زندگانى حضرت عبدالعظيم (عليه السلام )

احمد صادقى اردستانى

- ۴ -


اما آن زنى كه ، صورت و بدنش ميسوخت و روده هاى خود را ميخورد، كسى است كه ، زنان را براى فحشاء و شهوترانى در اختيار مردان نامحرم قرار ميداده ، و آن زنى كه ، سرش ماند خوك و بدنش مانند بدن حمار بود، كسى است كه مرتكب عمل خائنانه سخن چينى و دروغ پردازى ، و خلاصه ايجاد تفرقه و اختلاف ميان افراد ميشده است !
اما آن زنى كه ، شكل و قيافه سگ داشت ، و آتش داخل بدن او ميشد و از دهانش خارج مى گرديد، زنى است كه مرتكب آوازه خوانى و حسادت بردن نسبت به افراد ميشده است !
سپس پيغمبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود:
ويل لامراءة اغضبت زوجها، و طوبى المراءة رضى عنها زوجها(62).
((واى به حال زنى كه در اثر اعمال زشت و عصيان خود، خشم و ناراحتى شوهر را فراهم كند، و خوشا به حال زنى كه ، به خاطر رفتار عاقلانه و انسانى خود، رضايت و خوشحالى و سرانجام رفاه و سعادت شوهر خود را بدست آورد)).
نامه امام رضا (عليه السلام ) به ماءمون
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) مى گويد: ماءمون الرشيد عباسى ، نامه اى به امام هشتم (عليه السلام ) نوشت ، و از آن حضرت درخواست پند و موعظه نمود، حضرت در جواب او نوشت : تو در دنيائى قرار گرفته اى كه ، مدت آن معين است ، و در آن عمل هر عمل كننده اى مورد قبول واقع مى شود. آيا نمى بينى مرگ چگونه بر دنيا و زندگى افراد احاطه دارد؟ و آرزوى آرزومندان را نقش بر آب ميسازد؟ و با اين وجود تو بسوى گناه و هوسهاى نفسانى سرعت گرفته اى ، اما توبه و بازگشت را براى آينده گذاشته اى ؟!
مرگ ناگهان اهل خود را در بر ميگيرد، و غفلت از مرگ ، كار افراد عاقل و هشيار نيست .
انك فى دنيا لها مدة   يقبل فيها عمل العامل
اما ترى الموت محيط بها؟   يسلب منها عمل العامل
تعجل الذنب بما تشتهى   و تاءمل التوبه من قابل
و الموت ياءتى اهله بغتة   ماذاك فعل الحازم العاقل (63)
در شب جمعه
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) روايت مى كند، ابراهيم بن ابى محمود، به امام رضا (عليه السلام ) عرض كرد: افرادى از جد تو روايت ميكنند، كه آن حضرت فرموده : ((خداوند در هر شب جمعه به آسمان دنيا فرود ميايد!)) شما در مورد اين حديث چه نظرى داريد؟
امام رضا (عليه السلام ) فرمود:
لعن الله المحرفين الكلم عن مواضعه .
((خدا لعنت كند افرادى را كه سخن حق را از مسير خود تحريف و تغيير ميدهند)).
بخدا سوگند، پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) اينطور نفرموده ، بلكه آن حضرت فرموده است : خداوند در ثلث آخر هر شب جمعه ، فرشته اى را به آسمان دنيا ميفرستد، و باو دستور ميدهد، كه فرياد بزند:
هل من سائل فاعطيه ؟ هل من تائب فاتوب عليه ؟ هل من مستغفر فاغفر له ؟ يا طالب الخير اقبل ، و يا طالب الشر اقصر....
((آيا نيازمندى هست كه باو عطا و بخشش نمايم ؟ آيا توبه كننده اى هست تا توبه او را به بپذيرم ؟ آيا استغفار كننده اى هست كه از من طلب آمرزش نمايد و من او را مورد مغفرت قرار دهم ؟ اى طلب كننده خير و بركت ، بسوى خدا روى آور، و اى طالب شر و ستم ، از كردار خود دست بردار))!
آرى ، اين فرشته پيوسته چنين ندا مى كند، تا صبح طلوع كند، و آنگاه به جايگاه خود برمى گردد(64).
نشانه هاى شخص مؤ من
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) از امام رضا (عليه السلام ) روايت مى كند، كه آن بزرگوار فرمود: شخص مؤ من كسى است كه وقتى كار خيرى انجام دهد، خرسند و خوشحال گردد، و هر گاه كار بدى مرتكب شود، راه توبه و استغفار را پيش گيرد، و مسلمان واقعى كسى است كه ، مردم از دست و زبان او آسايش داشته باشند، و كسيكه همسايه اش از آزار و اذيت او، در امان و آسايش نباشد، از شيعيان و پيروان ما نخواهد بود!
و المسلم الذى يسلم المسلمون من لسانه و يده ، ليس منا من لم ياءمن جاره بوائقه (65).
فصل ششم : احاديث عبدالعظيم حسنى از امام جواد (عليه السلام )
در اين فصل ، ترجمه تعدادى از احاديث را كه ، جنبه اعتقادى و اخلاقى و آموزشى دارد، و حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) گاهى خود به حضور امام جواد (عليه السلام ) مى رسيده ، و به صورت سؤ ال و جواب ، يا به وسيله نامه و مكاتبه ، يا بنوع ديگرى آن را حضورى و مستقيم ، از محضر آن بزرگوار آموخته است ، مورد مطالعه و دقت قرار مى دهيم :
سنت واجب و مستحب
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) از امام جواد (عليه السلام ) و آنحضرت از پدران گرام خود، و آنان از پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده اند: سنت بر دو گونه است : سنت واجب ، كه پيروى و عمل بآن سبب هدايت و ارشاد مى شود، و روى گرداندن از آن موجب ضلالت و گمراهى مى گردد. و سنت غيرواجب ، كه عمل به آن باعث فضيلت و ثواب مى شود، و ترك آن گناه و معصيت محسوب نمى گردد.
السنة سنتان : سنة فى فريضة الاخذ بها هدى ، و تركها ضلالة ، و سنة فى غير فريضة ، الاخذ بها فضيله ، و تركها الى غير خطيئه (66).
شيعه در عصر غيبت
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) از امام جواد (عليه السلام ) و آن حضرت از پدران بزرگوار خود، از على (عليه السلام ) روايت ميكنند، كه آنحضرت فرمود: قائم ما داراى غيبت طولانى است ، و شيعيان ما در عصر غيبت مانند گوسفندانى كه دنبال چراگاه ميگردند، سرگردان خواهند بود، و بدنبال امام خويش ميگردند، اما هر كس بر دين خود ثابت قدم بماند، و روحيه او در طول غيبت خسته و افسرده نگردد، روز قيامت نزد من قرار خواهد گرفت . سپس فرمود: قائم ما آنگاه كه قيام كند، براى هيچكس در ذمه او بيعتى نيست ، و او متابعت از كسى نخواهد كرد، و براى همين است كه ، ولايت ، و وجود او، از نظر مردم مخفى و پنهان است (67).
گناهان كبيره
قبل از اينكه ، روايت حضرت عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) را درباره گناهان كبيره مورد مطالعه قرار دهيم ، توجه بدو مطلب ضرورى بنظر ميرسد:
1 - گناه كبيره ، يعنى گناه بزرگ ، اما در اصطلاح شرع و از زبان امامان معصوم (عليه السلام ) بآن دسته از گناهان ، عموما گناهان كبيره گفته مى شود، كه در قرآن كريم يا روايت اهل بيت (عليه السلام ) بطور صريح يا كنايه ، براى مرتكب شونده اينگونه گناهان ، وعده آتش جهنم داده شده باشد.
امام صادق (عليه السلام ) فرموده است : الكبائر، التى اوجب الله عزوجل عليها النار(68).
2 - رواياتيكه تعداد گناهان كبيره را بيان مى كند، در مورد تعداد گناهان كبيره ، عبارات مختلفى دارد، بعضى از روايات گناهان كبيره را، پنج ، برخى هفت ، و در موردى بيست و يك و در حديثى هم تعداد آن سى و يك گناه معرفى شده است ، كه صرف نظر از علت اين تفاوتها، در اينجا روايت حضرت عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) را كه ، تعداد گناهان كبيره را، نوزده مورد ميشمارد، مورد دقت قرار مى دهيم :
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) از امام جواد (عليه السلام ) روايت كرده ، كه آن حضرت نيز از پدر خود از قول موسى بن جعفر (عليه السلام ) شنيده است كه ، آن بزرگوار فرمود: ((عمرو بن عبيد)) خدمت امام صادق (عليه السلام ) رسيد، و پس از سلام ، بحضور آن امام نشست ، و آيه الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش (69) را كه درباره گناهان كبيره است قرائت كرد، و پس از آن سكوت نمود.
امام صادق (عليه السلام ) فرمود: چرا ساكت شدى ؟ ((عمرو بن عبيد)) گفت : علاقه دارم ، گناهان كبيره را از نظر قرآن برايم ، بيان بفرماييد. آنگاه امام صادق (عليه السلام ) گناهان كبيره را با ستناد آيات قرآن ، بدين ترتيب معرفى كرد:
1 - بزرگترين گناهان ، شريك قرار دادن براى خداست ، و قرآن هم در اين باره فرموده است : هر كس براى خدا شريكى قائل شود، از بهشت محروم گرديده است (70).
2 - گناه كبيره ديگر، نااميدى از رحمت خداوند است و قرآن فرموده است : از رحمت الهى نااميد نمى شوند مگر كافران (71)!
3 - كبيره ديگر، غافل شدن از نقشه و مجازات پنهانى الهى است ، و قرآن در اين باره فرموده : از مجازات پنهانى خداوند غافل نخواهند بود، مگر گروه كافران (72)!
4 - گناه كبيره ديگر، نافرمانى و ناراضى كردن پدران و مادران است كه ، خداوند چنين افرادى را، ستمگر و بدبخت معرفى كرده است (73).
5 - آدم كشى و خونريزى نيز، گناه كبيره ديگرى است ، و خداوند متعال ، كشتن افراد بى گناه را حرام نموده ، و مجازات آدم كشان را جهنم و عذاب جاويد قرار داده است (74).
6 - از معاصى بزرگ ديگر، نسبت ناپاكى و آلودگى بمردان و زنان پاكدامن مسلمان دادن است ، و خداوند چنين تهمت زنندگانى را به لعنت دنيا و عذاب عظيم آخرت وعده داده است (75).
7 - گناه كبيره ديگر، خوردن مال يتيمان و تصرف نامشروع در زندگى آنهاست ، خداوند در اين باره ميفرمايد: كسانيكه مال يتيمان را ميخورند، مانند اين است كه آتش ميبلعند، و بزودى گرفتار آتش دوزخ نيز خواهند شد(76).
8 - گناه كبيره ديگر، فرار از جنگ است ، كه طبق وعده قرآن هر كس پشت به جنگ كند، مشمول غضب الهى و آتش دوزخ خواهد بود(77).
9 - گناه كبيره ديگر، رباخوارى است ، كه وضعيت چنين افرادى در قيامت ، مانند شيطان زدگان و جن زدگان خواهد بود(78).
10 - از گناهان كبيره ديگر، جادوگرى و ساحرى است ، كه خداوند براى قيامت شخص جادوگر جز عذاب و مجازات دردناك بهره ديگرى قرار نداده است (79)!
11 - گناه كبيره ديگر، زناكارى و ناپاكى دامن است ، كه خداوند براى آن عمل ، مجازات دو چندان و آتش ابدى و ذليل كننده قرار داده است (80).
12 - از گناهان كبيره ديگر، قسم دروغ است ، كه دروغ ، دروغگو را در فساد و آلودگى غوطه ور ميسازد، و او خداوند و ارزشهاى دينى و مقدسات را وسيله معامله و منافع خود قرار ميدهد، كه اينان در آخرت بهره و عاقبت خوبى نخواهند داشت (81)!
13 - گناه كبيره ديگر، خيانت در اموال و اسرار و ناموس مسلمانان و دوز و كلك كارى است كه ، بفرموده قرآن : چنين افرادى با دست به زنجير بسته ، در صحراى قيامت حاضر خواهند شد(82).
14 - خوددارى از پرداخت زكات ، گناه كبيره ديگرى است كه خداوند روز قيامت چنين متخلفينى را با همان اموال و اندوخته هاى طلا و نقره گداخته ، مجازات خواهد نمود(83).
15 - گناه كبيره ديگر گواهى دروغ و نيز كتمان شهادت واجب است كه ، خداوند فرموده : هر كس شهادت حقى را پنهان دارد، و از گواهى شهادت حقى خوددارى كند، قلب او گرفتار گناه و عصيان خواهد شد(84).
16 - از جمله ديگر گناهان كبيره ، شرابخوارى و ميگسارى است ، كه خداوند آنرا ممنوع و حرام كرده ، و زشتى آنرا در رديف بت پرستى و شرك قرار داده است (85).
17 - گناه كبيره ديگر، نماز نخواندن بدون دليل و ترك هر عمل واجب ديگرى از احكام الهى است ، كه درباره خوددارى از نماز خواندن ، پيامبر اسلام فرموده است :
من ترك الصلاة متعهد فقد برى من ذمة الله و ذمة الرسول (86).
هر كس نماز را از روى عمد و بدون علت ترك كند، از تعهد بندگى خدا و پيمان اطاعت رسول خارج شده ، به پرتگاه شرك لغزيده است !
18 و 19 - گناهان كبيره ديگر، عبارت است از: پيمان شكنى ، ناديده گرفتن قول و قرار، و نيز قطع رابطه با قوم و خويشان ، كه خداوند متعال ، چنين افرادى را هم ، مورد تنفر و لعنت خود قرار داده ، و عاقبت بدى را براى آنان مقرر داشته است (87):
امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) فرمود: عمرو بن عبيد، با شنيدن اين مطالب ، از محضر امام صادق (عليه السلام ) خارج شد، در حالى كه با صداى بلند گريه ميكرد و ميگفت : هر كس در برابر شما خاندان پيامبر، اظهار عقيده خودسرانه كند و در مقابل علم و فضيلت شما ادعائى داشته باشد و مطالب اسلام را بر اساس هوى و هوس خود توجيه كند، يقينا راه هلاكت و نابودى را پيش گرفته است (88).
زيارت امام رضا (عليه السلام )
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) از امام جواد (عليه السلام ) روايت مى كند، كه آن بزرگوار فرمود:
ضمت لمن زار ابى بطوس عارفا بحقه الجنة على الله تعالى (89).
((كسيكه پدرم را در طوس زيارت كند، و نسبت به مقام او معرفت داشته و او را امام واجب الاطاعه بداند، من بهشت را براى او ضمانت ميكنم )).
همچنين عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) مى گويد: بامام جواد (عليه السلام ) عرض كردم ، من درباره زيارت قبر حضرت سيدالشهداء و زيارت پدر بزرگوار تو در طوس متحيرم كه كدام را انتخاب كنم ، شما در اين باره چه دستورى داريد؟
امام جواد بمن فرمود: اندكى صبر كن ، آنگاه داخل اتاق شد، و بعد از اتاق بيرون آمد، و در حاليكه اشك از چشم او بروى گونه هاى او سرازير بود، فرمود:
زوار قبر ابى عبدالله كثيرون ، و زوار قبر ابى بطوس ‍ قليلون (90)
((زائرين قبر امام حسين (عليه السلام ) در كربلا فراوانند، اما زائرين قبر پدرم در طوس كم مى باشند)).
موعظه هاى حكيمانه على (عليه السلام )
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) مى گويد: به امام جواد (عليه السلام ) عرض كردم ، از پدران خود براى من حديثى بيان كن ، آنحضرت فرمود: پدرم از جد خود، و او بوسيله پدران خود از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) روايت كرده است :
لايزال الناس بخير ماتفاوتوا، فاذا استووا هلكوا!
((تا ماداميكه مردم با هم تفاوت دارند و مساوى نيستند، در خير و سعادت خواهند بود، اما هر گاه همه مردم يكسان و مساوى شوند، هلاك و نابود خواهند شد))!
درخواست كردم آنحضرت بيشتر موعظه كند، امام (عليه السلام ) از زبان على (عليه السلام ) فرمود: لوتكاشقتم ما تدافنتم !
اگر در مقام افشاگرى و پرده درى يكديگر برآئيد، نمى توانيد معايب و نواقص خود را رفع كنيد، و در جهت اصلاح و تكامل هم اقدام كنيد.
وى درخواست موعظه بيشترى كرد، آنحضرت ، از على (عليه السلام ) روايت كرد:
انكم لن تسعوا الناس باموالكم ، فسعوهم بطلاقة الوجه و حسن اللقاء....
((شما هرگز نميتوانيد، بوسيله مال و ثروت خود، مردم را بخود جلب و جذب كنيد. بنابراين ، با چهره گشاده و لبخند، و نيز با برخورد شايسته و گيرا، افراد را بخود جذب و علاقمند نمائيد، زيرا من اين مطلب را از رسول خدا شنيدم )).
باز هم من عرض كردم بيشتر بفرمائيد، آنحضرت از على (عليه السلام ) نقل كرد:
من عتب على الزمان ، طالت معتبته .
((هر كس بر (مردم ) روزگار خشمگين شود، ناراحتى و اندوه او طولانى مى گردد)).
گفتم ، زيادتر بيان كنيد، اضافه كرد، على (عليه السلام ) فرمود:
مجالسة الاشرار تورث سؤ الظن بالاخيار.
((همنشينى و معاشرت با زشتكارن ، سبب بدبينى به نيكان مى شود)).
موعظه بيشتر خواستم ، از قول على (عليه السلام ) فرمود:
بئس الزاد الى المعاد، العدوان الى العباد.
((دشمنى و تجاوز به بندگان خدا، رهتوشه بسيار بدى براى روز قيامت خواهد بود)).
درخواست اندرز بيشترى كردم ، از على (عليه السلام ) بيان نمود:
قيمة كل امراءة ما يحسنه .
((ارزش و شخصيت هر انسانى بستگى دارد، به اعمال نيك و مفيدى كه او انجام ميدهد)).
تقاضاى موعظه بيشترى كردم ، وى از على (عليه السلام ) حديث كرد:
المرء مخبوء تحت لسانه .
((شخصيت انسان زير زبان او پنهان است ، و انسان تا لب به سخن نگشايد عيب و هنر او شناخته نميشود)).
از امام جواد (عليه السلام ) موعظه زيادترى خواستم ، از على (عليه السلام ) روايت كرد:
التدبير قبل العمل ، يؤ منك من الندم .
((انديشه و مطالعه قبل از اقدام بهر كارى ، موجب محفوظ ماندن از حسرت و پشيمانى بعدى براى تو مى گردد)).
باز هم عرض كردم ، مرا موعظه كن ، آنحضرت از على (عليه السلام ) بيان كرد:
من وثق بالزمان صرع .
((هر كس به زمان و روزگارى اعتماد و تكيه كند، بر زمين خواهد خورد)).
همچنين موعظه بيشترى خواستم ، گفت : على (عليه السلام ) فرموده است :
خاطر بنفسه من استغنى .
((هر كس خود را بى نياز و مستقل احساس كند، خويشتن را بورطه هلاكت و نابودى كشانده است )).
باز هم ادامه موعظه را خواستار شدم ، از زبان على (عليه السلام ) بيان فرمود:
قلة العيال ، احد اليسارين .
((يكى از دو وسيله آسايش زندگى ، كم بودن عائله و نان خورهاست )).
من پيگير موعظه بيشترى شدم ، از على (عليه السلام ) روايت كرد:
من دخله العجب هلك .
((هر كس بر مركب خودخواهى و خودمحورى نشيند، خويشتن را به هلاكت و نابودى كشانده است ))!
موعظه بيشترى از حضرت جواد (عليه السلام ) تقاضا نمودم ، وى از على (عليه السلام ) روايت نمود:
من ايقن بالخلف جاد بالعطيه .
((هر كس يقين داشته باشد، اعمال نيك پس از مرگ بدرد او خواهد خورد، و از بخشش و كمك نسبت به همنوعان خود مضايقه نخواهد كرد)).
باز هم از امام جواد (عليه السلام ) خواستم اضافه بفرمايند، آن بزرگوار اضافه كرد: على (عليه السلام ) فرموده است :
من رضى بالعافية ممن دونه ، رزق السلامة ممن فوقه .
((هر كس با گذشت و خيرخواهى نسبت به زيردستان خشنود گردد. از اذيت و آزار بالاتر و قوى دست تر از خود، مصون و سالم خواهد ماند)).
آنگاه حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) بحضور امام جواد (عليه السلام ) عرض كرد: اين موعظه ها مرا كفايت مى كند، كمال استفاده را بردم و همين اندازه براى رسيدن به سعادت انسانى مرا كفايت خواهد كرد(91).
انتظار ظهور مهدى (عج )
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) روايت مى كند: به حضور امام جواد (عليه السلام ) وارد شدم ، و خواستم از آن حضرت درباره قائم آل محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) سؤ الى كرده باشم ، كه آيا او همان مهدى موعود است ؟
اما قبل از اينكه من سؤ ال خود را مطرح كنم ، آن بزرگوار خود شروع به سخن كرد و فرمود: اى ابوالقاسم ! قائم ما، همان مهدى (عليه السلام ) است كه ، در زمان غيبت انتظار او واجب ، و به هنگام ظهور اطاعت او واجب خواهد بود، و او سومين فرزند از اولاد من است .
آرى ، سوگند به خدائى كه ، محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) را به رسالت فرستاد و مقام امامت را مخصوص خاندان ما گردانيد، اگر از دنيا جز يكروز باقى نمانده باشد، خداوند متعال آنروز را آنقدر طولانى ميگرداند، تا مهدى (عليه السلام ) از پس پرده غيبت ظهور كند و سراسر زمين را از عدالت و انسانيت لبريز گرداند، همانطور كه از ظلم و ستم انباشته شده باشد.
بارى ، خداوند، مقدمات كار قيام او را در يك شب فراهم مى كند، به همان ترتيبى كه كار موسى بن عمران را در حاليكه رفت از كوه طور آتش بيآورد اصلاح فرمود، و او را بخاندان خود برگردانيد، در حاليكه او پيامبر شده بود.
آنگاه در پايان سخن خود فرمود: افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج (92).
بهترين اعمال شيعيان ما، انتظار فرج و ظهور امام زمان است .
((ذوكفل )) كيست ؟
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) مى گويد: نامه اى به امام جواد (عليه السلام ) نوشتم ، و ضمن آن از اسم ((ذوكفل )) جويا شدم و اضافه بر اين خواستم ، بدانم وى از پيامبران مرسل بوده است ، يا نه ؟
آن حضرت در جواب نامه من نوشت : خداوند يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرستاده ، كه سيصد و سيزده نفر آنان از مرسلين بوده اند، و ذوالكلفل نيز از آنان محسوب مى شود.
آرى ، ذوالكلفل (عليه السلام ) پس از حضرت سليمان بن داود (عليه السلام ) برسالت مبعوث شد، و مانند داود ميان مردم قضاوت و حكومت ميكرد، و هرگز جز براى رضاى خدا خشمناك نشد، و نام او هم ((عويديا)) بود، و منظور از آيه واذكر اسماعيل واليسع وذاالكفل كل من الاخيار(93). همين بزرگوار است (94).
فصل هفتم : روايات عبدالعظيم (عليه السلام )، از امام هادى (عليه السلام )
با توجه باينكه حضرت عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) از اصحاب امام جواد (عليه السلام ) و امام هادى (عليه السلام ) بوده و با آن بزرگواران مراوده و معاشرت زيادى داشته ، از آن دو امام معصوم ، اخبار و احاديث فراوانى نقل كرده است ، كه برخى از احاديث وى را از امام جواد (عليه السلام ) در فصل ششم همين كتاب مطالعه كرديم ، اكنون در اين فصل نيز بعنوان نمونه ، تعداد چهار حديث او را كه از امام هادى (عليه السلام ) آنرا بطور مستقيم و بدون واسطه روايت كرده ، و بيشتر جنبه اخلاقى و اجتماعى براى امروز ما دارد، مورد بررسى قرار مى دهيم :
چرا ابراهيم ، خليل ناميده شد؟
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) از امام هادى (عليه السلام ) روايت مى كند، كه آن بزرگوار فرمود: خداوند متعال ، ابراهيم خليل (عليه السلام ) را باين جهت دوست و خليل خود قرار داد، كه او بر محمد و اهل بيت (عليه السلام ) او سلام و صلوات ميفرستاد(95).
اوقات نامناسب زناشوئى
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام )، از امام هادى (عليه السلام ) نقل مى كند، كه آن بزرگوار از پدر خود، امام جواد (عليه السلام ) روايت كرده است : عمل زناشوئى در اول ، وسط و آخر هر ماه مناسب نخواهد بود، و كسيكه در اين اوقات عمل زناشوئى انجام دهد، بيم آن ميرود فرزنديكه بدنيا ميآيد مجنون باشد، آيا نديده ايد كه جنون بيشتر ديوانگان در اول ، وسط، و آخر ماه افزايش پيدا مى كند؟
همچنين كسى كه به هنگام قمر در عقرب بودن ، عقد ازدواج برقرار كند خيرى نخواهد ديد، سپس آن حضرت فرمود: كسيكه وقتى ازدواج كند كه ماه در محاق باشد (در اواخر ماه )، بايد منتظر ساقط شدن فرزند خود باشد(96)!
مردم قم و آبه
حضرت عبدالعظيم (عليه السلام ) از امام هادى (عليه السلام ) روايت مى كند، كه آن بزرگوار فرمود:
اهل قم واهل آبه مغفور لهم لزيارتهم لجدى على بن موسى بن الرضا (عليه السلام ) بطوس .
((يعنى ، مردم قم و آبه (كه اكنون از نواحى ساوه است ) مورد رحمت و مغفرت خداوند قرار ميگيرند، زيرا آنان قبر پدرم را در طوس زيارت ميكنند)).
آرى ، هر كس پدرم را زيارت كند، و در راه آن زيارت حتى به اندازه قطره بارانى كه از آسمان بسر او ميچكد رنج ببيند، خداوند بدن او را از آتش ‍ دوزخ محفوظ مى دارد(97)!
سخنان موسى (عليه السلام ) با خدا
عبدالعظيم حسنى (عليه السلام ) از امام هادى (عليه السلام ) حديث مى كند كه آنحضرت فرمود: وقتى موسى بن عمران با خداوند سخن ميگفت ، عرض كرد: پروردگارا! پاداش كسيكه شهادت بدهد، من پيامبر و فرستاده تو هستم ، چيست ؟
خداوند فرمود: فرشتگان من نزد او ميروند، و او را مژده بهشت ميدهند.
موسى بن عمران عرض كرد، خداوندا! كسيكه در برابر تو بنماز و عبادت بايستد چه پاداشى دارد؟
خداوند فرمود: بخاطر ركوع و سجود و قيام و قعود او، من به فرشتگان مباهات ميكنم ، و هرگز او را عذاب نخواهم كرد.
موسى عرض كرد، پروردگارا! كسيكه بخاطر رضايت تو نيازمندى را سير كند، چه اجرى دارد؟
فرمود: روز قيامت دستور ميدهم ، اعلام كنند، چنين كسى آزاد شده از آتش دوزخ است . موسى عرض كرد خدايا! پاداش كسيكه صله رحم كند، چيست ؟
فرمود: عمر او را طولانى ميكنم ، و سختيهاى جان كندن را بر او آسان ميگردانم ، و نگهبانان بهشت ، او را مورد خطاب قرار ميدهند و ميگويند: بسوى ما بشتاب ، و از هر درى ميل دارى ، ببهشت وارد شو. موسى عرض ‍ كرد، خدايا پاداش كسيكه از اذيت مردم خوددارى كند و با آنان به نيكى و مهربانى رفتار نمايد چگونه است ؟!
فرمود: آتش جهنم ، براى او فرياد برميآورد: از من كنايه گيرى كن ، براى تو بسوى من راهى نيست ! موسى عرض كرد: پروردگارا، پاداش كسيكه ذكر ترا با قلب و زبان هرگز ترك نكند چه خواهد بود؟