تفسير مجمع البيان جلد ۲۰

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۹ -


/ سوره قصص / آيه هاى 70 - 67

67 . فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ.

68 . وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ.

69 . وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ.

70 . وَ هُوَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولى وَ الْ آخِرَةِ وَ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.

ترجمه

67 - و امّا كسى كه توبه نموده و [به راستى ] ايمان آورده و كار شايسته اى انجام داده است، اميد كه از رستگاران باشد.

68 - و پروردگارت هرچه را بخواهد مى آفريند و [هر كه را بخواهد] بر مى گزيند، [و] مردم [در برابر ذات پاك و بى همتاى او] حق گزينش ندارند؛ [پاك و] منزّه است خداوند [يكتا] و [او] از آنچه [شرك گرايان با پرستش آن به آن آفريدگار و تدبيرگر بى همتا و يگانه ] شرك مى ورزند برتر [و بالاتر] است.

69 - و پروردگارت آنچه را سينه هاى آنان پوشيده مى دارد، و آنچه را كه [خود] آشكار مى سازند، [همه را] مى داند.

70 - و اوست خداوند [يكتا] كه هيچ خدايى جز او نيست؛ در اين جهان و آن جهان ستايش تنها ويژه او، و فرمانروايى فقط از آن اوست و تنها به سوى او بازگردانده خواهيد شد.

تفسير - سه شرط رستگارى و نجات

در اين آيات آفريدگار هستى درهاى اميد و نويد را بر روى گناهكاران مى گشايد و روشنگرى مى كند كه رستگارى و نجات آنان، در گرو سه اصل اساسى و دگرگونسازِ: توبه و بازگشت واقعى به سوى حق، ايمان آگاهانه و راستين، و ديگر انجام كارهاى شايسته و بايسته است، آرى، تنها در اين صورت است كه هر فرد و جامعه اى مى تواند به نجات خويش اميد ببندد.

و درست از همين زاويه است كه پس از هشدار به گناهكاران و ظالمان در آيات پيش، اينك در نخستين آيه مورد بحث در تشويق و ترغيب آنان به شاهراه نجات و رستگارى مى فرمايد:

فَأَمَّا مَنْ تابَ

و امّا آن كسى كه از كفرگرايى و بيداد، و شرك و گناه به راستى پشيمان گردد و با همه وجود توبه كند،

وَ آمَنَ

و آگاهانه و عاشقانه به خدا ايمان آورد،

وَ عَمِلَ صالِحاً

و كار شايسته اى انجام دهد كه نافرمانى هاى گذشته را جبران كند،

فَعَسى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ.

چنين كسى اميد است كه از رستگاران گردد.

قرآن در مورد چنين كسى با اين كه بدون ترديد رستگار خواهد بود، بدان دليل واژه «عسى» را به كار مى برد كه او بر اين اميد است كه راه جديدى را كه برگزيده است، در آن پايدارى و شكيبايى پيشه سازد و به برنامه خويش ادامه دهد، تا در پرتو آن به نجات و رستگارى نايل آيد، چرا كه اگر در توبه خويش پايدار نباشد و در ايمان و عمل خويش اخلاص و تلاش نداشته باشد و جبران اشتباهات نكند، به نجات و رستگارى نخواهد رسيد.

افزون بر اين نكته، به باور گروهى واژه «عسى» در هر آيه از قرآن از سوى خدا به كار رفته است، به مفهوم قطع و حتم است و نه اميد و نويد.

آفرينش، تدبير و گزينش

از آنجايى كه نجات و رستگارى انسان ها به دست خداست پس از ترسيم شرايط اساسى نجات و رستگارى اينك به روشنگرى اين حقيقت مى پردازد كه آفرينش و تدبير تنها به دست تواناى اوست، چرا كه تنها اوست كه بر اين كار بزرگ دانا و تواناست. در اين مورد مى فرمايد:

وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ

و پروردگار تو هر چه را بخواهد مى آفريند و هر چه بخواهد برمى گزيند.

ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ

و مردم در برابر او اختيارى ندارند.

واژه «خيرة» به مفهوم اختيار و گزينش است، چنانكه گفته مى شود محمد صلى الله عليه وآله «خيره» خداست، منظور اين است كه برگزيده ذات پاك و بى همتاى اوست.

در تفسير آيه شريفه دو نظر آمده است:

1 - به باور گروهى منظور اين است كه: خداى تو اى پيامبر! هر چه بخواهد پديد مى آورد و هر كه را بخواهد مى آفريند و هركس را بخواهد به رسالت و پيامبرى بر مى گزيند و همه كارها به دست اوست. با اين بيان «ما» در «ما كان لهم الخيرة» نافيه است و در «يختار» وقف مى شود.

به نظر مى رسد كه آيه شريفه در حقيقت پاسخ بهانه جويى شرك گرايان و حق ستيزان عصر رسالت را مى دهد كه مى گفتند: چرا اين قرآن به يكى از دو مرد زورمدار مكّه يا طائف - كه «وليد بن مغيره» و «عروة بن مسعود» باشند - فرود نيامده و بر محمد صلى الله عليه وآله فرود آمد است؟ آرى، آيه مورد بحث پاسخ مى دهد كه: آنان نه در آفرينش جهان و انسان و تدبير امور و تنظيم شئون آن نقش و اختيارى دارند و نه در گزينش پيامبران؛ اين پروردگار توست كه هرچه را بخواهد مى آفريند و هر كه را مصلحت بداند به رسالت بر مى گزيند.

2 - امّا به باور گروهى ديگر منظور اين است كه: و پروردگار تو اى محمد صلى الله عليه وآله آنچه را بخواهد مى آفريند، و آنچه را برابر مصلحت و خير آنان باشد بر مى گزيند. با اين بيان «ما» موصوله و مفعول «يختار» مى باشد و مفهوم آيه با روح تفسير نخست هماهنگ است، چرا كه در اين صورت هم روشنگرى مى گردد كه آفرينش و تدبير و گزينش پيامبران به دست خداست و نه هيچ كس ديگر، چرا كه تنها ذات پاك اوست كه بر انجام كارى توانا و بر مصالح واقعى بندگان و خير آنان آگاه است.

سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ.

و خداى يكتا منزّه است از اينكه در آفرينش و تدبير بر او شرك ورزند و براى او با پرستش خدايان دروغين همتا و نظير پندارند.

در سومين آيه مورد بحث مى فرمايد:

وَ رَبُّكَ يَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ.

و پروردگارت اى پيامبر! آنچه را سينه هاى آنان نهان مى دارد و آنچه را آشكار مى سازد همه را مى داند، بنابراين گزينش با ذات آگاه و توانا و يكتاى اوست.

اين آيه روشنگرى مى كند كه هر كس به آشكار و نهان جهان و جهانيان آگاه نيست، حق فرمانروايى بر جهان و جهانيان ندارد.

و مى افزايد:

وَ هُوَ اللَّهُ

و اوست خداوند يكتا،

لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ

خدايى جز ذات پاك و بى همتاى او نيست و تنها او در خور پرستش و ستايش است.

لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولى وَ الْآخِرَةِ

در اين جهان و سراى ديگر ستايش تنها از آن اوست، چرا كه اوست كه انواع نعمت ها را به انسان ارزانى داشته است.

وَ لَهُ الْحُكْمُ

و فرمانروايى فقط از آن اوست.

آرى، تنها ذات پاك اوست كه در ميان مردم حكومت و داورى فرموده و حق و باطل، عدل و جور و داد و بيداد را از هم جدا خواهد ساخت.

وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ.

و سرانجام همه شما به سوى او و داورى و پاداش و كيفر او باز گردانده خواهيد شد.

«ابن عباس» مى گويد: اوست كه براى بندگان فرمانبردار و شايسته كردار به بخشايش و آمرزش حكم مى كند و به نافرمانان و گناهكاران و ظالمان به نگونسارى و عذاب دردناك دوزخ.

/ سوره قصص / آيه هاى 75 - 71

71 . قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِياءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ.

72 . قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَ فَلا تُبْصِرُونَ.

73 . وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ.

74 . وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ.

75 . وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ.

ترجمه

71 - [اى پيامبر! به آنان ] بگو: هان! به من خبر دهيد كه اگر خداوند [يكتا] شب را تا روز رستاخيز بر شما پاينده [و پيوسته ] بدارد، كدام خدايى جز خداى يكتاست كه براى شما فروغى [روشنگر پديد] آورد؟ پس آيا [دليل هاى يكتايى و قدرت او را ]نمى شنويد؟

72 - بگو: هان! به من خبر دهيد كه اگر خدا روز را تا روز رستاخيز بر شما پاينده [و پيوسته ] بدارد، كدام خدايى جز خدا يكتاست كه براى شما شبى [آرام بخش ] پديد آورد كه در آن بياراميد.

73 - و از رحمت [و بخشايش ] اوست كه شب و روز را براى شما قرارداد تا در آن [يكى ]، بياراميد و [در اين يكى ] از فزونبخشى او [رزق و روزى خويشتن را] بجوييد، باشد كه سپاس [اين نعمت ها را] بداريد.

74 - و روزى را [بياد آور] كه [خدا] آنان را ندا مى دهد و مى فرمايد شريك هايى كه براى من مى پنداشتيد كجايند؟!

75 - و [آن روز] از ميان هر امّتى، گواهى را بيرون مى آوريم، آن گاه [به شرك گرايان و ظالمان ] مى گوييم: برهان خود را [بر درستى راه زشت و ظالمانه خود] بياوريد؛ امّا آنان مى دانند كه حق از آن خداست [و توحيدگرايى و يكتا پرستى درست است ]و آنچه آنان به دورغ بر مى بافتند [و افسونگرانه مى ساختند] از [نظر] آنان كم [و ناپديد] مى گردد.

تفسير - زنجيره اى از دلايل توحيدگرايى و يكتاپرستى

در اين آيات به زنجيره اى از نعمت هاى گران و پديده هاى شگرف و نظام هاى شگفت انگيز آفرينش پرداخته، و بدينوسيله دلايل يكتايى خدا را به تابلو مى برد. در نخستين آيه مورد بحث درباره نعمت گران و نظام شگفت انگيز شب و روز مى فرمايد:

قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِياءٍ أَ فَلا تَسْمَعُونَ.

هان اى محمد صلى الله عليه وآله به شرك گرايان «مكه» كه به پرستش بت ها مى پردازند بگو: به من خبر دهيد كه اگر خداى يكتا شب را تا فرارسيدن روز رستاخيز ماندگار و جاودانه سازد و هرگز روشنايى روز را برايتان نياورد، آيا خدايى جز خداى يكتا هست كه روشنايى و فروغى بسان روشنى و درخشندگى روز براى شما فراهم آورد؟

روشن است كه آنان نمى توانند به اين پرسش تو پاسخ دهند، مگر اين كه زبان به اعتراف گشايند كه جز ذات پاك خدا كسى توانايى چنين كارى را ندارد و اينجاست كه حجّت بر آنان تمام مى شود و بناگزير بايد با همه وجود اقرار كنند كه جز ذات پاك و بى همتاى او هيچ كس ديگر در خور پرستش نيست و بايد تنها او را پرستيد و ستايش كرد.

أَ فَلا تَسْمَعُونَ.

پس آيا پند و اندرزهاى زندگى ساز و نجات بخش خدا را نمى شنويد؟

و به باور پاره اى، پس آيا دليل هاى يكتايى خدا را نمى شنويد و درباره او نمى انديشيد؟

و در ادامه سخن در همين مورد مى فرمايد:

قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ

هان اى پيامبر! به شرك گرايان بگو: به من خبر دهيد كه اگر خداى توانا روز و روشنايى آن را پاينده و پيوسته سازد و تا روز قيامت آرامشِ شب فرا نرسد، آيا خدايى جز خداى يكتاست كه برايتان شبى آرام بخش پديد آورد تا در آن به استراحت بپردازيد و فرسودگى و خستگى خود را بر طرف سازيد؟!

أَ فَلا تُبْصِرُونَ.

پس آيا شاهكار تدبير او را نمى بينيد؟

به باور پاره اى، پس آيا شب و روز و نظام شگفت انگيز آن را نمى نگريد؟

و آيا درباره آمد و شد حساب شده آن نمى انديشيد تا دريابيد كه اين ساخته و پديد آمده تدبيرگرى دانا و فرزانه است؟

در سومين آيه مورد بحث مى افزايد:

وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ

و از مهر و بخشايش خداست كه براى شما شب و روز را قرار داده است تا در شب بياراميد و در هنگام روز براى تأمين نيازهاى مادّى و اداره امور اقتصادى و اجتماعى خويش به تلاش و كوشش بپردازيد.

وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ

و رزق و روزى خويشتن را از فزونبخشى او بجوييد.

وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ.

باشد كه در برابر اين نعمت شب و روز و ديگر نعمت هاى او سپاسگزارى كنيد.

در چهارمين آيه مورد بحث مى فرمايد:

وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ.

و روزى را بيادآور كه خدا شرك گرايان را ندا مى دهد و مى فرمايد: آن شريك ها و همتايانى را كه براى من مى پنداشتيد، كجايند؟(167)

تكرار اين آيه شريفه بدون كم و كاست بدان جهت است كه در آيه 62 هدف اين بود كه آنان با نگرش بر دلايل گوناگون قدرت و حكمت خدا، به گمراهى خويش اقرار كنند و شرك و كفر را مردود اعلان كنند و در اين آيه بدان دليل است كه به آنان بفهماند كه از آوردن دليل و برهان بر شرك و بيداد خود ناتوانند.

به همين جهت در ادامه سخن در همين مورد مى افزايد:

وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً

در آن روز سخت و سرنوشت ساز، ما از هر امّت و جامعه اى پيامبرش را بيرون مى آوريم تا گواهى دهد كه در ميان آنان پيام ما را به روشنى بيان كرده است يا نه؟ و نيز گواهى دهد كه آنان چه واكنشى در برابر دعوت آسمانى او نشان داده و چگونه زيستند و چه كارهايى انجام دادند؟

به باور پاره اى منظور از گواهان در آيه مورد بحث، شايسته كرداران و نيكان امّتها و جامعه ها مى باشند و مى دانيم كه هيچ جامعه اى از وجود اينان تهى نيست و اينان هستند كه گواه مردمند.

فَقُلْنا هاتُوا بُرْهانَكُمْ

و به آنان مى گوييم هر دليل و برهانى بر درستى راه و رسم شرك آلود و بيدادگرانه خود داريد، بياوريد!

فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ

آن گاه است كه آنان غرق در بهت و حيرت مى گردند، چرا كه به خوبى در مى يابند كه دليلى بردرستى شرك و بيداد خود ندارند تا آنها را ارائه دهند، و مى دانند كه راه و رسم توحيدگرايى و يكتاپرستى واقعى است كه راهى درست و عادلانه است و آنچه خدا بر پيامبرش محمد صلى الله عليه وآله فرو فرستاده، حق است، از اين رو و بناگزير در برابر حقانيت پيامبر و قرآن سرتسليم فرود مى آورند و بر گناه و گمراهى خويش زبان به اعتراف مى گشايند، چرا كه وقتى انسان هيچ دليل و برهان و راه گريزى نداشت بناگزير تسليم مى گردد.

وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ.

و آن گاه دروغ هايى را كه بر مى بافتند و بت هاى گوناگونى را كه مى پرستيدند همه و همه از دسترس آنان خارج و از برابر ديد آنان گم و ناپديد مى گردند.

نظم و پيوند آيات

در مورد نظم و پيوند آيات سه نظر آمده است:

1 - به باور پاره اى در آيات پيش قرآن روشنگرى فرمود كه خدايان دروغينِ كفرگرايان هرگز نمى توانند پرستشگران خود را يارى رسانند، و اينك به ذات خداوند يكتا پرداخته است و نشان مى دهد كه ذات پاك اوست كه ارزانى دارنده نعمت ها و مالك سود و زيان در كران تا كران هستى است.

2 - امّا به باور پاره اى ديگر روشنگرى گرديد كه ستايش در اين جهان و جهان ديگر از آن خداست، اينك در اين آيات نعمت هاى رنگارنگى را در برابر ديدگان انسان ها قرار مى دهد كه حسّ سپاس و تحسين و ستايش آنان را بر مى انگيزند و انسان ها را در برابر پديدآورنده خويش به ستايش وامى دارند.

3 - و برخى نيز برآنند كه اين آيات به آيه 68 پيوند مى خورند، چرا كه آنجا فرمود: و پروردگارت آنچه را بخواهد مى آفريند و بر مى گزيند، و اينك در اين آيات به پرتوى از نعمت هايى كه او آفريده است مى پردازد.