تقويم عبادى

مهدى مهريزى

- ۱ -


مقدمه

اين مقدمه ، با انگيزه تبيين هدف و روش كار و بر طرف ساختن پاره اى از ابهامات ، تنظيم شده است . لذا توجه بدان لازم است .

1 . تقويم عبادى

علت نامگذارى اين مجموعه به تقويم عبادى ، ذكر نكاتى چند را مى طلبد: 1. زمان ، يكى از پديدهاى عالم خلقت است و در قرآن ، چنين آمده است : خلق اليل و النهار ، خداوند، شب و روز را آفريد.

2. در قرآن ، واژه شهر (ماه )، دوازده بار تكرار شده است ؛ يعنى درست به اندازه ماههاى سال ! واژه يوم و يوما 365 بار تكرار شده است ؛ يعنى درست به اندازه روزهاى سال ! نيز واژه يوم به صورت مثنى و جمع يومين ، ايام ، اياما سى بار تكرار شده است ؛ يعنى به اندازه روزهاى يك ماه ! پس مى توان گفت : اين نظم و هماهنگى در كتاب خدا دلالت بر تقويم دارد.

3. زمان بر كار انسان اثر مى گذارد و عمل انسان ، محتواى زمان را مى سازد. يك تقويم ، زمان را شمارش مى كند و تقويم ديگر، محتواى زمان را تقويم زمانى از لحاظات و ساعات و روز و هفته و ... و سخن مى گويد؛ اما تقويم عملى ، از رشد واقعى آدمى .

4. در تقويم عبادى ، ابعاد رشد معنوى انسان اعم از فردى و اجتماعى مطرح است .

آنان كه تقويم عملى انسان را با خوشگذرانى ، راحت طلبى ، سرگرمى و ... سپرى مى كنند. شناختى والاتر از اين ، از انسان ندارند و به گوهر ارزشمند زمان پى نبرده اند. اما بهره گرفتن از زمان و غنيمت شمردن آن : دستور مكتبى است كه انسان را خوب شناخته است ؛ مكتبى كه در مورد ايام مى گويد: من روز جديدى و نو هستم . نيك و عمل كن ، تا روز قيامت ، به نفع تو گمراهى دهم . ( 1) مكتبى مى گويد: آنكه دو روزش مساوى باشد، مغبون ، و آنكه روز دومش بدتر باشد، ملعون است . هر كه در خود احساس ‍ رشد و زيادتى نكند، رو به نقصان است و براى او مرگ بهتر از زندگى است . ( 2) زيرا در اين مكتب ، زنده بودن اصل نيست ؛ خوب زنده بودن مهم است . لذا امام سجاد (ع )در دعاى مكارم الاخلاق فرموده است :

و عمرتى مادام عمرى بذله فى طاعتك فاذاكان عمرى مرتعا للشيطان فاقبضنى اليك قبل ان يسبق مقتك الى

خدايا! عمرم را تا هنگامى كه در راه طاعت و بندگى تو صرف مى شود، طولانى گردان . طولانى گردان . چنانچه چراگاه شيطان گرديد، مرا به سوى خودت ببر، قبل از آنكه خشم تو بر من وارد شود. از نظر اين مكتب ، خودش ‍ بودن ملاك نيست ؛ خوب بودن اهميت دارد. بنابراين ، براى رسيدن به خوبى ها، از خوشى ها بايد گذشت . به فرموده خداى متعال در قرآن :

لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون . ( 3)

هرگز به نيك بختى و سعادت ابدى نخواهيد رسيد، مگر از آنچه مورد علاقه شماست ، انفاق كنيد.

2 . طاعت و بندگى در فرهنگ اسلامى

مفهوم طاعت و عبادت و واژه هاى مشابه آن ، مصاديقى گسترده در فرهنگ اسلامى دارد و منحصر به انجام دادن بعضى اعمال است ، مانند: نماز، روزه ، غسل ، زيارت و ... نيست ؛ زيرا در اين فرهنگ ، عمل ارزش خود را در هماهنگى با هدف آفرينش باز مى يابد و چون ابعاد عمل انسانى مختلف است و بعضى فردى و بعضى اجتماعى است ، دسته اى سياسى و پاره اى خانوادگى است ، براى رسيدن به كمال و سعادت ، بايد همه آنها با هدف بزرگ و برتر زندگى ، همگون باشند. در نتيجه ، هر كارى در هر يك از ابعاد زندگى كه اين توافق را داشت ، با ارزش و طاعت محسوب مى شود. پس ‍ گستردگى (طاعت ) به گستردگى زندگى انسان است . بندگى خداوند نيز دز قلمرو خاصى از كارها مانند روزه ، نماز، و ... محدود نيست ؛ گر چه اينها مظاهر بارز نيايش است .

1. تلاش براى اداره زندگى خانوادگى ، جهاد در راه خداست . ( 4)

2. گام برداشتن براى رفع نيازمندى هاى برادران مسلمان ، از هفتاد طواف خانه خدا برتر است . ( 5)

3. تبسم در چهره برادران دينى ، حسنه است . ( 6)

4. نگاه محبت آميز فرزند به چهره پدر و مادر، عبادت است . ( 7)

5. سلام كردن و با نرمى سخن گفتن با برادران مسلمان ، عبادت محسوب مى شود. ( 8)

6. عبادت ، ده جز است كه طلب روزى حلال ، نه جز آن محسوب مى شود. (9)

7. سخن عدل نزد حاكم ستمگر، جهادى برتر است ( 10)

8. نكاه كردن به چهره رهبر عدل گستر، عبادت است . ( 11)

9. آن كه نفع و سودش براى مردم بيشتر باشد، نزد خداوند محبوب تر است . ( 12) 10. برداشتن خار از سر راه مسلمانان ، سبب داخل شدن او به بهشت مى گردد. ( 13)

11. مسواك زدن ، خداوند رحمان را خشنود مى سازد. ( 14)

12. با يك تير سه نفر وارد بهشت مى شوند: سازنده سلاح كه با نيت خير آن را ساخته است ؛ آن كه آن را تهيه مى نمايد؛ و رزمنده اى كه تير را به سوى دشمن رها مى سازد. ( 15)

3 . ميزان پاداش عمل

گاه ديدن پاره اى روايات ، اين سئوال را براى نشان انسان به وجود مى آورد كه : چگونگى انجام عملى ، مزد و پاداشى بزرگ به دنبآل دارد؟ مثلا چگونه خواندن يك نماز، با سال ها عبادت ، برابر است ؟ و با يك روز روزه گرفتن ، ارزش شصت روز عبادت را دارد؟ با يك ساعت فكر كردن ، از هفتاد سال عبادت ، برتر است ؟ براى يافتن پاسخ اين سوال ها، بايد به شرايط قبولى عمل و كار انسان در فرهنگ اسلام بنگريم . براى پذيرش اعمال ، شرايطى معين شده است ؛ از جمله :

1. نيت خالص

نيت و انگيزه ، ركن اساسى كار است و اعمال با آن سنجيده مى شوند. از حضرت على (ع )روايت شده است : النيته اساس العمل .( 16)

نيت ، ركن كار است .

و از ايشان نقل شده است كه : يحشر الناس على نياتهم . ( 17)

انسانها بر اساس نياتشان در روز قيامت ، محشور مى شوند.

و باز ايشان فرموده اند: لا يكمل صالح العمل الابصالح النيه . ( 18)

كردار نيك ، جز با عمل صالح ، كامل نمى شود.

امام صادق (ع )نيز مى فرمايد: لابد للعبد من خالص النيه فى كل حركه و سكون ، لا نه اذالم يكن هذا المعنى كان غافلا. ( 19)

انگيزه صاف ، در هر فعاليت و آرامشى ضرورى است ؛ و گرنه انسان را در غفلت خواهد بود. روشن است كسى در زندگى ، انگيزه يا انگيزه اش فاسد است كه از ارزشهاى انسانى و الهى بى خبر باشد؛ اما آن كه قدر و منزلت خويش را شناخته است ، به اين بسنده نمى كند.

2. تقوا

قرآن مى فرمايد: انما يتقبل الله من المتقين . ( 20)

خداوند، تنها عمل تقوا پيشگان را مى پذيرد.

كار خوب انسان در فضاى آلوده وجودش ، مثل خوردن غذاى سالم در هواى كثيف و ظرف آلوده است كه شخص ، بهره كافى از آن نمى برد. اگر انسان پاك نباشد، كار خوب او بى اثر و قهرا مورد قبول خداوند هم نيست .

3. پذيرفتن ولايت امامان معصوم (ع )

در سخنان گهربار معصومان (ع )، ولايت از پايه هاى دين ، بلكه مهم ترين پايه و ركن شمرده مى شود. امام صادق (ع )فرموده است : اگر كسى روزه ها روزه باشد و شب ها را به عبادت سپرى كند، اما ولايت امام زمان خويش را نداشته باشد، هيچ عملى از او پذيرفته نيست . ( 21)

اگر زمينى از آب و اكسيژن كافى برخوردار باشد، اما خورشيد بر آن نتابد، به بار مى نشيند؛ بلكه آب و اكسيژن نيز به هدر رفته است .

4. هماهنگى شكل عمل با دين

همان طور كه به نيت بايد توجه داشت ، از شكل و قالب عمل عم نبايد غافل بود. گاه قالب خاصى از عمل اثر گذار است ، مانند: نماز روزه و حج و ... اگر انسان عمدا به شكل و قالب آنها خلل رساند، عملش باطل است . گناه نيز شكل خاصى برايشان تعيين نشده ؛ اما نبايد دستورات ديگر دينى مغايرت داشته باشند؛ مثلا گرچه براى عزادارى امام حسين (ع )شكل خاصى بيان نشده است ، اما نبايد موجب آزار ديگران شود و يا توام با نقل حوادث غير واقعى باشد. از سوى ديگر، بايد توجه نمود كه كميت عمل ، ملاك نيست ، بلكه بعد از دسترسى شكل و قالب به اندازه محتوا و روح عمل ، يعنى نيت ، پاداش داده مى شود. بر همين اساس ، پيامبر اكرم اسلام (ص ) در جنگ خندق ، پس از كشتن عمروبن عبدود توسط على (ع ) او فرموده : اگر كار تو با اعمال تمام امت من مقايسه شود، عمل تو با ارزش تر است ؛ زيرا همه مشركان ، خوار و مومنان عزيز گشتند. ( 22)

بر همين اساس : وقتى حضرت على (ع ) انگشتر خود را به سائل مى دهد، اين آيه نازل مى شود:

انما وليكم الله و رسوله و الذين امنوا الذين يقيمون الصلاه ويوتون الزكاه و هم راكعون ( 23)

ولى و سرپرست شما، تنها خداو رسول و آن مومنانى هستند كه نماز به پا مى دارند و به فقيران ، در حال ركوع صدقه مى دهند. ( 24)

و براى ارج نهادن به ايثار حضرت زهرا (س ) و خانواده اش در بخشش ‍ خداى افطار خود، سوره ( انسان ) نازل مى گردد.

بنابراين ، پاداش عظيم ، براى اعمال صالحى است كه :

1. با قصد قربت همراه باشد.

2. توام با تقوا و پرهيز از گناهان انجام گيرد.

3. در چارچوب پذيرش ولايت امامان معصوم (ع )شكل يابد.

4. هماهنگ با قوانين الهى باشند.

به علاوه ، خداوند متعال ، مبدا وجود و بخشش است و چه اشكالى دارد كه پروردگار كريم ، بر پايه كرم خود و بدون تضييع حقوق ديگران ، در برابر عملى اندك ، پاداشى بزرگ عنايت كند؟

4 . تزاحم كارها

امام على (ع ) در نهج البلاغه فرموده است : اذا ضربت النوافل بالفرائض ‍ فارفضوها

هر گاه كارهاى مستحب به امور واجب ضرر رسانند، مستحب ها را رها كنيد.

برخى از كارها را مى توان با هم انجام داد و پرداختن به يكى ، مانع انجام دادن ديگرى نيست ، مانند، پاسخ دادن به سوال كسى در هنگام راه رفتن . اما دسته اى ديگر به گونه اى هستند كه پرداختن به يكى ، مانع از انجام دادن ديگرى است ، مانند نماز خواندن و صحبت كردن ، كه انجام دادن يكى مانع از كار ديگرى است . در مورد دسته دوم ، يكى را بايد برگزيد؛ اما كدام را و با چه ضابطه اى ؟ هر كس به اين نكته باور دارد كه در تزاحم كارها، بايد مهم تر را انتخاب كند. مثلا اگر كارى واجب ، يا عملى مستحب ، تزاحم داشت ، عمل واجب مقدم است ؛ همين طور است تزاحم عمل حرام با مستحب . ولى گاهى شناخت مهم تر، دشوار و انسان از انتخابش ناتوان است ، مثلا اين كه هر دو عمل واجب باشند و يا هر دو مستحب باشند. دانشمندان اسلامى ، ميزان را بيان كرده اند كه به واسطه آنها انسان از ترديد و حيرت ، رهايى مى يابد؛ از جمله :

الف ) كارى كه جايگزين ندارد، بر كارى كه جايگزين دارد، مقدم است ، مثلا: ساختن مدرسه بر ساختن حسينيه در جايى كه مسجد هم هست ، اولويت دارد؛ يا اينكه مسافرت لازم در ماه رمضان ، بر روزه گرفتن ، مقدم است .

ب ) اگر كارى فوريت زمانى دارد و قابل تاخير نيست ، بر كار ديگرى كه وقتش وسيع است ، مقدم است ، مثلا اگر در اول وقت نماز، جان انسانى در خطر باشد، حفظ جان او بر نماز اول وقت ، مقدم است ؛ و يا مثلا حفظ نظام اسلامى با هر كارى تزاحم پيدا كند، مقدم است . همچنين اداى حقوق مردم ، بر تكاليف عبادى مقدم است .

5. نحسى زمان

مرحوم علامه طباطبائى ، در تفسير الميزان ، بحث مبسوطى در مورد نحسى زمان دارد كه خلاصه اى از آن را در اين جا مى آوريم :

نحسى روز يا قسمتى از زمان ، بدان است كه پيامد حوادثى كه در آن واقع شود، شر و بد باشد، و كارها با گونه اى از آن ، براى انجام دهنده ، ميمون و مبارك نباشد.

الف ) از ديدگاه عقل : از نظر عقلى ، نحسى زمان ، قابل اثبات نيست ، همانطور كه نمى شود آن را نفى كرد؛ زيرا ما بر علل و اسباب حوادث ، احاطه نداريم .

ب ) از ديدگاه دين : در قرآن آمده و مربوط به قوم عاد است :

1. انا ارسلنا عليهم ريحا صرصرا فى يوم نحس مستمر. ( 25)

ما براى هلاك مردم عاد، تندبادى در روز نحس پايدار فرستاديم .

2. فارسلنا عليهم ريحا صرصرا فى ايام نحسات . ( 26)

ما براى هلاك قوم عاد، باد تندى در روزگار شوم فرستاديم .

در مقابل كلمه (مبارك ) براى شب قدر و شب نزول قرآن به كار رفته است :

انا انزلناه فى ليله مباركه ( 27) قرآن را در شب مبارك نازل نموديم .

تنها چيزى كه از دو آيه فهميده مى شود، اين است كه نحسى و شومى ، مخصوص زمان عذاب است و با گردش زمان شوم ، تكرار مى گردد. و همان طور كه از آيه اخير استفاده مى شود، مبارك بودن به جهت وقوع امور بزرگ در زمانى خاص مى باشد. روايات پيرامون نحسى و مباركى فراوان است . در اكثر آنها علت نحسى ، وقوع حادثه اى ناگوار در آن زمان ذكر شده است ، مانند: رحلت پيامبر اكرم (ص )، شهادت امام حسين (ع )، افكنده حضرت ابراهيم (ع ) در آتش ؛ و در پاره اى از روايات ، فال بد زدن ، منشا نحسى دانسته شده است كه راه علاج هر دو نحسى در احاديث بيان گشته است :

علاج نوع اول ، رو آوردن به خداوند با دعا، صدقه ، خواندن نماز و قرآن . علاج نوع دوم ، كنار زدن آن حال ت روانى و يا پناه بردن به پروردگارا نماز، دعا، صرقه ... مى باشد.

نحس دانستن اين زمانها كه در روايات آمده است ، براى اين است كه با ترك لذايذ و امور عادى زندگى ، تقوا و روح دينى تقويت گردد و بى اعتنايى به اين امور، يك نوع شقاوت دينى و نحسى به حساب مى آيد. همان طور كه معناى مبارك بودن بعضى زمانها اين است كه عبادت و كار نيك در آن زمان ، فضيلت بيشتر پاداش افزون ترى دارد. خلاصه از اين آيات و روايات - فهميده نمى شود كه زمان ، داراى ويژگى ها تكوينى است كه بعضى از آن نيك و بخشى ديگر نحس مى باشد. ( 28)

6 . عيد

عيد، دو معنا دارد: 1) باز آمدن 2) باز گشتن .

عيد در اصطلاح عامه ، به معناب زمان سرور و شادى است . در فرهنگ اسلامى ، سرور و شادى از عيد گرفته نشده ؛ ولى به سرور و شادى حقيقى كه با ارزشهاى والاى انسانى متناسب است ، توجه شده است . برپايه فرهنگ دينى ، انسان ، پاك زاده شده است و در اين جهان ، بايد آن نهاد پاك را پروراند و رشد دهد و هر زمان كه بدين مهم دست يافت ، عيد اوست ؛ چون به اصل خويش بازگشته است لذا:

عارفان ، هردمى دو عيد كنند
عنكبوتان ، مگس قديد( 29) كنند

آنچه از اولياى پاك خداوند رسيده ، گوياى همين امر است :

عيد روزى است كه معصيت خداوند در آن نشود، و روزى است كه خداوند، طاعت انسان را بپذيرد. ( 30)

بنا براين ، آن روزى كه خداوند بيشتر براى انسان جلوه كند و عظمت او بيشتر درك شود، آن روز عيد است . لذا پيامبر اكرم اسلام (ص ) فرموده است : زينوا اعياد كم بالتكبير ( 31) عيدهايتان را با تكبير و بزرگ دانستن خداوند، زينت دهيد.

7 . آغاز سال قمرى

مبدا تقويم اسلامى ، هجرت پيامبر اكرم اسلام (ص ) از مكه به مدينه است و هجرت ، در روز نخست ماه ربيع الاول سال سيزدهم بعثت آغاز شد؛ اما در آغاز سال قمرى اختلاف است . عده اى محرم و بعضى هم ماه رمضان را آغاز سال قمرى دانسته اند. مرحوم سيد ابن طاووس مى گويد: براى تاريخ و امور زندگى محرم آغاز سال است ؛ اما نسبت به برنامه هاى شرعى و عبادات ، ماه رمضان ؛ زيرا خداوند در قرآن ، تنها آن را ذكر كرده و با عظمت از آن ياد كرده است : شهر رمضان الذى انزل فيه القرآن . ( 32)

ماه رمضان همان ماه است كه در آن ، قرآن فرو فرستاده ، شده است .

در روايات نيز ماه رمضان ماه اول سال ذكر شده است . ( 33)

8 . چند تذكر درباره اين تقويم  

1. هدف از تهيه و تدوين اين تقويم ، بيان بعض دستورات و آدابى است كه با زمان پيوند دارند، نه همه دستورات دينى .

2. از ميان دستوراتى كه با زمان پيوند دارند، مواردى گزينش و انتخاب شده است .

3. كارهاى واجب و حرام و مكروه ، با همين عناوين ذكر شده اند؛ امادر كارهاى مستحب ، عنوان استحباب ذكر نشده است .

4. فتوا، طبق نظر مبارك حضرت امام خمينى (ره ) نقل شده اند.

5. در ترجمه دعاها، بيشتر از ترجمه مرحوم الهى قمشه اى استفاده شده است .

6. در تاريخ وقايع ، نظر مشهور مورد مورد توجه بوده است .

7. در ضمن بيان آداب روزهاى ماه ، به تناسب روز تولد و يا وفات چهارده معصوم (ع )، خلاصه اى از زندگى هر يك آورده شده است .

فصل اول : برنامه روزانه 

در اين فصل برنامه شبانه روز يك مسلمان ، به طور خلاصه ذكر مى شود:

1 . خواندن نماز واجب

پيامبر اكرم مى فرمايد: كسى كه به نمازهايش بى توجه باشد، از من نيست و به خدا سوگند روز قيامت ، بر من وارد نمى شود. ( 34)

2 . خواندن نمازهاى مستحب . ( 35)  

3 گفتن تسبيحات حضرت زهرا (س ) بعد از هر نماز  

در روايتى از امام صاددق (ع )نقل شده است : تسبيح فاطمه (س ) بعد از هر نماز، از هزار ركعت نماز، نزد من محبوب تر است . ( 36) اين تسبيح عبارت است از: گفتن 34 مرتبه اله اكبر، 33 مرتبه الحمد لله و 33 مرتبه سبحان الله .

. خواندن تعقيبات بعد نماز

الف ) پس از نماز صبح :

الهم صل على محمد و آل محمد واهدنى لما اختلف فيه من الحق اذنك انك تهدى من تشا الى صراط مستقيم . ( 37)

بار خدايا! رحمت فرست بر محمد و آل محمد و راهنمايى كن مرا در آنچه مورد اختلاف است به حق ، با اجازه خود؛ زيرا تو هر كه را خواهى ، به راه راست ، راهنمايى .

ب )پس از نماز ظهر:

لا اله العظيم الحليم لا اله الا الله رب العرش الكريم الحمد لله رب العالمين . اللهم انى اسئلك موجبات رحمتك و عزائم مغفرتك و الغنيمه من كل بر و السلامه من كل اثم . اللهم لا تدع لى دنيا الا غفرته و لا هما الا فرجته و لا سقما الا شفيته و لا عيبا الا سترته و لا رزقا الا بسطته و لا خوفا الا امنته و لا سو الا صرفته و لا حاجه هى لك رضا ولى فيها صلاح الا قضيتها يا ارحم الراحمين امين رب الالمين !

نيست معبودى به حق ، جز خداى بزرگ و بردبار. نيست معبودى به حق ، جز پروردگار عرش كريم . سپاس براى پروردگار عالميان است . بار خدايا! من از و خواهم موجبات رحمتت و تصميمات آمرزش تو و بهره از هر نيكى وسلامتى از هر گناه . بار خدايا! گناهى را بر من منه ، جز آنكه بيامرزى و اندوهى مده ، مگر كه به شادى تبديل كنى ، و هيچ بيمارى اى ، مگر كه بهبود بخشى و هيچ عيبى ، مگر كه بپوشى ، و هيچ رزقى ، مگر كه فراوان كنى ، و هيچ ترسى ، مگر كه امنيت دهى ، و هيچ بدى اى ، جز آنكه بگردانى آن را، و هر حاجتى كه پسند تو و صلاح من باشد، برآور آن را، اى مهربان ترين مهربانان ، اجابت كن اى پروردگار عالميان .!

ج )پس از نماز عصر:

استغفرالله الذى لا اله الا هو الحى القيوم الرحمن الرحيم ذوالجلال و الاكرام واسئله ان يتوب على توبه عبد ذليل خاضع فقير بائس مسكين مستكين مستجر لايملك لنفسه نفعا و لا ضراو لا موتا و لا حياه و لا نشورا. اللهم انى اعوذ بك من نفس لا تشيع ، و من قلب لا يخشع ، من علم لا ينفع ، و من صلاه لا ترفع ، و من دعا لا يسمع . اللهم انى اسئلك السير بعد العسر و الفرج بعد الكرب و الرجا بعد الشده . اللهم ما بنا من نعمه فمنك لا اله الا انت استغفرك و اتوب اليك . ( 38)

آمرزش جويم از خدايى كه پرستيده شايسته اى جر او نيست . زنده اى است پاينده و بخشاينده و مهربان و صاحب جلال و كرم ؛ و از او مى خواهم مرا پذيرا باشد. چونان بنده خوار فروتن درويش فگار گداى وامانده پناهنده اى كه براى خود، مالك سود و زيان و مرگ و زندگانى و رستاخيز نيست . بارخدايا! به تو پناه مى برم از نفسى كه سير نمى شود، و از دلى كه نهراسد و از دانشى كه بهره ندهد و از نمازى كه بالا نرود.

د) پس از نماز مغرب :

اللهم انى اسئلك موجبات رحمتك و عزائم مغفرتك و النجاه من النار و من كل بليه و الفوز بالجنه و الرضوان الى دار السلام و جوار نبيك محمد - عليه و اله السلام - اللهم ما بنا من نعمه فمنك لا اله الا انت استغفرك و اتوب اليك . ( 39)

بار خدايا! از تو مى خواهم وسايل رحمتت را و تصميمات آمرزش تو را، و نجات از آتش و از هر بلايى را، و كاميابى به بهشت و رضوان در خانه سلامت و همسايگى پيامبرت محمد - كه بر او و خاندانش درود باد - بار خدايا! آنچه نعمت داريم از توست ، خدايى جز تو نيست ، از تو طلب آمرزش مى كنم و به سوى تو توبه مى كنم .

ه ) پس از نماز عشا:

اللهم ان مغفرتك ارجى من عملى و ان رحمتك اوسع من ذنبى . اللهم ان كان ذنبى عندك عظيما فعفوك اعظم من ذنبى . اللهم ان لم اكن اهلا ان ابلغ رحمتك فرحمتك اهل ان تبلغنى و تسعنى لا نها وسعت كل شى و برحمتك يا ارحم الراحمين .!

بار خدايا! به راستى آمرزشت اميد بخش تر از كردار من است و به راستى رحمت تو وسيع تر از گناه من است . بارخدايا! اگر گناه من نزد تو بزرگ است ؛ اما عفو و گذشت تو بزرگتر از گناه من است . بارخدايا! اگر من اهل نيستم كه به رحمت تو نائل شوم ، وليكن رحمت تو شايسته است به من رسد و مرا فرا گيرد؛ زيرا رحمت تو همه چيز را فرا گرفته است ، به مهر تو اى مهربان ترين مهربانان !

اين دعا، از تعقيبات مشترك است كه مى توان آن را پس از نمازهاى ديگر هم خواند.

5 . نخوابيدن بين طلوع فجر و طلوع آفتاب  

ابو حمزه ثمالى از امام سجاد (ع )در باره خواب بين طلوع فجر و طلوع آفتاب چنين نقل مى كند: من خوابيدن در اين ساعات را دوست ندارم ؛ زيرا خداوند، رزق و روزى بندگان را در اين ساعات تقسيم مى كند، و به دست ما جارى مى شود. ( 40)

6 . قرآن خواندن  

امام صادق (ع )فرموده است : قرآن عهد و پيمان خداوند است با بندگان . بر مسلمان است كه در اين عهد، نظر كند و هر روز، پنجاه آيه از آن را تلاوت كند. ( 41) چه زيباست كه مسلمان ، هر صبح : خانه اش را با تلاوت كتاب آل هى : منور گرداند و بركت را به منزلش فرود آورد. ( 42)

7 . ذكرهاى صبح و شام

الف )گفتن ده مرتبه :

سبحان اله و الحمد لله و لا اله الا اله و الله اكبر.

پاك و منزه است خدا و سپاس براى اوست و خدايى جز او نيست و خدا بزرگ است .

ب ) گفتن سه مرتبه :

اللهم مقلب القلوب و الابصار، ثبت قلبى على دينك و لا تزع قلبى بعد اذهديتنى ، و هب لى لدنك رحمته انك انت الوهاب و اجرنى من النار برحمتك . اللهم امدذلى فى عمرى و واسع على فى رزقى و انشر على رحمتك و ان كنت عندك فى ام الكتاب شقيا، فاجعلنى سعيدا فانك تمحو ما تشا و تثبت و عندك ام الكتاب .

بار خدايا! كه دلها و ديده ها را بگردانى ، دلم را بر خودت ثابت بدار، و كج مساز دلم را پس از آنكه به راهم آوردى ، و ببخش مرا از پيش خودت به مهر، كه تو بخشنده و پناهم بده از آتش به مهر و رحمت خودت . بار خدايا! طولانى عمر مرا، و گشايش فرما روزيم را، و مبسوط گردان بر من رحمت خودت را. اگر در علم شقى و بدبخت بوده ام ، مرا خوش بخت و سعادتمند گردان ؛ زيرا تو مى توانى هر چيز را محو و پاك نمايى و يا اثبات و به جادارى ، و در نزد توست ام الكتاب (سرنوشت ).

ج ) گفتن ده مرتبه قبل از طلوع و غروب خورشيد:

اعوذ بالله السميع العليم من همزات الشياطين ، و اعوذ بالله من ان يحضرون ان اله هو السميع العليم .

پناه مى برم به خداى شنوا و دانا از وسوسه ها و نيرنگ هاى پنهانى شياطين ، و پناه مى برم به خدا از اين كه در برم حاضر شوند؛ زيرا خدا شنوا و داناست .

8 . خواندن زيارت امام زمان (ع )در هر صبح

اللهم بلغ مولاى صاحب الزمان - صلوات اله عليه - عن جميع المومنين و المومنات فى مشارق الارض و مغاربها و برها و بحرها و سهلها و جبلها حيهم و ميتهم و عن و الدى و ولدى و عنى من الصلوات و التحيات زنه عرش اله و مداد كلماته و منتهى رضاو عدد ما احصاه كتابه و احاط به علمه . اللهم انى اجداد له فى اليوم و فى كل عهدا و عقدا و بيعه فى رقبتى . اللهم كما شرفتنى بهذا التشريف و فضلتى بهذه الفضيله و خصتنى بهذه النعمه فصل على مولاى وسيدى صاحب الزمان و اجعلنى من المستشهدين بين يديه طائعا غير مكروه فى الصف الذى نعت اهله فى فى كتابك فقلت صفا كانهم بنيان مرصوص على طاعتك و طاعه رسولك و اله - عليم السلام - اللهم هذه بيعه له عنقى الى يوم القيامه . ( 43)

خدايا! برسان به مولايم صاحب الزمان كه درودهاى خدا بر او باد - از جميع مومنين و مومنات ، در مشرق و مغرب ، خشكى و دريا، صحرا و كوه ها، از زنده و مرده آنها و از والدين و فرزندان من و از من ، از صلوات و تحيات ، به وزن عرش خدا و شمارش كلمات خدا و نهايت رضا و خشنودى ، به عدد آنچه در كتاب آفرينش او به شمارش آمده و علم او آن را احاطه كرده است . خدايا! من تجديد مى كنم براى او در اين روز و در هر روز عهد و بيعتى را بر گردن خود دارم . خدايا! چنانچه شرافتمندم كردى بر اين شرافت ، و فضيلت و مخصوصم كردى بر اين نعمت ، پس رحمت فرست ، بر مولايم و سيدم صاحب الزمان ، و مرا از ياران و پيروان و دفاع كنندگان از اون قرار بده ، و قرار ده مرا از شهيدان در برابرش به دلخواه و از روى ميل ، نه به زور در صفى كه ستوده اى اهل آن را در كتاب خود و فرمودى : (صفى چون بنياد در هم پيوسته ) بر روش طاعت خودت و طاعت و رسولت و خاندانش - كه بر آنان درود باد - بار خدايا! اين بيعت او در گردن من است تا روز قيامت .

9 . صدقه دادن  

از امام صادق (ع )نقل شده است كه فرموده : هر كس صبح صدقه بدهد، خداوند، نحسى آن روز را از او بر طرف مى كند. ( 44)

در روايت ديگر ياآمده است : صبح زود صد قه دهيد كه بلاها از آن عبور نمى كند.( 45)

10 . انديشه و تلاش براى رفع گرفتاريهاى اجتماعى

رسول اكرم (ص ) فرموده است :

من اصبح و لايتهم بامور المسلمين فليس بمسلم . ( 46)

هر كه صبح برخيزد و به امور مسلمانان اهتمام نورزد و در انديشه آنان نباشد، مسلمان نيست .

و نيز از ايشان نقل شده كه فرموده : بر مسلمانان لازم است كه هر روز صدقه اى بپردازند. بعضى اعتراض كردند كه اين تونايى براى همه نيست . فرمود: برداشتن مانع ، از معابر عمومى صدقه است ؛ راه به كسى نشان دادن ، صدقه است ؛ عيادت بيمار، صدقه است . ( 47)

11 . خواندن زيارت عاشورا  

امام باقر (ع )بعد از تعليم اين زيارت به علقمه فرمود:

اگر مى توانى هر روز، امام حسين (ع )را با اين جملات زيارت نما. ( 48)

12 . رعايت اعتدال در خوردن و پرهيز از پر خورى  

سقراط بسيار كم خوراك بود. يكى از فلاسفه به او نوشت : تو عقيده دارى كه بر هر جاندارى بايد ترحم كرد، خودت يكى ارز جاندارانى و بر خود ترحم نمى كنى . سقراط در جواب به او نوشت : من مى خورم تا زنده بمانم ؛ ولى تو زنده مى مانى تا بخورى !

از اميرالمؤ منين (ع )نقل شده است كه فرمود: كسى كه در خوردن ميانه روى كند، سلامتش افزون و انديشه اش صالح خواهد بود. ( 49)

13 . هميشه با وضو بودن

پيامبر گرامى (ص ) چنين سفارش كرده است :

زياد با طهارت باشيد، تا عمرت طولانى گردد، و اگر توانستى در تمام شب و روز با طهارت باشى ، چنين كن ؛ زيرا اگر با طهارت بميرى ، شهيدى . ( 50)

14 . رعايت آداب خوابيدن  

الف ) محاسبه . امام صادق (ع )فرموده است : هنگامى كه به بستر مى روى ، نگاه كن و ببين كه در روز، چه به دست آوردى و به ياد آور كه خواهى مرد و معاد و قيامتى هست . ( 51)

و پيامبر (ص ) فرموده است : ليسس منا يحاسب نفسه فى كل يوم . ( 52)

از ما نيست آن كه در هر روز، خود را حسابرسى نكند.

ب ) شستن دست و صورت قبل از خواب . پيامبر (ص ) فرموده است : شب نخوابيد در حالى كه دستهايتان آلوده به چربى است ؛ و گرنه اگر ناراحتى اى به شما رسيد، خود را ملامت كنيد. ( 53)

ج ) با وضو خوابيدن . امام صادق (ع ) چنين نقل كرده است : هر كه با وضو به بستر رود، بسترش مسجد اوست . ( 54)

در روايت ديگر آمده است : آن كه با وضو مى خوابد، گويا شب را به بندگى خدا احيا نموده است . ( 55)

د) تخلى پيش از خوابيدن . حضرت امير (ع ) به امام حسين (ع ) اين سفارش ‍ را كرد تا به طبيب ، نيازمند نگردد. ( 56)

ه ) مسواك زدن . پيامبر اكرم (ص )، هنگام خواب مسواك مى كرد. ( 57)

در روايتى ديگر آمده است كه پيامبر (ص ) هنگام خواب ، مسواك را بالاى سر خود مى گذاشت ، تا وقتى از خواب برخواست ، اول مسواك بزند. ( 58)

و)خواندن سوره اخلاص و تكاثر هنگام خواب . ( 59)

15 . سحر خيزى و تهجد

بهترين ساعات براى نيايش و تصفيه دل ، سحر است . هر كه شب پر بارترى داشته باشد، روزش پر ثمرتر است ، و آن كه از اين فيض محروم باشد، مانند درخت بى ريشه است ؛ زيرا خداوند مى فرمايد:

ان ناشئه الليل هى اشد وطا و اقون قيلا

قطعا برخواستن شب ، رنجش بيشتر و گفتار در آن هنگام راستين تر است .

نماز شب بهترين شاهد اخلاص ، و صفاى قلب ، و دعوى صدق ايمان است . سيره پرهيزگاران و نيكان نيز بر اين بوده است كه :

كانوا قليلا من الليل ما يهجعون و بالاسحار هم يستغفرون . ( 60)

مقدار كمى از شب را مى خوابند، و از خداوند در سحرگاه ، طلب مغفرت مى كنند.

در مناجاتى خداوند به حضرت موسى (ع )فرمود: دروغ مى گويد آن كه گمان مى كند من را دوست دارد، ولى چون شب شود، خواب جايگزين راز و نياز او مى گردد. ( 61) در روايتى ديگر آمده است كه شخصى خدمت اميرالمؤ منين (ع ) آمد و عرض كرد: موفق نمى شوم نماز شب بخوانم . حضرت فرمود: گناهانت تو را به بند كشيده اند. ( 62)

فصل دوم : برنامه هفتگى

زندگى از دهر و دهر از زندگى
لا تسبوا الدهر فرمان نبى است

در كتاب جمال الاسبوع ، از امام هادى (ع ) چنين نقل شده است :

روزى يكى از دوستان امام ، در زندان به ديدن وى رقت و معناى اين سخن پيامبر (ص ) را كه لا تعادوا الايام فتعاديكم ؛ با روزها دشمنى نكنيد كه آنها نيز با شما دشمنى خواهند كرد ، از ايشان پرسيد. حضرت در جواب فرمود: مراد از ايام ما هستيم تا آسمانها و زمين پا بر جاست . شنبه به نام رسول خداست ؛ يكشنبه به نام اميرالمؤ منين (ع )، دوشنبه به نام حسن و حسين (ع )، سه شنبه به نام على بن حسين و محمد بن على و جعفر بن محمد (ع )، چهارشنبه به نام موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على (ع ) و من (امام هادى (ع ))، پنج شنبه به نام فرزندم حسن (ع ) و جمعه به نام فرزندم مهدى (عج )است . ( 63)

حال به بيان آداب روزهاى هفته مى پردازيم :

شنبه

1. خواندن دعاى روز

بسم الله الرحمن الرحيم

بسم الله كلمه المعتصمين و مقاله المتحرزين و اعوذ بالله تعالى من جور الجائرين و كيد الحاسدين و بغى الظالمين و احمده فوق حمد الحامدين . اللهم انت الواحد بلاشريك و الملك بلا تمليك لا تضاد فى حكمك و لا تنازع فى ملكك . اسئلك ان تصلى على محمد عبدك و رسولك و ان توزعنى من شكر نعماك ما تبلغ بى غايه رضاك و ان تعيننى على طاعتك و لزوم عبدتك و استحقاق مثوبتك بلطف عنايتك و ترحمنى بصدى عن معاصيك ما احييتنى و توفقنى لما ينفعى ما ابقيتنى و ان تشرح بكتابك صدرى و تحط بتلاوته وزرى و تمنحنى السلامه فى دينى و نفسى و لا توحش بى اهل انسى و تتم احسانك فيما بقى من عمرى كما احسنت فيما مضى منه يا ارحم الراحمين !

به نام خداوند بخشنده مهربان

به نام خدا، كلمه پناهندگان ، و گفتار پناه گيرندگان ؛ و پناه مى برم به خداى بزرگ از ستم ظالمان و نيرنگ حسودان ظلم ظالمان ؛ و سپاس مى گويم او را برتر از سپاس سپاسگزاران . بار خدايا! تويى تنها بدون شرك و پادشاه بدون تمليك . ضديت نشود با حكم تو. از تو خواهم كه درود فرستى بر محمد، بنده تو و فرستاده تو و تو به من بدهى از سپاسگزارى نعمت هايت آنچه كه بدان ، مرا به نهايت رضايت و خشنودى خودت برسانى و تا كمك كنى كه مرا بر طاعت و فرمانبرى خودت ملازم بودن به عبادت و بندگى ات و شايستگى و ثواب و پاداش تو به وسيله لطف و عنايت خودت ؛ و رحم كنى بر من كه مرا باز دارى از گناهانت تا زنده ام ، و توفيق دهى به آنچه سود رساند تا عمر دهى . و اين كه به كتاب خودت سينه ام را گشايش دهى ، و به وسيله خواندن قرآن ، گناهانم را بريزى و ببخشى و من سلامتى را در دين و جانم ، و اين كه هراسناك نكنى از من ، اهل انس را، و تمام كنى احسان خودت را در باقى مانده عمرم ، چنانچه احسان كردى در گذشته آن ، اى مهربان ترين مهربانان !

2. خواندن زيارت پيامبر اكرم (ص )

اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد انك رسوله و انك محمد بن عبدالله و اشهد انك قد بلغت رسالات ربك و نصحت لامتك و جاهدت فى سبيل الله بالحكمه و الموعظه الحسنه و اديت الذى عليك من الحق و انك قد روفت بالمومنين و غلظت على الكافرين و عبدت الله مخلصا حتى اتيك اليقين فبلغ الله بك اشرف محل المكرمين . الحمد لله الذى استنقذنا بك من الشرك و الضلال . اللهم صل على محمد و اله و اجعل صلواتك و صلوات ملائكتك و انبيائك و المرسلين و عبادك الصالحين و اهل السماوات و الارضين و من سبح لك يا رب العالمين من الاولين و الاخرين على محمد عبدك و رسولك و نبيك و امينك و نجيبك و صفيك و صفوتك و خاصتك و خالصتك و خيرتك و من خلقك و اعطه الفضل و الفضيله و الوسيله و الدرجه الرفيعه و ابعثه مقاما محمودا يغبطه به الاولون و الاخرون . اللهم انك قلت ولوانهم اذ ظلموا انفسهم جاوك فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما. الهى فقد اتيت نبيك مستغفرا تائبا من ذنوبى فصل على محمد و اله و اغفرها لى . يا سيدنا اتوجه بك و باهل بيتك الى الله تعالى ربك و ربى ليغفرلى !

پس سه مرتبه بگو: انا الله و انا اليه راجعون .

پس بگو:

اصبنا بك يا حبيب قلوبنا فما اعظم المصيبه بك حيث انقطع عنا اوحى و حيث فقدناك فانالله و انا اليه راجعون . يا سيدنا يا رسول الله صلوات الله عليك و على ال بيتك الطيبين الطاهرين ، هذا يوم السبت و هو يومك و انافيه ضيفك و جارك فاضفنى و اجرنى فانك كريم تحب الضيافه و مامور بالاجاره فاضفنى و احسن ضيافتى و اجرنا و احسن اجارتنا بمنزله الله عندك و عند ال بيتك و بمنزلتهم عنده و بما استودعكم من علمه فانه اكرم الاكرمين ! ( 64)

شهادت مى دهم كه خدايى جز خداى يگانه نيست ، شريكى براى او نيست ؛ و گواهى مى دهم تو رسول او هستى ، و تو محمد، فرزند عبدالله هستى ؛ و گواهى مى دهم كه تو رسانيدى ايام هاى پرواردگارت را، و اندرز دادى امتت را، و جهاد كردى در راه خدا به حكمت و پند نيكو، و ادا كردى هر آن چه به عهده ات بود از حق ؛ و تو به مومنان ، مهربانى و بر كافران ، سختگيرى ؛ و بندگى كردى خدا را با اخلاص ، تا يقين برايت آمد و خدا تو را به اشرف مقام مكرمان رسانيد. سپاس خدا را كه ما را به وسيله تو از شرك و گمراهى رها ساخت . بار خدايا! درود فرس بر محمد و آل او؛ و مقرر فرما درودهاى خود و درودهاى فرشتگان پيامبران و رسولان و بندگان شايسته خودت را و اهل آسمان ها و زمين ها و هر كه تو را تسبيح گويد، اى پروردگار جهانيان ، از اولين و آخرين ، بر محمد، بنده ات و رسولت و پيامبرت و امين خودت و نجيب و دوستت و برگزيده ات و بنده پاك و مخصوص در گاهت و خاص و خالص تو و بهترين از خلقت ؛ و عطا كن به او برترى و فضيلت و وسيله شفاعت و درجه بلند، و برسان او را به درجه ستوده اى كه رشك قبرند از اولين و آخرين . خدايا! تو گفته اى كه آنها كه گاهى بر خود ستم مى كردند، نزد تو مى آمدند و از تو آمرزش مى خواستند و رسول هم آمرزش ‍ آنها را مى خواست ، هر آينه ، خدا را بسيار توبه پذير و مهربان مى يافتند. خدايا! من براى تو و آمرزش از گناه ، نزد پيغمبرت آمده ام . پس رحمت فرست بر محمد و آلش و گناهانم را بيامرز. اى سرور ما! رو به تو دارم و به خاندان تو و به سوى خداى تعالى روم كه پروردگار من است تا بيامرزد مرا. سپس سه مرتبه بگو: ما از خداييم و به سوى خدا مى رويم .

پس بگو: سوگوار توايم اى حبيب دلهاى ما! چه اندازه بزرگ است سوگوارى بر تو كه وحى از ما بريده شد و تو را از دست داديم . پس به درستى كه ما از خداييم و به سوى او بر مى گرديم . اى سرور ما. اى رسول خدا، صلوات و درود خدا بر تو و بر خاندان پاك تو! امروز شنبه است و آن ، روز توست و من در آن ، مهمان تو هستم و پناهنده توام ، پس ميهمان نوازى كن و مرا پناه بده ؛ زيرا تو كريمى و مهمان دوست و مامور پناه دادن هستى . ميهمان نوازى ام كن و به منزلت خدا نزد تو و نزد خاندانت ، و به مقامى كه نزد او دارد، و به آن علمى كه به شما سپرده ؛ زيرا او كريم ترين كريمان است . 3. رفتن بانوان بر سر مزار شهدا. در روايتى آمده است كه حضرت زهرا (س )، صبح روزهاى شنبه بر سر مزار شهدا مى رفت

يكشنبه

1. خواندن دعاى روز

بسم الله الرحمن الرحيم

بسم الله الذى لا ارجوالا فضله و لا اخشى الا عدله و لا اعتمد الا قوله و لا امسك بحبله بك استجير يا ذالعفو و الرضوان من الظلم و العدوان و من غير الزمان و تواتر الاحزان و طوارق الحادثان و من انقضاء المده قبل التاهب و العده و اياك استرشد لما فيه الصلاح و الاصلاح و بك استعين فيما يقترن النجاح و الانجاح و اياك ارغب فى لباس العافيه و تماميها و شمول السلامه و دوامها و اعوذبك يا رب من همزات اشياطين و احترز بسلطانك من جور السلاطين فتقبل ما كان من صلاتى و صومى و الجعل غدى و ما بعد افضل من ساعتى و يومى و اعزنى فى عشيرتى و قومى و احفظئى فى يقظتى و نومى فانت الله خير حافظاو انت ارحم الراحمين . اللهم انى ابرء اليك فى يومى هذا و ما بعد من الاحاد من الشراك و الالحاد و اخلص لك دعاتى تعرضا للاجابه و اقيم على طاعتك رجال لاثابه فصل على محمد خير خلقك الداعى الى حقك و اعزنى بعزك الذى لايضام و احفظنى بعينك التى لا تنام و اختم بالانقطاع اليك امرى و بالمغفره عمرى انك انت الغفور الرحيم !

به نام خداوند بخشنده مهربان

به نام خدايى كه اميد ندارم جز به فضل او، و نترسم جز از عدل و دادخواهى او، و اعتماد ندارم ، مگر به گفته او، و تمسك نكنم ، مگر به رشته او به تو پناه مى برم اى صاحب گذشت و رضوان ، از ظلم و دشمنى و از دگرگونى هاى دوران ، و پى در پى بودن احزان و از حوادث ناگوار، و از گذشت عمر پيش از آمادگى و توشه گيرى . به تو راه مى جوييم به سوى آنچه مايه كاميابى و كامروا ساختن است ؛ و به تو مايل هستم كه مرا لباس عافيت و تن درستى كامل بپوشانى ، و فراگيرى و سلامت و دوامش را؛ و به تو پناه آرم اى پروردگار، از نيرنگ هاى پنهانى شياطين و، سپر گيرم با سلطه و قدرت تو از ستم شاهان . پس بپذير هر آنچه بوده است از نمازم و روزه ام . و بگردان فردايم را و پس از آن برتر از اين ساعتم و اين روزم ، و عزيزم گردان در ميان خويشان و قوم خودم ، و حفظ كن من را در بيدارى و خوابم . تو اى مهربان ترين مهربانان هستى . بار خدايا! من تبرئه و بيزارى مى جويم در اين روز يكشنبه هاى بعد، از شرك و ناشايسته ها و بت پرستى ها و بى دينى ، و خالص انگارى براى تو دعايم را براى دريافت اجابت ، و مى ايستم بر طاعت تو به اميد بخشش و ثواب و پاداش پس درود فرست بر محمد كه بهترين خلق توست و دعوت كننده به سوى حقانيت توست ، و مرا عزيز دار به عزت خودت كه ستم ناپذير است ، و حفظ كن مرا به ديده خودت ؟ خواب نگيرد. به پايان رسان كارم را با بريدگى از ديگران ، و عمرم را به آمرزش و معرفت خودت ختم كن .

2. خواندن زيارت حضرت على (ع )

السلام على الشجره النبوه و الدوحه الهاشميه المضيئه المثمره بالنبوه المونقه بالامامه و على ضجيعيك ادم و نوح - عليها السلام - السلام عليك و على اهل بيتك الطيبين الطاهرين . السلام عليم على الملائكه المحدقين بك و الحافين بقربك يا مولاى يا اميرالمؤ منين ! هذا يوم الاحد و هو يومك و باسمك و انا ضيفك فيه و جارك فاضفنى يا مولاى و اجرنى فانك كريم تحب الضيافه و مامور بالاجاره فافعل ما رغبت اليك فيه و رجوته منك بمنزلتك و البيتك عندالله منزلته عندكم و بحق ابن عمك رسول الله - صلى الله عليه و اله و سلم و عليهم اجمعين -

درود بر شجره نبويه و گلبن هاشميه ، درخشان و بارور نبوت ، خرم به امامت ، و بر دو هم جوار قبرت : آدم و نوح - كه بر آنان درود باد - درود بر تو و بر خاندانت كه پاك و منزه اند و درود بر تو و بر فرشتگان اطراف تو و فرشتگان دور قبرت . يكشنبه است و روز توست و به نام توست و من در آن ، ميهمان تو و پناهنده به توام . پس بپذير مرا اى مولاى و پناه ده ؛ زيرا تو كريم هستى و ميهمان را دوست دارى و دستور دارى به پناه دادن . پس به جاآور آنچه به سوى تو در آن مايل هستم و اميد آن را از تو دارم ، به مقام خودت و خاندانت نزد خداو مقام خدا نزد شما و به حق پسر عمت رسول خدا - كه درود خدا بر او و بر خاندان او باد - و بر همه ايشان درود باد.!

3. خواندن زيارت حضرت فاطمه (س )

السلام عليك يا ممتحنه امتحنك الذى خلقك فوجدك لما امتحنك صابره اناك مصدق صابر على ما اتى به ابوك و وصيه - صلوات الله عليها - و انا اسئلك ان كنت صدقتك الا الحتنى بتصديقى لها لتسر نفسى فاشهدى انى ظاهر بولايتك و ولايه البيتك - صلوات الله عليهم اجمعين -.

درود بر تو اى آزموده شده . خدايى كه تو را آفريد. دريافت كه در اين آزمايش ، شكيبايى . من به تو ايمان دارم و صابرم بر آنچه پدرت و وصى او آورده اند - كه درود خدا بر ايشان باد - و من از تو مى خواهم ، چون كه به تو ايمان دارم كه توفيق آنها را يابم تا دل شاد گردم . گواه باش كه من به ولايت تو و ولايت خاندانت - كه درود خدا بر ايشان باد - دل گرم هستم .

زيارت ديگر آن حضرت :

اسلام عليك يا ممتحنه امتحنك الذى خلقك قبل ان يخلقك و كنت لما امتحنك به صابره و نحن لك اوليا مصدقون و لكل ما اتى به ابوك - صلى الله و عليه و سلم - و اتى به وصيه - عليه السلام - مسلمون و نحن نسئلك . اللهم اذكنا مصدقين لهم ان تلحقنا بتصديقنا بالدرجه العاليه لنبشر انفسنا بانا قد طهرنا بولايتهم - عليهم السلام -.

درود بر تو اى آزموده شده . آزمودت خدايى كه تو را آفريد. پيش از آن كه تو بيافريند، و تو را در آنچه امتحان كرد، شكيبا يافت ؛ و ما دوستان ايمان آورند به شما و به هر چه كه پدرت آورده - كه درود بر او باد - قبول دارم و ما درخواست مى كنيم بارخدايا! كه چون ما مومن به آنها هستيم ما را سبب اين ايمان ، به درجه بلند برسانى تا خود را مژده دهيم كه ما پاك شديم و به ولايت ايشان - كه سلام خدا بر ايشان باد.