نزد خدا منفورتر از شكم پر نيست .
فرمود دورترين وقت بنده از خدا، موقعى است كه شكمش پر باشد. با توجه به اين چند روايت اين مطلب مسلم مى شود كه سلامتى و سعادت هم در دنيا و هم در آخرت خوددارى از پرخورى است البطنه راءس كل داء و احميه راءس كل دواء پرخورى سرآمد هر بيمارى است و خوددارى از غذا سرآمد هر دوا است .
بالاخره اين توصيه ، صريح آيه قرآن است ((كلوا و اشربوا و لا تسرفوا)) اسراف در خوردن و آشاميدن نكنيد.
حال مى پردازيم به محتواى ركعات نماز شب و كيفيت راز و نيازهاى شبانه .
نماز شب مركب از نافله شب هشت ركعت است كه دو ركعت دو ركعت خوانده مى شود. و پس از آن دو ركعت نماز شفع و يك ركعت نماز وتر مى باشد.
در منتخب حسنى مى نويسد: اگر وقت تنگ بود، اكتفا نماييد به دو ركعت شفع و يك ركعت وتر و دو ركعت نافله صبح . فقد ورد من قام قبل الفجر و صلى الوتر و ركعتى الفجر كتب له صلوة الليل . هر كس قبل از اذان صبح بلند شود و نماز وتر (كه سه ركعت است دو ركعت شفع و يك ركعت وتر) را بخواند با نافله صبح او را از نمازگزاران شب محسوب نمايند.
بعد از نماز شب مستحب است سه مرتبه خواندن سوره ((انا انزلنا فى ليلة القدر)) و ده مرتبه صلوات و 11 مرتبه قل هو لله احد و در آخر بگويد ((كذلك ربنا)) بعد بگويد: محمد بين يدى و على ورائى و فاطمه فوق راسى و الحسن عن يمينى و الحسين عن شمالى و على بن الحسين . محمد بن على و جعفربن محمد و موسى بن جعفر، و على بن موسى ، و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن على و حجة بن الحسن حولى بعد مى گويد يا رب ما خلقت خلقا خيرا منهم ، اجعل صلوتى بهم مقبوله و دعائى بهم مستجابا و حاجاتى بهم مقضيه و ذنوبى بهم مغفورة و رزقى بهم مبسوط.(84)
و هر كس مريض است و سلامتى خود را از خداوند مى خواهد در سجده دوم از دو ركعت اول بگويد: يا على يا عظيم يا رحمن يا رحيم يا سميع الدعوات يا معطى الخيرات صل على محمد و آل محمد و اعطنى خير الدنيا و الاخره ما انت اهله و اصرف غنى شر الدنيا و الاخره ما انت اهله و اذهب عنى هذا اوجع (نام بيمارى خود را ببرد) فانه قدغا ظنى و اخرننى (85)
يكى از آداب مهم نماز شب طول دادن قنوت است مخصوصا در نماز ((وتر)). در فقه الرضا نقل مى كند كه فرمود: حافظو على صلاة الليل فانها حرمه الرب تدرالرزق و تحسن الوجه و تضمن رزق النهار و طولوا الوقوف فى الوتر فانه روى ان من طول الوقوف فى الوتر قل وقوفه يوم القيامه (86) مواظبت بر نماز شب كنيد زيرا نماز شب احترام به ساحت مقدس ‍ پروردگار است و موجب افزايش روزى است و صورت انسان را زيبا مى كند و ضامن رزق و روز است در نماز وتر زياد بايستيد (با قنوت طولانى ) زيرا هر كه در وتر زياد بايستد روز قيامت براى حساب كم خواهد ايستاد.
در بلد الامين مى نويسد بعد چنين دعا كند امير المومنين عليه السلام دعا مى كرد: اللهم ان ذنوبى و ان كانت قطيعه فانى ما اردت بها قطيعه و لا اقول لك العبتى لا اعود لما اعلم من خلفى و لا اعدك استمرار التوبه لما اعلم من ضعفى فقد جئت اطلب عفوك و وسيلتى اليك كرمك فصل على محمد و آل محمد و اكرمنى بمغفرتك يا ارحم الراحمين بعد سيصد مرتبه ((العفو العفو العفو)) مى گويد.(87)
در منتخب حسنى مى نويسد: زين العابدين عليه السلام در نماز ((وتر)) سحر سيصد مرتبه العفو العفو بعد مى گفت رب اغفروا ارحم و تب فانك انت التواب الرحيم .
ترجمه دعاى حضرت امير المومنين عليه السلام اينست : خدايا گرچه گناهان من موجب قطع رابطه بين من و تو مى شود اما من اين گناهان را براى قطع رابطه با تو انجام نداده ام . خدايا نمى گويم از من راضى شو ديگر گناه نمى كنم زيرا مى دانم كه اين وعده را خلاف خواهم كرد (و آلوده به گناه مى شوم ). خدايا بتو وعده نمى دهم توبه ام را ادامه دهم چون مى دانم من ضعيف و ناتوان از ادامه توبه هستم . اينك به در خانه تو پناه آورده ام از تو تقاضاى عفو دارم و جز كرم و عنايت تو وسيله و واسطه اى ندارم . خدايا صلواتت را بر محمد و آل او بفرست و مرا با مغفرت و آمرزش خود گرامى بدار يا ارحم الراحمين .
از علل الشرايع نقل مى كند: ابو عبيده خداء از امام صادق در تفسير آيه ((تتجا فى جنوبهم عن المضاجع )) فرمود تو گمان مى كنى كسانى كه اين آيه درباره آنها نازل شده شبها نمى خوابيدند گفتم آقا! خدا و پيامبر و فرزند پيامبر مى دانند، قال لابد لهذا البدن ان تريحه حتى يخرج نفسه فاذا خرج النفس استراح البدن و رجع الروح و فيه قوة على العمل فانما ذكرهم ، تتجا فى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربهم خوفا و طمعا.
فرمود: چاره اى نيست بايد اين بدن بياسايد تا نفس خارج شود وقتى نفس خارج شد بدن استراحت مى كند و روح برمى گردد و قدرت و نيرو بر عمل پيدا مى كند.
اين آيه درباره امير المومنين و شيعيان پيرو او نازل شده ينامون فى اول الليل فاذا ذهب ثلثا الليل او ما شاء الله فزعوا الى ربهم راغبين مرهوبين طامعين فيما عنده اول شب مى خوابيدند دو ثلث يا مقدارى كه خدا مى خواست از شب كه مى گذشت با تضرع و زارى و شوق بدر خانه خدا مى رفتند با بيم و اميد به رسيدن به آنچه در نزد خدا است . خداوند كيفيت كار آنها را در قرآن ذكر نموده است و اطلاع داده كه به ايشان چه چيز عنايت مى كند در جوار خود آنها را جا مى دهد و وارد بهشت مى كند و خوف و ترس از آنها مى زدايد.
گفتم يابن رسول الله فدايت شوم اگر در آخر شب حرمت كردم چه بگويم فرمود وقتى حركت كردى بگو: الحمد لله رب العالمين و اله العالمين و الحمد لله الذى يحيى الموتى و يبعث من فى القبور اگر اين دعا را بخوانى وسوسه شيطان و پليدى او از تو رفع مى شود.(88)
در بلد الامين مى نويسد: كان على عليه السلام يستغفر مرة فى سحر كل ليلة بعقب ركعتى الفجر.
امير المومنين عليه السلام هر شب پس از دو ركعت فجر در سحرگاه هفتاد مرتبه استغفار مى كرد.
از امام صادق عليه السلام در تفسير آيه ((و المستغفرين بالاسحار)) نقل شده كه هر كس در نماز وتر هفتاد بار بگويد ((استغفر الله ربى و اتوب اليه )) و تا يك سال اين عمل را ادامه دهد خداوند او را جزء استغفار كنندگان در سحرگاهان ((المستغفرين بالاسحار)) قرار مى دهد.(89)
البته بايد توجه داشت : آخرين ركعت نماز شب كه ((وتر)) است داراى اهميت خاصى است لذا سفارش شده در دعاى دست آن هفتاد مرتبه استغفار. امام صادق عليه السلام به اين ابى يعفور مى فرمايد استغفر الله فى الوتر سبعين مرة تنصب يدك السيرى و تعد باليمنى الاستغفار(90)
در قنوت وتر هفتاد مرتبه استغفار مى كنى باين صورت كه دست چپ را بلند مى نمايى و با دست راست شماره استغفار را نگه مى دارى ، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هفتاد مرتبه در ((وتر)) استغفار مى كرد و هفت مرتبه مى گفت هذا مقام العائذ بك من النار.
در خاتمه بحث كيفيت نماز شب دو مطلب لازم به تذكر است .
اول اينكه : پيامبر اكرم فرمود: هر گاه كسى نماز مستحب را در حال اختيار نشسته بخواند و هنگام ركوع برخيزد و از حال قيام به ركوع برود ثواب نماز ايستاده را در نامه عمل او مى نويسند.(91)
در عروة الوثقى نيز طبق همين روايت فتوى مى دهد.
مطلب دوم اينكه : مرحوم شهيد (رضوان الله عليه ) مى گويد: نماز شب را در صورت بلند بخوانيد تا اگر كسى بخواهد به نماز بايستد برخيزد و نافله مذهبى را انجام دهد ولى مشروط بر اينكه ماءمون از ريا باشد.(92)