تفسير مجمع البيان جلد ۸

امين الاسلام طبرسي
ترجمه : علي کرمي

- ۱۹ -


/ سوره اعراف / آيه هاى 87 - 85

85 . وَ اِلى مَدْيَنَ اَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ ياقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مالَكُمْ مِنْ اِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَاَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْميزانَ وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ اَشْياءَهُمْ وَلا تُفْسِدُوا فِى الْاَرْضِ بَعْدَ اِصْلاحِها ذلِكُمْ خَيرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ.

86 . وَلا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ مَنْ امَنَ بِه وَتَبْغُونَها عِوَجاً وَاذْكُرُوا اِذْ كُنْتُمْ قَليلاً فَكَثَّرَكُمْ وَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ.

87 . وَ اِنْ كانَ طائِفَةٌ مِنْكُمْ امَنُوا بِالَّذى اُرْسِلْتُ بِه وَطائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَهُوَ خَيْرُ الْحاكِمينَ.

ترجمه

85 - و به سوى [مردم شهر] مدين برادرشان شعيب را [فرستاديم - او به آنان ]گفت: اى قوم من، خدا[ى يكتا] را كه جز او براى شما خدايى نيست بپرستيد، براستى كه براى شما دليل روشنى از سوى پروردگار تان آمده است؛ پس پيمانه و ترازو را [كم نگذاريد و آنچه را مى سنجيد] به طور كامل بدهيد و از [ارزش ]دارايى مردم نكاهيد، و در زمين [و زمان ] پس از [اصلاح و] بسامان آوردن آن تبهكارى مكنيد؛ اگر [براستى به خدا] ايمان داشته باشيد، اين [رهنمودهاى آسمانى ]برايتان بهتر است.

86 - و بر سر راهى منشينيد كه [ديگران را] بترسانيد و كسى را كه به خدا ايمان آورده است از راه بازداريد و كژى آن [راه ] را بخواهيد؛ و به ياد آوريد آنگاه را كه اندك بوديد و [او] شما را فزونى [و قدرت ] بخشيد؛ و [نيك ]بنگريد كه فرجام تبهكاران چگونه بود.

87 - و اگر گروهى از شما به آنچه من براى [بيان ] آن فرستاده شده ام ايمان آورده و گروهى ايمان نياورده اند، شكيبايى پيشه سازيد تا خدا ميان ما [و شما ]داورى كند، و او بهترين داوران است.

نگرشى بر واژه ها

«ايفاء»: چيزى را به طور كامل و براساس حق وعدالت دادن.

«كيل»: به مفهوم پيمودن و نه پيمانه آمده است.

«وزن»: سنجيدن به وسيله ميزان و يا هر وسيله سنجش ديگر.

«بخس»: كم فروشى، كم دادن حقوق ديگران.

«افساد»: تباه ساختن، در برابر اصلاح و بسامان آوردن.

«صدّ»: باز داشتن ديگران از راه و كار درست به وسيله گمراهگرى و وسوسه.

«عوج»: كژى و انحراف از دين و راه خدا.

«طائفة»: گروهى از مردم.

تفسير

رسالت و دعوت توحيدى و انسانى شعيب قرآن پس از گزارشى فشرده ازرسالت اصلاحگرانه لوط و نابودى تبهكاران عصر او، اينك به رسالت و سرگذشت پيامبر ديگرى به نام شعيب پرداخته و مى فرمايد:

وَ اِلى مَدْيَنَ اَخاهُمْ شُعَيْباً

و به سوى مردم شهر «مدين» نيز برادرشان شعيب را فرستاديم.

قهرمان اين داستان، شعيب است كه ريشه و تبارش به ابراهيم خليل مى رسد و از مادر نيز از لوط، آن پيامبر ضد فساد نسب داشت.

مدين» نام يكى از فرزندان ابراهيم بود كه بر آن قبيله بزرگ و يا شهر آنان نامگذارى شد، و منظور از مردم «مدين» همان اصحاب «ايكه» مى باشند.

«قتاده» مى گويد: شعيب، دوبار و دوجا از سوى پروردگارش به رسانيدن پيام فرمان يافت: يك بار به سوى مردم «مدين» رفت و بارديگر به سوى مردم «ايكه».

آرى، او به سوى آنان آمد و گفت:

قالَ ياقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مالَكُمْ مِنْ اِلهٍ غَيْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ

هان اى مردم! خداى يكتا را بپرستيد و بدانيد كه جز او هيچ خدايى براى شما نيست، واقعيت اين است كه اينك دليل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است كه او يكتا و بى همتاست.

فَاَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْميزانَ

اينك كه راه خدا برايتان روشن شده است، به هنگام سنجش و ارزيابى، حق پيمانه و ترازو را به طور كامل رعايت كنيد و حقوق مردم را درست و عادلانه بپردازيد.

وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ اَشْياءَهُمْ

واز حقوق مردم كم نگذاريد و آن را پايمال نسازيد.

به باور «قتاده» و «سدّى» واژه «بخس» به مفهوم ستم و بيداد است.

وَلا تُفْسِدُوا فِى الْاَرْضِ بَعْدَ اِصْلاحِها

و در روى زمين پس از اصلاح و بسامان آوردن كارها، در راه تباهى و گناه نكوشيد و حرام خدا را حلال و روا مشماريد.

به باور برخى منظور اين است كه خدا به وسيله امر و نهى و رسالت پيامبران و ارشاد و راهنمايى مردم، زمين را در راه اصلاح و بسامان آمدن كارها قرار داده است، و شما بهوش باشيد كه در آن تباهى به راه نيندازيد. امّا برخى برآنند كه: با ترك ايمان و كنار نهادن تقوا به تباهى روى نياوريد، كه اين كار باعث برداشته شدن بركات و از بين رفتن زراعتها و حيوانات شما خواهد شد.

ذلِكُمْ خَيرٌ لَكُمْ اِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ.

آنچه به شما مى گويم، اگر براستى ايمان داشته باشيد برايتان سودمندتر است.

در آيه شريفه بهتر بودن اين مقررات انسانساز را به ايمان آنان پيوند مى زند، در صورتى كه رعايت اين مقررات عادلانه به هرحال بهتر است، و اين بدان دليل است كه اگر فرد و جامعه اى ايمان به خدا نداشته باشد نمى تواند باور كند كه اين مقررات براى ساختن يك دنياى مطلوب و يك زندگى درخور شأن انسان بهتر است.

به باور برخى نيز منظور اين است كه درست و عادلانه دادن حقوق مردم در كيل و وزن، هنگامى براى شما سودمند است كه به خدا ايمان داشته باشيد.

«فراء» مى گويد: شعيب معجزه اى نداشت؛ چرا كه قرآن در مورد آن چيزى نمى گويد. امّا به باور ما اين سخن درستى نيست؛ چرا كه خداى فرزانه پيام آورى را بدون معجزه نمى فرستد. افزون بر اين اصل اساسى، قرآن در مورد آن پيامبر بزرگ مى فرمايد: براستى كه از سوى پروردگار شما دليل روشن و برهان آشكارى آمده است؛ و از پى آن به بيان مقررات در مورد سنجش درست كالاها و ارزيابى درست و عادلانه ارزشها مى پردازد. قد جاءتكم بينة من ربّكم...

ديگر اينكه ممكن است آن حضرت معجزات ديگرى داشته و در قرآن شريف نيامده است، درست همانگونه كه بسيارى از معجزات پيامبر اسلام در قرآن نيامده است.

و نيز آن اصلاحگر آسمانى به اندرزهاى سازنده اش ادامه داد كه:

و بر سر هر راهى منشينيد!

وَلا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ

در تفسير اين فراز ديدگاهها يكسان نيست:

1 - به باور گروهى از جمله «ابن عباس»، «مجاهد»، «حسن» و... منظور اين است كه آنان بر سرراه مردمى مى نشستند كه مى خواستند نزد پيامبر خدا بروند و ايمان آورند، و آنگاه پس از شناسايى آن حقگرايان، به ارعاب و تهديد آنان مى پرداختند؛ از اين رو به آنان دستور مى رسد كه در راه مردم كمين نكنيد.

2 - امّا به باور گروهى ديگراز جمله «ابوهريره» آنان راهزنى مى كردند و خدا آنان را از اين شيوه تجاوزكارانه هشدار مى دهد.

ممكن است اين ديدگاه، همان باشد كه آنان سر راه مردم مى نشستند و در فرصتهاى مناسب به مال آنان دستبرد مى زدند.

3 - و ازديدگاه برخى منظور اين است كه: سر راه مردم ننشينيد تا با افشاندن بذر ترديد و وسوسه هاى گوناگون آنان را از راه دين منحرف سازيد، و شعيب را دروغگو نخوانيد و او را تهديد نكيند.

وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ مَنْ امَنَ بِه وَتَبْغُونَها عِوَجاً

در تفسير اين فراز نيز سه نظر است:

1 - به باور «قتاده» منظور اين است كه: شما مردمى را كه در جستجوى ايمان و پروا هستند و مى خواهند به خدا ايمان آورند، از راه دين باز نداريد و راه خدا را تغيير ندهيد و به دروغ پيام خدا و سخنان پيامبرش را تكذيب نكنيد.

2 - امّا به باور «مجاهد» منظور اين است كه: شما مى خواهيد راه خدا را بپوشانيد و مردم را منحرف سازيد.

3 - از ديدگاه «حسن» منظور اين است كه: شما در راه هدايت پايدارى نمى ورزيد.

4 - و از ديدگاه «زجاج» منظور اين است كه: شما بر اين پنداريد كه مردم را از راه راست منحرف سازيد.

وَاذْكُرُوا اِذْ كُنْتُمْ قَليلاً فَكَثَّرَكُمْ

و بياد آوريد كه شما گروهى اندك بوديد و خدا شما را فزونى و اقتدار بخشيد.

به باور «ابن عباس» منظور اين است كه «مدين» فرزند ابراهيم با دختر لوط پيمان زندگى مشترك بست و خدا به آنان فرزندانى بسيار ارزانى داشت. امّا «زجاج» مى گويد: ممكن است منظور اين باشد كه شما نيازمند و ناتوان بوديد و خدا ثروت و امكانات بسيارى به شما ارزانى داشت...

وَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ.

در مورد سرنوشت عاديان، ثموديان و قوم لوط بينديشيد و بنگريد كه چگونه دچار عذاب شدند و نابود گرديدند.

و نيز افزود كه:

وَ اِنْ كانَ طائِفَةٌ مِنْكُمْ امَنُوا بِالَّذى اُرْسِلْتُ بِه وَطائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَهُوَ خَيْرُ الْحاكِمينَ.

و اگر گروهى از شما درست انديشيده و به رسالت من ايمان آورده و پيام آسمانى مرا پذيرفته اند، و در برابرآنان گروهى همچنان به حق ستيزى خويش ادامه مى دهند و از پذيرش پيام خدا و ايمان به مقررات او خوددارى مى ورزند، بياييد و شكيبايى پيشه سازيد تا خدا ميان ما و آنان داورى كند، و بدانيد كه او بهترين داوران است و به كسى ستم روا نمى دارد.

منظور آن پيامبر خدا در اين آيه شريفه اين است كه: اگر مى نگريد كه مردم از گرد من پراكنده اند، نپنداريد كه كفرگرايى و بيدادى كه شما برگزيده ايد از ايمان و تقوا بهتر است، هرگز، بدانيد كه سر انجام نيكو از آن ماست وهر دو گروه در اين جهان و جهان ديگر ثمره عملكرد خويش را خواهيم ديد و بدين ترتيب آنان را از كفر و بيدادشان هشدار مى دهد.

«بلخى» مى گويد: در اين آيه شريفه شعيب به مردم دستور مى دهد كه دست از كارهاى زشت و ناروا بردارند و مردم را از راه حق و هدايت منحرف نسازند. و بدين سان به كارهاى شايسته و برازنده راه مى نمايد نه به باقى ماندن بر كفر و انحراف.

و نيز از آيه شريفه اين نكته دريافت مى گردد كه همه كارهاى كفرگرايان گناه و زشتكارى نيست، و كسانى كه چنين مى پندارند به اشتباه رفته اند.

بار خدايا ما را از آفتهاى ويرانگر و انحطاط آفرين تعصّب و دنباله روى، بازيگرى و ظاهرسازى، عوام فريبى و عوام زدگى، خودمحورى و خودكامگى مصون و محفوظ بدار!

بار خدايا ما را از دين شناسان و دين باوران و دينداران و رهروان راستين و انتخابگر آخرين و پرشكوه ترين كتاب آسمانى ات قرارده!

امين ربّ العالمين

على كرمى فريدنى

بهار 1377