دولت كريمه امام زمان عجّل اللَّه تعالى فرجه الشريف

سيد مرتضى مجتهدى سيستانى

- ۴ -


3 - پيشرفت اقتصادى

پيشرفت اقتصادى در عصر ظهور

قبل از آن كه به بيان پيشرفت اقتصادى در عصر ظهور بپردازيم ، نكته‏اى را درباره فقر و تنگدستى و رفتار ناهنجار ابرثروتمندان - كه دليل ناكامى پروژه‏هاى اقتصادى است - بيان مى‏كنيم :

كمبود مالى و فقر اقتصادى ، اساس و ريشه بسيار مهمّى براى وقوع بسيارى از جنايت‏هايى است كه در عصر غيبت در سراسر جهان واقع شده و مى‏شود . اين واقعيّتى است كه پس از ريشه‏يابى بسيارى از قتل‏ها، خونريزى‏ها، دزدى‏ها و... روشن شده است .

كسانى كه به عقيده خود با قتل ، خونريزى ، دزدى و جنايت‏هاى ديگر مبارزه مى‏كنند و مى‏خواهند آن‏ها را در جامعه ريشه‏كن كنند ، بايد اساس و منشأ آن‏ها را - كه فقر يكى از عوامل مهمّ آن است - از جامعه بزدايند تا قسمت مهمّى از جنايت‏هايى را كه در جامعه واقع مى‏شود نابود سازند ؛ زيرا همان گونه كه گفتيم فقر و نياز عامل بسيارى از جنايت‏ها است .

عالم مهمّ ديگرى كه داراى نقش اساسى در وقوع جنايت‏ها مى‏باشد ، تكاثر و افزون‏طلبى است ، تأثير اين عامل ، از عامل اوّل بسيار مهمّتر و بيشتر است ، زيرا اگر يك فرد فقير و مستمند دست به سرقت يك خانه يا كشتن يك فرد مى‏زند ، قدرتمندان براى تكاثر اموال و به خاطر افزون‏طلبى ، مال و ثروت يك جامعه را غارت مى‏كنند و ملّتى را به خاك و خون مى‏كشانند .(1)

بديهى است همان گونه كه امكان خدمت براى فرد ثروتمند يا قدرتمند ، بيشتر از يك فرد فقير و ضعيف مى‏باشد ، امكان خيانت او نيز بيشتر از يك فرد فقير و محتاج مى‏باشد .

بنابراين فقرِ مستمندان و بيشتر از آن ، تكاثر و افزون‏طلبى ثروتمندان و قدرتمندان ، دو عامل بسيار مهمّ براى وقوع جنايت‏ها و خيانت‏ها در دوران تيره غيبت مى‏باشند و با فرا رسيدن عصر شكوهمند ظهور ، نه تنها اين دو عامل بلكه همه عوامل جنايت ، نابود مى‏شوند و عوامل نجات و سعادت ، جايگزين عوامل فساد و تباهى مى‏گردند .
وظيفه مهمّ ثروتمندان و قدرتمندان كمك به افراد فقير و ضعيف مى‏باشد تا هم فقر اقتصادى آنان جبران شود و هم مانع طغيان خودشان گردد تا در نتيجه ، دو عامل مهمّ تباهى برطرف گردد ؛ امّا متأسّفانه اين وظيفه بزرگ همچون بسيارى از وظايف ديگر به دست فراموشى سپرده شده است ؛ ولى سرانجام روزگارى فرا خواهد رسيد كه اگر انسان بخواهد از كسى دستگيرى كند ، هر چه جستجو كند فقيرى را نجويد !

نكته‏اى كه بايد به آن توجّه شود اين است كه گفتيم : افزون‏طلبى و تكاثر ثروتمندان و قدرتمندانِ بزرگ عاملى بسيار مهمّتر از فقر در وقوع جنايات جهان است ؛ افزون‏طلبى و ثروت ، ثروتمندان را به سوى ثروت بيشتر فرا مى‏خواند و قدرت و زورگويى ، قدرتمندان و زورگويان را به زورگويى بيشتر وا مى‏دارد .

در واقع ثروتِ ابرثروتمندان ، هم به عنوان دوّمين عاملى كه نام برديم داراى نقش است و هم در عامل اوّل شركت دارد ؛ زيرا عامل مهمّ وجود فقر در ميان جامعه ، ثروتمندانى هستند كه با نقشه‏هاى شوم خود براى هر چه بيشتر شدن سرمايه خويش به وسيله احتكار و يا افزايش قيمت‏ها ، باعث ايجاد فقر و يا افزايش فقر تنگدستان مى‏شوند . اين حقيقتى است كه در كلمات خاندان وحى عليهم السلام به آن تكيه شده است .

توجّه كنيد به زمين‏خوارانى كه خود در كاخ‏ها و ويلاها زندگى مى‏كنند و با نگه داشتن هكتارها زمين باعث افزايش نرخ زمين شده و در نتيجه مستمندان از خريد يك قطعه زمين كوچك ناتوان مى‏مانند .

بنابراين بسيارى از ثروتمندان با انباشتن اموال ، هم باعث ايجاد فقر و يا افزايشِ آن مى‏شوند - كه مقدّمه و زمينه فساد براى بعضى از افرادِ نيازمند مى‏شود - و هم تكاثر و افزون‏طلبى آنان باعث طغيان و رها شدنشان از مقيّدات شرعى و عقلى مى‏گردد .

اكنون به اين جريان توجّه كنيد :

»خان مرو« يكى از اعيان و ثروتمندان تهران بود كه مسجد و مدرسه‏اى در آن شهر ساخته و تاكنون به نام وى معروف است . گويند يكى از دوستان قديم وى چندين ماه هر روز به درخت چنارى كه در مقابل خانه وى بود تكيه داده به انتظار بيرون آمدنِ خان مى‏ايستاد كه شايد در وقت خروج از منزل نگاهش به او افتد و تلطّفى در حقّ او بكند . ولى خان ملتفت او نمى‏شد تا وقتى كه خان از منصبى كه داشت معزول و خانه‏نشين شد . آن دوست به ديدن وى رفت .

خان گله كرد كه چرا در اين مدّت ياد ما نكردى و نزد ما نيامدى . آن شخص جريان آمدن خود را نقل كرد . خان گفت : من در آن وقت چنار جلو منزل خود را با آن بزرگى و بلندى نمى‏ديدم تا چه رسد به تو كه زير آن ايستاده بودى ! (2)
آرى ؛ جهان قبل از ظهور امام عصر ارواحنا فداه شاهد ثروتمندان زيادى است كه پاى از دايره انسانيّت بيرون نهاده و نتوانسته‏اند با تقيّدات شرعى و عقلى ، طغيان خود را كنترل نموده و مهار نمايند .
با توجّه به اين نكته اين سؤال پيش مى‏آيد كه در عصر درخشان ظهور - كه در سراسر جهان همه افراد ، بى‏نياز و داراى ثروت مى‏باشند - چگونه ثروت‏هاى بى‏كران باعث طغيانِ آنان نمى‏گردد ؟ و به عبارت ديگر اگر ممكن است ثروت‏هاى كلان داراى اين همه آثار شوم باشد ، چرا در عصر فرخنده ظهور مردم جهان از ثروتِ سرشار برخوردار مى‏شوند ؟

در پاسخ به اين سؤال بايد گفت : ثروتى كه از راه حلال باشد هيچ گاه شوم نيست ، بلكه ممكن است وسيله خيرات باشد ولى اين ثروتمندان هستند كه از ثروت خود سوء استفاده مى‏نمايند . اگر ثروت خود بذاته داراى آثار شوم مى‏بود ، بايد همه ثروتمندان اين گونه مى‏بودند و حال آن كه اين گونه نيست و بعضى از افراد ثروتمند - اگرچه در اين زمان اندكند - خدمت‏هاى شايانِ تقدير به جامعه نموده‏اند و باعث دستگيرى و نجات بسيارى از افراد گشته‏اند و مورد مدح خاندان وحى عليهم السلام قرار گرفته‏اند . و اين دليل بر نقص فكرى و كوتاهى انديشه ثروتمندانى است كه در تلاش افزايش ثروت و اندوختن و به جاى گذاردنِ آن براى وارثان خود هستند و گرنه اصل ثروت همچون حربه‏اى است كه هم انسان مى‏تواند با آن دشمن را از سر راه خود دور كند و هم مى‏تواند با آن خون افراد بى‏گناه را به زمين بريزد .

علاوه بر اين ، در عصر درخشان ظهور بر اثر تكامل معنوى انسان‏ها و رشد فكرى و عقلى آنان و بر اثر سعادتى كه آنان را فرا مى‏گيرد ، از طغيان و هلاكت در امان مى‏باشند .

در آن عصر فرخنده و در آن روزگار شكوهمند ، توسعه ، افزايش و فزونى هست ، امّا افزون‏طلبى و انباشتن وجود ندارد . ثروت ، نعمت و امكانات وجود دارد ؛ امّا هلاكت ، طغيان و تجاوز از مرز دين وجود ندارد .
در آن زمان ثروت‏هاى سرشارى كه در دنيا وجود دارد ، چه ثروت‏هاى فراوان و انبوهى كه در زير زمين وجود دارد و چه آن‏ها كه بر روى زمين مى‏باشد ، گردآورى شده و به نزد آن حضرت جمع مى‏گردد .
آيا مى‏دانيد در اعماق زمين چه گنجينه‏هاى بسيار مهمّى از سنگ‏هاى قيمتى ، طلا ، نقره و ساير اشياء قيمتى وجود دارد ؟ آيا مى‏دانيد زمين كوه‏هايى از طلا را در خود پنهان ساخته است ؟ آيا مى‏دانيد پادشاهان و ثروتمندان قديم ثروت‏هاى بى‏كران خود را در زير زمين پنهان مى‏نمودند ؟! آيا مى‏دانيد زلزله‏هاى سهمگين ، سرمايه‏هاى عظيمى را با صاحبان خود در دل خاك فرو برده است ؟ و آيا...

در عصر ظهور ، كه عصر آگاهى و آشكار شدن امور پنهانى است ، همه ثروتهايى كه در زمين پنهان است ، آشكار مى‏گردد و مردمان عصر ظهور از آن برخوردار مى‏شوند .

قدرت كنترل

جالب توجّه است كه آنچه گفتيم - يعنى هم توسعه و فزونى ثروت براى همگان در عصر ناشناخته ظهور و هم سعادتمند بودن و عدم طغيان و تجاوزِ مردم آن روزگار - در گفتار خاندان وحى عليهم السلام به آن تصريح شده است .

روايتى كه مى‏آوريم شاهد گفتار ما مى‏باشد : حضرت باقر العلوم عليه السلام فرمودند :
يقاتلون واللَّه حتّى يوحّد اللَّه ولايشرك به شي‏ء وحتّى يخرج العجوز الضعيفة من المشرق تريد المغرب ولاينهاها أحد ، ويخرج اللَّه من الأرض بذرها ، وينزل من السّماء قطرها ، ويخرج الناس خراجهم على رقابهم إلى المهديّ ، ويوسّع اللَّه على شيعتنا ، ولولا ما يدركهم من السعادة لبغوا .(3)
مى‏جنگند به خدا سوگند ، تا )همه( خداوند را يكتا بدانند و چيزى را شريك او ندانند و تا اين كه پيرزن ضعيفى از مشرق به قصد مغرب خارج شود و هيچ كس او را از اين كار باز ندارد .
و خداوند از زمين بذرش را خارج نموده و از آسمان باران را و مردم خراج‏هاى خود را از اموال خود خارج ساخته و به سوى مهدى مى‏برند و خداوند بر شيعيان ما توسعه مى‏دهد و اگر نبود كه سعادت آنان را فرا مى‏گرفت ، حتماً طغيان مى‏نمودند .

ثروت و فقر همان گونه كه ممكن است منشأ سعادت انسان واقع شود ، ممكن است عامل جنايت و خيانت نيز قرار گيرد ، يعنى هم فقر و هم دارايى ، داراى نقش اساسى در افزايش جنايات مى‏باشند ؛ همان گونه كه ممكن است وسيله سعادت انسان باشند .

طمع براى به دست آوردن و حرص براى تكاثر و افزودن ، چنين روندى را به بار مى‏آورد . ريشه اين جريان به خاطر نبودن قدرت كنترل در دوران تيره غيبت است .

آشنا نبودن جامعه از مقام ولايت و توجّه نداشتن انسان به مرتبه عظيم خاندان وحى عليهم السلام ، سعادت را از دست او مى‏ربايد و او را از مقام ولايت كه ضامن كنترل توان‏ها و قدرت‏هاست دور مى‏سازد .

امّا در روزگار ناشناخته ظهور كه جامعه بشريّت در پناه دژ محكم ولايت قرار دارد و ابر رحمت الهى بر همه مردم جهان سايه مى‏افكند ، آنان را با قدرت ولايت الهيّه حضرت مهدى ارواحنا فداه حفظ و حراست نموده و كنترل مى‏نمايد .

به دليل اين سعادت بزرگ - كه طعم آن را هنوز نچشيده‏ايم - در عصر درخشان و فرخنده ظهور ، هر مقدار ثروت و مال مردم افزايش يافته و زياد شود ، باعث طغيان و تجاوز آنان نمى‏گردد .

آرى ؛ بر اثر سايه‏افكندن نيروى ولايت بر تمامى مردم جهان ، همه نيروها ، توان‏ها و امكانات را تحت پوشش و حفظ خود قرار داده و آن‏ها را كنترل نموده و مهار مى‏نمايد تا از تندروى و طغيان باز مانند .

اين همان سعادت و نيكبختى است كه امام باقر عليه السلام در پايان روايت به آن تصريح فرمودند : »ولولا ما يدركهم من السعادة ، لبغوا« .

آرى ؛ قدرت كنترل و مهار از ويژگى‏هاى عصر ظهور براى همگان است ، و هر چه مال و ثروت ، قدرت و توانايى ، نشاط و زيبايى و... افزايش يابد ، نور سعادت و نيكبختى در آن عصر درخشان كه بر اثر ظهور ولايت درخشش يافته است ، همگان را مهار كرده به گونه‏اى كه همراه با ميزان عقل ، به زندگى سرشار از نعمت كه چشم روزگار تا آن زمان هرگز مانند آن را نديده و نخواهد ديد ، ادامه مى‏دهند .

به اين روايت بسيار جالب از امام صادق عليه السلام(4) توجّه كنيد :
تواصلوا وتبارّوا وتراحموا ، فوالّذي فلق الحبّة وبرأ النسمة ليأتينّ عليكم وقت لايجد أحدكم لديناره ودرهمه موضعاً ، يعني لايجد عند ظهور القائم عليه السلام موضعاً يصرفه فيه ، لإستغناء النّاس جميعاً بفضل اللَّه وفضل وليّه .
فقلت : وأنّى يكون ذلك؟
فقال : عند فقدكم إمامكم فلاتزالون كذلك حتّى يطلع عليكم كما تطلع الشّمس ، آيس ما تكونون ، فإيّاكم والشكّ والإرتياب ، وانفوا عن أنفسكم الشكوك ، وقد حذّرتكم فاحذروا ، أسأل اللَّه توفيقكم وإرشادكم .(5)
باهم در ارتباط باشيد و به يكديگر نيكويى كنيد و باهم مهربانى نماييد ، سوگند به كسى كه دانه را شكافته و روح مى‏دمد ، حتماً زمانى بر شما فرا مى‏رسد كه احدى از شما جايى براى مصرف دينار و درهم خود نداشته باشد ، يعنى در زمان ظهور حضرت قائم عليه السلام جايى نمى‏يابد كه پول خود را در آن مورد خرج كند ، زيرا به فضل خداوند و ولىّ او تمامى مردم بى‏نياز خواهند بود .
گفتم : اين چه زمانى خواهد بود ؟!
حضرت فرمودند : آن زمان كه شما امامتان را نيابيد ، پس همين گونه خواهيد بود تا زمانى بر شما طالع شود همان گونه كه خورشيد طلوع مى‏كند ، اين در زمانى خواهد بود كه از هر زمان به ظهور آن حضرت بيشتر نااميد باشيد .
پس بپرهيزيد از اين كه شك كنيد يا خود را به شك بيندازيد ، شكّ‏ها را از خودتان دور كنيد ، به راستى من شما را برحذر نمودم پس برحذر باشيد . از خداوند توفيق شما و ارشاد شما را خواهانم .

در اين روايت نكته‏هاى بسيار جالبى درباره پاكسازىِ دل از يأس و شكّ وجود دارد ، كه تشريح آن‏ها نياز به بحث گسترده دارد .

آن قسمت از روايت كه اكنون مورد استدلال ما است ، گفتار امام صادق عليه السلام پيرامون عصر درخشان ظهور است كه آن حضرت درباره آن روزگار فرخنده مى‏فرمايد : در آن زمان به خاطر بى‏نياز بودن تمامى مردمان ، فرد نيازمندى يافت نمى‏شود تا ثروتمندان از مال خود به او كمك كنند .

بيش از 800 ميليون گرسنه در جهان

اكنون عصر شكوهمند ظهور را - كه همه مردم در آن زمان از نعمت‏هاى فراوان برخوردارند به گونه‏اى كه در سراسر گيتى گرسنه‏اى پيدا نمى‏شود - با دوران تيره ما بسنجيد كه صدها ميليون گرسنه در سراسر جهان پراكنده‏اند و كسى براى نجاتِ آنان گامى مؤثّر برنمى‏دارد .

به اين گزارش توجّه كنيد :

»رئيس بانك جهانى : يك ميليارد نفر در جهان ، قشر غنى دنيا را تشكيل مى‏دهند كه 80% درآمد جهان را به خود اختصاص مى‏دهند . اين در حالى است كه بقيّه جمعيّت جهان كه 5 ميليارد نفر هستند بايد فقط با 20% درآمد در جهان ، گذران عمر كنند .

سازمان خواربار و كشاورزى ملل متحد )فائو( : شمار گرسنگان جهان با 18 ميليون افزايش به 842 ميليون گرسنه رسيده است .

پاريس؛ روزانه »ونت مينوت« چهارشنبه 16 اكتبر 2002 )يعنى 81/7/24) : در هر 4 ثانيه يك نفر در جهان بر اثر گرسنگى، جان خود را از دست مى‏دهند.
840 ميليون نفر در جهان، از سوء تغذيه رنج مى‏برند و 799 ميليون نفر آنان در كشورهاى در حال توسعه زندگى مى‏كنند .

در 30 كشور جهان ، حالت فوق العاده اعلام شده است و تنها در آفريقا 67 ميليون نفر ، به كمك اضطرارى نيازمند هستند . 194 ميليون نفر از جمعيت كشورهاى آفريقايى ، از تغذيه مناسبى برخوردار نيستند . در قارّه آسيا 496) %20 ميليون نفر( از گرسنگى رنج مى‏برند .

فائو )سازمان خواربار كشاورزى سازمان ملل متحد( : روزانه 24 هزار نفر در جهان در اثر گرسنگى مى‏ميرند. سالانه 6 ميليون كودك كمتر از 5 سال بر اثر گرسنگى مى‏ميرند .«(6)

بديهى است اين همه گرسنگى ، تنگدستى ، بيكارى(7) و... دليل بر نقص مديريّت كشورهاى جهان است . اگر سياستمداران مى‏توانستند عوامل كمبودها را شناسايى كرده و در زدودن آن‏ها اقدام نمايند ، اين همه انسان گرسنه در جهان وجود نداشت .

يكى از علّت‏هاى گرسنگى ، افزايش قيمت‏ها است . براى مبارزه با گرسنگى بايد از بالا رفتن نرخ‏ها جلوگيرى كنند ؛ ولى متأسّفانه در اين باره ، برنامه‏اى كارساز عملى نمى‏شود .

اكنون توجّه شما را به اين آمار كه درباره افزايش قيمت در ايران ، منتشر شده جلب مى‏كنيم :

سال 57 62 67 82

جمعيّت كشور (نفر) 000 35000 40000000 46000000 68000000

افزايش نرخها :

اقلام يونجه جو سبوس كنجاله شيرخام گوساله نر زنده گاو ماده زنده
سال

57 8 7 3 9 28 210 150

82 1200 1200 620 180 2000 14000 10000

مقدار افزايش 150برابر 172برابر 206برابر 206برابر 72برابر 67برابر 67برابر

83 1600 1550 درصد افزايش 83 به 82 - يونجه و جو %33 (8)

اين نمونه‏اى كوچك از چند قلم جنس در يك گوشه از جهان است ، همان گونه كه مشاهده كرديد در مدّت 25 سال ، جمعيّت ايران نزديك به دو برابر افزايش يافته است و افزايش برخى از نرخها به 200 برابر رسيده است با توجّه به اين نكته كه رشد جمعيّت ، دليلى براى افزايش نرخ‏ها نيست مخصوصاً با اين همه تفاوت !(9)

افزايش نرخ‏ها فقط در ايران نيست ؛ بلكه در كشورهاى ديگر نيز گرانى ، افراد ضعيف را از پاى درمى‏آورد و بالا رفتن نرخها حتّى در كشورهايى مانند آمريكا ، ژاپن و... كه خود را پيشرفته مى‏دانند وجود دارد .(10)

افزايش ناگهانى نرخ‏ها دليل بر اين است كه سياست اقتصادى آنان قدرت بر كنترل و مهار كردن قيمت‏ها و به وجود آوردن تعادل را ندارد .

ابرثروتمندان نه تنها از افزايش نرخ‏ها غمى به دل راه نمى‏دهند ؛ بلكه آن‏ها خود طرّاح اصلى اين گونه اقتصادِ بيمار مى‏باشند تا با افزايش قيمت‏ها ، سرمايه‏هاى كلان خود را چند برابر نمايند ؛ زيرا »دزد ، بازار آشفته مى‏خواهد« .

در اين ميان توده‏هاى ضعيف پايمال زرمندانِ زورمند مى‏شوند و كاش با اين همه تزوير آن‏ها را نمى‏پذيرفتند ! پس زر و زور و تزوير از آنِ دزدان بازار آشفته اقتصاد جهان است و گرسنگى از آنِ بيش از 800 ميليون گرسنه در جهان ! و فقر و تنگدستى از آنِ نيمى از مردمان دنيا !

به اين گزارش توجّه كنيد :

»صندوق بين الملل پول : بيش از 3 ميليارد نفر در جهان با كمتر از يك دلار در روز ، زندگى مى‏كنند . خبر ديگرى حاكى است كه يك ميليارد نيز ، كمتر از يك دلار در روز ، درآمد دارند . نيمى از مردم جهان زير خطّ فقر زندگى مى‏كنند . سه ميليارد انسان هم كمتر از 3 دلار در روز درآمد دارند .

سازمان ملل : در دهه گذشته ، 54 كشور جهان ، فقيرتر شده‏اند . از ميان 4/6 ميليارد انسان ساكن در كشورهاى در حال توسعه ، حدود 800 ميليون نفر از غذاى كافى كه لازمه يك زندگى سالم ، فعّال و طبيعى است برخوردار نيستند .«(11)

اينها نمونه‏اى از وضع غمبار مردمان جهان است كه براى اندك آشنايى با شرايط عصر تاريك غيبت نقل كرديم و همان بهتر كه دم از ادامه سخن فرو بنديم ؛ زيرا كه »طوطى ز زبان خويش در بند افتاد« و با بيان غم‏ها ، غمى بر غم‏ها نيفزاييم .

پس ياد غم‏ها را رها ساخته و به توصيف آينده‏اى كه در آن نشانى از زور و تزوير وجود ندارد همان گونه كه نياز و نيازمندى در آن زمان نيست ، مى‏پردازيم .

روزگارى كه سرشار بودن نعمت‏ها و فراوان بودن ثروت‏ها و امكانات ، همه نيازمندان جهان را بى‏نياز مى‏سازد . در آن زمان از گرسنگى بيش از 800 ميليون گرسنه نشانى نيست و پروژه‏هاى ناتوان اقتصادى ، جامعه را به سوى ناتوانى نمى‏كشاند .

در آن زمان از فقر و تنگدستى خبرى نيست و غم به خانه‏اى راه نمى‏يابد . در آن زمان حكومت الهى حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه ، جهان را همچون بهشت برين مى‏سازد و بساط نشاط و شادمانى را در سراسر عالم مى‏گستراند و فراوانى نعمت‏ها جايگزين كمبودها و گرانى‏ها مى‏شود .

جهان سرشار از نعمت و ثروت

اكنون كه سخن از سرشار بودن نعمت و ثروت در آن زمانِ بى‏مثال به ميان آمد ، روايتى را از رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم در اين باره نقل مى‏كنيم :
تنعّم اُمّتي في زمن المهديّ نعمة لم ينعموا مثلها قطّ ، ترسل السّماء عليهم مدراراً ، ولاتدع الأرض شيئاً من النّبات إلاّ أخرجته ، والمال كدوس ، يقوم الرجل يقول : يا مهدي أعطني ، فيقول : خذ .(12)
امّت من در زمان مهدى به آنچنان نعمتى مى‏رسند كه هرگز مانند آن داراى نعمت نبوده‏اند . آسمان بر آنان مى‏بارد و زمين هر چه از گياهان دارد خارج مى‏سازد و ثروت فراوان است . شخصى مى‏ايستد و به مهدى مى‏گويد : به من عطا كن و او مى‏گويد : بگير .

واضح است كه در روزگار رهايى همه مكاتب جهان از گمراهى رهايى يافته و با جهانى شدن دين اسلام همه مردمان آن زمان از امّت رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم به شمار مى‏آيند . به اين جهت آن حضرت از مردمان آن زمان به »اُمّتى« يعنى »امّت من« تعبير فرموده‏اند .

امّت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم كه همه مردمان جهان در آن روزگار فرخنده مى‏باشند داراى دو ويژگى همگانى و عمومى هستند كه تا آن زمان بى‏سابقه است .

اين دو ويژگى كه همه از آن برخوردار هستند ، سبب گشوده‏شدن درب‏هاى آسمانى شده و بركات الهى را از زمين و آسمان براى آنان و همه موجودات در سراسر گيتى به ارمغان مى‏آورد . اين دو ويژگى عبارتند از : 1 - ايمان 2 - تقوا .

در آن روزگار ، اين دو خصلت عظيم معنوى اختصاص به گروه خاصّى ندارد و همگان از آن بهره‏مند خواهند بود ، به خاطر همگانى شدن اين دو خصلت ، غضب الهى از جهان برداشته شده و آنچنان سبب گشوده‏شدن نعمت‏هاى الهى مى‏شود كه واقعاً شگفت‏انگيز و بهت‏آور است .

براى اثبات اين مطلب به قرآن و سنّت روى مى‏آوريم :

امام صادق عليه السلام مى‏فرمايند :
ولينزلنّ البركة من السّماء إلى الأرض حتّى أنّ الشجرة لتقصف بما يريد اللَّه فيها من الثمرة ، ولتأ كلنّ ثمرة الشتاء في الصيف وثمرة الصيف في الشتاء ، وذلك قوله تعالى : »وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَاتَّقُوا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ وَلكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «(14) . (13)
حتماً بركت از آسمان به زمين نازل مى‏شود تا آنجا كه از درخت ، هر ميوه‏اى كه خدا اراده كند مى‏رويد و حتماً ميوه تابستان را در زمستان و ميوه زمستان را در تابستان مى‏خوريد و اين معناى گفتار خداوند است : »و اگر اهل قريه‏ها ايمان مى‏آوردند و باتقوا بودند حتماً بر آنان بركات را از آسمان و زمين مى‏گشوديم و لكن تكذيب نمودند ، پس ما به آنچه انجام دادند ، آنان را مؤاخذه كرديم« .

در اين آيه و روايت ، نكته‏هاى جالبى وجود دارد كه برخى از آن‏ها را بيان مى‏كنيم :

1 - فاء تفريعيّه در جمله »فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ« دلالت مى‏كند كه تكذيب حقايق الهى و باور نكردن دستورات رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و ردّ كردن آن ، سبب مؤاخذه مردم شده و عمل آنان ، بركات آسمان و زمين را به روى مردم مى‏بندد و نكبت و بدبختى به سوى آنان رو مى‏آورد .

به اين جهت بايد درك كنيم كه سرچشمه همه جنايت‏ها و كشتارها ، كمبودها و نابسامانى‏ها ، در اثر روى گرداندن مردم از سفارشات رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و ايمان نياوردن به آن‏ها و در نتيجه نداشتن تقوا مى‏باشد .

اگر مردم از اوّل پيامبران الهى را تكذيب نمى‏نمودند و ايمان مى‏آوردند و بر اساس ايمان ، تقوا را پيشه خود مى‏ساختند ، هيچ گاه در گرداب بلا و گرفتارى ، گرفتار و مبتلا نمى‏شدند .

بركت در عصر ظهور

2 - در عصر ظهور بر اثر ايمان و تقوا ، بركات الهى از زمين و آسمان بر آنان وارد مى‏شود ؛ به گونه‏اى كه از هر درخت هر نوع ميوه‏اى كه خدا اراده كند چيده مى‏شود و همچنين ميوه‏ها - بر اثر يكسان شدن هوا در همه فصل‏ها - مخصوص يك فصل نيست ، ميوه تابستان در زمستان هم بر درختان وجود دارد و ميوه زمستان در تابستان نيز بر درختان هست .
مسأله بركت ، حقيقت بزرگى است كه جهان در عصر ظهور بر اثر وجود آن ، چهره‏اى ديگر به خود خواهد گرفت و بر اثر وجود بركت و نازل شدن آن بر مردمان عصر ظهور ، گرفتارى‏هاى دوران تاريك غيبت برطرف مى‏شود(15) و گشايش و فراوانى سراسر گيتى را فرا خواهد گرفت .

به اين گونه - همان طور كه گفتيم - جهان چهره‏اى ديگر به خود مى‏گيرد و در آن عصرِ گشايش و شكوفايى ، شكوفه‏هاى قدرت و توانگرى سراسر زمين را پر مى‏كند و نشانى از فقر و تنگدستى باقى نخواهد ماند .

در آن عصرِ همايون ، ضعف ، ناتوانى و شكستگى ، شكست خواهند خورد و قدرت ، توانايى و خجستگى جايگزين آن‏ها خواهند شد .

در آن عصر فرخنده ، خنده بر لبان همه نقش خواهد بست و قلب‏ها سرشار از شادى و شادمانى خواهد بود .
بركت توسّط ملائكه ايجادگر به وجود مى‏آيد . از نظر ديد مادّى مثلاً گندم فقط به وسيله بذر و آب و خاك به وجود مى‏آيد ولى از ديدگاه كسى كه با امور غير محسوس آشنايى دارد ، ايجاد اشياء منحصر به وسايل عادّى و طبيعى نيست ، بلكه از راه‏هاى غير طبيعى نيز محصول طبيعى ايجاد مى‏شود .

درست است كه خداوند كارها را بر اساس وسايل و اسباب قرار داده است ؛ ولى اين امر نبايد ما را به گونه‏اى مشغول به وسايل و اسباب نمايد كه مسبّب الأسباب را فراموش كنيم و گمان كنيم اسبابى كه خداوند براى امور ايجاد نموده منحصر به امور مادّى و آنچه ما از آن آگاهى داريم ، مى‏باشد .

3 - در عصر رهايى ، مردم از گمراهى دست برداشته و هدايت مى‏يابند و اين دليل بر جهانى‏شدن اسلامِ راستين و گرايش و ايمان مردم به حكومت جهانى حضرت بقيّة اللَّه الأعظم عجّل اللَّه تعالى فرجه مى‏باشد .

در آن عصر فرخنده برخلاف اين عصر تلخ و ناكامى ، همه مردم جهان به دستورات رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم و آيين اسلام ايمان مى‏آورند و بر اساس اعتقاد به خدا تقوا را پيشه مى‏كنند .

بديهى است دستورات رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم جز پيروى از مكتب اهل بيت عليهم السلام و قرآن كريم چيز ديگرى نيست و اجر رسالت آن بزرگوار جز مودّتِ ذوى القربى نمى‏باشد .

خداوند در قرآن كريم مى‏فرمايد :
»قُلْ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى« .(16)
بگو بر رسالت خود پاداشى از شما نمى‏خواهم مگر مودّت ذوى القربى را .

در عصر رهايى بر اثر تكامل عقلى مردمان جهان ، گفتار رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را مى‏پذيرند و مودّتِ خاندان وحى عليهم السلام را دارا مى‏شوند . مقصود از مودّت اهل بيت عليهم السلام ، محبّتى است كه باعث تقرّب انسان به آنان شود .
المودّة ؛ قرابة مستفادة .(17)
از مودّت ؛ قرب و نزديك بودن حاصل مى‏شود .

بنابراين روايت ، ايمان و تقواى عمومى جامعه كه با گرايش به خاندان وحى عليهم السلام و دارا شدن مودّت آنان جلوه‏گر مى‏شود ، راز گشوده‏شدن درهاى آسمانى و نزول بركات الهى است . پس اگر از اوّل بعثت مردمان گفتار پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم را مى‏پذيرفتند و دست از مقام ولايت خاندان وحى عليهم السلام برنمى‏داشتند ، تيرگى‏ها و تاريكى‏هايى كه جهان را به ظلمت و تباهى كشيده است پيش نمى‏آمد و خداوند كريم از عطاى نعمت‏ها و بركات آسمانى دريغ نمى‏ورزيد .

ولى متأسّفانه ، دست ستمگران از آستين جهالت بيرون آمد و سقيفه درخت افسانه خلافت را غرس كرده و بارور ساخت ، و در نتيجه آتش اختلاف و ظلم و ستم شعله‏ور شد و همچنان ادامه خواهد داشت تا دست الهى امام عصر ارواحنا فداه از آستين عدالت بيرون آيد و عنصرهاى ظلمت را با درختِ افسانه خلافت به آتش كشد و زمين را از كران تا كران سرشار از عدالت و رحمت نمايد .

بشارت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم درباره آينده درخشان جهان

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم كه از همان زمان آگاه از جريانات آينده بودند و مردم را به شعله‏ور شدن آتش فتنه و فساد آگاه ساخته و تداوم آن را تا ظهور حضرت بقيّة اللَّه الأعظم ارواحنا فداه خبر داده‏اند ؛ همان گونه كه وضع سامان‏يافته اقتصاد جهان و فراوانى نعمت‏ها را در آن زمان پرشكوه بيان كرده‏اند .

در اين جا نمونه‏اى از بشارت‏هاى رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را در رابطه با ظهور منتقم آل محمّد عليهم السلام و توسعه اقتصادى در آن زمان را ، نقل مى‏نماييم :

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمودند :
اُبشّركم بالمهديّ يبعث في اُمّتي على اختلاف من الناس وزلازل ، فيملأُ الأرض قسطاً وعدلاً كما ملئت ظلماً وجوراً ، يرضى به ساكن السّماء ، يقسّم المال صحاحاً .
قلنا : وما الصحاح ؟
قال : بالسويّة بين النّاس ، فيملأ اللَّه قلوب اُمّة محمّد غنى ، ويسعهم عدله حتّى يأمر منادياً فينادي : مَن له في مالٍ حاجة ؟
قال : فلايقوم من الناس إلاّ رجل ، فيقول : أنا ، فيقول له : ائت السادن - يعني الخازن - فقل له : إنّ المهدي يأمرك أن يعطيني مالاً .
فيقول له : اُحث - يعني خُذْ - حتّى إذا جعله في حجره وأبرزه ]ندم[ فيقول : كنت أجشع اُمّة محمّد نفساً أو عجز عنّي ما وسعهم ؟
قال : فيردّه فلايقبل منه ، فيُقال له : إنّا لانأخذ شيئاً أعطيناه .(18)
بشارت مى‏دهم شما را به مهدى كه در ميان امّت من برانگيخته مى‏شود به هنگامى كه مردم در اختلاف با يكديگر هستند و زلزله‏ها به وقوع مى‏پيوندند . پس زمين را سرشار از قسط و عدل مى‏نمايد همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد . به اين كار ، ساكن آسمان راضى مى‏شود . مال را به گونه صحاح تقسيم مى‏نمايد .
گفتيم : صحاح يعنى چه ؟
فرمود : ميان مردم مساوى تقسيم مى‏نمايد . پس خداوند قلب‏هاى امّت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را سرشار از بى‏نيازى مى‏نمايد و عدالت او همه آن را فرا مى‏گيرد ، تا آنجا كه به منادى دستور مى‏دهد و او ندا مى‏دهد : چه كسى به مال احتياج دارد ؟
پس از ميان مردم برنمى‏خيزد مگر يك نفر و مى‏گويد : من احتياج دارم ، به او مى‏گويد : نزد سادن )يعنى خزينه‏دار( برو و بگو : مهدى امر مى‏كند كه به من مالى بدهى . پس خزينه‏دار مى‏گويد : بگير ؛ تا مال را در لباس خود قرار مى‏دهد پشيمان مى‏شود و مى‏گويد : نفس من حريصترين امّت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم بود و آيا عاجز گرديد از من آنچه به مردم وسعت بخشيد!
امام صادق عليه السلام فرمودند : آن مرد مال را به خزينه‏دار رد مى‏كند ولى از او قبول نمى‏كند و مى‏گويد : ما چيزى را كه داديم پس نمى‏گيريم .

در اين روايت اختلاف ، زلزله‏ها ، ظلم و جورِ فراگير در سراسر زمين ، نياز و فقر از نشانه‏هاى ظهور امام عصر ارواحنا فداه شمرده شده‏اند كه پس از قيام آن حضرت به تمامى آن‏ها خاتمه داده خواهد شد و سراسر گيتى سرشار از عدالت شده و همه مردم بى‏نياز خواهند شد .

در روايتى ديگر رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم مى‏فرمايند :
يحثي المال حثياً لايعدّه عدّاً ، يملأ الأرض عدلاً كما ملئت جوراً وظلماً .(19)
مال را )به سوى مردم( مى‏ريزد ريختنى ! آن را نمى‏شمارد . زمين را سرشار از عدالت مى‏سازد همان گونه كه از جور و ظلم پر شده باشد .

جهان سرشار از شادى و سرور

و نيز آن بزرگوار درباره آن روزگار حياتبخش كه جهان سرشار از شادى و سرور است ، مى‏فرمايند :
يرضى عنه ساكن السّماء وساكن الأرض ، ولاتدع السّماء من قَطْرها شيئاً إلاّ صبّته ، ولا الأرض من نباتها شيئاً إلاّ أخرجته حتّى تتمنّى الأحياء الأموات .(20)
ساكن آسمان و ساكن زمين از او راضى مى‏باشند و آسمان چيزى از باران وانمى‏گذارد مگر آن كه مى‏ريزد آن را و زمين چيزى از گياه خود را وانمى‏گذارد مگر آن كه آن را خارج مى‏سازد تا آنجا كه زندگان آرزو مى‏كنند مردگان زنده بودند .

بنابراين ، خرسندى و خوشحالى ويژه مردمان كره زمين نيست بلكه ساكنين آسمان نيز از آن حضرت راضى و خوشنود مى‏باشند و اين خود دليل بر آن است كه حكومت آن بزرگوار به تمام معناى كلمه حكومت جهانى است به گونه‏اى كه آن حكومت عدل الهى ، رضايت همه افراد را در آسمان و زمين جلب مى‏نمايد .

جالب توجّه است كه رسول خداصلى الله عليه وآله وسلم در روايتى ديگر خوشنودى و خوشحالىِ فراگير عصر ظهور را مخصوص انسان‏ها نمى‏دانند بلكه مى‏فرمايند : شادى و فرح حتّى حيوانات را در آن زمانِ شادكامى شامل مى‏شود .

آن بزرگوار مى‏فرمايند :
هو رجل من ولد الحسين عليه السلام كأنّه من رجال شنسوة ، عليه عباءتان قطوانيّتان إسمه إسمي ، فعند ذلك تفرح الطيور في أوكارها ، والحيتان في بحارها ، وتمدّ الأنهار ، وتفيض العيون ، وتنبت الأرض ضعف أكلها ، ثمّ يسير مقدّمته جبرئيل ، وساقته إسرافيل فيملأ الأرض عدلاً وقسطاً كما ملئت جوراً وظلماً .(21)
او مردى از فرزندان حسين عليه السلام است گويا از مردان شنسوة مى‏باشد . بر او دو عبايى كه از پنبه بافته‏شده مى‏باشد . اسم او اسم من است ، پس در اين هنگام پرندگان در آشيانه‏هاى خود و ماهيان در دريا شاد مى‏شوند ، نهرها كشيده مى‏شود و چشمه‏ها جارى مى‏گردد و زمين دوچندان گياه و ميوه مى‏روياند ، سپس جبرائيل در مقدّمه )لشكر( آن حضرت و اسرافيل در ميانه آن سير مى‏كنند ، پس زمين را از عدل و قسط پر مى‏كنند همان گونه كه از جور و ظلم پر شده باشد .

آرى ؛ ارتش پرتوانى كه جبرائيل و اسرافيل - كه از حاملين عرش الهى هستند - در آن لشكر مى‏باشند ، ويژه نجات توده مردمِ زمين نيست ، بلكه بساط شادى را براى موجوداتِ ديگر نيز مى‏گسترد . حقّ مردم را از غاصبانِ حقوق مى‏گيرد و قرض مقروضان را هر چه باشد از كوه تا كاه مى‏پردازد .

مفضّل به امام صادق عليه السلام عرض نمود :
يا مولاي ؛ من مات من شيعتكم وعليه دين لإخوانه ولأضداده كيف يكون ؟
قال الصادق عليه السلام : اوّل ما يبتدئ المهدي عليه السلام أن ينادي في جميع العالم : ألا من له عند أحد من شيعتنا دين فليذكره حتّى يردّ الثومة والخردلة فضلاً عن القناطير المقنطرة من الذّهب والفضّة والأملاك فيوفّيه إيّاه .(22)
اى مولاى من ؛ كسى از شيعيان شما بميرد و به برادران دينى و به مخالفين خود قرض داشته باشد ، چه مى‏شود ؟
امام صادق عليه السلام فرمودند : اوّل كارى كه مهدى عليه السلام شروع مى‏كند اين است كه منادى در تمام عالم ندا مى‏كند :
آگاه باشيد هر كس يكى از شيعيان ما به او قرضى دارد آن را بگويد . تا آنجا كه سير و خردل را به صاحبش رد مى‏كند تا چه رسد به مال‏هاى بسيار از طلا و نقره و زمين‏ها كه آن‏ها را به مالكش مى‏دهد .

شرمسارى

تاكنون از عصر ظهور با عناوين گوناگونى ياد كرديم : عصر حيات و زندگى ، روزگار رهايى ، عصر درخشان ظهور ، روزگار شكوهمند ظهور ، روزگار فرخنده ظهور ، عصر نور ، عصر تكامل جهان ، عصر نجات و...

اكنون بايد ببينيم ما براى فرارسيدن آن روزگار پرشكوه چه كارى انجام داده‏ايم و چه گامى در راه نزديك شدنِ حكومت عدل جهانى برداشته‏ايم ، در اين راه چه قدر ثروت خود را خرج كرده و از مال خود گذشته‏ايم ؟

آيا همان گونه كه براى سامان بخشيدن به زندگى خود و فرزندانمان تلاش و تكاپو مى‏كنيم و در فكر آينده آن‏ها هستيم ، درباره آينده جهان و وظيفه‏اى كه در اين باره بر عهده داريم تلاش مى‏كنيم ؟

آيا ممكن است كسى منتظر ظهور باشد و در اين راه هيچ گامى برندارد ؟! آيا اين همه تلاش‏هاى گسترده براى انباشتن ثروت‏هاى روزافزون و جمع‏آورى اموالِ كلان و بى‏تفاوت بودن به وظيفه انسانى و دينى خود براى نجات جهان ، با مسأله انتظار سازگار است ؟!

آيا صحيح است كسى كه - نه تنها معتقد به ظهور بلكه - منتظر ظهور است همه روزه از صبح تا شام براى پيشرفت مادّى خود بكوشد و وظيفه شرعى خويش را رها سازد ؟

شرم و سرافكندگى برخى از ثروتمندان آن گاه به اوج خود مى‏رسد كه در عصر ظهور مورد سرزنش امام عصر عجّل اللَّه تعالى فرجه واقع شوند و آن حضرت مردم را به خاطر دنياپرستى و حمله به سوى جمع‏آورى مال و ثروت دنيا توبيخ نمايند .

حضرت باقرالعلوم عليه السلام در يك روايت تكان‏دهنده مى‏فرمايند :
يجمع إليه أموال الدنيا من بطن الأرض وظهرها ، فيقول للنّاس : تعالوا إلى ما قطعتم فيه الأرحام ، وسفكتم فيه الدّماء الحرام ، وركبتم فيه ما حرّم اللَّه عزّ وجلّ ، فيعطي شيئاً لم يعطه أحد كان قبله ، ويملأ الأرض عدلاً وقسطاً ونوراً كما ملئت ظلماً وجوراً وشرّاً .(23)
ثروت‏هاى دنيا به سوى او جمع مى‏گردد ؛ ثروت‏هاى زيرزمينى و ثروت‏هاى روى زمين ، آن گاه به مردمان مى‏گويد : بياييد به سوى آنچه به خاطر آن قطع رحم نموديد و خون‏هاى حرام را ريختيد و مرتكب آنچه كه خداوند عزّ وجلّ حرام كرده بود شديد .
پس به اندازه‏اى ثروت عطا مى‏كند كه احدى قبل از او به ديگرى عطا نكرده ، و زمين را سرشار از عدالت و قسط و نور مى‏نمايد همان گونه كه پر از ظلم و جور و شرّ شده باشد .

آرى ؛ آن زمان ، زمان شرمسارى و سرافكندگى است ؛ شرمسارى و سرافكندگى براى كسانى كه امكانات مادّى براى آنان فراهم بود و در راه نجات انسانها و رفع گرفتارى‏هاى مردمان گامى برنداشتند و شرمسارتر از آنان ، كسانى خواهند بود كه نه تنها از اموال خود دريغ ورزيده ، بلكه مال امام زمان ارواحنا فداه را نيز نگه داشته و از صرف آن در امورى كه مورد رضايت آن حضرت مى‏باشد خوددارى مى‏كنند . آيا اين گونه افراد نبايد در رفتار و كردار خود تجديد نظر نمايند ؟!

پاورقى:‌


1) بايد دقّت شود كه تكاثر و افزون‏طلبى ، فقط تكاثر و افزون‏طلبى در اموال نيست ؛ بلكه شامل همه افزون‏طلبيهايى كه عامل مهمّ خيانت و جنايت است ، مى‏شود كه شامل افزون‏طلبى در اموال ، رياست ، شهرت ، شهوت و... مى‏شود .
2) دوازده هزار مثَل فارسى : 432 .
3) بحار الأنوار : 345/52 .
4) قسمتى از اين روايت در كتاب »عقد الدرر : 226» آمده و آن را به امام حسين عليه السلام نسبت داده است همان گونه كه روايات ديگرى را كه از امام صادق عليه السلام روايت شده به امام حسين عليه السلام نسبت داده است مانند روايت معروف : »لو أدركته لخدمته أيّام حياتي« . علّت اشتباه او اشتراك كنيه امام صادق عليه السلام با امام حسين عليه السلام - كه »ابو عبداللَّه« است - مى‏باشد . مؤلّف »عقد الدرر« گمان كرده است مقصود از ابوعبداللَّه ، امام حسين عليه السلام مى‏باشند .
5) الغيبة مرحوم نعمانى : 150 .
6) آمارها پرده برمى‏دارند: 190 .
7) سازمان ملل : شمار بيكاران جهان به يك ميليارد و 800 ميليون نفر رسيد كه در مقايسه با سال قبل 20 ميليون نفر افزايش يافته است . طبق آمار منتشره از سوى بانك جهانى ، در طىّ ده سال آينده، جمعيّت بيكار خاورميانه به 47 ميليون نفر مى‏رسد . )آمارها پرده برمى‏دارند : 187)
8) ماهنامه كشاورز : ص 36 ، شهريور ماه 83 ، شماره 297 .
9) هزينه زندگى در ايران در 20 سال گذشته ، 100 برابر شده است در حالى كه دستمزدها 55 برابر افزايش يافته‏اند .

بر اين اساس و بر اساس خطّ فقرى كه بانك مركزى اعلام كرد ) هر كس درآمدش كم‏تر از 185 هزار تومان باشد فقير محسوب مى‏شود ( 15% جمعيّت ايران از فقر مطلق و 45% از فقر نسبى رنج مى‏برند . همچنين مخارج واقعى خوراك خانواده‏هاى شهرى در دو دهه اخير ، بيش از 43% كاهش يافته است . )آمارها پرده برمى‏دارند : 82)
10) رجوع كنيد به روزنامه دنياى اقتصاد : 4 آبان 1383 صفحه 4 ، و روزنامه پول : 4 آبان 1383 صفحه 4 .
11) آمارها پرده برمى‏دارند : 190 .
12) التشريف بالمنن : 149 .
13) سوره اعراف ، آيه 96 .
14) بحار الأنوار : 63/53 .
15) يكى از نتيجه‏هاى حاكم نبودن تقوا و پرهيزگارى در اجتماع ، اسراف و زياده‏روى است كه لازمه آن كم‏شدن بركات الهى و يا از ميان رفتن آن مى‏باشد . متأسّفانه اسراف در سطح جهان وجود دارد و براى ريشه‏كن شدن آن اقدامى نمى‏شود . به اين گزارش توجّه كنيد :

رئيس مركز تحقيقات صنايع غذايى : با دور ريختن 20 ميليون تن محصولات غذايى ، غذاى 15 ميليون نفر در كشور ، دور ريخته مى‏شود .

معاون وزارت بازرگانى : سالانه 2 ميليون تن گندم به ارزش 300 ميليون دلار )حدود 2400 ميليون تومان( در كشور ، هدر مى‏رود .

معاون برنامه‏ريزى ادارى - مالى استاندارد گيلان : هر ساله ، معادل هزينه ساخت 80 كتابخانه روستايى در استان گيلان ، نان دور ريخته مى‏شود .

هر سال به ازاى هر ايرانى ، 50 كيلوگرم نان هدر مى‏رود ؛ در حالى كه اين ميزان ضايعات برابر با نياز غذايى چند كشور جهان است .

آيا مى‏دانيد ميزان نانى كه در يك روز ، در كشور ما دور ريخته مى‏شود براى سير كردن 15 ميليون نفر كافى است ؟ آيا مى‏دانيد اگر ضايعات نان حذف شود ، ما ديگر نيازى به وارد كردن گندم به كشور نخواهيم داشت ؟ آيا مى‏دانيد كه ايران دوّمين مصرف كننده و سوّمين ضايع كننده نان در دنيا است ؟ روزانه 85 تن ضايعات نان در تهران ، توسّط شهردارى جمع‏آورى مى‏شود . )آمارها پرده برمى‏دارند : 83)

بر اثر حاكم شدن تقوا و ريشه‏كن شدن اسراف و گناهان ديگر در عصر ظهور ، بركت‏هاى الهى همه را فرا مى‏گيرد و از فقر و نياز اثرى باقى نخواهد ماند .
16) سوره شورى ، آيه 23 .
17) بحار الأنوار : 165/74 .
18) التشريف بالمنن : 322 ، عقد الدرر : 219 ، إحقاق الحقّ : 146/13 ، و نظير آن در بحار الأنوار : 92/51 آمده است .
19) التشريف بالمنن : 147 .
20) التشريف بالمنن : 146 .
21) بحار الأنوار : 304/52 .
22) بحار الأنوار : 34/53 .
23) الغيبة مرحوم نعمانى : 237 باب 13 ح 26 ، نوادر الأخبار : 275 ، و نظير آن در بحار الأنوار : 29/51 .