آشنايى با قرآن يا دائرة المعارف قرآنى

ميرزا باقر حسينى زفره اى اصفهانى

- ۶ -


فصل ششم : امام عصر(عج) و حكومت جهانى در قرآن

حافظ قندوزى حنفى در كتاب ينابيع المودة ص508 در تفسير آيه33 سوره توبه كه مى فرمايد: «هُوَالَذى اَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدى وَ دينِ الحقّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ» يعنى آن خدايى كه پيامبرش را براى هدايت مردم به دين حق فرستاد براى اين جهت بود كه دين حق برتمامى اديان غالب آيد هر چند مشركان وكافران ناراضى باشند از امام صادق(عليه السلام)روايت مى كند كه فرمود: به خدا قسم اين آيه معناى واقعى اش هنوز تحقق نيافته (و نخواهد يافت) تا وقتى كه مهدى ما حضرت حجت «عج» خروج نمايد.پس هرگاه حضرت مهدى «عج» خروج نمايد هيچ مشرك ويا كافرى باقى نمى ماند در حاليكه از خروج آن حضرت كراهت داشته باشد مگر آنكه حضرت او را خواهد كشت تا جائيكه اگر كافرى خود را در دل سنگى پنهان كرده باشد آن سنگ به صدا در آمده مى گويد: اى مؤمن كافرى در دل من پنهان شده مرا بشكن و او را بكش البته كشته شدن كفار و مشركين بدست آن حضرت ويارانش در صورتى است كه آنها بر كفر وعناد خود اصرار داشته باشند، اما اگر ايمان بياورند از كشته شدن در امان خواهند بود.

حكومت جهانى فقط در زمان حضرت مهدى «عج» ممكن است

حافظ قندوزى حنفى در كتاب ينابيع المودة ص510 در تفسير آيه 105 سوره انبياء كه مى فرمايد: ما مقرر داشتيم در كتاب زبور داود و كتابهاى پيامبران پيشين بر اين كه حكومت زمين از آن بندگان شايسته من مى باشد.

از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمودند: مراد از بندگان شايسته حضرت مهدى «عج» و ياران او هستند (كه مالك و متصرف كره زمين خواهند شد)

روز ظهور حضرت مهدى «عج» از ايام الله است

حافظ قندوزى حنفى در كتاب ينابيع المودة ص509 به نقل از امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) در تفسير آيه 5 سوره ابراهيم كه مى فرمايد: (اى پيامبر) مردم را در جريان ايام الله يعنى روزهاى خداوند قرار ده مى فرمايند: مراد حضرت حق در اين آيه از ايام الله سه روز است، يكى روز ظهور حضرت مهدى «عج» و ديگر روز رجعت پيامبر و ائمه طاهرين(عليهم السلام)است و سوم روز قيامت كبرى است. و روز رجعت يعنى برگشت پيامبر و ائمه طاهرين(عليهم السلام)به اين جهان بعد از ظهور حضرت مهدى «عج» است.

ريشه كن شدن فتنه در حكومت امام عصر «عج» ميسر است

حافظ قندوزى حنفى در كتاب ينابيع المودة ص 507 در تفسير آيه 39 سوره انفال مى فرمايد: كفار و مشركين را بكشيد تا اينكه فتنه برداشته شود و دين الهى كاملا در جهان گسترش يابد. و از محمد بن مسلم روايت كرده كه مى گويد: به امام باقر(عليه السلام)گفتم: يابن رسول الله معنى اين آيه سوره انفال چيست؟ كه مى فرمايد: مشركين را بكشيد تا فتنه برطرف و اسلام عالم گير شود؟

فرمود: هنوز معنى اين آيه تحقق نيافته بلكه اين آيه هنگامى تحقق خواهد يافت كه مشركين نابود و يكتاپرستى جايگزين آن گردد و از كفر و شرك آثارى نماند. و اين حركت فقط در زمان قيام حضرت مهدى «عج» ميسر است.

سر رسيد مهلت شيطان بعد از حكومت جهانى امام عصر«عج»

حافظ قندوزى حنفى در كتاب ينابيع المودة ص109 در تفسير آيه 36 سوره حجر كه شيطان به خداوند مى گويد: مرا تا روز قيامت مهلت عطا كن خداوند هم در جواب او مى فرمايد: تا روز معينى مهلت دارى.

از وهب بن جميع روايت شده كه مى گويد: از امام صادق(عليه السلام) سئوال كردم كه معنى اين آيه كه خداوند متعال خطاب به شيطان مى فرمايد تو تا روز معين مهلت دارى منظور از روز معين چيست؟

حضرت فرمود: اى وهب منظور از روز معين و معلوم كه خداوند در قرآن به آن اشاره كرده روزى است كه پسر دختر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) بعد از قيام حضرت مهدى «عج» به دنيا مراجعت مى كند (و شايد منظور از پسر دختر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) امام حسين(عليه السلام)باشد كه بعد از قيام و وفات حضرت حجّت «عج» به دنيا مراجعت مى كند و مدت طولانى در بين مردم حكومت مى كند)(55)

لكن همين وهب بنابر نقل تفسير عياشى از امام صادق(عليه السلام) روايت مى كند كه مى فرمايد: اى وهب آيا گمان مى كنى كه منظور از روز معين قيامت است؟

خير، بلكه آن روز ظهور حضرت مهدى «عج» است پس هنگامى كه آن حضرت ظهور كرد در مسجد كوفه جلوس مى كند و شيطان هم مى آيد و در مقابل آن حضرت زانو مى زند و مى نشيند و حضرت خطاب به او مى فرمايد: واى بر تو امروز چه روزى است؟ پس او را گردن مى زند اين است معنى روز معلوم.(56)

فصل هفتم : شيـعـه در قـرآن

در قرآن مجيد آياتى به چشم مى خورد كه حاكى از خصائص شيعه است و ما آن را از كتاب «الشيعه فى القرآن» آيت الله سيد صادق شيرازى اقتباس كرده ايم كه توجه شما را به گوشه هايى از آن جلب مى كنيم.

1ـ شيعه در انجام وظائف صابر و مقاوم است

حافظ قندوزى حنفى در كتاب ينابيع المودة ص506 از امام باقر(عليه السلام)روايت مى كند كه فرمود: تفسير آيه 200 سوره آل عمران كه مى فرمايد: «يا ايُّها الَّذين آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِروا وَ رابِطوا وَ اتَّقُوا اللهَ لَعَلَّكُم تُفلِحونَ» يعنى اى كسانى كه ايمان آورده ايد استقامت داشته و شكيبا باشيد و (با نيكان) ارتباط خود را حفظ كنيد و از خدا بترسيد تا شايد رستگار شويد. منظور از «اِصبِروا» يعنى استقامت داشته باشيد در انجام واجبات و مراد از «صابِروا» يعنى شكيبا و مقاوم باشيد در برابر اذيت و آزار دشمنان خود و منظور از «رابِطوا» يعنى با حضرت مهدى «عج» ارتباط داشته باشيد.

و در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: «اِصْبِرُوا» يعنى كوشا و مقاوم باشيد در انجام واجبات و «صابِرُوا» يعنى صابر و شكيبا باشيد در برابر مصائب و «رابِطُوا» يعنى در ارتباط باشيد با ائمه معصومين(عليهم السلام).(57)

از اين دو حديث شريف چنين استفاده مى شود كه شيعه واقعى از ديدگاه قرآن و عترت كسى است كه در انجام واجبات كوشا و جدّى و در برابر مصائب و گرفتارى ها صابر و شكيبا و با امامان معصوم(عليهم السلام) به خصوص امام زمان خود پيوسته در ارتباط باشد كه اگر چنين نشد و كسى در حدّ شعار و لقلقه زبان خود را شيعه قلمداد كند و كارى با واجبات نداشته و از محرمات اجتناب نكند و به غير از امام معصوم با هر چيز و هر كس در ارتباط باشد و در انجام كارها از خدا نترسد يقيناً شيعه نبوده و روى رستگارى و عاقبت به خيرى نخواهد ديد.

2ـ ياران دست راست فقط شيعيان اهل بيت(عليهم السلام) هستند

حافظ حسكانى در كتاب شواهد التنزيل ج2 ص293 در تفسير آيه 38 سوره مدّثّر كه مى فرمايد: «هر كس در روز قيامت در گرو اعمال خويش است به جز ياران دست راست». از جابر و او از امام باقر (عليه السلام) روايت مى كند كه فرمود: ياران دست راست فقط شيعيان اهل بيت(عليهم السلام)هستند.

3ـ متّقين واقعى شيعيان على (عليه السلام) هستند

حافظ حسكانى حنفى در كتاب شواهد التنزيل ج1 ص67 از ابن عباس روايت مى كند كه: مراد از متقين كه در سوره بقره آيه اول آمده است كه مى فرمايد: «اين كتاب آسمانى يعنى قرآن هدايت مى كند متقين را همانا متقين على (عليه السلام) و شيعيان او هستند كه بدون حساب وارد بهشت مى شوند».

و در تفسير صافى نيز مرحوم فيض كاشانى از عياشى روايت كرده كه امام صادق(عليه السلام)فرمودند: متقين در حقيقت شيعيان ما اهل بيت هستند. (و متقين هم داراى علائمى هستند كه در آيات بعد بيان گرديده).

4ـ ابرار يعنى خوبان واقعى شيعيان اهل بيت(عليهم السلام) هستند

حافظ حسكانى در كتاب شواهد التنزيل از عياشى و او از اَصبغ بن نُباته، از على(عليه السلام)روايت كرده كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) در تفسير آيه 198 سوره آل عمران كه مى فرمايد: «وَ ما عِنْدَ اللهِ خَيْرٌ لِلاَْبْرارِ» يعنى، آنچه نزد خداوند است از ثواب براى نيكان بهتر است، فرمود: يا على منظور از ثواب در اين آيه شما و ابرار و نيكان شيعيان شما هستند.

5ـ فقط شيعيان اهل بيت(عليهم السلام) عاقلند

حافظ حسكانى حنفى در كتاب شواهد التنزيل ج1 ص116 در تفسير آيه 9 سوره زمر كه مى فرمايد: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِى الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ اِنَّما يَتَذَكَّرُ اُولُو الاَْلْبابِ» يعنى اى پيامبر (به مردم) بگو آيا دانايان و نادانان با هم مساوى هستند؟ همانا عاقلان متوجه اين نكته خواهند بود.

از جابر روايت شده كه امام باقر (عليه السلام) فرمود: منظور از دانايان در اين آيه ما اهل بيت هستيم و منظور از نادانان دشمنان ما هستند و منظور از عاقلان شيعيان ما مى باشند.

6ـ شيعيان على (عليه السلام) در رفتن بهشت پيشاپيش همه خواهندبود

حافظ حسكانى حنفى در كتاب شواهد التنزيل ج2 ص215 از ابن عباس روايت كرده كه مى گويد، از رسول خد(صلى الله عليه وآله وسلم) درباره تفسير آيه 10 سوره واقعه سؤال كردم كه مى فرمايد: «وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ، اُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ» يعنى پيشى گيرندگان در ايمان و كارهاى خير پيشى گيرنده اند. در رفتن بهشت، اين پيشى گيرندگان چه كسانى هستند؟

حضرت فرمود: جبرئيل از تفسير اين آيه مرا آگاه كرد و گفت منظور از سابقون در اين آيه على (عليه السلام) و شيعيان او هستند كه بر ديگران به رفتن بهشت پيشى مى گيرند.

و در تفسير خلاصة المنهج آمده است، كه منظور از سابقين كسانى هستند كه از ابتدا جوانى به كارهاى نيك اقدام كرده و بر همه پيشى مى گيرند و تا آخر عمر لحظه اى از كارهاى خير و شايسته كوتاه نمى آيند كه در رأس همه آنها مولاى متقيان على (عليه السلام) در امت حضرت محمد(صلى الله عليه وآله وسلم) كه اولين ايمان آورنده بود و در امتهاى پيشين هم دو نفر را اول ايمان آورنده ذكر كرده اند، كه عبارتند از: مؤمن آل ياسين كه حبيب نجار است و ديگرى مؤمن آل فرعون كه حِزقيل مى باشد.

و نيز لازم به تذكر است كه در سوره مباركه واقعه اهل محشر را به سه دسته و گروه تقسيم كرده: اـ ياران دست راست يعنى كسانى كه نامه اعمالشان به دست راستشان داده مى شود.

2ـ ياران دست چپ، يعنى كسانى كه نامه عملشان به دست چپشان داده مى شود.

3ـ سابقون، يعنى پيشى گيرنده گان در ايمان و انجام كارهاى شايسته كه تعداد آنها بسيار اندك است.

در تفسير خلاصة المنهج از بعضى از مفسرين در شرح حال اين سه گروه آمده است كه مى گويند: مراد از سابقون كسانى هستند كه از اول جوانى به كارهاى خير اقدام و از كارهاى زشت و ناپسند پرهيز كرده و پيوسته به اين حالت خواهند بود تا آخر عمر.

و امّا ياران دست راست كسانى هستند كه ابتداى عمر و در سن و سال جوانى به گناه و معصيت آلوده گشته ولى دست آخر و در پايان عمر از خواب غفلت بيدار شده، توبه مى كنند و سرانجام با توبه و عمل شايسته از دنيا مى روند.

لكن ياران دست چپ كسانى هستند كه از اول عمر تا به آخر به گناه معصيت روى آورده و بدون توبه از دنيا مى روند.

7ـ شيعيان على (عليه السلام) در قيامت بهترين مخلوقات هستند

حافظ حسكانى حنفى در كتاب شواهد التنزيل ج2 ص357 در تفسير آيه 7 سوره بيّنه كه مى فرمايد: «اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ، اُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّة» يعنى كسانى كه ايمان (به خدا و روز قيامت) آورده اند و عمل شايسته و خدا پسند انجام داده اند بهترين مخلوقات در (روز قيامت) خواهند بود.

از ابن عباس روايت شده كه مى گويد: وقتى اين آيه نازل شده، پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)خطاب به على (عليه السلام) فرمود: يا على، منظور از «خَيْرُ الْبَرِيَّة» يعنى بهترين مخلوقات در قيامت، تو و شيعانت هستيد كه هم خدا از شما راضى و هم شما از خدا راضى خواهيد بود ولى برعكس دشمنان شما در حالى وارد صحراى محشر مى شوند كه خشمناك و به غل و زنجير كشيده اند.

على (عليه السلام) عرضه داشت، يا رسول الله دشمنان من كيانند؟ فرمود: كسانى كه از تو بيزارى جسته و تو را سَبّ و ناسزا گويند.

سپس رسول خد(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: «مَنْ قالَ رَحِمَ اللهُ عَلِيّاً يَرْحَمْهُ اللهُ» يعنى هر كس بگويد: خداوند رحمت كند على (عليه السلام) را، خداوند هم او را رحمت مى كند.(58)

و در روايت ديگرى از جابر روايت شده كه مى گويد: وقتى آيه مذكور نازل شد از آن به بعد هنگامى كه على (عليه السلام) بر جمعى از ياران پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)وارد مى شد، همه مى گفتند: «قَدْ اَتاكُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّه بَعْدَ رَسُولِ الله(صلى الله عليه وآله وسلم)» يعنى بهترين مخلوقات بعد از رسول خد(صلى الله عليه وآله وسلم)بر شما وارد شد.

و در حديث ديگرى ابن مَرْدِوَيه از على (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)به من فرمود: «اَلَمْ تَسْمَعْ قَوْلَ اللهِ: اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ اُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّه؟ اَنْتَ وَ شيعَتُكَ، وَ مَوْعِدى وَ مَوْعِدُكُمْ اَلْحَوضْ، اِذا جِئْتُ الاُْمَمَ لِلْحِسابْ تُدْعَوْنَ غُرّاً مُحَجَّلينَ» يعنى آيا اين سخن خدا را نشنيده اى كه مى فرمايد: كسانى كه ايمان و عمل شايسته و خداپسند به جا آورده اند بهترين مخلوقات هستند؟ اين آيه در شأن تو و شيعيانت مى باشد و وعده گاه من و شما كنار حوض كوثر است هنگامى كه من براى حساب امت ها مى آيم و شما دعوت مى شويد در حالى كه پيشانى سفيد و شناخته شده ايد.(59)

بسيارى از دانشمندان اهل سنت نيز همين مضمون را در كتب خود نقل كرده اند كه از جمله آنها خطيب خوارزمى در مناقب و ابونعيم اصفهانى در كفاية الخصام و علامه طبرى در تفسير معروفش و ابن صباغ مالكى در فصول الهمه و علامه شوكانى در فتح الغدير و شيخ سليمان قندوزى در ينابيع المودة و آلوسى در روح المعانى و جمعى ديگر; كوتاه سخن اينكه حديث فوق از احاديث بسيار معروف و مشهور است كه از سوى غالب دانشمندان و علماى اسلام پذيرفته شده، و اين فضيلتى است بزرگ و بى نظير براى على(عليه السلام)و پيروانش.

ضمناً از اين روايات به خوبى اين حقيقت آشكار مى شود كه واژه «شيعه» از همان عصر رسول خد(صلى الله عليه وآله وسلم) به وسيله آن حضرت در ميان مسلمين نشر شده و اشاره به پيروان خاص امير مؤمنان على(عليه السلام) است و آنهايى كه گمان مى كنند تعبير «شيعه» از تعبيراتى است كه قرنها بعد به وجود آمده سخت در اشتباهند.(60)

و نيز لازم به تذكر است كه قيد شيعه و پيروى از على(عليه السلام) در آيه مذكور، ايمان و عمل صالح است، بنابراين به صرف ادعا و شعارِ شيعه بودن، شيعه گى تحقق پيدا نخواهد كرد. و ائمه(عليهم السلام) نيز صرف ادعاى شيعه بودن منهاى عمل را ممنوع كرده اند كه توجه شما را به گوشه هايى از آن جلب مى كنيم.

8ـ شيعه واقعى كسى است كه در عمل پيرو اهل بيت(عليهم السلام)باشد

مرحوم مجلسى در كتاب بحار جلد69 به نقل از قرب الاسناد ص 171 از امام صادق(عليه السلام) روايت مى كند كه فرمود: «لَيْسَ مِنْ شيعَتِنا مَنْ قالَ بِلِسانِه وَ خالَفْنا فى اَعْمالِنا وَ آثارِنا وَلكِنْ شيعَتُنا مَنْ وافَقَنا بِلِسانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ اتَّبَعَ آثارَنا وَ عَمِلَ بِاَعْمالِنا اُولئِكَ شيعَتُنا» يعنى شيعه ما كسى نيست كه فقط ادعا كند و در عمل پيرو ما نباشد بلكه شيعه و پيرو واقعى ما كسى است كه علاوه بر ادعاى زبانى قلباً هم ما را دوست بدارد و در راه و رفتار هم پيرو ما باشد، كه اگر چنين بود او در حقيقت شيعه و پيرو ما خواهد بود.

9ـ شيعه واقعى اهل حُقّه و كَلَك نيست

مرحوم مجلسى در جلد 69 بحار به نقل از قرب الاسناد ص 171 روايت كرده كه شخصى آمد خدمت امام مجتبى (عليه السلام) و عرضه داشت: «يَابْنَ رَسُولِ اللهِ اِنّى مِنْ شيعَتِكُمْ، قال: اِتَّقِ اللهِ وَ لاتَدَّعينَ شَيْئاً يَقُولُ اللهُ لَكَ كَذِبْتَ وَ فَجَرْتَ فى دَعَواكَ، اِنَّ شيعَتَنا مَنْ سَلُمَتْ قُلُوبُهُمْ مِنْ كُلِّ غَشّ وَ غَلّ وَ دَغَلّ، وَلكِنْ قُلْ اَنَا مِنْ مَواليكُمْ وَ مُحِبّيكُمْ وَ مُعادى اَعْدائِكُمْ وَ اَنْتَ فى خَيْر وَ اِلى خَيْر» يعنى: اى فرزند رسول خدا من از شيعيان شما هستم، حضرت فرمود: از خدا بترس و ادعاى بيجا مكن و مگو چيزى را كه خداوند تو را تكذيب كند و بگويد دروغ گفتى. بدان كه شيعه واقعى ما كسى است كه دلش از مكر و حيله پاك باشد (و كوچكترين حقه و كلكى را در زندگى به كار نگيرد) وليكن مى توانى بگويى من از دوستان و علاقمندان شما هستم و با دشمنان شما نيز دشمنم، كه اگر اين چنين باشى تو در خير و خوبى بوده و خواهى بود.

10ـ شيعه واقعى نماز شبش ترك نمى شود و از ترس

خدا گريان و غالباً روزها را روزه دار است

مرحوم مجلسى در جلد69 بحار به نقل از صفات الشيعه ص171 از حِمْيَرى از ابن نُباته روايت مى كند كه مى گويد: «خَرَجَ عَلى(عليه السلام) ذاتَ يَوْم وَ نَحْنُ مُجْتَمِعُونَ، فَقالَ: مَنْ اَنْتُمْ؟ وَ ما اِجْتِماعُكُمْ؟ فَقُلْنا: قَوْمٌ مِنْ شيعَتِكْ يا اَميرَ الْمُؤمِنينَ، فَقالَ: ما لى لا اَرى سيماءُ الشيعَةِ عَلَيْكُم؟ فَقُلْنا: وَ ما سيماءُ الشيعَه؟ فَقال صَفْرُ الْوُجُوهِ مِنْ صَلوةِ الْلَيْلِ، عَمْشُ العُيُونِ مِنْ مَخافَةِ اللهِ، ذَبَلُ الشَفاهِ مِنَ الصِّيامِ، عَلَيْهِمْ غَبْرَةُ الْخاشِعينَ»

يعنى روزى على (عليه السلام) از منزل خارج شد و آمد به نزد ما كه در محلى اجتماع كرده بوديم. فرمود: شما كيستيد و اينجا چه مى كنيد؟ ابن نباته مى گويد: گفتيم ما از شيعيان شما هستيم يا اميرالمؤمنين.

امام (عليه السلام) فرمود: پس چرا من آثار و علائم شيعه گى را در چهره شما نمى بينم؟

گفتيم يا امير المؤمنين علائم وآثار شيعه بودن چيست؟

فرمود: شيعيان ما صورتهايشان بر اثر شب زنده دارى و خواندن نماز شب زرد شده و چشمهايشان از ترس خدا اشك آلود و لبانشان بر اثر كثرت روزه خشكيده و چهره آنها بر اثر خشوع و ترس الهى غبار گرفته باشد.

و خلاصه اينكه در يك كلام امام باقر (عليه السلام) مى فرمايد: «مَنْ كانَ للهِِ مُطيعاً فَهُوَ لَنا وَلىّ وَ مَنْ كانَ للهِِ عاصِياً فَهُوَ لَنا عَدُوّ وَ ما تَنالُ وِلايَتُنا اِلاّ بِالْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ» يعنى هر كس فرمان بردار خداوند باشد (و به واجبات عمل كرده از گناه به پرهيزد) در حقيقت او دوست ما خواهد بود و چنانچه كسى نافرمانى خدا كرده و دامنش به گناه آلوده باشد در حقيقت او دوست ما نبوده بلكه دشمن ما خواهد بود، چرا كه به دوستى و محبت ما نخواهند رسيد مگر با عمل به دستورات الهى و پرهيز از گناهان.(61)

اين بود گوشه هايى از صفات شيعه كه از زبان اهلبيت(عليهم السلام) به ما رسيده، اميد است كه اگر نمى توانيم شيعه واقعى باشيم حداقل از محبان واقعى آنها و تا سرحد امكان از پيروان آنها به حساب آئيم.